فهرست مطالب

پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی
سال دوم شماره 2 (زمستان 1392)

  • تاریخ انتشار: 1393/01/20
  • تعداد عناوین: 7
|
  • محمد مهدی گرجیان، رضا آذریان صفحه 5
    اندیشمندان مسلمان، به ویژه حکیمان و فیلسوفان با بهره جو یی از آی ات نورا نی اله ی و و استفاده از نعم ت گرانبه ای عقل ، پژوهش های ژرف و  آموزه های حیات بخش معصومان عمیقی درباره معاد به جای گذاشته اند. هرچند این اصل، مورد اتفاق همه اند یشمندان اسلامی است؛ ولی کیفیت و تحلیل ماهوی آن مورد اختلاف می باشد . در ای نمی ان، برخ ی به معاد جسمانی معتقد گشته، عده ای معاد روحانی را ترجیح داده اند و گروه دیگر ی معاد جسمان ی و روحانی را توامان پذیرفته اند. در این میان، گروهی موسوم به مکتب تفکیک، اعتقادشان بر آن است که استفاده از ادل ه فلسفی و عقلی در باورهای دینی و طریق کسب معرفت های وحی انی ج ایز نبوده ، آموزه های فلسفی را دست ساز بشر دانسته، نطاق آن را برای اثبات آموزه های اعتقاد ی و وحی انی ناکاف ی می دانند و تفکیک این دو ساحت را واجب می شمارند. جناب استاد محمدرضا ح کیم ی از جمله معتقدان به این مکتب است که در کتاب معاد جسمانی در حکمت متعالیه، مدعی تفکیکی بودن برخی از بزرگان حکمت و کلام اسلامی در معاد جسمانی است. در این پژوهش، تلاش شده است شواهدی را که استاد حکیم ی ذیل فص لی با عنوان در جهت تایید تفکیک گرایی و تقویت این گونه تفکر از کلام حکم ایی چون « سخنان بیدارگر » یعقوب کندی، ابوزید بلخی، ابونصر فارابی، اب نسینا و میرزا ابوالقاسم فندرسکی مطرح نموده است، با ترازوی نقد و ارائه مستندات مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرد.
    کلیدواژگان: محمدرضا حکیمی، معاد جسمانی، حکمت متعالیه، مکتب تفکیک، صدر المتالهین
  • ماهیت اعتباریات و بررسی پیوستگی آن با حقایق اجتماعی
    محمد رضاپور، سید حسین فصیحی صفحات 27-56
    نظریه اعتباریات، یکی از مسائل مهم فلسفه معاصر اسلامی می باشد که به وسیله علامه طباطبایی مطرح شده است و یکی از ابداعات فلسفی ایشان به شمار می آید. ای ن نظری ه بر ای حل بسیاری از مسائل اجتماعی کاربرد دارد و می تواند در حوزه حکمت عملی مورد بهره برداری قرار گیرد. طبق نظر علامه طباطبایی، اعتباریات نوعی فعالیت معرفتی و خلاقی ت ذهن شبیه اعمال تشبیه و استعاره در حوزه ادبیات است که براساس مبا نی معرفت ی و نی از های طبیع ی و احساسی انسان شکل می گیرد. مفاهیم اعتباری با حقایق اجتماعی روابط گوناگونی دارد؛ از جمله، مفاهیم اعتباری با علوم اعتباری رابطه دادوستد دوسویه دارند و هر دو باعث بسط یکدیگر می شوند؛ چون میان مفاهیم اعتباری و اجتماعی پیوستگی وجودی برقرار می باشد؛ بنابراین رابطه آنها نیز براساس معیارهای حقیقی است. در حکمت متعالیه، اصالت وجود و تشکیک در وجود به عنوان مبنای وحدت در عین تفاوت و تفاوت در عین وحدت جهان و انسان مطرح شده است و در این میان مفاهیم ماهوی ابزار شناخت انسان از جهان و مفاه یم اعتبار ی ابزار تاثیر گذاری انسان بر جهان در قلمرو حکمت عملی به شمار می آید. مقاله حاضر به تبیین کیفیت پدی د آمدن اعتباریات و نحوه رابطه آن با حقایق اجتماعی و کاربرد آن در حوزه حکمت عملی پرداخته است.
