فهرست مطالب

دستاوردهای روانشناختی - سال هجدهم شماره 2 (پیاپی 6، پاییز و زمستان 1390)

مجله دستاورد های روانشناختی
سال هجدهم شماره 2 (پیاپی 6، پاییز و زمستان 1390)

  • تاریخ انتشار: 1390/11/13
  • تعداد عناوین: 12
|
  • راضیه شهنی، محمدرضا شعیری، محمدعلی اصغری مقدم، محسن ناصری، مریم دلاوری صفحات 1-20
    مطالعه ی حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی-رفتاری کنترل درد بر کاهش عواطف منفی و شدت درد بیماران مبتلا به درد مزمن انجام شده است. بدین خاطر، پس از انتخاب 12 آزمودنی مبتلا به درد مزمن، آزمودنی ها به طور تصادفی در دو گروه درمان شناختی-رفتاری درد و گروه کنترل (6 نفر در هر گروه) قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایش در یک دوره درمان 8 جلسه ای (هر هفته یک جلسه و هر جلسه به مدت 2 ساعت) و اعضای گروه کنترل در انتظار درمان قرار گرفتند. آزمودنی های هر دو گروه، یک بار پیش از آغاز دوره و بار دیگر در پایان دوره (حدودا 2 ماه بعد)، مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس نتایج حاصل از تفاضل پیش آزمون و پس آزمون مربوط به دو گروه توسط مدل های آماری با هم مقایسه شدند. نتایج به دست آمده به طور کلی نشان داد که درمان شناختی- رفتاری باعث کاهش عواطف منفی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است.
    کلیدواژگان: درد مزمن، درمان شناختی، رفتاری درد، افسردگی، اضطراب، استرس، شدت درد
  • یدالله زرگر، محمدعلی قاسمی نژاد، مهناز مهرابی زاده هنرمند، ایران داودی صفحات 21-38
    هدف این پژوهش مقایسه ی حساسیت اضطرابی، عاطفه منفی، ناگویی خلقی و سلامت روان بیماران مبتلا به آسم با افراد عادی در شهر اهواز بود. نمونه ی پژوهش، شامل 152 نفر، 78 بیمار مبتلا به آسم و 74 فرد عادی بود که به عنوان همراه بیمار در مطب حضور داشتند و با تکمیل ASI، TAS-20، PANAS، و SCL-25 در این پژوهش شرکت کردند. طرح تحقیق از نوع علی- مقایسه ای بود و جهت آزمون فرضیه ها از روش تحلیل واریانس چند متغیری در سطح معنی داری 05/0P< استفاده شد. یافته ها بیانگر این بود که بیماران مبتلا به آسم از نظر متغیرهای مورد پژوهش با افراد سالم تفاوت معنی داری دارند به طوری که افراد بیمار در مقایسه با افراد عادی، ناگویی خلقی بیشتر، حساسیت اضطرابی بیشتر و عاطفه ی منفی تری نشان می دهند. اما در متغیر سلامت روان بین دو گروه بیمار و عادی تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
    کلیدواژگان: بیماری آسم، حساسیت اضطرابی، ناگویی خلقی، عاطفه منفی و سلامت روان
  • عبدالکاظم نیسی، نسرین ارشدی، فاطمه شهبازی صفحات 39-60
    هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر ویژگی های محیط کار و حمایت اجتماعی ادراک شده بر قصد ترک شغل با میانجی گری خشنودی شغلی و فرسودگی عاطفی بود. نمونه ی این پژوهش شامل 309 نفر از کارکنان اقماری شرکت ملی حفاری ایران بود که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسش نامه های امنیت شغلی ادراک شده، اعتماد به مدیریت ارشد، عدالت توزیعی ادراک شده، تبادل اطلاعات، حمایت اجتماعی ادراک شده، خشنودی شغلی، فرسودگی عاطفی و قصد ترک شغل بودند. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) و با استفاده از نرم افزارهای SPSS ویراست 16 و AMOS ویراست 16 انجام گرفت. جهت آزمودن اثرهای واسطه ای در الگوی پیشنهادی از روش بوت استراپ استفاده شد. یافته ها نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. برازش بهتر از طریق حذف مسیرهای غیرمعنی دار و همبسته کردن خطاهای یک مسیر حاصل شد. همچنین روابط غیرمستقیم ویژگی های محیط کار و حمایت اجتماعی ادراک شده با قصد ترک شغل از طریق خشنودی شغلی و فرسودگی عاطفی مورد تایید قرار گرفتند.
