فهرست مطالب

زمین شناسی ایران - پیاپی 37 (بهار 1395)

فصلنامه زمین شناسی ایران
پیاپی 37 (بهار 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/03/20
  • تعداد عناوین: 7
|
  • علی طالبی، علیرضا متولی* صفحه 1
    شبکه های ارتباطی و جاده ها بخش مهمی از سرمایه های هر کشوری محسوب می شوند. در کنار این موضوع، نگهداری از این شبکه های عظیم ارتباطی و روند توسعه فرآیند جاده سازی به عنوان یکی از عوامل تخریب عرصه های منابع طبیعی مبحثی مهم به شمار می آید. در این تحقیق، زمین لغزش های رخ داده محدوده جاده کیاسر واقع در جنوب شهرستان ساری با استفاده از مدل پایه فیزیکی SHALSTAB مورد بررسی قرار گرفت و نقشه پایداری دامنه این محدوده به وسیله این مدل تعیین شد. در ابتدا مشخصات فیزیکی و مکانیکی 15 نمونه خاک که در محدوده حاشیه جاده وجود داشتند برداشت و مورداندازه گیری قرار گرفت و با 115 مورد از لغزش های به وقوع پیوسته در منطقه مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج حاصل از تحقیقات میدانی، تجزیه و تحلیل داده های زمین شناسی، تست های آزمایشگاهی و اجرای مدل نشان داد که برای کل لغزش های به وقوع پیوسته، 49/43 درصد لغزش های واقعی در منطقه ناپایدار صورت گرفته اند، سپس اقدام به تفکیک لغزش های حاشیه جاده از لغزش های رخ داده در شرایط طبیعی گردید و برای هرکدام از این زمین لغزش ها مدل اجرا گردید. نتایج نشان داد زمانی که با استفاده از لغزش های حاشیه جاده مدل SHALSTAB اجرا می گردد، این مدل قادر به شبیه سازی تنها 55/18 درصد از نقاط لغزشی در طبقات ناپایدار بوده و زمانی که این مدل با استفاده از لغزش هایی که در شرایط طبیعی به وقوع پیوسته در این محدوده اجرا می گردد، با پیش بینی 5/69 درصد، کاربرد موفقی داشته است.
    کلیدواژگان: زمین لغزش حاشیه جاده، زمین لغزش طبیعی، محور ساری، کیاسر، مدل SHALSTAB، نقشه پایداری دامنه
  • اعظم زاهدی*، محمد بومری صفحه 15
    اسکارن های کلسیمی و منیزیمی پناه کوه در 50 کیلومتری شمال غرب شهر تفت در استان یزد واقع شده است. نفوذ استوک گرانودیوریتی پناه کوه با سن الیگومیوسن به درون سنگ های آهکی- دولومیتی سازند جمال منجر به شکل گیری اسکارن کلسیمی- منیزیمی در منطقه پناه کوه گردیده است. مقادیر δ18O در سنگ های گرانیتی و مقادیر δ18O و δ13C در انواع کلسیت ها در این مطالعه تعیین شده است. بر اساس داده های ایزوتوپی، مقادیر δ18O و δ13C در انواع کلسیت های مورد بررسی نسبت به کلسیت های رسوبی فقیرتر شده اند. این تغییرات ایزوتوپی در اسکارن پناه کوه بیشتر توسط تراوش سیالات ماگمایی به درون سنگ های کربناتی ایجاد گردیده است. تهی شدگی مقادیر δ18O و δ13C در انواع کلسیت ها در اسکارن پناه کوه توسط برهم کنش سیالات ماگمایی =11.0‰) δ18O) با سنگ های آهکی دگرسان نشده در دمای 450- 350 درجه سانتی گراد، (X(CO2 برابر 05/0 و نسبت آب به سنگ (W/R)%50- 25 قابل تفسیر است.
