فهرست مطالب

پژوهش در نشخوار کنندگان - سال سوم شماره 2 (تابستان 1394)

مجله پژوهش در نشخوار کنندگان
سال سوم شماره 2 (تابستان 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/06/30
  • تعداد عناوین: 10
|
  • راضیه ملک، تقی قورچی*، بهروز دستار، آشور محمد قره باش صفحه 1
    به منظور تعیین ارزش غذایی تخم مرغ و امکان استفاده از ضایعات تخم مرغ و پودر تخم مرغ، بعنوان یک منبع پروتئینی جدید در گوساله های شیرخوار، آزمایشی با 20 راس گوساله نر و ماده هلشتاین انجام شد. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از: 1) شیر فاقد تخم مرغ (شاهد)، 2) شیر حاوی 5/7 درصد تخم مرغ خام 3) شیر حاوی 5/7 درصد تخم مرغ خام به همراه بیوتین (یک میلی گرم در کیلوگرم) و 4) شیر حاوی 5/7 درصد پودرتخم مرغ کامل، که به مدت 57 روز تغدیه شدند، داده های حاصل از آزمایش در قالب یک طرح کاملا تصادفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج این تحقیق نشان داد که بین تیمارها از لحاظ وزن نهایی، افزایش وزن روزانه، ماده خشک مصرفی و ضریب تبدیل غذایی تفاوت معنی داری وجود نداشت. قابلیت هضم ماده خشک مصرفی در گروه شاهد و تیمار شیر حاوی 5/7 درصد تخم مرغ خام همراه با بیوتین بطور معنی داری بیشتر بود. غلظت کلسترول، تری گلیسرید، HDL-C،LDL-C وVLDL- C خون (میلی گرم در دسی لیتر) اختلاف معنی داری با تیمار شاهد نداشت. اما غلظت فریتین خون در تیمار شیر حاوی 5/7 درصد پودر تخم مرغ نسبت به سایر تیمارها بیشتر بود که این اختلاف معنی دار بود. همچنین در دو دوره مختلف خونگیری بین تیمارها اختلاف معنی داری از نظر IgG و پروتئین کل خون گوساله دیده نشد. نتایج این پژوهش نشان داد که می توان از تخم مرغ تا سطح 5/7 درصد در تغذیه گوساله های شیرخوار استفاده کرد بدون اینکه اثر منفی بر عملکرد و فاکتورهای خون گوساله های شیرخوار داشته باشد، از طرفی استفاده از پودر تخم مرغ سبب افزایش فریتین خون نیز شده است.
    کلیدواژگان: بیوتین، تخم مرغ، شیر، گوساله هلشتاین
  • پدرام پناهی ها*، حمیدرضا میرزایی الموتی صفحه 17
    این پژوهش در واحد دامداری شرکت تلیسه نمونه در اوایل مرداد تا اوایل مهر 1392با واحدهای آزمایشی، 60 راس گاو هلشتاین آبستن نزدیک به زایش انجام شد. جیره های آزمایشی در پیش از زایش حاوی دو منبع کربوهیدرات با تخمیر پذیری متفاوت در شکمبه بودند. جیره 1 حاوی دانه جو آسیاب شده به عنوان منبع کربوهیدرات با تخمیرپذیری تند در شکمبه و جیره 2 حاوی دانه ذرت آسیاب شده به عنوان منبع کربوهیدرات با تخمیرپذیری کند در شکمبه بود. پس از زایش همه گاوها به مدت 28 روز با دو جیره متفاوت با سطوح بالا و پایین کربوهیدرات های قابل تخمیر تغذیه شدند. تولید شیر روزانه و ترکیب شیر هفتگی تا 4 هفته اندازه گیری شد. همچنین خون گیری از تمام دام ها در سه نوبت، ابتدای شروع طرح، روز زایش و 21روز بعد از زایش انجام گرفت. اثر جیره های آزمایشی پیش و پس از زایش و اثر متقابل آنها تجزیه آماری شد. اثرمتقابل بین جیره های پس از زایش در درصد چربی شیر معنی داری بود. غلظت توتال پروتئین در پیش از زایش تفاوت معنی داری داشت. همچنین در پس از زایش نیز غلظت آلانین ترانس آمیناز پلاسمایی و نیز غلظت بتا هیدروکسی بوتیرات و آلانین ترانس آمیناز پلاسمایی تفاوت معنی داری نشان دادند. تاثیر کربوهیدرات های قابل تخمیر پس از زایش بستگی به منبع کربوهیدرات پیش از زایش داشت.
