فهرست مطالب

دانشگاه علوم پزشکی بابل - سال هجدهم شماره 3 (پیاپی 102، اسفند 1394)

مجله دانشگاه علوم پزشکی بابل
سال هجدهم شماره 3 (پیاپی 102، اسفند 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/12/15
  • تعداد عناوین: 10
|
  • سینا حقانی فر، احسان موعودی، سوفیا یعقوبی، علی بیژنی، نفیسه قاسمی صفحات 7-13
    سابقه و هدف
    آسیب به عصب آلوئولر تحتانی (Inferior Alveolar Nerve=IAN) در طی خارج کردن دندان مولر سوم یکی از عوارض جدی جراحی است؛ بنابراین تعیین موقعیت دقیق آن پیش از جراحی بسیار حائز اهمیت می باشد. هدف از این مطالعه بررسی کانال مندیبولر در استخوان فک پایین و موقعیت آن نسبت به ریشه های دندان مولر سوم با استفاده از توموگرافی کامپیوتری با اشعه مخروطی (Cone Beam Computed Tomography=CBCT) می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی تصاویر CBCT 168 بیمار (214 دندان مولر سوم فک پایین) مورد بررسی قرار گرفت. وضعیت قرارگیری کانال مندیبولر در استخوان فک پایین (موقعیت لینگوالی، مرکزی و باکالی در استخوان) و وضعیت قرارگیری کانال مندیبولر نسبت به ناحیه اپکس ریشه (موقعیت لینگوالی، مرکزی و باکالی نسبت به اپکس ریشه ها) ثبت و بررسی گردید.
    یافته ها
    موقعیت کانال مندیبولر در استخوان فک پایین در 68/5% از موارد لینگوالی، در 27/3% موارد مرکزی و در 4/2% موارد باکالی ارزیابی شد (0/001 p<). همچنین از مجموع 355 ریشه دندان مولر سوم مورد بررسی، 5/4% در موقعیت لینگوالی، 26/5% در موقعیت مرکزی و 68/2% در موقعیت باکالی نسبت به کانال مندیبولر مشاهده گردید(0/001 p<). ازطرفی موقعیت کانال مندیبولر نسبت به ریشه های مزیالی و دیستالی در دندانهای با ریشه های جدا از هم (141 دندان) تنها در 25 مورد متفاوت بوده است.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که در اغلب موارد کانال مندیبولر در راستای ریشه های دندان مولر سوم نمی باشد بنابراین استفاده از روش های تصویربرداری سه بعدی همچون CBCTجهت بررسی ارتباط کانال مندیبولر با ریشه های دندان مولر سوم ضروری می باشد.
    کلیدواژگان: دندان مولر سوم، کانال مندیبولر، توموگرافی کامپیوتری با اشعه مخروطی، جراحی دهان
  • معصومه اسمعیلی وند، محمد مهدی محمدی، علیرضا خاتونی، فرید نجفی صفحات 14-18
    سابقه و هدف
    کفایت دیالیز یکی از عوامل موثر بر مرگ و میر ناشی از همودیالیز است از طرفی روش های مختلف دسترسی به عروق به عنوان یکی از متغیر های موثر بر کفایت همودیالیز در نظر گرفته می شود. این مطالعه به منظور مقایسه میزان کفایت همودیالیز در سه روش کاتتر دائم، فیستول و گرافت انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی بر روی 151 بیمار همودیالیزی شامل سه گروه دارای کاتتر دائم (66 نفر) ، فیستول (66 نفر) و گرفت (19 نفر) در بخش همودیالیز بیمارستان امام رضا (ع) کرمانشاه به روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. سنجش کفایت همودیالیز با استفاده از معیار هایURR و Kt/V در سه گروه بررسی و مقایسه شد.
    یافته ها
    میانگین و انحراف معیار کفایت همودیالیز بر اساس معیار 20/13±58/46 و بر اساس Kt/V ،1/26±0/34 گزارش شد. اختلاف میانگین دو معیار URR و Kt/V در سه گروه دارای کاتتر دائم، فیستول و گرفت از نظر آماری معنی داری نبود.
    نتیجه گیری
    یافته های مطالعه نشان داد که کاتتر دائم، فیستول و گرفت از نظر کفایت همودیالیز تفاوتی ندارند، بنابراین بدون نگرانی از ناکافی بودن کفایت دیالیز می توان از هر یک از روش های مذکور در اندیکاسیون های خاص خود بهره گرفت.
