فهرست مطالب
Cell Journal (Yakhteh)
Volume:6 Issue: 1, 2004
- 64 صفحه، بهای روی جلد: 10,000ريال
- تاریخ انتشار: 1383/03/02
- تعداد عناوین: 9
-
-
صفحه 1هدفبررسی موقعیت آناتومیک و فراساختار (Interstitial Cells of Cajal: ICC) در کولون بیماران مبتلا به بیماری هیرشپرونگ Hirschprung''s Dieseaseمواد و روش هانمونه ها از قسمت های سالم و بیمار کولون 10 کودک زیر 10 سال که تحت عمل جراحی جهت درمان بیماری هیرشپرونگ قرار گرفته و قسمت دیستال کولون آنها برداشته شده بود تهیه شد. با آماده سازی نمونه ها برای مطالعه با میکروسکوپ الکترونی برشهای خیلی نازک تهیه گردید. سپس موقعیت و مورفولوژی ICC در قسمت مبتلا با قسمت سالم مقایسه شد.یافته هادر قسمت مبتلا، ICC در موقعیت بینابینی بین Smooth Muscle Cells و انتهاهای عصبی مشاهده نشد، در حالی که فراساختار آنها در قسمت مبتلا با قسمت سالم تفاوت عمده ای نداشت.نتیجه گیریفقدان ICC در موقعیت بینابینی در قسمتهای مبتلا با توجه به نقش مهاری آنها در عملکرد لایه عضلانی لوله گوارش می تواند توجیه کننده وجود اسپاسم در قسمت مبتلا باشد.
کلیدواژگان: ساولهای اینتر ستیشیال کاخال، بیماری هیر شپرونگ، سیستم عصبی روده -
صفحه 7هدفمقایسه نتایج بدست آمده در روش سرولوژیک جهت تشخیص آلل های HLA-DR با نتایج روش جدید PCR-SSPمواد و روش هاتعداد 55 نمونه خون محیطی به طور تصادفی از مراجعین به آزمایشگاه پیوند اعضاء در اصفهان گرفته شد و تشخیص آلل های HLA-DR با هر دو روش مولکولی و سرولوژی صورت گرفت. روش سرولوژی با استفاده از 30 نوع آنتی سرم مختلف جهت تشخیص آلل های HLA-DR انجام شد و برای روش PCR-SSP پرایمرهای اختصاصی برای آلل های HLA-DRB1*01-10 (به غیر از (DR6, 8, 10 و نیزHLA-DR52 و DR53 مورد استفاده قرار گرفت. پس از استخراج DNA با استفاده از سیزده جفت پرایمر اختصاصی برای هر نمونه و به طور جداگانه واکنش PCR انجام گردید. در این تحقیق کنترل مثبت داخلی قطعه ای از توالی سومین اینترون لوکوس DR بود. پس از انجام PCR محصولات واکنش بر روی ژل آگارز 2 درصد الکتروفورز شده و در نهایت عکسبرداری از ژل، تفسیر و مقایسه نتایج صورت گرفت.یافته هانتایج 31 نمونه (3/56 درصد) کاملا مطابق روش سرولوژی بود. 12 مورد (22 درصد) در سرولوژیک هتروزیگوت و در مولکولی هموزیگوت تشخیص داده شدند. 7 مورد (7/12 درصد) در هر دو روش هتروزیگوت بودند اما در یک آلل اختلاف داشتند. 2 مورد (6/3 درصد) در روش سرولوژیک هموزیگوت و در مولکولی هتروزیگوت بودند و نیز یک مورد (8/1 درصد) در هر دو روش هموزیگوت بود اما بدین صورت که در سرولوژی HLA-DR14 و در مولکولی HLA-DR11 مشخص شد و نهایتا 2 مورد از 55 نمونه (6/3 درصد) در روش سرولوژیک قابل تشخیص نبودند. در نهایت تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و به کمک آزمونهای غیرپارامتریک (تست (Mc Nemar انجام شد.نتیجه گیرینتایج بدست آمده از روش سرولوژیک معمول به میزان 7/43 درصد با نتایج روش PCR-SSP اختلاف داشت و این بیانگر خطای زیاد روش سرولوژی و یا به عبارت دیگر صحت بیشتر روش PCR-SSP برای DR-Typing می باشد.
