فهرست مطالب

فیزیولوژی ورزشی - پیاپی 29 (بهار 1395)

فصلنامه فیزیولوژی ورزشی
پیاپی 29 (بهار 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/03/31
  • تعداد عناوین: 10
|
  • یعقوب مهری الوار*، زهرا سایه وند، فهیمه عرفانی آداب، رشید حیدری مقدم، محمدعلی سماوات شریف، سجاد کرمی صفحات 15-30
    هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF)، فاکتور رشد فیبروبلاست پایه (bFGF) و سطوح پلاسمایی هورمون رشد (GH) و کورتیزول در مردان سالم غیر فعال می باشد. بدین منظور، از میان دانشجویان دانشگاه تهران، 20 دانشجوی غیرفعالبه صورت تصادفی به دو گروه تمرین مقاومتی دایره ای(n=10) ( با میانگین سنی 24/1 سال، قد 7/172سانتی متر،وزن 20/67 کیلوگرم،شاخص توده بدنی 93/18 کیلوگرم بر مترمربع و درصد چربی 6/17)و کنترل (n=10)( با میانگین سنی 6/23سال، قد 3/173 سانتی متر، وزن 2/66 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 66/20 کیلوگرم بر مترمربع و درصد چربی 59/20) تقسیم شدند. پس از نمونه گیری اولیه (تعیین میزان پایه سرمی)، گروه تمرین مقاومتی دایره ای به مدت پنج هفته به فعالیت پرداختند. به منظور حذف پاسخ آخرین جلسه تمرینی، نمونه گیری خونی 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین به عمل آمد. کلیه تجزیه و تحلیل داده ها در سطح معناداری P≤0.05 و با استفاده از نرم افزار اس. پی. اس. اس 18 انجام شد. نتایج آزمون تی مستقل نشان می دهد که به دنبال تمرینات مقاومتی، مقادیر VEGF(P=0.033) و هورمون رشد (P=0.001) به نسبت گروه کنترل، افزایش معنا داری داشته است؛ در حالی که در کورتیزول (P=0.266) و bFGF (P=0.086) تغییر معناداری مشاهده نمی شود. همچنین، نتایج آزمون هم بستگی حاکی از آن است که پس از پنج هفته تمرین مقاومتی، ضریب هم بستگی بالاییبین تغییرات هورمون رشد و VEGF در پس آزمون وجود دارد (r=0.74) که این ضریب هم بستگی معنا دار می باشد (P=0.014). به نظر می رسد پنج هفته تمرین مقاومتی با افزایش عامل رشد اندوتلیال عروقی و هورمون رشد بتواند افزایش رگ زایی را به دنبال داشته باشد.
    کلیدواژگان: رگ زایی، هورمون رشد، تمرین مقاومتی، فاکتور اندوتلیال رشد عروقی
  • کمال عزیزبیگی بوکانی* صفحات 31-44
    هدف از پژوهش حاضر، بررسی پاسخ آنزیم های کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز نسبت به فواصل استراحتی بین نوبت ها طی فعالیت مقاومتی بود. به همین منظور، تعداد 20 دانشجوی مرد تمرین نکرده ( با میانگین سنی6/1±5/22 سال، قد 4/3±174 سانتی متر و وزن 5/3±2/73 کیلوگرم) به طور داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند و به طور تصادفی در یکی از دو گروه فعالیت مقاومتی با فاصله استراحتی 90 ثانیه و 180 ثانیه قرار گرفتند. فعالیت مقاومتی با شدت حداکثر شش تکرار بیشینه در چهار نوبت انجام شد. همچنین، نمونه گیری پیش از شروع پروتکل فعالیت، بلافاصله پس از اتمام آن و در شش، 24 و 48 ساعت بعد از آن نیز دنبال شد. نتایج نشان می دهد آنزیم های کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز 24 ساعت پس از فعالیت در هر دو گروه افزایش معنا داری یافته و این افزایش تا 48 ساعت پس از فعالیت نسبت به استراحت تداوم داشته است(≤ 0.0001 P). بااین وجود ، در نوع فعالیت مقاومتی × زمان در کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز تفاوت معناداری بین دو فعالیت مقاومتی دیده نمی شود (P>0.05)؛ بنابراین، فاصله استراحتی بر تغییرات دو آنزیم مذکور تاثیری نداشته است. نتیجه گیری می شود که فاصله استراحتی بین نوبت ها در فعالیت مقاومت نمی تواند متغیر تاثیر گذار مهمی بر میزان آسیب سلولی باشد.
