فهرست مطالب

نامه هنرهای تجسمی و کاربردی - پیاپی 15 (بهار و تابستان 1394)

نشریه نامه هنرهای تجسمی و کاربردی
پیاپی 15 (بهار و تابستان 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/04/25
  • تعداد عناوین: 7
|
  • پروین پرتوی صفحات 5-16
    درحالی که تولید، توزیع و ترویج و گسترش دانش، همواره از ماموری تهای اصلی دانشگاه ها در جهان به شمار می آمده، اما همواره پرسش های بنیادین درباره شیوه تحقق آن در دانشگاه های هنری وجود داشته است. پژوهش علمی که بر نظم، استدلال منطقی و توجه به اعتبار درونی و بیرونی یافته ها و اتکاپذیری و پایایی نتایج مبتنی است، در بدو امر، گویای ماهیتی متفاوت با فعالیت های هنری است که بیش از هر چیز برگرفته از تفکری واگرا، خلاقانه و حساس نسبت به ماهیت پدیده هاست. این مقاله با هدف تبیین و بازشناسی ویژگی های پژوهش های هنری و ارتباط آن با آفرینش اثر هنری و آموزش هنر تدوین شده است. در این راستا، با بهره گیری از روش قیاس تمثیلی و با تکیه بر بازبینی سیستماتیک منابع مرتبط و با استفاده از مفروضاتی که اعتبار آنها هم متکی به شخصیت علمی افرادی بوده که آنها را طرح کرده اند و هم با تجربه های طولانی نگارنده در زمینه های آموزشی، پژوهشی و اجرایی وفق می داده است، مقوله هایی چون ارتباط پژوهش هنری با طراحی و فعالیت های هنری، پژوهش شخصی، پژوهش مبتنی بر نقد و پژوهش رسمی دانشگاهی( مورد بحث قرار گرفته است. نتیجه بررسی،موید شباهت های فراوان بین تحقیق و طراحی است، بخصوص آنگاه که بر تفکر واگرا مبتنی بوده و بر بستری از اندیشه های خلاق، پویا و سیال شکل گرفته باشند. همچنین موید ضرورت پیوند تنگاتنگ آموزش هنر با پژوهش هنری است. آموزش پژوهش محور در تعامل دوجانبه استاد و دانشجو در زمینه ای پویا، انعطاف پذیرو خلاق، زمینه لازم برای پرورش روحیه پرسشگری و تحقیق و بررسی را فراهم می سازد. ضرورت شناخت، احترام، پذیرش و سازگاری با تحقیق علمی در معنای رسمی و دانشگاهی آن، ضمن توجه به ویژگی های خاص تحقیقات هنری که بیشتر اکتشافی، بینارشته ای و همراه با الهام، بصیرت و روشن بینی است نیز از دیگر نتایج این بررسی بوده است.
    کلیدواژگان: پژوهش هنر، پژوهش شخصی، پژوهش مبتنی بر نقد، نقد، طراحی
  • مهدی کشاورز افشار صفحات 17-41
    مسئله اصلی این مقاله رابطه میان هنر و ایجاد شناخت است. یک رای مهم این مقاله این است که نقش هنر به ویژه تصویر را در ایجاد معرفت و ذهنیت در انسان ها و بدل کردن آن ها با سوژه های خاص اجتماعی را باید جدی گرفت. به طور خاص مقاله این مسئله را در نقش تصویر در انقلاب معرفت شناختی عصر مشروطه پی می گیرد. یکی از مهم ترین رخداد های سیاسی انقلاب مشروطه شکسته شدن هاله قدرت مطلقه پادشاه در جامعه ایران و مشروط شدن این قدرت بود. این اتفاق بیش و پیش از هرچیز حاصل انقلابی معرفت شناختی در جامعه و تغییر در نگرش مردم به جایگاه پادشاه و تصور ذهنی ایشان از مقام و قدرت او بود. در این مقاله تلاش داریم به این سوال پاسخ دهیم که در فرایند انقلاب مشروطه عکاسی چه نقشی در گسست تاریخی و معرف تشناختی یعنی تغییر رژیم حقیقت و تغییر تراز عقلانیت انسان ایرانی بر عهده داشت؟ عکاسی چه نقشی در افسون زدایی از سلطنت و فروپاشی این حقیقت که پادشاه فردی ممتاز از بقیه جامعه است، داشته است؟ برای پاسخ به این مسئله از روش تحقیق تاریخی، توصیفی و از نظریه معرفت میشل فوکو به عنوان مبنای نظری تحلیل استفاده شده است. این مقاله در پایان به این نتیجه می رسد که عکاسی به دلیل واقع نما بودن، قابلیت تکثیر و در دسترس بودن نقش مهمی در فروپاشی انگاره قدرت پادشاه در عصر مشروطه بر عهده داشته است.
