فهرست مطالب

ادب فارسی - سال پنجم شماره 2 (پیاپی 16، پاییز و زمستان 1394)

نشریه ادب فارسی
سال پنجم شماره 2 (پیاپی 16، پاییز و زمستان 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/12/26
  • تعداد عناوین: 10
|
  • عبدالرضا سیف، محمد جواد عظیمی* صفحات 1-18
    واژه «دور» در عروض قدیم به کار رفته، اما درباره اوزان دوری بحث نشده است. در عروض جدید، اصطلاح «اوزان دوری» به گروهی از اوزان متناوب الارکان اطلاق می شود که قرارگرفتن هجای کشیده به جای هجای بلند در انتهای نیم مصراع، خللی در وزن آن ایجاد نمی کند و شاعر مجاز است در نیم مصراع این اوزان، همانند پایان مصراع، از هجای کشیده به جای هجای بلند استفاده کند. تعریف وزن دوری، شرایط و ویژگی های آن همواره محل اختلاف صاحب نظران علم عروض بوده است. در این مقاله ضمن بررسی اصطلاح دور در موسیقی و عروض قدیم و تبیین شرایط اوزان دوری، تحلیلی انتقادی از ویژگی های اوزان دوری و تفاوت آن با دیگر اوزان متناوب الارکان ارایه می شود. در ادامه ضمن تعریف دو مشخصه «دوره تناوب» و «مدت سکوت در نیم مصراع» برای اوزان شعر فارسی، منشاء اختیار شاعری در اوزان دوری بررسی و درباره وجه تمایز اوزان دوری و غیردوری بر اساس این دو مشخصه بحث می شود.
    تازه های تحقیق اگرچه در برخی از کتب عروض قدیم برای پاره های متساوی ابیات، از اصطلاحاتی مانند «دور» و «چهارخانه» استفاده شده است، وزن دوری از بدایع موضوع در عروض جدید است و به رغم استفاده شاعران از این اختیار، در عروض قدیم نام و معادلی ندارد.در موسیقی قدیم، دور مفهومی کلی دارد و عبارت است از مجموعه دو یا چند نقره (ضرب) که انتهای آن سکوت واقع می شود و این مجموعه عینا در یک ایقاع تکرار می گردد؛ به بیان دیگر، در عروض قدیم اصطلاح دور، مفهومی کلی و شامل هر بخش تکرارشونده از یک بیت است که می تواند رکن، نیم مصراع یا مصراع باشد.
    بر اساس عروض جدید، وزن دوری، وزن مصراعی است که لزوما متناوب است و از دو پاره متشابه تشکیل و واژه در پایان هر پاره تمام می شود و آخرین رکن هر نیمه وزن دوری، ناقص است. این دقیق ترین تعریفی است که تاکنون از وزن دوری ارایه شده است.
    بر اساس دو مشخصه دوره تناوب و میزان سکوت میان دو نیم مصراع، می توان اوزان دوری را از غیردوری بازشناخت. در اوزان متناوب الارکان غیردوری، از آنجا که پس از یک دوره تناوب اشباع شده به مکث و وقف می رسیم، طبیعی است که این اوزان هیچ کشش اضافه ای را نپذیرند، در حالی که دوره تناوب اوزان دوری به لحاظ وجود رکن یا ارکان ناقص، غیراشباع و کم تر از دوره تناوب اوزان متناوب الارکان غیردوری متناظر آن است و از سوی دیگر، مدت وقفی که در نیم مصراع اوزان دوری است، بیشتر از مدت وقفی است که در نیم مصراع اوزان متناوب الارکان غیردوری متناظر آن است و به این ترتیب، انتهای نیم مصراع اوزان دوری حالتی شبیه پایان مصراع دارد و شاعر این مجال را می یابد که در آن به جای هجای بلند از هجای کشیده استفاده کند.
    کلیدواژگان: دور، وزن دوری، اوزان متناوب الارکان، عروض فارسی و اختیار شاعری
  • ناصر علیزاده، بهرام افضلی* صفحات 19-37
    در تاریخ روشنفکری جهان، نوعی گفتمان ستیزه جویانه در بین روشنفکران شکل گرفته است. در ایران نیز در دوره پهلوی اول در میان روشنفکران، انگلیس ستیزی و بعد از شهریور بیست، آمریکاستیزی مشهود است. غرب ستیزی روشنفکران غرب، به مفهوم افشای رفتار ناعادلانه غربی برای غیر غربی هاست و چامسکی آن را از مولفه های روشنفکری می داند. غرب ستیزی به عنوان مولفه ای از گفتمان روشنفکری، در برخی از آثار داستانی بعضی از نویسندگان نمود یافته است. در این نوشتار براساس روش توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات اسنادی و کتابخانه ای، مولفه غرب ستیزی در مفهوم هرگونه بیگانه ستیزی و سلطه ستیزی، در آثار داستانی هدایت، آل احمد و ساعدی بازتاب داده شده است. از دلایل وجود گفتمان غرب ستیزی در ایران، می توان به احساس حقارت ایرانی در مقابل عظمت تاریخ و تمدن و هویت و فرهنگ اصیل گذشته خود، انتقاد و نگرش بدبینانه به غرب به دلیل سوابق ننگین استعمار و یاس حاکم بر روشنفکران بعد از کودتای 28 مرداد اشاره کرد. هدایت در بعضی از نوشته هایش از تبلیغات آمریکایی انتقاد و رفتار غیرانسانی آن را افشا می کند. غرب ستیزی آل احمد در نگرش انتقادی او از استثمار کشورش به دست بیگانگان و انتقاد او از مظاهر تمدن غرب و آمریکاستیزی نمود می یابد. غرب ستیزی ساعدی به شکل استعمارستیزی، آمریکاستیزی و روسیه ستیزی نمود یافته است.
    تازه های تحقیق
    غرب ستیزی در آثار داستانی نویسندگان معاصر به شکل های مختلفی انعکاس یافته است. غرب ستیزی گاهی مترادف با بیگانه ستیزی و دشمنی با هرگونه سلطه گری است؛ اما در اغلب موارد، غرب ستیزی همان آمریکاستیزی است. عامل اصلی به وجود آمدن نگرش بدبینانه به غرب (به ویژه به آمریکا)، وقوع کودتای 28 مرداد بوده و پیش از این تاریخ، معمولا آمریکا مورد احترام روشنفکران غیر چپ بوده است، اما هدایت در داستان فردا رفتار غیر انسانی آمریکا را افشا می کند. سبب نگرش منفی هدایت به آمریکا، امضای قرارداد هیئت مستشاری نظامی ایالات متحده در 1322 بوده است.
