فهرست مطالب

فصلنامه ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی
سال چهارم شماره 13 (زمستان 1387)

  • تاریخ انتشار: 1387/11/16
  • تعداد عناوین: 7
|
  • محمدرضا اسعد صفحات 1-23
    خواب و رویا یکی از رازناک ترین و پیچیده ترین پدیده های عالم هستی است که هنوز سخن فرجامین درباره آن گفته نشده است. از سوی دیگر، این پدیده با همه رازناکی و پیچیدگی اش، کاربردی ژرف در فرهنگ ایرانی یافته است، به گونه ای که در سراسر زندگی این قوم می توان نمودی از خواب و رویا را مشاهده کرد. از آنجا که شاهنامه آیینه تمام نمای فرهنگ ایرانی در درازنای تاریخ این ملت است، در این جستار، بازتاب این پدیده (خواب و رویا) بر پایه کتاب ورجاوند و گران سنگ شاهنامه بررسی شده است.
    کلیدواژگان: خواب، رویا، رویای صادق، رویای دروغ، رویاانگیزی
  • مرضیه بهبهانی صفحات 24-46
    تمثیل یکی از صور خیال است و یکی از انواع تشبیه به شمار می آید. از آنجا که مشبه به در تمثیل معمولا حسی و ملموس است، می توان از ظاهر آن پی به واقعیت های اجتماعی برد. ادبیات عرفانی ما قسمت عمده ای از گنجینه ادبی ما را شامل می شود و عطار و مولانا کوه موج این دریای عظیم ادب عارفانه هستند. با نگاهی به تمثیل های این دو شاعر بزرگ می توان از ورای آموزه های عرفانی و با دقت در ظاهر داستان های آنان، به واقعیت های جامعه قرن ششم و هفتم هجری پی برد. اگر چه محور ادبیات عرفانی، به ویژه در شعر این دو شاعر، برتری عالم غیب بر عالم شهادت است، باز هم می توان از ظاهر تمثیل ها و انتخاب موضوعاتی که پیام های عرفانی دارند، اجتماع شاعر را شناخت، زیرا اگر تمثیل را مشبه بهی ملموس برای مشبهی معقول بدانیم، شاعر ناگزیر است از حکایات و داستان هایی به عنوان مثل استفاده کند که برای مخاطبان او شناخته شده باشد؛ پس انتخاب چنین تمثیل هایی خواننده را به فهم اوضاع و احوال اجتماعی شاعر از ورای آموزه های عرفانی و تجربیات شخصی عارفانه نایل می کند.
    کلیدواژگان: تمثیل، اجتماع، عرفان، مولانا، عطار
  • قدمعلی سرامی صفحات 47-76
    داستان سیاوش و سودابه، از شاهکارهای فردوسی است که در آن، شاهد رویارویی دو ابرقهرمانیم. تامل ژرف در این داستان ما را متقاعد می کند که بنیان آن بر تقابل عقل و عشق، عصمت و عصیان و در تحلیل نهایی غریزه و فرهنگ استوار است. براساس آیین زرتشت، خیر و شر، در روزگاران نه هزار ساله گمیزشن، همواره با هم درگیرند، اما با لحاظ نگره مذهب مهر (میتراییسم) آن دو، در عین حال که در نمود با یکدیگر می ستیزند، بودی یگانه دارند و وجود هر یک از آنان، ضرورت وجود دیگری است. تاکنون شاهنامه پژوهان با نگاه زردشتی به دو قهرمان اصلی این داستان نگریسته و معمولا سیاوش را کارگزار حق و سودابه را عامل باطل به شمار آورده اند. در این مقاله باتوجه به چرخش فرهنگ ایرانی در روزگار پس از اسلام به سوی عرفان که از بن و ریشه، مهر ی نگر است به سیاوش و سودابه نگریسته و کوشیده ام تا حق هر کدام از این دو «ابر مردم» را بتوزم.
    کلیدواژگان: داستان سودابه و سیاوش، عصمت، عصیان، آیین زردشت، آیین میترا
  • پروانه سیدالماسی، پرستو سیدالماسی صفحات 77-94
    گرمابه های آناتولی(1) از نظر تقسیم فضا و عناصر موجود، شباهت بسیاری به حمام های ایرانی داشتند. مولانا با این حمام ها مانوس و حمام یکی از سه عنصر موردپسند وی در زندگی بود. بنا به روایات موجود، او بیشتر اوقات در این مکان به خلوت می پرداخت.