    کلیدواژگان: کفایت همودیالیز، کاتتر دائم، فیستول، گرافت
  • فریده موحد، عزت سادات حاج سیدجوادی، حمیده پاک نیت، مریم ایرانی پور، زهره یزدی صفحات 19-24
    سابقه و هدف
    آماده بودن سرویکس نقش مهمی در القای موفقیت آمیز زایمان دارد. با توجه به اهمیت انجام زایمان واژینال، روش های مختلفی به منظور نرم کردن سرویکس قبل از اقدام به القای زایمان معرفی شده است. این مطالعه به منظور مقایسه تاثیر کاتتر ترانس سرویکال، لامیناریا و ایزوسورباید مونونیترات در آماده سازی سرویکس انجام شد.
    مواد و روش ها
    این کارآزمایی بالینی بر روی 75 زن نولی پار تک قلو با سن حاملگی 39 هفته یا بیشتر که امتیاز بیشاپ کمتر از 4 داشتند، در مرکز آموزشی درمانی کوثر قزوین انجام شد. زنان به طور تصادفی در سه گروه کاتتر ترانس سرویکال، لامیناریا و ایزوسورباید مونونیترات قرار گرفتند. در گروه اول به محض خروج خودبه خودی کاتتر و در دو گروه دیگر به محض حصول امتیاز بیشاپ بالای 4 ، تجویز اکسی توسین آغاز شد. زمان شروع مداخله تا زمان نرم شدن سرویکس، امتیاز بیشاپ در زمان شروع اینداکشن، زمان شروع اکسی توسین تا دیلاتاسیون کامل سرویکس، طول مدت مرحله دوم و سوم زایمان، روش زایمان، عوارض مادری و نوزادی ثبت و در سه گروه مورد مقایسه قرار گرفت (IRCT:1N2014012616368).
    یافته ها
    میانگین زمان آماده سازی سرویکس در گروه کاتتر 42/42±150 دقیقه، در گروه لامیناریا 99/38±337/77 دقیقه و در گروه ایزوسورباید 105/03±63/ 732 دقیقه بود (0/001=p). امتیاز بیشاپ در زمان شروع اینداکشن و فاصله زمانی بین شروع اینداکشن تا دیلاتاسیون کامل سرویکس به طور معنی داری در گروه کاتتر کوتاه تر بود(0/001=p). از نظر طول مدت مرحله دوم و سوم زایمان، روش زایمان و پیامدهای مادری- نوزادی در بین گروه های مورد مطالعه اختلاف معنی داری مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    براساس یافته های این مطالعه استفاده از کاتتر ترانس سرویکال سبب بهبود امتیاز بیشاپ و کوتاه کردن مدت زمان زایمان می شود.
    کلیدواژگان: یزوسورباید مونونیترات، لامیناریا، کاتتر ترانس سرویکال، آماده سازی سرویکس، ختم حاملگی
  • اسدالله عباسی، هادی گلمحمدی، مجتبی امانی، نوروز نجف زاده، محمد ماذنی صفحات 25-32
    سابقه و هدف
    در مطالعات اخیر علت مقاومت تومور مری به داروهای شیمی درمانی، وجود سلول های CD44 تمایز نیافته بیان شده است. هدف از این مطالعه بررسی اثرات تمایز گری ′′رتینوئیک اسید تمام ترانس′′ برای کاهش مقاومت تومور ها به شیمی درمانی و همچنین بهبود اثر سمیتی آنها می باشد.
    مواد و روش ها
    دراین مطالعه تجربی سلول های CD44+ و CD44-با روش MACS از رده سلولیKYSE-30 جدا گردید. اثرات سمیتی تیمار رتینوئیک اسید با سیس پلاتین و رتینوئیک اسید با 5-فلورواوراسیل به طور مجزا بر روی دو گروه سلولی CD44+ و CD44- بررسی و سمیت سلولی با استفاده از روش تعیین فعالیت متابولیکی، رنگ آمیزی آکریدین اورنج/ اتیدیوم بروماید و فلوسایتومتری تعیین گردید.
    یافته ها
    شناساگر CD44 در 6/25 درصد از جمعیت رده سلولی KYSE-30 بیان شده بود. یافته های حاصل از روش فلوسایتومتری نشان داد که تیمار ترکیب رتینوئیک اسید با داروها باعث افزایش توقف سیکل سلولی در سلول های CD44+ شد (0/05 p<) اما در سلول های CD44- چنین اثری را نشان نداد . روش تعین فعالیت متابولیکی افزایش مرگ میر سلولی به همراه کاهش IC50 و رنگ آمیزی آکریدین اورنج/ اتیدیوم بروماید افزایش درصد سلول های آپوپتوز اولیه و ثانویه در سلول های CD44+ نشان داد اما در سلولهای CD44- این اثرات فقط در ترکیب رتینوئیک اسید با سیس پلاتین مشاهده شد. (0/05 p<)
    نتیجه گیری
    نتایج این تحقیق نشان داد که رتینوئیک اسید تمام ترانس، باعث افزایش سمیت داروهای سیس پلاتین و 5- فلورواوراسیل بر روی سلول های CD44+ گردید.