    آل احمد برای نشان دادن چهره کریه غرب به هر وسیله ای دست زده است. شدیدترین انتقادها را به آمریکا در آثار او می توان دید. در شوهر آمریکایی، آمریکا را به دغل بازی منسوب کرده است، به دخالت های آن کشور در سرنوشت ملت های جهان اعتراض دارد. او نیز رفتار ناعادلانه و غیر انسانی آمریکا را افشا می کند. غرب ستیزی او در سرگذشت کندوها در انتقاد وی از استعمار کشورش به دست بیگانگان انعکاس یافته است و چاره رهایی از این استعمار را در بازگشت به گذشته اصیل می داند. در رمان نفرین زمین بیشتر مظاهر تمدن غرب را نفی کرده است. او افشاگری ها و انتقادهای خود را گاه به صراحت و گاه به زبان تمثیلی در آثارش منعکس کرده است. اگرچه هیچ کشور استعمارگری نظیر فرانسه، شوروی و انگلیس، از انتقادهای وی در امان نمی ماند، معمولا نوک پیکان این اعتراض ها به آمریکا نشانه می رود.
    غرب ستیزی در عزاداران بیل ساعدی به شکل انتقاد او از استعمار کشورش به دست کشورهایی نظیر روس، انگلیس و آمریکا نمود یافته و در دندیل در افشای رفتار غیر انسانی آمریکا منعکس شده است. ساعدی برخلاف بسیاری از روشنفکران و نویسندگان، از رفتار سلطه گرانه و تجاوزکارانه روسیه غافل نمانده و در غریبه در شهر نوک تیر انتقادها و اعتراض های خود را به روسیه نشانه گرفته است.
    کلیدواژگان: غرب ستیزی، آثار داستانی، صادق هدایت، جلال آل احمد، غلامحسین ساعدی
  • محمد منصور، اسماعیل شموشکی* صفحات 39-56
    لامعی گرگانی شاعر مطرح قرن پنجم هجری در دوره حکمرانی سلجوقیان بزرگ است. از آنجا که لامعی به دوره ای تعلق دارد که می توان آن را دوره انتقال فرهنگی از عصر غزنوی به عصر سلجوقی دانست، شاعر قابل اعتنایی است، همچنین به این دلیل که حجم شعر رسمی و درباری در دوره نخست سلجوقیان (عصر طغرل و الب ارسلان و ملکشاه) از دوره قبل و بعد کمتر است و او درحقیقت شاعر شاخص دربار سلجوقیان بزرگ و یگانه قصیده سرایی است که وزیر خردگرا و بدفرجام سلجوقی، عمیدالملک کندری را مدح گفته است، دیوان کاملی از او در دست نداریم. نسخه هایی ناقص از این دیوان باقی مانده است که تاریخ تحریر هیچ یک از آنها از دوره قاجاریه فراتر نمی رود و اغلب از روی جنگ ها و تذکره ها فراهم آمده اند. این دیوان ناقص بارها به چاپ رسیده است که البته با جست وجوی پژوهشگرانی چون سعید نفیسی، دبیرسیاقی و علی اشرف صادقی، حجم آن به حدود 1200 بیت رسیده است. با جست وجوی دقیق تر در منابع خطی، می توان بخش دیگری از دیوان اشعار این شاعر کهن را بازسازی کرد. این مقاله با معرفی منابع تازه شعر لامعی در میان سفینه ها، حاوی 52 بیت نویافته از این شاعر است.
    تازه های تحقیق
    با توجه به اهمیت متن های کهنی مانند دیوان لامعی و فقدان نسخه های کهن آنها، توجه دقیق به تمام نسخه های موجود و آثار به جا مانده از این گونه متن ها، از هر نظر بایسته است و در این زمینه، جنگ ها و تذکره ها، حتی جنگ های متاخر، اهمیتی دوچندان می یابند؛ چرا که بخشی از آثار نابود شده فرهنگ ما را در خود حفظ کرده و برای آیندگان به یادگار باقی گذاشته اند. دیوان لامعی گرگانی، شاعر توانای قرن پنجم، یکی از این آثار است که بخش اعظم آن از میان رفته است و تا پیداشدن نسخه ای کهن، تنها منبع پژوهشگران برای بازسازی بخشی از این دیوان، همین جنگ ها و تذکره ها هستند؛ بنابراین، شایسته است با جست وجوی دقیق تر در این دسته از منابع، مجموعه اشعار لامعی بار دیگر تدوین و عرضه شود. در این پژوهش، با جست وجو در منابع دست نویسی که مصححان پیشین دیوان لامعی بدانها دسترسی نداشته اند یا از آنها غفلت کرده اند، ابیات تازه ای از این شاعر کهن به دست دادیم.
    کلیدواژگان: لامعی گرگانی، نسخه های خطی، جنگ ها، تذکره ها، ابیات نویافته
  • حسن ذوالفقاری *، سید مهدی طباطبایی صفحات 57-76
    مثل به عنوان «ستون فرهنگ مردم» و یکی از اقسام ادبی، همواره محل توجه شاعران بوده است تا جایی که کاربرد آن به همراه تمثیل و استشهاد، یکی از ویژگی های سبکی در تاریخ ادب فارسی به شمار می آمده است. در دوره های تاریخی ادب فارسی، رویکرد شاعران به مثل یکسان نبوده است و هر چه خط سیر تاریخ ادبیات را از آغاز تاکنون ادامه می دهیم، در سده های اخیر، به دلیل پیوند بیشتر ادبیات با زبان و فرهنگ عامه، این رویکرد پر رنگ تر می شود. سبک هندی را می توان نقطه عطف کاربرد مثل در ادب فارسی دانست که آن را به یکی از معیارهای سنجش توانمندی شاعران تبدیل کرد و شاعران این دوره، افزون بر انعکاس امثال رایج در اشعار خود، در این موضوع نوآوری و مثل های تازه ای در ادب فارسی رونمایی کردند. بیدل از جمله شاعرانی است که مثل در اندیشه او جایگاهی ویژه دارد و کمتر غزلی از اوست که مثلی را در خود جای نداده باشد. این پژوهش در پی آن است تا با بررسی میزان و چگونگی تاثیرپذیری بیدل از امثال فارسی، نمونه هایی از ارسال مثل ها و ابیات مثل شده او به دست دهد. روش پژوهش به صورت اسنادی و با استفاده از امکانات کتابخانه ای و شیوه تحلیل محتوا و طبقه بندی داده هاست.
