فصلنامه امنیت پژوهی
پیاپی 45 (بهار 1393)

هر یک از حیطه های عملکردی در سازمان های امنیتی از قدرت تنش زایی متفاوتی برخوردارند. کارکنان مشاغل پرتنش در سازمان های امنیتی ازجمله افرادی هستند که فشار روانی بیشتری را تجربه می کنند. سوال اصلی نوشتار حاضر این است که سطح سلامت عمومی در کارکنان مشاغل پرتنش و مشاغلی با سطح تنش پایین چه تفاوتی دارد؟ بر این اساس هدف پژوهش، مقایسه وضعیت این دو دسته از کارکنان سازمان های امنیتی در چهار حیطه سلامت عمومی شامل بعد «علائم جسمانی»،« افسردگی»، «علائم اضطرابی و اختلال خواب» و «کارکرد اجتماعی» است. بر مبنای سوال پژوهش در هر یک از ابعاد بین هر دو دسته از کارکنان تفاوت معنی داری وجود دارد. با استفاده از روش توصیفی-مقطعی، عملکرد هر یک از دو گروه کارکنان به تعداد 45 نفر (درمجموع 90 نفر) از طریق پرسشنامه استاندارد 28- GHQ مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج به دست آمده با استفاده از روش آماری t دو نمونه ای مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و نشان داده شد که در کارکنان مشاغل پرتنش افزون بر پایین بودن وضعیت سلامت عمومی (48/6= t)، در هر چهار بعد در مقایسه با کارکنان با سطح تنش پایین تفاوت معنی داری وجود دارد. بر این اساس در بعد علائم جسمانی (31/5= t)، علائم افسردگی (01/6= t)، علائم اضطراب و اختلال خواب (37/5= t) و اختلال در کارکرد اجتماعی (96/5= t) در سطح 001/0>P بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد.

تحقیق حاضر به بررسی نقش تاثیر هوش عاطفی بر بهره وری کارکنان سازمان های امنیتی پرداخته و هدف از آن بررسی رابطه تاثیر هوش عاطفی بر بهره وری کارکنان سازمان های امنیتی است. اصلی ترین سوالی که برای نگارش مقاله وجود دارد این است که رابطه هوش عاطفی با بهره وری کارکنان سازمان های امنیتی چیست؟ روش تحقیق استفاده شده روش همبستگی بوده و برای جمع آوری داده های تحقیق از پرسشنامه استفاده گردید که دارای روایی و پایایی مناسبی بود. (آلفای کرونباخ پرسشنامه برای هوش عاطفی 82/0، برای متغیر بهره وری عدد 87/0) و نمونه ای به حجم 200 نفر به صورت تصادفی از جامعه آماری انتخاب گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و LISREL و الگوی معادلات ساختاری استفاده گردید. نتایج نشان داد که هوش عاطفی کارکنان بر بهره وری تاثیر معناداری دارد. افزون برآن، نتایج حاصل از فرضیات فرعی از طریق همبستگی و رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که هوش عاطفی کارکنان با بهره وری رابطه معناداری دارد.