    کلیدواژگان: رده سلولی KYSE، 30، رتینوئیک اسید، سیس پلاتین، 5، فلورواوراسیل، CD44، شیمی درمانی
  • مریم زحمتکش، سهیلا حسین زاده، مرتضی کریمیان، غلامرضا حسن زاده صفحات 33-37
    سابقه و هدف
    سطح سرمی فاکتورهای شبیه دیژیتال یا مهار کننده های پمپ سدیم، در بسیاری از شرایط پاتولوژیک افزایش می یابد. کاهش فعالیت پمپ سدیم به واسطه اولیگومرهای آمیلوئید بتا قبلا گزارش شده اما مکانیسم دقیق آن مشخص نیست. لذا این مطالعه به منظور بررسی تغییرات سطح اآبائین اندوژن سرم و سدیم CSF در مدل حیوانی آلزایمر القایی با تزریق داخل بطنی استرپتوزوتوسین طراحی شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی، 48 سر رت نر به طور تصادفی به گروه های سالین و استرپتوزوتوسین 2، 7 و 14 روز تقسیم شدند. مدل آلزایمر با تزریق داخل بطنی استرپتوزوتوسین به میزانmg/kg 3 در روزهای اول و سوم القاء شد. نمونه CSF از فضای Cisterna magna و نمونه خون از ورید دمی گرفته شد و تغییرات سطح اآبائین سرم و سدیم CSF در گروه های آزمایشی مورد ارزیابی قرار گرفت. برای بررسی مورفولوژی نورونها و حضور پلاک های آمیلوئید به ترتیب از رنگ آمیزی کرزیل ویوله و قرمز کونگو استفاده شد.
    یافته ها
    سطح سرمی اآبائین در گروه هایی که استرپتوزوتوسین دریافت کردند در روز 2 (0/05±0/2 در برابر 0/04±0/54 نانوگرم بر میلی لیتر)، روز 7 (0/02±0/3 در برابر 0/06±0/59 نانوگرم بر میلی لیتر) و روز 14 (0/07±0/2 در برابر 0/08±0/65 نانوگرم بر میلی لیتر) پس از تزریق استرپتوزوتوسین، بطور معنی داری نسبت به گروه های سالین افزایش نشان داد(0/05 p<). همچنین افزایش سدیم CSF در گروه استرپتوزوتوسین 2 روز نسبت به گروه های سالین معنی دار بود 9/2±142/6 در برابر 3/2±150/6 (0/05>p). با این وجود در گروه های استرپتوزوتوسین 7 و 14 روز علیرغم یک روند افزایشی، تفاوت معنی داری دیده نشد.
    نتیجه گیری
    دراین مطالعه افزایش سطح اآبائین اندوژن سرم نشانه ای از تغییرات پاتولوژیک زودهنگام در فعالیت پمپ سدیم است و به عنوان هدف درمانی بالقوه پیشنهاد می شود.
    کلیدواژگان: آلزایمر، اآبائین، استرپتوزوتوسین
  • مرضیه ابراهیمی، سمیرا اصغرزاده، هدایت الله شیرزاد، نرگس ابراهیمی، مسیح حسینی، مسلم کریمیان کاکلکی، محمود رفیعیان صفحات 38-44
    سابقه و هدف
    سلول های بنیادی کارسینومایی 19P توانایی تمایز به سلولهای سه لایه جنینی را دارند. از آنجائیکه سلولهای تمایز یافته می توانند باعث کاهش عوارض ناشی از بیماری های تحلیل برنده سیستم عصبی شوند. لذا این تحقیق با هدف بررسی تمایز سلولهای بنیادی P19 به سلولهای عصبی تحت تاثیر ژل رویال صورت گرفت.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه بنیادی-کاربردی اجسام شبه جنینی حاصل از کشت معلق سلولهای P19 به ظرفهای ژلاتینه منتقل شده و سپس در شش گروه با غلظتهای 25، 50، 100، 150، 200 و 300 mg/ml ژل رویال قرار گرفتند. برای هر گروه پنج خانه در نظر گرفته شد. بررسی مورفولوژی سلولهای تمایز یافته با استفاده از رنگ آمیزی اختصاصی کرزیل ویوله انجام گرفت. ردیابی بیان پروتئینهای ویژه سلولهای عصبی مانند سیناپتوفیزین و بتاتوبولین III با استفاده از ایمنوفلورسنس انجام شده و نتایج مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    بر اساس نتایج بدست آمده سلولهای تیمار شده با ژل رویال به رنگ آمیزی اختصاصی سلولهای عصبی پاسخ مثبت دادند. میانگین درصد تمایز سلولی در غلظتهای مختلف ژل رویال به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل منفی (با میانگین درصد تمایز سلولی2/3±9) بوده است. بالاترین درصد تمایز سلولی در گروه های تیمار شده با غلظتهایmg/ml 200و300 (با میانگین در صد تمایز سلولی 4/8±98 و 2/2±99/3) مشاهده شد (0/05 p<). میانگین درصد سلولهای تمایز یافته گروه تیمار با غلظت 200 mg/ml تفاوت معنی داری با گروه تیمار با غلظت 300 mg/ml نداشت.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که سلولهای P19 توانایی تمایز به سلولهای عصبی را دارند و می توانند به عنوان منبعی در سلول درمانی بیماری های عصبی استفاده شوند.
