فهرست مطالب

فصلنامه ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی
سال سوم شماره 7 (تابستان 1386)

  • تاریخ انتشار: 1386/06/03
  • تعداد عناوین: 7
|
  • عباس باقی نژاد صفحات 1-12
    انسان و موجودیت او همواره موضوع ناشناخته علوم گوناگون بوده و هست. دانش های بشری با وجود پیشرفت های زیادی که به دست آورده اند، از درک کافی و کامل ابعاد وجود انسان بازمانده اند. در کنار فلسفه و علوم گوناگونی که در ماهیت و وجود انسان به جست و جو پرداخته اند، هنر و ادبیات را نیز می توان به عنوان یکی از راه های انسان شناسی نام برد. آثار هنری، مجالی مناسب برای شناسایی انسان و زوایای ناشناخته وجود او فراهم آورده اند. افکار و عواطف و ابعاد پنهان وجود انسان، بیش از هر دانشی، در دسترس آثار هنری بوده است. شعر یکی از گونه های هنری است که در طول تاریخ از آمال، اندیشه ها و عواطف ناگفته و نانموده انسانی سخن گفته و مخاطبان خویش را در درکی ژرف و همه جانبه از خویش و به طور کلی انسان، یاری داده است.
    کلیدواژگان: انسان، علم، فلسفه، هنر، شعر و شاعر
  • محمد حکیم آذر صفحات 13-24
    قرن یازدهم هجری دوران افول اسطوره های ایرانی است. اگرچه در عصر صفوی پرچم وحدت ملی که قرن ها بر زمین افتاده بود برافراشته می شود، ولی از «اسطوره های ملی» به عنوان مرکز ثقل این اتحاد، اثری در میان نیست. دو شاخه ایرانی و هندی شعر عصر صفوی به مساله اسطوره نگاهی مشابه دارند، با این تفاوت که در شاخه ایرانی، شاعران با میراث ادبی، فرهنگی و تاریخی ایران هم از طریق متون و هم از طریق روایات شفاهی آشنایی کامل دارند، ولی در شاخه هندی، این میراث از طریق متون فارسی و با واسطه، به ذهن شاعران آن دیار راه یافته است.
    بیدل دهلوی به عنوان نماینده تمام عیار شاخه هندی شعر قرن یازدهم و دوازدهم هجری در سلب ماهیت ملی از اسطوره های ایرانی، در سایه یک جبر فلسفی تاریخی، بسیار جدی عمل کرده است. در این تحقیق به چگونگی این دگرگونی توجه شده و در پایان این نتیجه به دست آمده است که آشنایی بیدل با اساطیر ایرانی از راه مطالعه در آثار ادیبان و عارفان فارسی زبان بوده است.
    کلیدواژگان: اسطوره، تلمیح، سبک عصر صفوی، اسطوره های ایرانی، بیدل دهلوی
  • مصطفی خدایاری صفحات 25-47
    مقاله پیش رو که «تجلی عناصر بلاغت در چامه های سعدی» نام دارد، حاوی مباحثی پیرامون بلاغت و توابع آن در چکامه های مدحی و وصفی شیخ شیراز سعدی است.
    در این تحقیق، قصاید سعدی از دیدگاه سه حوزه زیباشناسی سخن (معانی، بیان و بدیع) به طور جامع و دقیق بحث و بررسی شده است.
    در آغاز مقاله به برخی از عناصر موسیقایی سخن مانند وزن، قافیه و ردیف، به دلیل اهمیت آنها در گستردگی های زبانی، افزونی و انسجام بخشی موسیقی شعر فارسی
    به ویژه چامه های سعدی گذرا پرداخته شده است.
    در ادامه، پژوهنده کوشیده است اهداف و اغراض بلاغی را در چامه های سعدی با ذکر شواهد شعری به دقت باز نماید.
    کلیدواژگان: چامه های سعدی، عناصر موسیقایی، معانی، بیان، بدیع
  • مرتضی شجاری صفحات 48-71
    از آنجا که بنا بر حدیثی مشهور خودشناسی راهی برای خداشناسی است، فیلسوفان و عارفان مسلمان همواره به بحث نفس یا روح انسان و رابطه آن با بدن، توجه ویژه ای داشته اند. ابن سینا نفس را جوهری مجرد و قائم به ذات می داند که در بدن انسان و در جسم دیگری منطبع نیست، بلکه مفارق از همه مواد و اجسام است. اما این جوهر مجرد تعلق و اختصاص به بدن انسان مادام که این بدن زنده باشد دارد. از دیدگاه ابن عربی، صفت «تدبیر» برای روح ناشی از ارتباط ذاتی بین روح ها و بدن ها و تابعی از ارتباط حق با مخلوقات است. بدن محلی است که روح، آثار خود را در آن پدیدار می سازد. ملاصدرا با بهره گیری از حرکت جوهری، ثنویت انسان از دو جوهر نفس و بدن را انکار کرده، نفس را حادث از بدن و بدن را مرتبه ای از نفس می داند.
