فهرست مطالب

پژوهشنامه زبان و ادبیات روسی
سال سوم شماره 1 (پیاپی 5، 2015)

  • تاریخ انتشار: 1393/09/13
  • تعداد عناوین: 7
|
  • ناتالیا ژیلینا* صفحات 5-22
    در مقاله حاضر، آخرین اثر پوشکین در بستر شاخه جدید علمی بررسی و تحلیل شده که نشات گرفته از نگرش ارزش شناسانه به متن ادبی است. بن مایه فکری این گرایش بر این پایه استوار است که دنیای درون اثر به طور اجتناب ناپذیری خواه ناخواه در مسیر نوعی سیستم ارزشی قرار می گیرد که بدون شک از جهان بینی آفریننده اثر برمی آید. نگرش ارزش شناسانه، امکان تعیین و تبیین تقابل پارادایم های ارزشی متجلی در دو شخصیت اصلی رمان، گرینیوف و شوابرین را که به یک طبقه تعلق دارند، فراهم می کند. دوئل دو قهرمان در سطح معنوی و اخلاقی صورت می گیرد و نگرش ایشان به زندگی کاملا با یک دیگر متضاد است؛ اساس چالش مرکزی رمان پوشکین که بر پایه تضاد و تقابل ارزش های راستین و دروغین بنا نهاده شده است، در همین نکته خلاصه می شود.
    کلیدواژگان: پوشکین، دختر کاپیتان، ارزش شناسی، اپیگراف، تضاد، شرافت، قوانین اخلاقی
  • سرگئی کیبالنیک* صفحات 23-40
    در این مقاله از متاموضوع داستایفسکی سخن خواهد رفت که در بسیاری از آثار او؛ به ویژه به طور گسترده در رمان «برادران کارامازوف» نمایانده شده است. قهرمان اصلی این رمان به پرسشی دچار می شود که دیگر قهرمانان اصلی رمان نیز، هریک به گونه ای درصدد پاسخ گفتن به آن برمی آیند. این پرسش حاوی هم وابستگی میان ایمان و اخلاقیات است: «اگر خدا نیست پس هر چیزی و هر کاری مجاز است؟» در این مقاله نشان داده شده که در طرح این مسئله، تئوری های فلسفی معاصر داستایفسکی منعکس شده اند؛ ازجمله تئوری «لودویگ فه یرباخ» یا تئوری «من خودم» (ماکس شتیرنر) که بر اساس آن ها «انسانیت» نزد انسان مدرن باید در جایگاه خدا قرار گیرد. داستایفسکی نقص عقاید و دیدگاه های ایوان کارامازوف را که در نهایت منجر به قتل پدر وی خواهد شد، آشکار می سازد. دیدگاه «زوسیم پیر» درباره اینکه «عشق فعال» به نزدیکان، به طور قطع و یقین به ایمان به خدا ختم خواهد شد، به عقاید داستایفسکی نزدیک تر است.
    کلیدواژگان: فئودور داستایفسکی، لودویگ فه یرباخ، ماکس شتیرنر، رمان روسی، فلسفه، مفهوم متن
  • ولادیمیر کاتلنیکوف* صفحات 41-54
    یکی از گرایش های مهم فکری و هنری آلکسئی کنستانتینوویچ تالستوی با موضوعاتی که در حوزه تاریخ اروپا و روسیه؛ به ویژه دوره قرون وسطی قرار می گیرند، مرتبط است. این مضامین در آثار تاریخی و همچنین ادبی او از جمله در قصاید، رمان ها و درام های تالستوی انعکاس یافته اند. تالستوی در آثار خویش از ماده تاریخی از همه لحاظ متفاوت، چه به لحاظ حقیقی، چه افسانه ای و چه فولکلور استفاده کرده و در این میان، گاه به شدت از شخصیت ها و موضوعات حقیقی دور شده است. عصر ایوان چهارم به طور ویژه توجه او را به خود جلب کرد؛ زیرا شخصیت ها و چالش های این عصر، امکان پردازش هنری- ادبی موثری را برای تالستوی فراهم کرد. این امر به خوبی در قصاید «شاهزاده میخایلو رپنین»، «واسیلی شیبانوف»، «سپه سالار کهن»، در رمان «شاهزاده نقره ای» و همچنین در سه گانه نمایشی او دیده می شود. تالستوی حوادث و شخصیت های عصر روسیه «کیف» و «گالیتسک- والینسک» را در قصاید «خواستگاری»، «توگارین اژدها»، «ایلیا مورامتس»، «گاکن نابینا» و «حمله ولادیمیر به کورسون» به صورتی نسبتا ایده آل تصویر کرده است. او در قصاید «نورمنی» خویش از قهرمانان تاریخ اسکاندیناوی نیز سخن گفته است.
    کلیدواژگان: آ، تالستوی، هیستوریزم، قصاید، رمان، درام
  • آلکساندر ماتورین* صفحات 55-76
    در مقاله حاضر، ویژگی های گرایش معنوی در آثار بونین بررسی می شود. بیشتر محققان در آثار او تناقض های بی شمار ناشی از عقاید مذهبی متنوع را مشاهده می کنند؛ در عین حال، ضمن اذعان به وجود یک کلیت زنده و مشخص در جهان بینی ادبی- هنری نویسنده، سعی در یافتن اصلی دارند که همه این اعتقادات را در بر گیرد. اما در تعریف اصل فراگیر و جامع آثار بونین، نظریات کاملا متفاوت و متنوعی وجود دارد. بررسی آثار کلیدی بونین، ما را به این نتیجه می رساند که در جهان بینی ادبی-هنری او بر پایه اصل عمومی وحدت وجود، عقاید مذهبی گوناگون، به طور متناقضی در کنار یک دیگر قرار می گیرند: مسیحیت، اسلام، آیین بودایی و آیین های بت پرستی نزد ملل مختلف. بنا بر عقیده بونین، در جهان طبیعت، برای هر جزء مجزایی که از کلی پدید می آید، از پیش تعیین شده که باید با مرگ به وجود خدایی واحد بپیوندد. همین وحدت وجود است که مانع از ایمان نویسنده به جاودانگی وجوه روحی و جسمی خویش می شود و نبود چنین اطمینانی، اغلب به بروز ترس از مرگ و تراژیسم جهان بینی در آثار او منجر می گردد.