    کلیدواژگان: تولید شیر، تلیسه هلشتاین، دوره انتقال، منبع کربوهیدرات
  • الهام بهدانی، هدایت الله روشنفکر *، آذر راشدی ده صحرایی صفحه 41
    هدف از این مطالعه بررسی برخی اثرات محیطی (جنس، سال و فصل زایش، نوع زایش و سن مادر) موثر بر تولید کرک، تخمین پارامترها و روند ژنتیکی و فنوتیپی این صفت در بز کرکی خراسان جنوبی می باشد. در این مطالعه برای تخمین پارامترهای ژنتیکی و محیطی از رکورد 1455 بزغاله با 127 پدر و 562 مادر که بین سال های 1376 تا 1392جمع آوری گردیده، مورد استفاده قرار گرفت. آنالیز با استفاده از برنامه ام تی جی سم اجرا شد.نتایج این مطالعه نشان داد که اثر سال زایش و جنس در سطح 5 درصد و بقیه اثرات که شامل فصل زایش، نوع زایش و سن مادر می شوند، در سطح 1 درصد معنی دار بودند.در این مطالعه به جهتبررسی اثرات ژنتیکی مادری و محیطی دائمی مادری شش مدل حیوانی مختلف برای صفت وزن کرک برازش شد. مدل 3 با استفاده از معیار آکایک، مناسب ترین مدل حیوانی برای این صفت بود که حاوی اثرات ژنتیک افزایشی مستقیم و اثرات محیطی دایمی مادری بود. وراثت پذیری مستقیم و مادری برای وزن کرک در اولین کرک چینی به ترتیب 49/0 و 09/0 تخمین زده شد.نتایج بدست آمده نشان داد که صفت وزن کرک، تحت تاثیر اثرات ژنتیکی مادری قرار دارد. روندهای فنوتیپی و ژنتیکی برای این صفت نزدیک به صفر و بی معنی برآورد شد. لذا به نظر می رسد، باید با توسعه شاخص انتخاب و رفع موانع محیطی، گام مهمی در پیشرفت ژنتیکی و افزایش سود-آوری در این توده بز کرکیبرداشت.هدف از این مطالعه بررسی برخی اثرات محیطی (جنس، سال و فصل زایش، نوع زایش و سن مادر) موثر بر تولید کرک، تخمین پارامترها و روند ژنتیکی و فنوتیپی این صفت در بز کرکی خراسان جنوبی می باشد. در این مطالعه برای تخمین پارامترهای ژنتیکی و محیطی از رکورد 1455 بزغاله با 127 پدر و 562 مادر که بین سال های 1376 تا 1392جمع آوری گردیده، مورد استفاده قرار گرفت. آنالیز با استفاده از برنامه ام تی جی سم اجرا شد.نتایج این مطالعه نشان داد که اثر سال زایش و جنس در سطح 5 درصد و بقیه اثرات که شامل فصل زایش، نوع زایش و سن مادر می شوند، در سطح 1 درصد معنی دار بودند.در این مطالعه به جهتبررسی اثرات ژنتیکی مادری و محیطی دائمی مادری شش مدل حیوانی مختلف برای صفت وزن کرک برازش شد. مدل 3 با استفاده از معیار آکایک، مناسب ترین مدل حیوانی برای این صفت بود که حاوی اثرات ژنتیک افزایشی مستقیم و اثرات محیطی دایمی مادری بود. وراثت پذیری مستقیم و مادری برای وزن کرک در اولین کرک چینی به ترتیب 49/0 و 09/0 تخمین زده شد.نتایج بدست آمده نشان داد که صفت وزن کرک، تحت تاثیر اثرات ژنتیکی مادری قرار دارد. روندهای فنوتیپی و ژنتیکی برای این صفت نزدیک به صفر و بی معنی برآورد شد. لذا به نظر می رسد، باید با توسعه شاخص انتخاب و رفع موانع محیطی، گام مهمی در پیشرفت ژنتیکی و افزایش سود-آوری در این توده بز کرکیبرداشت.
    کلیدواژگان: بز کرکی خراسان جنوبی، وزن کرک، روند ژنتیکی، نمونه گیری گیبس
  • سید مهدی کریم زاده *، منصور رضایی، اسدالله تیموری صفحه 59
    برای اولین بار در ایران طراحی، ساخت و ارزیابی دستگاه ثبت خودکار فعالیت جویدن برای شناخت رفتار مصرف خوراک، نشخوار و فعالیت جویدن گاو شیری انجام شد. بدین منظور از 2 راس گاو 2 بار زایش کرده هلشتاین در اوایل شیردهی نگه داری شده، در جایگاه های انفرادی (4×3 متر) که با جیره کاملا مخلوط یکسان تغذیه شدند، استفاده شد. فعالیت جویدن در طی 4 روز متوالی به دو روش شامل 1) مشاهدات عینی (به فواصل 1، 5 و 10 دقیقه در طی شبانه روز توسط کارشناس ماهر) و با استفاده از دستگاه ثبت خودکار فعالیت جویدن، ثبت گردید. میانگین زمان مصرف خوراک، نشخوار، کل فعالیت جویدن، زمان خوردن به مقدار خوراک مصرفی، زمان نشخوار به مقدار خوراک مصرفی، زمان جویدن به مقدار خوراک مصرفی و زمان نشخوار به زمان خوردن هیچ گونه تفاوت معنی داری بین دو روش وجود نداشت، که بیانگر صحت کارکرد دستگاه و قابل پذیرش بودن داده های به دست آمده از دستگاه ثبت خودکار جویدن بود. به علاوه، با استفاده از دستگاه ثبت خودکار جویدن، تعداد جوش در هر ثانیه در زمان نشخوار 077/0±16/1 