کلیدواژگان: آلل های HLA، DR، PCR، SSP، روش سرولوژی -
صفحه 13هدفبررسی توزیع گلیکوکانژوگیتهای سطح سلولها در طی مراحل تمایز جنینی آدنوهیپوفیزمواد و روش هادر این پژوهش با استفاده از روش های لکتین هیستوشیمیایی به بررسی انواع قندهای انتهایی و تغییرات آنها در طی تکامل آدنوهیپوفیز پرداخته شد، برای این منظور 90 جنین رت از روز دهم تا روز بیستم حاملگی مورد استفاده قرار گرفت. نمونه ها پس از ثبوت در نرمالین و پاساژ آنها با بکارگیری لکتین های WGA، PNA، GSA1-B4 که با HRP نشاندار شده بودند و به ترتیب برای قندهای انتهایی اسیدسیالیک، N-acetylgalactosamine و? -D-Galactosاختصاصی هستند به مطالعه قندهای انتهایی و تغییرات آنها پرداخته شد. سپس شدت رنگ آمیزی مقاطع میکروسکوپی برای هر لکتین در روزهای مختلف جنینی به روش Gong به صورت مجزا رتبه بندی شدند و توسط آزمون آماری غیرپارامتری کروسکال - والیس با یکدیگر مقایسه گردیدند.یافته هانتایج حاصل از این مطالعات هیستوشیمیایی مشخص نمود که لکتین WGA از روز سیزدهم جنینی با گروهی از سلولهای لوب قدامی هیپوفیز واکنش نشان داد و با ادامه روند تکامل شدت واکنش با لکتین مذکور در این گروه از سلولها افزایش یافت. (P<0.05) واکنش لکتین PNA از روز سیزدهم تکامل جنینی شروع شد و در روز چهاردهم بر شدت واکنش افزوده گردید. (P<0.05) سپس تا روز هفدهم شدت واکنش تغییری را نشان نداد و سپس به تدریج از شدت واکنش کاسته شد. (P<0.05) به طوری که در روز بیستم هیچگونه واکنشی ملاحظه نگردید و لکتین GAB1-B4 در هیچ یک از مراحل تکاملی مورد بررسی واکنش قابل ملاحظه ای را بروز نداد.نتیجه گیریظهور و تغییرات گلیکوگانجوگیتهای سطح سلولها با قندهای انتهایی اسید سیالیک و N-acetylgalactosamine ممکن است نقش کلیدی در میانکنش های بافتی داشته باشد که منجر به تغییرات تکاملی برخی از ارگانهای جنینی از جمله آدنوهیپوفیز می گردد.
کلیدواژگان: آدنوهیپوفیز، تکامل، گلیکوکانژوگیت، لکتین، رت (Rat) -
صفحه 21هدفمطالعه تاثیر پالس های مستقیم الکتریکی (Direct Electric Dc) بر از سرگیری میوز و بلوغ آزمایشگاهی تخمک های نارس موش و تکوین جنین های حاصل از آن.مواد و روش هاتخمک های نارس در نوبتهای مختلف از تخمدان موشهای بالغ (6-4) هفته نژراد NMRI در شرایط استریل جدا شد. تخمک های حاصل در پنج گروه دسته بندی شدند. تخمکهای گروه یک تا چهار در محیط M2 به ترتیب در معرض 1، 2، 3 و 4 تحریک تخمک الکتریکی DC با فاصله نیم ساعت قرار داده شدند...