    کلیدواژگان: ایوان بونین، ادبیات روسی، گرایش معنوی، وحدت وجود، بت پرستی، مسیحیت
  • محمدرضا محمدی، محبوبه علیاری شوره دلی، مصیب زارعی صفحات 77-94
    در مقاله حاضر بر اساس تجزیه و تحلیل مثال های متعدد، هدایت نحوی صفات و افعال مرتبط با آن ها به لحاظ واژه سازی در زبان روسی و نحوه بیان آن به زبان فارسی بررسی می شود. در زبان روسی صفت و فعل می توانند به عنوان جزء اصلی گروه واژه و جمله به کار روند و حالت نحوی کلمه وابسته به خود را تعیین کنند. به طور مثال: شبیه به توپ، راضی از پسر، وفادار به قول، به پیروزی ایمان داشتن. نتایج به دست آمده نشان می دهد، هدایت نحوی صفات و افعال مرتبط با آن ها به لحاظ واژه سازی براساس روابط زیر صورت می گیرد: 1. بین هدایت نحوی صفت و فعل تفاوت کامل وجود دارد؛ 2. بین هدایت نحوی صفت و فعل شباهت کامل وجود دارد؛ 3. بین هدایت نحوی صفت و فعل تشابه و تفاوت نسبی وجود دارد. در بیشتر مواقع مفهوم هدایت نحوی صفت و فعل در زبان روسی با استفاده از انواع حروف اضافه: برای، از، به، و ساختار رایی و همچنین ساختار اضافه ای به زبان فارسی بیان می شود.
    کلیدواژگان: هدایت نحوی، صفت، روش بیان، فعل، زبان روسی، زبان فارسی
  • یلیزاوتا سمیرنووا * صفحات 95-108
    در مقاله حاضر، پدیده «گذرایی» در زبان روسی و پروسه فعل گون سازی بررسی می شود. افعال اسمی در مقایسه با افعال معمولی از لحاظ انتقال معنا مفیدتر و با صرفه تر هستند و افزایش تعداد آن ها در زبان نیز ناشی از قانون کم کوشی زبانی است. کم کوشی زبانی به واسطه تعدادی علل زبان شناختی و فرازبان شناختی؛ ازجمله پیدایش فناوری های نوین اطلاعات، ارتباطات در شبکه های اینترنت و افزایش سرعت زندگی قابل توجیه و توضیح است. معناشناسی افعالی که از اسامی ساخته می شوند، ویژگی هایی دارند: معنای آن ها را می توان از طریق معنای نوع وابسته که به معنای فعل منضم می شود و همچنین ضمن لحاظ نوع دانشی که گوینده و شنونده از آن برخوردارند، تفسیر کرد. در این مقاله افعال اسمی طبقه بندی می شوند، پایه این طبقه بندی، نوع وابسته منضم شده است. در اینجا همچنین تاثیر دانش عمومی و فردی شرکت کنندگان در گفتگو بر درک صحیح معنای فعل بررسی شده است.
    کلیدواژگان: گذرایی، فعل گون سازی، فعل اسمی، کم کوشی زبانی، وابسته منضم شده، دانش عمومی و فردی
  • یکاترینا دیخنووا* صفحات 109-127
    در این مقاله، دگرگونی مفهوم کوه از دیدگاه تیوتچف در آثار ویچسلاو ایوانوف، بر مبنای مجموعه اشعار «الهه های کوهستان» که در کتاب «ستارگان راهنما» به چاپ رسیده است، بررسی می شود. کوه، سمبل اصلی در این مجموعه اشعار است. قطعات این مجموعه اشعار، غزلیات فلسفی تیوتچف را در خاطر زنده می کند. شاعر سمبولیست، در مقاله «نمادهای منابع پیدایش زیباشناختی» به این مسئله اشاره کرده است. ایوانوف با رجوع به اشعار تیوتچف؛ ازجمله «صبح در کوهستان»، «آلپ»، «کوه های سپیدپوش»، «با اینکه لانه ای در دره ساخته ام...» و «دامنه آرام گرفت... راحت تر نفس می کشد...»، حوزه معنایی مفهوم کوه را گسترش می دهد. او نماد کوه را با ایده زیبایی شناختی- عرفانی صعود و فرود که پرداخته ذهن خود اوست، مرتبط می سازد و در هم می آمیزد. در نتیجه، معانی تیوتچف به یکی از معانی ممکن سمبل افسانه ای بدل می شوند که ساختار معنایی چند سطحی دارند. ایوانوف با این نوع پردازش به چند هدف دست می یابد: معنای شعر خود را غنا می بخشد و همچنین با تقدیس آثار تیوتچف، آن ها را در ردیف سنت پایدار قرار می دهد.
    کلیدواژگان: تیوتچف، ایوانوف، الهه های کوهستان، کوه، شیوه شناسی افسانه، سمبل