فهرست مطالب

ادب فارسی - سال پنجم شماره 1 (پیاپی 15، بهار و تابستان 1394)

نشریه ادب فارسی
سال پنجم شماره 1 (پیاپی 15، بهار و تابستان 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/07/13
  • تعداد عناوین: 8
|
  • علی محمد موذنی، مهدی حیدری صفحات 1-20
    اوحدالدین کرمانی از نظر زمانی نزدیک ترین فرد به ابن عربی و دوست هم سن او شناخته می شود. در تذکره ها و مناقب اوحدالدین به روابط صمیمانه بین این دو تن و ملاقات بین آن ها در شهرهای قونیه، قاهره و دمشق اشاره شده است. این صمیمیت تا حدی بوده که ابن عربی تربیت باطنی صدرالدین قونوی را به اوحدالدین سپرده است. علاوه بر این، شیخ اکبر در فتوحات مکیه از اوحدالدین نام می برد و مطالبی را که از زبان او شنیده است، شرح می دهد. همچنین در رباعیات اوحدالدین کرمانی مفاهیم وحدت وجودی با تصریح لفظ وجود یافت می شود که لحنی عاشقانه دارد و موید تاثیرپذیری وی از شیخ اکبر است. مفاهیم اعیان ثابته و انسان کامل نیز از طریق زبان عرفان عاشقانه و تفکر جمال پرستی در رباعیات اوحدالدین به وضوح تبیین شده است. در این مقاله در نظر داریم تا بر اساس شواهد تاریخی و استناد به اشعار اوحدالدین اثبات کنیم که وی از نخستین شاعران فارسی زبان است که تحت تاثیر اندیشه های ابن عربی قرارگرفته و حتی پیش از قونوی و حلقه اش، رنگ اندیشه وحدت وجودی ابن عربی وار را توام با عرفان عاشقانه به شعر فارسی بخشیده است.

    تازه های تحقیق
    1.
    نتیجه
    اوحدالدین کرمانی، شاعر بزرگ ایرانی، تقریبا هم زمان با شیخ محی الدین بن عربی به دنیا آمده است و در تذکره ها و فتوحات مکیه، به دیدارها و ملاقات های بسیار دوستانه و صمیمانه میان این دو تن اشاره شده تا جایی که ابن عربی تربیت باطنی صدرالدین قونوی را به وی سپرده است. همچنین ابن عربی در مواضعی از فتوحات مکیه سخنانی را که خود شفاهی از اوحدالدین شنیده با ذکر نام و لقبش نقل کرده است. علاوه بر این، اندیشه های شیخ اوحدالدین، نظیر جمال پرستی، رنگ و بویی از وحدت وجود یافته و در رباعیات او بازتاب پیدا کرده است. مفاهیم وحدت وجود و اعیان ثابته در رباعیات اوحدالدین به وفور دیده می شود؛ البته از آنجا که در آن زمان هنوز مکتب ابن عربی و اصطلاحات خاص او رواج عمومی نیافته بود، رنگ مفاهیم محیی الدینی در رباعیات اوحدالدین بیشتر با اصطلاحات عاشقانه درآمیخته است؛ بنابراین، با بررسی تاریخی و اندیشگانی به این نتیجه می رسیم که اوحدالدین کرمانی نخستین ادیب فارسی زبان است که با ابن عربی ارتباط مستقیم داشته و افکار او را در قالب ادبیات فارسی ترویج کرده است.
    کلیدواژگان: ابن عربی، اوحدالدین، وحدت وجود، ظهور، جمال پرستی، شاهد
  • مجید کیانی، رودابه شاه حسینی، احمد رضایی صفحات 21-40
    ایقاع، میزان موسیقی موزون است؛ چنان که عروض میزان کلام منظوم است. ایقاع مانند عروض، دارای اوزانی است که آن ها را در اصطلاح موسیقی قدیم ایران، ادوار یا ادوار ایقاعی گویند. ادوار ایقاعی از ارکان و ارکان نیز از نقره یا ضربه تشکیل شده که این ضربات معادل حرف در شعر است. زمان های میان نقرات، تعیین کننده وزن ایقاعی هستند. در این پژوهش علم ایقاع و عروض و کلیه نقاط مشترک و نیز تفاوت هایی که آن ها در تقسیمات خود با یکدیگر دارند؛ اعم از تاریخچه، واضع و گاه سبب تسمیه بخش های مختلف بررسی شده است. نکته ها و پیشنهادهایی نیز با توجه به ایقاع که قابل استفاده در عروض به نظر می رسد، همراه با مطابقت بخش های مختلف ارائه می شود. برای بررسی ایقاع و عروض، آن ها را طبق کتاب های قدیم موسیقی ایرانی و عروض سنتی شرح دادیم. میزان امکان مطابقت عروض و ایقاع و ظرفیت های به دست آمده، از یافته های این پژوهش است که به شناخت بهتر وزن درونی و موسیقی شعر می انجامد و به کاربرد بهتر کلام در موسیقی کمک می کند. ایقاع و عروض را می توان از یک سرچشمه دانست که در دو حوزه شعر و موسیقی پدیدار شده اند؛ چنان که واضع هر دو را نیز خلیل بن احمد فراهیدی می دانند.