    کلیدواژگان: نفس، بدن، تدبیر، تجرد، حرکت جوهری
  • سهیلا موسوی سیرجانی صفحات 72-83
    سماع و وجد از امور پسندیده و رسوم اختیاری در نزد صوفیه است که ایشان آن را به اجتهاد خود وضع کرده اند، بنابراین می توان انتظار داشت که علاوه بر معنای ظاهری، پوشیدگی هایی نیز در این رسم و امر باشد. هدف از تدوین این مقاله، دستیابی به این سر و نیک فهمیدن این رسم است.
    در نزد این طایفه، سماع درست، شنیدن به حق است و شنیدن هر چیز بر پایه حق و حقانیت آن. این امر بنای آن می گردد که اهل سماع با عنایت به بحث وجد در سه طبقه جای گیرند: طبقه اول ابنای حقایق هستند که در سماع، گفت و گوی خود با حق را می شنوند. ایشان را «واجدان مفتون» خوانند.
    طبقه دیگر اهل مناجات اند که به واسطه درک معانی کلام و ابیات، سماع ایشان به گونه خطاب دل ایشان با حق است. ایشان را «واجدان مغلوب» خوانند.
    اما طبقه سوم که حقانیت شان در نزد صوفیه محرز است را فقرای مجرد نامیده اند زیرا سماع ایشان به دلیل بریدن از جمله تعلقات دنیایی، حقیقی و با صفای باطن است. صوفیه ایشان را «واجدان منظور» می نامند.
    کلیدواژگان: سماع، وجد، خرقه، خرقه سماعی، خرق کردن
  • خورشید نوروزی صفحات 84-100
    بخش عمده ای از تحقیقات ادبی درباره مثنوی لیلی و مجنون نظامی، به شرح ابیات و معنی لغات چه شرح کامل و چه گزیده اختصاص دارد.
    در این مقاله ابتدا به معرفی و نقد ساختاری و محتوایی شرح ها پرداخته شده و سپس ریشه های اختلاف نظر شارحان، در سه حوزه زیر، با ذکر مثال هایی از ابیات لیلی و مجنون، تبیین و تحلیل شده است:الف) واژگان؛ گاه اختلاف نظر شارحان در معانی حقیقی و استعاری واژه ها و یا حقیقی یا استعاری بودن واژگان، سبب اختلاف معانی ابیات شده است.
    ب) عبارت؛ گاه اختلاف نظر در معانی حقیقی یا کنایی عبارت و یا معانی گوناگون کنایی موجب اختلاف معنای ابیات شده است.
    ج) کل بیت؛ گاهی نیز اختلاف نسخه ها، تعقید معنوی، استعداد تاویل پذیری ابیات و چگونگی خواندن بیت، سبب بروز معانی گوناگون گردیده است
    کلیدواژگان: نظامی گنجوی، لیلی و مجنون، شرح ابیات، نقد و بررسی، مقایسه
  • فرشید وزیله صفحات 101-119
    یکی از برجسته ترین ویژگی های ادبی شعر حافظ «ای هام» است که شاعر به وسیله آن توانسته کلام خود را از جذبه ای خاص برخوردار و رندانه ظرایف و طرایف را از هر مضمونی بیان کند و در عین حال خواننده را در گزینش بی نهایتی از معنا رها سازد. بنابراین توجه بیشتر مشتاقان شعر حافظ به بررسی این شگرد و سایر ترفندهای ادبی مرسوم در بلاغت عصر او معطوف شده است. شعر حافظ دارای جذبه هایی پنهانی است که او هنرمندانه آنها را در شعر خود تعبیه کرده است. یکی از این جذبه ها که در شعر وی بسامدی بالا دارد، «متناقض نما» (پارادوکس) است که حاصل جست و جو در هزار توی ظرفیت های ناپیدای «زبان» و تلاش برای جبران کاستی لفظ در برابر والایی معناست.
    در این گفتار برآنیم ضمن تعریف متناقض نما و رابطه آن با تضاد، آشنایی زدایی و خلاف انتظار و بیان ارزش ادبی متناقض نما، به بررسی انواع آن، بسترهای بیان متناقض نما و ساختمان آن در غزلیات حافظ با ذکر شواهدی از دویست و پنجاه غزل آغازین دیوان حافظ بپردازیم.
    کلیدواژگان: غزل، متناقض نمایی (پارادوکس)، خلاف انتظار، تضاد، آشنایی زدایی