    کلیدواژگان: حمایت اجتماعی ادراک شده، خشنودی شغلی، فرسودگی عاطفی، قصد ترک شغل، ویژگی های محیط کار
  • نیلوفر میکائیلی بارزیلی، بتول احدی، حمیدرضا حسن آبادی صفحات 61-86
    هدف از اجرای این تحقیق، مقایسه اثربخشی درمان اسلامی و درمان شناختی-رفتاری در کاهش علائم مبتلایان به اختلال وسواس فکری - عملی بود. به این منظور از بین بیماران مراجع کننده به مراکز درمانی روانپزشکی و روانشناسی شهر مشهد که توسطروانپزشکیا روانشناس مسئول مرکز درمانی اختلال وسواس فکری - عملی آنان تایید شده بود، تعداد 45 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه درمان اسلامی، درمان شناختی- رفتاری و گروه کنترل گمارده شدند. با استفاده از پرسشنامه ییل براون پیش تست و پس تست اجرا شد. جلسات درمانی یک بار در هفته و هر جلسه به مدت یک ساعت و در مجموع 12 جلسه برگزار شد. تحلیل نتایج با استفاده از روش تحلیل واریانس نشان داد که هر دو روش درمان اسلامی و درمان شناختی- رفتاری در کاهش علائم اختلال وسواس فکری - عملی موثر بوده و تفاوت معناداری بین آنها دیده نشد.
    کلیدواژگان: وسواس فکری، عملی، درمان اسلامی، درمان شناختی، رفتاری
  • محمد ربیعی، ایران باغبان، محمدرضا عابدی، سید اسماعیل هاشمی شیخ شبانی صفحات 87-112
    هدف از پژوهش حاضر بررسی ساختار رغبت های شغلی معلمان شهرکرد بر اساس مدل کروی تریسی می باشد. جامعه ی پژوهش شامل کلیه ی معلمان سه دوره ی ابتدایی، راهنمایی و متوسطه ی شهرکرد بوده که 633 نفر از آنان به صورت تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شده اند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ی سیاهه ی کروی فردی تریسی شامل سه فرم مشاغل، تمایل و توانمندی بوده است. نتایج تحلیل های آماری با استفاده از شاخص آماری CI (ضریب تطابق) نشان داد که رغبت های معلمان بر اساس مدل های کروی، هشت تیپی و شش تیپی از شاخص برازش مناسبی برخوردارند و رغبت های آنان از یک مدل کروی پیروی می کند. معلمان دارای رغبت های یاوری، هنری و جستجوگری هستند و بیشتر گرایش به ایده ها، افراد و مشاغل پرستیژ بالا دارند. نتایج تحلیل واریانس نیز نشان داد که بین رغبت های معلمان و خصوصیات دموگرافیک رابطه وجود دارد. برای مثال مردان در مقیاس های پردازش اطلاعات، مکانیکی، کنترل کیفیت از زنان نمره های بالاتری داشتند یا در مقیاس های یاوری، مدیریت، علوم اجتماعی و تهوری معلمان ابتدایی میانگین بالاتری کسب کرده اند. همچنین در مقیاس های یاوری و خدمات پایه دیپلمه ها میانگین بالاتری نسبت به لیسانس و فوق لیسانس داشته اند.