انتخابات 22 خرداد 1388 ریاست جمهوری ایران، انتخاباتی شگفت انگیز، کم نظیر و پراهمیت بود؛ اما اتفاقات پس از آن باعث گردید که شیرینی این پیروزی بر کام ملت تلخ گردد و به ملت ظلم شود. اتفاقاتی که می توانست هر نظامی را با چالش براندازی مواجه نماید اما نظام با بهره گیری از قدرت نرم خود توانست از این وقایع به نفع خود بهره برده و آن را مدیریت نماید. پژوهشگران در این مقاله درصدد پاسخ به این سوال اصلی هستند که مولفه های قدرت نرم رهبری و ملت جمهوری اسلامی ایران در واپایش (کنترل) ناآرامی انتخابات سال 88 چه بوده است؟
براین اساس با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی سعی شده به توصیف عینی، واقعی و منظم قدرت نرم رهبری و مردم جمهوری اسلامی ایران در مدیریت ناآرامی ها پرداخته شود و ابزار جمع آوری اطلاعات در این تحقیق کتابخانه ای و پرسشنامه است. محققان پرسشنامه ای با 13 سوال بسته را تنظیم کرده و در بین جامعه آماری 120 نفری جامعه نمونه 90 توزیع نموده اند. یافته های تحقیق نشان می دهد؛ برجسته سازی مشارکت سیاسی، جلوگیری از انحراف، خطر دشمن، نقد منصفانه و گفت وگو، روشنگری ابعاد فتنه، اتمام حجت و فصل الخطابی قانون، به عنوان مهم ترین مولفه های قدرت نرم رهبری در چارچوب شاخص ها و ارزش های نرم دینی مردم، مانند قرآن، رهبری ولایت فقیه، فرهنگ بسیجی، عاشورایی و شهادت طلبی، مردم سالاری دینی و پایداری، ناآرامی های انتخابات سال 1388 را مدیریت کرد.

در مرزهای غربی جمهوری اسلامی ایران، دو کشور بسیار مهم و تاثیرگذار عراق و ترکیه قرار دارد. هم جواری سرزمینی در کنار موقعیت ژئوپلیتیکی باعث شده تا ملاحظات امنیت ملی جمهوری اسلامی به نحو جدی درگیر مسائل راهبردی این دو کشور شود. ازاین رو هدف این تحقیق، ترسیم منافع راهبردی متعارض و مشترک دو کشور عراق و ترکیه و ملاحظات امنیتی ج.ا.ا است. با این اوصاف نویسندگان در پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی سعی نموده اند از روش کتابخانه ای (اسنادی و اینترنتی) به عنوان ابزارهای گردآوری اطلاعات استفاده نمایند. در این راستا پرسش اصلی مقاله حاضر این است که کدام مسائل راهبردی متعارض و همسو بین ترکیه و عراق، بیشترین تاثیر را بر ملاحظات امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دارد؟ طبق یافته های پژوهش پاسخ احتمالی اولیه عبارت خواهد بود از: مسائل کردها (کردستان بزرگ و پ.ک.ک.)، انرژی (منطقه کرکوک و انتقال انرژی)، ارتباط با رژیم صهیونیستی، ارتباط با آمریکا و ناتو و درنهایت الگو بودن برای آینده منطقه مهم ترین موضوعات راهبردی هستند.

تنش های سیاسی و تنازعات حاصل از آن می تواند به افزایش ناامنی در جوامع و بروز چالش های امنیتی و درنهایت بحران منطقه ای بینجامد. تجربه حاصل از عملکرد طالبان در آغاز قرن بیست ویکم و آشوب سازی دولت آمریکا در منطقه خاورمیانه، تنازعی را شکل داد که بخشی از آن در فرقه سازی و ظهور ناامنی در کشورهای اسلامی نمایان شده است.
بحرانی که در عراق با نمایش گروهک تکفیری به نام داعش (دولت اسلامی عراق و شام) از اوایل سال جاری میلادی آغاز و طی چند ماه گذشته تشدید یافته، محصول تنازعات فرقه ای است که ریشه در عملکرد گذشته دخالت های خارجی در منطقه داشته و راه را برای استمرار بحران سازی در منطقه هموار ساخته است. هدف مقاله حاضر بررسی چرایی ناامنی فعلی در عراق با تمرکز بر گروهک تروریستی داعش است. سوال مقاله چرایی و چگونگی ظهور این گروهک و نقش بازیگران منطقه ای در پیدایش آن است. روش تحقیق توصیفی بوده و ازنظر نوع به صورت تلفیقی در دسته پژوهش های نظری- کاربردی قرار دارد. نتایج تحقیق نشانگر آن است که گروهک تروریستی داعش محصول تنازعات فکری و اندیشه ای گروه های تکفیری منطقه و بازی قدرت بازیگران منطقه ای است که با هدایت بازیگران سیاسی تاثیرگذار در حال شکل گیری و بحران سازی در عراق و منطقه است.