    کلیدواژگان: فعالیت مقاومتی، آسیب سلولی، فاصله استراحتی
  • حمید احمدی، حمید رجبی، پژمان معتمدی، محسن باپیران* صفحات 45-56
    هدف از پژوهش حاضر،تعیین تاثیر مصرف حاد کافئین بر بیشینه قدرت،استقامت عضلانی(تعداد تکرارها تا رسیدن به واماندگی) و سطح لاکتات خون در دو شدت فعالیت مقاومتی در مردان تمرین کرده می باشد. بدین منظور، 16 ورزشکار پرورش اندام (با میانگین سنی 7/3±50/25 سال، قد 27/5± 37/177 سانتی متر و وزن 14/2 ±5/87 کیلوگرم) انتخاب شدند. در جلسه اول و پس از مصرف کپسول های دارونما، آزمودنی ها آزمون یک تکرار بیشینه حرکت پرس سینه و پرس پا را انجام دادند. در جلسه دوم نیز پس از مصرف کپسول حاوی کافئین (شش میلی گرم / کیلوگرم وزن بدن)، پروتکل جلسه اول را اجرا کردند. همچنین، در جلسه سوم پس از مصرف دارونما در هر دو حرکت، تکرارها را تا رسیدن به واماندگی با شدت 60 درصد یک تکرار بیشینه انجام دادند و بلافاصله سطح لاکتات خون آن ها از طریق لاکتومتراسکات اندازه گیری شد. در جلسه چهارم و پس از مصرف کافئین، همان پروتکل جلسه سوم اجرا شد و در جلسه پنجم نیز پس از مصرف دارونما در هر حرکت، تکرارها را تا رسیدن به واماندگی با شدت80 درصد یک تکراربیشینه نجام دادند و سطح لاکتات خون آن ها اندازه گیری شد. درنهایت، در جلسه ششم و پس از مصرف کافئین، پروتکل جلسه قبل را انجام دادند. نتایج با استفاده از آزمون تی مستقل (P=0.05) نشان می دهد که مصرف کافئین در مقایسه با دارونما بر تعداد تکرارها در حرکت پرس پا تا رسیدن به واماندگی با شدت 60 درصد یک تکراربیشینه تاثیر معنا داری دارد؛ اما در دیگر متغیرها تاثیر معنا داری در این رابطه مشاهده نمی شود؛ بنابراین، به نظر می رسد مصرف حاد کافئین موجب افزایش تعداد تکرارها تا رسیدن به واماندگی در شدت های پایین، به ویژه برای حرکات پایین تنه می شود.
    کلیدواژگان: کافئین، لاکتات، واماندگی عضلانی، فعالیت های مقاومتی، قدرت بیشینه
  • حمید اراضی *، جواد مهربانی، جلیل جوان، هادی نوبری صفحات 57-72
    حضور فعال و هماهنگ داوران در تمامی لحظات رقابت فوتبالبه منظور مشاهده، تشخیص مناسب و اعمال مقررات، نیازمند داشتن آمادگی جسمانی بالایی می باشد؛ از این رو، هدف از پژوهش حاضر، توصیف نیم رخ ترکیب بدن و پیکرسنجی و نیز بررسی ارتباط آن ها با نتایج آزمون های آمادگی جسمانی ویژه داوران لیگ برتر فوتبال ایران می باشد.آزمودنی های این پژوهش، 70 داور مرد لیگ برتر فوتبال ایران (با میانگین سنی 45/37±4/36 سال، قد 05/6±59/179 سانتی متر، توده بدن 2/6±53/75 کیلوگرم، درصد چربی 97/11±3/15 درصد، VO2MAX برابر با 82/2±57/54 میلی لیتر بر کیلوگرم بر دقیقه و اوج و میانگین توان بی هوازی به ترتیب 98/40±66/532 و 72/37±50/518 وات) بودند. آزمون های بی هوازی، هوازی، ترکیب بدنی و پیکرسنجی با استفاده از روش های استاندارد در آکادمی ملی فوتبال ایران اندازه گیری شدند. همچنین، در بخش تجزیه و تحلیل داده ها به منظور تعیین رابطه بین متغیرهای پژوهش، از ضریب هم بستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان می دهد که بین شاخص های پیکرسنجی، قد ایستاده، وزن، طول اندام تحتانی، قطر مچ دست، آرنج و زانو با توان بی هوازی و بین قد ایستاده و قطر مچ پا با توان هوازی رابطه معنا داری وجود دارد (P≤0.05)؛ بنابراین، به نظر می رسد که داوران لیگ برتر ایران از قد بلند، BMI پایین، VO2MAX و توان بی هوازی بالایی برخوردار هستند و این شاخص ها می توانند اهمیت قابل توجهی در شناسایی استعدادهای داوری و تعیین ملاک های ورودی برای گزینش داوران زبدهفوتبال داشته باشند.