    تازه های تحقیق
    نتیجه
    عروض در شعر و ایقاع در موسیقی، ابزارها یی هستند که می توان از آن ها برای شناخت بهتر آثار ادبی بزرگ بهره برد. اشتراک عروض و ایقاع از واضع آن ها گرفته تا تشکیل جمله های موسیقایی و مصرع های شعری، نشان از پیدایش هر دوی عروض و ایقاع از یک سرچشمه دارد که این منبع اصلی، همان عامل وزن و زمان است. اساس شعر و شاعری، وزن است و تفاوت زبان با ادبیات را باید در همین عامل اصلی، یعنی تناسب و زمان و به طور کلی وزن جست وجو کرد که همین تناسب، برجستگی هنر را نسبت به غیر آن سبب می شود؛ بنابراین، شعر نیز از این حیث با موسیقی پیوند خویشاوندی دارد. از میان انواع وزن هایی که پیش تر یاد شد (وزن ضربی، وزن کمی، وزن آهنگی و وزن طنینی)، در عروض تنها می توان وزن کمی را بررسی کرد، اما از آنجا که ایقاع شامل سه نوع دیگر این وزن هاست، می توان با استفاده از گستردگی ایقاع در انواع وزن و بهره گیری از این تنوع، در شعر نیز این انواع را یافت و بدین ترتیب، به شناخت بهتر موسیقی شعر و پیاده شدن بهتر کلام در موسیقی شعر کمک کنیم. در پایان، می توان مطابقت ایقاع و عروض را در یک نگاه، این گونه مشاهده کرد:
    ایقاع ———-عروض

    قطعه موسیقایی————-شعر

    جمله ها یا انگاره های قطعه——————-ابیات، مصرعها یا جمله های شعر

    ارکان—————–افاعیل و ارکان و واژه ها

    نسبت در کشش ها و سکوت ها———————-نسبت هجاها

    نقره (نقره ساکن و متحرک)——————–حرف و حرکت (صامت و مصوت)
    کلیدواژگان: عروض، اوزان عروضی، ایقاع، ادوار ایقاعی، هجا، نقره
  • حسین آقاحسینی، سید مرتضی هاشمی، طیبه پرتوی راد صفحات 41-59
    نگاهی به سابقه اقتباس از متون ادبی در هنرهای نمایشی ازجمله سینما، تلویزیون و تئاتر در جهان نشان می دهد که اقتباس می تواند خلاهای متنی موجود در بخش تئاتر و سایر انواع نمایش را به بهترین وجه پر کند. در ادبیات فارسی، به رغم توصیفی بودن متون ادبی، کم نیستند آثاری که ظرفیت های نمایشی زیادی دارند و می توان با بهره گیری از آن ها به غنای متون نمایشی افزود. یکی از این آثار که به دلیل شهرت منطق الطیر و تذکرهالاولیاء، ارزش های ادبی و هنری آن کمتر شناخته شده، الهی نامه عطار نیشابوری است. این اثر سرشار از حکایت های داستانی است که برخی از آن ها از ظرفیت های نمایشی بسیاری برخوردارند و تاکنون موردتوجه پژوهشگران قرار نگرفته اند. در این مقاله با تکیه بر جایگاه و اهمیت اقتباس از آثار ادبی، به روش توصیفی-تحلیلی و براساس تعریف قرن هجدهمی از تئاتر ارسطویی، ظرفیت های نمایشی حکایت زن پارسا بررسی و وجوه معنایی و ویژگی های ساختاری و... آن، به عنوان زمینه ای مناسب برای اقتباس تحلیل می شود.

