فهرست مطالب

چشم پزشکی بینا - سال بیست و یکم شماره 2 (زمستان 1394)

مجله چشم پزشکی بینا
سال بیست و یکم شماره 2 (زمستان 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/12/01
  • تعداد عناوین: 12
|
  • مقالات پژوهشی
  • عباس باقری*، حامد عباسی، مهدی توکلی، عبدالرضا شیبانی زاده، بهاره خیری صفحه 101
    هدف
    تعیین تاثیر استفاده از لنز تماسی سخت نفوذپذیر به گاز در بهبود حرکات لرزشی و کیفیت بینایی در بیماران دوربین با آستیگماتیسم دچار نیستاگموس مادرزادی.
    روش پژوهش: در این مطالعه گزارش موارد مداخله ای آینده نگر، بیماران مبتلا به نیستاگموس مادرزادی با دوربینی بیش تر یا مساوی 5/0+ دیوپتر و آستیگماتیسم بالای 1- دیوپتر که طی دو سال به بیمارستان لبافی نژاد مراجعه نمودند، انتخاب شدند. تمام بیماران از عینک استفاده می کردند. برای همه بیماران قبل و سه ماه پس از تجویز لنز تماسی، معاینات کامل چشمی شامل: حدت بینایی، حساسیت کنتراست و ویدیو نیستاگموگرافی (شامل فرکانس، دامنه و شدت نیستاگموس) صورت گرفت.
    یافته ها
    در مجموع، 32 چشم از 16 بیمار با میانگین سنی 9/4±6/18 سال، مورد بررسی قرار گرفتند. متوسط عیب انکساری آن ها به صورت اسفر 44/2±45/2+ دیوپتر (دامنه 5/0+ تا 5/7+)، متوسط معادل کروی 35/2±5/1+ دیوپتر (دامنه 1- تا 5/7+) و متوسط آستیگماتیسم 83/0±90/1- دیوپتر (دامنه 1- تا 4-) بود. میزان تغییر حدت بینایی بر اساس واحد لوگمار در دید یک چشمی از 23/0±56/0 به 23/0±51/0 و در دید دوچشمی از 25/0±54/0 به 25/0±48/0 به صورت معناداری بهبود یافت (007/0P=). افزایش میزان حساسیت کنتراست در فرکانس های پایین (02/0P=) و متوسط (001/0P<) معنی دار و در فرکانس بالا بی معنی بود (70/0P=). میزان فرکانس، دامنه و شدت نیستاگموس پس از مصرف لنز تماسی کاهش یافت (001/0P<).
    نتیجه گیری
    استفاده از لنزهای تماسی سخت نفوذپذیر به هوا در بیماران مبتلا به نیستاگموس مادرزادی، دید اصلاح شده تک چشمی و دوچشمی را افزایش می دهد. هم چنین حساسیت کنتراست و شاخص های حرکتی نیستاگموس (فرکانس، دامنه و شدت) به میزان قابل توجهی پس از استفاده از لنز تماسی در بیماران مبتلا به نیستاگموس مادرزادی بهبود می یابد.
  • محمدعلی جوادی*، سپهر فیضی، رویا جعفری، فیروز میربابایی صفحه 108
    هدف
    ارزیابی و مقایسه پیامدهای بالینی و اسکن کانفوکال بعد از جراحی پیوند قرنیه به روش Descemet Stripping Automated Endothelial Keratoplasty بر روی بیماران مبتلا به دیستروفی اندوتلیال فوکس و کراتوپاتی تاولی پسودوفاکروش پژوهش: این مطالعه به صورت گذشته نگر و مقایسه ای بر روی 47 چشم از 39 بیمار (19 مرد) با تشخیص دیستروفی اندوتلیال فوکس (29 چشم، گروه یک) و کراتوپاتی تاولی پسودوفاک (18 چشم، گروه دو) که تحت عمل جراحی پیوند قرنیه به روش DSAEK قرار گرفته بودند، انجام شد. اسکن میکروسکوپی کانفوکال جهت اندازه گیری ضخامت مرکزی قرنیه دهنده و گیرنده و تعداد و مورفولوژی سلول های اندوتلیال بافت دهنده انجام شد. حدت بینایی و نتایج انکساری و عوارض پس از عمل هم چنین تعداد سلول های اندوتلیال دهنده، ضخامت مرکزی قرنیه دهنده و گیرنده در بین دو گروه ارزیابی و مقایسه شد.
    یافته ها
    میانگین سن هنگام جراحی در گروه های یک و دو به ترتیب 8/11±2/65 و 5/12±4/69 سال بود (27/0P=). میانگین مدت زمانی پی گیری 0/14±6/23 ماه در گروه یک و 7/15±6/25 ماه در گروه دو بود (79/0P=). بهترین دید اصلاح شده با عینک پس از جراحی (BSCVA) به طور معناداری در گروه یک نسبت به گروه دو در شش ماهه اول پس از جراحی بهتر بود. پس از این دوره حدت بینایی اصلاح شده در هر دو گروه قابل مقایسه بود. معادل کروی عیب انکساری پس از عمل 46/1±39/0 دیوپتر در گروه یک و 47/1±80/0 در گروه دو بود (45/0P=). میزان آستیگماتیسم پس از عمل به ترتیب 83/0±02/1 دیوپتر و 67/0±36/2 دیوپتر بود (001/0P<). میانگین ضخامت مرکزی قرنیه دهنده 3/33±0/98 میکرومتر در گروه یک و 0/28±6/107 میکرومتر در گروه دو بود (45/0P=). تفاوت معناداری بین دو گروه از نظر تعداد و مورفولوژی سلول های اندوتلیال پس از عمل مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    نتایج جراحی پیوند قرنیه به روش DSAEK بین بیماران دیستروفی اندوتلیال فوکس و کراتوپاتی تاولی پسودوفاکیک قابل مقایسه است.
