فهرست مطالب

نشریه پژوهش های ادبی و بلاغی
سال سوم شماره 4 (پیاپی 12، پاییز 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/09/30
  • تعداد عناوین: 7
|
  • مهدخت پورخالقی، سید محمد حسینی معصوم* صفحه 9
    بررسی آثار ادبی از دیدگاه های گوناگون می تواند جنبه های مختلف زیبایی های ساختاری، فنی و معنایی هر اثر را به گونه ای نظام مند و مبتنی بر انگاره های علمی برای خواننده مشخص کند. امروزه مطالعات هرمنوتیک یکی از شیوه های راهگشا برای کشف ابعاد پنهان معنای متن های ادبی محسوب می شود. اینگونه پژوهش ها در پی درک معنا از طریق شناخت نیت مولف و با توجه به بستر زمانی، مکانی و تاریخی شکل-گیری متن است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نمونه ای ازمتون نمادین ادب فارسی یعنی داستان آمدن مهمان پیش یوسف (ع) در مثنوی مولوی است. در این چارچوب، نیت شاعر از انتخاب عناصر داستان مورد ارزیابی واقع شده است. سخن مولانا به عنوان یکی از عمیق ترین متون تاویل پذیر در ادب فارسی می-تواند موضوع مناسبی برای بررسی های هرمنوتیک از این دست باشد. داستان مذکور نیز همچون سایر اشعار مثنوی معنوی حاوی لایه های نهفته و کاربرد نمادین مفاهیم مختلف و نیز اشاره های پیدا و پنهان به اندیشه های مولانا درباره جهان و انسان است و پژوهش حاضر می کوشد بخشی از این مفاهیم را از متن استخراج کند. در این راه با اشاره به عناصر داستان و مقایسه اندیشه های مولوی و افلاطون تفسیری نمادگرا مبتنی بر هرمنوتیک فلسفی از این داستان ارائه گردیده است. نتایج حاصل از انجام پژوهش دربردارنده این مهم است که کاربرد برخی واژه ها و مفاهیم در شعر مولوی همچون آفاق حاکی از نگرش افلاطونی مولوی و اشاره ای به سیر آفاقی سالک است. بعلاوه کلیدواژه آینه که تنها سایه ای از حقیقت را به دست می دهد، می تواند با همین نیت از سوی مولف به کار رفته باشد.
    کلیدواژگان: هرمنوتیک، مولوی، مثنوی معنوی، مثل افلاطونی، داستان آمدن مهمان پیش یوسف (ع)
  • آسیه ذبیح نیا صفحه 22
    قصه های زنجیره ای جواهر الاسمار که با شگرد قصه درقصه نوشته شده است، یکی از برجسته ترین ویژگی این مجموعه داستان است. این اثر، گرد آوری شده از قصه های به هم پیوسته وگاهی نیز به تمامی جداگانه است که در شب های پیاپی از زبان راوی بازگو می شود. شمار قصه ها برخلاف عنوان فرعی کتاب، به 40 قصه نمی رسد، بلکه « طوطی»، 100 داستان را به مدت 52 شب نقل می کند. غالب این داستان ها و افسانه ها به نوعی در طول همان داستان اصلی بیان می شوند و از نظر محتوایی نزدیک به آن است. برخی از مضامین و محتوای داستان های جواهرالاسمار عینا در افسانه های ازوپ، افسانه های لافونتن، الهی نامه عطار نیشابوری و...دیگر نویسندگان و شاعران دیده شده یا قابل تطبیق با کلمات و عبارات این نویسندگان و شاعران است. این می تواند از باب «توارد» یا «تاثیر» یا اقتباس باشد. اغلب حکایات و افسانه های جواهر الاسمار از داستان های پنجاتنترا، هزاریک شب، سندبادنامه، بختیارنامه و...الگو برداری شده اند. جواهر الاسمار و داستان های متعدد و پر شاخ و برگ آن از نظر موضوعی همسانی نزدیکی با متون ادبی مذکور دارد که هدف ازتدوین مقاله ی حاضر آن است که اهم همسانی و تفاوت روایات داستان «جواهرالاسمار» بررسی و تبیین شود. مهم ترین و بارزترین مختصه افسانه های جواهر الاسمار «تکرار» یک بنمایه درنقل داستان های گوناگون است.
