فهرست مطالب

دستاوردهای روانشناختی - سال بیست و یکم شماره 1 (پیاپی 11، بهار و تابستان 1393)

مجله دستاورد های روانشناختی
سال بیست و یکم شماره 1 (پیاپی 11، بهار و تابستان 1393)

  • تاریخ انتشار: 1393/06/15
  • تعداد عناوین: 12
|
  • باقر غباری بناب، محسن رفیع خواه، محمد مهاجرانی صفحات 1-14
    وقایع آسیب زا و ناراحت کننده هم می توانند منجر به واکنش منفی و استرس گردد و هم واکنش مثبت و تعالی پس از آن را برای فرد به همراه داشته باشد، که اصطلاحا رشد پس از آسیب نامیده می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه متغیرهای حمایت اجتماعی ادراک شده و دلبستگی به خدا با واکنش مادران دارای کودک کم توان جسمی در برابر رویدادهای آسیب زا صورت گرفت. با توجه به هدف ذکر شده، پژوهش حاضر از نوع تحقیق همبستگی است. نمونه اولیه این پژوهش شامل 127 مادر دارای فرزند کم توان جسمی بود که از این میان 108 مادر که حداقل یک رویداد آسیب زا را تجربه کرده بودند انتخاب شدند و به پرسشنامه های ابعاد دلبستگی به خدا (AGI)، حمایت اجتماعی ادراک شده و رشد پس از آسیب (PTG) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که میان دلبستگی ایمن به خدا، دو خرده مولفه از حمایت اجتماعی (حمایت خانواده و حمایت اشخاص خاص) و احساس قصور با رشد پس از آسیب رابطه وجود دارد. یافته های به دست آمده نشان داد که دلبستگی ایمن به خدا و حمایت اجتماعی عوامل تسهیل گر و مفیدی برای رشد پس از آسیب می باشند که می توانند واکنش افراد را نسبت به رویدادها و حوادث پیرامون پیش بینی کنند.
    کلیدواژگان: دلبستگی به خدا، حمایت های اجتماعی ادراک شده، رشد پس از آسیب، کم توانی جسمی
  • محمدباقر کجباف، لیلا اسماعیلی، مریم اسماعیلی صفحات 15-32
    هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله گروهی مبتنی بر بخشش بر بهزیستی روانشناختی جانبازان و همسران آنها بود. طرح پژوهش از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری تحقیق جانبازان و همسران آنها در سال 1391 شهر اصفهان بود و نمونه تحقیق 20 زوج بود که به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (1995) بود. مداخله گروهی مبتنی بر بخشش بر روی گروه آزمایش به مدت 5 هفته و به مدت 15 ساعت اجرا گردید و به گروه کنترل هیچ آموزشی داده نشد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) استفاده شد. نتایج نشان داد که مداخله گروهی مبتنی بر بخشش بر بهزیستی روانشناختی جانبازان و همسران آنها در پس آزمون موثر بوده است (01/0P<). همچنین میانگین نمرات در خرده مقیاس های روابط مثبت با دیگران و رشد شخصی افزایش معناداری پیدا کرده بود.
    کلیدواژگان: بخشش، بهزیستی روانشناختی، جانبازان و همسران
  • سیمین غلامرضایی، مهناز مهرابی زاده هنرمند، یدالله زرگر، ایران داودی، سودابه بساک نژاد صفحات 33-54
    هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر روان درمانی بین فردی بر عملکرد روانی – اجتماعی و مولفه های اختلال خوردن در دانشجویان دختر دانشگاه لرستان بود. پژوهش حاضر از نوع آزمایشی میدانی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه بود. نمونه گیری در این پژوهش طی دو مرحله انجام گرفت. در مرحله اول تعداد 641 دانشجوی دختر از میان دانشکده های مختلف دانشگاه لرستان به صورت تصادفی مرحله ای انتخاب شدند. در مرحله بعد 32 دانشجو بر اساس ملاک شمول نمره 20 و بالاتر در پرسشنامه نگرش های خوردن به طور تصادفی ساده انتخاب شدند و به صورت تصادفی به گروه آزمایش و گروه گواه گمارده شدند. در این پژوهش به منظور سنجش مولفه های اختلال خوردن از آزمون نگرش خوردن و برای سنجش عملکرد روانی- اجتماعی از پرسشنامه ارزیابی آسیب بالینی استفاده شد. در مورد گروه آزمایش مداخله درمانی شامل 14 جلسه درمان بین فردی بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) استفاده شد. نتایج نشان داد بین دو گروه از لحاظ عملکرد روانی – اجتماعی و مولفه های اختلال خوردن تفاوت معنی داری به نفع گروه آزمایش وجود دارد. بنابراین می توان بیان داشت درمان بین فردی در بهبود عملکرد روانی – اجتماعی و کاهش مولفه های اختلال خوردن دانشجویان گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه موثر بوده است.