  • امیر فرامرزی، محمدحسن ریخته گر، دانیال نجدی صفحه 117
    هدف
    مقایسه ویژگی های بیومکانیک قرنیه و فشار داخل چشمی در چشم های با بولوس کراتوپاتی پسودوفاکیک قبل و پس از جراحی DSAEK.
    روش پژوهش: این مطالعه به صورت مقایسه ای، آینده نگر و غیرتصادفی بر روی 44 چشم از 22 بیمار با تشخیص بولوس کراتوپاتی پسودوفاکیک که در یک چشم تحت جراحی DSAEK قرار گرفته بودند، صورت گرفت. فشار داخل چشم توسط دستگاه تونومتر گلدمن و ضخامت مرکزی قرنیه توسط دستگاه پاکی متری اولتراسوند سنجیده شد. هیسترزیس قرنیه (CH)، عامل مقاومتی قرنیه (CRF)، فشار داخل چشمی مرتبط با گلدمن (IOPg) و فشار داخل چشمی جبران شده (IOPcc) توسط دستگاه آنالیز پاسخ چشمی (ORA) اندازه گیری شد. تمامی این معاینات در چشم طبیعی به عنوان گروه شاهد نیز صورت گرفت. اندازه گیری ها، قبل و شش ماه پس از جراحی انجام شدند.
    یافته ها
    میانگین سنی بیماران 14±67 سال بود. میانگین CH و CRF پیش از عمل در گروه DSAEK به ترتیب 94/2±77/5 و 72/2±39/6 میلی متر جیوه و به طور قابل ملاحظه ای کم تر از مقادیر گروه شاهد بود (به ترتیب 47/2±2/8 و 49/2±43/8 میلی متر جیوه، مقدار 001/0P= برای هر دو مقایسه). پس از عمل CH و CRF دچار افزایش معنی دار شدند (به ترتیب 68/3±09/7 میلی متر جیوه با 05/0P= و 84/3±21/8 میلی متر جیوه با 03/0P=) و مقادیر آن ها در چشم های عمل شده به مقادیر طبیعی چشم های گروه شاهد نزدیک شد.
    نتیجه گیری
    متغیرهای بیومکانیک قرنیه در چشم های بولوس کراتوپاتی پسودوفاکیک در مقایسه با چشم های طبیعی سمت مقابل پایین تر بود ولی این معیارها پس از جراحی DSAEK افزایش یافت و به مقادیر اندازه گیری شده در چشم های طبیعی سمت مقابل رسید.
  • سیدهاشم دریاباری، سپهر فیضی*، محمد علی جوادی صفحه 124
    هدف
    مقایسه نتایج بینایی پس از پیوند قرنیه لایه ای عمیق (Deep Anterior Lamellar Keratoplasty: DALK) بین چشم ها با و بدون ایجاد حباب بزرگ موفقیت آمیز در بیماران مبتلا به قوزقرنیه.
    روش پژوهش: در این مطالعه مقایسه ای گذشته نگر، تعداد 290 چشم از 257 بیمار مبتلا به قوزقرنیه که تحت عمل جراحی DALK با روش حباب بزرگ (Big bubble) قرار گرفتند، برای مطالعه انتخاب شدند. در بیمارانی که حباب بزرگ ایجاد نشده بود، جدا کردن دستی استروما تا سطح غشا دسمه با استفاده از چاقوی هلالی صورت گرفت. میزان تشکیل حباب بزرگ به طور موفقیت آمیز تعیین شد. حدت بینایی و نتایج عیب انکساری بین گروه با غشاء دسمه برهنه (گروه یک) و گروه با جدا کردن دستی (گروه دو) مقایسه شد.
    یافته ها
    از 290 چشم، 289 چشم تحت عمل جراحی DALK قرار گرفتند (یک بیمار طی عمل به پیوند قرنیه نافذ تبدیل شد). در 229 چشم (2/79 درصد) حباب بزرگ حاصل شد. گروه های مطالعه از نظر سن (9/7±8/27 سال گروه یک و 5/8±5/27 سال گروه دو، 79/0(P=، بهترین دید اصلاح شده با عینک (به ترتیب 5.49±28/1 لوگمار در مقابل 51/0±31/1، 15/0P=)، طول مدت پی گیری (به ترتیب 4/20±4/38 ماه در مقابل 9/19±4/37 ماه، 73/0(P= مشابه بودند. بهترین دید اصلاح شده با عینک پس از عمل در طول مدت پی گیری به طور مشخصی در گروه یک بهتر از گروه دو بود (05/0P<). در معاینه نهایی حدت بینایی اصلاح شده برابر یا بهتر از 3/0 لوگمار در 1/82 درصد بیماران گروه یک و 5/54 درصد از بیماران گروه دو مشاهده شد (001/0P<). دو گروه از نظر معادل عیب انکساری (به ترتیب 35/3±24/4- در مقابل 25/3±49/4-، 61/0(P= و آستیگماتیسم قرنیه ای (به ترتیب D 92/1±62/3 در مقابل D 71/1±38/3، 39/0(P= قابل مقایسه بودند.