    کلیدواژگان: جواهرالاسمار، داستان، همسانی، عماد بن محمد الثغری، افسانه
  • حسین حدیدی قمبوانی صفحه 35
    زبان عربی واژگانی به صورت دست نخورده و واژگان زیادی به صورت برهم زده شده از زبان فارسی وام گرفته است. و از زبان فارسی واژگان زیادی بشکل های مختلف به زبان عربی وارد شده است که به آنها معربات یعنی عربی شده می گویند. ریشه بسیاری از معربات هنوز ناشناخته است. و به دلیل اینکه در عربی سازی واژگان بیگانه به طور کامل برهم ریخته می شود نمی توان به سادگی اینگونه معربات را ریشه یابی کرد. در دوران پیش از اسلام، شعر عرب به درجه ی ممتازی از فصاحت، سلاست و نفاست کلام رسیده بود. شاعران عصر جاهلی اشعاری آفریده اند که پژوهش در آن، گره های پر پیچ و تاب فرهنگ عرب و تشکیل زبان عربی را باز می نماید. در نظم جاهلی، عنصرهایی نیز هستند که ارزش بسیاری برای پیشبرد علم دارند. گفته می شود حدود 5 هزار واژه ی معرب از کلمات رایج در زبان فارسی به زبان عربی راه یافته است.گفته می شود حدود 5 هزار واژه ی معرب از کلمات رایج در زبان فارسی به زبان عربی راه یافته است. از جمله ی آنها بنفسج (از بنفشه). در این مقال سعی شده تعدادی از واژه های فارسی که در عربی اعم از شعر، حدیث و یا قرآن وارد شده ریشه یابی و بررسی شود.
    کلیدواژگان: زبان عربی، زبان فارسی، معرب
  • مجید فتاحی پور *، صالح طباطبایی صفحه 52
    ترجمه منظومه های بلند گاهی چنان دشوار می نماید که برخی از مترجمان را بر آن می دارد که تنها به برگردان ابیاتی گزینشی از آن ها بسنده کنند. در این ترجمه های «گزینش گرانه»، باید شروطی رعایت شوند که تخلف از آن ها ممکن است موجب شود که ترجمه، حتی با وجود دقت در برگردان کلمات شعر اصلی، از جان مایه و غرض اصلی شعر دور افتد و، در بدترین حالت، برگردان محرفی از آن باشد. مقاله حاضر بر آن است تا ضمن بررسی نقادانه نمونه ای از ترجمه فارسی بندهایی از منظومه بلند به یادبود ای. اچ. اچ. سروده الفرد لرد تنیسون، شروط لازم ترجمه گزینش گرانه شعر را برشمارد، که عبارت اند از حفظ زمینه های «زبانی» و «زمانی» شعر اصلی. عدم توجه به این دربایست ها در ترجمه مورد نظر موجب شده است که جان مایه و غرض شعر یکسره متفاوت با آن چه هست به نظر آید، آن چنان که تعلیقات مترجم نیز به جبران این مشکل کم ترین کمکی نکرده است. در پایان، ترجمه فارسی دیگری از همین بندهای شعر ذکر می شود که در آن، دربایست های دیگری که، در کنار شروط مذکور، بر روی هم، «شرط کافی» برای امکان ترجمه گزینش گرانه شعر شمرده می شوند، رعایت شده است؛ می توان گفت که این ترجمه منظوم، علاوه بر جان مایه و غرض شعر، جنبه های صوری و زیبایی شناختی شعر را نیز، تا اندازه ای، منتقل کرده است.
    کلیدواژگان: گزینش گری در ترجمه شعر، شروط لازم و کافی ترجمه گزینش گرانه، زمینه زمانی، جنبه های زیبایی شناختی ترجمه
  • هادی یوسفی*، عباس حسنی جلیلیان صفحه 66
    علی اشرف نوبتی شاعر کرمانشاهی متخلص به «پرتو» و معروف به «پرتو کرمانشاهی»، صاحب مجموعه ی شعری به نام «کوچه باغی ها» است. از میان شش قصیده موجود در این مجموعه دو قصیده به نام های «پراو» و «دیارآشنا» را به اقتفای قصاید «دماوندیه» و «سپیدرود» بهار سروده است. در این پژوهش با استفاده از «روش سبک شناختی متون» ارائه شده در کلیات سبک شناسی سیروس شمیسا تطبیق سبک شناسانه ی قصاید یادشده در سه سطح زبانی، ادبی و فکری انجام شده است. بررسی های دقیق و مقایسه ی میزان بسامد شاخصه ها و عناصر موجود در سطوح زبانی و ادبی و تشخیص تفاوت های آماری در شاخصه های بررسی شده در شعر هر دو شاعر نشان می دهد که در چهار قصیده ی یاد شده کلام بهار بسیار نزدیک به سبک خراسانی و کلام پرتوکرمانشاهی تا حد زیادی مطابق با سبک عراقی است. در سطح فکری نیز در دو قصیده ی بهار مضامین اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بیشتر مطرح است و در قصاید پرتو نیز مضامین اجتماعی، وطن پرستانه، ظلم و ریاستیزی نمود دارد. در مورد میزان موفقیت پرتو در نظیره-گویی، نتیجه حاصله حاکی از آنست که پرتو کرمانشاهی در حد قابل قبولی از عهده ی اقتفا از بهار برآمده است و در مواردی توانسته است توفیقی بیش از استاد متقدم خویش حاصل نماید. همچنین از نظر عناصر بلاغی و صورخیال بهار در کاربرد استعاره و تشبیه در مرتبه بالاتری قرار دارد و در مجاز و کنایه پرتو پیشتاز است.