    تازه های تحقیق
    نتیجه حاصل از این پژوهش را می توان در چند بند کلی ذیل بیان کرد:•مثل در غزلیات بیدل بازتاب گسترده ای دارد و او برای غنی سازی زبان و نیز تثبیت ادعاهای خود در ذهن مخاطب، از مثل استفاده می کند.
    •بررسی سبکی شعر بیدل بدون درنظر گرفتن مثل یا مثل واره های او کار پژوهش را ناقص خواهد کرد؛
    •لازمه پی بردن به مفهوم برخی از مثل های بیدل، آشنایی با هندسه ذهنی اوست؛
    •به دلیل قطع ارتباط شاعران پس از بیدل با سبک هندی، شاعران پس از وی، از مثل های او به طور گسترده استقبال نکردند؛
    با پیدایی انقلاب اسلامی و تغییر ساختار و محتوای شعر، موج جدیدی از رویکرد شاعران نسل انقلاب به بیدل به وجود آمد و بر همین اساس، در شعر امروز تقلیدهایی از مثل واره های بیدل مشاهده می شود.
    کلیدواژگان: بیدل، ضرب المثل، سبک هندی، امثال منظوم
  • غلامعلی فلاح* صفحات 77-95
    قصه در تاریخ فرهنگ بشری به مثابه وجودی حاضر و غایب است و تقریبا همه ادیان و کیش های توحیدی و غیرتوحیدی در کتاب های مقدس خویش از آن برای ابلاغ پیام و آموزه های خود بهره جسته اند تا آن جا که می توان قرآن کریم، معجزه جاویدان دین اسلام را، «قصه گویی» اعصار خواند. قرآن به دلیل تنوع مخاطبان از قالب قصه به ویژه قصه های پیامبران برای تقویت باورهای دینی و الگوسازی و معرفی اسوه و آشنایی مسلمانان با سنت های اسلامی و تربیت و ترغیب آنان به تدبر و مشاهده آیات الهی و جلوه های متکثر آفرینش و عبرت آموزی، غایت بهره را می برد. قصه یکی از ابزارهای مهم برای ابلاغ دعوت به وحدانیت خدا از طریق تصویر احوال و انبیای پیشین و جلوه های روز قیامت و بهشت و دوزخ است. بن مایه اصلی قرآن و قصه های پیامبران آن، تقابل خیر و شر یا به عبارت دیگر، دیالکتیک بخردی و نابخردی است. در این مقال بر آن هستیم که این بن مایه یا استعاره مفهومی را در قصه های قرآن واکاویم؛ لذا ابتدا واژه ظلم را از نظر لغوی در قرآن بررسی می کنیم و آنگاه جلوه های مختلف این فراروایت را در آن تبیین خواهیم کرد.
    تازه های تحقیق
    بدایت ظلم همان تعامل نامناسب بشر با پدیده های مادی است و از همین جاست که ظلم به حوزه های دیگر تسری پیدا می کند و جلوه بارز آن تجاوز به حقوق دیگران است.
    جهان مبتنی بر این حقیقت ثابت است که چالش مستمر بین خیر و شر و عدل و ظلم طی تاریخ بین اصناف و طبقات مختلف انسان ها در جریان بوده است. گاهی دایره خیر فراخ است و روحانیت و معنویت در آن می شکوفد و می بالد و گاهی دایره شر گسترده است که خیر را محدود می سازد. قهرمان قلمرو خیر و عدل، انسان مومن خردمند و حکیم نیکوکار و ضد قهرمان، آن فرد شریر ستمگر و تباهکار است. ظلم توازن عقل و وجدان را که باعث حفظ ایمان انسان فرهیخته می شود، نابود می کند تا وسوسه های شیطانی بر انسان چیره شود و او را به ستم وادارد. قرآن شکل های مختلف این ستم را در ضمن قصه های پیامبران چونان زنجیر بلندی تصویر کرده است که از روزگار آدم تا خاتم (ص) ادامه دارد.
    این ظلم در دوره های مختلف، شکل و اسلوب جدیدی پیدا می کند، اما جوهره و حقیقت آن در همه این ادوار یکی است و جلوه های بارز تقابل خیر و شر و توحید و شرک یا به عبارتی، بخردی و نابخردی است. بارزترین جلوه نابخردی در قرآن، شرک است؛ از همین رو، به محض آنکه پیامبری از دنیا رخت برمی کشید و عقل و خرد یا به تعبیری توحید مقلوب شرک و نابخردی می شد، پیامبر دیگری برانگیخته می شد تا مردم را به صراط مستقیم که همان عقل است رهنمون کند.
    به طور خلاصه انواع ستم در قرآن عبارت است از:الف. ستمی که از طبقه ای نشئت می گیرد و خود را از دیگر طبقات اجتماعی برتر می داند. اینان خود را در خرد، مال و منزلت از دیگران برتر می دانند. نمونه آن در قرآن قوم نوح(ع) است.
    ب. ستم با منحصرکردن آبشخورهای داخلی و خارجی به دست طبقه ای که خصلت ایشان تجمل پرستی، نژادپرستی و رفاه طلبی است که در قبیله عاد شیوع پیدا کرد.
    ج. ستمی که سخت با تکذیب دین مرتبط است. این ستم عدل را محو می کند و همه موازین حق را وارونه می سازد و این همان ستمی است که در جامعه ثمود (ع) رواج یافت.
    د. ستم قوم لوط (ع) که با عدول از جریان طبیعی تکوین صورت گرفت. این قوم به دلیل کبر و غرور با جریان طبیعی خلقت به محاربه برخاستند.
    سرشت گفتمان عقلی پیامبران، اعم از آدم و نوح و ابراهیم، با گفتمان عقلی پیامبر اسلام تفاوتی ندارد. این چالش بین نابخردی با بخردی پیوسته در طبیعت ساری و جاری است و در نهایت بخردی پیروز میدان است و نمایندگان نابخردی خواه نمرود باشد یا فرعون هرگز پیروز نخواهند شد.
