فهرست مطالب

پایش - سال پانزدهم شماره 1 (پیاپی 65، بهمن و اسفند 1394)

مجله پایش
سال پانزدهم شماره 1 (پیاپی 65، بهمن و اسفند 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/11/23
  • تعداد عناوین: 11
|
  • افسون آیین پرست*، مهدی رضایی یزدلی، حامد زندیان، علی اصفر حائری مهریزی صفحه 7
    بحث تامین مالی نظام سلامت به شکل عادلانه، از مهمترین مباحث حوزه سلامت است به گونه ای که سازمان سلامت جهان در گزارش سال 2000 بر اهمیت این موضوع و در گزارش سال 2010 بر نحوه و شیوه های دستیابی به روش های تامین مالی عادلانه تاکید کرده است. از این رو مطالعات بی شماری در راستای تعیین میزان و روش های عادلانه سازی تامین مالی نظام سلامت صورت گرفته است. هدف مطالعه حاضر مروری بر مطالعات انجام یافته در این زمینه از منظر بررسی ابعاد عدالت در تامین مالی نظام سلامت با استفاده از شاخص میزان مواجه خانوارها با هزینه های کمر شکن در نظام سلامت ایران بود. برای دستیابی به اهداف مطالعه، با استفاده از کلید واژه های عدالت، تامین مالی، هزینه های کمر شکن، و نظام سلامت در پایگاه های دادهای PubMed، Scopus، SID،MagIran، IranDoc و GoogleScholar، بدون محدودیت زمانی در دو زبان انگلیسی و فارسی مرور نظام مند انجام گرفت. در مجموع از تعداد 116 مطالعه شناسایی شده، تعداد 38 مطالعه که دارای معیارهای لازم مطالعه بودند که متن کامل آنها مورد بررسی قرار گرفت که از این تعداد در نهایت 19 مطالعه که پاسخ گوی اهداف مطالعه حاضر بودند وارد مطالعه شدند. 21/1 درصد مطالعات درصد مواجهه با هزینه های کمرشکن سلامت را در بیماران مورد بررسی قرارداده بودند و سایر مطالعات درصد مواجهه را در جمعیت های ساکن در یک محدوده جغرافیایی مطالعه کرده بودند. درصد مواجهه با هزینه های کمرشکن در نظام سلامت ایران بین 2/5 تا 72/5 درصد برآورد شده بود. بحث عدالت در تامین مالی نظام سلامت با استفاده از درصد مواجهه با هزینه های کمرشکن بصورت قابل توجهی در ایران مورد مطالعه قرار گرفته است که نتایج متفاوتی داشته است. چنین به نظر می رسد که درصد مواجهه با هزینه کمرشکن تا حد قابل توجهی تحت تاثیر جمعیت مورد مطالعه، محدوده جغرافیایی مورد بررسی و حجم نمونه مطالعه قرار دارد که در مطالعات آتی باید مد نظر قرار گیرد. بدیهی است که برآورد دقیق این شاخص به شناسایی و اجرای راهکارهای مناسب برای بهبود وضع موجود کمک خواهد کرد.
    کلیدواژگان: هزینه های کمرشکن سلامت، عدالت، نظام سلامت ایران
  • فرزانه مفتون*، فرانک فرزدی، علی منتظری، افسون آیین پرست صفحه 19
    در سال 1384 وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، وزارت رفاه و سازمان بیمه خدمات درمانی اصلاحاتی را تحت عنوان «طرح نظام ارجاع و پزشک خانواده» در سیستم ارائه خدمات بهداشتی کشور مستقر نمودند. این طرح در این مرحله برای تمام روستاهای کشور و شهرهای زیر 20 هزار نفر جمعیت اجرا شد. سیستم عقد و اجرای قراردادها (یا احکام) در رابطه با ارائه دهندگان خدمات، نقش بارزی در استمرار اجرای طرح دارد. و وضعیت ارائه آموزش برنامه پزشک خانواده در ارتقای عملکرد پزشکان و ماماهای شاغل در این طرح نقش به سزایی دارد. این مقاله به بیان وضعیت موارد ذکر شده از دیدگاه ارائه دهندگان خدمات شامل پزشکان و ماماها پرداخته است. نوع این مطالعه مقطعی (Cross – sectional) بوده و در سطح کشور انجام شده است. افراد مورد مطالعه شامل 1780 پزشک و 1772 ماما بودند. حدود 60 درصد پزشکان و همین حدود ماماها در مراکز روستایی ارائه خدمت کردند. یافته ها نشان داد که به حدود62 درصد پزشکان و 72 درصد از ماماهای مورد مطالعه، قرارداد یا حکم حقوقی تحویل داده شده بود. تنها 47 درصد پزشکان و 58 درصد از ماماهای مورد مطالعه ذکر نمودند که میزان دریافتی آنان مطابق قرارداد است و فقط 20 درصد پزشکان و 32 درصد از ماماها زمان پرداخت را مطابق قرارداد ذکر نموده اند. حدود 15درصد پزشکان و ماماهای ارائه دهنده خدمات هیچگونه آموزشی نداشته اند و سایرین نیز غالبا در ضمن خدمت آموزشهایی در این زمینه داشتند. حدود 80 درصد پزشکان و حدود 76 درصد ماماهای مورد مطالعه شرح وظایف خود را مشخص ذکر نموده اند. کمتر از 60 درصد پزشکان و 41 درصد از ماماهای مورد مطالعه برنامه مکتوب را در اختیار داشتند. به نظر می رسد ارائه مداخلات و اجرای آن در زمینه بهبود شرایط عقد قرارداد با ارائه دهندگان خدمات و نیز ارتقای آموزشی آنان از ضروریات تداوم برنامه پزشک خانواده است.