    نتیجه گیری
    باقی ماندن قسمتی از استروما قرنیه در بستر پیوند باعث کاهش حدت بینایی نسبت به گروه غشاء دسمه برهنه می شود.
  • سیدجواد هاشمیان*، عباس شیخ حسنی، علیرضا فروتن، محمدجعفر قائم پناه، محمد ابراهیم جعفری، مهسا سادات هاشمیان، شادرخ نبیلی صفحه 130
    هدف
    مقایسه ایمنی (Safety)، موثر بودن (Efficacy)، قابلیت پیش بینی (Predictability)، ثبات (Stability) و عوارض لازک بر اساس الگوی جبهه امواج در بیماران با نزدیک بینی کم، نزدیک بین- آستیگماتیسم و نزدیک بینی بالا.
    روش پژوهش: در این مطالعه گذشته نگر، 416 چشم به 3 گروه به صورت زیر تقسیم شدند. 159 چشم با نزدیک بینی کم با متوسط معادل کروی 33/1±87/3- دیوپتر، 161 چشم نزدیک بین آستیگماتیسم با متوسط معادل کروی 24/2±99/5- دیوپتر و متوسط آستیگماتیسم 07/0±41/2- دیوپتر و 96 چشم با نزدیک بینی بالا و متوسط معادل کروی 80/0±41/7- دیوپتر. بعد از ایجاد لایه اپی تلیالی، لیزر اگزایمر با الگوی جبهه امواج انجام شد. پس از آن معیارهای ایمنی، قابلیت پیش بینی، موثر بودن و ثبات در دهمین روز و ماه های دوم، ششم و دوازدهم بررسی شد.
    یافته ها
    در ماه دوازدهم متوسط معادل کروی در گروه نزدیک بینی کم 31/0±36/0- دیوپتر، گروه نزدیک بین آستیگماتیسم 41/0±15/0 دیوپتر و گروه نزدیک بینی بالا 68/0±58/0 دیوپتر بود. دید بدون اصلاح معادل 20/20 در گروه نزدیک بینی کم 90 درصد، گروه نزدیک بین آستیگماتیسم 90/78 درصد و گروه نزدیک بینی بالا 67 درصد بود. شاخص موثر بودن به ترتیب در گروه های نزدیک بینی کم، نزدیک بین آستیگماتیسم و نزدیک بینی بالا 98/0، 04/1 و92/0 بود. معیار ایمنی به ترتیب در گروه های نزدیک بینی کم، نزدیک بین آستیگماتیسم و نزدیک بینی بالا 00/1، 07/1 و 05/1 بود. در گروه نزدیک بینی کم پنج چشم (1/3 درصد) یک خط، در گروه نزدیک بین آستیگماتیسم 24 چشم (3/27 درصد) و در گروه نزدیک بینی بالا 19 چشم (2/19 درصد) یک تا دو خط بهبودی در بهترین دید اصلاح شده ایجاد شد. فقط در گروه نزدیک بینی کم در دو چشم کدورت قرنیه ایجاد شد. تفاوت چشم گیر آماری در اثربخشی و ایمنی بین سه گروه دیده نشد.
    نتیجه گیری
    لازک با الگوی جبهه امواج یک روش مطمئن و موثر برای درمان نزدیک بینی کم، نزدیک بین آستیگماتیسم و نزدیک بینی بالا است. هرچند معیار قابلیت پیش بینی، اثربخشی و ایمنی در گروه نزدیک بین آستیگماتیسم بالاتر بوده است.
  • مریم آل طه*، محمدرضا اسدالهی صفحه 138
    هدف
    تعیین نتایج طولانی مدت پروبینگ در بالغین مبتلا به انسداد کامل مجرای اشکی.
    روش پژوهش: بیمارانی که با سن بیش از 20 سال طی سال های 1390 تا 1392 با شکایت اشک ریزش به درمانگاه بیمارستان لبافی نژاد مراجعه کرده بودند، مورد بررسی های اولیه قرار گرفته و در صورت تایید انسداد کامل مجرای اشکی، کاندید انجام جراحی مجرای اشکی(DCR) شدند. قبل از جراحی برای تمام بیماران پروبینگ صورت گرفت و مواردی که پروبینگ در آن ها موفقیت آمیز بود، برای ورود به مطالعه انتخاب شدند. بیماران طی هفته اول، ماه های اول و ششم و سال اول از نظر بهبود علایم سابژکتیو و ابژکتیو مورد بررسی و معاینه قرار گرفتند.
    یافته ها
    تعداد 65 نفر مبتلا به انسداد مجرای اشکی که برای عمل جراحی DCR ارجاع شده بودند، تحت عمل پروبینگ قرار گرفتند. 41 بیمار بعد از پروبینگ و شستشوی مجرای اشکی، مایع را در حلق احساس کرده و وارد این مطالعه شدند. میزان موفقیت کلی (موفقیت کامل و نسبی) در 28 نفر (3/68 درصد) در هفته اول مشاهده شد که به ترتیب در ماه ششم و سال اول 2/51 درصد و 9/43 درصد بود. بیش ترین میزان شکست بین هفته های اول و ماه ششم رخ داد (016/0P=).
    نتیجه گیری
    پروبینگ مجرای اشکی در بالغین مبتلا به انسداد مجرای اشکی با احتمال موفقیت نسبتا خوب (9/43 درصد)، یک راه جایگزین جراحی DCR برای بیمارانی می باشد که ممانعتی برای بیهوشی عمومی داشته و یا تمایلی به انجام جراحی DCR ندارند.
