فهرست مطالب

ادب پژوهی - پیاپی 33 (پاییز 1394)

فصلنامه ادب پژوهی
پیاپی 33 (پاییز 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/10/19
  • تعداد عناوین: 7
|
  • مقاله علمی پژوهشی
  • مجید جلاله وند آلکامی صفحات 9-36
    نظم نمادین ساحت مرگ ابژه هاست. دال و نماد با مرگ گره خورده اند. با طلوع دال ها، مدلول ها غروب می کنند و خرسندی های پیشانمادین از زندگی بشر رخت برمی بندند و نگاه سنگین و خیره ای بر زندگی حاکم می گردد که سوژه را از ذاتی ترین بخش وجودی خود محروم می کند. اما نظم نمادین خود پیرامون یک هسته تروماتیک برساخته شده است؛ پیرامون چیزی که از نمادینه شدن می گریزد. رانه مرگ در روان کاوی نوفرویدی لاکان عنصری است انقلابی که نظم نمادین را مختل می کند. بوف کور رانه مرگ است؛ نظم نمادین در بوف کور به دیده تردید می نگرد. راوی بوف کور مازادی است که تن به دام دال های نظم نمادین نمی سپارد. بوگام داسی، دختر اثیری و لکاته استعاره و تجسمی از خوشی هایی هستند که در نظم نمادین از راوی دریغ شده اند. این فقدان و محرومیت راوی را به جستجو و تکرار خوشی ها و ابژه های از دست رفته برمی انگیزد. این مقاله تلاش می کند با استفاده از تلقی ژاک لاکان از رانه مرگ، اصرار راوی بوف کور را در شکستن ممنوعیت های نظم نمادین مورد بررسی قرار دهد تا نشان دهد که بوف کور برخلاف نظر بعضی از منتقدان اثری منفعل نیست.
    کلیدواژگان: رویکرد لاکان، نظم نمادین، ممنوعیت، رانه مرگ، بوف کور
  • رحمان مشتاق مهر، فرهاد محمدی صفحات 37-59
    روش عارفان در بیان اندیشه های عرفانی و مفاهیم سیروسلوک بیشتر مبتنی بر نقل حکایت هایی از گذشتگان است که گهگاه متناسب با موضوع، تغییراتی در اصل آنها ایجاد می کنند تا معنی مورد نظر خود را با آن بیان کنند. بنابراین در روش شناسی تاویل عارفان از داستان ها، توجه به نوع تغییری که آنها در روایت اصلی حادثه ها ایجاد می کنند، اهمیت بسزایی دارد. مهم ترین تغییری که آنها در داستان ها ایجاد می کنند، «جابه جایی و تغییر علت اولیه» ای است که باعث ایجاد حادثه و شکل گیری داستان شده است. این تغییر علت، خود باعث تغییرات اساسی در دیگر اجزا و عناصر داستان و دگرگونی ساختار کلی آن می شود و بافت و زمینه ای که در داستان به وجود می آورد کاملا با بافت و زمینه قبلی آن متفاوت می گردد. در این نوشتار، نخست به اهمیت «علت» و نقش آن در نوع و چگونگی عناصر داستان اشاره می کنیم، سپس به ذکر چند نمونه از برداشت های عرفانی عارفان از داستان ها که با تغییر علت اصلی آنها، تغییرات دیگری نیز در درون روایت به وجود آمده است، می پردازیم.
    کلیدواژگان: علت، روایت، برداشت عرفانی، دگرگونی معنایی
  • علی تسلیمی، سمیه قاسمی پور صفحات 61-80
    بوف کور ظرفیت های متفاوتی در بررسی های ادبی دارد که از جمله آنها می تواند بررسی آن براساس دیدگاه های دلوز و گتاری باشد. اندیشه های ژیل دلوز، فیلسوف معاصر فرانسوی، در زمینه های علمی، فلسفی، هنری، نگرشی متفاوت پدید آورده است. از جمله میتوان به نظریه میل اشاره کرد که بر پایه آن، سرمایه داری میل و تمنای افراد را کانالیزه، و به فضای روانی- اجتماعی ویژه ای که قابل نظارت و کنترل باشد هدایت می کند تا زمینه بازتولید افراد را فراهم سازد. از دیدگاه دلوز هدف داستان این است که میل را رها نماید. آن هم با از هم گسیختن غل و زنجیرهایی که بر آن اند تا ما را به شیوه های خاصی از اندیشیدن مقید سازند. «اقلیت شدن»، از جمله از هم گسیختن همین قید و بندهاست تا با قلمروزدایی ها قلمروهای متعارف را از میان بردارد. این مقاله با تکیه بر نظریه «اقلیت شدن» ژیل دلوز به خوانش داستان بوف کور هدایت می پردازد و مشخص می کند که اثر حاضر از کدام ماشین های اجتماعی برمی آید، چه چیزهایی را در می نوردد و چه مرزهایی را مخدوش می کند.