    در آثار وی به ردپای گرمابه و فضاهای آن (جامه کن، خزینه، گلخن و...)، عناصر (نقش گرمابه، قبه، روزن حمام و...)، مشاغل مرتبط (حمامی، دلاک، تون تاب و...) و لوازم استحمام (طاس، گل سرشوی، شانه و...) برمی خوریم که همه نمایانگر توجه و علاقه خاص مولانه به حمام است.
    کلیدواژگان: مولانا، گرمابه (فضا، عناصر، ابزار)، ریاضت و خلوت نشینی، تمثیل
  • مرتضی شجاری صفحات 95-110
    ابن عربی درباره فنا دیدگاهی هستی شناسانه دارد که براساس آن همه چیز فانی است و حقیقتی جز حق تعالی وجود ندارد. از این رو، هر قولی درباره فنای در حق تعالی که لازمه آن اثبات وجودی در مقابل وجود خداوند است شرک است؛ زیرا لازمه آن، قبول وجود برای سالک است که در انتهای سلوک، فانی می شود. از نظر وی، حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» بیانگر این است که حقیقت نفس آدمی چیزی جز خداوند تعالی نیست و اگر کسی بر آن باشد که به غیر از خداوند واقعیتی هست، خواه مستقل یا وابسته به خدا و خواه از وجود خود یا از فنای خود فانی شده باشد، بویی از معرفت نفس به مشامش نرسیده است؛ زیرا کسی که موجودی غیر حق را ممکن بداند که قائم به حق و فانی در او باشد و فنایش نیز فانی در فنا باشد، گرفتار شرکی بعد از شرک می شود و راهی به معرفت نفس نخواهد یافت؛ مشرکی است که نه خدای را شناخته است و نه خود را.
    کلیدواژگان: فنا، بقا، معرفت نفس، وحدت وجود، حقیقت انسان
  • امیر بانو کریمی، مهناز رضایی صفحات 111-126
    اسطوره یکی از اصطلاحات بسیار مهم در مباحث ادبی امروز است. ادبیات و اسطوره در پیوند تنگاتنگ با هم قرار دارند. شعر و اسطوره نیز می توانند با زبان نمادین با مخاطب خود ارتباط برقرار کنند. در روزگار ما و در عصری که بشر همه چیز را به دیده تعقل می نگرد، دیگر اساطیر مجال پیدایش نمی یابند، ادبیات معاصر دیگر اسطوره ای را خلق نمی کند، بلکه بیشتر به بازآفرینی اسطوره های شناخته شده می پردازد. با شناخت اسطوره، می توان به معنا و کارکرد آن در ادبیات معاصر پی برد. مقاله پیش رو در نظر دارد عناصر اسطوره ای را نزد شاعران معاصر ایرانی و به طور خاص در اشعار مهدی اخوان ثالث، سهراب سپهری و احمد شاملو و همچنین در کتاب رویای مکزیکی اثر ژان ماری گوستاو لوکله زیو، نویسنده معاصر فرانسوی، بازشناخته و با اشاره به دیدگاه های مشترک این نویسندگان درباره اسطوره، به بررسی و مقایسه علل بازآفرینی اساطیر در ادبیات معاصر بپردازد.
    کلیدواژگان: بازآفرینی اسطوره، سپهری، اخوان، شاملو، لوکله زیو
  • ناصر نیکوبخت، سعید بزرگ بیگدلی، حسن حیدرزاده صفحات 127-146
    حکایات صوفیه بخش مهمی از ادبیات عرفانی را تشکیل می دهد. این حکایات با اهداف گوناگونی در کتب صوفیه به کار گرفته می شوند که عمده ترین آنها ترغیب و تعلیم صوفیه در سیر و سلوک است. مولانا نیز در آثار خود توجه زیادی به قصه و حکایات صوفیه دارد، به گونه ای که در همه آثار او، این حکایات دیده می شود. در آثار او، حکایت صوفیه از نظر کمیت تنوع زیادی دارند و برخی از آنها کوتاه و برخی طولانی هستند. مولانا در روایت برخی حکایات به روایت مآخذ پای بند است، اما در بیشتر موارد در روایات پیشینیان دخل و تصرف می کند. وی گاهی زمان و مکان و گاهی شخصیت های حکایت را تغییر می دهد و با افزودن توصیف، گفت وگو، شخصیت و...، پیرنگ داستان کوتاه را توسعه داده و بر جذابیت آن می افزاید. این مقاله کوشیده است با نشان دادن مهم ترین تصرفات مولانا در حکایات صوفیه، هدف او از این تغییر و تصرفات را بیان کند.
    کلیدواژگان: مولوی، حکایات صوفیه، عرفان، تصوف، مثنوی معنوی