    کلیدواژگان: ایزوتوپ های پایدار، تراوش سیال، تهی شدگی ایزوتوپی، اسکارن پناه کوه، یزد
  • علیرضا یوسفی باویل*، محسن موید صفحه 31
    اثر سطحی گسل ها در پهنه انتهای گسلی قوزلو، واقع در انتهای جنوب شرقی قطعه ای از گسل شمال تبریز که به پهنه تغییر شکل بزقوش منتهی می گردد، نشان از تشکیل یک ساختار دم اسبی است. هر چند که در مورد نوع این ساختار دم اسبی و یا الگوی تغییر شکل آن اطلاعاتی در دست نیست. در این راستا بررسی های مربوط به توپوگرافی (مطالعه تغییرات نسبی ارتفاع در دو مقیاس در پهنه های حائل کل پهنه تغییر شکل و پهنه های اطراف آبراهه های جاری درون پهنه)، شیب سطح، شاخص عدم تقارن و اطلاعات زمین شناسی نشان می دهد که: 1) پهنه انتهای گسلی از نوع ساختار دم اسبی انقباضی است. 2) درون پهنه انتهای گسلی رژیم زمین ساختی از نوع فشارشی حاکم بوده و روند حداکثر فشارش N20W-S20E است. 3) در درون پهنه انتهای گسلی در طول دو آبراهه، دو پهنه گسلی متفاوت با حداکثر و حداقل فعالیت زمین ساختی شناسایی گردید. 4) در داخل پهنه های گسلی مرتبط با آبراهه ها مولفه شیب لغز کلی از نوع معکوس یا رانده است. این نتایج اطلاعات مهمی درباره زمین ساخت پهنه انتهای گسلی قوزلو فراهم کرده و دانش ما در مورد تغییر شکل درون پهنه گسلی شمال تبریز را بهبود می بخشد. این بررسی همچنین اهمیت کاربرد پروفیل های حائل دار طولی آبراهه ها جهت حصول مستقیم داده های زمین ساختی از توپوگرافی را نشان می دهد.
    کلیدواژگان: پروفیل حائل دار، پروفیل طولی آبراهه، پهنه انتهای گسلی، ریخت زمین ساخت، گسل شمال تبریز
  • زهره جبارزاده*، محمدرضا حسین زاده، محسن موید، رزگار فرامرزی صفحه 45
    اندیس رگه ای یارالوجه در 40 کیلومتری شمال غرب اهر در استان آذربایجان شرقی واقع شده است. براساس نتایج حاصل از داده های زمین شیمیایی، ترکیب اولیه سنگ میزبان دگرسان شده در محدوده میکرودیوریت با سری ماگمایی کالک-آلکالن قرار گرفته و محیط زمین ساختی تشکیل آن، کمان آتشفشانی حاشیه فعال قاره ای است. کانه سازی به صورت پراکنده، داربستی و رگه-رگچه ای و حاوی کانی های کربناتی، کوارتز و سولفید در سنگ های نیمه آتشفشانی دگرسان شده در حد میکرودیوریت، است. پیریت، اسفالریت، گالن و کالکوپیریت مهم ترین کانی های سولفیدی منطقه هستند. مهم ترین دگرسانی-های مشاهده شده در منطقه، سریسیتی و کربناتی شدن بوده و کانی های کوارتز، سریسیت، ایلیت، آلبیت، کائولینیت، لوکوکسن و کربنات های تاخیری از مهم ترین کانی های شناسایی شده در زون های دگرسانی هستند. نمودارهای دو متغیره Ba+Sr در برابر Ce+Y+La و Zr در برابر TiO2 و همچنین مقادیر کمتر از یک برای TiO2 نشان دهنده منشا درون زاد برای سیالات دگرسان کننده می باشد. نمودارهای عنکبوتی عناصر نادر خاکی به هنجار شده نسبت به کندریت و متوسط ترکیب پوسته قاره ای بالایی نشان دهنده تفریق LREE از HREE و تهی شدگی بیشتر LREEها نسبت به متوسط ترکیب پوسته قاره-ای بالایی می باشد. براساس شاخص های زمین شیمیایی مانند Hf/Sm، Nb/La و Th/La و غنی شدگی LREE نسبت به HREE، مهم ترین همبافت های یونی انتقال دهنده فلزات، هم بافت های Cl- هستند. بررسی بی هنجاری های Eu، Ce و Pr Eu/Eu*)، Ce/Ce* وPr/Pr*) در رگه کانه دار و سنگ میزبان نشان دهنده pH نزدیک به خنثی برای سیالات مسئول دگرسانی و شرایط Eh احیائی محیط تشکیل اندیس رگه ای یارالوجه می باشد.