    تازه های تحقیق
    1.
    نتیجه
    یکی از حکایت های ادب عرفانی فارسی، حکایت زن پارسای الهی نامه عطار است. این حکایت که در بین آثار عطار نیشابوری، از معدود حکایت هایی است که دارای ظرفیت های گسترده نمایشی است، با تعریف قرن هجدهمی از تئاتر ارسطویی شباهت بسیار دارد. در این تعریف، نمایش به زندگی انسان های معمولی و مصائب و مسائل آن ها می پردازد و از تعاریف بسته تراژدی و کمدی خارج می شود.
    بهره گیری عطار از موضوعی جذاب و گیرا که مبتنی بر مناسبات طبیعی بین زن و مرد در تمام اعصار و جوامع است و بیان بزنگاه های احساسی که اغلب، جزئی از حرف های مگو در عرصه های اجتماعی به شمار می رود؛ همچنین به کارگیری شخصیت پردازی قابل درک و باورپذیر؛گفت و گوهای روان و تاثیرگذار و صحنه پردازی عینی؛ در کنار ساختاری قوی و منسجم دارای آغاز، میانه و پایان با گره افکنی ها و بحران ها و گره گشایی های متعدد، توانسته است وجوه نمایشی این حکایت را بالا برد، تا جایی که روند اقتباس از آن را تسهیل سازد.
    محتوای حکایت، علاوه بر کارکرد اخلاقی و عرفانی، به آن کارکرد اجتماعی بخشیده است و تنوع کشمکش ها و پیچیدگی ها و حوادث بر ارزش های هنری حکایت افزوده است؛ به گونه ای که حکایت توانسته است خود را از سطح روایت ادبی- عرفانی صرف، به سطحی نمایشی نزدیک کند و انتظارات مخاطب را از نمایش ارسطویی با تبدیل به نسخه ای نمایشی برآورد.
    کلیدواژگان: الهینامه عطار، حکایت زن پارسا، تئاتر ارسطویی، ظرفیتهای نمایشی
  • امید مجد، هادی درزی رامندی صفحات 61-80
    ادبیات پایداری از یک منظر، نامی است که عمر زیادی از پیدایش آن نمی گذرد و به شعرهایی اطلاق می شود که درباره انقلاب اسلامی و دفاع مقدس سروده شده اند. شعرای زیادی در زمره شاعران این نوع شعر قرار دارند که در کتاب ها و دائرهالمعارف های متناسب، نامشان ذکر شده است. این مقاله در صدد اثبات این نکته است که خسرو فرشیدورد، یکی از پیشاهنگان مبارزه با رژیم دژخیم ستم شاهی بوده است؛ کسی که خود در زندان مخوف آن نظام در دهه چهل به حبسیه سرایی پرداخته و یکی از شیواترین حبسیه های معاصر را به گنجینه های ادب پارسی افزوده است (غزلی با مطلع ستم کشیده زندان شاهم ای یاران/ وطن پرستی و تقوا گناهم ای یاران)، کسی که سابقه شعرسرایی او در مبارزه با نظام طاغوت به سال 1340 بازمی گردد و در مهر 1357 آن ها را به چاپ زیرزمینی و در 1358 به چاپ آشکار رسانده است. همچنین کتاب شعر او در زمینه جنگ تحمیلی به تاریخ مهر 1359 نشان دهنده پیشگامی وی در این دو زمینه است.