    کلیدواژگان: اعتباریات، علوم اعتباری، حقایق اجتماعی، علامه طباطبایی
  • سید احمد غفاری، احمد واعظی صفحات 57-74
    مسئله حکایت گری مفهوم ذهنی نسبت به خارج، مسئله معرفت شناسانه بسیار مهم و کلیدی است. پرسش تاریخی که در این باره وجود دارد اینکه آیا مفاهیم ذهنی به لحاظ ماهیت و حقیقت، با عین خارجی، عینیت دارند یا صورت ادراکی صرفا شبح برای موجود خارجی است؟ صدرا هیچ کدام از رویکردهای معروف در این زمینه را نمی پذیرد و براساس نظریه تطابق عوالم، به این همانی وجودی میان صورت ذهنی و خارجی معتقد می گردد و آن را مناط علم معرفی می نماید. در این نوشتار، به تحقیق و تبیین این نگاه پرداخته شده است.
    کلیدواژگان: علم، حکایت، وجود ذهنی، وجود خارجی، تطابق عوالم
  • مصطفی عزیزی علویجه صفحات 75-100
    منظور از «معرفت نفس» در این پژوهش، شناخت حضوری نفس به خود و مراتب خود می باشد؛ شناختی که سالک، واقعیت خارجی و نورانی نفس را با تمام وجود می یابد و از ادراک آن و اشراقات و تجلیاتی که بر نفس می تابد، غرق در لذت و بهجت می شود. نفس انسان دارای مراتب و لایه های پنهان تری مانند مرتبه مثالی، عقلی و فراعقلی است که در اثر مراقبت و مجاهدت به فعلیت و ظهور رسیده، سالک می تواند این مراتب را بدون هیچ حجابی از نزدیک با علم حضوری بیابد. هدف نهایی در راه معرفت نفس، دستیابی به درجه «فناء فی الله » و شهود عجز و فقر ذاتی نفس به خداوند می باشد؛ ولی در اثنای سلوک ممکن است حالات خاصی به سالک روی نموده، پرده های ملکوت از روی دل و سر او کنار رود و بتواند برخی حقایق غیبی را با چشم دل مشاهده نماید. همچنین امکان دارد نفس سالک در پرتو ریاضت و تزکیه از نیرو و قدرتی فوق العاده بهره مند گردد که بتواند در نظام تکوین به اذن خداوند تصرف نموده، چیزهایی را انشا یا تغییر دهد. در این نوشتار آثار شگفت انگیز «معرفت نفس» از دو منظر عرفان اسلامی و حکمت متعالیه مورد پژوهش قرار گرفته، منشا و خاستگاه آنها بررسی شده است. در گستره عرفان اسلامی به ویژه عرفان ابن عربی، بر حالت های شگفت نفس مانند دستیابی به مقام «کن»، انشای بدن (بدلاء) و سریان در هستی تاکید شده است. در حکمت متعالیه غالبا بر مقام «لایشغله شان عن شان»، دستیابی به ملکه خلع بدن و اخبار از غیب تاکید شده است.
    کلیدواژگان: معرفت نفس، فناء فی الله، عرفان اسلامی، حکمت متعالیه، آثار شگفت انگیز
  • مهدی کریمی صفحات 101-128
    آموزه بداء همواره به عنوان یک باور متمایز در کلام امامیه دانسته شده است. این اندیشه اعتقادی که در روایات معصومان(ع)، حد اعلای معرفت و عبودیت خداوند معرفی می شد، به جهت عدم درک حقیقت آن، هجمه های بسیاری را علیه شیعه شکل داد و در سیر کلام امامیه نیز به گونه های متفاوتی تبیین شد. نوشتار حاضر درصدد بازکاوی حقیقت بداء در قرآن، روایات تفسیری و روایات مستقل، با توجه به رهیافت عقلی و نیز تطور نظریات می باشد. این پژوهش در حوزه کلام نقلی براساس ساختار حجیت ترکیبی عقل و نقل صورت پذیرفته است؛ حوزه ای که تحلیل های روشمند و عمیق، بازنگری صائب و بازنگاری های جامع را می طلبد. آموزه بداء در این نگرش، تاکیدی بر فاعلیت و استیلای مشیت حق تعالی بر نظام تکوین و حقیقتی در مقابل امضا (ابقای مشیت) می باشد. به عبارت دیگر، بداء، مشیت تغییر و محو تقدیر، قدری بر قدر دیگر و سنتی حاکم بر سنت دیگر است که از آن به «لوح محو و اثبات» تعبیر شده است. بر این اساس، نه تنها با علم بی کران خداوندی منافاتی نداشته، بلکه باعث تغییر یا حدوثی در ذات الهی نخواهد شد.