    کلیدواژگان: رغبت های مسیر شغلی، مدل کروی فردی تریسی، مدل هشت تیپی، مدل شش تیپی هالند
  • فخرالسادات قریشی راد، حسن بافنده قراملکی صفحات 113-134
    مهمترین چالش دوره ی نوجوانی از دیدگاه روان شناسان رشد احراز هویت است، که ممکن است برای بسیاری از آنها استرس زا باشد و باید توان مقابله با آن را کسب کنند. نظر بر اهمیت هویت در دوره ی نوجوانی هدف این تحقیق مطالعه ی پایگاه های هویت و شیوه های مقابله با بحران در بین نوجوانان دختر و پسر نابینا و مقایسه ی آن با همتایان بینا بوده است.جامعه ی آماری این تحقیق را کلیه دانش آموزان نابینای شاغل به تحصیل 16-19 ساله دختر و پسر در مدارس نابینایان شهر های تبریز، تهران و مراغه به صورت نمونه در دسترس و افراد عادی به تعداد 96 نفر تشکیل داده است. ابزارهای این پژوهش دو پرسشنامه پایگاه های هویت دلاس و شیوه های مقابله با بحران اندلر و پارکر بود.نتایج به دست آمده با استفاده از روش های آماری تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که به غیر از هویت مهلت خواه، انواع هویت و شیوه های مقابله در بین دانش آموزان نابینا و عادی به طور معنادار متفاوت می باشند. اما در زمینه ی جنسیت تفاوت معنی دار نشان نداند.
    کلیدواژگان: نوجوانی، آسیب بینایی، هویت شغلی، شیوه های مقابله با بحران
  • سیروس عالیپور بیرگانی، غلامحسین مکتبی، منیجه شهنی ییلاق، ناهید مفرد نژاد صفحات 135-154
    هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی با خودناتوان سازی تحصیلی و مقایسه شیوه های فرزندپروری از لحاظ متغیر اخیر در دانش آموزان سال سوم دبیرستان های شهرستان بهبهان بود. جامعه ی آماری این پژوهش را تمام دانش آموزن دختر و پسر سال سوم دبیرستان های شهرستان بهبهان، در سال تحصیلی 90-1389، تشکیل داده است. از این جامعه آماری، نمونه ای به تعداد 353 نفر، با روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای شامل 175 دانش آموز پسر و 178 دانش آموز دختر انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامه های خودناتوان سازی تحصیلی (A-SH)، اقتدار والدین (PAQ) و شخصیت نئو (FF-I) استفاده شد. در ضمن، برای تحلیل داده ها از روش های آماری تحلیل واریانس یک راهه (ANOVA) و رگرسیون چندگانه به دو روش ورود مکرر و مرحله ای استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که بین شیوه های مختلف فرزندپروری از لحاظ متغیر خودناتوان سازی تحصیلی تفاوت معنی داری وجود دارد. بر اساس نتایج رگرسیون چندگانه، با استفاده از روش ورود مکرر، مشخص شد که حدود 16% از واریانس خودناتوان سازی تحصیلی توسط متغیرهای شخصیتی تبیین می شوند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه با استفاده از روش مرحله ای نشان داد که فقط دو ویژگی شخصیتی روان رنجورخویی و باز بودن نسبت به تجربه توانایی پیش بینی خودناتوان سازی تحصیلی را دارا می باشند.