    تازه های تحقیق
    1.
    نتیجه
    فرشیدورد متخلص به خسرو، بیشترین سابقه را در شعر انقلابی دارد؛ به گونه ای که قدیمی ترین شعر او درباره مبارزه با نظام ستم شاهی پهلوی به سال 1340 بازمی گردد. وی از نخستین افرادی است که واژه پایداری را بعد از پانزده روز از آغاز جنگ تحمیلی در اشعار خود به کار برده است و تنها پس از پانزده روز از آغاز جنگ تحمیلی، در پاسداشت سربازان و جنگاوران ایرانی شعر سروده و با مهارتی خاص مایه سرمشق و مضمون آفرینی برای شعرای بعد از خود شده است.
    فرشیدورد از نخستین افرادی است که در قالب قصیده برای تکریم و قدردانی از شهدای جنگ تحمیلی شعر سروده و در قالب نو با مضمون دفاع از میهن و جنگ در برابر دشمن طبع آزمایی کرده است. دو شعر «ز میهنت دفاع کن» و «ما جنگ می کنیم» جزو نخستین اشعار فارسی با موضوع جنگ تحمیلی و دفاع از خاک ایران عزیز هستند؛ شعر نخست، در ظرف یک ماه پس از جنگ (مهر 59) و شعر دوم، دو ماه پس از جنگ (آبان 59) سروده شده اند. او نخستین کسی است که در قالب شعر نو در «سرود جنگاوران» (آذر57) پیروزی ملت قهرمان ایران را نوید داده و در قالب قصیده 26 بیتی (اسفند57) پیروزی ملت ایران را تبریک گفته است. وی از معدود کسانی است که با تجربه زندان های مخوف حکومت جور و ستم پهلوی،حبسیه سروده و قصیده «پر از خوشاب دیگر» را به گنجینه ادب فارسی افزوده است.
    در بررسی تطبیقی شعر خسرو با شعر یک تن از شعرای شهیر دهه اول انقلاب اسلامی، یعنی سیدحسن حسینی و نیز هم طرازان او از قبیل نصرالله مردانی و قیصر امین پور، چند تفاوت عمده سبکی روی می نماید: 1- استفاده فرشیدورد از زبان ساده و صمیمی و به دور از تکلف و تصنع در مقابل این دسته که زبانی ساده توام با استفاده از خیل عناصر ادبی و صنایع و تلمیحات و استعارات دارند که شعر آن ها را تا برخی مواقع به جریان های سبک هندی نزدیک می سازد؛ به گونه ای که برخی سرایندگان این گروه، از قبیل سیدحسن حسینی و یوسفعلی میرشکاک تمایل و تعلق خاصی به سبک هندی و شعرای آن داشته اند. این نوع نگرش ها و گرایش ها مخصوصا در دهه شصت و بر شعرای متعاقب آن تاثیرات عمیق داشته که در ساخت واژگان و ترکیباتی از قبیل «مزار مرده تصویر»7 و... نمود یافته است. 2- شعرسرایی و تداوم اشعار گروه اخیر در وقایع و حوادث مهم پس از سال 1359 که سال خاموشی شاعر تا سال 1380 است. همین موضوع موجب می شود نام فرشیدورد از فهرست شعرای انقلاب گم شود، وگرنه پیشتازی و طلیعه داری او در کاروان شعرای انقلاب با توجه به مستندات این مقاله بر همه مبرهن و مصرح است.
    کلیدواژگان: خسرو فرشیدورد، ادبیات پیش از انقلاب، ادبیات بعد از انقلاب اسلامی، مضمون، شعر انقلاب، شعر جنگ
  • مهدی حجوانی صفحات 81-100
    نویسنده در مقاله حاضر وضعیت شعر کودک و شعر نوجوان ایران را در سه دهه پس از انقلاب توصیف و تحلیل می کند. محور برخی از پرسش ها، جریان های شعری، مختصات هر جریان، شرایط اجتماعی، شاعران مهم تر و شاعران جهت دهنده است و چارچوب آن نظری، تاریخی، توصیفی و تحلیلی است. این مقاله نخستین اثری است که به این شکل به جریان ها، آثار و شاعران سه دهه پرداخته است. بررسی برخی از مختصات دهه شصت (انقلاب و دفاع مقدس، رشد تالیف، تجربه گرایی، غم غربت روستا، غیبت نقد، رواج بیشتر شعر کودک در مقایسه با شعر نوجوان)، هفتاد (ورود مضمون صلح و میهن، رواج بیشتر ترانه، کاهش تجربه گرایی و رواج بیشتر نقد و نظریه، انشعاب در میان شاعران) و هشتاد (سنت گریزی، فردیت، تاثیرپذیری از ترجمه ها، تعریف جدید از شعر کودک و مخاطب، رواج طنز، توجه به اشیا در برابر مفاهیم) نشان می دهد شعر کودک و شعر نوجوان، در این دوران سه جریان متفاوت شعری با مختصاتی نسبتا مشخص را تجربه کرده است. این نوع ادبی، هم فراز و فرود داشته، هم از شرایط اجتماعی تاثیر گرفته و هم در مجموع، حرکتی رو به جلو داشته است.