    کلیدواژگان: تطبیق بلاغی، اقتفا، بهار، پرتو
  • کامران ارژنگی*، وحید مبارک صفحه 100
    در اغلب داستان های ما جادوگران زن هستند و گوش ما بیشتر با ترکیب«زن جادو» آشنا است تا«مرد جادو». دلیل این امر را کارل گوستاو یونگ در وجود عنصر مادینه در وجود مردان می داند که همیشه این عنصر در رویاهای مردان، به شکل جادوگر زن جلوه پیدا می کند. و این امری است که در تمام جوامع مشترک است.
    در ایران زن جادو را درشاهنامه و بیشتر داستان های عامیانه می بینیم که هر کدام از آنها در جای خود قابل تامل هستند. نکته در اینجاست که در این داستان ها، برای مقابله با زن جادو از عنصر«آهن» استفاده می شود. در این تحقیق سعی شده است که جلوه های زن جادو در شاهنامه بررسی گردد تا مشخص شود که زن جادو در شاهنامه نماد آنیما یا همان عنصر زنانه ی موجود در روان مردان است و پیشینه ی فرهنگی که به دنبال آن است، به نگاه منفی مردان نسبت به زنان در طول تاریخ مربوط می_ شود و در ضمن تضادی که میان جادو و آهن وجود دارد، به خاصیت ضد جادویی بودن آهن در باور مردمان جوامع باستان باز می گردد.
    کلیدواژگان: یونگ، آنیما، شاهنامه، زن جادو، آهن
  • شیرین بقایی*، حمزه محمدی ده چشمه صفحه 114
    یکی از مباحث پیچیده و بحث برانگیز دستور زبان، مقوله «قید» است. این مبحث از مهمترین مسائل زبان بوده که متاسفانه ناشناخته باقی مانده و تعریف درست و جامعی از آن ارائه نشده است و به علاوه، تعاریف موجود نیز کامل و طبقه بندی شده نیست و ابعاد و زوایای آن از دید بیشتر دستور نویسان دور مانده است. به علاوه تاکنون از نظر دستور تاریخی و سیر تحول به مقوله قید نگاه نشده است؛ بر این اساس پژوهش حاضر سعی دارد نگاهی متفاوت تر به مقوله «قید» داشته باشد؛ بدین صورت که آنرا از نظر سیر تاریخی بررسی نموده و با ذکر شاهد مثال های فراوان، تحول ساختاری قید را در فارسی باستان، فارسی میانه و فارسی دری نشان دهد. از یافته های این پژوهش آن است که فارسی دری ارتباط نزدیکی با فارسی میانه دارد و این ارتباط باعث گردیده که بسیاری از قیدهای پارسی دری، گونه تحول یافته قیدهای فارسی پهلوی(میانه) باشند.
    کلیدواژگان: دستور تاریخی، زبان فارسی، قید، سیر تاریخی قید
|
  • Mohammad Hoseynimasom Page 9
    Analyzing literary works from various perspectives can shed lights upon the different aspects of the structural, technical and semantic merits of every piece in a systematic method based on scientific methods. Hermeneutic studies have now become one of the illuminating methods for the discovery of hidden dimensions in the meaning of literary texts. Such studies seek to get the meaning through the recognition of the intention of the author regarding the temporal, local and historical context in which the text is formed. The present paper studies a specimen of secretive and symbolic texts in Persian literature i.e. the story of Joseph’s Guest in Mowlavi’s Masnavi. Within this framework, the study seeks to discover the author’s intention in choosing the elements in the story. Like other poems in Msnavi Ma’navi, this story contains hidden layers and symbolic usage of different concepts as well as overt and covert hints to Mowlavi’s ideas about the world and man. The paper tries to extract some of these concepts. To this end, it considers the elements of the story while comparing Mowlana’s ideas with those of Plato and presents a symbolic interpretation of the story based on the philosophical hermeneutics. The study indicates that the use of some words and concepts such as afagh (horizons) in Mowlavi’s poetry can be indicative of this Platonic attitude in Mowlavi and a hint to the journey of wayfarer. Also, the keyword ayenh (mirror) which reflects only a shadow of truth could have been used with the same intention.