    کلیدواژگان: نیم رخ، داوران لیگ برتر، فوتبال، توان هوازی، ترکیب بدن، پیکرسنجی
  • دیانا کیهانی*، مهدی کارگرفرد صفحات 73-90
    هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی اثرات مصرف مکمل اسید های آمینه شاخه دار بر نشانگر های آسیب عضلانی به دنبال فعالیت برون گرا در بازیکنان بسکتبال مرد می باشد. بدین منظور، 26 بازیکنان مرد نخبه بسکتبال (با میانگین سنی 55/3± 04/29 سال، وزن 98/8 ± 54/89 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 44/1 ± 43/25 و درصد چربی بدن 60/3 ± 30/14) به شکل داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند و به طور تصادفی در دو گروه مکمل (13 نفر) و دارونما (13 نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرینی شامل فعالیت برون گرا (15 ست با 10 تکرار) بود. کراتین کیناز، لاکتات دهیدروژناز، حداکثر انقباض ارادی و کوفتگی عضلانی به عنوان نشانگر های آسیب عضلانی پیش از آزمون، 24، 48، 72 و 96 ساعت پس از پروتکل تمرینی اندازه گیری شدند که سطح معناداری آزمون ها با استفاده از نرم افزار تحلیل آماری اس.پی.اس.اس نسخه 18 کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد. براساس نتایج، اثرات بین گروهی کاهش معناداری را در متغیرهای کراتین کیناز، لاکتات دهیدروژناز و کوفتگی عضلانی در گروه مکمل اسید های آمینه شاخه دار در مقایسه با گروه دارونما نشان می دهد. علاوه بر این، بازیافت بیشتری در حداکثر انقباض ارادی گروه مکمل اسید های آمینه شاخه دار در مقایسه با گروه دارونما مشاهده می شود. همچنین، یافته ها بیانگر آن است که مصرف مکمل اسیدهای آمینه شاخه دار، نشانگر های آسیب عضلانی ناشی از تمرینات برون گرا را کمتر کرده و دوره بازیافت پس از تمرینات شدید عضلانی را کاهش می دهد.
    کلیدواژگان: اسید آمینه شاخه دار، آسیب عضلانی، تمرین برون گرا، بازیکنان بسکتبال
  • سید امید حمیدی پرچیکلایی*، ضیاء فلاح محمدی، اکبر حاجی زاده مقدم صفحات 91-102
    هدف از اجرای این پژوهش، بررسی اثر حفاظتی چهار هفته دویدن روی نوار گردان همراه با مصرف مکمل ویتامین D3 بر روی سطح فاکتور رشد عصبی جسم مخطط موش های پارکینسونی شده با شش هیدروکسی دوپامین می باشد. 48 سرحیوان (با وزن 10± 276 گرم و سن 12 هفته) به شش گروه شم، کنترل، کنترل پارکینسون، ورزش و پارکینسون، مکمل ویتامین D3 و پارکینسون، مکمل ویتامین D3 و ورزش و پارکینسون تقسیم شدند. گروه تمرینی به مدت چهار هفته و هفته ای پنج روز به صورت دو جلسه در روز و به طور مجزا، 15 دقیقه با فاصله زمانی یک ساعت و درمجموع به مدت 30 دقیقه روی نوار گردان با سرعت 15 متر در دقیقه با شیب صفر درجه به تمرین پرداختند. گروه مکمل ویتامین D3 به مدت چهار هفته و هفته ای دو روز مکمل با دوز یک میکروگرم در کیلوگرم به صورت درون صفاقی مکمل دریافت کردند. سپس، مدل تجربی پارکینسون با استفاده از جراحی استریوتاکسی و تزریق 6- هیدروکسی دوپامین با دوز تزریقی 250 میکروگرم در حجم پنج میکرولیتر به داخل جسم مخطط ایجاد شد. همچنین، سطح عامل رشد عصبی جسم مخطط موش ها با روش الایزا اندازه گیری گردید. نتایج نشان می دهد که ورزش به تنهایی با شدت پروتکل تمرینی ارائه شده در این پژوهش می تواند سطح عامل رشد عصبی را افزایش دهد؛ اما این افزایش معنادار نمی باشد (P=0.372). از سوی دیگر، مصرف مکمل ویتامین D3 به تنهایی توانسته است سطوح عامل رشد عصبی را به طور معنا داری (P=0.002) افزایش دهد. علاوه براین، ترکیب آن با ورزش به طور برجسته ای از کاهش سطح عامل رشد عصبی در جسم مخطط موش ها جلوگیری می کند (P=0.001). یافته های ما نشان می دهد که پیش درمان با استفاده از تمرین روی نوار گردان به همراه مصرف مکمل ویتامین D3می تواند سبب افزایش محافظت نرو ن های دوپامینرژیک در برابر تخریب ناشی از 6هیدروکسی دوپامین شود، از این رو می تواندنقش حفاظتی در برابر بیماری پارکینسون داشته باشند.