دفعه، تعداد جوش در هر ثانیه در زمان مصرف خوراک 095/0±26/1 دفعه، زمان نشخوار به ازای هر لقمه 6±62 ثانیه، میزان جابه جایی فک در زمان نشخوار به ازای هر لقمه 64± 566 سانتی متر، میزان جابه جایی خوردن در یک دقیقه 22±482 سانتی متر، زمان استراحت بین هر وعده نشخوار 44/0±5 ثانیه و تعداد جوش در زمان خوردن 12±76 دفعه در هر دقیقه بود. با توجه به داده های به دست آمده در این آزمایش توسط دستگاه ثبت خودکار جویدن، می توان نتیجه گرفت که عمده دلیل بی نظمی در زمان خوردن به ولع حیوان برای صرف غذا می باشد، زیرا دام در هر دقیقه در زمان خوردن 26/1 دفعه فک خود را حرکت می دهد و همچنین میزان جابه جایی فک 482 سانتی متر در هر دقیقه می باشد، در صورتی که در زمان نشخوار دام با سرعت کمتری فک خود را حرکت داده (16/1 دفعه) و میزان جابه جایی فک در دامنه بیشتری قرار دارد (566 سانتی متر) که نشان از حالت آرامش و استراحت در زمان نشخوار است. با آزمایش صورت گرفته دستگاه ثبت خودکار جویدن از لحاظ علمی مورد بررسی قرار گرفت و صحت عملکرد آن مورد تایید قرار گرفت، امید است که در آینده متخصصان تغذیه دام به راحتی و به سحولت بتوانند از این گونه وسایل در طرح های پژوهشی و علمی خود استفاده کنند، و نتایج قابل قبول تری را استخراج کنند تا بتوانند در مجامع علمی با اطمینان بیشتری بحث کنند. نتایج نشان داد که استفاده از دستگاه ثبت خودکار فعالیت جویدن ضمن سنجش دقیق زمان مصرف خوراک، نشخوار و فعالیت جویدن قادر است اطلاعات ارزشمند دیگری از رفتار جویدن در گاو شیری را مورد ارزیابی قرار دهد.
    کلیدواژگان: فعالیت جویدن، گاو شیری، هلشتاین، ثبت خودکار
  • سید جلال مدرسی، رضا ولی زاده*، محسن دانش مسگران، محمدحسن فتحی نسری صفحه 77
    از تولید صنعتی فرآورده های انار شامل آب، رب و کنسانتره مقادیر قابل توجهی تفاله دانه انار به صورت ضایعات باقی می ماند که حاوی مقدار مناسبی چربی و پروتئین می باشد، بدین منظور در این تحقیق از تفاله دانه انار سیلو شده با و بدون اوره در جیره بزهای آمیخته خراسان جنوبی استفاده شد و تاثیر آن بر رشد و افزایش وزن، اجزاء مختلف لاشه، صفات موثر بر کیفیت لاشه و متابولیت های خونی مورد بررسی قرار گرفت. وزن لاشه گرم و سرد در تیمارهای مختلف اختلاف معنی دار آماری نداشت اما افت لاشه بطور معنی داری در تیمارهای حاوی سیلوی تفاله دانه انار کاهش یافت (P
    کلیدواژگان: بز پرواری، تفاله دانه انار، صفات لاشه، عملکرد
  • مرجان ازغندی، مجتبی طهمورث پور* صفحه 93
    نژادهای بومی ایران بخشی از سرمایه ملی تلقی شده بنابراین شناسایی و حفظ آن ها اهمیت ویژه ای دارد. توجه بیشتر به این نژادها از دیدگاه ژنتیک حفاظتی با توجه به کاهش شدید جمعیت آن ها، در برخی مناطق از اهمیت زیادی برخوردار است. شتر از جمله دام های اهلی مناطق بیابانی است که می تواند چندین روز متوالی را بدون خوردن آب سپری کند و حداکثر استفاده را از مراتع بنماید، در صورتی که این امر برای سایر دام ها مشکل و اغلب غیر ممکن می باشد. این حیوان اهمیت بسیار زیادی در اقتصاد برخی از پرورش دهندگان و روستانشینان حاشیه کویر از جهت تولید شیر و گوشت و هم چنین به واسطه سواری و بارکشی دارد. این تحقیق با هدف بررسی ژنتیکی و فیلوژنتیکی توالی ناحیه دی لوپ در دو گونه شتر تک کوهانه و شتر دو کوهانه ایران انجام گرفت. نمونه خون شترهای تک کوهانه (10 نفر) از کشتارگاه مشهد و نمونه خون شترهای دو کوهانه (15نفر) از مرکز اصلاح نژاد شهر مشکین شهر در استان اردبیل جمع آوری شد. پس از استخراج DNA توالی مورد نظر با استفاده از آغازگرهای اختصاصی یه روش pcr تکثیر و توالی یابی شد.نتایج نشان داد که تمامی نمونه ها به خوبی توالی یابی شده اند، پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده، 3 هاپلوتایپ در نژادهای تک کوهانه و 6 هاپلوتایپ در نژادهای دوکوهانه مشاهده گردید. نتایج درخت فیلوژنی نیز نشان داد که گونه شتر در میانه گونه های دارای توالی ثبت شده در بانک ژنی، بیشترین شباهت را با توالی های مرجع ثبت شده که مربوط به شترهای عربی می باشند دارد که این امر ممکن است به دلیل قرابت ژنتیکی بسیار نزدیک شترهای ایرانی با نژادهای عربی باشد.