  • ژاله رجوی، حمیده صباغی، احمد شجاعی باغینی، مهدی یاسری، کورش شیبانی، غزاله نوروزی صفحه 144
    هدف
    تعیین دقت فتو و اتورفرکشن در مقایسه با سایکلواتورفرکشن و قابلیت تکرارپذیری فتورفرکشن.
    روش پژوهش: در این مطالعه مقایسه ای، 86 چشم از کودکان 7 تا 12 سال بررسی شد. عیوب انکساری توسط فتورفرکتومتر (PlusoptiX SO4، GmbH، Nürnberg، Germany) و اتورفرکتومتر (Topcon RM800، USA) با و بدون سایکلوپلژی اندازه گیری گردید. برای ارزیابی قابلیت تکرارپذیری فتورفرکتومتر اندازه گیری هر چشم، 3 بار و تحت شرایط یکسان تکرار شد.
    یافته ها
    توافق کلی میان فتو و سایکلواتورفرکشن در کلیه عیوب انکساری بیش تر از 81 درصد بود. حساسیت و ویژگی فتورفرکشن در حالی که برای نزدیک بینی و آستیگمات قابل قبول بود، برای دوربینی آمبلیوژنیک (>5/3+ دیوپتر) 15/46 درصد و برای دوربینی غیرآمبلیوژنیک (از 2+ تا 3+دیوپتر)، 38/65 درصد بود. به دلیل وجود شیفت نزدیک بینی در نتایج فتورفرکشن نسبت به سایکلواتورفرکشن در عیوب انکساری دوربینی آمبلیوژنیک (006/0P=) و غیرآمبلیوژنیک (001/0P=)، تعیین معیار 12/1+ و 6/2+ دیوپتر بجای 2+ و 5/3+ دیوپتر حساسیت فتورفرکشن تا حد 62/84 درصد و 23/69 درصد افزایش نشان داد. هم چنین قابلیت تکرارپذیری فتورفرکشن در تمامی عیوب انکساری قابل قبول بود (هم بستگی داخل خوشه ای(ICC): به ترتیب 98/0، 94/0 و77/0 در نزدیک بینی، آستیگماتیسم و دوربینی). نتایج اتورفرکشن نیز مانند فتورفرکشن در مقایسه با سایکلواتورفرکشن از نظر دوربینی متفاوت بود، در حالی که از نظر نزدیک بینی و آستیگمات تفاوتی با سایکلواتورفرکشن نداشت.
    نتیجه گیری
    اگرچه فتورفرکشن در نزدیک بینی و آستیگمات دارای دقت بالایی است، اما حساسیت آن در دوربینی پایین می باشد که می توان با اعمال معیارهای تعیین شده، حساسیت آن را بهبود بخشید تا فتورفرکشن را به عنوان روشی مناسب در غربالگری عیوب انکساری اطفال در نظر گرفت.
  • روشنک علی اکبر نواحی*، محمد جواد اشرف، نصیبه سیرفر، سمانه کوهستانی، الهام عابدی صفحه 154
    هدف
    ارزیابی شیوع انواع ضایعات ملتحمه در یک مرکز چشم ارجاعی در استان فارس، جنوب ایران.
    روش پژوهش: اسلایدهای بافت شناسی و گزارش های طبی مربوط به نمونه ضایعات ملتحمه ارسال شده به بخش پاتولوژی بیمارستان خلیلی شیراز، از فروردین 1388 تا خرداد 1392 بازبینی شدند. تشخیص های هیستوپاتولوژیک در سه گروه خوش خیم، پیش بدخیم و بدخیم قرار گرفتند و شیوع انواع مختلف ضایعات ملتحمه محاسبه شد.
    یافته ها
    مقاطع بافتی 631 مورد از ضایعات ملتحمه بررسی شد. بیش ترین شیوع مربوط به ضایعات خوش خیم بود (8/81 درصد) و پس از آن به ترتیب انواع پیش بدخیم (8/10 درصد) و بدخیم (4/7 درصد) قرار داشتند. شایع ترین ضایعه خوش خیم، ناخنک بود (2/69 درصد)، دیسپلازی اپی تلیوم شایع ترین ضایعات پیش بدخیم (1/94 درصد) و کارسینوم سلول سنگفرشی شایع ترین بدخیمی های ملتحمه را تشکیل می دادند. در تمام گروه های سنی، ضایعات خوش خیم ملتحمه بیش ترین میزان را داشتند اما با افزایش سن، شیوع انواع بدخیم به طور مشخصی افزایش می یافت (001/0P<).
    نتیجه گیری
    ضایعات خوش خیم، شایع ترین ضایعات ملتحمه را تشکیل می دادند. در حالی که ناخنک در راس این آمار بوده و اینترااپی تلیال نئوپلازی و کارسینوم سلول سنگفرشی شایع ترین ضایعه های پیش بدخیم و بدخیم بودند. ضایعات بدخیم ملتحمه با افزایش سن، شیوع بیش تری پیدا می کردند.