    کلیدواژگان: ویژگی های شخصیتی، شیوه های فرزندپروری، خودناتوان سازی تحصیلی
  • ناصر بهروزی، کیومرث بشلیده، سیده معصومه رسولی صفحات 155-180
    هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه ی علی بین متغیرهای هوش عمومی و هوش سیال با عملکرد تحصیلی با میانجی گری ویژگی های شخصیت و رویکردهای یادگیری در دانش آموزان دختر سال دوم و سوم دبیرستان های شهرستان ازنا بود. نمونه ی این تحقیق متشکل از 260 دانش آموز بود که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. در این پژوهش آزمودنی ها پرسشنامه های اطلاعات شخصی، آزمون هوشی ریون، آزمون هوش سیال، فرم خلاصه شده پرسشنامه ی پنج عاملی و پرسشنامه ی فرآیند مطالعه را تکمیل کردند. عملکرد تحصیلی دانش آموزان از روی معدل پایان سال تحصیلی آنها به دست آمد. روش آماری استفاده شده مدل یابی معادلات ساختاری بود. نتایج تحقیق نشان دادند که مدل پیشنهادی برازنده داده هاست و مسیرهای مستقیم از هوش عمومی به عملکرد تحصیلی و از سازگاری به عملکرد تحصیلی مثبت و معنی دار است. مسیرهای مستقیم از رویکرد یادگیری عمیق به عملکرد تحصیلی و از هوش عمومی به رویکرد یادگیری عمیق مثبت و معنی دار است. همچنین مسیر مستقیم از هوش عمومی به باز بودن به تجربه و هوش عمومی به سازگاری مثبت و معنی دار است. نقش میانجی گر ویژگی های شخصیت و رویکردهای یادگیری نیز تایید شد. اثر غیر مستقیم هوش عمومی از طریق بازبودن به تجربه و رویکرد یادگیری عمیق بر عملکرد تحصیلی مثبت و معنی دار به دست آمد و اثر غیرمستقیم هوش عمومی از طریق وظیفه شناسی بر عملکرد تحصیلی مثبت و معنی دار به دست آمد. اثر غیرمستقیم هوش عمومی از طریق سازگاری بر عملکرد تحصیلی مثبت و معنی دار به دست آمد. همچنین اثر غیرمستقیم هوش سیال از طریق وظیفه شناسی بر عملکرد تحصیلی مثبت و معنی دار به دست آمد.
    کلیدواژگان: هوش عمومی، هوش سیال، عملکرد تحصیلی، ویژگی های شخصیت، رویکرد یادگیری عمیق
  • سودابه بساک نژاد، اعظم آقاجانی افجدی، یدالله زرگر صفحات 181-198
    هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت خواب و کیفیت زندگی دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران اهواز بود. آزمودنی ها با استفاده از طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل انتخاب و به پرسشنامه ی کیفیت خواب پیتزبورگ و پرسشنامه ی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی پاسخ دادند. در دو گروه (آزمایشی و کنترل) 15 نفر گماشته شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت گروه درمانی قرار گرفت در حالی که گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS تحلیل شدند. نتایج نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی به صورت معنی داری کیفیت خواب را بهبود بخشیده است اما بر کیفیت زندگی تاثیر نداشته است. این یافته ها نشان می دهد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند برای افراد دارای کیفیت خواب نامطلوب مفید باشد.
    کلیدواژگان: درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی، کیفیت خواب، کیفیت زندگی، درمان شناختی
  • نجمه حمید، لیدا طالبیان، مهناز مهرابی زاده هنرمند، امیرحسین یاوری صفحات 199-224
    هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی معنادرمانی بر افسردگی، اضطراب و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان در بیمارستان بزرگ نفت اهواز بوده است که بدین منظور، نمونه اولیه مشتمل بر 60 بیمار با روش نمونه گیری در دسترس و با استفاده از همتاسازی و در نظر گرفتن کلیه متغیرهای مورد نظر در پژوهش انتخاب و در نهایت تعداد 30 بیماری که در اضطراب و افسردگی یک انحراف معیار بالاتر از میانگین بودند، برگزیده و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزار مورد کاربرد در این پژوهش پرسشنامه های اضطراب عمومی (ANQ)، افسردگی بک (BDI)و کیفیت زندگی بیماران سرطانی (QLQ – C30) بود. هر دو گروه پرسشنامه های پژوهش را به عنوان پیش آزمون تکمیل کردند. تعداد 10 جلسه ی معنادرمانی روی گروه آزمایش اجرا شد در حالی که در همین زمان گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت نکردند. پس از پایان جلسات درمانی، داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته های پژوهش بیانگر کاهش معنی دار میانگین نمرات اضطراب و افسردگی و افزایش معنی دار میانگین نمرات کیفیت زندگی گروه آزمایش به نسبت گروه کنترل بود که در این صورت می توان بیان داشت که معنادرمانی گروهی باعث کاهش اضطراب و افسردگی و افزایش کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به سرطان می شود.
