فهرست مطالب

نشریه مهندسی مالی و مدیریت اوراق بهادار
پیاپی 4 (پاییز 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/07/01
  • تعداد عناوین: 9
|
  • بررسی توانمندی الگوهای پیش بینی کننده بحران مالی / الگوه ای مورد مطالعه: الگوه ای مبتنی بر روش های سنتی، الگوریتم ژنتیک و شبکه های عصبی
    زهرا پورزمانی، رضا کی پور، مصطفی نورالدین صفحات 1-27
    مالکان، مدیران، سرمایه گذاران، اعتباردهندگان، شرکتهای تجاری و همچنین موسسات دولتی علاقه مند به ارزیابی وضعیت مالی شرکت ها هستند چرا که در صورت ورشکستگی هزینه های زیادی به آنها تحمیل می شود. امروزه از الگوهای مختلفی مانند : تکنیک های آماری (تحلیل تشخیصی، لوجیت و آنالیز فاکتوری) و تکنیک های هوش مصنوعی (شبکه های عصبی، درخت تصمیم گیری، استدلال مبتنی بر موضوع، الگوریتم ژنتیک، مجموعه های سخت، ماشین بردار تکیه گاه و منطق فازی) و یا ترکیبی از این دو تکنیک برای پیش بینی ورشکستگی استفاده می شود. هدف از این پژوهش تعیین الگوهایی با استفاده از متغیرهای مالی (نسبت های مالی صورتحساب سود وزیان و ترازنامه) جهت بالا بردن توان تصمیم گیری استفاده کنندگان صورتهای مالی در پیش بینی بحران مالی شرکتها می باشد.
    در این تحقیق چهار الگوی پیش بینی بحران مالی(الگوهای مبتنی بر روش های سنتی MDA ، الگوریتم ‍ژنتیک خطی، الگوریتم ژنتیک غیر خطی و شبکه عصبی) برای پیش بینی بحران مالی دو سال قبل از وقوع آن تدوین شده است. سپس با توجه به نتایج بدست آمده، الگوها با یکدیگر مقایسه و بهترین الگو استخراج شده است. با توجه به نتایج آزمون مشخص گردید الگوی مبتنی بر شبکه عصبی دارای بالاترین توان در پیش بینی بحران مالی شرکت ها می باشد.
    کلیدواژگان: بحران مالی، متغیرهای مالی، تحلیل تشخیصی چندگانه، الگوریتم ژنتیک، شبکه های عصبی
  • محمود هوشمند، رضا فهیمی دوآب صفحات 29-62
    قیمت نفت خام و ارزش دلار آمریکا دو متغیر اقتصادی مهم و تاثیرگذار بر اقتصاد جهانی می باشند. هدف این مقاله بررسی وجود یا عدم وجود یک رابطه بلندمدت پایدار بین این دو متغیرمی باشد. برای این منظور، از آزمون های هم جمعی و علیت بین متغیرها برای دوره 1985:1 تا 2008:4 استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که افزایش 10 درصد در قیمت حقیقی نفت خام منجر به کاهش 8/1 درصدی ارزش واقعی دلار می شود. جهت علیت نیز از متغیر قیمت نفت به قیمت دلار آمریکا است. بعلاوه، با تخمین رابطه تصحیح خطای کوتاه مدت برای معادله بلندمدت نرخ ارز دلار مشاهده می شود که در صورت انحراف نرخ ارز واقعی دلار از روند بلندمدت خود، این شکاف با نرخ 3/4 درصد در هر دوره ترمیم می شود تا اینکه دوباره به مسیر بلند مدت خود باز گردد.
    کلیدواژگان: قیمت نفت خام، نرخ موثر دلار، روش جوهانسن، جوسیلیوس، مدل تصحیح خطا، هم انباشتگی
  • حمیدرضا وکیلی فرد، قدرت الله طالب نیا، مهرداد کیانی صفحات 67-87
    دربورس اوراق بهادار تهران در سال 1383 شاهد سقوط شاخص کل بودیم. کارشناسان و مسئولین با در نظر گرفتن برخی ملاحظات هر کدام ریشه ی بحران در بورس اوراق بهادار را به نوعی خاص ذکر می کنند،اما افزایش بی رویه قیمتها در سال 1382 و نیمه ی اول سال 1383 را به عنوان دلیل اصلی سقوط قیمتها عنوان می کنند.