    کلیدواژگان: مکمل ویتامین D3، تمرین روی نوار گردان، 6، هیدروکسی دوپامین، فاکتور رشد عصبی، پارکینسون
  • ابراهیم عطار سیاح*، سید علیرضا حسینی کاخک، محمدرضا حامدی نیا، ایمان عباسی فرمان آبادی صفحات 103-118
    هدف از این پژوهش، تعیین تاثیر هشت هفته تمرین ترکیبی (مقاومتی و تسهیل عصبی عضلانی گیرنده های عمقی) بر عملکرد عضلانی و حرکتی و نیز درجه ناتوانی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروز می باشد. بدین منظور، 37 زن و مرد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس به صورت هدفمند و تصادفی به دو گروه تمرین (تعداد 19 نفر با میانگین سنی 51/6±53/34 سال، وزن 4/13±02/67 کیلوگرم و درجه ناتوانی 21/1±55/2)و گروه کنترل (تعداد 18 نفر با میانگین سنی 93/4±78/36 سال، وزن 13/10±92/66 کیلوگرم و درجه ناتوانی 97/0±88/2) تقسیم شدند. گروه تمرین به مدت هشت هفته در یک برنامه تمرین ترکیبی (تمرین قدرتی و تمرین تسهیل عصبی عضلانی گیرنده های عمقی) شرکت کرد. همچنین، پیش و پس از پروتکل تمرینی، عملکرد عضلانی و حرکتی و نیز درجه ناتوانی بیماران ارزیابی گردید. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل و وابسته استفاده شد. نتایج نشان می دهد هشت هفته تمرین ترکیبی موجب افزایش معنادار قدرت پایین تنه (P=0.001)، قدرت بالاتنه (P=0.001)، تعادل پویا (P=0.001)، انعطاف پذیری (P=0.001)، استقامت راه رفتن (P=0.001) و سرعت راه رفتن (P=0.001) گردیده است؛ اما هیچ تفاوت معناداری در فاکتور درجه ناتوانی (P=0.32) مشاهده نمی شود؛ بنابراین، یک دوره تمرین ترکیبی (مقاومتی تسهیل عصبی عضلانی گیرنده های عمقی) باعث افزایش قدرت، تعادل، انعطاف پذیری، مسافت و سرعت راه رفتن در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بدون تغییر درجه ناتوانی آن ها می گردد؛ لذا، پیشنهاد می شود این نوع تمرینات به عنوان بخشی از مداخله درمانی در برنامه توانبخشی و بهبود این بیماران مورد توجه قرار گیرد.
    کلیدواژگان: مولتیپل اسکلروزیس، تمرین مقاومتی، تمرین تسهیل عصبی، عضلانی گیرنده های عمقی
  • افسانه شاکرین*، زیبا استوان صفحات 119-130
    این پژوهش با هدف اجرای تعیین میزان همبستگی ظرفیت حیاتی دانش آموزان دختر 11 تا 17 ساله سنجیده شده به دو روش اسپیرومتری و معادله آلومتری انجام گردید. بدین منظور، 311 دانش آموز با میانگین سنی 3± 14 سال، وزن 9± 83/48 کیلوگرم و قد 63/7±153 سانتی متر انتخاب شدند و ظرفیت حیاتی آن ها توسط دستگاه اسپیرومتر و نیز از طریق معادله آلومتری محاسبه گردید. جهت تعیین میزان همبستگی بین دو روش مذکور نیز ضریب همبستگی پیرسون مورد استفاده قرار گرفت. همچنین، تفاوت بین میانگین های ظرفیت حیاتی گروه ورزشکار و غیر ورزشکار با استفاده از آزمون تی در گروه های مستقل مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که معادله آلومتری در تعیین ظرفیت حیاتی دانش آموزان دختر 11 تا 17 ساله از روایی 0.83= r و 0.86= α برخوردار است و بین میانگین های ظرفیت حیاتی گروه ورزشکار و غیرورزشکار تفاوت معناداری وجود ندارد. علاوه براین، یافته ها حاکی از این هستند که در شرایط عدم دسترسی به آزمایشگاه و دستگاه اسپیرومتری، می توان از معادله آلومتری برای تعیین ظرفیت حیاتی دانش آموزان دختر 11 تا 17 ساله استفاده نمود.