    کلیدواژگان: بداء، مشیت الهی، محو و اثبات، علم الهی، قضا و قدر، نسخ
  • علی عباسی، علی اکبر عبادی نیک صفحات 129-146
    نگاه عمل گرایانه و توجه به کارکردهای دین، یکی از روش هایی است که در حوزه دین پژوهی و عرصه تبلیغ دین مورد استفاده قرار می گیرد. در نصوص دینی نیز استفاده از این روش قابل مشاهده است؛ ولی نکته مهم در استفاده از این روش اینکه استفاده از این روش با چه ضوابط و معیار هایی باید انجام پذیرد؟ استفاده صحیح و منطبق با ضوابط از این روش می تواند باعث موفقیت بیشتری در فهم دین، بهره مندی از دین و نشر دین شود؛ همان گونه که استفاده بدون ضابطه و نادرست از این روش، فهم نادرست از آموزه های دینی و انحرافات علمی و عملی در مسائل دینی را می تواند به دنبال داشته باشد. در این تحقیق با تامل در آیات و روایاتی که به بیان کارکردهای آموزه های دینی پرداخته اند و همچنین تاملات عقلی به این نتیجه می رسیم که برای استفاده از این روش، لازم است معیارها و ضوابطی را مورد لحاظ قرار دهیم؛ از جمله توجه همزمان به کارکردهای دنیوی و اخروی، توجه به اصیل بودن کارکردهای اخروی و تبعی بودن کارکردهای دنیایی و عدم استفاده از روش کارکردگرایی در حوزه های کاملا نظری دین.
    کلیدواژگان: دین، عمل گرایی، کارکرد، کارکردگرایی
  • خلیل موسوی، ابوالفضل کیاشمشکی صفحات 147-176
    نگرشی که ملاصدرا، حکیم بی نظیر شیرازی سده 11 هجری به فلسفه دارد، تا حدودی متفاوت از سایر دیدگاه هاست. او فلسفه و حکمت را نردبان رشد و ترقی انسانیت، سکوی پرتاب به سوی خدا و در یک جمله آن را مقدمه تشبه انسان به آفریدگارش می داند (ملاصدرا، 1410، ج1، ص20). چنین نگاهی که حکایت از معتقدات راسخ او دارد، در قالب اسفار اربعه عرفانی با مبانی و اصول عقلی استوار شده و نام «حکمت متعالیه» را به خود گرفته است، در حالی که جلال و شکوه خود را مرهون هماهنگی و همسویی با قرآن و سنت دانسته، نفرین خود را نثار فلسفه ای می کند که قوانینش مطابق با کتاب و سنت نباشد (همان، ج8، ص303)؛ بنابراین به یک مکتب متعالی فلسفی در جهان اسلام و فراسوی آن تبدیل شده است. نقش منابع دینی در جایگاه فعلی حکمت متعالیه اگر بیشتر از عرفان، کلام و مکاتب فلسفی مشایی و اشراقی نباشد، قطعا و یقینا کمتر نیست؛ زیرا به اذعان پژوهشگران معاصر بسیاری از مسائل مهم و اساسی حکمت متعالیه با الهام و اقتباس از قرآن و روایات وارد این مکتب شده و بر بسیاری دیگر از مسائل و موضوعات، آیات و روایات به عنوان موید سایه افکنده اند. نگارنده معتقد است نقش اساسی در نشو و نمای حکمت متعالیه از آن منابع اصیل دینی یعنی کتاب و سنت می باشد؛ مسائل مهمی چون اصالت وجود، قانون علیت، حرکت جوهری و مباحث الهیات بالمعنی الاخص که پایه و ریشه حکمت متعالیه را تشکیل می دهند، از منابع دینی الهام گرفته شده و مباحث پیرامون آنها از آیات و روایات استخراج شده اند.
    کلیدواژگان: قرآن، سنت، حکمت متعالیه، اقتباس، استشهاد، ملاصدرا