    کلیدواژگان: شتر بومی ایران، میتوکندری، هاپلوتایپ، فیلوژنی
  • ندا محمدی چماچار، سید حسن حافظیان، محمود هنرور، ایوب فرهادی* صفحه 111
    در مقایسه با روش های اصلاح سنتی، استفاده از اطلاعات ژنومی باعث افزایش قابل ملاحظه ای در پاسخ به انتخاب برای حیوانات جوان فاقد رکورد فنوتیپی می شود. انتخاب ژنومیک بر انتخاب بر پایه ارزش اصلاحی برآورد شده ژنومی استوار است. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر وراثت پذیری صفت و تعداد جایگاه صفات کمی بر صحت برآورد ارزش های اصلاحی ژنومی بوده است. به این منظور طراحی ژنوم و جمعیت مورد نیاز از طریق شبیه سازی رایانه ای انجام شد. نتایج حاصل از بررسی تاثیر وراثت پذیری صفت نشان داد که صحت برآورد ارزش اصلاحی ژنومی افراد گروه مرجع در طی سه سناریو برای سطوح وراثت پذیری 05/0، 1/0 و 25/0 به ترتیب 790/0، 827/0 و 876/0 بود. بنابراین با افزایش سطح وراثت پذیری صفت، میزان صحت برآورد ارزش اصلاحی ژنومی نیز افزایش یافت. در سناریوهای انجام شده برای تعداد 4، 10، 20 و 40 جایگاه صفات کمی شبیه سازی شده (در هر کروموزوم) در طول ژنوم، مقدار صحت محاسبه شده در گروه مرجع به ترتیب 813/0، 833/0، 826/0 و 798/0 به دست آمد. در کل با افزایش تعداد جایگاه صفات کمی دامنه تغییرات صحت برآورد ارزش اصلاحی ژنومی معنی دار نبود. همچنین در طی نسل های متوالی از نسل 51 تا 57 تغییرات صحت برآورد ارزش اصلاحی ژنومی در هر دو استراتژی روند کاهشی داشت.
    کلیدواژگان: انتخاب ژنومی، وراثت پذیری، جایگاه صفات کمی، شبیه سازی
  • محمدرضا بحرینی بهزادی صفحه 125
    هدف از این مطالعه مقایسه ی مدل های مختلف رگرسیون غیر خطی، خطی و شبکه ی عصبی مصنوعی در برازش منحنی رشد در گوسفند لری بختیاری بود. شش مدل غیرخطی شامل نمایی منفی، برودی، ون برتالانفی، گومپرتز، لجستیک، ریچاردز و دو مدل چند جمله ای خطی با درجات برازش دو و سه و شبکه ی عصبی مصنوعی مورد استفاده قرار گرفت. از 29517 رکورد وزن بدن متعلق به 6320 بره لری بختیاری از تولد تا سن یک سالگی، جمع آوری شده در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند لری بختیاری شهرستان شهرکرد استفاده شد. مقایسه مدل ها توسط ضریب تعیین، میانگین مربعات خطا، میانگین قدر مطلق انحرافات و میانگین قدر مطلق درصد خطاها انجام شد. براساس مقایسه مدل ها توسط شاخص های مختلف نیکویی برازش، همه مدل های بررسی شده در پژوهش حاضر به خوبی توانایی برازش منحنی رشد را در گوسفندان لری بختیاری داشتند. نتایج حاصل نشان داد که شبکه ی عصبی مصنوعی بهتر از مدل های غیرخطی و خطی توانست رشد را در گوسفندان لری بختیاری برازش کند و می تواند به عنوان جایگزینی برای مدل های غیرخطی و خطی باشد. از لحاظ برازش منحنی رشد مدل های مختلف پس از شبکه ی عصبی مصنوعی به ترتیب شامل برودی، چند جمله ای درجه سه، چند جمله ای درجه دو، ون برتالانفی، گومپرتز، ریچاردز، لجستیک و نمایی منفی بود. به هر حال، مدل های رشد غیرخطی برای توصیف رشد کاربرد بیش تری نسبت به مدل های خطی و شبکه های عصبی مصنوعی خواهند داشت زیرا مدل های غیرخطی می توانند پدیده رشد را در قالب چندین پارامتر دارای تفسیر زیستی خلاصه کنند. در میان مدل های غیرخطی و خطی به ترتیب مدل برودی و چند جمله ای درجه سه بهتر از سایر مدل ها بودند. در پژوهش حاضر همبستگی بین پارامترهای وزن بلوغ مجانبی و نرخ بلوغ در هر شش مدل رشد غیرخطی، منفی بدست آمد. رابطه منفی بین این دو پارامتر نشان دهنده این است که دام های با وزن بلوغ کمتر زودتر نیز بالغ خواهند شد. تجزیه واریانس پارامترهای منحنی رشد برودی نشان داد که جنس بره و سال تولد بر کلیه پارامترهای مورد بررسی اثر معنی دار (01/0P
    کلیدواژگان: شبکه عصبی مصنوعی، گوسفند لری بختیاری، مدل رشد
  • ریحانه گرجی، غلامرضا قربانی، حمیدرضا رحمانی، علی صادقی سفیدمزگی * صفحه 149