    کلیدواژگان: دآنش آموزان دختر، ظرفیت حیاتی، معادله آلومتری، اسپیرومتری، روایی
  • علی گرزی*، یاسر کاظم زاده، پرویز احمدی صفحات 131-144
    هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر طول دوره مصرف مکمل کورکومین بر ظرفیت آنتی اکسیدانی تکواندوکاران نوجوان در زمان مسابقات یک روزه تکواندو می باشد. 30 تکواندوکار نوجوان مرد (با میانگین سنی 96/2±13/15 سال، قد 29/7±17/173 سانتی متر و وزن 83/10±82/59 کیلوگرم) به طور تصادفی در سه گروه 10 نفری میان مدت، کوتاه مدت و دارونما قرار گرفتند. گروه میان مدت از 48 ساعت پیش از شروع مسابقات تا شروع مسابقات و گروه کوتاه مدت در فواصل بین مسابقات، کورکومین دریافت کردند (به ترتیب و درمجموع 140 و 70 میلی گرم). گروه دارونما نیز طی 48 ساعت و در فواصل مسابقات، دارونما دریافت کرد . یک ساعت پس از پایان آخرین مسابقه ( سه مسابقه 10 دقیقه ای با یک ساعت فاصله بین هر مسابقه) نمونه گیری خون به عمل آمد. نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان می دهد که فعالیت آنزیم GPX (واحد بر میلی گرم پروتئین) در گروه میان مدت، افزایش معنا داری نسبت به سایر گروه ها دارد (P=0.0001)، اما در مورد آنزیم CAT (واحد بر میلی گرم پروتئین)، تفاوت معنا داری بین گروه ها مشاهده نمی شود (P=0.098 در مقایسه با گروه دارونما و P=0.399 در مقایسه با گروه کوتاه مدت). همچنین، سطح MDA (نانومول در میلی لیتر) نیز بین هیچ یک از گروه ها تفاوت معناداری ندارد (0.437=P)، اما به شکل غیرمعنا داری در گروه 48 ساعت (59/38±1/3)، کمتر از گروه کوتاه مدت (85/61±0/3) می باشد و در هر دوی این گروه ها، کمتر از گروه دارونما (65/02±0/4) گزارش شده است. این نتایج بیانگر آن است که مصرف میان مدت مکمل کورکومین طی 48 ساعت پیش از مسابقات یک روزه و پرتنش می تواند برخی آنزیم های مرتبط با ظرفیت آنتی اکسیدانی را تحت تاثیر قرار دهد و ظرفیت آنتی اکسیدانی ورزشکاران را بهبود بخشد.
    کلیدواژگان: مکمل کورکومین، ظرفیت آنتی اکسیدانی، تکواندوکاران نوجوان
  • لطفعلی بلبلی، جواد جلالی*، معرفت سیاهکوهیان صفحات 145-154
    این پژوهش که با هدف بررسی تاثیر مکمل سازی طولانی مدت ال-کارنیتین بر شاخص های چربی خون و سطوح پلاسمایی لیپوپروتئین لیپاز در تمرین استقامتی انجام گردید از نوع مطالعات نیمه تجربی می باشد که به منظور انجام آن، 20 دانشجوی غیر ورزشکار به طور تصادفی به دو گروه مکمل (10 نفر با میانگین سنی 9/0±1/20 سال، وزن 5/2±2/74 کیلوگرم و قد 8/4±1/176 سانتی متر) و گروه کنترل (10 نفر با میانگین سنی 6/0±1/20 سال، وزن 6/4±7/67 کیلوگرم و قد 6/4±7/177 سانتی متر) تقسیم شدند. هر دو گروه به مدت شش هفته و هر هفته سه جلسه به تمرینات هوازی بر مبنای اصل اضافه بار پرداختند. شدتبرنامهتمرین درهرجلسه،65الی75 درصد ضربانقلببیشینه هرفردبود. در این مدت، گروه مکمل روزانه 13 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن خود مکمل ال-کارنیتین دریافت کرد و گروه کنترل نیز سه میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن خود نشاسته مصرف کرد. همچنین، پیش و پس از دوره تمرین، نمونه گیری خون به منظور اندازه گیری تری گلیسرید، کلسترول تام، لیپوپروتئین پرچگال، لیپوپروتئین کم چگال، لیپوپروتئین بسیار کم چگال، عامل خطرساز بیماری های قلبی و لیپوپروتئین لیپاز انجام گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری اس.پی.اس.اس نسخه 20 و آزمون های تی هم بسته و تی مستقل تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان می دهد که مصرف مکمل سازی ال-کارنیتین موجب افزایش معنادار لیپوپروتئین پرچگال (0.05>P) و کاهش کلسترول تام و درصد چربی بدن در گروه مکمل شده است (0.05>P)؛ اما شاخص توده بدن، میزان تری گلیسرید، لیپوپروتئین بسیارکم چگال، لیپوپروتئین کم چگال، عامل خطرساز بیماری های قلبیو لیپوپروتئین لیپاز در هر دو گروه تغییر معناداری را نشان نمی دهد. این نتایج بیانگر این است که اگر افراد جوان در کنار تمرینات هوازی از مکمل ال-کارنیتین استفاده کنند ممکن است در افزایش لیپوپروتئین پرچگال و کاهش کلسترول تام و درصد چربی بدن آن ها تاثیر داشته باشد؛ اما بررسی تاثیر مکمل ال-کارنیتین همراه با تمرینات هوازی در شاخص های چربی خون و سطوح پلاسمایی لیپوپروتئین لیپاز نیاز به مطالعات بیشتری دارد.
