فهرست مطالب

پژوهشنامه خراسان بزرگ
پیاپی 18 (بهار 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/02/20
  • تعداد عناوین: 7
|
  • علمی پژوهشی
  • علیرضا نجفی، حجت الله پاشاپور صفحه 7
  • سید ولی الله موسوی*، محمدکریم یوسف جمالی، احمد کامرانی فر صفحه 11

    ایالت قندهار در قرن دهم و یازدهم هجری به دلیل موقعیت استراتژیکی همواره در سیاست و روابط پادشاهان صفوی و هند از اهمیت و جایگاه ممتازی برخوردار بود. این ایالت به واسطه ی قرار گرفتن بر سر راه های منتهی به کابل و هرات نه تنها اهمیت نظامی و دفاعی داشت بلکه یک پایگاه مهم بازرگانی و تجاری به شمار می رفت و به دلیل عبور و مرور کاروان های تجاری و بازرگانی، قندهار یک منطقه تجارت زمینی میان ایران و هند تبدیل شده بود و به دنبال آن وظیفه حاکم این ایالت را سنگین می نمود. زیرا تردد و رفت و شد کاروان های بزرگ تجاری و بازرگانی نیاز به امنیت جانی و مالی و حراست از مسافران و کالاهای آن کاروانیان داشت تا از تعرض و تعدی غارتگران در امان باشند. شورش حاکم ایالت قندهار در سال 1047 ه .ق در دوره شاه صفی اول (1052- 1038 ه .ق) و جدایی ایالت قندهار از ایران و الحاق آن به دولت گورکانی هند، از حوادث بسیار مهم دوران زمامداری این پادشاه به شمار می رود. شورش حاکم ایالت قندهار(علیمردان خان زیک) نتیجه سیاست خشن شاه صفی در براندازی حاکمان و رجال دولتی پیشین و اختلاف و رقابت داخلی قدرت دربار صفوی بود که در این میان ملاحظات استراتژیکی این ایالت، غرور، قدرت طلبی و انگیزه های شخصی علیمردان خان حاکم آن ایالت، در تصمیم به شورش را نباید نادیده گرفت. در این مقاله ضمن بررسی اهمیت ایالت قندهار در دوره صفویه، علل و انگیزه های شورش حاکم آن ایالت، سرنوشت شورش، و نقش شورش در مناسبات ایران و هند و نهایتا پیامدهای آن در دوره ی شاه صفی اول مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.

    کلیدواژگان: شاه صفی، صفویه، ایالت قندهار، علیمردان خان زیک، گورکانیان
  • حسین کوهستانی، جواد نیستانی، سید مهدی موسوی کوهپر، میثم لباف خانیکی صفحه 25

    اطلاعات ما از شهر طوس و پیشینه تاریخی آن در حال حاضر بیشتر منحصر به دوران اسلامی به ویژه قرن چهارم ه. ق به بعد است. با همه پشتوانه های اساطیری و غنای ذهنی تاریخ و مردم ایران زمین درباره طوس، از این شهر در قبل از اسلام کمتر نشانی می توان یافت و بیشترین فعالیت های علمی صورت گرفته در دهه های اخیر متمرکز بر شناخت دوران اسلامی شهر بوده است. باستان شناسی که باید بیشترین یاری را در این زمینه ارائه دهد تا کنون موفق به یافته های روشنگری نشده است چنان که اندک تحقیقات محققان معاصر در زمینه زبان شناختی، کتیبه نگاری و کاوش های معدود باستان شناختی اطلاعات کم و ناقصی را وضعیت طوس در دوران تاریخی و به ویژه ساسانیان فراهم کرده است همین اطلاعات کم وناقص از دوران تاریخی طوس موجب شده است که در بسیاری موارد اسطوره ها و حدثیات در تاریخ این شهر جای واقعیات را بگیرد. موقعیت دقیق جغرافیایی شهر طوس دوره ساسانی و صدر اسلام در حال حاضر چندان بر ما مشخص نیست اما منابع تاریخی از حضور پر رنگ کنارنگیان یا همان حاکمان شهر طوس در اواخر دوره ساسانی خبر می دهند. در این مقاله به بررسی وجه تسمیه نام و پیشینه تاریخی کنارنگیان و نحوه تعامل آنان با آخرین پادشاه ساسانی و مواضع ایشان در قبال فتوحات مسلمانان خواهیم پرداخت. در این پژوهش بر استفاده از منابع و متون موثق دوره ساسانی و صدر اسلام و فعالیت های علمی پژوهشگران معاصر و تجزیه و تحلیل علمی این مطالب و داده ها تاکید شده است. نتایج این پژوهش به روشنی نشان می دهد کنارنگیان دارای مرتب های فراتر ازمنصب مرزبان بوده اند و این مقام را به صورت موروثی از نسلی به نسلی منتقل کرده اند. سابقه این منصب از دوره اشکانی تا قرن پنجم ه. ق قابل بررسی و بویژه نقش آنان در انتقال قدرت از دوره ساسانی به اسلامی در خور تامل است.