    هدف این پژوهش، بررسی وضعیت صفات مختلف تولیدمثلی در گاوهای هلشتاین ایران بود. در مجموع تعداد 221501 رکورد تولیدمثلی در تلیسه و گاو در نوبت های زایش 1 تا 5 که طی سال های 1380 تا 1390 در 60 گله گاو شیری متعلق به بنیاد مستضعفان و تعاونی وحدت اصفهان زایش داشتند، استفاده شد. تجزیه و تحلیل های آماری با استفاده از رویه های مدل های خطی تعمیم یافته و تابعیت نرم افزار آماری SAS انجام شد. در گاو ها، میانگین فاصله گوساله زایی 7/78 ± 7/405 روز، روز های باز 5/63 ± 5/127 روز، فاصله زایش تا اولین تلقیح 5/27 ± 4/75 روز، فاصله اولین تا آخرین تلقیح منجر به آبستنی 1/52 ± 5/63 روز، تعداد تلقیح منجر به آبستنی 8/1 ± 7/2، تعداد روز های خشک 5/28 ± 9/68 روز و نرخ گیرایی 1/32 ± 6/37 درصد بود. در تلیسه ها، میانگین تعداد تلقیح منجر به آبستنی4/1 ± 0/2، سن اولین تلقیح 7/37 ± 4/455 روز و نرخ گیرایی 0/32 ± 0/63 درصد برآورد شد. روند فنوتیپی به صورت ضریب تابعیت میانگین حداقل مربعات هر صفت بر سال زایش تعریف شد. این روند برای تمام صفات مورد بررسی نامطلوب و معنی دار بود؛ برای مثال، نرخ گیرایی در گاو ها سالانه 2/0 ± 3/1 درصد و در تلیسه ها 2/0 ± 9/1درصد کاهش نشان داد. آنالیز آماری نشان داد افزایش تولید شیر تاثیر معنی دار و نامطلوبی بر عملکرد تولید مثلی دارد؛ برای مثال به ازای هر 100 کیلوگرم افزایش در تولید شیر، فاصله گوساله زایی و روز های باز به ترتیب 5/0 و 4/0 روز افزایش یافت. نتایج تحقیق حاضر بر لزوم توجه بیشتر به صفات تولید مثلی تاکید دارد.
    هدف این پژوهش، بررسی وضعیت صفات مختلف تولیدمثلی در گاوهای هلشتاین ایران بود. در مجموع تعداد 221501 رکورد تولیدمثلی در تلیسه و گاو در نوبت های زایش 1 تا 5 که طی سال های 1380 تا 1390 در 60 گله گاو شیری متعلق به بنیاد مستضعفان و تعاونی وحدت اصفهان زایش داشتند، استفاده شد. تجزیه و تحلیل های آماری با استفاده از رویه های مدل های خطی تعمیم یافته و تابعیت نرم افزار آماری SAS انجام شد. در گاو ها، میانگین فاصله گوساله زایی 7/78 ± 7/405 روز، روز های باز 5/63 ± 5/127 روز، فاصله زایش تا اولین تلقیح 5/27 ± 4/75 روز، فاصله اولین تا آخرین تلقیح منجر به آبستنی 1/52 ± 5/63 روز، تعداد تلقیح منجر به آبستنی 8/1 ± 7/2، تعداد روز های خشک 5/28 ± 9/68 روز و نرخ گیرایی 1/32 ± 6/37 درصد بود. در تلیسه ها، میانگین تعداد تلقیح منجر به آبستنی4/1 ± 0/2، سن اولین تلقیح 7/37 ± 4/455 روز و نرخ گیرایی 0/32 ± 0/63 درصد برآورد شد. روند فنوتیپی به صورت ضریب تابعیت میانگین حداقل مربعات هر صفت بر سال زایش تعریف شد. این روند برای تمام صفات مورد بررسی نامطلوب و معنی دار بود؛ برای مثال، نرخ گیرایی در گاو ها سالانه 2/0 ± 3/1 درصد و در تلیسه ها 2/0 ± 9/1درصد کاهش نشان داد. آنالیز آماری نشان داد افزایش تولید شیر تاثیر معنی دار و نامطلوبی بر عملکرد تولید مثلی دارد؛ برای مثال به ازای هر 100 کیلوگرم افزایش در تولید شیر، فاصله گوساله زایی و روز های باز به ترتیب 5/0 و 4/0 روز افزایش یافت. نتایج تحقیق حاضر بر لزوم توجه بیشتر به صفات تولید مثلی تاکید دارد.
    کلیدواژگان: صفات تولید مثلی، گاو هلشتاین، آنالیز آماری
  • حسین نعیمی پور، مجتبی طهمورث پور*، محمد مهدی شریعتی صفحه 163
    این تحقیق به منظور بررسی تاثیر سن هنگام اولین زایش بر صفات فاصله گوساله زایی و طول دوره خشکی گاوهای هلشتاین اقلیم نیمه خشک بیابانی ایران انجام شد. داده ها متعلق به دوره اول شیردهی 57870 راس گاو شیری هلشتاین، که طی سال های 1374 تا 1388 توسط مرکز اصلاح نژاد دام کشور جمع آوری شده بود. آنالیز داده با استفاده از رویه مدل های مختلط انجام شد. برآورد مولفه های واریانس و ارزش های اصلاحی با روش حداکثر درستنمائی محدود شده بر اساس مدل دام تک صفتی با استفاده از نرم افزار ژنتیکی DMU صورت گرفت. بر اساس سن اولین هنگام زایش بیشتر از 26 ماه داده ها به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول کمتر از 26 ماه زایش و گروه دوم بیشتر از 26 ماه زایش داشتند. میانگین سن هنگام اولین زایش برای کل جمعیت (5/2±)26 ماه، برای گروه اول (1±)5/24 ماه و برای گروه دوم (5/2±)5/28 ماه بود. میانگین فاصله گوساله زایی و طول دوره خشکی به ترتیب 375، 67 روز برای گروه اول و 380 و 5/69 روز برای گروه دوم بود. مقدار وراثت پذیری این صفات به ترتیب 04/0، 02/0 برای گروه اول و 03/0 و 00/0 برای گروه دوم بود. نتایج این تحقیق نشان داد که گاوهای شیری اقلیم نیمه خشک ایران که سن اولین زایش کمتری دارند صفات فاصله گوساله زایی و طول دوره خشکی پائین تری در دوره اول شیردهی دارند.