    کلیدواژگان: طرح پزشک خانواده، نظام ارجاع، قرارداد، پزشک، ماما، آموزش
  • آذر یحیایی، نورالسادات کریمان*، مهرزاد کیانی، حمیدرضا دانش پرور، سوده شهسواری صفحه 27
    اهدای جنین از فناوری های نوینی است که در دهه های اخیر برای درمان زوج های نابارور به کار گرفته شده است. کاربرد این فناوری همچون دیگر امکانات زیستی جدید، پاره ای دغدغه های اخلاقی پدید آورده است و از آنجا که ضرورت تضمین سازگاری چنین پیشرفت هایی با معیارهای اخلاقی ناظر بر حمایت افراد در برابر استفاده نادرست از فناوری های نوین وجود دارد، پژوهشی با هدف تعیین میزان رعایت اصول اخلاقی در اهدای جنین طراحی و اجرا گردید که در این مقاله میزان رعایت حقوق متقاضیان دریافت جنین اهدایی بر مبنای اصول اخلاقی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر، مطالعه ای توصیفی است که از مهر ماه 1392 تا تیر ماه 1393 از طریق مصاحبه با 100 زوج متقاضی دریافت جنین اهدایی در واحد پزشکی قانونی منطقه مرکزی تهران، پیرامون نحوه خدمات رسانی مراکز درمان ناباروری فعال در حوزه اهدای جنین انجام شده است. ضمن اینکه، دستورالعمل این مراکز درمان ناباروری پیرامون نحوه اهدای جنین نیز اخذ گردیده است. ابزار پژوهش دو پرسشنامه محقق ساخته بود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد، در بیش از 50% موارد، اطلاعات مختصر در خصوص ابعاد مختلف پروسه اهدای جنین در اختیار متقاضیان قرار داده شده است و در بیش از 80% موارد، به ضرورت انجام مشاوره تخصصی حقوقی یا فقهی اشاره نشده است. در 64% موارد تطابق خصوصیات اهدا گیرنده و جنین اهدایی امری اتفاقی عنوان شده است. در 76% موارد پروسه اهدای جنین مطلقا محرمانه توصیف شده است. در 28% موارد تعارض منافع پزشک و بیمار در انتخاب مرکز ارائه دهنده خدمت رخ داده است. ارائه خدمات بدون اعمال هر گونه محدودیت یا اولویت بندی انجام شده است و در اغلب موارد، سلامت جنین اهدایی تضمین نشده است که بر این اساس می توان گفت، اصول اخلاقی احترام به استقلال فردی، عدالت، سود رسانی و عدم زیانباری در مورد متقاضیان دریافت جنین اهدایی در اغلب موارد رعایت می شود.
    کلیدواژگان: اصول اخلاقی، اهدای جنین، ناباروری
  • تابنده صادقی، ناهید دهقان نیری*، عباس عباس زاده صفحه 43
    اعضای خانواده بیماران تحت عمل جراحی، ساعت ها برای دریافت خبر از بیمارشان منتظر می مانند. افزایش آگاهی نسبت به نیازهای اعضای خانواده در این زمان، می تواند پرستاران را در ارائه مراقبت بهتر یاری نماید. لذا، این مطالعه با هدف توصیف نیازهای اعضای خانواده بیماران تحت عمل جراحی در زمان انتظار انجام شد. در این مطالعه کیفی، مصاحبه های نیمه ساختار یافته با 17 عضو از خانواده بیماران تحت عمل جراحی انجام شد. مشارکت کنندگان بر اساس نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب و داده ها با روش تحلیل محتوای کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. از تجزیه و تحلیل داده ها 3 طبقه و 6 زیرطبقه حاصل شد که شامل نیازهای روحی («نیاز به دلداری» و «نیاز به دریافت امید»)، نیازهای اطلاعاتی («نیاز به دریافت اطلاعات در مورد بیماری و سیر عمل جراحی» و «نیاز به مشاوره و راهنمایی») و نیازهای فیزیکی («نیاز به مکان مناسب» و«نیاز به امکانات رفاهی») بودند. یافته های این مطالعه می تواند به کارکنان نظام سلامت به ویژه پرستاران کمک کند تا آگاهی بیشتری نسبت به نیازهای اعضای خانواده در این زمان کسب نموده ودر جهت برآورده نمودن این نیازها، برنامه ریزی ها و اقدامات لازم را به عمل آورند.