    کلیدواژگان: ال، کارنیتین، شاخص های چربی خون، لیپوپروتئین لیپاز، تمرین استقامتی
|
  • Yaghoob Mehri Alvar *, Zahra Sayeevand, Fahimeh Erfani Adab, Rashid Heidari Moghadam, Mohammad Ali Samavat Sharif, Sajad Karami Pages 15-30
    The aim of this study was to investigate the effects of resistance training on serum Vascular Endothelial Growth Factor (VEGF), basic Fibroblast Growth Factor (BFGF) and plasma level Growth Hormone (GH) and cortisol on sedentary individual men. Therefore, we chose twenty sedentary students who divided in two groups resistance training (RT) (age 24.1 year, height 172.7 cm, weight 67.20 kg, BMI 18.93 kg/m2, %fat 17.6) and control (age 23.6 year, height 173.3 cm, weight 66.2 kg, BMI 20.66 kg/m2, %fat 20.59). After initial blood sampling, Resistance training circle group were active in the period of five weeks, the control group did not exercise in these periods. Finally, to remove temporarily the effects of exercise blood samples were taken 48 hours after the last training session. All data analysis at the significant level P≤0.05 was performed using SPSS 18 software. Independent t-test results showed that resistance training following values level of VEGF (P=0.033) Growth Hormone (P=0.001) compared to control group increased significantly whereas cortisol (0.266) and bFGF (0.086) in between resistance and control group variation non-significant. The test results show that followed by resistance training in posttest, there is a high correlation between values growth hormone and VEGF (r=0.74), the correlation is significant (P=0.014). It seems that resistance training can be increase vascular endothelial growth factor and growth hormone, thereby enhance angiogenesis.
    Keywords: Angiogenesis, Growth hormone, Resistance training, Vascular Endothelial growth factor
  • Kamal Azizbeigi Bokani Pages 31-44
    The purpose of this study was to determine the effects of two resistance exercise protocol at different rest intervals on creatine kinase (CK) and lactate dehydrogenase (LDH). For this purpose, twenty untrained men (age 22.5±1.6 yr; high 174±3.4 cm; weight 73.2±3.5 kg) voluntarily participated in the research and randomly assigned in one of two resistance exercise group at rest intervals of 90 s (n=10) and 180 s (n=10). Resistance exercise was done with six repetitions maximum (85%1RM) in four sets. Blood samples were collected from the antecubital vein at pre exercise, immediately post exercise, 6, 24 and 48 hours post exercise. The results indicated that CK and LDH enzymes significantly increased at 24h post-exercise in both groups and continued for 48 hours’ post-exercise (P≤0.0001). But, there were no significant difference of interaction of time × resistance exercise in the CK (P=0.767) and LDH (P=0.250) between groups. It means rest interval between sets did not effect on changes mentioned enzymes. Generally, it can be concluded that rest time intervals between Sets in resistance exercises dont affect cellular damage.
    Keywords: Resistance exercise, Cell Damage, Recovery
  • Hamid Ahmadi, Hamid Rajabi, Pezhman Motamedi, Mohsen Bapiran* Pages 45-56
    The aim of this study was to determine, the effect of acute consumption of caffeine on maximum strength, muscle endurance (number of repetitions to exhaustion) and the blood lactate in the two different intensity of resistance exercise in trained men. Sixteen bodybuilders (mean age 7.3±50.25 years, Height 27.5 ± 37.177 cm and weight 14.2±5.87 kg) were selected. In the first session the participants performed one repetition maximum­­ (1RM) test after taking placebo capsules, while in the second session they took capsules which contained caffeine (6 mg/kg). In the third session, the participants took placebo capsules and performed repetitions to exhaustion in two tests with 60% 1RM. The levels of blood lactate were immediately measured at this point. In the fourth session, they took caffeine and the same protocol of the third session was executed. In the fifth session, placebo was introduced and the participants performed repetition to exhaustion for the two testes with 80% 1RM and then lactate levels of blood were measured. The next session entailed taking caffeine and the participants did the previous session protocol. The results of independent-samples T-test analysis (P=0.05) showed that caffeine consumption, as compared to placebo, significantly affected the number of repetition to exhaustion with 60% intensity 1RM in leg press item, while there was no significant change in other variables. Consequently, it seems that acute caffeine consumption has increased the number of repetition to exhaustion in low intensity particularly for lower body movements.