    کلیدواژگان: قرآن، قصه های پیامبران، بن مایه، تقابل بخردی و نابخردی، توحید، شرک، ظلم
  • شهرام آزادیان، محمدعلی اجتهادیان* صفحات 97-111
    جامع التمثیل را محمدعلی حبله رودی در قرن یازدهم تالیف کرده است. این کتاب مجموعه ای است از امثال و حکم و نیز حکایات و مواعظ مرتبط با آنها. از این کتاب نسخه های خطی فراوانی در کتابخانه های مختلف جهان موجود است. نگارندگان در تلاش برای تصحیح انتقادی این کتاب متوجه دو تحریر متفاوت از آن شدند. کلیات این دو تحریر یکسان است، اما در برخی از مطالب و نیز شیوه نگارش با هم تفاوت های اساسی دارند. این مقاله به تفاوت های این دو تحریر و دلایل ترجیح یک گروه از نسخه ها بر دیگری می پردازد و می کوشد علل و انگیزه های به وجود آمدن این دو تحریر را بررسی کند؛ تا آنجا که در نهایت درمی یابیم آنچه به عنوان جامع التمثیل در ایران رایج است صورتی بسیار متفاوت از اصل کتاب حبله رودی است و احتمالا کسی در این کتاب دست برده و مطالبی را از آن کاسته یا به آن افزوده است تا جامع التمثیل به قامت کتابی صرفا واعظانه درآید و به عبارت دیگر، وجه وعظ آمیز و اخلاقی و مذهبی این کتاب بر وجه ادبی آن غلبه کند.
    تازه های تحقیق
    قدیمی ترین نسخه جامع التمثیل که در ایران استنساخ شده و نام و نشان آن در فهرست ها موجود است، به تاریخ 1234 ق است؛8 بنابراین، می توان چنین استنباط کرد که حدودا از اوایل قرن سیزدهم و پس از آن، صورت تغییریافته ای از کتاب جامع التمثیل در ایران رواج داشته است. بر این اساس، تغییراتی که در این کتاب داده شده، مسلما پیش از این تاریخ و احتمالا در ایران بوده است؛ زیرا این تغییرات فقط در نسخه هایی به چشم می خورد که در ایران کتابت شده اند.
    سبب اختلاف این دو تحریر را می توان چنین حدس زد که چون یکی از فواید و اغراض جامع التمثیل موعظه و اخلاق شمرده می شده و دست مایه مناسبی برای واعظان و عالمان دینی بوده است، کسی احتمالا از سنخ همین وعاظ و علما9 به فکر افتاده است تا تغییراتی در تحریر نخست ایجاد و به پندار خود آن را کامل تر و مفیدتر کند؛ از این رو، تعداد امثال آن را کاهش داده و بخش امثال منطبق بر آیات قرآن را حذف کرده است؛ چون هر دوی این بخش ها صرفا یک مبحث ادبی بوده اند و به کار موعظه نمی آمده اند. از طرفی، حکایت هایی را به آن اضافه کرده یا از آن کاسته است و بخش هایی را در موعظه و اخلاق یا خود نگاشته یا به احتمال زیاد از کتاب های دیگر انتخاب کرده و به آن افزوده است و حاصل این کار تحریر دوم کتاب جامع التمثیل شده است.
    از آنپس، این تحریر دوم، به سبب اقبال عامه، در ایران تکثیر شده و جای اصل کتاب را گرفته است تا جایی که نسخه های اصلی کتاب در هند مهجور مانده اند و در نهایت جامع التمثیلی که در ایران شناخته شده و طبع و ذوق خوانندگان ایرانی آن را پسندیده است، با اصل کتاب حبله رودی10 تفاوت های فراوانی یافته است.
    کلیدواژگان: جامع التمثیل، مجمع الامثال، ضرب المثل، موعظه، حکایت، تحریرهای متفاوت
  • علی افضلی*، زینب قاسمی اصل صفحات 113-133
    یکی از مسائلی که در خوانش یک اثر ادبی مورد توجه قرار می گیرد، بررسی نحوه بازخورد تصویر اجتماع و روابط مختلف موجود در جامعه در دنیای تخیل نویسنده است. آن چه در ذهن نویسنده می گذرد بی تردید از برداشت ها، قضاوت ها و احتمالا ایدئولوژی های سیاسی اجتماعی زمان او خالی نیست. احمد محمود، نویسنده نام آشنای خطه جنوب، در رمان همسایه ها با نگاه واقع گرایانه خود توانسته است با نشان دادن مراحل رشد و تکوین یک نوجوان بر گستره روزگار ملی شدن صنعت نفت و دوره فعالیت های حزبی، دغدغه های نسلی را عیان کند. آشنایی همه جانبه نویسنده با اقلیم و فضای روزگار داستان، خلق زبان و توصیفات قوی، شخصیت های ملموس و دوست داشتنی، روایت خطی و پرکشش، نمایش واقعی و باورپذیر از فرهنگ و عقاید و گرفتاری های مردم و ارائه تصویری صادقانه از وقایع سیاسی دوره ملی شدن صنعت نفت، از مهم ترین شاخصه های این اثر است. «خالد» در رمان همسایه ها در حقیقت نماد ملتی است که روزگاری طولانی گرفتار استعمار بیگانه بوده و حقوق خویش را نشناخته است، اما سرانجام به آن مرحله از شناخت می رسد که در راه ملی گرایی حقیقی خود، با جهل، فقر و ظلم مبارزه می کند.