    کلیدواژگان: عناصر نادر خاکی، زمین شیمی، دگرسانی گرمابی، بی هنجاری Eu و Ce، یارالوجه
  • فرزاد مرادی، عباس صادقی*، حسن امیری بختیار صفحه 63
    سازند آسماری در برش چینه شناسی تنگ گناوه در یال جنوبی تاقدیس میش با ستبرای 366 متر ضخامت است و بطور عمده از تناوب سنگ آهک های رسی با سنگ آهک های بسیار ضخیم، ضخیم و متوسط لایه گاه همراه با میان لایه های دولومیتی تشکیل شده است. مرز زیرین این سازند با سازند پابده تدریجی و مرز فوقانی آن با سازند گچساران بصورت هم شیب و همراه با گسستگی سنگ شناسی می باشد. در این مطالعه، توالی کربناته در برش تنگ گناوه بر مبنای جنس، تغییر ضخامت لایه ها و رنگ به سه واحد سنگ شناسی تقسیم شده است. در مطالعات زیست چینه ای 28 گونه متعلق به 41 جنس از فرامینیفرها شناسایی و 4 زون زیستی و یک زون مبهم براساس زون بندی لارسن و همکاران 2009 شناسایی و معرفی گردید. براساس مجموعه فسیلی و زون های زیستی شناسایی شده سن سازند آسماری در برش مورد مطالعه الیگوسن (روپلین - شاتین) - میوسن پیشین (آکی تانین -بوردیگالین) تعیین شد.
    کلیدواژگان: سازند آسماری، تاقدیس میش، لیتوستراتیگرافی، بیوستراتیگرافی، الیگوسن (روپلین، شاتین) و میوسن پیشین (آکی تانین، بوردیگالین)
  • حمیدرضا ناصری*، نجات زیدعلی نژاد، فرشاد علیجانی صفحه 77
    منطقه کارستی سوسن به صورت ناودیس پلانژ داری در شمال دشت ایذه و در حوضه کارون میانی قرار گرفته است. در این مقاله، خصوصیات هیدروژئوالکتریک سازندهای آهکی آسماری و ایلام – سروک با هدف تعیین دامنه تغییرات مقاومت الکتریکی آهک های خشک و آب دار، میزان کارست شدگی، وجود شکستگی ها و در نهایت تعیین مناطق با بیشترین پتانسیل آب زیرزمینی مورد بررسی گرفته است. بدین منظور، 245 سونداژ ژئوالکتریک با آرایه شلومبرژه در مجاورت حد تماس آهک ها با آبرفت داده برداری شده و به صورت یک بعدی مورد تفسیر قرار گرفته است. سپس توموگرافی ژئوالکتریک دو بعدی در هشت مقطع انتخابی با استفاده از مدل RES2DINV انجام و مورد تحلیل واقع شده است. منحنی های سونداژ سازند آسماری دارای مقاومت الکتریکی کمتر، شکل هموارتر و دامنه مقاومت کمتر نسبت به سازند ایلام– سروک می باشند که می توان وجود آبخوان با آبدهی زیاد را بر روی آن با توجه به شیب ملایم کاهش مقاومت آبخوان مشخص نمود. تفسیر مقاطع توموگرافی ژئوالکتریک دوبعدی مشخص نمود که آهک ایلام – سروک در مناطق خرد شده پتانسیل آب زیرزمینی قابل توجهی دارند و توسعه کارست و حفرات در آن ها نسبت به آهک آسماری کمتر است. وجود آهک متراکم ایلام- سروک در مجاور پهنه های خردشده ای که هدایت آب زیرزمینی را برعهده دارند، باعث شده است که حرکت رو به بالای آب زیرزمینی و در نتیجه ظهور چشمه ها در این سازند در منطقه سوسن رخ دهد. نتایج بررسی های هیدروژئوالکتریک مشخص کرد که آبخوان آهکی آسماری علی رغم نبود چشمه مهم در آن در ناودیس سوسن، وضعیت بسیار مناسبی دارد. در سازند ایلام– سروک، چشمه ها از طریق مناطق خرد شده تخلیه می-شوند. آهک های این سازند در عمق متراکم می باشند که می تواند نمایان گر تخلخل زمینه ای کم آهک مذکور باشد، در حالی که به دلیل تخلخل ذخیره ای بیشتر، مقاومت الکتریکی آهک آسماری کمتر می باشد.