    کلیدواژگان: نیاز، اعضای خانواده، انتظار، عمل جراحی، تحقیق کیفی
  • خدیجه زال پور*، شهریار شهیدی، فریبا زرانی، محمد علی مظاهری، محمود حیدری صفحه 53
    شواهد موجود حاکی از وجود دو نوع مجزا از خودشیفتگی به شکل خودشیفتگی خودبزرگ بین و آسیب پذیر است. هدف از مطالعه حاضر مقایسه میزان همدلی و راهبردهای تنظیم هیجان شناختی در این دو نوع از خودشیفتگی و نیز مقایسه آنها با افراد فاقد ویژگی های خودشیفته وار بود. تعداد 90 نفر آزمودنی از بین دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه های تهران که بر اساس غربالگری به وسیله پرسشنامه خودشیفتگی مرضی، در سه گروه 30 نفره دارای رگه های خودشیفتگی خودبزرگ بین، آسیب پذیر و فاقد رگه های خودشیفتگی قرار می گرفتند، توسط مقیاس بهره همدلی و پرسشنامه تنظیم هیجان شناختی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها به وسیله روش آماری تحلیل واریانس چندراهه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد تنها در خرده مقیاس سرزنش خود و فاجعه پنداری از خرده مقیاس های پرسشنامه تنظیم هیجان شناختی بین هر دو گروه دارای رگه های خودشیفتگی خودبزرگ بین و آسیب پذیر، با گروه فاقد رگه ها تفاوت معنادار وجود دارد. در خرده مقیاس مثبت اندیشی این تفاوت تنها بین افراد دارای رگه های آسیب پذیر با افراد عادی بود. در خرده مقیاس های همدلی شناختی و واکنش پذیری عاطفی از خرده مقیاس های مقیاس بهره همدلی، بین افراد دارای رگه های خودشیفتگی خودبزرگ بین و افراد عادی تفاوت معنادار وجود داشت. تنها تفاوت معنادار بین افراد دارای دو نوع رگه های خودشیفتگی، در خرده مقیاس همدلی شناختی به دست آمد. نتایج در حمایت از این نظریه است که دو نوع خودشیفتگی را دو بروز متفاوت از یک آسیب شناسی مشابه می داند که بر اساس کارکرد دفاعی فرد می تواند به گونه های متفاوتی تظاهر یابد.
    کلیدواژگان: خودشیفتگی، خودبزرگ بین، آسیب پذیر، همدلی، تنظیم هیجان شناختی
  • ندا شیخ ذکریایی، گلرخ مریدی*، مارلین اردلان، فردین حدودی صفحه 63
    سرطان منجر به تاثیر نامطلوب روی جسم و روان بیمار شده و موجب بروز اضطراب و مشکلات روانی در افراد مبتلا به سرطان می شود. و با توجه به اینکه فرد با بیان احساسات می تواند در راه کاهش اضطراب گام بردارد و یکی از راه های بیان احساسات در کودکان از طریق نقاشی است لذا کاربرد نقاشی به عنوان یک شیوه درمانی در اختلالات روانی و شخصیتی مورد توجه محققان است. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر نقاشی بر میزان اضطراب کودکان سرطانی بستری در بیمارستان انجام شد. نمونه های پژوهش با توجه به تعداد نمونه هایی که شرایط ورود به مطالعه را داشتند به طور کامل انتخاب شدند. که در ابتدا پرسشنامه اضطراب اشپیل برگربه این کودکان داده شد سپس به صورت تصادفی بلوکی کودکانی که دچار اضطراب بودند به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. پس از مداخله مجددا پرسشنامه توسط این کودکان تکمیل شد. مرحله مداخله به صورت اجرای برنامه نقاشی طی 6 جلسه در روزهای دوم و سوم و چهارم بستری کودکان سرطانی در بیمارستان در دو نوبت صبح و عصر و هر بار به مدت 1 ساعت انجام شد. یافته ها نشان دهنده این بود که قبل از مداخله اضطراب آشکار در اکثرنمونه ها بسیار شدید بود اما بعد از مداخله به سطح متوسط به بالا تغییر یافت. اضطراب پنهان نیز در این کودکان قبل از مداخله در وضعیت متوسط به بالا تا شدید بود که بعد از مداخله وضعیت این نوع اضطراب به سطح متوسط تا نسبتا«شدید تغییر یافت. با توجه به نتایج که حاکی از تاثیر نقاشی بر کاهش اضطراب کودکان سرطانی بستری در بیمارستان بود، لذا توصیه می شود استفاده از این روش در مراکز انکولوژی کودکان استفاده شود.