    تازه های تحقیق
    بازنگری کلی آثار احمد محمود و به ویژه رمان همسایه ها، شناخت عمیق و بی واسطه او را از زندگی و ذهنیات مردمان جنوب در جامعه ای توسعه نیافته نشان می دهد. رمان همسایه ها، ارزشی مردم شناسانه دارد که با ثبت اسناد دوره ای در معرض تغییر، عکس هایی واضح از دورانی مبهم و هراس انگیز به دست می دهد. آنجا که او به گزارش واقعیت پیرامونی در شرایط مبارزه ، روزگار شکست ، انقلاب و جنگ می پردازد و عنصر تخیل را در خدمت پیوند دادن هزار تکه زندگی دور و بر و تجربه شده می آورد، به توفیق دست یافته است و اعتبار او در جامعه ادبی به خاطر ترسیم صادقانه فضای شبه تاریخی در جامعه ای ملتهب و توفان زده است . نویسنده ای ایرانی که توانسته است صادق و هوشمند، وضعیت جنوب کشور خویش را به مثابه جنوب جهانی فقیر و تحت ستم و نابرابری در تلاش برای دگرگونی شرایط دشوار و در نهایت، رفتار انسان های مبارز را علیه نادانی و ناداری و ستم نشان دهد. رمان همسایه ها با فضای رئالیستی خود به خوبی توانسته است دغدغه های یک نسل و حوادثی را که در سال های منتهی به ملی شدن صنعت نفت به وقوع پیوسته است، از زبان نوجوانی جنوبی بیان کند. تجربه مشترک نویسنده با قهرمان داستان از نظر حوادث سیاسی و اجتماعی و همچنین بافت فرهنگی که در آن بالیده اند، کمک زیادی به نزدیک شدن حوادث داستان به واقعیت های زندگی مردم آن دوره کرده است. زبان و لحن ساده و بی تکلف خالد، نمایشی محسوس و باورپذیر از باورها، آداب و رسوم، فرهنگ و عقاید مردمان عرضه می کند. خالد در این رمان همچون دیگر مردمی که از جهل و ناآگاهی به بیداری می رسند، یک مسیر تکاملی را طی می کند. خالد در واقع نماد ملتی است که روزگار طولانی گرفتار استعمار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بیگانه بوده و حقوق خویش را نشناخته است، اما سرانجام به آن مرحله از معرفت و شناخت می رسد که خود با جهل، فقر، ظلم و استثمار مبارزه می کند.
    فقر و حرمان، شکنجه ها و بلاهای مختلفی که مردم تحمل می کنند، نوع اندیشه ها، باورهای خرافی، بی سوادی، شیوع فساد و بیماری های ناشی از آن، نبود امکانات بهداشتی مورد نیاز مردم، مرگ و خودکشی در اثر فقر اقتصادی، حاکمیت تفکر مردسالار در جنبه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی مردم، تضییع حقوق زنان و جایگاه نامناسب و به عبارت بهتر جایگاه فراموش شده آنان در اجتماع، همه در رمان به خوبی نمایش داده شده است.
    این رمان از نظر سیاسی اهمیت فراوانی دارد؛ چرا که هر بخش آن روایت گر گوشه ای از تاریخ سیاسی واقعی و مستند ایران در دهه سی است. نویسنده تمام تلاش خود را به کار بسته است تا وقایع با همان ترتیب واقعی و درست خود روایت شوند تا جایی که درون مایه غالب بر رمان، درون مایه سیاسی است. این رمان فقط روایت زندگی خالد نیست، بلکه تصویری رئالیستی از چهره واقعی مردمی است که در آن دوره زیسته اند و از ناآگاهی به مبارزه و استقلال طلبی و مجاهدت در راه وطن رسیدند.
    کلیدواژگان: احمد محمود، ملی شدن صنعت نفت، رمان همسایه ها، دهه بیست شمسی
  • محمد شادروی منش* صفحات 135-148
    در برخی متن های ادبی فارسی تعبیری مثل گونه به کار رفته است که تاکنون در هیچ یک از فرهنگ های فارسی، از قبیل لغت نامه و منابع امثال و حکم مدخل نشده و مغفول مانده است. بر همین اساس، به نظر می رسد به توضیحی نیاز دارد. این تعبیر در دیوان ادیب الممالک فراهانی، قاآنی شیرازی و تقی دانش، به صورت های «بره ابن حاجب»، «میش ابن حاجب» و «گوسفند ابن حاجب» آمده است. مقاله حاضر ریشه داستانی تاریخی این تعبیر را بررسی می کند و نشان می دهد که منظور از ابن حاجب مذکور، ابن حاجب نحوی، صاحب شافیه و کافیه، زیسته در قرن ششم و هفتم هجری قمری است که در حکایتی افسانه وار با خواجه نصیرالدین طوسی ارتباط می یابد. بر اساس این حکایت، پس از فتح بغداد به دست هلاکو و سقوط خلافت عباسیان، ابن حاجب که با خواجه نصیرالدین سابقه عداوتی داشت ، از بیم وی پنهان شده بود و خواجه نصیرالدین با ترفندی خاص و با استفاده از گوسفندانی که به اهل هر خانه در بغداد سپرده بود، موفق شد ابن حاجب را بیابد. همچنین مجعول بودن این حکایت با ذکر دلایلی در طی مقاله روشن شده است.
    تازه های تحقیق
    تعبیر بره/ گوسفند/ میش ابن حاجب که گاه در شعرهای فارسی به کار رفته است، اشاره به داستانی افسانه وار دارد که بر اساس آن، خواجه نصیرالدین طوسی برای یافتن ابن حاجب نحوی که از بیم انتقام وی پنهان شده بود، به ترفندی زیرکانه متوسل شد؛ بدین طریق که دستور داد گوسفندانی را در اختیار اهل بغداد قراردادند و مقرر داشتند که پس از مدتی معین از وزن آنها چیزی کم یا بدان افزوده نشود. پس از مدت مقرر، تنها گوسفندی که در مخفیگاه ابن حاجب بود، چنین وضعی داشت و خواجه نصیر بدین طریق او را یافت و به قتل رساند.
    دلایل متعددی صحت تاریخی ماجرا را رد می کند. مهم ترین این دلایل این است که ابن حاجب در26 شوال 646 ق در اسکندریه مصر، حدود ده سال پیش از فتح بغداد به دست هلاکو (در سال 656 ق) کشته شده بود؛ بنابراین، مجعول بودن حکایت محرز است و باید آن را صرفا تلمیحی داستانی دانست.
    این تعبیر که از عصر قاجار و پس از آن در شعر فارسی شواهدی دارد، از این جهت که معطوف به حکایت یا ماجرایی است، باید از مقوله «مضاف و منسوب» هایی مانند «بز اخفش»، «گاومیش/ گاو حاجی میرزا آقاسی»4 و «لحاف ملا نصرالدین» شمرده شود، هر چند از نظر نوع ترکیب اضافی با آنها تفاوتی نیز دارد. در سروده هایی که در متن مقاله بدان ها اشاره شده است، گویندگان ابیات با چاق شدن کسی بر اثر بهره مندی از کسی یا چیزی و لاغر شدن او بر اثر هراس از کسی یا دیدن هیبت او، مضمون سازی کرده اند و معنی غایی آن به کسی اشاره دارد که احوالش بی ثبات و در معرض تغییر و تبدیل است.
