فهرست مطالب

بیماری های پستان ایران - سال هشتم شماره 3 (پیاپی 30، پاییز 1394)

فصلنامه بیماری های پستان ایران
سال هشتم شماره 3 (پیاپی 30، پاییز 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/09/30
  • تعداد عناوین: 5
|
  • لیلا انگوتی اشناری *، شهپر حقیقت، سیدعلی حسینی، سمانه حسین زاده صفحات 7-15
    مقدمه
    ادم لنفاوی اندام فوقانی یکی از شایع ترین عوارض درمان سرطان پستان می باشد که معمولا با درد، ناراحتی های جسمی و روانی و اختلال در انجام فعالیت های روزانه زندگی و در نتیجه، نقصان کیفیت زندگی همراه است. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر برنامه درمان احتقان زدایی مختلط اندام فوقانی بر میزان ادم لنفاوی و کیفیت زندگی، در زنان بعد از جراحی سرطان پستان انجام شد.
    روش بررسی
    تحقیق حاضر یک مطالعه تک گروهی از نوع قبل و بعد می باشد که بر روی 36 نفر از زنان مبتلا به ادم لنفاوی متوسط، ناشی از ماستکتومی، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انجام گرفته است. ابزار جمع آوری داده ها شامل؛ اندازه گیری حجم ادم لنفاوی اندام از طریق تانک حجم سنج، کیفیت زندگی با استفاده از پرسشنامهSF-36 health survey، قبل، 2 و 4 هفته بعد از انجام مداخله بود. مداخله به مدت 4 هفته مستمر، در دو فاز غیر تهاجمی، هر کدام به مدت 2 هفته، انجام شد. تحلیل داده ها و بررسی تاثیر درمان بر حجم ادم لنفاوی و کیفیت زندگی بیمار، بعد از انجام آزمون شاپیروویلک، با استفاده از آزمون آنالیز داده های تکراری و نیز آزمون تی زوجی انجام شد.
    یافته ها
    یافته های مطالعه نشان داد، انجام درمان احتقان زدایی مختلط، منجر به افزایش میانگین درصد کاهش حجم ادم لنفاوی در 2 و 4 هفته بعد از مداخله) 0001/0(P<، افزایش میانگین کیفیت زندگی) 0001/0(P< و نیز افزایش میانگین اجزای کیفیت زندگی اعم از سلامت عمومی، وضعیت جسمانی، روانی و عملکرد اجتماعی طی یک ماه برنامه درمانی شده است.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد، برنامه احتقان زدایی مختلط، درکاهش ادم لنفاوی و بهبود میزان کیفیت زندگی کلی، در زنان مبتلا به ادم لنفاوی متوسط بعد از جراحی پستان موثر است و با توجه به شیوع ابتلا به سرطان پستان و عدم آگاهی زنان از عوارض ناشی از درمان آن از جمله ادم لنفاوی، نتایج آن می تواند توسط محققان و دست اندرکاران برنامه های بهداشت عمومی مورد استفاده قرار گیرد.
    کلیدواژگان: سرطان پستان، ادم لنفاوی، درمان احتقان زدایی مختلط، کیفیت زندگی
  • عبدالرضا کاظمی *، بهجت کلانتری خاندانی، الهام رحیمی مجد صفحات 16-24
    مقدمه
    چاقی از طریق تولید آدیپوکاین ها و استروژن عامل خطرزا برای سرطان پستان است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین هوازی بر سطوح آدیپونکتین و استرادیول سرمی زنان مبتلا به سرطان پستان می باشد.
    روش بررسی
    پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی بود، به منظور انجام پژوهش حاضر 50 بیمار مبتلا به سرطان پستان با میانگین سن 16/51 سال، توده ی بدنی 48/72 و قد 74/157 سانتی متر از شهر کرمان که در مرحله 2 سرطان بودند و دوره شیمی درمانی را به اتمام رسانده بودند، به طور تصادفی به دو گروه تمرین (30 نفر) و کنترل (20 نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین، به مدت 8 هفته تمرینات هوازی با شدت 40 تا 55 درصد ضربان قلب هدف اجرا کردند. قبل و پس از اجرای پروتکل تمرین از هر دو گروه نمونه خونی گرفته شد و سطوح سرمی پروتئین های آدیپونکتین و استرادیول با روش الایزا و با استفاده از کیت Bosterسنجیده شد.