    کلیدواژگان: هیدروژئوالکتریک، توموگرافی، پتانسیل آب زیرزمینی، کارست سوسن و ایذه
  • محمد محمدزاده مقدم*، جواد نورعلیئی، سهیل پرخیال، داور ابراهیمی، سعید میرزایی صفحه 93
    وجود چشمه های آبگرم، رخنمون وسیع رسوبات تراورتنی، محدوده های دگرسان شده گرمابی و همچنین تکتونیک فعال در شمال شرق شهر تکاب در استان آذربایجان غربی نشان دهنده وجود یک سامانه زمین گرمایی مهم در این منطقه می باشد. به منظور شناسایی مخزن سامانه زمین گرمایی و همچنین بررسی ساختارهای زمین شناسی مرتبط با سامانه زمین گرمایی در منطقه تکاب، عملیات گرانی سنجی در 140 ایستگاه در محدوده ای به مساحت حدود 600 کیلومترمربع انجام شد. پس از اعمال تصحیحات مربوط به داده ها شامل تصحیح گرانی نرمال، بوگه، توپوگرافی و هوای آزاد، نقشه بی هنجاری بوگه کامل به دست آمد. سپس با استفاده از برازش یک سطح منحنی درجه 3 بر میدان بی هنجاری بوگه کامل، میدان گرانی ناحیه ای محاسبه گردید و نقشه بی هنجاری باقی مانده به-دست آمد. نقشه گرانی بی هنجاری باقی مانده نشان دهنده وجود دو زون منفی گرانی است (زون A1 و A2). زون-های منفی به عنوان نواحی احتمالی وجود مخزن در یک ناحیه زمین گرمایی مورد توجه هستند. قرارگیری منطقه مورد مطالعه بر روی کمربند آتشفشانی ارومیه- دختر و همچنین حضور گسل های از پیش شناخته شده و گسل-های جدید شناسایی شده توسط نقشه های گرادیان افقی و قائم میدان گرانی حاکی از وجود ساز و کار گسلی پیچیده در این منطقه می باشد. همچنین با استفاده از روش اویلر، تخمین عمق بی هنجاری ها انجام شد. نتایج این تخمین عمق، نشان می دهد که بی هنجاری A1 که به عنوان مستعدترین ناحیه برای بهره برداری از انرژی زمین-گرمایی شناخته می شود، حداقل عمق آن در حدود 1000 تا 2000 متر می باشد. در نهایت به منظور مدل سازی مخزن زمین گرمایی واقع در اعماق منطقه، وارون سازی سه بعدی داده ها با استفاده از الگوریتم غیرخطی لی و اولدنبرگ انجام شد. نتایج این مدل سازی نشان می دهد که فقط زون A1 دارای تباین چگالی منفی قابل توجهی بوده و مخزن زمین گرمایی تکاب در این زون و در عمق بین 3000 تا 5000 متری منطقه قرار دارد.
    کلیدواژگان: گرانی سنجی، زمین گرمایی، تکاب، مشتقات گرانی، وارون سازی سه بعدی و مخزن
|
  • Talebia., Motavalli, A.R.* Page 1
    Communication networks and roads are important part of the investments of each country. Beside of this, maintenance of these large communication networks and process of developing construction are among the causes of the degradation of natural resources. In this research , occurrence of landslides in Kiasar road, located in the south of Sari city, was evaluated by using basic physical model, SHALSTAB, and slope stability map of this area was determined by this model. First, the physical and mechanical properties of 15 soil sample near the main roadside were measured and compared with 115 cases of landslides around the road. Results of Square research, analysis of geological data, and laboratory tests showed that for all landslides occurrence, 43.49 percent of actual landslides have been located in unstable regions. Then, the roadsides have been distinguish from happened landslides, in natural conditions. Then a separated model has been run for each landslide. The results showed that whenever SHALSTAB model has been implemented by using roadside landslides, this model can simulated only 18.55% of slip points in unstable zones, and when SHALSTAB model implemented by using slips which occurred in natural conditions , by predicting 69.5 percent , is a successful usage.