    کلیدواژگان: معنادرمانی، اضطراب، افسردگی و کیفیت زندگی
  • فرهاد جوکار، فریدون یاریاری، مریم قاسمی صفحات 225-246
    هدف از پ‍ژوهش حاضر بررسی تاثیر لمس درمانی و آرمیدگی عضلانی بر اضطراب امتحان و امواج مغزی دانشجویان دانشگاه تربیت معلم تهران بود. جامعه آماری این تحقیق شامل دانشجویان داوطلب شاغل به تحصیل این دانشگاه در سال تحصیلی 88-87 بود. جهت انتخاب نمونه مورد مطالعه، از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شده است. حجم نمونه شامل 40 نفر (10 نفر گروه لمس درمانی، 10 نفر گروه آرمیدگی عضلانی، 10 نفر گروه کنترل دارای اضطراب امتحان و 10 نفر گروه کنترل عادی) بود. این افراد پس از تشخیص بر اساس نمرات مقیاس اضطراب امتحان ساراسون، به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، مقیاس اضطراب امتحان ساراسون و دستگاه موج نگار مغزی بود. برای آزمون فرضیه های پژوهش از یک طرح شبه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. به منظور بررسی و تحلیل فرضیه های پژوهش، از آزمون تحلیل واریانس نمرات اختلافی استفاده شد. نتایج نشان داد بین گروه آرمیدگی عضلانی و گروه کنترل در متغیرهای اضطراب امتحان و فعالیت امواج مغزی تفاوت معناداری وجود داشته است، در حالی که تفاوت میان گروه لمس درمانی و گروه کنترل معنادار نبوده است. به عبارتی روش لمس درمانی نتوانسته است اضطراب امتحان آزمودنی ها را به طور معناداری کاهش دهد و بر فعالیت مغزی آزمودنی ها تاثیر معناداری داشته باشد، در حالی که روش آرمیدگی عضلانی اضطراب امتحان آزمودنی ها را به طور معناداری کاهش داد، و همچنین موجب افزایش فعالیت موج مغزی تتا شده است. بنابراین از آنجا که روش آرمیدگی عضلانی در کنترل و کاهش اضطراب امتحان و نشانه های جسمانی ناشی از آن موثر بوده است، از این روش درمانی می توان در کاهش اضطراب امتحان بهره برد.
    کلیدواژگان: لمس درمانی، آرمیدگی عضلانی، اضطراب امتحان، امواج مغزی
  • شهناز محمدی صفحات 247-260
    هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه ی بین هوش هیجانی و سلامت سازمانی مدیران مدارس می باشد. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. جامعه ی این پژوهش کلیه مدیران دبیرستان های متوسطه شهر تهران نمونه مورد بررسی متشکل از 200 مدیر بود (107 زن و 93 مرد) که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای از مناطق 19گانه شهر تهران انتخاب شدند و به پرسشنامه ی مقیاس هوش هیجانی، ساخته شده توسط شاته و همکاران و پرسشنامه ی سلامت سازمانی، ساخته شده توسط هوی و تارتر پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تحلیل شد. نتایج نشان می دهد که بین هوش هیجانی و مولفه های آن (تنظیم هیجان ها، بهره وری از هیجان ها و ارزیابی هیجان ها) و مولفه های سلامت سازمانی (یگانگی نهادی، نفوذ مدیر، ملاحظه گری، ساخت دهی، پشتیبانی منابع، روحیه و تاکید علمی) رابطه ی مثبت و معنی داری وجود دارد و هوش هیجانی بالای مدیران به عنوان متغیر پیش بین می تواند سلامت سازمانی و مولفه های آن به عنوان متغیرهای ملاک تبیین کند. نتیجه گیری می شود که شغل و مدیریت و افزایش هوش هیجانی در مدیران اثرگذار در سلامت سازمانی مدارس و محیط کار می باشد. این یافته می تواند راه گشایی سیاست گذاری های مناسب در زمینه ی آسیب شناسی مشکلات مدارس و صاحبان مشاغل و ارایه برنامه های پیشگیرانه و برنامه های مرتبط با ارتقاء سلامت سازمانی مدارس باشد.
    کلیدواژگان: هوش هیجانی، سلامت سازمانی، مدیران