    کلیدواژگان: ژیل دلوز، صادق هدایت، بوف کور، میل، شدن
  • غلامرضا پیروز، منیره محرابی کالی صفحات 81-103
    مرگ واژه ای ناخوشایند و نامطلوب است و در اغلب زبان ها از گفتن صریح این واژه پرهیز، و برای اشاره به آن، از فرآیند حسن تعبیر استفاده می کنند. حسن تعبیر عبارت است از کاربرد عبارت و کلمه ای نیکو به جای واژه ای ناخوشایند. در این نوشتار، چگونگی سخن گفتن از مرگ در غزلیات حافظ براساس مقوله حسن تعبیر مورد بررسی قرار می گیرد. شگردهای بسیاری در ایجاد حسن تعبیر دخیل اند. مولفه هایی که حافظ برای ایجاد حسن تعبیر به کار می گیرد، عبارت اند از: وام واژه، واژگان کلی، عبارات اشاره ای، رد خلف، استلزام معنایی، ترادف، متناقض نما، تلویح، لحن و قید حالت. این مولفه ها بیانگر غلبه شور زندگی بر مرگ در اندیشه حافظ است. قبح تعبیر هم که نقطه مقابل حسن تعبیر است، در سخن حافظ بسیار اندک است و عواملی چون شرایط نامساعد روحی، مقابله با دشمن، تذکر و هشدار و مبالغه در عشق در ایجاد آن نقش دارند.
    کلیدواژگان: حافظ، مرگ، زندگی، حسن تعبیر، قبح تعبیر
  • مریم حیدری، هانیه غفاری کومله صفحات 105-126
    زندگی بخشیدن به اشیاء، پدیده های طبیعت، و مفاهیم انتزاعی را آنیمیسم می گویند که از طریق اعطای ویژگی های فیزیکی یا روان شناختی حاصل می شود. بارزترین گونه آنیمیسم، انساندیسی است؛ اما مانندگی به حیوان یا گیاه و یا ساختن شکلواره های ترکیبی نیز بخش عمده ای از آنیمیسم را به خود اختصاص می دهند. صادق چوبک (1295- 1377ش) از نویسندگان معاصر ادبیات فارسی است که به این مقوله توجه شایانی نشان داده است. بررسی ها نشان می دهند که آنیمیسم در آثار این نویسنده، از حد آرایه ای ادبی فراتر رفته، زیرساخت های ناتورالیستی اندیشه مولف را بازگو می کنند. جبرگرایی، بی پرده گی های اخلاقی، مذهب ستیزی، بدبینی و سیاه اندیشی و عینت گرایی، ازجمله مولفه های ناتورالیسم هستند که چوبک آنها را با پیوندی ظریف با آنیمیسم، به تصویر می کشد. او در این مرحله متوقف نمی شود و با عدول از برخی از این اصول، نثری مخیل و شاعرانه پدید می آورد.
    کلیدواژگان: آنیمیسم، صادق چوبک، ناتورالیسم
  • سعید شهرویی صفحات 127-161
    درباره جهان پهلوان شاهنامه، رستم، پژوهش های بسیاری انجام گرفته است. برخی او را شخصیتی تاریخی، و گروهی شخصیتی اسطوره ای به حساب آورده اند. پژوهشگران دیگری خاستگاه راستین رستم را حماسه می دانند. بهمن سرکاراتی در جستاری با نام «رستم یک شخصیت تاریخی یا اسطوره ای؟» پس از آوردن دیدگاه کسانی که تهمتن را شخصیتی تاریخی یا اسطوره ای تصور کرده و او را با گندفر و گرشاسپ یکی می پندارند، انگاره هر دو گروه را ناپذیرفتنی می داند و چنین نتیجه می گیرد که رستم نه شخصیتی تاریخی است، و نه اسطوره ای، بلکه خاستگاهی حماسی دارد. نگارنده در این جستار می کوشد به دو روش یا دلیل، احتمال اسطوره ای بودن رستم را نشان دهد: نخست براساس شواهد و اسناد گوناگون، به نقد و تحلیل دیدگاه سرکاراتی و نارسایی دیدگاه او درباره بی پیوندی رستم با گرشاسپ می پردازد، سپس با آوردن انگاره پیوند ایندرا و رستم، آن را به عنوان دلیل دیگری برای اسطوره ای بودن تهمتن مطرح می کند.
    کلیدواژگان: رستم، گرشاسپ، ایندرا، اسطوره، حماسه، تاریخ
  • آزاده پوده، حسین آقاحسینی، محسن محمدی فشارکی صفحات 163-185
    لازمه تحقیق و نقد آثار ادبی، در ابتدا در دسترس داشتن متنی منقح با کم ترین ایراد است. مهم ترین مرحله تصحیح، انتخاب آگاهانه نسخ معتبر، مقابله آنها با یکدیگر و درنهایت برگزیدن نسخه اساس است. آشنایی با سبک، زمان و زبان شاعر، تسلط همه جانبه بر متن و همچنین مراجعه به فرهنگ ها و تذکره ها و دقت موی شکافانه در این منابع در تصحیح نسخه امری مسلم و روشن است. شیرین و خسرو امیرخسرو دهلوی - بزرگترین شاعر فارسی زبان هند - دوبار در خارج از ایران در سال های 1927 و 1961(م) تصحیح شده است که علاوه بر به کارگیری شیوه کاملا ذوقی و غیرعلمی در تصحیح، از هیچ یک از 70 نسخه موجود در ایران نیز در این دو چاپ استفاده نشده است. در این نوشتار سعی شده است ضمن نشان دادن مراحل مختلف تصحیح علمی یک اثر، ضرورت و روش تصحیح مجدد شیرین و خسرو توسط نگارندگان و نقد تصحیح های قبلی این منظومه نیز بررسی شود.
    کلیدواژگان: امیرخسرو دهلوی، شیرین و خسرو، تصحیح، نسخه خطی