  • گزارش مورد
  • علی فتوره چی، پرویز ملکی فر*، محمدعلی جوادی صفحه 159
    هدف
    معرفی دو مورد بیمار مبتلا به گرانولوماتوزیس با پلی آنژیت همراه با تظاهرات چشمیمعرفی موارد: در این گزارش موارد، دو بیمار با تظاهرات اسکلریت معرفی می شوند که با قرمزی چشم و تظاهرات زیر مراجعه کرده بودند: بیمار اول 30 ساله با بینی زینی شکل و C-ANCA مثبت و بیمار دوم، 56 ساله با حفره (کاویتاسیون) ریوی و C-ANCA مثبت. هر دو مورد، کورتیکواسترویید و ایمونوساپرسیو دریافت کردند و پس از درمان، بهبود و پیش رفت معنی داری در روند بیماری آنان ملاحظه شد.
    نتیجه گیری
    چشم پزشکان ممکن است نخستین پزشکی باشند که بیماران مبتلا به وگنر را معاینه می کنند، بنابراین نقش مهمی در تشخیص صحیح و درمان به موقع آنان دارند.
  • مقالات ترجمه شده
  • ترجمه: دکتر حمیدرضا برخورداری، دکتر مسعود سهیلیان صفحه 163
    یووییت شامل مجموعه اختلالاتی است که شایع ترین علامت بالینی آن، التهاب داخل چشمی است. اگرچه شایع ترین علل یووییت، بیماری های اتوایمون و عفونی می باشند، داروها از علل ناشایع اما مهم التهاب داخل چشمی به شمار می روند. بسیاری از داروها از جمله داروهای موضعی، تزریقات داخل چشمی و داروهای سیستمیک جز علل یووییت طبقه بندی شده اند. در این مقاله مجموعه ای از علل ایجادکننده التهاب چشمی گردآوری گردیده است.
    برای کمک به پزشکان، در ارزیابی بیماران برای هر دارو براساس شواهد همراهی با التهاب های داخل چشمی، معیار کمی از صفر تا 13 و معیار کیفی به صورت قطعی، محتمل، ممکن و مشکوک گزارش گردیده است. رتبه بندی براساس الگوریتم مطالعه Naranjo ارایه شده است (جدول 1).
  • ترجمه: دکتر مجید شمس صفحه 171
    تقریبا در تمامی کشورهای صنعتی، رایج ترین عمل جراحی که در پزشکی صورت می گیرد، جراحی آب مروارید است. در ایالات متحده امریکا به تنهایی سالیانه حدود سه میلیون جراحی آب مروارید انجام می شود. با رشد جمعیت که منجر به افزایش تعداد سالمندان می گردد، انجام این جراحی بیش تر می شود. اما هم زمان، انتظارات بیماران نیز بالا می رود. بسیاری از افراد سالمند به سمت زندگی فعال پیش می روند و از امکانات چشم پزشکی مدرن به خوبی آگاه هستند، بنابراین توقع کارکرد بینایی عالی پس از عمل جراحی دارند. آنان انتظار دارند نتیجه عمل جراحی، دید 20/20 بدون عینک برای مشاهده فاصله دور باشد. با ظهور لنزهای درون چشمی تطابقی و چندکانونی (IOL)، بیش ترین راحتی در دید برای نزدیک بینی، دوربینی و دید متوسط حاصل می شود. اغلب بیماران در سنین پایین تر خواستار جراحی لنز هستند و اگر نتایج دید چندان مطلوب نباشد قابل تحمل نیست، بنابراین بسیاری از جراحان آب مروارید با انتظارات بالای بیماران برای دستیابی به یک نتیجه انکساری کامل مواجه هستند.
    IOL چندکانونی، توریک، انحنادار (اسفریک) و تطابقی (IOL بهینه) از مولفه های مهم برای دستیابی به بهترین نتایج هستند. عملکرد آن ها به طور خاص به موقعیت درست و کپسولوتومی قدامی مناسب بسیار حساس است. قطعه قطعه کردن لنز با لیزر فمتوسکند باعث کاهش چشم گیر قدرت فیکوامولسیفیکاسیون می گردد.
    از زمان معرفی لیزر فمتوسکند برای جراحی آب مروارید، ارزش و اهمیت آن میان چشم پزشکان به شدت مورد بحث قرار گرفته است. موافقان با این روش به دقت زیاد، تجدیدپذیری و ایمنی آن اشاره دارند. افرادی که درباره امتیازات آن تردید دارند معتقدند علاوه بر هزینه های بالای آن، با فیکوامولسیفیکاسیون پیش رفته دستی نیز می توان به نتایج مشابهی دست یافت. جراحی آب مروارید با کمک لیزر فمتوسکند تحت عنوان «مهم ترین انقلاب از زمان انتقال به فیکوامولسیفیکاسیون» نامیده شده است (رگیانو- ملو، کراگر 2011). در این فصل قصد داریم چشم پزشکان به طور فراگیر و جامع با این فن آوری، مزایای احتمالی و کاربردهای آن در جراحی آشنا شوند.
  • ترجمه: دکتر نسیم عموهاشمی، دکتر محمد پاکروان صفحه 181
    اگرچه چندین عامل در ایجاد گلوکوم دخالت دارند اما تنها روش درمان اثبات شده، کاهش فشار چشم برای جلوگیری از آسیب عصب بینایی ناشی از گلوکوم است. درمان های محافظه کارانه از جمله درمان دارویی و لیزر اغلب خط اول درمان هستند اما بسیاری از بیماران به درمان های تهاجمی تری جهت کنترل فشار داخل چشمی نیاز دارند. جراحی ایده آل روشی است که موثر، قابل تکرار و به صرفه بوده و کم ترین خطر را برای بیمار داشته باشد. اما متاسفانه در حال حاضر روش جراحی که دارای این شرایط باشد، وجود ندارد.