    کلیدواژگان: طوس، کنارنگیان، ساسانی، صدر اسلام
  • میثم جلالی، جواد نیستانی* صفحه 33

    با توجه به قراین موجود به جرات می توان خراسان را یکی از خاستگاه های معماری در منطقه آسیای غربی برشمرد و این ادعا در یادداشت ها و مقالات علمی محققانی همچون اسکار روتر، شراتو و آندره گدار قابل بررسی و اثبات است. به عنوان مثال اسکار روتر، خراسان را به عنوان خاستگاه فرم چهارتاقی در ایران معرفی می کند و این موضوع دور از ذهن نیست، چراکه مورخینی چون مسعودی، استخری و ابن بلخی هم در تالیفات خود از استقرار پرستشگاه های متعدد به ویژه آتشکده ها در شهرها و نواحی مختلف خراسان چون توس، بخارا، سمرقند، نیشابور، قومس، هرات و بلخ گزارش می دهند.
    نگارندگان در این مقاله بر آنند تا به بررسی پیشینه و سیر تحول استفاده از فرم چهارتاقی در خراسان بزرگ از اوایل دوره ساسانی تا سده های نخستین اسلامی بپردازند و ضمن بررسی متون تاریخی و جغرافیایی متقدم، از پژوهش های جدیدمانند آثار شلوم برژه، بوشارلا، شیپمان، کایم، گدار، هرمان، هوف، وندن برگ درباره بناهایی نظیر معبد نوبهار بلخ، آتشکده سرخ کوتل تخارستان، آتشکده مل حیرام ترکمنستان، کاخ دامغان، آرامگاه سامانی و مزار عرب آتا در شهر تیم سمرقند کمال بهره را برده ومورد تجزیه و تحلیل قرار خواهند داد.

    کلیدواژگان: خراسان بزرگ، چهارتاقی، معماری دوره ساسانی، معماری صدر اسلام
  • سمیه صدری کیا صفحه 47

    شهر مشهد، با شهادت امام رضا (ع) نزج یافته و سیر تکوین خود را در طول زمان پیموده است. بررسی سیر تکامل کالبدی مجموعه حرم، به عنوان نطفه اصلی پیدایش و گسترش شهر مشهد، نشان دهنده ابعاد و زمینه های مختلف هنری و فنی به کار رفته در شاخص ترین مکان موجودیت یافته در این سرزمین؛ می باشد و تاثیر پذیری سیر تحولات کالبدی آن، از شرایط و زمینه های تاریخی، اجتماعی و فرهنگی را نشان می دهد.شناخت سیر تکوین تاریخی این مجموعه مذهبی و فرهنگی عظیم و یکپارچه، که همچنان به عنوان مجموعه ای زنده و پویا، فرآیند توسعه و گسترش کالبدی خود را می پیماید، امری ضروری می باشد چراکه آشنایی با پیشینه معماری حرم و نحوه توسعه آن، می تواند در حفاظت، مقاوم سازی و توسعه کنونی مورد استفاده قرار گیرد. با توجه به اهمیت موضوع و عدم وجود مطالعات فراگیر در این زمینه، نگارنده با انجام پژوهشی بنیادین، که به روش توصیفی تحلیلی انجام یافته، به بررسی سیر تحولات تاریخی و استخراج و تبیین تحولات ساختاری مجموعه حرم، با توجه به متون معتبر، پرداخته است.مقاله حاضر به ارائه نتایج تحقیق، در قرن نهم هجری، به مثابه آغاز دوران توسعه عظیم مجموعه، به عنوان نمونه ای موردی می پردازد. بدین منظور با استناد به مطالعات کتابخانه ای و میدانی، در ابتدا به تغییرات و تحولات تاریخی صورت پذیرفته و زمینه ها و عوامل موثر در تکوین کالبدی مجموعه اشاره شده و بر این اساس نحوه گسترش مجموعه به صورت تصویری بازنمایی شده است، سپس با تدقیق در نحوه گسترش مجموعه، اصول و مبانی مورد توجه درتوسعه، تدوین شده است.