    تازه های تحقیق
    نتیجه
    به نظر می رسد شعر کودک و شعر نوجوان، در این دوران سه جریان متفاوت شعری با مختصاتی نسبتا مشخص را تجربه کرده است. این نوع ادبی، هم فراز و فرود داشته، هم از شرایط اجتماعی تاثیر گرفته و هم در مجموع، حرکتی رو به جلو داشته است.
    کلیدواژگان: شعر، کودک، نوجوان، ادبیات، ایران، انقلاب
  • ناصر رحیمی، رحیمه ادهم صفحات 101-120
    ابوحفص حداد یکی از مشایخ و بنیان گذاران مکتب ملامتیه در نیشابور قرن سوم بوده است. در این پژوهش با بررسی منابع کهن، آگاهی هایی درباره زندگی و خانواده ابوحفص به دست داده ایم و با تامل در سخنانی که از وی نقل شده است، برخی از زوایای اندیشه او را روشن کرده ایم که از طرفی بیانگر خطوط اصلی تفکر وی و از سوی دیگر نشان دهنده اصول ملامتیه است.

    تازه های تحقیق
    -
    نتیجه
    عمرو بن سلمه، ابوحفص حداد نیشابوری، از بنیان گذاران مکتب ملامتیه در نیشابور قرن سوم بوده است. با مطالعه و بررسی منابع کهن، اطلاعاتی درباره زندگی ابوحفص به دست آمد. این اطلاعات؛ نام، کنیه، شهرت، نسبت، ولادت، وفات، خاک جای، خانواده و مصاحبان وی را در برمی گیرد. در شماری از اقوال و حکایات به جا مانده از ابوحفص، نام وی با فردی به نام ابوجعفر حداد درآمیخته است که با تامل در منابع، ابهامات موجود برطرف شد. در بررسی اندیشه ابوحفص نیز با توجه به اقوال و حکایت های بازمانده از او، دو مقوله نفس و خوف قابل اعتناست. متهم کردن نفس و بی اعتمادی به آن، از اصول تفکر ملامتی است که در اندیشه این پیر بزرگ ملامت نیز به شکل بارزی وجود دارد.
    کلیدواژگان: ابوحفص حداد، عایشه، صفراء الرازیه، ملامتیه، نفس، خوف
  • خدایار صائب صفحات 121-140
    در مقاله حاضر، با بررسی گرایش میرزا فتحعلی آخوندزادهبه انجمن فراماسونری و ارتباطش با اعضای فراموش خانه ملکم خان، به نمایشنامه نویسی او از منظر این ارتباط پرداخته ایم. در این پژوهش ابتدا گرایش آخوندزاده به محافل فراماسونری در تفلیس و ارتباط او با فراموش خانه ملکم خان اثبات و به مولفه های فکری مشترک او با فراموش خانه ملکم خان و اعضای آن اشاره و سپس جایگاه نمایشنامه در اندیشه آخوندزاده تبیین شده است. همچنین نشان داده ایم چگونه انتخاب قالب نمایشنامه از جانب آخوندزاده، در هماهنگی و سازگاری با گرایش های فراماسونری او بوده است. در همین زمینه نمایشنامه «حکایت مسیو ژوردان، حکیم نباتات و درویش مستعلی شاه مشهور به جادوگر» تحلیل و بازتاب اندیشه های فراماسونری در آن نشان داده شده است.در این نمایشنامه مسیوژوردان، نماینده بینش عقلانی ای است که باب میل آخوندزاده و همفکرانش در فراموش خانه بود. شهبازبیگ هم که جوانی اهل دانش و شیفته رفتن به فرنگ است، نمونه ای از تحصیل کردگان زمان آخوندزاده است که خواهان بهره گیری از علوم فرنگ هستند. در مقابل این جبهه، درویش مستعلی شاه و شخصیت های زن داستان قراردارند که جهان توسعه نیافته و دور از عقلانیت را نمایندگی می کنند و از نظر آخوندزاده وجه بارز فرهنگ شرق هستند.