    یافته ها
    نتایج پژوهش حاضر کاهش معنی دار سطوح سرمی استرادیول (0001/0P=) و افزایش معنی دار سطوح سرمی آدیپونکتین (005/0p=) در گروه تجربی را به دنبال 8 هفته تمرین هوازی در مقایسه با گروه کنترل نشان داد.
    نتیجه گیری
    کاهش استرادیول بدون مداخله دارویی که هدف هورمون درمانی در بیماران سرطانی است می تواند اثر مثبت فعالیت بدنی را نشان دهد. به نظر می رسد آدیپونکتین در کاهش سطوح استرادیول از طریق مهار سنتز کلسترول موثر باشد. با در نظر گرفتن یافته های پژوهش، انجام فعالیت منظم هوازی به بیماران مبتلا به سرطان پستان پیشنهاد می شود.
    کلیدواژگان: تمرین هوازی، سرطان پستان، آدیپونکتین، استرادیول
  • اعظم عبدالله پور *، نسیم خسروی، شهپر حقیقت، زهره اسکندری صفحات 25-33
    مقدمه
    چاقی یکی از عوامل خطر اصلی در ایجاد سرطان پستان در زنان یائسه محسوب می شود. از طرفی فعالیت ورزشی هوازی می تواند بدون تغییر در رژیم غذایی باعث کاهش شاخص های چربی شود. در مرور مطالعات مشاهده شد که مطالعه طولانی مدتی در ایران در زنان یائسه انجام نشده است. بنابراین برآن شدیم تا در مطالعه ای به این موضوع بپردازیم که آیا شش ماه فعالیت هوازی با تغییری در شاخص های آنتروپومتریک، به عنوان عوامل خطر سرطان پستان، همراه است.
    روش بررسی
    این مطالعه از نوع کارآزمایی کنترل شده تصادفی است. شرکت کنندگان زنان یائسه 50 تا 74 ساله و بی تحرک بودند. این افراد پس از مصاحبه جهت سابقه پزشکی، آزمون قند خون ناشتا، فشار خون، و تست ورزشی به صورت تصادفی در گروه ورزش یا کنترل قرار گرفتند. مداخله ورزشی فعالیت هوازی بود که سه روز در هفته، با شدت 70 تا 80 درصد ضربان قلب بیشینه و به مدت سه ماه انجام شد.شاخص های آنتروپومتریک (شامل درصد چربی بدن و شاخص توده بدنی (BMI) و آمادگی هوازی (VO2max) در شروع و پس از شش ماه اندازه گیری شد. برای بررسی تفاوت میانگین ها از آزمون تی مستقل استفاده شد.
    یافته ها
    در شروع 41 نفر وارد طرح شدند که از این تعداد 27 نفر در پایان در طرح باقی مانده بودند. متوسط سن شرکت کنندگان 8/5±5/54 و متوسط BMI آنها 2/3±9/27 بود. مشخصات پایه گروه کنترل و مداخله هیچ گونه تفاوت معناداری نداشتند. پس از شش ماه مداخله، مصرف اکسیژن بیشینه در گروه مداخله 1/17% افزایش و در گروه کنترل 6/4% کاهش داشت و این تفاوت از نظر آماری معنادار بود. (pvalue=0.001)درصد چربی بدن در گروه مداخله 1/2% و در گروه کنترل 4/0% کاهش داشت(p value=0.08). همچنین پس از شش ماه، BMI در گروه مداخله 2/1% کاهش و در گروه کنترل 4/1% افزایش داشت و تفاوت آنها از نظر آماری معنادار بود (p value=0.004).
    نتیجه گیری
    فعالیت هوازی طولانی مدت با شدت متوسط در زنان یائسه با بهبود در شاخص توده بدن، درصد چربی بدن و آمادگی قلبی تنفسی همراه بود. بنابراین فعالیت هوازی از طریق کاهش در شاخص های چربی بدن می تواند خطر سرطان پستان را در زنان یائسه کاهش دهد.