    Keywords: Roadside landslide, Natural landslide, Sari, Kiasar axis, SHALSTAB model, Slope stability map
  • Zahedia.*, Boomeri, M Page 15
    The Panah-Kuh calcic and magnesian skarns are located about 50km northwest of Taft City in Yazd province. Intrusion of Panah-Kuh granodiorite stock with an Oligocene-Miocene age into limestone-dolomite rocks of the Jamal Formation led to the formation of calcic and magnesian skarn in the Panah-Kuh district. Values of δ18O of the granitic rocks and δ18O and δ13C values of the calcite types were determined in this study. Based on these data, δ18O and δ13C values in the studied calcite types are lower than those of sedimentary calcites. These isotopic variations are mainly produced by infiltration of magmatic fluids into carbonate rocks in the Panah-Kuh deposit. Depletetion of the δ18O and δ13C value in the calcite types of Panah-Kuh skarn can be explained by magmatic fluids interaction (δ18O =11.0‰) that interacted with unaltered limestone rocks at 350-450oC with X(〖CO〗_2 ) = 0.05 and water/rock ratio of 25 to 50% .
    Keywords: Calcite types, Stable isotopes, Fluid infiltration, Isotopic depletion, Panah, Kuh skarn, Yazd
  • Yousefi, Bavila.*, Moayyed, M Page 31
    Fault traces within the Qozlu fault tip zone, located at the southeast end of a segment of the North Tabriz fault, which reaches to the Bozqush deformation zone, represents the formation of a horsetail structure. There is, however, no information about the type of this structure or its deformation pattern. In this regard, study of topography (analysis of the relative elevation difference at two scales—within the overall deformation zone and in buffer zones along streams flowing within the zone), surface slope, asymmetry factor, and geological information indicate that: 1) the fault tip zone is a contractional horsetail splay; 2) a compressional tectonic regime is dominant within the fault tip zone and the trend of maximum compression is N20W-S20E; 3) two different fault zones with maximum and minimum tectonic activities are recognised along two streams within the fault tip zone ; 4) the overall dip-slip component within the stream-related fault zones is reverse or thrust. These results provide significant information about tectonics of the Qozlu fault tip zone and improve our knowledge of deformation within the North Tabriz fault zone. This study, also, demonstrates the importance of using stream longitudinal swath profiles to obtain tectonic information directly from topography.
    Keywords: Fault tip zone, North Tabriz fault, Morphotectonics, Stream longitudinal profile, Swath profile
  • Hosseinzadeh, M.R., Moayyedm., R. Faramarzi, Jabbarzadehz* Page 45
    The Yaralujeh vein index is located about 40 km NW of Ahar, East Azarbaijan. Based on geochemical studies, the original host rock is microdioritic in composition with calc – alkaline character, situated in an active continental margin volcanic arc. The mineralization is occurred as disseminated, stockwork and veins - veinlets containing quartz, carbonate and sulfide minerals in altered subvolcanic rocks (microdiorite). Pyrite, sphalerite, galena and chalcopyrite are the most important sulfide minerals in this area. The most important alerations in this area are sericitic and carbonatization, and the main alteration minerals are quartz, sericite, illite, albite, kaolinite, leucoxene, pyrite and late carbonates. Bivariate diagrams of Ba Sr vs. Ce Y La and Zr vs. TiO2 and also values less than one for TiO2 indicate a hypogenic origin for altered fluids. The spider diagrams of REEs, normalized to both chondrite and average upper continental crust, show differentiation of LREE from HREE and depletion of LREE relative to average upper continental crust. Based on geochemical indicators such as Hf / Sm, Nb / La and Th / La and LREE enriched relative to the HREE, the most important ion complexes transition metal are Cl- complexes. Ce, Eu and Pr (Eu/Eu*, Ce/Ce*, Pr/Pr*) anomalies in ore-bearing vein and host rock indicates near-neutral pH in a redox environment for the alteration fluids in Yaralujeh Index.