    کلیدواژگان: سن هنگام اولین زایش، فاصله گوساله زایی، طول دوره خشکی، اقلیم نیمه خشک ایران، هلشتاین
|
  • R. Malek, T. Ghoorchi*, B. Dastar. A.M. Gharehbash Page 1
    To investigate the nutritive value of egg and the possible use of waste eggs and spray-dried whole egg, as alternative protein source in neonatal calves, an experiment was done using twenty female and male Holstein calves. The treatments were: 1) milk without egg (control), 2) milk contain 7.5% raw egg, 3) milk containhng 7.5% raw egg and biotin (1 mg/kg), 4) milk contain, 7.5% spraydried whole egg powder, in a 57/d feeding trial. Data were analyzed in a completely randomized design (CRD). The results showed that there were no significant differences between treatments on body weight (BW), average daily gains (ADG), dry mater (DM) intakes and feed conversion ratio (FCR) of calves. Digestibility of dry matter in control and milk containing 7.5% raw egg and biotin increased significantly. The concentration of cholesterol, triglycerides, high density lipoprotein (HDL), low density lipoprotein (LDL) and very low density lipoprotein (VLDL) were not significant difference versus treatment control. The Concentration of blood ferritin significantly increased by egg powder. There were no significant differences between treatments on IgG and total protein of blood calves. Results of experiment showed that feeding of calves with milk contain 7.5% egg, without negative effets on performance and blood parameters of calves.
    Keywords: Biotin, Egg, Holestein calves, Milk
  • P. Panahiha*. H.R. Mirzaei Alamouti Page 17
    An experiment was conducted to determine the interaction effects of grain type with different ruminal fermentability of starch in prepartum diet (ground barley and corn) and nonfiber carbohydrate level in postpartum diet sixty multiparous Holstein cows randomly assigned to experimental diets. The cows were used based on expected calving date and fed 24±3 d prepartum diets and then randomly assigned to postpartum diets during 28 d. Blood samples were collected at beginning and calving day and d 21 of the trial. Daily milk production and weekly milk content were measured during 28 d. Data was analyzed to determine the interaction effects of peripartm diets. There were no significant difference between prepatum diets for plasma metabolites except for total protein and non strified fatty acids (P<0.05) which was higher for barley based diet. There were no significant difference between prepartum diets for milk production and contents. In postpartum, the cows fed low level of non-fiber carbohydrate diet had greater fat corrected milk and fat percentage and total solid (P<0/01). Also these cows had lower levels of plasma glucose and albumin (P<0/01) and higher level of phosphorous and betahydroxy butyric acid (P<0/01) and alanine amino transferase (P<0/05). The interaction effects were not significant. Generally the results showed that increased rumen fermentability of starch in prepartum diets hadnt positive effects in postpartum cows and postpartum responses are dependent to postpartum diets. Decreased non fiber carbohydrate (starch as a most fraction) in postpartum diets can improve multiparous postpartum Holstein cows’ performance.
    Keywords: Milk production, Peripartum cow, Carbohydrate, Holstein cow
  • E. Behdani_*H.A. Roshanfekr . A.R. Dehsahraie Page 41
    The objective of this study was to evaluate some environmental factors (sex, season and year of birth, birth type and dam age) on fleece weight, estimate of phenotypic and genetic parameters and trends of this trait on Cashmere goat of the southern Khorasan. GLM procedure of SAS software version 1.9 was used to assess the significant environmental effects on this trait. Records of 1455 kids, the progeny of 127 sires and 562 dams, collected between 1996 and 2012, were used to estimate phenotypic and genetic parameters. Results showed that Cashmere weight was significantly higher in males than females. Genetic analyses was carried out by MTGSAM program. The results of this study indicated that the effects of year of birth and sex at 5% and remaining effects at 1% were significant. To detecting of maternal additive genetic effect and maternal permanent environmental effect, six different animal models were fitted for fleece weight. The most appropriate model according to Akaikes information criterion was model 3with direct additive genetic and permanent environmental maternal effects. Direct and maternal heritability for first fleece weight were 0.49 and 0.09. The results indicated that fleece weight was influenced by maternal genetic effects. The genetic and phenotypic trends for this trait were estimated near to zero and insignificant. It seems, developing of selection index and removing of the environmental obstacles are major steps in the development of genetic and increase profitability in this Cashmere goat population.