    جراحی گلوکوم طی سال های اخیر پیشرفت های زیادی نموده است. روش های ابتدایی، مبتنی بر ایجاد فیستول برای کاهش فشار چشم بود. این روش ها از جمله فیلتراسیون تمام ضخامت و ایمپلنت ستونی با استفاده از مواد مختلف، میزان عوارض غیرقابل قبول و زیادی داشت.
    تغییر روش جراحی به روش های فیلتراسیون کنترل شده که از اواخر دهه 1960 شروع شد، عوارض پس از عمل را کاهش داد اما اسکار و شکست درمان طی زمان هم چنان مساله ساز بود. پس از آن، درمان های آنتی فیبروتیک با 5 فلورواوراسیل و میتومایسین C جهت کاهش اسکار و افزایش میزان موفقیت به کار گرفته شدند، اما عوارض پس از عمل افزایش یافت.
    امروزه ترابکولکتومی به عنوان یک روش شایع به کار می رود و هم چنان عمل جراحی پرعارضه و با اثربخشی متغیر است. جستجو برای جراحی های ایمن تر و کم تر تهاجمی با تاکید بر وسایل و روش های جدید که از برش های کوچک استفاده می کنند تحت عنوان جراحی های MIGS (Microinvasive Glaucoma surgery) ادامه دارد. اما روش های جدید، خطرات و عوارضی دارند که برخی از آن ها ممکن است تا جمع آوری داده های طولانی مدت ناشناخته باشند.
|
  • Bagheri A.*, Abbasi H., Tavakkoli M., Sheibanizadeh Ar, Kheyri B Page 101
    Purpose
    To determine the effect of using rigid gas permeable (RGP) contact lenses in improvement of involuntary eye movements and visual functions in hyperopic astigmatism patients with congenital nystagmus.
    Methods
    This prospective interventional case series study was conducted on patients with congenital nystagmus and hyperopia equal or more than +0.5 D and Astigmatism more than -1 D, who were referred to our clinic over a period of 2 years. All ophthalmological exams including visual acuity, contrast sensitivity and video nystagmography were performed for all of the patients before and after contact lens fitting and were compared with each other.
    Results
    In this study 32 eyes of 16 patients were entered with mean age of 18.6±4.9 years. In these cases, mean sphere was 2.45±2.44 (range +0.5 to +7.5), spherical equivalent of refraction was +1.5±2.35 (range -1 to +6.25) and mean astigmatism was -1.90±0.83 (range -1 to -4). The level of visual acuity changes in Log Mar improved monocularly from 0.56±0.23 to 0.51±0.23 and binocularly from 0.54±0.25 to 0.48±0.24 which was statistically significant (P=0.007).Improvement of contrast sensitivity were statistically significant in low (P=0.02) and intermediate (P< 0.001) frequencies but not in high frequencies (P=0.7). Frequency, amplitude and intensity of nystagmus were decreased significantly after contact lens usage (p< 0.001).
    Conclusion
    Using RGP contact lenses in patients with congenital nystagmus increase monoocular and binocular vision. Also contrast sensitivity and motor indices of nystagmus (frequency, amplitude and intensity) were significantly improved after contact using lens.
    Keywords: Contact Lens, Hyperopia, Nystagmus
  • Javadi Ma*, Feizi S., Jafari R., Mirbabaee F Page 108
    Purpose
    To compare clinical and confocal scan outcomes after Descemet stripping automated endothelial keratoplasty (DSAEK) performed for Fuchs’ endothelial dystrophy versus pseudophakic bullous keratopathy.
    Methods
    In this retrospective comparative study, 47 consecutive eyes of 39 patients with the diagnosis of Fuchs’ endothelial dystrophy (n=29, group 1) or pseudophakic bullous keratopathy (n=18, group 2) that underwent DSAEK were enrolled. Postoperatively, confocal microscopy was used to measure central corneal and graft thickness and endothelial cell density and morphology. Postoperative visual acuity, refractive outcomes, graft endothelial cell count, central corneal and graft thickness, and postoperative complications were compared between the study groups.
    Results
    Mean age at the time of surgery were 65.2±11.8 and 69.4±12.5 years in groups 1 and 2, respectively (P=0.27). Follow-up period were 23.6±14.0 months in group 1 and 25.6±15.7 months in group 2 (P=0.79). Postoperative best spectacle-corrected visual acuity was significantly better in group 1 than in group 2 in 6 months after surgery. Afterwards, the two study groups were comparable in this regard. Postoperative spherical equivalent refractive error was +0.39±1.46 D in group 1 and +0.80±1.47 D in group 2 (P=0.45). Postoperative refractive astigmatism was 1.02±0.83 D and 2.36±0.67 D, respectively (P<0.001). Mean central graft thickness was 98.0±33.3 µm in group 1 and 107.6±28.0 µm in group 2 (P=0.45). No significant statistically difference was observed between two groups in postoperative endothelial cell density.
    Conclusion
    Outcomes of DSAEK surgery were comparable between Fuchs’ endothelial dystrophy and pseudophakic bullous keratopathy. All grafts were clear despite lower than normal endothelial cell counts.
    Keywords: DSAEK, Corneal Disease, Fuch's Endothelial Dystrophy, PBK
  • Faramarzi A., Rikhtegar Mh, Najdi D.* Page 117
    Purpose
    To compare corneal biomechanical properties and intraocular pressure (IOP) in eyes with pseudophakic bullous keratopathy (PBK) before and after Descemet stripping automated endothelial keratoplasty (DSAEK).