    Keywords: Rare earth elements, Geochemistry, Hydrothermal alteration, Ce, Eu anomalies, Yaralujeh
  • Moradif., Sadeghia.*, Amiri Bakhtiar, H Page 63
    The Asmari Formation in the southern flank of Mish anticline (in the north of Gachsaran) with a total thickness of 366 m is mainly composed of medium to thick limestone layers. Based on lithological studies, it is mainly composed of a periodic arrangement of marly limestone with very thick, thick and medium bedded limestone layers and in some parts it consists of dolomitic layers.
    The lower contact of the Asmari Formation with Pabdeh Formation is gradual and its upper contact with the Gachsaran Formation is conformable with some sharp lithological changes. Based on change in thickness of layers, color and lithology, this carbonate sequence is subdivided into three lithological units.
    In Biostratigraphic studies, 28 species belonging to 41 genera of foraminifera were recognized. According to recognized biozone and foraminifera assemblages, 4 biozones and one undetermined zone were classified according to Laursen et al., 2009. The age of the Asmari Formation in this section is Oligocene (Rupelian-Chatian) to Early Miocene (Aquitanian-Bourdigalian).
    Keywords: Asmari Formation, Mish anticline, Lithostratigraphy, Biostratigraphy, Oligocene (Rupelian, Chatian), Early Miocene (Aquitanian, Burdigalian)
  • Nassery, H.R.*, Zeidalinejadn., Alijani, F Page 77
    Hydro-geoelectric properties of the Asmari and Ilam-Sarvak formations in Susan Syncline (located in Middle Karoon Basin), North of Izeh, were investigated to recognize electrical resistivity ranges of dry and wet limestone, karstification, and fractures and determine the areas with high potential for groundwater exploitation. For this purpose, the resistivity data were collected in 245 vertical geoelectric sounding (VES) using Schlumberger array in the contact of limestone and adjacent alluvium. The resistivity data were interpreted as one-dimensional and two-dimensional tomography (using RES2DINV software). The resistivity curves of VES in the Asmari Formation have lower value and ranges of resistivity than the Ilam-Sarvak Formation which can be understood by high yield of the aquifers from the smooth descending VES curves. Interpretation of two-dimensional geoelectrical tomography revealed that the Ilam - Sarvak Formations have considerable potential groundwater in crushed zones but the karst development and cavities in them are less than the Asmari limestone. The spring discharges from the Ilam-Sravak Formations in Susan area is in relation with the contact of compact limestone and water bearing fractured zones. Despite the lack of major springs in the Susan Syncline,the results of the hydro-geoelectrical investigation showed the Asmari limestone aquifer, has a high groundwater potential. The electrical resistivity of the Asmari Formation is lower than the Ilam-Sravak ones because of the higher porosity of limestone matrix in the former.
    Keywords: Hydro, geoelectric, Tomography, Groundwater potential, Karst of Susan, Izeh
  • Mohammadzadeh Moghaddamm.*, Nouralieej., Porkhials., Ebrahimid., Mirzaei, S Page 93

    The presence of hot springs, travertine outcrops, hydrothermal altered area and active tectonic in the north-east of Takab city in the West Azarbayjan province indicate that there is a geothermal system in the area. In order to characterize the geological structures associated to the geothermal system in the region, a gravity survey was carried out in 140 stations which covered an area about 600 km2. Necessary modifications such as Bouguer, topography and free air were applied over data to obtain complete Bouguer anomaly field. Then, residual gravity anomaly field was calculated by subtracting the regional gravity field from complete Bouguer field. The regional gravity field was calculated by fitting a three-order polynomials surface over the complete Bouguer field. The calculated residual gravity map shows two negative anomaly zones (A1 and A2) in the study area. In geothermal exploration, negative gravity anomalies are considered as probable reservoir of geothermal systems. The horizontal and vertical derivative maps show complicated fracture zones in the study area. To obtain more information, the depth estimation carried out using Euler method. Estimated depth for the top of negative anomaly source in zone 1 is between 1000 and 2000 m. Finally, 3D inversion of the data was performed using Li and Oldenburg algorithm to show an image of the reservoir in the depth. The results of 3D inversion show a significant negative density contrast that occurred only in zone 1. Therefore, the reservoir of the Takab geothermal system is located in the depths between 3000 and 5000 m in A1 anomaly zone.
    Keywords: Gravity, Geothermal, Takab, Gravity derivatives, 3D inversion, Reservoir