    کلیدواژگان: سلولهای بنیادی کارسینومایی، تمایز عصبی سلولهای بنیادی، نشانگرهای عصبی
  • فرشته عنبریان، سید رضا فاطمی طباطبایی، ایرج کاظمی نژاد، صدیقه محمدیان صفحات 45-53
    سابقه و هدف
    با توجه به حساسیت بالای رویان و جنین به عوامل سمی و افزایش استفاده از نانو مواد مختلف از جمله نانواکسید آهن در پزشکی، در این مطالعه اثرات نانواکسید آهن و یون آهن بر شاخص های تولیدمثلی موش های سوری باردار و تکامل بازتاب های عصبی-رفتاری نوزادان آنها مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی 49 سر موش سوری ماده در گروه های کنترل، نانواکسید آهن 100، نانواکسید آهن 1000 و یون آهن 1000 از چهار روز قبل از جفت اندازی تا زمان زایمان یک روز درمیان به صورت زیرجلدی به ترتیب با دوزهای صفر، 100 و 1000 میکروگرم بر کیلوگرم نانواکسید آهن و یون فریک (معادل با مقدار یون موجود در 1000 میکروگرم بر کیلوگرم نانواکسید آهن) تیمار شدند. شاخص های تولیدمثلی مادران، رشدشناسی عصبی رفتاری و تکامل فیزیکی نوزادان به تفکیک جنسیت ارزیابی و زمان تکاملشان بر حسب روز مشخص شد.
    یافته ها
    تکامل بسیاری از بازتاب های عصبی رفتاری و شاخص های تکامل فیزیکی خصوصا در گروه نانواکسید آهن 1000 در مقایسه با گروه کنترل دچار تاخیر شد. به عنوان مثال امتناع از پرتگاه (2/70±0/13، 1/35±0/13؛ 0/001 p<)، چسبیدن به سطح (3/45±0/20، 2/55±0/20؛ 0/01 p<)، سطح شیبدار (3/50±0/22، 2/60±0/22؛ 0/01 p<)، گرفتن میله (7/30±0/44، 5/58±0/44؛ 0/05 p<)، دویدن (8/70±0/23، 7/75±0/23؛ 0/01 p<)، در آمدن کرک (6/85±0/18، 5/90±0/18؛ 0/001 p<)، باز شدن چشم (15/25±0/22، 14/25±0/22؛ 0/01 p<)، و نزول بیضه (22/40±0/18، 21/20±0/18؛ 0/001 p<) توسط دوز بالای نانواکسید آهن در قیاس با گروه کنترل دچار تاخیر شدند. شدت این تاخیرها در اکثر موارد به ترتیب در گروه های نانواکسید آهن 100 و یون آهن کمتر بود.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه بیانگرعوارض شدید مواجهه با نانوذرات اکسیدآهن در دوران جنینی و سمی تر بودن آن در مقایسه با یون آهن می باشد.