    Keywords: hermeneutics, Mowlavi, author's intention, Masnavi Manavi, Platonic forms
  • Asieh Zabihnia Page 22
    Alasmar jewelry chain story collection is written with the technique, one of the most outstanding features of this complex story. This effect, sometimes a collection of interconnected stories is to separate all consecutive nights, the narrator recounts. The subtitle of the story, unlike the book, the story does not reach 40, but "parrot", 100 tells the story for 52 nights. Most of these stories are tales a speech during the main story and in terms of content close to it.JAVAHER ALASMAR tales are exactly like Aesop's Fables, legends of Lafontaine, divine letter Attar, and other writers have been seen or be reconciled with the words of the writers and poets.Most of the stories of JAVAHER ALASMAR are Adoption of Pnjatntra, Thousand and One Nights, Sindbad Bakhtiarnameh stories."Jvahralasmar" and multiple stories and foliage near it in terms of thematic similarity with the literature that the purpose of this paper is the importance of consistency and the difference accounts "The Jvahralasmar" and the Review be explained.The most important and most unique legends of JAVAHER ALASMAR is "repeating" a different story alone in quoting sources.
    Keywords: Jvahralasmar, story, consistency, Imad ibn Muhammad Alsghry, fabulous
  • Hosein Hadidi Page 35
    Arabic language has borrowed many words from the Persian language both in an intact and disrupted format. Many words from Persian have entered Arabic in various forms which are called "Arabicized words". As foreign words become completely disrupted when appled in Arabic, their roots are unknown and cannot be traced. Arabic poetry had reached the peaks of eloquence and fluency in the pre-Islamic period. Thes poets of the age of ignorance created poems that can solve the puzzle of Arab culture and Arabic language by further research. There are elements in the age of ignorance poetic order that have great value for advancement of science.
    These elements have originated in Persian and have been compiled into the Arabic language and culture due to different reasons. There are many Persian words in the poetry of the age of ignorant poets that the Peninsula Arabic speakers have used by their original meaning in Persian.
    Keywords: Period of entry, to arabicize Persian words, conversion in the phonetic alphabet, arabicized words
  • Majid Fatahipour*, Saleh Tabatabai Page 52
    The translation of long poems tends to be such a demanding job that some translators may content themselves with renderings of a selection of the poems’ lines. Such “selective” translations have to meet certain conditions without which they are expected either to be far removed from the true themes and purposes of the originals, despite the fact that they may be apparently faithful to the literal meanings of the words, or, at the very worst, to be distorted versions. Having examined an example of Persian translation of a few stanzas from In Memoriam A. H. H., a long poem by Alfred Lord Tennyson, The present paper is going to enumerate the necessary conditions for the sound selective translations of poems: the adherence to “linguistic” and “temporal” contexts of the original poem. The disregard for these conditions in the Persian translation has caused it to be a far cry from what the poem really is about, and none of the translator’s comments has compensated for the loss either. Finally, there comes another Persian translation of the same stanzas which has met, along with the aforesaid conditions, other requirements that constitute collectively “the sufficient condition” for a successful selective translation of a long poem; this versified translation seems to convey, to some extent, the formal aesthetic aspects of the original too.
    Keywords: Selectivity in translation of poetry, Necessary, sufficient conditions for selective translation, Linguistic context, Temporal context, Aesthetic aspects of translation
  • Kamran Arzhangi*, Vahid Mobarak Page 100
    In our stories¡ magician are female and we are familiar with this word than a male wizard. Carl Gustavo Young says that it¡s reason found in men¡s dreams as a female. This issue is common among different societies.
    In Iran¡ we can see this character in Shahnameh and folks stories which are noticeable. Because of often face negative and represented deserves blame. The point in such stories is using iron for defending against witches. In this research we have tried to study witch features in Shahnameh to show that the female wizard is Anima symbol in Shahnameh which is the feminine element in male’s spirit. There also is a cultural background for men¡s negative view to women during history.
    The contrast between magic and iron belong to its anti magic properties which were in ancient beliefs of people.
    Keywords: Young, Anima, Shahnameh, witch, iron
  • Shirin Baghaee Page 114
    Adverb is one of the complicated and challenging issues of grammar. It is one of the most important discussions of language that hasn’t been known until now, and there is no accurate and comprehensive definition of it. Also definitions available aren’t complete and classified, and its dimensions weren’t studied by the most grammarians .
    It wasn’t historically and evolutionally studied until now. Based on this, the purpose of present study is to investigate adverb differently, so that historically studied it and show its structural evolution inancient Persian, Middle Persian and Persian Dari using many examples.
    The obtained results show that there is close relationship between Dari Persian and Middle Persian and this relationship result that most of Persian adverbs beevolutional forms of Pahlavi Persian (middle).
    Keywords: Historical Grammar, Persian language, adverb, historicalprocess of adverb