Jorjani Biomedicine Journal
Volume:3 Issue: 2, 2016

دی آلکیل یا استرهای آلکیل آریل از 1،2بنزن دی کربوکسیلیک اسید، که به عنوان فتالات ها شناخته شده اند، در حقیقت مواد شیمیایی صناعی هستند که به دلیل تولید و کاربرد بالا در جامعه به عنوان آلاینده های محیطی مطرح هستند، چرا که در صنعت پلاستیک و محصولات مصرفی رایج کاربرد دارد. در این بین دی(2-اتیل هگزیل)فتالات (DEHP) فراوان ترین فتالات در محیط می باشد. قرار گرفتن در معرض تماس با فتالات، می تواند از طریق مواد شیمیایی مختلف از جمله بسته بندی مواد غذایی، کالاهای خانگی، مکمل های غذایی، مواد شیمیایی و حشره کش ها اتفاق بیفتد. علاوه بر این، قرار گرفتن در معرض تماس انسان با فتالات از مسیرهای مختلف، از جمله تماس مستقیم و از طریق مصرف محصولات محتوی فتالات رخ می دهد، و به طور غیرمستقیم از طریق شستشو با سایر محصولات، و یا آلودگی های زیست محیطی می تواند صورت گیرد. از لحاظ تاریخی، رژیم غذایی منبع اصلی تماس با فتالات در انسان عنوان شده است، اما در تمام منابع، مسیرهای مواجهه انسان به خوبی شناخته نشده است. لوازم پزشکی می تواند منبع دیگری از مواجهه انسان با فتالات باشد. بعلاوه، محصولات آرایشی، محصولات مراقبت شخصی، مواد دارویی، مکمل های غذایی، داروهای گیاهی و حشره کش ها، ممکن است باعث تماس انسان با فتالات ها باشد اگرچه میزان مواجهه در این زمان بسیار پایین است. در این مقاله مروری سعی شده است به متابولیسم فتالات در انسان ها و متابولیت های آن در انسان، سم شناسی فتالات ها، پایش محیطی این ترکیبات در مواد غذایی، محیط، محصولات آرایشی-بهداشتی اشاره گردد و در نهایت ارزیابی تماس از طریق کنترل بیولوژیکی انسان مورد بحث قرار گیرد.

یکی از عوامل اصلی پاتوژنز و پیشرفت AML به عنوان یک بدخیمی سیستمیک، نقص در پاسخ های ایمنی از طریق افزایش عملکردهای تنظیمی و مهاری است که می تواند به عنوان یکی از اهداف ایمونوتراپی در درمان این بیماران مورد استفاده قرار گیرد. افزایش بیان مولکول CD200 به عنوان یک مولکول سرکوبگر ایمنی و آنزیم مهار کننده پاسخ های ایمنی به نام اندول آمین 2 و 3 دی اکسیژناز (IDO) در برخی از سرطان ها و بدخیمی های هماتوپویتیک در مطالعات جداگانه ای مشاهده شده و همچنین ارتباط آنها با پیشرفت و پیش آگهی بد بیماران AML نشان داده شده است. دراین مطالعه به بررسی همزمان بیان و ارتباط مولکول های CD200 و IDO به عنوان دو فاکتور مهم با عملکردهای نسبتا مشابه در سرکوب پاسخ های ایمنی، در بیماران AML تازه تشخیص و دچار عود پرداخته شده است.
در این مطالعه از سلول های تک هسته ای نمونه های خون محیطی (PBMCs) 48 بیمار تازه تشخیص و دچار عود مبتلا به AML و همچنین 32 فرد نرمال (به عنوان کنترل) استفاده شد. میزان بیان مولکول های CD200 در سطح سلول ها به روش فلوسایتومتری و در این سلول ها به کمک تکنیک Real-Time PCR مورد ارزیابی قرار گرفتند استفاده شد.
نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که مولکول های) CD200 و IDO-1044/0 (P= دچار عود افزایش بیان دارند. مقایسه زیرگروه هایFAB اختلاف معنی داری را نشان نداد. درحالی که در مورد مولکول IDO-1 با M301/0 (P=55/0 ، r= و به ویژه گروه بیماران عود شده (009/ 0=P)
و IDO-1 عود شده و همچنین ارتباط دوطرفه این مولکول ها با لنفوسیت های T-reg در القاء و پیشرفت این بیماری، به نظر می رسد سنجش همزمان آن ها جهت بررسی دقیق تر پیش آگهی مفید بوده و مهار همزمان آن ها می تواند جهت تقویت پاسخ ایمنی اختصاصی و اثرات ایمونوتراپی مشخصا در بیماران دچار عود بسیار موثر باشد.