    Keywords: Caffeine, Lactate, Muscle exhaustion, Resistance exercise, Maximum strength
  • Hamid Arazi *, Javad Mehrabani, Jalil Javan, Hadi Nobari Pages 57-72
    The purpose of the present study was to describe body composition and anthropometric profile of Iranian football league referees and their relation to the specific fitness tests. Subjects included 70 Iran Premier League men referees as samples that were targeted and accessible. Indices of anaerobic, aerobic performance, body composition and anthropometrics were measured using a standard configuration of the National Football Academy. To determine the relationship between the variables the correlation coefficient of Pearson was used. Iranian football league referees had mean age of 36.37±4.45 years, height of 179.59±6.05 cm, body mass of 75.53±6.2 kg, %BF of 15.11± 3.97, VO2MAX of 54.57±2.82 ml/kg/min and peak & average anaerobic powers 532.66±40.98 & 518.50± 37.72 w, respectively. Also, between anthropometric indices, standing height, weight, length of the lower limb, wrist diameter, elbow and knee diameter with anaerobic power and standing height and diameter of the ankle significant relationship was observed with aerobic power (P≤0.05). Therefore, it seems that indicators such as: tall stature, low body mass index, high VO2MAX and anaerobic power could be important for Football referees’ talent identification and to determine inclusion criteria in regard to elite referees’ selection.
    Keywords: Profile, Premier league referees, Football, Aerobic power, Body composition, Anthropometry
  • Diana Keyhani *, Mahdi Kargar Fard Pages 73-90
    The aim of this study was to examine the effects of a BCAA supplementation on markers of muscle damage followed eccentric exercise in basketball players. Twenty-six elite male basketball players (mean ±SD age, 29.04±3.55 years; weight, 89.54±8.98 kg; BMI, 25.43±1.44 kg.m2; body fat percentage, 14.30±3.60) volunteered to participate in the study and were selected randomly and assigned to supplement (n=13) and placebo (n=13) groups. The damaging exercise consisted eccentric exercise (15 set and 10 repetitions per set). Creatine kinase (CK), lactate dehydrogenase) LDH), maximal voluntary contraction (MVC), muscle soreness was measured immediately before the damaging exercise and at 24, 48, 72 and 96 hours’ post-exercise. Data were statistically analyzed using SPSS 18 (P
    Keywords: Branched, chain amino acid, Muscle damage, Eccentric exercise, Basketball players
  • Omid Hamidi Perchikolaei *, Zia Fallah Mohammadi, Akbar Haji Zadeh Moghadam Pages 91-102
    In this study, we investigate the effect of treadmill running with consumption of 1.25 dihydroxyvitamin D3 on NGF levels in Parkinsonian rats’ striatum induced by 6-hydroxy-dopamine. 48 rats (weight 276± 10g and age 12 week) were divided into 6 groups: control, sham¡ control Parkinson, exercise Parkinson, vitamin D3 Parkinson, vitamin D3 exercise Parkinson. Exercise group: five days per week for 4 weeks during the light cycle. Rats were run twice per day at a speed of 15 m/min separated by at least 1 hr; each running bout lasted 15 min for a total of 30 min per day. Parkinson supplement group in during study period received 1 µg/ml/kg VD3 intraperitoneally Two times per week. To induce Parkinson, 250 mg/kg in volume 5m/l of 6-hydroxydopamine (6-OHDA) was administered into striatum by a stereotaxic apparatus. NGF level in the striatum were measured by ELISA. Alone-intensity exercise the protocol presented in this study, nerve growth factor levels Increased but not significant(P=0.372). On the other, the supplementation VD3 alone levels of nerve growth factor (P=0.002) to increase significantly¡ also combining it with exercise could NGF levels (P=0.0001) shows a significant increase. Our findings show that pre-treatment with treadmill running and consumption supplement of 1.25 dihydroxyvitamin D3 have a protective role against 6-OHDA induced toxicity.
    Keywords: Supplementation vitamin D3, Treadmill running, 6, OHDA, Nerve growth factor, Parkinson
  • Ebrahim Attar Sayyah*, Ali Reza Hoseini Kakhk, Mohammad Reza Hamedi Nia, Iman Abbasi Farman Abadi Pages 103-118
    The purpose of the present study was to examine the effect of 8 weeks of Combined (resistance and Proprioceptive neuromuscular facilitation) training on Muscular performance and Functioning, and the degree of disability of patients suffering from multiple sclerosis. To this end, thirty-seven male and female subjects with Multiple Sclerosis were randomly- purposefully assigned to the experimental (n=19, age=34.53±6.51, Weight=67.02±13.14, EDSS=2.55±1.21) and control (n=18, age=36.78±4.93, Weight=66.92±10.13, EDSS=2.88±0.97) groups. The experimental group received a combined (resistance and Proprioceptive neuromuscular facilitation) training program for 8 weeks. In the experimental group, the Muscular performance and Functioning, and the degree of disability of the subjects were evaluated before and after the training protocol. The obtained Data were analyzed using independent T-test and paired sample T-test. The Results showed that 8 weeks of Combined training caused a significant increase in lower body strength (P=0.001), upper body strength (P=0.001), Dynamic balance (P=0.001), flexibility (P=0.001), gait speed and endurance (P=0.001) factors. But there was seen no statistically significant gain in the degree of disability factor (P=0.32). Therefore, a period of 8 weeks of Combined training (resistance and PNF) caused a significant increase of strength, balance and speed and distance of walking, without lowering the degree of disability factor. Therefore, it is suggested that this type of training be considered as part of the intervention in the rehabilitation program and improvement of patients.