    کلیدواژگان: اضطراب، بچه های سرطانی، نقاشی
  • فرزانه اثنی عشری*، مهشید شفیعیان، لیلا ترکاشوند صفحه 69
    چاقی یک مشکل رو به افزایش سلامت همگانی در سراسر دنیا است. چاقی کودکان میتواند باعث بروز عوارض متعددی در کودکی و بزرگسالی گردد. با توجه به شیوع روز افزون چاقی بر آن شدیم تا شیوع چاقی کودکان را در شهر همدان به دست آوریم. در این مطالعه مقطعی ابتدا لیست مدارس ناحیه 1و2 آموزش و پرورش شهر همدان را از اداره مربوطه دریافت نموده و در هریک از مناطق، مدارس دولتی وغیر دولتی را مشخص ساخته و بر اساس تعداد دانش آموزان هر مدرسه و حجم نمونه مورد نیاز، تعدادی از مدارس به صورت تصادفی به تفکیک مدرسه دخترانه و پسرانه به صورت نسبتی انتخاب شدند. سنجش های آنترو پومتری شامل قد و وزن بر اساس برنامه استاندارد انجام گرفت. برای تعریف چاقی از سه استاندارد بین المللی مرکز مراقبت بیماری ها، سازمان سازمان سلامت جهان وIOTF استفاده شد. بر اساس معیار مرکز کنترل بیماری ها، سازمان بهداشت جهانی، مرجع بین المللی IOTF شیوع چاقی به ترتیب 9/7%، 15/4%، 5/7% بوده است. بر اساس مرز صدک 95 شاخص توده بدنی در دانش آموزان، شیوع چاقی 4/4% می باشد. در بین عوامل موثر بر چاقی، وزن هنگام تولد، وضعیت اقتصادی اجتماعی بالا و نیز مصرف fast food با ایجاد چاقی به طور معنی داری ارتباط داشته است. با توجه به شیوع بالای چاقی لازم است اقدانات پیشگیرانه، هر چه سریع تر در مدارس مورد توجه قرار گیرند.
    کلیدواژگان: چاقی، همدان، کودکان، شیوع
  • عبدالحسین پورنجف، لیلا امیدی، عیسی خدادادی، نسیبه رحیم نژاد، عبدالرسول رحمانی، آرش اکبرزاده، محسن کارچانی* صفحه 79
    حمل کیف های سنگین توسط دانش آموزان می تواند سبب بروز اختلالات اسکلتی عضلانی در آنان گردد. نتایج مطالعات نشان داده است که نحوه ی حمل کیف مدارس در ایجاد عوارض جسمانی در دانش آموزان تاثیر دارد. هدف از این مطالعه بررسی مشکلات حمل نامناسب کیف و عوارض ناشی از آن بر روی دستگاه اسکلتی عضلانی دانش آموزان بود. این مطالعه توصیفی- مقطعی در 16 مدرسه ی ابتدایی دخترانه در شهر ایلام انجام پذیرفت. تعداد 244 دانش آموز به صورت تصادفی انتخاب و عوامل لازم در ارتباط با پرسشنامه ها در مورد آنان جمع آوری گردید. قد و وزن دانش آموزان، وزن کیف، نوع و مدل کیف و عوارضی که دانش آموزان در هنگام حمل کیف ابراز داشتند، ثبت و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که 4/5 درصد از دانش-آموزان از درد زانو، 5/3 درصد از درد کمر، 0/8 درصد از درد آرنج، 3/2 درصد از درد گردن و 35/3 درصد از عارضه افتادگی شانه در هنگام حمل کیف شکایت داشته اند. به طور کلی در 22/5 درصد از کل دانش آموزان مورد مطالعه وزن کیف حمل شده بین 15-10 درصد از وزن بدن دانش آموز بوده و دانش آموزان دارای عوارضی مانند افتادگی شانه بودند. مهم ترین عارضه مشخص شده در میان دانش آموزان، افتادگی شانه هنگام حمل کیف مدرسه بوده و نسبت وزن کیف مدرسه به وزن بدن دانش آموزان بیش از 10 درصد بود. نحوه ی حمل کیف توسط دانش آموزان می تواند به عنوان عامل خطری جهت ایجاد آسیب های اسکلتی- عضلانی در دانش آموزان مطرح باشد.
    کلیدواژگان: وضعیت جسمانی، کیف مدرسه، دانش آموز، آسیب، اختلالات اسکلتی عضلانی
  • مرضیه عربان، فرزانه فلاحیان مهرجردی، پروین شهری*، علی منتظری صفحه 87
    خودکارآمدی تغذیه با شیرمادر، یکی از مهم ترین متغیرهای مهم و قابل تغییر در تغذیه با شیر مادر است. با توجه به اینکه اطلاعات معتبر از ابزراهای معتبر به دست می آید، مطالعه حاضر با هدف روان سنجی نسخه کوتاه مقیاس خودکارآمدی شیردهی طراحی شد تا با استفاده از این پرسشنامه به عنوان یک ابزار غربالگری جهت شناسایی مادران نیازمند به مداخلات حمایتی استفاده شود. در یک مطالعه توصیفی کاربردی 220زن باردار کم خطر مراجعه کننده به مراکز بهداشتی دولتی و خصوصی شهر اهواز در سال 1393 وارد مطالعه شدند. پس از کسب اجازه از نویسنده اصلی، ابتدا ابزار ترجمه شده و سپس روایی و پایایی آن بررسی شد. نتایج نشان داد پرسشنامه از نظر محتوایی و صوری از اعتبار علمی برخوردار است. تحلیل عاملی اکتشافی نیز بیان گر روایی ساختاری پرسشنامه با یک عامل بود. ضمن این که در بررسی روایی افتراقی نشان داده شد که پرسشنامه مورد نظر از همبستگی معناداری با مقیاس خودکارآمدی عمومی و استرس ادراک شده برخوردار است. در بررسی پایایی میزان آلفای کرونباخ نیز مطلوب ارزیابی شد (91درصد). وفق یافته ها مقیاس کوتاه 13 گویه ای خودکارآمدی شیردهی از روایی و پایایی مناسبی برخوردار بود.