    تازه های تحقیق
    1.
    نتیجه
    میرزا فتحعلی آخوندزاده در سال های اقامت در تفلیس با مطالعه و تفکر در فرآیند توسعه غرب تصمیم گرفت محفلی فراماسونی ایجاد کند. انگیزه او برای تاسیس چنین محفلی، خود بهترین دلیل بر آشنایی او با فراماسونری و قرابت فکری اش با ایدئولوژی حاکم بر این نهاد است. آخوندزاده به گواهی اسناد، در سال های بعد با ملکم خان و اعضای فراموش خانه او که به فراماسونری جهانی متصل بود، ارتباط نزدیکی برقرارکرد. او در بسیاری از عقاید نظیر اصالت عقل و علم باوری، اعتقاد به آزادی سیاسی و اجتماعی و نظام سیاسی مشروطه، تساوی انسان ها از منظر حقوق اجتماعی، حقوق زن، انتقاد به نظام شبه فئودالی زمان خود، با آن ها اشتراک داشت. آخوندزاده که قالب ادبی تئاتر را در هماهنگی با اهداف اجتماعی و سیاسی خود می دید، برای خلق آثار نمایشی اقدام کرد. در نمایشنامه مسیو ژوردان که دومین نمایشنامه اوست، زبده افکار او و همفکرانش در فراموش خانه متجلی است. این نمایشنامه صحنه جدال دو بینش متفاوت با یکدیگر است؛ بینش غربی که از نظر آخوندزاده بر پایه اصالت علم و عقل بنا شده بود، در برابر بینش شرقی که مظاهری جز خرافه پرستی و عقاید موهوم ندارد. در این نمایشنامه مسیو ژوردان که عالم و حکیم است، نماینده بینش عقلانی و مبتنی بر علم تجربی ای است که باب میل آخوندزاده و همفکرانش بود. شهبازبیگ هم که جوانی اهل دانش و شیفته رفتن به فرنگ است، نمونه ای از تحصیل کردگان زمان آخوندزاده است که خواهان بهره گیری از علوم فرنگ بودند. نگاه مثبت آخوندزاده به این دو، بیانگر اعتقاد راسخی است که او به حقانیت فرهنگ غرب دارد. در مقابل این جبهه، درویش مستعلی شاه و شخصیت های زن داستان قراردارند که جهان توسعه نیافته و به دور از عقلانیت و دانشی را نمایندگی می کنند که از نظر آخوندزاده تجسم فرهنگ شرق بود. نگاه آخوندزاده به شخصیت های زن این داستان انتقادی است و جامعه ای را در بر می گیرد که این زنان را دور از سواد و دانش و مدنیت نگه می دارد. در این نمایشنامه زبده افکار آخوندزاده و همفکرانش در باب حقانیت و برتری فرهنگ غرب، عقب ماندگی و خرافه محور بودن فرهنگ شرق بیان شده است.
    کلیدواژگان: فراماسونری، آخوندزاده، اهداف اجتماعی، نمایشنامه مسیو ژوردان
  • مرضیه گلرنگ صفحات 141-160
    ابوالفیض ثوبان بن ابراهیم معروف به ذوالنون مصری از شخصیت های ممتاز تاریخ تصوف به شمار می آید. اگر از بزرگان صوفیه ده تن را به مثابه برجسته ترین ها برگزینند، یقینا ذوالنون یکی از آن هاست؛ بنابراین، شناخت احوال و تازه های سخن او که نماینده شاخص و تاثیرگذار تصوف غرب جهان اسلام است، در شناخت تصوف اسلامی لازم و ضروری است؛ به ویژه اینکه اغلب منابع، او را نخستین کسی می دانند که از «ملامت» و نقش آن در پیراستن کار و حال صوفی سخن گفته است و لذا مقاله حاضر برای این منظور نوشته شده است، اما به دلیل جایگاه ممتاز و استثنائی ذوالنون در تصوف اسلامی، همه جوانب شخصیت و احوال او در این گفتار نمی گنجد و به ناچار باید از برخی آن ها از جمله آثار وی، گستره روابطش با معاصران، مذهب، کیمیاگری، نقش او در واقعه محنت صوفیه و... که بسیار نیز مهم و بحث برانگیز است، چشم پوشید و آن را به زمانی فراخ تر وانهاد.