    کلیدواژگان: ابن حاجب، امثال و حکم، بره ابن حاجب، گوسفند ابن حاجب، میش ابن حاجب
  • علیرضا محمدی کله سر* صفحات 149-168
    هجویری در تعاریف خود از مبانی و اصطلاحات تصوف، ضمن پایبندی به سنت های پیشین از روشی خاص نیز بهره گرفته است که می تواند تفاوت های نگاه وی به این مقولات را توجیه کند. هدف این مقاله بررسی اصول روش شناختی هجویری به منظور تحلیل رویکرد وی در تعریف اصطلاحات تصوف است. مهم ترین اصول روش شناختی در کشف المحجوب عبارت از محوریت فنا و تاکید بر محدودیت های ذاتی بشری است. هجویری در بخش های مختلف تعریف، تفسیر، مقایسه و نقد اصطلاحات تصوف، با تکیه بر یکی از این اصول دیدگاه های خود را بیان کرده است. وی در تعریف اصطلاحات و در نقد کارآیی آنها، بیشتر بر اصل نخست؛ در نقد تعاریف دیگران، بیشتر بر اصل دوم و در مقایسه اصطلاحات، بر هر دو اصل تکیه می کند. اصول یاد شده به تاویل های هجویری از آیات، تمثیل ها و داستان واره ها نیز جهت می دهد. این اصول، ارتباطی معنایی را میان اصطلاحات تصوف در کشف المحجوب آشکار می کند و نگاه هجویری را در مرز دو وجه تعریف پذیری و تعریف ناپذیری اصطلاحات در نوسان نگاه می دارد.
    تازه های تحقیق
    سنت عرفان اسلامی طی حیات خود شاهد تلاش های فراوانی برای تدوین و تفسیر اصول و مبانی تصوف و عرفان بوده است. در این میان، کشف المحجوب هجویری به دلایلی از جمله تلاش برای مقایسه، نقد و تفسیر اصطلاحات و اصول تصوف جایگاهی ویژه دارد. این تلاش موجب شده است تا خواننده با برخورد روشمند هجویری برای تعریف و تفسیر اصطلاحات روبرو باشد. با دقت در گفته های وی می توان دو اصل بنیادین را در شرح و تفسیر مبانی تصوف یافت: نخست، محوریت مفهوم فنا و نیستی و دوم توجه به محدودیت های ذاتی بشر و فاصله رفع ناشدنی میان حق و خلق. این دو اصل روش شناختی مبنای تعاریف، داوری ها و شرح های هجویری از اصطلاحات تصوف محسوب می شوند. وی در تعریف مستقیم اصطلاحات، بیش از همه بر اصل نخست تکیه می کند، در حالی که در نگاه انتقادی خود هنگام بحث از مشروعیت این اصطلاحات بر اصل نخست و در نقد تعاریف دیگران، بیش از همه بر اصل دوم تکیه دارد. هجویری در داوری و ارزش گذاری میان اصطلاحات نیز به فراخور بحث، بر یکی از دو اصل تکیه می کند. نقش بنیادین این اصول روش شناختی را نه تنها در تعاریف و تفاسیر، بلکه در تاویل تمثیل ها و داستان واره ها نیز می توان دید. گفتنی است دو اصل یاد شده را در دیگر متون عرفانی نیز می توان یافت، ولی چنان که نشان داده شد، این دو در کشف المحجوب به عنوان اصول سازنده نظام فکری و تحلیلی هجویری عمل می کنند.
    ابتناء نگاه هجویری بر این دو اصل، پیوندی ناگسستنی میان اصطلاحات تصوف را در کشف المحجوب پدید آورده است؛ چنان که تعریف هر اصطلاح ناخواسته پای دیگر اصطلاحات را نیز به میان باز می کند. در حالی که در بسیاری از متون مشابه می توان شاهد غلبه استناد در شرح مبانی تصوف بود، کم رنگ شدن این عامل را در کشف المحجوب باید نتیجه شیوه نظام مند هجویری در برخورد با این مبانی و اصطلاحات دانست. می توان گفت جایگاه ویژه هجویری در تصوف، بیش از آنکه در گرو مکاتب و نحله های تاریخی و اعتقادی باشد، در گرو روش شناسی وی در تفسیر تصوف است.
    کلیدواژگان: هجویری، روش شناسی، اصطلاح شناسی، تصوف، فنا
  • معصومه امیرخانلو* صفحات 169-186
    در دستور نقش گرا، زبان دارای نقش و کارکردهای مختلف در جامعه و پدیده های اجتماعی است؛ از این رو، می توان با این رویکرد پدیده های زبانی را بررسی کرد. مطابق با نظریه نقش گرا الگوهای تجربه در قالب فرآیندها و از طریق فرانقش اندیشگانی تجلی می یابند. بر این اساس، می توان با بررسی انواع فرآیندهای موجود در افعال و تعیین میزان فراوانی آن، از نوع رفتار زبانی شاعر یا نویسنده در بازنمایی جهان واقع آگاه شد؛ برای مثال، حافظ در غزل های عاشقانه و قلندرانه خویش، از فرآیندهای مادی که بر بیان دنیای بیرون دلالت دارد، بیشتر از سایر فرآیندها بهره برده است و یا فرآیندهای کلامی در غزل هایی با فضای مناظره گونه و روایی، در کنار سایر عناصر روایت به کار رفته اند.در این مقاله افعال صد غزل حافظ در چارچوب دستور نقش گرای هلیدی بررسی شده است. آگاهی از بسامد انواع فرآیندهای فعلی و چگونگی کاربرد آن در غزل ها به عنوان شاخص سبکی لحاظ شده است.