دو کشور ایران و چین از امکانات بالفعل و بالقوه وسیعی برای گسترش مناسبات خود برخوردارند. در این میان رابطه چین با ج.ا.ا و شیوه تعاملی آن با ایالات متحده دارای اهمیت و قابل بررسی است. روابط ایران با چین به گونه ای روزافزون در کلیت سیاست خارجی ایران اهمیت می یابد. برخی هم پوشانی ها در سیاست خارجی دو کشور، مبادلات اقتصادی، نظامی و همکاری در حوزه انرژی، عوامل توسعه بخش روابط دو کشورند. از دیگر سو، انتخاب راهبردی چین و روابط همکاری جویانه این کشور با قدرت های غربی، به ویژه ایالات متحده امریکا، عوامل محدودکننده این روابط به شمار می آیند. ازاین رو، به سبب بررسی میزان پاسخگویی این تعامل بر تهدیدات امنیتی - نظامی غرب در مناقشه غرب با ج.ا.ا؛ نویسندگان مقاله با اتکا به نظریه موازنه نرم و با استفاده از روش تحقیق توصیفی؛ پس از طرح بنیان های نظری بحث، شاخص های الگوی مفهومی ادبیات نظری را به منظور بررسی، تایید یا رد فرضیه اصلی در قالب پرسشنامه محقق ساخته با اعتبار موردقبول «آلفای کرونباخ (93.)» به 123 نفر اعضای جامعه نمونه منتخب از 180 نفر اعضای جامعه آماری متشکل از دیپلمات ها و استادان و مجریان سیاست خارجی، امنیت ملی و نظامی آگاه در امر موضوع تحقیق که دارای تحصیلات دست کم کارشناسی ارشد بوده و از زمان تشکیل پرونده هسته ای تا سال 1392 به طور مداوم یا حداقل سه سال (مدت تقریبی یک ماموریت ثابت) در این موضوع دخیل بوده اند، انتخاب کرده اند. نتایج بحث کاملا گویای این امر است که رویکرد راهبردی چین در رابطه با ایالات متحده؛ موازنه نرم با تاکید و اولویت بر حوزه اقتصاد بوده و کلیه تعاملات می باید بر این اساس تعریف شود. ازاین رو، طبیعی است که در نگاه چینی به ایران نمی توان به جز هماهنگی هوشمندانه دیپلماتیک، همکاری های محدود نظامی، همکاری در سازمان های منطقه ای و بین المللی و همکاری اقتصادی، آن هم با ملاحظات خاص انتظار داشت که کلیه این موارد نیز عناصر موازنه نرم هستند.

سلاح های دارای اورانیوم ضعیف شده در طی دو دهه اخیر، در بعضی از مخاصمات بین المللی مورد استفاده قرار گرفته است؛ اما این سلاح جدید دارای خصوصیاتی است که بحث مشروعیت استفاده از آن را در حقوق بین الملل و به خصوص حقوق بشردوستانه بین المللی به طور جدی مطرح می کند. آیا این سلاح در زمره سلاح های متعارف یا کشتارجمعی است و آیا آثار استفاده از آن محدود به زمان و مکان استفاده است یا آثار زیان بار بعدی هم دارد. درنهایت آیا اصول منع ایراد صدمات زائد و آلام غیرضروری، اصل تمایز، احتیاط و حفظ محیط زیست که از اصول شناخته شده حقوق بشردوستانه بین المللی است، هنگام استفاده از این سلاح رعایت می شود؟ با بررسی این مسائل مشخص می شود که به دلیل نهایی نشدن پژوهش های علمی، هنوز نمی توان به نتیجه کاملا مشخصی در خصوص میزان آسیب زا بودن این سلاح بر انسان رسید هم چنین رویه و استدلال حقوقی واحدی نیز در این زمینه در سطح بین المللی وجود ندارد و نظرات مراجع تخصصی بین المللی تا حدود زیادی گوناگون و متفاوت است.