    کلیدواژگان: روان درمانی بین فردی، عملکرد روانی اجتماعی، مولفه های اختلال خوردن، دانشجو
  • فتانه فتحی، علیرضا حاجی یخچالی، ذکرالله مروتی صفحات 55-78
    هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی علی ویژگی های شخصیت و باورهای هوشی با خودکارآمدی تحصیلی و عملکرد تحصیلی با میانجی گری هدف های پیشرفت در دانش آموزان دختر دبیرستانی خرم آباد بود. شرکت کنندگان در این پژوهش 280 نفر از دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان شهر خرم آباد بودند، که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش مقیاس نظریه تلویحی هوش (ITIS)، پرسشنامه شخصیتی نئو-فرم کوتاه (NEO-FFI)، مقیاس هدف های پیشرفت (AGOS) و مقیاس کارآمدی تحصیلی بودند. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده روش تحلیل مسیر انجام گرفت. جهت آزمون روابط غیرمستقیم از روش بوت استراپ (نرم افزار (AMOS-20 استفاده شد. نتایج نشان دادند، که مسیرهای غیرمستقیم باور هوشی ذاتی از طریق جهت گیری هدف عملکردگرا روی عملکرد تحصیلی و باور هوشی افزایشی از طریق جهت گیری هدف تبحرگرا روی عملکرد تحصیلی معنی دار بود. همچنین وظیفه شناسی نیز از طریق جهت گیری هدف تبحرگرا روی عملکرد تحصیلی معنی دار بود، اما باز بودن نسبت به تجربه از طریق جهت گیری هدف تبحرگرا روی عملکرد تحصیلی معنی دار نبود. برازش بهتر از طریق حذف مسیرهای غیرمعنی دار باور هوشی ذاتی و جهت گیری هدف تبحرگرا، باز بودن نسبت به تجربه و جهت گیری هدف تبحرگرا، توافق پذیری و جهت گیری هدف تبحرگرا، باز بودن نسبت به تجربه و خودکارآمدی تحصیلی، توافق پذیری و عملکرد تحصیلی و باز بودن نسبت به تجربه و عملکرد تحصیلی حاصل شد.
    کلیدواژگان: ویژگی های شخصیت، باورهای هوشی، هدف های پیشرفت، خودکارآمدی تحصیلی و عملکرد تحصیلی
  • چنگیز رحیمی، زهرا رسایی، نورالله محمدی صفحات 79-100
    هدف پژوهش حاضر بررسی توانایی آزمون عملکرد مداوم (CPT) در تشخیص افتراقی بیماران دارای اختلالات روانپزشکی و گروه بهنجار بود. پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بود. با روش نمونه گیری در دسترس، 27 بیمار اسکیزوفرن، 28 بیمار مبتلا به افسردگی اساسی، 29 بیمار مبتلا به وسواسی- اجباری و 29 فرد بهنجار انتخاب و بر اساس متغیرهای سن، جنسیت، سطح تحصیلات و وضعیت تاهل همتا شدند. عملکرد شناختی آزمودنی ها به وسیله آزمون CPT مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی شفه تحلیل شد. نتایج حاکی از آن بود که بیماران اسکیزوفرن و وسواسی در سه مولفه آزمون CPT (خطای حذف، پاسخ های درست و زمان واکنش)، و بیماران افسرده در دو مولفه آزمون (خطای حذف و زمان واکنش) در مقایسه با افراد بهنجار، به طور معناداری ضعیف تر عمل کردند، اما بین گروه های بیمار در هیچ یک از مولفه های آزمون تفاوت معنادار مشاهده نشد. بر اساس نتایج پژوهش حاضر آزمون CPT قادر به تفکیک بیماران مبتلا به اختلالات اسکیزوفرنی، افسردگی اساسی و وسواسی- اجباری از افراد بهنجار بود، اما نتوانست بین بیماران مختلف تفاوت معناداری قائل شود.