    Keywords: South Khorasan Cashmere goats, Fleece weight, Genetic trends, Gibbs sampling
  • S.M. Karimzadeh, *M. Rezaei .A. Teimori Page 59
    For the first time in Iran, the device automatically recorded the activity of chewing design, manufacturing and evaluated for identify eating, ruminating and chewing activity behavior. During this experiment two multiparous Holstein cows (early lactation) at individual place (4×3 m) were kept and they keep with the same ration and feeding chewing of activity in two forms eye witnesses (1, 5 and 10 minutes) and using the automatic device 4 consecutive days during the chewing activity recorded. No significant differences between two ways to eat, rumination, chewing, time of eating to food consumed, rumination time to feed intake, chewing time to feed intake and rumination time to eating time that demonstrate a function correctness and was acceptability the device automatically records chewing activity. Using the automatically recorded chewing, the number of chewing during rumination per second 1.16±0.077 (time), the number of chewing during eating every second 1.26±0.095 (time), every meal time rumination 62±6 (second), the displacement per serving rumination 566±64 (cm), the displacement eat in one minute 482±22 (cm), rest time between each meal rumination 5±0.44 (second) and the number of chewing during eating 72±12 (1 min), respectively, which the data is very valuable for researchers animal science. According to the obtained data this study by device automatically records chewing activity Can be concluded the major disorder due to eating is animals craving to eat, because animals during eating 1.26 times per minute your jaw moves as well as the movement of the jaw is 482 cm per minute, in the event that the time of animal rumination to move your jaw is slowly (1.16 times) and movement of the jaw is a greater range (566 cm), indicating the relaxed state and rest is the rumination time. Scientifically examined with experiment conducted device automatically records chewing activity and it was confirmed the accuracy of performance. It is hoped, in the future, animal nutritionists can use these devices in their scientific and research projects conveniently and easily and extract more acceptable results and to extract more acceptable results in order to discuss the scientific community with greater confidence. The results show used automated device recording chewing activity in addition to exactly measurement eating time, ruminating and chewing activity can evaluated another valuable information of chewing behavior dairy cow.
    Keywords: Chewing Activity, Cattle, Holstein, Automatic recorders
  • S.J. Modaresi, *R. Valizadeh, M. Danesh, Mesgaran .M.H. Fathi, Nasri Page 77
    Effects of feeding pomegranate seed pulp (PSP) on dry matter intake, performance, and carcass characteristics, carcass components and blood metabolites were examined in this study. During a pretrial period, 33 southern Khorasan (Iran) cross-bred kids were fed a similar diet and dry matter intake, performance, Growth and carcass characteristics, carcass components and blood metabolites were recorded. Male kids were fed diets containing 10% PSP supplements without and with 2g/kg urea for 85 days. The kids had an initial live weight of 13.9 ± 0.4 kg and were fed a mixed ration ad libitum (2/6 Mcal/kg ME and 16% crude protein). There was no difference in dry matter intake, performance due to diet. The PSP dietary supplementation no affected hot carcasses, cold carcasses, quality meat and components carcasses consist of neck. The PSP diet reduced (P<0.05) kidney fat and abdominal fat weight. The feeding PSP reduced (P<0.05) TG, LDL, glucose and insulin concentration in the blood but HDL concentration in the blood plasma at PSP fed kids were higher (P < 0.05) than control.
    Keywords: Goat, Pomegranate Seed Pulp, Carcass characteristics, Performance
  • M. Azghandi .*M. Tahmoores, Pour Page 93
    Iranian native species are considered as part of the national asset therefore their preservation is important. Due to severe decrease in their population size in some parts of Iran, more attention to these species from conservation genetics perspective is required. The goal of this study was to analyse the DNA sequence of the D-loop region of mitochondria in Iranian camels and draw the phylogenetic tree. For this study 10 blood samples from Dromedary and 15 blood samples from Bacterian camels were collected. After DNA extraction, D-loop region was amplified with specific primers using PCR, and then the fragments were sequenced. In studied populations,3 and 6 haplotypes were observed in single-humped and double-humped Iranian camels, respectively. The Neighbor-Joining phylogenetic test results showed that Iranian camels have the lowest genetic distance with Arabian camels, it can be concluded that Iranian camels has genetic similarities with Arabian camels.
    Keywords: Iranian camels, mitochondria, haplotypes, phylogenetic
  • N. Mohamadi Chamachar, S.H. Hafezian, M. Honarvar, *A. Farhadi Page 111
    In comparison to traditional breeding methods, using genomic information causes considerable increase in response for selecting young animals which have no phenotypic records. Genomic selection refers to selection based on estimated breeding value (BV). The purpose of this study was to survey the effects of heritability of trait and the numbers of QTL on accuracy of estimating genomic BVs. For this reason, genome design and required population was done by computer simulation. The results of the effects of trait heritability on the accuracy of genomic BV estimation showed that the accuracy of genomic BV estimation of reference group via three strategies of trait heritability 0.05, 0.1 and 0.25 were 0.790, 0.827 and 0.876, respectively. Therefore, increasing the level of trait heritability increased the accuracy of estimated BV. In strategies for numbers of 4, 10, 20 and 40 simulated QTLs (in each chromosome) through the genome, the calculated accuracy in reference group was 0.813, 0.833, 0.826 and 0.798, respectively. Totally, with increasing the simulated QTL, the range of alterations of the accuracy was not significant. Also, the alterations of accuracy along the consecutive generations from 51 to 57 generation had a decreasing trend in all four strategies.