    تازه های تحقیق
    نتیجه
    ابوالفیض ثوبان بن ابراهیم، معروف به ذوالنون مصری، از مشاهیر زاهدصوفیان قرن سوم هجری است. در نام او بین قدمای صوفیه اختلافی اساسی وجود داشته است؛ چنان که برخی به تبع سلمی نام وی را ذوالنون دانسته ، اما شمار کثیری نیز نامش را ثوبان گفته اند. عمده اختلافاتی که در زندگانی این عارف مصری وجود دارد؛ از جمله اختلاف در نام پدر او که برخی وی را ابراهیم و برخی احمد خوانده اند، به سبب خلط نام مشهور او (ذوالنون) با دو تن از افرادی است که ابوالفیض ذوالنون بن احمد مصری نام داشته اند. برخی محققان مشهور معاصر بر آن اند که تاریخ تولد وی180 ه.قاست که یقینا این تاریخ نمی تواند درست باشد، بلکه باید آن را سال ها پیش تر از این تاریخ (در حدود 155 ه.ق) تخمین زد.
    کلیدواژگان: تصوف اسلامی، ذوالنون مصری، زندگی نامه صوفیان، صوفیان مصر
|
  • Alimohammad Moazzeni, Mehdi Heydari Pages 1-20
    The rise-point of Muḥyī al-Dīn Ibn 'Arabī’s thoughts in Persian literature seems somehow vague. Awhad al-Din Kermani was the closest person to him in term of time and is known as one of his same-age close friends. Awhad al-Din has pointed to their own intimate relationships and meetings in Konya, Cairo and Damascus in his biographies and praising works. This intimacy was to the extent that Ibn 'Arabī gave Awhad al-Din the esoteric training of Sadr al-Din Qunawi. Moreover, in his Al-Futūḥāt al-Makkiyya ("The Meccan Illuminations"), Sheikh al-Akbar referred to Awhad al-Din and explained what he had heard from his mouth. There are also pantheistic concepts with declaration of word in Awhad al-Din’s quatrains that have romantic tone and confirm that he was affected by sheikh al-Akbar. The concepts of permanent archetypes and perfect human have been explored through a romantic mysticism and an aesthetic thought in the quatrains of Awhad al-Din. We are, in present article, to prove Awhad al-Din as the first Persian poet who was influenced by Ibn 'Arabī’s thoughts using historical evidences and based on his poems, and even that he had granted the color of pantheistic ideas, just like what belonged to Ibn 'Arabī, along with a romantic mysticism before Qunawi and his colleagues.
    Keywords: Ibne Arabi, Awhad al Din Kermani, pantheism, Rise
  • Majid Kiyani, Roodabeh Shah, Hoseini, Ahmad Rezaie Pages 21-40
    Rhythm is a criterion for harmonic music, just in a way that prosody is for poetry. Like prosody, rhythm has meters that were called periods or rhythmic periods. Rhythmic periods consist of noqrehs (silver) or stresses that are equal to words in poem. Present article is to study the science of Rhythm and Prosody, considering the similarities and dissimilarities in their divisions such as their history, their innovators, and sometimes the reasons of appellation of their different parts. Due to rhythm, which is available in prosody, there will be some recommendations along with concordance of different parts. We have described prosody and rhythm according to Iranian old music books and traditional prosody. The rate of concordance possibility of prosody and rhythm and their obtained capacities are the findings that result in better understanding of inner meter and music of poetry and help to the better application of words in music. Prosody and rhythm can be considered from a single origin which appeared in two fields of music and poetry, as many know their founder Khalil Ibn Ahmad Farāhidi.
    Keywords: Prosody, Meters, Rhythm, Rhythmic Periods, Syllable, Stress
  • Hossein Agha Hosseini, Seyed Morteza Hashemi, Tayebeh Prtowi Rad Pages 41-59
    Looking at the history of adaptation from literary sources in various kinds of worldwide dramatic arts such as cinema, television and theatre shows that adaptation can well fill the existing text-gaps in theatre and other forms of dramatic arts. In Persian literature, although the literary texts aredescriptive, there are many works possess high dramatic potentials and may be used to enrich the dramatic texts. One of the works like this, known as Ilāhī-Nāma, has been written by Attar of Nishapur that considers with less artistic and literary value under the effect of his Mantiq-ut-tayrandTadhkirat-ul-Awliyā. It’s a work full of narrative stories from which some stories have considerable dramatic potentials have not yet attracted the attention of researchers.Relying on the importance of adaptation from literary sources, in this article, the dramatic potentials of the story “The Pious Woman” have been analyzed through a descriptive-analytic method based on 18th century definition of Aristotelian theatre. It has been endeavored to study the semantic aspects and structural features to get an appropriate source for literary adaptations.
    Keywords: Attar's Ilāhī Nāma, the story of “The Pious Woman”, Aristotelian theater, Dramatic Potentials
  • Omid Majd, Hadi Darzi Ramandi Pages 61-80