    کلیدواژگان: حرم مطهر رضوی، توسعه، تکامل کالبدی، ساختار فضایی، باز نمایی تصویری
  • محمدرحیم رهنما، نگار حسینیان* صفحه 61

    در فرآیند رشد سریع شهری، برخی روستاها واقع در پیرامون شهر بدون تغییر در کالبدشان، در بافت شهری مستحیل می گردند. عدم انطباق فرم و عملکرد در بافت چنین محلاتی منجر به شکل گیری فضاهای عمومی ناموفق شده که زمینه ساز احساس عدم امنیت می باشد. اهیمت و ضرورت تحقیق بر این پایه استوارست که بهبود ویژگی های کالبدی فضاهای عمومی در بافتهای روستایی مستحیل در شهرها می تواند منزلت اجتماعی را به واسطه ی افزایش احساس امنیت ارتقا دهد. هدف اصلی این پژوهش، سنجش رابطه بین مولفه های کالبدی و احساس امنیت در فضاهای عمومی بر مبنای جنسیت در محله آبکوه مشهد می باشد. جامعه آماری مشتمل بر افراد ساکن و رهگذر از استخوابندی اصلی محله می باشد و حجم نمونه برابر با 73 نفر در نظر گرفته شده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و تحلیل داده ها با ترکیب روش های آزمون خی - دو پیرسون و اسپیرمن در چارچوب کمی انجام شده است. احساس امنیت به عنوان متغیر وابسته و مولفه های کالبدی نظیر نفوذپذیری، عقب نشینی در بافت و انحنا در مسیر به عنوان متغیرهای مستقل مدنظر قرار گرفته اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که احساس امنیت با بالاترین درجه همبستگی معکوس به ترتیب با متغیرهای نزدیکی تقاطع ها، عقب نشینی ها و جلوآمدگی در بافت و عرض کم محور رابطه معناداری دارد. لذا می توان با اقدامات کالبدی، در بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری، احساس امنیت را به مناطقی که روزگاری بخش مهمی از هویت شهرها را تشکیل می داده اند، باز گرداند.

    کلیدواژگان: فضای عمومی، مولفه های کالبدی، احساس امنیت، ادراک امنیت، محله آبکوه
  • علیرضا شیخی*، احمد تندی صفحه 81

    در میان آثار تاریخی چوبی مجموعه حرم رضوی، در دو لنگه ای در اداره حفاظت و مرمت آستان قدس نگهداری می شود که سابقا متعلق به مسجد بالاسر بوده و به لحاظ زیبایی و فنی دارای ارزش فراوانی است. هرچند این در، دارای کتیبه تاریخی نیست، اما کتیبه روی چهارچوب آن حاوی نام حامی ساخت آن است که به تعمیر مسجد دستور داده است. مقاله حاضر می کوشد با تکیه بر اطلاعات کتیبه ای، فنی و هنری، تاریخ این اثر را مشخص کند. با مطالعات تطبیقی در اسناد و مدارک تاریخی درباره هویت و نام حامی تعمیر مسجد بالاسر، فرضیه این پژوهش بر این امر بنیان گرفته است که ساخت اثر مذکور به دوران شاهرخ تیموری برمی گردد. بررسی تطبیقی عناصر تزیینی و کتیبه های روی در مذکور با آثار شاخص کاشیکاری و چوب دوره تیموری در خراسان، شباهت هایی را بین این آثار نمایان ساخت که از جمله این آثار عبارتند از: کاشیکاری مسجد گوهرشاد، مسجد شاه، مدرسه غیاثیه خرگرد و آرامگاه شیخ ابوبکر تایبادی و منبت کاری در مسجد جامع ازقد در طرقبه، صندوق موزه ویرانی مشهد، در مدرسه بالاسر و ضریح امامزاده محروق نیشابور.مقاله به روش توصیفی، تطبیقی و تحلیلی در دو بخش تدوین یافته است: ابتدا بررسی اثر و تطبیق اطلاعات حاصل از آن با اسناد و مکتوبات تاریخی و دوم بررسی تطبیقی عناصر تزیینی وابسته به معماری در حوزه چوب و کاشی در آثار شاخص دوره شاهرخ تیموری.گردآوری اطلاعات عمدتا بر شیوه میدانی استوار بوده است.

    کلیدواژگان: در مسجد بالاسر، تیموری، منبت کاری، آثار چوبی، کاشیکاری