    کلیدواژگان: خودکارآمدی شیردهی، ترجمه، روان سنجی
  • محمود طاووسی، علی اصغر حائری مهریزی، شهرام رفیعی فر، آتوسا سلیمانیان، فاطمه سربندی، مناسادات اردستانی، اکرم هاشمی، علی منتظری* صفحه 95
    سواد سلامت به دلیل تاثیر بر نحوه تصمیم گیری اشخاص در مورد سلامت، به عنوان یکی از موضوعات مهم برای ارتقای سطح سلامت جامعه و بالا بردن کیفیت ارائه خدمات بهداشتی درمانی مورد توجه سیاستگذاران قرار گرفته است. پژوهش حاضر به منظور سنجش سواد سلامت ایرانیان بزرگ سالان 18 تا 65 سال ساکن شهرها انجام شد. در این مطالعه تعداد 20571 شهروند ایرانی شرکت کردند. ابزار گردآوری داده ها در این مطالعه پرسشنامه سنجش سواد سلامت (HELIA) بود. میانگین (انحراف معیار) سن افراد مورد مطالعه (11/80) 34/92 سال بود. حدود 51 درصد از شرکت کنندگان در مطالعه زن و حدود 49 درصد مرد بودند. بر اساس نتایج این مطالعه میانگین (انحراف معیار) امتیاز سواد سلامت جمعیت بزرگ سال با سواد شهرنشین کشور از 100 امتیاز، (15/16) 68/32 بود. نتایج نشان داد حدود 44 درصد از جمعیت مورد مطالعه از سواد سلامت محدود برخوردارند. همچنین به رغم اختلاف ناچیز میانگین امتیاز سواد سلامت مردان 67/60 و زنان 69/02، این تفاوت از نظر آماری معنادار نشان داد. در میان متغیرهای مورد نظر در این مطالعه سال های تحصیل و سن، بیش ترین تاثیر را بر سواد سلامت مخاطبان داشتند. سواد سلامت محدود در طیف سنی 55 سال به بالا بیش ترین و در طیف سنی 35 تا 44 سال کم ترین میزان را داشت. بیش ترین میزان سواد سلامت محدود در افراد با تحصیلات 1 تا 5 سال و کم ترین میزان سواد سلامت محدود در افراد با تحصیلات 13 سال به بالا بود. یافته های این مطالعه همچنین نشان داد، مخاطبان برای کسب اطلاعات سلامت به ترتیب از «رادیو و تلویزیون» 42%، «پزشکان و کارکنان بهداشتی و درمانی» 40/6% و «اینترنت» 32/9% بیشترین بهره گیری را داشته اند. یافته های مطالعه حاضر نشان داد که حدود نیمی از افراد مورد مطالعه دارای سواد سلامت محدود بوده و این امر غالبا در گروه های آسیب پذیر مشاهده شد. حرکت به سوی عدالت در سلامت ایجاب می کند، ضمن شناسایی دقیق این گروه ها، اقدام لازم برای رفع این محدودیت و محرومیت به عمل آید.
    کلیدواژگان: سواد سلامت، مطالعه جمعیتی، ایران
  • فاطمه صادق نژاد، شمس الدین نیکنامی*، علیرضا حیدرنیا، علی منتظری صفحه 103
    ایران یکی از کشورهای پرحادثه از نظر سوانح رانندگی است و استفاده از کمربندایمنی موثرترین وسیله در پیشگیری از شدت صدمه و مرگ و میر ناشی از حوادث جاده ای شناخته شده است. با وجود این بسیاری از رانندگان در هنگام رانندگی کمربندایمنی خود را نمی بندند. برای ترغیب استفاده از کمربندایمنی تهیه پیام های مناسب و مبتنی بر نظریه های علمی از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف از این مطالعه استفاده از الگوی فرایند موازی توسعه یافته در تهیه برنامه آموزشی موثر جهت ارتقای استفاده از کمربندایمنی در رانندگان تهران است. پژوهش حاضر مطالعه نیمه تجربی بود. جامعه پژوهش گروهی از رانندگان تهرانی بودند که به دلیل رانندگی بدون استفاده از کمربندایمنی توسط پلیس متوقف شدند. انتخاب محل نمونه گیری و رانندگان شرکت کننده در مطالعه با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای صورت گرفت. طراحی پیام و مداخله آموزشی بعد از تحلیل اطلاعات به دست آمده از پیش آزمون انجام گرفت. از میان 209 راننده شرکت کنننده در مطالعه، 80/4 درصد مرد بودند و میانگین سن آنها 41 سال با انحراف معیار 1/3 بود. اندازه گیری مقیاس تشخیص رفتار مخاطره آمیز براساس الگوی فرآیند موازی توسعه یافته قبل از مداخله نشان داد که رانندگان در موقعیت کلی فرایند کنترل ترس قرار داشتند و به عبارت دیگر در سطح پایین تری از کارآمدی درک شده نسبت به تهدید درک شده قرار داشتند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه قبل از مداخله نشان داد که حساسیت درک شده و خود کارآمدی درک شده استفاده از کمربندایمنی را پیشگویی می کند. پس از مداخله آموزشی شرکت کنندگان در فرایند کنترل خطر و در موقعیت اتخاذ رفتار محافظتی قرار گرفتند. همچنین مقایسه خودگزارشی استفاده همیشگی ازکمربندایمنی در قبل و بعد از مداخله 24% افزایش نشان داد. یافته های این پژوهش توصیه می کند که جهت ارتقای استفاده از کمربندایمنی، به پیامهای با محتوی کارآمدی بالا تمرکز بیشتری شود.