    Methods
    This prospective non-randomizedintrasubject comparative study was conducted on 44eyes of 22 patients with the diagnosis ofPBK who underwent DSAEK in one eye.Intraocular pressure was measured by Goldmannapplanation tonometer (IOP GAT), and central corneal thickness (CCT) was measured by ultrasound pachymetry. The ocular response analyser (ORA) was used to measure corneal hysteresis (CH), corneal resistance factor (CRF), Goldmann-related intraocular pressure (IOPg), and cornea-compensated intraocular pressure (IOPcc). The same measurements were performed in the normal fellow eyes which served as controls. All measurements were performed preoperatively and six months postoperatively.
    Results
    Mean patient agewas 67 ± 14 years. Mean preoperative CH and CRFvalues in the DSAEK group were 5.77 ± 2.94 and 6.39 ± 2.72 mm Hg, respectively, which were significantly lower than those measured in the control group (8.2±2.47 and 8.43±2.49 mm Hg, respectively, P=0.001 for both comparisons). Postoperatively, CH and CRF demonstrated a significant increase (7.09 ± 3.68 mm Hg, P=0.05 and 8.21 ± 3.84 mm Hg, P=0.03, respectively) in operated eyes approaching the normal values measured in the control eyes.
    Conclusion
    Corneal biomechanicalparameters were significantly lower inPBK eyes as compared to the normal fellow eyes. These metrics significantly increased after DSAEK and reached values measured in the normalfellow eyes.
    Keywords: Corneal Biomechanics, Descemet Stripping Automated Endothelial Keratoplasty, Ocular Response Analyser, Pseudophakic Bullous Keratopathy
  • Daryabari Sh, Feizi S.*, Javadi Ma Page 124
    Purpose
    To compare visual outcomes after deep anterior lamellar keratoplasty (DALK) between eyes with and without successful big-bubble formation.
    Methods
    In this retrospective comparative study, a total of 290 consecutive eyes from 257 keratoconus-affected patients underwent DALK with the big-bubble technique were enrolled. In cases where the big bubble could not be accomplished, manual stromal dissection down to DM was progressively performed using a crescent knife. The rate of successful big-bubble formation was determined. Visual acuity and refractive outcomes were compared between the bare Descemet membrane (DM) group (group 1) and manual dissection group (group 2).
    Results
    The surgery was completed as DALK in 289 of 290 eyes and a bare DM was successfully achieved in 229 (79.2%) eyes. The study groups were comparable in terms of age (27.8±7.9 years in group 1 versus 27.5±8.5 years in group 2, P=0.79), preoperative best-spectacle corrected visual acuity (BSCVA) (1.28±0.49 versus 1.31±0.51 logMAR, respectively, P = 0.15), and postoperative follow-up (38.4±20.4 versus 37.4±19.9 months, respectively, P=0.73). Postoperative BSCVA was significantly better in group 1 than in group 2 throughout the follow-up period (P<0.05). At final follow-up examination, a BCVA ≤0.30 logMAR was achieved in 82.1% of group 1 and 54.5% of group 2 (P<0.001). Groups 1 and 2 were comparable in terms of postoperative spherical equivalent refractive error (-4.24±3.35 versus -4.49±3.25 D, respectively, P=0.61) and keratometric astigmatism (3.62±1.92 versus 3.38±1.71 D, respectively, P=0.39).
    Conclusion
    Retention of posterior corneal stroma resulted in a lower visual acuity as compared to the bare DM group.
    Keywords: Big, bubble Technique, Deep Anterior Lamellar Keratoplasty, Keratoconus, Success Rate, Visual Acuity
  • Hashemian J.*, Shikhhasani A., Forootan Ar, Ghaempanah Mj, Jafari Me, Hashemian M., Nabili S Page 130
    Purpose
    To compare the safety, efficacy, predictability, stability and complications of wavefront-guided laser-assisted subepithelial keratectomy (LASEK) in low myopia, myopic astigmatism and high myopia correction.
    Methods
    In his retrospective study, 416 eyes were divided to 3 groups: 159 eyes with low myopia (LM) and mean refractive spherical equivalent (MRSE) of -3.68±1.33 (SD) diopter (D); 161 eyes with myopic astigmatism (MA) and MRSE of -5.99±2.24 D and mean cylinder of 2.41±1.07 D; and 96 eyes with high myopia (HM) and MRSE of -7.41±0.80D. After an epithelial flap creation, a Wavefront-based excimer laser ablation was performed. Safety, efficacy, predictability, and stability were evaluated at day 10, months 2, 6 and 12 postoperatively.
    Results
    The MRSE were -0.36±0.31 D in LM group, 0.15±0.41 D in MA group and 0.58±0.68 D in HM group. The uncorrected visual acuity (UCVA) were 20/20 in 90.60% of patients in LM group, 78.90% in MA group and 67% in HM group. Efficacy indices were 0.98, 1.04 and 0.92 in LM, MA and HM groups, respectively. Safety indices were 1.00, 1.07 and 1.05 in LM, MA and HM respectively. Five eyes (3.1%) in the LM group improved 1 line. Forty-four eyes (27.3%) in MA gained 1-3 lines and 19.2 % of HM group gained 1-2 lines of BSCVA. Only 2 eyes in LM group developed corneal haze. There were not significant statistically differences in efficacy and safety indices between three groups.