    کلیدواژگان: تصویر، شناخت، انقلاب مشروطه ایران، عکاسی
  • عرفان قادری، احمد نادعلیان صفحات 43-60
  • محمدرضا عمادی، محمدتقی آشوری*، اصغر کفشچیان مقدم صفحات 61-80
    یکی از شیوه های مرسوم در اجرای دیوارنگارها اقتباس یا مثنی سازی از دیگر آثار است که بنا به مشاهدات عینی از گذشته تا کنون در مکان ها و فضاهای عمومی بافت تاریخی اصفهان به منظور تداوم بخشی به هویت منظر شهری رواج داشته است. از این رو هدف اصلی در این تحقیق، سنجش میزان انطباق پذیری ابعاد شکلی و محتوایی دیوارنگاره ها با نمونه هایی از این دسته آثار، متناسب با ویژگی های بافت تاریخی است. بدین منظور با توجه به نظریه های مرتبط با هویت در منظر شهری، مهمترین شاخصه های تاثیرگذار در این زمینه با روش ترامتنی مورد واکاوی قرار گرفته است. بنابراین، سوالات اصلی تحقیق مبنی بر این است که در مرتبه اول، نقش عملکردی ابعاد شکلی و محتوایی دیوارنگاره ها در تداوم بخشی به هویت در منظر شهری چگونه است؟ و در مرتبه دوم، موثرترین شاخصه ها در شکل گیری این ابعاد در رابطه ای ترامتنی کدامست؟ بدین جهت با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و مقایسه ابعاد مذکور با نمونه های پیش متنی به چگونگی این روابط در کالبد منظر شهری پرداخته شده است. در نهایت یافته های تحقیق حاکی از وجود تعارضاتی در میزان انطباق پذیری ابعاد کالبدی و متغیرهایی مرتبط با عناصر و کیفیات بصری همچون شکل، بافت، رنگ و نحوه ادراک محتوایی آنها در دیوارنگاره هایی است که در دوره کنونی طراحی و اجرا شده است. بنابراین از این یک سو، عدم توجه به مبانی حاکم بر پیشینه این دسته از آثار در رابطه ای ترامتنی و وجود ناهماهنگی هایی در متغیرهای مذکور، ناهنجاری هایی را خصوصا در ابعاد شکلی، سبکی، موضوعی، مضمونی و محتوایی در هویت بخشی به منظر شهری فراهم آورده اند؛ از سوی دیگر در ارتباط با کالبد مکانی، موجبات بر هم خوردن نسبت درون مایه با مکان، خنثی شدن جلوه های معنایی در درون مایه و عدم انطباق پذیری با کاربری مکان و همچنین گسست در توالی تصویری در نسبت با مرکزیت بافت تاریخی را باعث گردیده اند.
    کلیدواژگان: بافت تاریخی اصفهان، هنر دیوارنگاری، ابعاد شکلی و محتوایی، هویتمندی منظر شهری، ترامتنیت
  • شهرزاد صمیمی، سید جواد ظفرمند* صفحات 81-92
    این پژوهش از یک سو در پی کسب شناخت بیشتر از جایگاه فرهنگ در تبلیغات تلویزیونی شبکه های سراسری سیمای جمهوری اسلامی ایران است و از سوی دیگر تلاش دارد که در ارتقای سطح فرهنگی تبلیغات بازرگانی ثمربخش باشد. ابعاد فرهنگی تعریف شده توسط هافستد ) 1980 ( از مستندترین الگوهای ارائه شده برای ارزیابی فرهنگ در تبلیغات می باشد. در اینجا از این مدل به عنوان الگوی اصلی ارزیابی نمونه ها بهره گرفته شده است. ابعاد فرهنگی هافستد شامل شش ارزش فرهنگی می باشد که در اینجا از چهار بعد آن برای ارزیابی استفاده شده است. این ابعاد عبارتند از: فردگرایی در مقابل جم عگرایی، مردگرایی در مقابل زنانگی، سوگیری بلند مدت در مقابل کوتاه مدت و ابهام گریزی یا احتیاط. به عنوان جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش، تمامی آگهی های بازرگانی پخش شده از شبکه یک، دو و سه سراسری سیمای جمهوری اسلامی ایران، طی ماه های اردیبهشت، خرداد و تیر 1393 گردآوری و سپس بررسی شده است. نتایج به دست از این مطالعه نشان می دهد که درصد چشمگیری از تبلیغات بازرگانی در ایران گرایش به مصر فگرایی و تکریم خانواده و گروه های اجتماعی و اهمیت زندگی در لحظه را نمایش می دهند.