کلیدواژگان: لوسمی میلوئیدی حاد AML، CD200، IDO، مهار پاسخ ایمنی، پیشرفت بیماری، عود

تالاسمی ماژور بیماری ژنتیکی مزمنی است که با علایم و نشانه های یک آنمی مزمن و شدید مشخص می گردد. کودکان بتا تالاسمی ماژور عوامل خطرساز متعددی برای مشکلات شناختی دارند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه عملکرد شناختی کودکان مبتلا به بتا تالاسمی ماژور و همتایان سالم بود.
این مطالعه توصیفی تحلیلی در سال 91، با روش نمونه گیری در دسترس در شهرهای زاهدان و شیراز انجام شد. پس از همتاسازی کودکان از نظر سن، جنس، و شهر 40 کودک بتا تالاسمی ماژور و 40 کودک همتای سالم در محدوده سنی12-6 ساله، با استفاده از مقیاس تجدید نظر شده هوشی وکسلرWISC-R در زمینه درک و فهم کلامی، سازماندهی ادراکی و رهایی از حواس پرتی، ارزیابی و سپس داده ها با استفاده از نرم افزار spss 18 با روش های توصیفی و آزمون t مستقل با یکدیگر مقایسه شدند.
کودکان بتا تالاسمی ماژور در مقایسه با همتایان سالم در حیطه های درک و فهم کلامی (p=0.001) و رهایی از حواسپرتی(p=0.001) به طور معنی داری ضعیف تر از همتایان سالم خود عمل کرده، اما در حیطه سازماندهی ادراکی تفاوتی (p=0.29) بین دو گروه مشاهده نشد.
کودکان بتاتالاسمی ماژور لزوما با افت شناختی مواجه نمی شوند و تنها اندکی از همتایان سالم خود پایین تر هستند و نیازمند توجه بیشتری در زمینه آموزش، برای ارتقای کیفیت شناخت هستند.

با توجه به شیوع بالا و رو به افزایش اعتیاد به اینترنت و این که در زمینه پیش بین های اعتیاد به اینترنت در ایران پژوهش های اندکی انجام شده، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش متغیرهای پیش بین ابعاد شخصیت و سلامت روان در اعتیاد به اینترنت دانشجویان رشته های پزشکی و غیرپزشکی دانشگاه های سنندج در سال 1393 بود.
روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی و جامعه آماری کلیه دانشجویان رشته های پزشکی و غیرپزشکی دانشگاه های سنندج در سال 1393 بود. در این مطالعه 250 دانشجو (125 دختر 125 پسر)، بصورت تصادفی به عنوان نمونه انتخاب و چک لیست علائم سلامت روان، پرسشنامه شخصیتی نئو، و اعتیاد به اینترنت را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS(Version 20) تحلیل شد. آزمون های آماری مورد استفاده نیز شامل ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون به روش گام به گام و آزمون t بود.
نتایج تحلیل داده ها نشان داد که زیرمقیاس های وسواس-اجبار، گشودگی، وظیفه شناسی، پرخاشگری، و شکایات جسمانی نقش پیش بین داشته و مجموعا51 درصد از واریانس اعتیاد به اینترنت را پیش بینی می کنند (0.001p= و 29.97F=).
میزان اعتیاد به اینترنت دانشجویان به سطح سلامت روان و شخصیت آنها وابسته است و از طریق ابعاد سلامت روان و شخصیت می توان اعتیاد به اینترنت آنها را پیش بینی نمود.