    کلیدواژگان: آزمون عملکرد مداوم، اسکیزوفرنی، افسردگی اساسی، وسواس، اجباری
  • سید موسی گلستانه، فهیمه عسکری صفحات 101-122
    کمک طلبی تحصیلی یکی از راهبردهای مهم خودتنظیمی است که در فرایند یادگیری دانش آموزان نقش به سزایی دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین متغیرهای انگیزشی، شناختی و شخصیتی با کمک طلبی و اجتناب از کمک طلبی تحصیلی در درس ریاضی بود. برای دستیابی به این هدف 557 دانش آموز پایه های اول تا چهارم مدارس متوسطه شهر بوشهر به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای در پژوهش شرکت کردند و پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت و پرسشنامه انگیزشی شناختی زوشو و بارنت را تکمیل نمودند. از میان متغیرهای بررسی شده، عوامل فراشناخت، اهداف عملکرد- گرایشی، ارزش تکلیف، سازماندهی، نیاز به شناخت و ویژگی شخصیتی وظیفه شناسی بهترین پیش بینی کننده کمک طلبی تحصیلی بودند و عوامل آموختن سریع، مرور، ویژگی شخصیتی روان رنجوری، تعلل ورزی، ارزش تکلیف و فراشناخت بهترین پیش بینی کننده اجتناب از کمک طلبی بودند. بر طبق نتایج، عوامل انگیزشی، شناختی و شخصیتی بر رفتار کمک طلبی تحصیلی نقش دارند. در پایان نتایج تحقیق بر اساس نظریه های هدف گرایی، شخصیت و فراشناخت مورد بحث قرار گرفته اند.
    کلیدواژگان: کمک طلبی، اجتناب از کمک طلبی، انگیزش، شناخت، شخصیت
  • طاهره نظمی، نجمه حمید، سودابه بساک نژاد صفحات 121-142
    هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر گروه درمانی تفکیکی بر هم وابستگی و تمایزیافتگی خود زنان دارای همسر معتاد شهرستان اندیمشک بود. طرح این پژوهش از نوع آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون، با گروه گواه و پیگیری است. نمونه اولیه، شامل 56 نفر زن دارای همسر معتاد بودند که از بین مراجعین مراکز ترک اعتیاد شهرستان اندیمشک به روش نمونه گیری داوطلبانه در دسترس انتخاب شدند. تعداد 30 نفر آزمودنی به شیوه تصادفی از بین افرادی که نمره 40 و بالاتر در شاخص هم وابستگی هالیوک (HCI) کسب کرده بودند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت گروه درمانی تفکیکی قرار گرفتند اما در این مدت گروه گواه مداخله ای دریافت نکردند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش شامل شاخص هم وابستگی هالیوک (HCI) و پرسشنامه ی تمایزیافتگی خود (DSI) بوده است، داده های حاصل با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری با کنترل پیش آزمون مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل آشکار ساخت که میان دو گروه آزمایش و گواه از لحاظ تمایزیافتگی و هم وابستگی تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0>p). همچنین در گروه آزمایش نسبت به پیش آزمون و گروه گواه میانگین هم وابستگی کاهش اما میانگین تمایزیافتگی افزایش یافته بود. نتایج حاصل در دوره پیگیری دو ماهه کماکان تداوم داشت.