    Conclusion
    Wavefront-guided LASEK is an effective and safe procedure for the treatment of LM, MA, and HM. Although predictability, efficacy and safety indices improved in myopic astigmatism.
    Keywords: Astigmatism, Customised LASEK, High Myopia, Myopia
  • Aletaha M.*, Asadollahi Mr Page 138
    Purpose
    To determine long-term outcomes of probing in adult patients with nasolacrimal duct (NLD) obstruction.
    Methods
    Patients older than 20 years admitted in Labaffinejad hospital with complete nasolacrimal duct obstruction were studied. The selected patients underwent probing under local anesthesia and cases with successful NLD probing enrolled the study. Patients were examined during the first week, 1, 6 and 12 months after probing.
    Results
    65 patients with complete nasolacrimal duct obstruction underwent probing. 41 patients with successful probing enrolled. The overall success rate (complete and partial success) was reported in 28 patients (68.3%) in the first week. Success rates were 51.2% and 43.9% in 6 and 12 months after probing. Most of the decline in success rates were between 1 and 6 months after probing (p=0.016).
    Conclusion
    Probing of nasolacrimal duct for treatment of adult patients with complete obstruction has a significant success rate and probing can be considered in cases that are not suitable for general anesthesia or doing dacryocystorhinostomy.
    Keywords: Adult, Nasolacrimal Obstruction, Probing
  • Rajavi Z., Sabbaghi H.*, Shojaei Baghini A., Yaseri M., Sheibani K. Norouzi G Page 144
    Purpose
    To determine the accuracy of photorefraction and autorefraction as compared to cycloautorefraction and to detect the repeatability of photorefraction.
    Methods
    This diagnostic study included the right eyes of 86 children aged 7 12 years. Refractive status was measured using photorefraction (PlusoptiX SO4, GmbH, Nürnberg, Germany) and autorefraction (Topcon RM800, USA) with and without cycloplegia. Photorefraction for each eye was performed three times to assess repeatability.
    Results
    The overall agreement between photorefraction and cycloautorefraction was over 81% for all refractive errors. Photorefractometry had acceptable sensitivity and specificity for myopia and astigmatism. There was no statistically significant difference considering myopia and astigmatism in all comparisons, while the difference was significant for hyperopia using both amblyogenic (P = 0.006) and nonamblyogenic criteria (P= 0.001). A myopic shift of 1.21 diopter (D) and 1.58 D occurred with photorefraction in nonamblyogenic and amblyogenic hyperopia, respectively. Using revised cut off points of +1.12 D and +2.6 D instead of +2.00 D and +3.50 D improved the sensitivity of photorefractometry to 84.62% and 69.23%, respectively. The repeatability of photorefraction for measurement of myopia, astigmatism and hyperopia was acceptable (intra cluster correlation [ICC]: 0.98, 0.94 and 0.77, respectively). Autorefraction results were significantly different from cycloautorefraction in hyperopia (P < 0.0001), but comparable in myopia and astigmatism. Also, noncycloglegic autorefraction results were similar to photorefraction in this study.
    Conclusion
    Although photorefraction was accurate for measurement of myopia and astigmatism, its sensitivity for hyperopia was low which could be improved by considering revised cut off points. Considering cut off points, photorefraction can be used as a screening method.
    Keywords: Accuracy, Autorefraction, Cycloautorefraction, Photorefraction, Repeatability
  • Aliakbar, Navahi R.*, Ashraf Mj, Seirfar N., Koohestani S., Abedi E Page 154
    Purpose
    To determine the prevalence of various types of conjunctival lesions, at a tertiary ophthalmic center in Fars Province, South of Iran.
    Methods
    Histopathologic slides and medical records of conjunctival lesions submitted to the pathology department of Khalili Hospital, Shiraz, Iran was reviewed from April, 2009 to July, 2013. The histopathologic diagnoses were categorized into benign, pre malignant, and malignant lesions. The prevalence of various types of conjunctival lesions was calculated.
    Results
    Histologic sections of 631 conjunctival lesions were reviewed. Benign lesions were most prevalent (81.8%), followed by premalignant (10.8%) and malignant (7.4%) lesions. Pterygia were the most common benign lesions (69.2%), intraepithelial dysplasia constituted most cases of premalignant lesions (94.1%), and squamous cell carcinoma was the most frequent malignant lesion (93.6%). Benign lesions were the most common type of lesions in all age groups; however the prevalence of malignant lesions increased significantly with age (P< 0.001).
    Conclusion
    Benign lesions were the most common conjunctival lesions with pterygia on top of the list, while intraepithelial neoplasia and squamous cell carcinoma were the most common premalignant and malignant lesions, respectively. Conjunctival malignant lesions were more prevalent with older age.
    Keywords: Conjunctival Lesions, Intraepithelial Dysplasia, Squamous Cell Carcinoma
  • Fatourechi A., Malekifar P.*, Javadi Ma Page 159
    Purpose
    To report two cases of granulomatosis with polyangiitis (GPA) presented ocular manifestations.Cases report: We report two cases of scleritis with red eye, one of them was a 30 years old female patient with saddle nose and positive C-ANCA and the other one was a 56 year-old female patient with lung cavitation and positive C-ANCA. Both cases undergone corticosteroid and immunosuppressive agents and they had a significant improvement following this treatment.
    Conclusion
    Ophthalmologists may be the first clinician encountering patients with GPA.Hence, they play an important role in accurate diagnosis and early treatment of these patients.
    Keywords: Saddle Nose, Scleritis, Wegener