    کلیدواژگان: حوادث ترافیکی، الگوی فرایند موازی توسعه یافته، کمربند ایمنی
|
  • Afsoon Aeenparast*, Mehdi Rezaie Yazdeli, Hamed Zandian, Ali Asghar Haeri Page 7
    Objective (s): The aim of this study was to review literature on studies that estimate catastrophic health expenditures (CHE) for assessing equity in health financing in Iran.
    Methods
    The PRISMA guideline was followed and several search engines including Google Scholar, Pubmed, Scopus, Magiran and SID were examined to restive relevant studies. We used health catastrophicexpenditure, catastrophic payment, equity, health and Iran as keywords. Literature review was conducted without time limitation in Persian and English documents.
    Results
    The initial search yielded 116 studies. After excluding duplicates and non-relevant studies, 38 articles were selected for full text analysis and finally 19 papers selected for this review. 21.1 % of the studies estimated catastrophic health expenditures in patients groups and others considered the whole populations in a distinct area. Estimation ranged from 2.5% to 72.5%.
    Conclusion
    The range of estimations was very wide. It seems that CHE was influenced by the socioeconomic status of population studied, burden of diseases in different areas and sample size. The exact estimation of CHE is recommended in order to define and implement best solutions in improving the present situation.
    Keywords: Catastrophic health expenditure, equity, Health financing, Iran
  • Farzaneh Maftoon*, Faranka Farzadi, Ali Montazeri, Afsoon Aeenparast Page 19
    Objective (s): In 2005, Iranian Ministry of Heath, Ministry of Welfare and Medical Services Insurance Organization conducted ‘Family Physician and Referral System’ (FPRS) as a major reform in heath system. The first step of the FPRS was carried out through all rural areas and small cities with population less than 20,000. The aim of this study was to assess the providers’ (physicians and midwives) perspectives about the contracts and training conditions in this program.
    Methods
    This was a cross-sectional study using a designed questionnaire including items on contracts and training.1780 physicians and 1772 midwifes were studied through out the country.
    Results
    About 60% of physicians and midwives were working in rural centers. About 62 of physicians and 72% of midwives had a print version of their contracts. About 47% of physicians and 58% of midwives indicated that that the amount of payment was similar to the contracts. Only about 20% of physicians and 32% of midwives reported that payment was timely as indicated in the contracts. About 15 percent of providers indicated that they had no training course about the FRPS. Only about 60% of physicians and 41% of midwives had a print version of the program
    Conclusion
    The findings suggest that for improving ‘family physician and referral system’ and its proper continuation and expansion, improvement of contract conditions and training courses are essential.
    Keywords: Family physician, referral system, midwife, contract, training
  • Azar Yahyaei, Noora Kariman*, Mehrzad Kiani, Hamid Reza Daneshparvar, Soodeh Shahsavari Page 27
    Objective (s): Embryo donation is one of the new technologies, which in recent decades has been used for the treatment of infertile couples. However, its usage, like other new biotechnology methods has made some ethical concerns. Since compatibility of such improvements with ethical standards against the misuse of new technologies should be guaranteed, the present study was designed to determine the ethics of embryo donation.
    Methods
    This was a descriptive study of quality of services provided in 11 embryo donation infertility centers. Data were collected by interviews including 100 couples seeking embryo donation in the Tehran central forensic center. Also the embryo donation instructions of these centers were collected. The data were analyzed using descriptive statistics.
    Results
    In more than 50%, brief information on different aspects of embryo donation process had been given to applicants and in 80%, the necessity of legal or jurisprudence expert advices had not been provided. In 64%, the applicants-embryo compatibility issues had not been studied. In 76%, the embryo donation process had been described strictly confidential and in 28%, there was a conflict of interests between doctor and patient in infertility centers selection. There were no restrictions or priority in service providing and in most cases the donated embryo health was not guaranteed.
    Conclusion
    In most cases, ethics such as autonomy, justice, beneficence is met.
    Keywords: Ethical principles, Embryo Donation, Infertility
  • Tabandeh Sadeghi, Nahid Dehghan Nayeri*, Abbas Abbaszadeh Page 43
    Objective (s): This study aimed to explain the needs of family members awaiting patients, surgery.