    کلیدواژگان: ورزش هوازی، شاخص های آنتروپومتریک، زنان یائسه، سرطان پستان
  • آسیه خسروانیان *، سید سعید آیت صفحات 34-41
    مقدمه
    سرطان پستان رایج ترین شکل سرطان در زنان است. تشخیص به موقع سرطان شانس زنده ماندن بیمار را افزایش می دهد. شبکه های عصبی مصنوعی از روش های نوین مدل سازی و پیش بینی هستند. هدف از این مطالعه تشخیص خوش خیم یا بدخیم بودن توده های سرطان پستان است که برای این منظور سیستم تصمیم یار مبتنی بر شبکه عصبی احتمالی طراحی شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه یک شبکه عصبی احتمالی طراحی شد که بر اساس متغیرهای ورودی به پیشگویی نوع سرطان پستان پرداخته است. سیستم طراحی شده با استفاده از مجموعه داده مربوط به بیماران مبتلا به سرطان پستان بیمارستان ویسکانسین، موجود در انبار داده یادگیری ماشین دانشگاه ایروین، کالیفرنیا که شامل 683 مورد بود، ارزیابی شد. داده های موجود در این مجموعه پیش پردازش شدند پس ازآن داده ها با روش خطی نرمال شدند. به منظور پیاده سازی شبکه از امکانات و توابع موجود در نرم افزار MATLAB بهره گرفته شد و از 65% داده ها جهت مرحله آموزش شبکه و از 35% باقیمانده جهت مرحله آزمون شبکه استفاده شد. از 9 متغیر بالینی به عنوان ورودی شبکه استفاده شد. معیارهای حساسیت، اختصاصیت و صحت جهت ارزیابی در مرحله آزمون شبکه استفاده شد.
    یافته ها
    پس از شبیه سازی سیستم تصمیم یار با استفاده از شبکه عصبی احتمالی، پارامترهای حساسیت، اختصاصیت و صحت به کمک این سیستم به ترتیب معادل اعداد 1، 98/0 و 99/0 به دست آمد.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد عملکرد شبکه عصبی احتمالی در تشخیص نوع سرطان پستان بهتر و قوی تر از سایر شبکه های عصبی مصنوعی بوده است. به علاوه شبکه پیاده سازی شده در این مقاله دارای سرعت بیشتر در فرایند آموزش و تعمیم پذیری بهتری نسبت به موارد مشابه بوده است.
    کلیدواژگان: اختصاصیت، حساسیت، سرطان پستان، سیستم تصمیم یار، شبکه عصبی احتمالی
  • حسین قیومی زاده *، نسرین احمدی نژاد، محمدرضا بغدادی، جواد حدادنیا صفحات 42-50
    مقدمه
    دمای بدن انسان می تواند شاخصی طبیعی برای تشخیص برخی از بیماری ها باشد. تصویر برداری حرارتی (ترموگرافی) با استفاده از روش مادون قرمز شیوه ای سریع، غیرتهاجمی، بدون تماس و انعطاف پذیربرای نظارت بر درجه حرارت بدن انسان می باشد. هدف مطالعه حاضر تعیین ارزش تشخیصی تصویربرداری حرارتی در شناسایی برخی از بیماری های بافت پستان می باشد.
    روش بررسی
    نوع مطالعه به صورت بررسی مقطعی می باشد، که با استفاده از دوربین مادون قرمز غیرتماسیINFREC R500 قابلیت های روش ترموگرافی مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. مطالعات بر روی 60 نفر از افراد مشکوک به بیماری های بافت پستان مراجعه کننده به مرکز تصویربرداری امام خمینی انجام شده و اطلاعات حاصل از پرسشنامه ها، معاینات کلینیکی انجام شده، نتایج تشخیصی برآورده شده از تصاویر سونوگرافی و بیوپسی وترموگرافی آنها با یکدیگر، زیر نظر متخصصین مربوطه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    پس از آنالیز نتایج مشخص گردید که روش ترموگرافی با استفاده از تکنیک عدم تقارن و عدم وجود عارضه پستان تخلیه شده بواسطه سرطان قبلی در شناسایی هیپواکو، و توده کیستیک، مفید بوده است و دارای دقت شناسایی عدم تقارن به ترتیب 89/91% و 30/92% و همچنین دارای دقت شناسایی مکان دقیق آنها به ترتیب 53/61% و 75% می باشد، و در شناسایی توده هتروژن، فیبروآدنوما، توده اینترادکتال موثر است اما در شناسایی ایزواکو و توده کلسفیه ناتوان است.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج به دست آمده از تحقیق و همچنین بی خطر بودن روش ترموگرافی به جهت عدم پرتودهی به بیمار، ارزان بودن و تشخیص نسبتا مناسب آن در بیماری های مرتبط با بافت پستان جهت غربالگری اولیه و مکمل روش های تشخیصی سودمند است.
    کلیدواژگان: ترموگرافی، تصویربرداری حرارتی، سرطان پستان، INFREC R500
|