    Keywords: Genomic selection, Heritability, QTL, Simulation
  • M.R. Bahreini Behzadi Page 125
    The aim of this study was to compare different nonlinear and linear regression models and artificial neural network (ANN) for fitting of growth curve in Lori– Bakhtiari sheep breed. Six nonlinear regression models of Negative Exponential, Brody, von Bertalanffy, Gompertz, Logistic and Richards, and two linear regression models of second and third degree polynomial functions along with ANN were used. In total 29517 body weight records of 6320 lambs collected from birth to yearling were analyzed. The data were collected at the Breeding Station of Lori-Bakhtiari sheep in Shahrekord, Iran. The comparison of the models was carried out using coefficient of determination (R2), error mean square (MSE) mean absolute deviation (MAD) and mean absolute percentage error (MAPE) values. All models investigated in the current study fitted the growth data well in Lori– Bakhtiari sheep, according to different goodness of fit criteria. The results indicated that ANN model generated better growth curve fitting of Lori-Bakhtiari sheep than linear and nonlinear growth models and could be used an as alternative method for growth modeling. Regarding the whole models, the artificial neural network was found to be statistically most appropriate model followed by Brody, third degree polynomial, second degree polynomial, Von Bertalanffy, Gompertz, Richards, Logistic and negative exponential growth models, respectively. However, non-linear growth models used to describe the growth will be applicable than the linear models and artificial neural networks. The nonlinear growth models can summarize the growth phenomena in terms of several parameters, with biological interpretation. Among the nonlinear and linear models, the Brody and third degree polynomial functions were better than other models. Negative correlations between the A and k parameters were obtained in all six nonlinear growth models in this study indicated that the sheep with smaller mature weight will be maturing faster. The analysis of variance on the Brody growth curve parameters showed that year of birth and sex significantly influenced (P<0.01) all growth curve parameters. Age of dam had only a significant effect (P<0.05) on k value and did not contribute to differences in A and B values. Type of birth had significant effect (P<0.01) in the B and k values and did not influence on the A value. The results of this study suggest that the most appropriate growth model of Brody can help in the determination of management problems, regulation of feeding programs, and determination of optimum slaughtering age at the LoriBakhtiari sheep breeding station.
    Keywords: Artificial neural network, Lori–Bakhtiari sheep, Growth model
  • R. Gorji, Gh.R. Ghorbani, H.R. Rahmani .*A. Sadeghi, Sefidmazgi Page 149
    The objective of this study was to study the current reproductive performance of Iranian Holstein dairy cattle. A total of 221, 501 records from heifers and cows of parity 1 to 5 calved in 60 herds collected by Bonyad Organization and Vahdat Cooperative Ltd., during 2001 to 2011, was used. The statistical analysis of data was conducted using generalized linear models and regression procedures of SAS software. In cows, means ± SD were for 405.7 ± 78.7 d. for calving interval, 127.5 ± 63.5 d. for open days, 75.4 ± 27.5 d. for days from calving to first insemination, 63.5 ± 52.1 d. for interval between first and last artificial insemination, 2.7 ± 1.8 for number of insemination per conception, 68.9 ± 28. 5 d. for duration of dry period and 37.6 ± 32.1% for conception rate. In heifers, number insemination per conception, age at first service and conception rate were 2.0 ± 1.4, 454.0 ± 37. 7 d., 63.0 ± 32.0 %, respectively. The linear regression coefficient of least square means for each trait of interest on calving year was defined as phenotypic trend. The trends for all studied traits were undesirable and statistically significant; conception rate for example showed a negative and significant trend of 1.3 ± 0.2 % in cows and 1.9 ± 0.2 % in heifers. Statistical analysis showed that increase in milk production had undesirable and significant effects on reproductive performance; for every 100 kg increase in milk yield, calving interval and open days for example, increased by about 0.5 and 0.4 d., respectively. Current situation emphasized that more attention to reproductive traits is required.
    Keywords: Reproduction traits, Iranian Holstein cows, Statistical analysis
  • H. Naeemipour Younesi, *M. Tahmoorespour .M.M. Shariati Page 163
    This study was carried out to investigate the effect of age at first calving (AFC) on calving interval (CI) and dry period length (DP) of dairy cows in semiarid climate of Iran. Records of 57870 first lactation dairy cows were collected from 601 herds during 1995 to 2009 by the Animal Breeding Center of Iran. The analysis was performed using mixed models procedure. Variance components were estimated via restricted maximum likelihood method in a univariate animal model using DMU software. The data were divided in two groups as AFC<=26 mo (group 1) and AFC>26 mo (group 2). The average AFC for all data, group 1 and group 2 were 26 (±2.5), 24 (±1) and 28 (±2.5) mo, respectively. The average CI and DP were 375 (±47), 67 (±20) day for group 1 and 380 (±50), 69.5 (±22) day for group 2, respectively. The estimates of heritability of CI and DP were 0.037 (±0.008), 0.022 (±0.006) for group 1 and 0.026 (±0.009), 0.00 for group 2, respectively. Phenotypic trend of CI and DP was negative and significant for two groups (P<0.05). The difference between average estimated breeding values of CI and DP for group 1 were lower than group 2 and significant (P<0.01). The results of this study showed that cows calving at a young age in semiarid climate of Iran had lower CI and DP during their first lactation.
    Keywords: Age at First Calving, Calving interval, Dry period length, Semiarid climate, Iran, Dairy cows