    Methods
    A qualitative design using content analysis approach was used to collect data and analyze the experience of 17 family members who were waiting for their patients’ surgery.
    Results
    Data analysis led to the development of 3 categories and 6 subcategories. They included: Emotional need (need to consolation, need for hope(, Informational need)need to receive information about illness and surgery process, need to consulting and guidance(, Physical need)need to appropriate site, need to facilities and amenities).
    Conclusion
    The finding might help healthcare professionals especially nurses to get a better understanding of the families, needs in this situation and as a result could be better planning and intervening for meeting of this needs.
    Keywords: Need, Family, Waiting, Surgery, Qualitative Study
  • Khadije Zalpour *, Shahriar Shahidi, Fariba Zarrani, Mohammad Ali Mazaheri, Mahmood Heidari Page 53
    Objective (s): The aim of this study was to compare empathy components and cognitive emotion regulation strategies in students with and without vulnerable and grandiose narcissistic traits.
    Methods
    In this cross sectional study, a sample of 90 students was selected using the Pathological Narcissistic Inventory. The Baron-cohen Empathy Quotient Scale and Cognitive Emotion Regulation Questionnaire were also used to collect data. The data were analyzed using MANOVA.
    Results
    The results showed that both students with grandiose and vulnerable narcissistic traits were significantly different in using 'self-blame and catastrophizing' emotion regulation strategies, comparing to non narcissistic students. Non-narcissistic student significantly use 'positive appraisal' strategies more than vulnerable students. There was a significant difference in cognitive empathy and emotional reactivity, between grandiose and non-narcissistic students. Vulnerable and grandiose student were significantly different only in cognitive empathy.
    Conclusion
    The findings provide support for this idea that grandiose and vulnerable narcissism are different expressions of the same pathology, and their expression depends on the individual defensive structure.
    Keywords: Narcissism, Grandiosity, Vulnerability, Empathy, Cognitive Emotion Regulation
  • Neda Sheikhzakaryaee, Golrok Moridi*, Marlin Ardalan, Fardin Hododi Page 63
    Objective
    Cancer causes some unpleasant physical and psychological impact on patients leading to anxiety and mental health problems. Using drawing is a good way as a method of therapy for dealing with mental disorders in cancer patients. The aim of this study was to evaluate the effect of painting on anxiety in children with cancer
    Methods
    A sample of children with cancer was selected and those who showed symptoms of anxiety were entered into the study. Then the anxious children were divided into two groups in block random. The intervention included sixth sessions of painting during the second, third and fourth days of admission to hospital in the morning and evening and each lasted for 1 hour. Children completed the post-intervention questionnaire.
    Results
    A significant reduction in anxiety was observed (P= 0.0001). The mean obvious anxiety score in pre-intervention was 69.45 ± 10.75 and after the intervention, it was 48.30 ± 2.13. Average hidden anxiety before the intervention was 64.15 ± 6.12 and after the intervention it was 48.6 ± 4.17.
    Conclusion
    Painting could reduce anxiety in inpatient children with cancer.
    Keywords: Anxiety, Painting, Cancer children
  • Farzaneh Esna, Ashari*, Mahshid Shafiean, Torkashvand Leila Page 69
    Objective (s): The aim of this study was to describe the prevalence of overweight and obesity and associated factors among 7- to 12-years old children in Hamedan, Iran, during year 2013.
    Methods
    In this cross sectional study, 795 students (50.6%1 females) aged 7 12years were assessed over a period of 6 months. Multi stage stratified cluster random sampling was used for choosing the sample. Stratification was according to socioeconomic status of students and their sex. The children were subjected to a complete anthropometrics measurement. A questionnaire was also used to obtain information on demographic and some risk factors associated with obesity.
    Results
    The mean age of participants was 9.67 ± 1.55 years. The prevalence of obesity and overweight according to WHO, CDC and IOTF criteria were (15.4% 8.1%), (9.7%, 9.8%) and (5.7%, 13.3%) respectively. There was no significant difference between boys and girls and different age groups in terms of BMI. There was a significant relationship between BMI and birth weight, socioeconomic status and consumption frequency of fast foods.
    Conclusion
    There is an urgent need to target children and young adolescents for obesity prevention.
    Keywords: Obesity, overweight, children, Hamadan, prevalence
  • Abdolhossein Poornajaf, Leila Omidi, Isa Khodadadi, Nasibeh Rahim Nejad, Abdolrasoul Rahmani, Arash Akbarzadeh, Mohsen Karchani* Page 79
    Objective (s): Carrying a heavy backpack may cause musculoskeletal disorders among students.. The objectives of this research were to determine the relationship between the way students carry the bags and musculoskeletal symptoms in Ilam, Iran.
    Methods
    This study was performed in 16 girls’ primary schools. 244 students were randomly selected. The appropriate questionnaire was used to collect required data. Height and weight of students, the weight and model of their bags, and reported disorders related to the way they carried the bags were collected and analyzed.
    Results
    About 4.5% of the primary students reported discomforts in their knees, 5.3% in back, 0.8% in elbows, 3.2% in neck, and 35.5% of them reported musculoskeletal discomfort in the shoulders. %22.5 of primary school students carried bags with %10-%15 of their body weight and students were experiencing the shoulder optosis.