تحلیل ممیزی و رگرسیون لجستیک از روش های کلاسیک در زمینه طبقه بندی داده ها در بسیاری از مطالعات هستند. با این حال، استفاده از این روش ها گاه به دلیل عدم برقراری پیش فرض های لازم، نتایج کارایی به دنبال ندارد. هدف از پژوهش حاضر، استفاده از مدل درخت تصمیم برای طبقه بندی تعداد فرزندان زنده به دنیا آمده به منظور ارائه روشی کارا در طبقه بندی داده های جمعیتی می باشد.
در این پژوهش از مدل درختی کارت (CART) با استفاده از شاخص افراز جینی برای طبقه بندی تعداد فرزندان زنده به دنیا آمده، استفاده شد. داده های حاصل از بررسی رفتارهای ازدواج و باروری زنان حداقل یکبار ازدواج کرده، 49-15 ساله در استان سمنان-1391 استفاده شد. 405 زن 49- 15 ساله حداقل یکبار ازدواج کرده، نمونه پژوهش را تشکیل دادند.
زنان کوهورت های موالید اول و دوم که در سنین پایین ازدواج کرده اند،3 فرزند زنده و زنانی که در سن بالاتر ازدواج کرده اند، 2 فرزنده زنده به دنیا آورده اند. زنان کوهورت موالید سوم که در سنین پایین ازدواج کرده و شاغلند 2 فرزنده زنده و غیرشاغلین، بسته به نوع ازدواجشان که خویشاوندی یا غیر خویشاوندی بوده به ترتیب 0 و 1 فرزند زنده به دنیا آورده اند. زنان کوهورت موالید سوم که در سن بالاتر ازدواج کرده اند 1 فرزند زنده به دنیا آورده اند.
از مزایای مهم مدل کارت، سادگی در تفسیر نتایج، آزاد توزیع بودن متغیرهای به کار رفته در ساخت درخت و نحوه برخورد آن با داده های گمشده و دورافتاده می باشد که استفاده از آن را افزایش داده است. درنتیجه روشی مناسب برای طبقه بندی داده های جمعیتی در مقایسه با سایر روش های مدل سازی کلاسیک در شرایط عدم برقراری پیش فرض های لازم می باشد.

بررسی وضعیت مرگ ومیر در یک جمعیت به عنوان یکی از روش های مناسب تعیین سلامت مورد توجه بوده است، گرچه با مشکلاتی از قبیل عدم اطمینان به صحت و کیفیت داده ها و روش جمع آوری آن روبرو بوده است. راه اندازی نظام های ثبت مرگ ومیر با استفاده از کدهای بین المللی طبقه بندی بیماری ها و ادغام اطلاعات مرگ ومیر توسط سازمان های مسئول تا حد زیادی مشکلات قبلی را مرتفع ساخته است. در این پژوهش با در نظر گرفتن مجموعه ای از پارامترها، ابتدا جامعه مورد بررسی به دو گروه داده های مربوط متوفیان زیریکسال و بالای یکسال تقسیم شدند سپس این دو گروه داده با استفاده از روش K-meansخوشه بندی شدند تا گروه های مختلف شناسایی شوند. همچنین با استفاده از روش درخت تصمیم به کشف مدل ها و الگوهای موثر پرداخته شد. در آخر از الگوریتم شبکه های عصبی که یکی از کارکردهای آن نشان دادن ویژگی ها به ترتیب اهمیتشان است استفاده شد.
در این پژوهش به بررسی 12865 داده ی مربوط به متوفیان استان گلستان پرداخته شده است. داده های مورد استفاده در این مقاله مربوط به اول فروردین 1388 تا پایان فروردین 1389 می باشند. این داده ها از مرکز بهداشت استان گلستان تهیه شدند.ویژگی های مورد استفاده در این داده ها سن متوفی، جنسیت متوفی،علت فوت،منطقه سکونت، محل فوتو وقوع فوت می باشند. برای خوشه بندی در این پژوهش از الگوریتم K-means استفاده شد، دسته بندی نیز به کمک الگوریتم های درخت تصمیم و الگوریتم شبکه های عصبی انجام پذیرفت سپس نتایج و قوانین حاصل از الگوریتم ها استخراج شدند. در ضمن به جهت تفاوت ماهیت علل مرگ و میر در نوزادان و بزرگسالان از نظر پزشکان، لیست متوفیانی که دارای سن زیر یکسال هستند در فایلی جداگانه قرار می گیرند و بررسی می شوند.
در روش خوشه بندی، تعداد بهینه خوشه ها با استفاده از اندازه گیری شاخص Dunn، هشت خوشه برای داده های زیر یکسال و هفت خوشه برای داده های بالای یکسال به دست آمد. از میان چهار الگوریتم درخت تصمیم نظیر C5.0، QUEST، CHAID و CART، الگوریتم C5.0 با نرخ تشخیص 77.37 درصد برای زیر یکسال و 96.86 درصد برای بالای یکسال بهترین روش شناخته شد. با اجرای الگوریتم شبکه های عصبی ویژگی های سن متوفی، محل فوت و جنسیت از جمله ویژگی های با اهمیت در پیش بینی شناخته شدند.
این پژوهش با در نظر گرفتن عوامل تاثیرگذار در فوت افراد و مبنا قرار دادن استاندارد طبقه بندی بین المللی بیماری ها، به خوشه بندی داده ها پرداخت و به دنبال یافتن الگوی مرگ و میر برای افراد زیر یکسال و بالای یکسال است. با توجه به صریح بودن و قابلیت فهم بالای درخت تصمیم و قوانین استخراج شده توسط آن، می تواند برای متخصصین در این حوزه قابل استفاده قرار گیرد.