    تازه های تحقیق
    بر طبق نظریه هلیدی، با شناخت فرآیندهای فعلی می توان به نوع برخورد زبانی وی با دنیای درون و بیرون ذهن شاعر یا نویسنده دست یافت؛ از این رو با این رویکرد، افعال به کار رفته در صد غزل حافظ بررسی و نتایج زیر حاصل شد:•حافظ از فرآیندهای مادی که بر بیان دنیای بیرون دلالت دارد، در غزل های عاشقانه و نیز قلندرانه بیشترین بهره را برده است؛
    •فرآیندهای رابطه ای، یا برای ارتباط بین انواع فرآیندها به کار رفته و یا با نسبت دادن اموری خارج از عرف به امور غیر جاندار، باعث آشنایی زدایی در شعر شده است؛
    •فرآیندهای رفتاری عمدتا در کنار فرآیندهای مادی، در ساخت غزل عاشقانه به کار رفته اند و تکمیل کننده کنش های عاشق و معشوق به شمار می روند؛
    •فرآیندهای کلامی در غزل هایی با فضای مناظره گونه و نیز در غزل های روایی، در کنار سایر عناصر روایت به کار رفته اند؛
    •فرآیندهای ذهنی در غزل هایی است که از دیگر غزل ها فضای انتزاعی بیشتری دارد. مدرکان این فرآیندها به طور اعم، اغلب از شخصیت های مثبت غزل حافظ اند؛
    •در فرآیندهای وجودی، افعال وجودی اغلب به صورت منفی به کار رفته اند که عناصر موجود در آنها، به دنیای واقعی حافظ راهی ندارند؛ اما بر عکس، عناصر موجود غزل وی، همگی، جز بیان آلودگی و فساد زمانه نیست.
    کلیدواژگان: دستور نقش گرا، هلیدی، فرآیندهای فعلی، غزلیات حافظ
|
  • Abdoreaz Seif, Mohammad Javad Azimi* Pages 1-18
    The word “Cycle” (Dowr in Persian) has been used in the old prosody, but cyclic meter has been discussed anymore. Cyclic meters, in modern prosody, refers to a group of intermitted-basis meters that standing a long syllable instead of stretched syllable at the end of half-hemistich makes no disorder in the meter, and the poet is allowed to use a stretched syllable in half-hemistich of these meters instead of a long syllable. The definition of cyclic meter and its circumstances have been always controversial between experts. Cycle in music and old prosody, explanation of cyclic meters circumstances, a critical analysis of cyclic meters features and their differences with intermitted-basis meters are being studied in present paper. The definition of "periodicity" and "the silence time in half-hemistich" for the meters in Persian poetry and the origin of poetic license will subsequently be reviewed and the distinction between cyclic and non-cyclic prosodies will be discussed on the basis of these two features.
    Keywords: Cycle (Dowr), Cyclic Meter, Intermitted, basis Meters, Persian Prosody, Poetic License
  • Nasser Alizadeh, Bahram Afzali* Pages 19-37
    A new antagonistic discourse has been formed among intellectuals, in the intellectual history of the world. Some anti-British, and after September 1941 anti-American activities are evident among Iranian intellectuals under the rule of Pahlavi I. The western's anti-west beliefs disclose the unjust behavior of west in contrast to non-westerns, what Chamskey introduces as one of intellectualism components. As a component of intellectual discourses, anti-west activities appear in fiction works of some authors. Based on a documentary and library analytic- descriptive method, the concept of anti-west component has been reflexed in fiction works of Hedayat, Al-e-Ahmad and Sāedi in form of any xenophobia and anti- hegemonic concepts through the present paper. The humiliation feelings of Iranians against the greatness of their past history, civilization and their original culture, and their criticism and pessimistic attitude toward the West because of the disgraceful history of colonialism and despair of their intellectuals after the coup of August 1941 are the reasons can be considered for anti-west discourses in Iran. Hedayat has criticized, in some of his works, the American-propaganda and has revealed the American's inhumane treatments. Al-e-Ahmad's anti-west attitudes appear in his criticism to the exploitation of his country by foreigners and to the manifestation of western civilization and anti-Americanism. Sāedi's anti-west beliefs appear in form of anti-colonialism, anti-Americanism and anti-Russian attitudes.
    Keywords: Anti, west activities, Fiction works, Sādeq Hedāyat, Jalāl Al e, Ahmad, Gholamhossein Sāedi
  • Esmaeil Shamoushaki* Pages 39-56
    Lamei Gorgani was a famous poet who lived in 5th century AH during the reign of great Seljuks. Since he belongs to the period of cultural transition from the Ghaznavids to the Seljuks, he can be considered as an important notable poet, and because the volume of court and official poetry in early Seljuk period (the period of Tughril, Alp Arsalan and Malik Shah) was less than the periods before and after Lamei, so it can be said that he was the most prominent poet of Seljuk court who had composed odes in praise of 'Amid al Molk Kondori, the Seljuk portentous rationalist minister. There is no complete Divan of him. There are some incomplete copies of his works which none of their writing history goes before the Qajar era and are all collected from different anthologies and biographies. With about 1200 verses by the efforts of some scholars such as Nafisi, Dabir-Siyaqi and Ali Ashraf Sadeqi, his incomplete divan has been frequently published.Another part of this old poet may be recovered through a careful search in manuscripts.Including his 52 newly founded verses, this article introduces new resources of Lamei's poems.
    Keywords: Lamei Gorgani, Manuscripts, Anthologies, Biographies, Newly, founded verses
  • Hasan Zolfaghari *, Seyed Mahdi Tabatbaie Pages 57-76
    As a "pillar of popular culture" and as a literary genre, proverb has been always paid attention by poets to the point that its utilization besides allegory and allusion is considered as one of stylistic features of Persian Literature. Poets have not had same approach toward proverb in different historical periods of Persian literature, and as the trajectory of literary history continues from the beginning until now, this approach gets more highlighted; especially in recent centuries due to the stronger literary links exist between language and folklore. The Indian Style can be considered as the turning point of proverb utilization in Persian literature that made it a criterion to assess the poet's capability; and the poets of this period unveiled some new proverbs and other innovations in addition to common proverbs existed in poems. Bidel was one of those poets who considered a notable position for proverb and there are less of his sonnets with no proverb in it. Providing some examples of Bidel's verses, this study is to evaluate the rate and the quality of his impressibility from Persian proverbs.The research has been accomplished on the basis of documentaries and library facilities by the method of content analysis and data classification.