    کلیدواژگان: نانواکسید آهن، دوران قبل از تولد، دوران نوزادی، رشدشناسی عصبی رفتاری
  • محمد محمدی فرد، حبیب الله ناظم، جواد متقی پیشه صفحات 54-61
    سابقه و هدف
    آنتی اکسیدانها می توانند باعث کاهش بروز اثرات مخرب رادیکال های آزاد در طولانی مدت گردند. با توجه به اهمیت تشدید استرس اکسیداتیو در بروز آسیب های بافتی توسط نانوذرات و خاصیت عصاره های گیاهی بر کاهش این شاخص، این مطالعه به منظور اثرات نانوذرات اکسید مس و عصاره هیدروالکلی زرشک، خاکشی و سیلی مارین بر روی آنزیم های کاتالاز، مالون دی آلدئید و گلوتاتیون پراکسیداز در موش های نر دیابت انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی از 50 سر موش صحرایی نژاد ویستار (gr350- 250) در 10 گروه 5 تایی: کنترل سالم، سالم دریافت کننده نانوذره، سالم دریافت کننده عصاره زرشک، سیلی مارین و خاکشی (به طور جداگانه)، کنترل دیابتی، دیابتی دریافت کننده نانوذرات مس، گروه های دیابتی دریافت کننده عصاره زرشک، سیلی مارین و خاکشی (به طور جداگانه) استفاده شد. به منظور تشکیل گروه های دیابتی، نیمی از موش ها با داروی آلوکسان با دوزmg/kg 120 دیابتی شدند. به گروه های مختلف کنترل سالم و دیابتی عصاره های گیاهان دارویی سیلی مارین، زرشک و خاکشی و همچنین نانوذرات اکسید مس به مدت 30 روز به طور جداگانه و روزانه 0/5 سی سی به صورت داخل صفاقی (IP) تزریق شد. سپس موشها با کتامین بیهوش شدند و بافت کبد آنها خارج شد و آنزیم های کاتالاز، گلوتاتیون پراکسیداز و مالون دی آلدئید بافتی اندازه گیری و مورد مقایسه قرار گرفت.
    یافته ها
    در گروه های دیابتی که با نانوذرات مس تیمار شده بودند، افزایش معنی دار در غلظت مالون دی آلدئید از (0/447±4/7 به 0/405±5/05) مشاهده شد و کاهش معنی دار در میزان فعالیت آنزیم های کاتالاز از (1/48±36/8 به 1/4832±36/2) و همچنین گلوتاتیون پراکسیداز از (3/9115±75/4 به 4/336±72/4) مشاهده شد. عصاره سیلی مارین در کاهش اثرات نانوذرات نسبت به زرشک و خاکشی در تمام گروه ها موثرتر عمل نمود.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که برای کاهش اثرات استرس اکسیداتیو نانوذرات اکسید مس، از عصاره این گیاهان دارویی می توان استفاده کرد.
    کلیدواژگان: نانوذرات مس، عصاره گیاهی، موش دیابتی، کاتالاز، مالون دی آلدئید، گلوتاتیون پراکسیداز
  • فاطمه کاظمینی، کیومرث امینی صفحات 62-68
    سابقه و هدف
    انتروکوک فکالیس (Enterococcus fecalis) به عنوان عامل ایجاد عفونت های بیمارستانی دارای فاکتورهای بیماریزایی است که در کلونیزاسیون، مقاومت به سیستم ایمنی، رقابت با سایر میکروارگانیسم ها و ایجاد آسیب بواسطه تولید فاکتورهای ترشحی دخالت دارند. هدف این مطالعه بررسی عوامل حدت در انتروکوک فکالیس جدا شده از نمونه های مدفوعی به روش Multiplex-PCR می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی، تعداد 200 نمونه مدفوع از مراکز درمانی کرمان جمع آوری و با کشت در محیط اختصاصی از جمله KF استرپتوکوک آگار و انجام آزمون های بیوشیمیایی، تعداد 60 نمونه انتروکوک فکالیس شناسایی گردید. جهت شناسایی ژنهای حدت از آزمون Multiplex-PCR استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که میزان آلودگی به باکتری انتروکوک فکالیس در زنان 52 درصد و در مردان 48 درصد می باشد. همچنین شیوع ژنهای حدت در زنان بیشتر از مردان بود. بیشترین فراوانی را ژن (80/6%) asa1و کمترین فراوانی در ژن (1/16 %) cylA شناسایی شد. ژن hyl در هیچ یک از نمونه ها ردیابی نگردید.
    نتیجه گیری
    میزان فراوانی انتروکوکوس فکالیس در جمعیت زنان بیشتر بوده که با توجه به ساختار دستگاه ادراری و متعاقبا عفونت های ادراری مکرر در زنان، بروز ژنهای حدت با فراوانی بیشتری در زنان مشاهده شد.
    کلیدواژگان: انتروکوک فکالیس، ژنهای حدت، واکنش زنجیره ای پلی مراز
  • سادات حسینی سیدی، رحیم ملک زاده کبریا، حسن اشرفیان امیری، رحمت حبیب زاده، مرتضی علی گل تبار، سیدداود نصرالله پور شیروانی صفحات 69-75
    سابقه و هدف
    روند رو به افزایش نمایه توده بدنی یا BMI (Body Mass Index) نوجوانان یکی از مشکلات تهدید کننده جوامع امروزی است. عوامل متعددی ممکن است در بالا رفتن BMI نوجوانان نقش داشته باشند. این مطالعه به منظور شناسایی عوامل فردی و رفتاری موثر بر BMI دانش آموزان شهرستان بابل انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی در بهار 1393 بر روی 504 دانش آموز که به روش نمونه گیری طبقه ای و تصادفی انتخاب شدند، انجام گردید. داده ها با استفاده از پرسشنامه پژوهشگر ساخته حاوی متغیرهای فردی و رفتاری شامل سن، مصرف فست فود، ورزش، پیاده روی، بلوغ فیزیولوژیک، مصرف شیر مادر، با پرسش از مادر
    دانش آموزان، تکمیل گردید. BMIدانش آموزان محاسبه و بر اساس صدک های استاندارد CDC2000 تحلیل شد.