هم گام با رشد صنعتی و افزایش جمعیت بشر، ترکیبات و مواد ناخواسته ای از جمله فلزات سنگین وارد محیط زیست گردید. آلودگی محیط زیست با فلزات سنگین می تواند اثرات بهداشتی برای انسان ها به همراه داشته باشد. از این رو هدف این مطالعه بررسی غلظت فلزات کادمیوم، سرب، کروم، مس و پارامترهای فیزیکی– شیمیایی در شبکه توزیع آب آشامیدنی شهر سنندج بوده است.
برای انجام این مطالعه توصیفی، از شبکه توزیع آب شهر سنندج در طول سال 1393 به تعداد 18 نمونه جمع آوری گردید. با استفاده از دستگاه جذب اتمی کوره گرافیتی مدل فونیکس 986، غلظت فلزات سنگین نمونه ها قرائت گردید. برای تعیین فلوراید، نیترات و سختی کل از روش های ذکر شده در کتاب استاندارد متد استفاده شد. برای به دست آوردن میزان همبستگی بین پارامترها، از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
میانگین غلظت فلزات کادمیوم، سرب، کروم و مس به ترتیب 0004/0، 011/0، 03/0 و 3/0 میلی گرم بر لیتر به دست آمد. همچنین میانگین غلظت فلوراید، نیترات و سختی کل به ترتیب 11/0، 57/6 و 166 میلی گرم بر لیتر بود. میزان شاخص خطر در این تحقیق کمتر از 1 (1 > HQ) به دست آمد.
غلظت تمامی فلزات سنگین در این مطالعه مطابق استانداردهای ملی و بین المللی آب شرب بوده است. بنابراین آشامیدن آن از نظر بهداشتی برای مصرف کنندگان بی خطر است.

ضریب خاموشی (Extinction Coefficient) ، عددی است که برای هر پروتئین منحصر به فرد است و با محاسبه آن می توان نوع و خلوص پروتئین نوترکیب تولید شده در آزمایشگاه ها یا کارخانجات تولیدکننده پروتئین های نوترکیب را ارزیابی نمود. در این مطالعه روشی ساده برای محاسبه ضریب خاموشی پروتئین نوترکیب فاکتور محرک گرانولوسیتی (G-CSF) ارائه می گردد.
پروتئین(G-CSF) با غلظت mg/ml 5/0 از آریا تینا ژن تهیه شد. ابتدا روش الکتروفورز در ژل پلی آکریل آمید سدیم دودسیل سولفات برای بررسی میزان خلوص پروتئین به کار رفت، سپس رقت های سریالی الی از پروتئین تهیه شد و با استفاده از طیف سنجی فرابنفش- مرئی میزان جذب نوری آن ها اندازه گیری شد.
نتیجه الکتروفورز به صورت تک باندی حدود 18 کیلو دالتون به دست آمد. نتایج حاصل از طیف سنجی فرابنفش- مرئی هر یک از رقت های سریالی به صورت اسپکتروگرام هایی مجزا رسم شد و از آن ها برای رسم منحنی خطی رگرسیون غلظت های استاندارد پروتئین نوترکیب فاکتور محرک گرانولوسیتی (G-CSF) استفاده شد.
نتایج بدست آمده در این مطالعه ضریب خاموشی معادل با M-1 cm-1 81/0 را برای پروتئین نوترکیب فاکتور محرک گرانولوسیتی (G-CSF) نشان می دهد که مطابق عدد جهانی گزارش شده توسط تولیدکنندگان بین المللی این پروتئین و حاکی از درستی روش به کار رفته برای محاسبه این پارامتر فیزیکوشیمیایی است.