    “Resistance literature” is a new term in Iranian literature with subject of their Islamic Revolution and their Sacred Defense (related to the war Iraq imposed Iran from 1980 up to 1988). There are many poets who have being worked in this field and their names are listed in relevant books and encyclopedias. This article is to prove that the late Farshidvard was one of the pioneer activists against Shah’s ruthless regime, the one who was incarcerated in 1960s and added one of the most eloquent prison-writings (Habsiyyas) to contemporary Persian literature (such as his sonnet with the opening-verse: O Friends, I’m the oppressed of Shah’s prison, O Friends! patriotism and piety, as my crime). He has a history of poetry in fight against Shah’s evil regime that dates back to 1960s. He published them underground on September 1978, and publicly on September 1979. His book of poems with the subject of war shows his leadership in such field.
    Keywords: Khosrow Farshidvard, Pre, revolution Literature, Post, revolution Literature, themes, features, Islamic Revolution, Sacred Defense
  • Mehdi Hejvani Pages 81-100
    This article is to describe and analyze the situation of children and adolescents’poetry in Iran during three decades after the Islamic revolution. Poetry movements, their peculiarities, the social situations, the more prominent poets and the leading poets are all the questionable central matters of a field with theoretical, historical descriptive and analytic framework. This is the first article pays attention to these movements, works, and the poets of three previous decades. A discussion about some of the eminent features of 1980s (Revolution and Sacred Defense, writing growth, empiricism, the village homesickness, the absence of criticism, and the prevalence of children’s poetry in comparison with adolescents’), the 1990s (the introduction of themes such as peace and homeland, the prevalence of lyrics, reduction in empiricism and increase in criticism and theory, divergence among the poets), and the 2000s (refusal of traditions, individualism, being impressed by translations, new definition of children’s poetry and its audiences, prevalence of satire, paying attention to the objects instead of concepts) show that the poetry of children and adolescents has experienced three various, rather distinct, movements in this period. This literary genre has been impressed by social impacts in a rugged path, and in overall it is indicated that it has a progressive trend.
    Keywords: Poetry, Child, literature, Iran, Revolution
  • Naser Rahimi, Rahimeh Edham Pages 101-120
    Abu Hafs al-Haddad was one of the masters and founders of Malāmatiyya (or Malamatis) in Nishapur in the 9th century (about 3rd Hijri century). Through a deep study of ancient sources, in present article, we have rendered some valuable details about his life and family, some of the aspects that reflect the main lines of his thoughts have been made clear, on one hand; and the principles of Malāmatiyya have been shown, on the other hand.
    Keywords: Abu Hafs al Haddad, Ayesha, Safra al Raziye, Malāmatiyya, Ego, Fear
  • Khodāyār Sāeb Pages 121-140
    This article is to analyze the tendency of Mirza Fath’ali Akhoondzadeh to freemasonic circle, his relations to the members of Mirza Malkam khan’s freemasonry center and his playwriting on the basis of such relations. Initially, his tendency to freemasonic cycles in Tbilisi and his relations to Malkam khan’s freemasonry center have been proved and his common intellectual elements with Malkom Khan Freemasonry center and its members are being pointed out; and finally, the position of play in his opinion has been explained. It has been shown how his selection of playwriting was compatible with his freemasonic thoughts. So his play “The story of Monsieur Jordan, the herbalist physician and Dervish Most’ali-shah known as magician” has been scrutinized and its freemasonry thoughts have been reflected. Monsieur Jordan, in this play, is the representative of an intellectual insight which belonged to Akhoondzadeh and his colleagues in freemasonry center. Shahbaz-Beyk, a young scholar who loves to get Europe, is an example of educated people of Akhoondzadeh’s period who were insisted to take advantage of European sciences. At the other side, Dervish Most’ali-shah and female characters, who obviously represent the eastern culture, are symbols of undeveloped and irrational world from the point of Akhoondzade’s view.
    Keywords: Freemasonry, Akhoundzadeh, Social Aims, the Play of Monsieur Jordan
  • Marzie Golrang Rahbar Pages 141-160
    Abul Faid Thawban ibn Ibrahim, known as Dhul-Nun al-Misri, is one of the most prominent figures in the history of Sufism. He is certainly considered as one of the top ten Sufi scholars throughout the history. Recognition of his status and his unheard words, as an effective criterion of western Islam-world, seems necessary to recognize Islamic Sufism, for most of resources appreciate him as the first one who had spoken of “Blame” and its role in Sufis status reformation. Present article has been written for this purpose, but it’s not possible to make all aspects of Dhul-Nun’s life clear because of his exceptional and privileged position in Islamic Sufism; so some of them such as his works, the extent of his relationship with his contemporaries, with religion and alchemy, and his role in Mihnah, as a very important and controversial event, aren’t now considered up to an appropriate time.
    Keywords: Islamic Sufism, Dhul, Nun al Misri, the Sufi's Biographies, the Egyptian Sufis