    Conclusion
    The most important disorders were shoulder optosis among students and many of them carried bags with weight more than 10% of their body weight. The way of carrying the bags can be considered as the most important risk factor for musculoskeletal problems among school students. The results of some studies showed that the way students carry school bags may increase the musculoskeletal complaints among school students.
    Keywords: Physical status, School bag, Student, Injury, Musculoskeletal disorders
  • Marzieh Araban, Farzane Falahiyan Mehrjardi, Parvin Shahry*, Ali Montazeri Page 87
    Objective (s): Only a minority of infants is breastfed for the recommended 6 months post partum. One possible modifiable variable is breastfeeding confidence. The Breastfeeding Self-Efficacy Scale-Short Form (BSES-SF) is a 14-item measure designed to assess a mother’s confidence in her ability to breastfeed her baby. The study aimed to translate the BSES-SF into Persian and assess its psychometric properties among pregnant women.
    Methods
    This was a cross-sectional study carried out in Ahvaz, Iran, 2014. A random sample of 220 low-risk pregnant women referring to private and public health centers was recruited. The BSES-SF was translated into Persian using forwardbackward translation and pilot tested. A series of self-reported questionnaires was administered on the third trimester of pregnancy including: a questionnaire on socio-demographic variables and breastfeeding intention status, the translated BSESSF, the Persian adaptation of the General Self-Efficacy Scale (GSES) and the Persian adaptation of Perceived Stress Scale (PSS). Data were analyzed using SPSS, version 16.
    Results
    The mean age of participants was 23.95 ± 4.7 years. The findings of content and face validity showed almost perfect results (CVR = 1 and CVI = 1). The translated BSES-SF presented a one-dimensional structure with factor loadings of >0.40. Convergent and divergent validity showed statistically significance correlation with the GSEE and the PSS, respectively (p <0.05). Internal consistency as measured by the Cronbach’s alpha coefficient was found to be 0.91.
    Conclusion
    The results indicated that the Persian version of BSES-SF is a valid and reliable measure of maternal breastfeeding self-efficacy in Iran.
    Keywords: Breastfeeding Self, Efficacy Scale, Translation, Psychometric assessment
  • Mahmoud Tavousi, Aliasghar Haeri Mehrizi, Shahram Rafiefar, Atoosa Solimanian, Fateme Sarbandi, Mona Ardestani, Akram Hashemi, Ali Montazeri* Page 95
    Objective (s): A population-base study was conducted to measure health literacy among Iranian adult aged 18-65.
    Methods
    The Health Literacy for Iranian Adults (HELIA) was used to assess health literacy. The questionnaire contained 33 items on access to health information, reading, understanding, appraisal, and behavioral intention. Each item was rated on a 5- point scale giving a total score ranging from 0 (the worse) to 100 (the best).
    Results
    In all 20571 individuals entered into the study. The mean age of participant was 34.92 (SD = 11.80) and 51% were female. The mean year education of participants was 11.96 (SD = 3.79). Overall the mean score for health literacy was 68.32 (SD = 15.16) and that 44% of participants had limited health literacy. Further analysis of the data indicated that health literacy significantly was associated with age and education.
    Conclusion
    In general the findings suggest that health literacy among Iranian adults was relatively acceptable. However, about half of participants had limited health literacy and this was more evident among vulnerable groups. Indeed planning and implementing educational interventions are recommended to improve health literacy among Iranian adults.
    Keywords: Health literacy, HELIA, Adult, Iran
  • Fatemeh Sadeghnejad, Shamsaddin Niknami *, Alireza Hydarnia, Ali Montazeri Page 103
    Objective (s): Iran is among countries with high road traffic accidents. The use of safety belts is known as the most effective in preventing severity of injuries and deaths caused by road accidents. However, many drivers do not wear seat belts while driving. To encourage drivers to use seat belts, providing appropriate messages based on scientific theories is very important. The purpose of this study was to use the extended parallel process model (EPPM) in developing an effective educational program to promote safety belt use among drivers in Tehran, Iran.
    Methods
    This was a quasi-experimental study and conducted on drivers who were stopped by police officer because of driving without using seat belts. The site and participants of survey were selected by multistage random sampling. The message and educational intervention was developed after analyzing pre-test results.
    Results
    Among all 209 drivers, 80.4 percent were male and the mean age of participants was 41 (SD =1.3) years. Measuring the Risk Behavior Diagnosis Scale, based on EPPM, the findings showed that drivers were in fear control position indicating that they had a lower level of perceived efficacy comapired to perceived threat. Multiple regression analysis before educational intervention showed that perceived susceptibility and perceived self-efficacy were predictors of self-reporting use of seat belt among drivers (R2=0.38, P< 0.05(. After intervention, participants were moved to danger control position indicationg that they were in a position to adopt protective behavior. Self-reporting seat belt wearing increased about 24% after intervention.
    Conclusion
    The findings suggest that focusing on messages with high efficacy contents; can promote seat belt wearing among drivers.
    Keywords: Road traffic accidents, Extended Parallel Process Model, Safety belt