    یافته ها
    میانگین BMI 496 دانش آموز مورد مطالعه 4/4±21/5 بود که 78 نفر(15/7) دارای اضافه وزن و 71 نفر(14/3) چاق بودند. میانگین BMI دانش آموزان دختر بالاتر از پسران(4/3±21/9 در مقابل 4/5±21)، میانگین BMI افراد بلوغ شده بالاتر از بلوغ نشده (4/3±21/9 در مقابل 4/3±20/5) و برخورداری از اتومبیل خانوادگی (4/2±21/6 در مقابل 4/3±20/9) بود، همچنین مدت مصرف شیر مادر (0/103-=r) و (0/021=p)، موتور سیکلت، مصرف فست فود، نوشابه های گازدار و پیاده روی با BMI ارتباط معنی دار داشت (0/05>p). اما با رتبه تولد، برخورداری از دوچرخه خانواده، نحوه تردد بین منزل و مدرسه، کار با رایانه، تماشای تلویزیون و ساعات مطالعه، سن، تحصیلات و شغل والدین رابطه معنی داری نداشت.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که برخی از عوامل فردی و اجتماعی در افزایش BMI دانش آموزان موثرند.
    کلیدواژگان: نمایه توده بدنی، دانش آموزان، اضافه وزن، چاقی
|
  • S. Haghanifar, E. Moudi, S. Yaghoobi, A. Bijani, N. Ghasemi Pages 7-13
    Background And Objective
    Injury to the inferior alveolar nerve during extraction of mandibular third molars is one of the serious complications after surgery. Therefore, the precise localization of IAN in relation to the third molar is one of the critical issues before extraction of this tooth. The aim of this study was to evaluate the position of mandibular canal in the mandible and its relation to the roots of the third molar using cone-beam computed tomography (CBCT) in a selected Iranian population.
    Methods
    In this cross-sectional study, the CBCT images of 168 patients (214 mandibular third molars) were evaluated. The position of the mandibular canal in the mandible (lingual, central, buccal) and the position of the mandibular canal with respect to the root apex (lingually, centrally and buccally), were recorded.
    FINDINGS: Mandibular canals were located lingually in 68.5% of cases, centrally in 27.3% of cases, and buccally in 4.2% of cases(p
    Conclusion
    Considering the results of this study that in most cases the mandibular canal is not in line with the roots of third molars, the use of three-dimensional imaging techniques such as CBCT is essential to the investigation of the relationship between the mandibular canal and the roots of this tooth.
    Keywords: Third Molar, Mandibular Canal, Cone, beam Computed Tomography, Oral Surgery
  • M. Esmaeilivand, Mm Mohammadi, A. Khatony, F. Najafi Pages 14-18
    Background And Objective
    Dialysis adequacy is one the leading causes of mortality in hemodialysis patients. On the other hand, type of vascular access is considered as one of the effective variables in dialysis adequacy. This study was performed to compare dialysis adequacy in three types of vascular access, namely permanent catheter, fistula, and graft.
    Methods
    This sectional study was performed in 151 hemodialysis patients, who were chosen through convenience sampling and were allocated to permanent catheter (n=66), fistula (n=66), and graft (n=19) groups. The study was conducted in the Hemodialysis Ward of Imam Reza Hospital in Kermanshah, Iran. Dialysis adequacy was evaluated and compared in the three groups using urea reduction ratio (URR) and Kt/V criteria.
    FINDINGS:Based on URR and Kt/V criteria, the mean of dialysis adequacy was 58.46±20.13 and 1.26±0.34, respectively, mean differences of URR and Kt/V criteria were not significant in the three groups.
    Conclusion
    Our findings demonstrated that there were no differences between permanent catheter, fistula, and graft types of vascular access in terms of dialysis adequacy; thus, any of these methods can be applied in its specific indication without being concerned about dialysis inadequacy.