    کلیدواژگان: گروه درمانی تفکیکی، هم وابستگی، تمایزیافتگی، زنان دارای همسر معتاد
  • کیومرث بشلیده صفحات 143-160
    هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی گر عزت نفس در رابطه رضایت زناشویی با رضایت شغلی معلمان مدارس راهنمایی شهر ماهشهر است. نمونه مورد مطالعه شامل 200 معلم زن و مرد بود که با روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش که یک طرح توصیفی از نوع همبستگی است، از ابزارهایی شامل پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ، مقیاس رضایت زناشویی، پرسشنامه خشنودی شغلی استفاده شد که همه ی این ابزارها از پایایی و روایی مناسبی برخوردار بودند. به منظور تحلیل داده ها، از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد و تجزیه و تحلیل مدل پژوهش با استفاده از نرم افزار Amos18 انجام گرفت. شاخص های برازش مدل یابی معادلات ساختاری، مدل کلی پژوهش را تایید کردند؛ به عبارت دیگر، نتایج نشان دادند که رضایت زناشویی به طور کامل از طریق عزت نفس بر خشنودی شغلی تاثیر می گذارد. نتایج حاصل از روش خود راه انداز و فاصله ی اطمینان حاصل از آن نشان داد که اندازه ی اثر غیرمستقیم رضایت زناشویی از طریق عزت نفس بر خشنودی شغلی برابر با 153/0 است که در سطح 001/0p= معنی دار است. همچنین اثرمستقیم رضایت زناشویی بر خشنودی شغلی غیر معنی دار شد. به بیان دیگر، عزت نفس یک متغیر میانجی گر کامل است. تلویحات نظری مهمی از کارکرد رضایت زناشویی بر خشنودی شغلی از طریق عزت نفس در معلمان حاصل شده است که در متن مقاله به آن پرداخته می شود.
    کلیدواژگان: عزت نفس، رضایت زناشویی، خشنودی شغلی و متغیر میانجی گر
  • حسین واحدی، یدالله زرگر، مهناز مهرابی زاده هنرمند، ایران داودی صفحات 161-174
    هدف این تحقیق مقایسه و بررسی تاثیر درمان نوروفیدبک و دارو درمانی بر عملکرد مداوم در دانش آموزان پسر مبتلا به اختلال کمبودتوجه-بیش فعالی می باشد. روش این پژوهش از نوع طرح نیمه آزمایشی بود که در آن نمونه ای شامل 30 نفر از دانش آموزان پسر سنین 7 تا 14 سال مبتلا به اختلال کمبودتوجه-بیش فعالی شهر تبریز انتخاب و پس از جایگزینی تصادفی در دو گروه درمان نوروفیدبک و دارودرمانی، مورد مطالعه قرار گرفتند. در فرایند اجرا، گروه نوروفیدبک به مدت 20 جلسه طی دو ماه تحت درمان نوروفیدبک قرار گرفت و گروه درمان دارویی در این مدت ریتالین مصرف کرد. نتایج اثربخشی هر دو درمان نوروفیدبک و دارودرمانی را در بهبود توجه و کاهش تکانشوری تایید کرد. بین دو گروه درمانی در بهبود عملکرد مداوم تفاوت معنی داری یافت نشد.
    کلیدواژگان: کمبودتوجه، بیش فعالی، نوروفیدبک، دارودرمانی
  • آسیه جمشید بیک، مهرداد کلانتری، فرشته شکیبایی صفحات 175-186
    هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری گروهی به شیوه TADSو مقایسه آن با دارو درمانی در درمان افسردگی نوجوانان دختر 17-14 ساله شهر اصفهان بود. بر این اساس در قالب یک مطالعه تجربی همراه با گروه کنترل و با ارزیابی به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تعداد 27 نوجوان دختر دارای تشخیص افسردگی انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در سه گروه TADS، دارو درمانی و گروه کنترل قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایش تدز یک دوره دوازده جلسه ای با مشارکت والدین، درمان شناختی رفتاری تدز دریافت کردند. آزمودنی های گروه تحت درمان دارویی در یک دوره 2 ماهه داروی افسردگی (فلوکستین) دریافت نمودند، در حالی که آزمودنی های گروه کنترل چنین مداخله ای دریافت نکردند و در لیست انتظار قرار گرفتند و پس از دو ماه هر سه گروه تحت پیگیری قرار گرفتند. آزمودنی های سه گروه با استفاده از مصاحبه بالینی ساختار یافته برای اختلال های محور I (SCID-I) و مقیاس تجدیدنظر شده افسردگی بک (BDI-II) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس یک طرفه با نرم افزار آماری SPSS20 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که برنامه شناخت درمانی TADSبه طور معناداری موثرتر از دارو درمانی، افسردگی را کاهش داد (01/0P<). براساس نتایج آزمون تعقیبی توکی اثر عمل آزمایشی پایدار بود (01/0P<). در نهایت پیشنهاد می شود که شناخت درمانی گروهی به شیوه TADSبه عنوان یکی از روش های مداخله ای موثر برای کاهش افسردگی نوجوانان بکار رود.