    کلیدواژگان: تلویزیون، شبکه های سراسری سیمای جمهوری اسلامی ایران، تبلیغات بازرگانی
  • یاسمن خداداده*، بهار علاقبند صفحات 93-106
    امروزه این حقیقت انکارناپذیر به اثبات رسیده است که کودکان در سنین طفولیت تنها به مراقبت جسمانی نیاز ندارند، بلکه باید به همه نیازهای آنها شامل مسائل عاطفی، روانشناسی و غیره توجه کرد. این مطالعه در خصوص بررسی و شناخت علایق کودکان به منظور دستیابی به الگویی جهت طراحی مبلمان برای اتاق کودک است. هدف این است که با ارائه اصولی برای طراحی مناسب جهت فعالیت های کودک، زمینه لازم برای دستیابی به ارضای نیازها و رشد همه جانبه او فراهم گردد. برای این کار، ابتدا مطالعات کتابخانه ای پیرامون کودک و مراحل رشد جسمی و روحی وی صورت گرفت. در این مطالعه سعی شد که به همه ابعاد وجودی کودکان شامل جنبه های روانی، عاطفی، شخصیتی، هوشی، شناختی و اخلاقی توجه گردد. با در نظر گرفتن مبحث رشد به عنوان اصلی ترین بخش در روان شناسی کودک، سه مفهوم نیازها، فعالیت ها و رشد کودک پیش روی طراح قرار می گیرد. در این مقاله سعی شده به بررسی رابطه میان این سه مفهوم پرداخته شود. سپس به منظور شناخت هرچه بهتر کودکان، مطالعات میدانی بر روی هفتاد کودک ) 35 دختر و 35 پسر( ایرانی دو تا هفت سال انجام شد. برای این مطالعه از روشی که توسط دیندلر 1 و همکارانش در سال 2005 انجام شده بود، استفاده شد. با توجه به نتایج این مطالعه، الگویی اولیه و کلی از علایق کودکان ایرانی به دست آمد. این الگو می تواند برای طراحی مورد استفاده طراحان قرار گیرد و با در نظر گرفتن علایق کودکان، ارتباط بهتری را بین کودک و مبلمان اتاق او به وجود آورد.
    کلیدواژگان: کودک، روا نشناسی کودک، طراحی مبلمان
  • فاطمه کاتب*، الدوز خودی صفحات 107-127
    فراوانی کاربرد الفبای معماری در مد و همچنین کاربست ایده ها و روش های مورد استفاده در طراحی لباس و پارچه در معماری و نیز تجربه های مشترک از مضامین واحد در هر دو حوزه ، از جمله ویژگی های این هنرهاست؛بدان سان که بهره برداری از نقاط اشتراک این دو حیطه، می تواند ایده های قراردادی و مفاهیم ا زپیش مشخص شده طراحی را زیر سوال ببرد و راهکارهایی تازه و تجربه های نو پیش روی طراحان قرار دهد.در این پژوهش، برخی ازاین ایده های مشترک بررسی شده اند و چگونگی پیوند میان این ایده ها با هر دوی این حوزه ها سنجیده شده است. روش این تحقیق، توصیفی و تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات، اسنادی و ابزار تحقیق شامل کتاب، مقاله، عکس و منابع الکترونیکی است. این پژوهش به یافتن ایده های همسو در معماری و مد با خوانش بینامتنی و اشاره به برخی از نمونه ها در هر دو هنر می پردازد و در این خلال، به کمک رویکرد ژرار ژنت در باب مناسبات یک متن)اثر هنری( با دیگر متون و با در نظر گرفتن دو مقوله بینامتنیت و بی شمتنیت، چگونگی شکل-گیری این ایده ها در هر دو رشته، از طریق نمونه های معرفی شده بررسی می شود. مطالعه نقاط مشترک بین معماری و طراحی مد، نشان دهنده تاثیر روشن و نیز ناپیدای عناصری است که به شکل یک ایده یا مفهوم یا نمود واقعی آنها در آثار مربوط به هر دو حوزه، حضور دارند. برخی از عوامل و عناصر مثل راهکار های تکنیکی، نور، نمای ساختاری و هندسه، از نظر تاثیری که از عامل یا متن دیگر می گیرند، رابطه ضعیف تری ایجاد می کنند وشیوه تاثیر در اثر نهایی، بیشتر به شکل مشخصی خودش را نشان می دهد. حا لآنکه بهره گیری از حیطه های اثرگذاری چون ادبیات، هنرهای تجسمی، ساختا رشکنی، هویت و فرایند ساخت)ساختارگرایی( شاید به دلیل ویژگی مجرد و انتزاعی تری که نسبت به تکنیک ها و روش های ساختاری و فیزیکی دارند، آثاری اغلب اقتباسی، پیچیده و نمادین به دست می دهد.
    کلیدواژگان: بینامتنیت، طراحی مد، معماری، ایده