    Keywords: Dialysis adequacy, Permanent catheter, Fistula, Graft
  • F. Movahed, E. Hajseyed Javadi, H. Pakniat, M. Iranipour, Z. Yazdi Pages 19-24
    Background And Objective
    Cervical ripening plays a pivotal role in successful induction of labor. Considering the importance of vaginal delivery, numerous methods have been proposed to ripen the cervix before proceeding with labor induction. This study aimed to compare the effects of transcervical catheter, Laminaria, and Isosorbide mononitrate on cervical ripening.
    Methods
    This clinical study was conducted at Kosar Teaching Hospital of Qazvin, Iran on 75 singleton nulliparous women with gestational age of ≥39 weeks and Bishop score of less than four. Participants were randomly divided into three groups of transcervical catheter, Laminaria, and isosorbide mononitrate. In the first group, oxytocin was administered after the spontaneous discharge of catheter, and immediately after obtaining the Bishop score of >4 in the other groups. The following parameters were recorded and compared between the study groups: interval between the time of labor induction and cervical ripening, Bishop score at the time of induction, interval between oxytocin administration and full cervical dilation, duration of the second and third labor phases, mode of delivery, and maternal and neonatal complications (IRCT: 2014012616368N1).
    FINDINGS: In this study, mean duration of cervical ripening was 150±42.42 minutes in the catheter group, 337.77±99.38 minutes in the Laminaria group, and 732.63±105.03 minutes in the isosorbide mononitrate group (p=0.001). Bishop scores at the time of labor induction and during the interval between induction and full cervical dilation were significantly lower in the transcervical catheter group (p=0.001). Moreover, no significant differences were observed between the study groups in terms of the duration of the second and third labor phases, mode of delivery, and maternal and neonatal complications.
    Conclusion
    According to results of this study, use of transcervical catheter led to the improvement of the Bishop score and reduced length of labor phases.
    Keywords: Cervical ripening, Isosorbide mononitrate, Laminaria, Pregnancy termination, Transcervical catheter
  • A. Abbasi, H. Golmohammadi, M. Amani, N. Najafzadeh, M. Mazani Pages 25-32
  • M. Zahmatkesh, S. Hosseinzadeh, M. Karimian, Gh Hassanzadeh Pages 33-37
    Background And Objective
    Serum level of digitalis-like factors or sodium pump inhibitors increase under numerous pathogenic circumstances. Diminution of sodium pump activity was reported to be secondary to beta-amyloid oligomers, though the mechanism involved remains inconclusive. Therefore, this study was conducted to evaluate the alteration in serum levels of endogenous ouabain and cerebrospinal fluid (CSF) sodium in an animal model of Alzheimer’s disease, induced by intracerebroventricular injection of streptozotocin (ICV-STZ).
    Methods
    In this empirical study, 48 male rats were randomly divided into six groups of saline and STZ. Alzheimer’s model was induced by ICV injection of STZ (3 mg/kg) on the first and third days. CSF samples were drawn from cisterna magna, and blood samples were collected from caudal vein. Thereafter, serum levels of ouabain and CSF sodium were evaluated 2, 7, and 14 days after STZ/saline injection in the test groups. Cresyl violet and Congo red stains were applied to study neuronal morphology and presence of amyloid plaques.
    FINDINGS: The mean serum levels of ouabain in the STZ groups were 0.2±0.05 ng/mL vs. 0.54±0.04 ng/mL on the second day, 0.3±0.02 ng/mL vs. 0.59±0.06 ng/mL on the seventh day, and 0.2±0.07 ng/mL vs. 0.65±0.08 ng/mL on the fourteenth day. These results indicated a significant increase of endogenous ouabain in the experimental groups compared to the saline groups (p
    Conclusion
    In this study, elevated serum level of endogenous ouabain is a sign of early pathological changes in sodium pump activity and can be recommended as a potential therapeutic target
    Keywords: Alzheimers, Ouabain, Streptozotocin
  • M. Ebrahimie, S. Asgharzadih, H. Shirzad, N. Ebrahimie, M. Hoseini, M. Karimian Kakolake, M. Rafieian, Kopaei Pages 38-44
  • F. Anbarian, Sr Fatemi Tabatabaei, I. Kazeminezhad, S. Mohammadian Pages 45-53
    Background And Objective
    Considering the high sensitivity of embryo and fetus to toxic agents and increasing use of nanomaterials such as iron oxide nanoparticles in medicine, this study aimed to determine the effects of iron oxide nanoparticles and iron ions on reproductive indices of pregnant Syrian rats and neuro-behavioral development of their newborns.
    Methods
    This experimental study was conducted on 49 pregnant Syrian rats, which were divided into one control and three study groups. The study groups were subcutaneously injected 100 and 1000 µg/kg of iron oxide nanoparticles and 1000 µg/kg of ferric iron ions (equivalent to the amount of iron ions in 1000 µg/kg of iron oxide nanoparticles), respectively. Injections were performed four days before mating until delivery on alternate days. Reproductive indices of pregnant rats, as well as neuro-behavioral and physical development of newborns, were evaluated with respect to sex; newborns’ development was recorded in days.