    کلیدواژگان: درمان شناختی رفتاری تدز، دارو درمانی، افسردگی، نوجوان
  • مهدی امیدیان، علی اکبر شریفی، مهناز علی اکبری دهکردی صفحات 187-202
    هدف از این مطالعه تعیین اثربخشی گروه درمانی شناختی با پروتکل مایکل فری بر کاهش پرخاشگری در دانش آموزان پسر دبیرستانی است. روش این پژوهش یک مطالعه آزمایشی با گروه کنترل است با استفاده از پرسشنامه پرخاشگری، دانش آموزان پرخاشگر مشخص گردیدند؛ تعداد 20 نفر از این دانش آموزان به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه 10 نفره آزمایشی و گروه کنترل، گمارده شدند. سپس برنامه ی شناخت درمانی گروهی به روش مایکل فری به مدت 12 جلسه بر روی اعضای گروه آزمایشی اجرا شد. پس از پایان مداخله ی درمانی و یک ماه بعد، دوباره تست پرخاشگری از هر دو گروه اخذ شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که گروه درمانی شناختی، به طور قابل توجهی رفتارهای پرخاشگرانه دانش آموزان را کاهش می دهد. همچنین اثر آموزش تا زمان پیگیری باقی ماند. گروه درمانی شناختی به روش مایکل فری منجر به کاهش پرخاشگری دانش آموزان می گردد.
    کلیدواژگان: پرخاشگری، آموزش کنترل خشم، روش مایکل فری، دانش آموزان
  • سیدعلی مرعشی، طاهره محرابیان، هاجر طیبی صفحات 203-222
    پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی ویژگی های شخصیتی، رضایت از زندگی و هوش معنوی با آمادگی اعتیاد به مواد مخدر در کارکنان یک شرکت صنعتی در شهرستان مهران انجام شد. بدین منظور تعداد 115 نفر از کارکنان شرکت مربوطه به صورت در دسترس انتخاب شدند و 4 پرسشنامه ویژگی های شخصیتی، رضایت از زندگی، هوش معنوی و پرسشنامه ایرانی آمادگی به اعتیاد را تکمیل نمودند. طرح تحقیق از نوع همبستگی است و داده های تحقیق با ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش ارتباط مثبتی میان روان رنجوری با آمادگی به اعتیاد نشان داد. و همچنین میان دیگر متغیرهای پیش بین با آمادگی به اعتیاد رابطه ی منفی وجود داشت. بالاترین ضریب همبستگی مربوط به روان رنجوری است که مهم ترین متغیر پیش بین در این پژوهش است. بین تجربه گرایی و آمادگی به اعتیاد رابطه معناداری به دست نیامد. ضرایب تحلیل رگرسیون با روش ورود مکرر برای ترکیب خطی متغیرهای ویژگی های شخصیتی، هوش معنوی و رضایت از زندگی با آمادگی به اعتیاد در سطح کمتر از 05/0 معنی دار بود. یافته های پژوهش از وجود رابطه بین ویژگی های شخصیتی، هوش معنوی و رضایت از زندگی با آمادگی اعتیاد به مواد مخدر در کارکنان یک شرکت صنعتی حمایت می کند.
    کلیدواژگان: آمادگی به اعتیاد، ویژگی های شخصیتی، هوش معنوی، رضایت از زندگی