    Keywords: Bidel, Proverb, Indian Style, Poetic Proverbs
  • Gholamali Fallah* Pages 77-95
    In the history of Human-culture, story is like one who is absent while he is present, and almost all monotheistic and non-monotheistic religions have used it in their Holy Books to convey their messages and teachings, in a way that the Holy Quran, the Islam's eternal miracle, can be considered as the "storytelling" of the ages. Storytelling has been exploited in Quran, especially the tales of the prophets, to strengthen the religious beliefs, to introduce role models, to make Muslims familiar with Islamic traditions, and to encourage them to look and reflect upon the divine revelations and numerous manifestations of creation due to the diversity of its audiences. Storytelling is one of the most important tools to convey the God's invitation to accept His unity portraying the lives of earlier prophets, the day of resurrection, heaven, and hell. The main theme of The Holy Quran, and the stories of the prophets in it, is the confrontation of Wisdom vs. Idiocy (or good and evil). It has been tried, in present paper, to explore this theme or conceptual metaphor in the stories of Holy Quran. So, initially the word "oppression" is lexically studied in Quran, and then, various manifestations of this meta-narrative will be explained in it.
    Keywords: The Holy Quran, the stories of the prophets, Theme, Wisdom vs. Idiocy, Monotheism, Polytheism, Oppression
  • Shahram Azadian, Mohammad Ali Ejtehadian* Pages 97-111
    Jāmiʻ al-Tamthīlwas written in 11th Century AH. by Muḥammad ʻAlī Hablehrūdī. This book is a collection of proverbs, insights and anecdotes and some sermons associated with them. There are a lot of manuscripts of this book in different libraries all over the world. The authors have found two different forms of writing through their critical corrections. Although both forms are generally similar, they are fundamentally different in content and style of writing. The differences between these two forms of writing and the reasons why one of them is preferred are payed attention, in present essay, and the incentives which made them to exist are studied. The results show what we know as Jāmiʻ al-Tamthīl in Iran is a different manifestation of Hablehrūdī's work and it is likely that someone has changed it and has added to or reduced its content to make Jāmiʻ al-Tamthīl seem as a merely preaching book, or in other word, or to help its preaching, ethical and religious aspects to overcome its literary aspect.
    Keywords: Jāmiʻ al Tamthīl, Majma al Amthal, Proverb, Preaching, Allegory, Diferent Forms of Writing
  • Ali Afzali *, Zeynab Qasemi Asl Pages 113-133
    Reviewing the feedback of society's image and different relations in society in in the world of imagination is one of the issues is considered when a literary work is studied. Undoubtedly what is going on in the mind of writer is not empty from impressions, judgements and socio-political ideologies of his life period. Ahmad Mahmud, the well-known writer of Iran's southern regions, has been able to make, in his novel The neighbors (Hasāye-hā), the concerns of his generation clear through a realistic view on different stages of growth and development of a teenager in the period of oil industry nationalization and party activities. The author's familiarity with the climate and atmosphere of the days of the story, creation of a strong language and descriptions, creation of lovely and tangible characters, using a linear and attractive narration, showing the people's culture, beliefs and problems in a real and believable manner, and presenting an honest picture of the political events of the period of oil industry nationalization are among the most important features of the work. "Khalid" is, in fact, the symbol of a nation who had been long involved with a foreign colonialism and was not aware of its own rights, but finally gets to a step of recognition that begins to fight ignorance, poverty and oppression in its way to real nationalism.
    Keywords: Ahmad Mahmud, Oil Industry Nationalization, Has?ye, h?(the neighbors), 1940s
  • Mohammad Shadrooymanesh* Pages 135-148
    There is a semi-proverbial expression in some Persian literary texts that has not yet indexed in none of Persian dictionaries –such as Loqat-nameh or any other proverb references and has been totally neglected. Accordingly it seems necessary being explained. It has been mentioned under different topics such as Ibn-e Hâjib’s lamb, Ibn-e Hâjib’s sheep, Ibn-e Hâjib’s ewe in Divans of Adib-ol-Mamâlek, Ghâ’âni, and Taghi Dânesh. The present essay is to explore the historical-fictional roots of the subject and to show that Ibn-e Hâjib in the story related to this proverb is the Arabic grammarian who lived in 6th and 7th centuries AH (12th -13th centuries AD) who linked to al-Dīn Tūsī in a legendary story. On the basis of the story, after the conquest of Baghdad and fall of Abbasid caliphate by Hulagu Khan, Ibn-e Hâjib was hiden for fear of Khawaja Nasīr due to a history of animosity with him, and Khawaja could find him using a special trick entrusting sheep to each household in Baghdad. It has also been made clear that the story is fabricated according to the reasons mentioned.
    Keywords: Ibn, e Hâjib, Persian proverbs, Ibn, e Hâjib's lamb, Ibn, e Hâjib's sheep, Ibn, e Hâjib's ewe
  • Alireza Mohammadi Kaleh, Sar* Pages 149-168
    Adhering to the old traditions, Hujviri employs a particular method in his own definitions of the principles and terminology of Sufism that can justify his different comment on such matters. Present essay is to study Hujviri’s methodological principles to analyze his approach in definition of mystical terms. Centrality of human annihilation and the focus on his inherent limitations are the most important methodological principles of Hujviri in Kashf al-Mahjub. Emphasizing one of these principles, Hujviri has expressed his ideas in different sections of definition, interpretation, comparison and evaluation of Sufism terminology. He focuses more on the first principle to define the terms and to criticize their efficiency; on the second principle to evaluate the other's definitions; and on both principles to compare the terms. The above-mentioned principles make the direction of Hujviri’s hermeneutic of Quranic verses, allegories and stories clear. They also reveal a semantic relation in Sufism terms in Kashf al-Mahjub and fluctuate Hujviri’s viewpoint between definability and indefinability of terms.
    Keywords: Hujviri, Methodology, Terminology, Sufism, Annihilation
  • Masoumeh Amirkhanlou* Pages 169-186
    Language has different functions and uses in society and social phenomena in functionalist grammar. So, linguistic phenomena can be studied through this approach. On the basis of functional theory, patterns of experience manifest in form of processes through idealistic meta-functions. Accordingly, we can realize the linguisticbehavior of the poet or the writer in world representation studying different types of existing processes in verbs and determining their frequencies. For example, Hafiz, in his romantic and Qalandar lyrics, uses material processes which imply expression of the outside world more than the other processes, or verbal processes are used besides other elements of narration in some sonnets with debate and narrative space. In this article, the verbs of 100 of Hafiz's sonnets are studied in the framework of Halliday's systemic functional grammar (SFG). Knowing the frequency of several types of verbal processes and how to apply them in sonnets has been considered as a stylistic criterion.
    Keywords: Functional Grammar, Halliday, Verbal Processes, Hafiz's Sonnets