    FINDINGS: Multiple neuro-behavioral reflexes and developmental indices were delayed in the study groups, especially in the group receiving 1000 µg/kg of iron oxide nanoparticles, compared to the control group. Based on the findings, cliff-drop aversion reflex (1.35±0.13 and 2.70±0.13, respectively; p
    Conclusion
    The present study revealed that exposure to iron oxide nanoparticles in the embryonic period could lead to severe complications; also, iron oxide nanoparticles were shown to be more toxic than iron ions
    Keywords: Iron oxide nanoparticles, Prenatal period, Infancy, Neuro, behavioral development
  • M. Mohamadifard, H. Nazem, J. Mottaghipisheh Pages 54-61
    Background And Objective
    Antioxidants can reduce the occurrence of long-term damages, caused by free radicals. Considering the importance of enhanced oxidative stress in the occurrence of nanoparticle-induced damages and effects of plant extracts on reducing oxidative stress, in this study, we aimed to evaluate the effects of copper oxide nanoparticles and hydroalcoholic extracts of Berberis vulgaris, Descurainia sophia, and silymarin on catalase, glutathione peroxidase, and malondialdehyde concentrations in male diabetic rats.
    Methods
    In this experimental study, 50 Wistar rats (250-350 g) were divided in ten groups (five rats per group): healthy controls, healthy rats receiving nanoparticles, healthy rats receiving Berberis vulgaris, Descurainia sophia, and silymarin extracts (independently), diabetic controls, diabetic rats receiving copper nanoparticles, and diabetic rats receiving the extracts independently. In diabetic groups, diabetes was induced in half of the rats, using alloxan at a dose of 120 mg/kg. In addition to copper oxide nanoparticles, the control and diabetic groups independently received 0.5 cc of Berberis vulgaris, Descurainia sophia, and Silybum marianum extracts via intraperitoneal injection for 30 days. Then, the animals were anesthetized with ketamine and the liver tissues were removed. The concentrations of catalase, glutathione peroxidase, and malondialdehyde were measured and compared.
    FINDINGS: In diabetic groups treated with copper nanoparticles, a significant increase was reported in the concentration of malondialdehyde (from 4.7±0.447 to 5.05±0.405). Moreover, a significant decline was observed in the activity of catalase enzymes (from 36.8±1.48 to 36.2±1.4832) and glutathione peroxidase (from 75.4±3.9115 to 72.4±4.3362). Based on the findings, Silybum marianum was more effective than Berberis vulgaris and Descurainia sophia in diminishing the effects of cooper nanoparticles.
    Conclusion
    The present results showed that the studied herbal extracts could be used for moderating the effects of oxidative stress, induced by copper oxide nanoparticles
    Keywords: Copper oxide nanoparticles, Herbal extracts, Diabetic rats, Catalase, Malondialdehyde, Glutathione peroxidase
  • S. Hoseini Seiyedi, R. Malekzadeh Kebria, H. Ashrafian Amiri, R. Habibzadeh, M. Aligoltabar, Sd Nasrollapour Shirvani Pages 69-75
    Background And Objective
    Nowadays, increasing body mass index (BMI) in adolescents is a major threat for communities, and various factors can play a role in this regard. This study aimed to evaluate several personal and behavioral factors contributing to the increasing trend in BMI of students of Babol, Iran.
    Methods
    This cross-sectional study was conducted in 504 students, who were selected through random stratified sampling during spring 2014. The data were collected using a researcher-made questionnaire evaluating demographic and behavioral variables including age, fast food consumption, exercise, walking, physiological puberty, and breastfeeding. The questionnaires were filled out by the students and their mothers. BMI of the students was calculated and analyzed based on the percentiles of CDC 2000 standards.
    FINDINGS: The mean BMI of 496 students was 21.5±4.4 kg/m2; 78(15.7%) students were overweight and 71(14.3%) were obese. Mean BMI of the female students was higher than males (21.9±4.3 vs. 21.0±4.5); the mean BMI of the pubertal students was higher than those who had not reached puberty (21.9±4.3 vs. 20.5±4.3), and mean BMI of the students who owned a family car was higher than those who did not (21.6±4.2 vs. 20.9±4.3). Moreover, duration of breastfeeding (r=-0.103, p=0.021), motor vehicle ownership, consumption of fast foods and soft drinks, as well as walking had a significant relationship with BMI (p
    Conclusion
    The results showed that some personal and social factors could increase BMI of the students
    Keywords: Body Mass Index, Students, Overweight, Obesity