کلیدواژگان: بلوغ آزمایشگاهی، فعال کردن الکتریکی، تخمک نارس، موش -
صفحه 27هدفمقایسه بیان ماتریکس متالوپروتیینازها در مدل کشت فیبروبلاستی حاصل از بافتهای نوزادان و بزرگسالان با مدل کشت در پلاستیکمواد و روش هابرای این منظور فیبروبلاستهای به دست آمده از پوست دور ریز جراحی زیبایی ناحیه شکم 5 نفر فرد سالم بزرگسال (AS) و همچنین 8 نمونه پوست ختنه گاه جنین تازه تولد یافته (FS) در دو محیط پلاستیک و D-3 gel کشت داده شدند. کشت سلولهای جدا شده از دو گروه مطالعه، تحت شرایط استریل از نظر رشد همزمان شده و به انبوهی 70 الی 80 درصد رسانده شد. سپس فعالیت دو آنزیم کلاژناز 1 (MMP-1) و ژلاتیناز (MMP-2) در رده های سلولی مختلف مشتق شده از این افراد در دو محیط بررسی و مقایسه گردید.یافته هانتایج حاکی از آن است که اولا فیبروبلاستهای AS در محیط پلاستیک به طور معنی داری بیشتر از رده های FS کلاژناز 1 تویلد می کنند 14.38±1.33) در مقابل 9.79±2.27 در محیط پلاستیک و 27.05±1.28 در مقابل 25.2±2.97 در محیط ژل) ثانیا، هر چند که اختلاف معنی داری از نظر تولید این آنزیم توسط رده های AS و FS در محیط D-3 gel مشاهده نگردید لیکن ترشح کلاژناز در هر دو رده فوق در ژل، به طور معنی داری بیشتر از پلاستیک بود. (P<0.05) در مورد تولید ژلاتیناز علیرغم افزایش نسبی تولید این آنزیم در محیط D-3 gel در مقایسه با پلاستیک، رده های FS در محیط بافت مهندسی شده مقادیر بیشتری ژلاتیناز در مقایسه با رده های تولید می کنند.نتیجه گیریبه طور کلی این مطالعه بیانگر تفاوتهای فیزیولوژیک در اجزای ساختمانی ماتریکس پوست بوده که می تواند ناشی از تفاوت های فنوتیپکی باشد که سلولهای پوستی در پاسخ به شرایط متفاوت نظیر سن ایجاد می کند. با وجود یافته های فوق، هنوز اطلاعات ما در مورد پارامترهای ملکولی تنظیم کننده فرآیندهای فوق در سنین و افراد مختلف ناچیز است و بررسی های بیشتر را طلب می کند.
کلیدواژگان: ماتریکس متالوپروتئیاز، کلاژناز، ژلاتیناز، ففیبروبلاست پوست، کشت سلول، ژل سه بعدی -
صفحه 33هدفبررسی تاثیر تخریب ناشی از اسید ایبوتونیک هسته ماینرتNBM (Nucleus Basalis of Meynert) روی خصوصیات زمانی جمع بندی پاسخهای برانگیخه شده توسط جابه جایی چند سبیل و میدان دریافتی نورونهای قشر بارل موشمواد و روش هاموشهای صحرایی نر نژاد Wistar در محدوده وزنی 250-350 گرم در این مطالعه مورد استفاده قرار گرفتند. حیوانات به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. در یک گروه از حیوانات هسته ماینرت (NBM) توسط تزریق دو طرفه اسید ایبوتونیک (IBO) که در بافر فسفات سالین حل شده بود (5میکروگرم در 5 میکرولیتر) تخریب گردید. گروه دوم فقط بافر فسفات سالینPBS)، (pH=7.4 دریافت کردند. از ثبت خارج سلولی تک واحدی و جابه جایی کنترل شده سبیلها برای مقایسه خصوصیات پاسخی نورونهای قشر بارل استفاده شد. سبیل های اصلی و مجاور آن به تنهایی و به طور ترکیبی با الگوهای زمانی مختلف صفر، 10، 20، 30، 50، 100 میلی ثانیه سبیل مجاور قبل از سبیل اصلی حرکت داده شدند تا خصوصیات جمع بندی زمانی پاسخها و همچنین میدان دریافتی تحریکی مهاری آنها مورد ارزیابی قرار گیرد.یافته هاتخریب NBM توسط اسید ایبوتونیک، بزرگی پاسخ نورونها به جابه جایی سبیل اصلی را به طور معنی داری کاهش می دهد، اما اثری روی زمان شروع پاسخدهی(Letency) ندارد. تخریب NBM، مهار وابسته به زمان در میزان پاسخ نورونها به تحریک اصلی بعد از تحریک سبیل مجاور را نسبت به گروه کنترل افزایش می دهد. همچنین میدان دریافتی تحریکی به وسیله تخریب NBM افزایش می یابد و میدان دریافتی مهاری تشدید می گردد.نتیجه گیریاین نتایج نشان می دهد که آورانهای NBM به قشر بارل در شکل دهی پاسخ نورونها و میدانهای دریافتی آنها موثر بوده به طوری که حذف NBM موجب تغییر بزرگی پاسخ نورونها، تغییر میدان دریافتی و همچنین تغییر مهار ایجاد شده به وسیله جابه جایی سبیل مجاور روی پاسخ نورونها به سبیل اصلی می گردد.