    Keywords: Multiple sclerosis, Resistance training, Proprioceptive neuromuscular facilitation training
  • Afsaneh Shakerin*, Ziba Ostovan Pages 119-130
    The aim of this study was to determine the correlation of vital capacity of 11 to 17-year-old girl students measured by spirometry and allometry equation. For this purpose, a number of 311 girl students with average of age 14±3 years and average of weight 48/83±9 Kg and average of height 153±76 cm were selected and their vital capacity were calculated by spirometer and also through allometric equation. Then, the statistical method of Piersson's Correlation coefficient was used to assess the correlation between two method of measurement of vital capacity. The statistical method of t test in independent groups was used to assess the difference between vital capacity’s mean of athlete group and non-athlete. the analysis of the data showed that allometric equation enjoys high validity in determining the vital capacity of 11 to 17 years old girl students. (r=0.83 and α=0.86). and there is not difference between vital capacity’s mean of athlete group and non-athlete. There for the result of this research shows that allometric equation can be used for determining the vital capacity of girl students in the conditions when exercise laboratory and spirometer are not available.
    Keywords: Student girls, Vital capacity, Allometry equation, Spirometry, Validity
  • Ali Gorzi *, Yaser Kazemzadeh, Parviz Ahmadi Pages 131-144
    This study designed to investigate the influence of length of curcumin supplementation on antioxidant capacity of adolescent taekwondo players at ephemeral taekwondo tournament. For this purpose, 30 adolescent taekwondo players (age: 15.13±2.96 yrs, height: 173.17±7.29 cm and weight: 59.82±10.83 kg) were assigned randomly to three groups: middle term group, n=10), short term group, n=10) and Placebo, n=10). Middle term group received curcumin 48 hrs before tournament until tournament opens start and short term group received curcumin (totally 140 and 70 mg respectively) between competitions (10 minute competitions, 3 times with 1-hour interval). Placebo group received placebo during 48 hrs before and between competitions. One hour following last competition, blood samples were collected and used for determination of antioxidant enzymes including GPX and CAT enzymes activity and MDA level. ANOWA results showed that GPX activity (U/mg pro) in Middle term group was increased significantly (P=0.0001); Whereas, CAT activity (U/mg pro) were not significant differences (P=0.098). Also, there was no significant differences in MDA level (Nmol/ml) between all 3 groups (P=0.437) but, it was insignificantly lower in mid-term in compare to short-term and lower in this both groups in compare with placebo. These findings suggested that curcumin consumption 48 hrs before short term competitions may be affects antioxidant enzymes concentration and promotes antioxidant capacity of adolescent athletes during heavy competitions. This strategy can accelerate recovery from repeated stresses during ephemeral tournament.
    Keywords: Curcumin supplementation, Antioxidant capacity, Taekwondo players
  • Lotfali Bolboli, Javad Jalali*, Marefat Siahakuhian Pages 145-154
    The aim of this study was to investigate the effect of long-term L-carnitine supplementation and endurance training on the blood lipid profile and plasma levels of lipoprotein lipase. In this semi experimental study, 20 non-athlete students randomly divided into two groups of supplementation (n = 10, mean age 20.1±0.9 years, weight 74.2±2.5 kg, height 176.1±4.8cm) and placebo (n = 10, mean age 20.1±0.6 years, weight 67.7±4.6 kg, height 177.7±4.6cm), respectively. HDL, total cholesterol (TC), LDL, VLDL, lipoprotein lipase, RF and body fat percentage evaluated for a period of six weeks and 3 days a week. of training according to the principle of overload. The intensity training 65-75% Maximum heart rate each subjects. During this period the group supplementation used 13mg of L-Carnitine per each kilogram of body weight and the group placebo used just 3 mg of starch per each kilogram of their body weight. The two groups were studied before and after training for TG, TC, HDL, LDL, VLDL, RF as well as lipoprotein lipase. The data analyzed using SPSS-20 and independent and dependent T student test. Our findings showed a significant increase in HDL (P
    Keywords: L, Carnitine, Blood lipid, Lipoprotein lipase, Endurance