کلیدواژگان: قشر بارل، هسته ماینرت (NBM)، جمع بندی پاسخها، میدان دریافتی -
صفحه 43هدفارزیابی تاثیر برخی از آنومالی های کروماتین اسپرم بر روی میزان موفقیت در لقاح به طریق ICSI است.مواد و روش هابا جمع آوری نمونه سمن 55 نفر از مراجعین به مرکز باروری و ناباروری اصفهان جهت درمان به طریقICSI، علاوه بر آنالیز سمن رنگ آمیزی CMA3، آنیلین بلو، تست SDS و SDS+EDTA انجام گرفت. با توجه به درصد اسپرمهای CMA3 مثبت در هر نمونه، بیماران به دو گروه کمتر و بیشتر از 30 درصد CMA3 مثبت تفکیک شدند. همچنین براساس درصد لقاح، به دو گروه بیماران کمتر و بیشتر از 50 درصد لقاح تفکیک شدند.یافته هانتایج حاصله نشان داد که از بین تست های فوق الذکر و پارامترهای اسپرمی صرفا بین اسپرمهای دارای کمبود پروتامین با میزان لقاح به روش ICSI ارتباط معنی داری وجود دارد. همچنین درصد لقاح بین بیماران در دو گروه کمتر و بیشتر از 30 درصد CMA3 مثبت به طور چشمگیری متفاوت بود. بعلاوه اختلاف میانگین درصد CMA3 مثبت در دو گروه بیماران کمتر و بیشتر از 50 درصد لقاح معنی دار بود. ناحیه زیر منحنیROC ((0.82 حاکی از آن است که تست CMA3، به علت حساسیت و اختصاصی بودن بالا، تست مناسبی جهت پیشگویی میزان موفقیت در لقاح به روش ICSI است.نتیجه گیریاز نتایج فوق می توان دریافت که کمبود پروتامین اسپرم تاثیر اساسی بر میزان موفقیت در لقاح به طریق ICSI دارد.
کلیدواژگان: ICSI، کروماتین اسپرم، CMA3، پروتامین -
صفحه 51هدفبررسی جداسازی، رشد، فعالیت ضدمیکروبی، اثر pH، حرارت، حساسیت در برابر آنزیمهای پروتیولیتیک لاکتوباسیل هامواد و روش هاجداسازی لاکتوباسیلها با استفاده از یک گرم سوسیس در محیط MRS انجام شد. لاکتوباسیلهای بدست آمده به وسیله آزمایشهای بیوشیمیایی و مقایسه الگوی تخمیری قندها شناسایی گردیدند. فعالیت ضدمیکروبی لاکتوباسیل پلانتاروم با روش نقطه گذاری، ایجاد چاهک و دیسک بلانک انجام شد. پایداری فعالیت ضدمیکروبی این باکتری ها در آب جوش و حرارت اتوکلاو به مدت 15 دقیقه اندازه گرفته شد. حساسیت مایع سطحی و کشت غلیظ فاقد سلول آن بعد از اثر دادن با آلفا آمیلاز، لیزوزیم و تریپسین تعیین شد.یافته هاباکتری های جدا شده شامل لاکتوباسیل پلانتاروم، لاکتوباسیل دلبروکی، لاکتوباسیل اسیدوفیلوس، لاکتوباسیل برویس بودند که فعالیت ضد باکتری قوی در برابر باکتری های پاتوژن داشتند. فعالیت ضد باکتری لاکتوباسیل پلانتاروم در 100 درجه سانتی گراد به مدت 10 دقیقه و در 56 درجه سانتی گراد به مدت 30 دقیقه پایدار بود اما فعالیت آنها بعد از اتوکلاو کردن از بین رفت. باکتریوسین این لاکتوباسیل ها در 25 تا 30 درجه سانتی گراد در pH برابر 5/6 به مقدار حداکثر تولید شد.نتیجه گیریاگر لاکتوباسیل هایی که برای روند تخمیر غذا به کار می روند، باکتریوسین پایدار در برابر حرارت را تولید کنند، پس آنها می توانند به عنوان باکتری های پروبیوتیک مورد استفاده قرار گیرند. لاکتوباسیل هایی که از فرآورده های گوشتی جدا شده اند، بهترین کاندیدا برای باکتری ها پروبیوتیک جهت بهبود و سلامت غذا هستند.
کلیدواژگان: لاکتوباسیل ها، پروبیوتیک، فعالیت ضدمیکروبی -
چکیده انگلیسی مقالاتصفحه 57