    در ادبیات اقتصادی به انحراف قیمت بازار کالا از قیمت تعادلی آن حباب گفته می شود. در واقع زمانی که قیمت یک دارایی از ارزش ذاتی آن که توسط عوامل بنیادین تعیین می گردد،فاصله می گیرد و بعد از مدتی رشد یکباره سقوط میکند ، حباب اتفاق افتاده است.
    در این تحقیق به بررسی ارتباط بین میزان سهام شناورآزاد و بروز حباب قیمتی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته شده است. سهام شناور آزاد درصدی از سرمایه ی یک شرکت است که برای معامله در بازار سهام در دسترس سرمایه گذاران بوده و بدون هیچ گونه محدودیتی قابل معامله باشد.
    نتایج حاصل از آزمون فرضیات تحقیق در دوره زمانی 1381الی 1385نشان می دهد که بین میزان سهام شناورآزاد شرکتها و بروز حباب قیمتی ارتباط معنا داری وجود دارد وشرکتهایی که دارای میزان سهام شناورآزاد کمتر از 20 درصد هستند در مقایسه با سایر شرکتها بیشتر در معرض حباب قیمتی قرار می گیرند.
    کلیدواژگان: سهام شناورآزاد، حباب قیمتی، بورس اوراق بهادار
  • زهره حاجیها، لیلا قصاب ماهر صفحات 82-102
    هدف اصلی این تحقیق بررسی تاٴثیرساختارسرمایه برارزش نامشهود واحد تجاری با استفاده از شاخص نسبت توبین Qدر شرکت های پذیرفته شده دربورس اوراق بهادارتهران طی دوره 1386-1382 می باشد . دراین پژوهش 60شرکت پذیرفته شده دربورس اوراق بهادار تهران با استفاده ازروش حذف سیستماتیک انتخاب وجهت تجزیه وتحلیل وآزمون فرضیه ها از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته های این تحقیق حاکی از عدم وجود رابطه معنی دار بین نوع ساختارسرمایه (بدهی محور یا سرمایه محور) وارزش نامشهود با استفاده از نسبت توبین Q می باشد. به عبارت دیگر شرکت ها نتوانسته اند هیچ گونه ارزش نامشهودی با انتخاب روش تامین مالی برای خود فراهم سازند. این نتایج پیشنهاد می کند که انتخاب روش تامین مالی در شرکت های ایرانی مبتنی بر ارزش آفرینی بیشتر برای شرکت نیست و بدون بررسی و مطالعه کافی گزینه های ارزش آفرین، تامین مالی انجام می شود.
    کلیدواژگان: ساختارسرمایه، نسبت Q توبین، نسبت بدهی های کوتاه مدت، نسبت بدهی های بلند مدت، نسبت حقوق صاحبان سهام
  • یحیی حساس یگانه، ایمان داداشی صفحات 105-124
    با توجه به نقش تعیین کننده مکانیزم های حاکمیت شرکتی در امور مرتبط با شرکت ها، در این پژوهش، تاثیر برخی از این مکانیزم ها بر تصمیمات حسابرسان مستقل، مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از انجام این تحقیق، تعیین تاثیر مکانیزم های حاکمیتی همچون ساختار هیات مدیره شرکت، حسابرسی داخلی (مکانیزم های نظارتی درون سازمانی حاکمیت شرکتی)، سهامدار عمده و سرمایه گذاران نهادی (مکانیزم های نظارتی برون سازمانی حاکمیت شرکتی) بر روی تصمیمات و برنامه ریزی های حسابرسان مستقل همچون ارزیابی ریسک ذاتی، ریسک کنترل، میزان و زمان بندی آزمون های محتوا بوده است.
    فرضیه های تحقیق به کمک داده های گردآوری شده توسط ابزار پرسشنامه از 83 حسابدار رسمی در سال 1388، مورد بررسی قرار گرفته و نتایج حاصل از بررسی یافته ها نشان داد که به غیر از حسابرسی داخلی، سایر مکانیزم های حاکمیتی، تاثیری بر فرآیند برنامه ریزی و قضاوت های صورت گرفته توسط حسابرسان مستقل ایرانی نداشته اند. تنها در یک مورد، یافته ها نشان داد که، درصد مدیران غیرموظف در ساختار هیات مدیره شرکت، بر ارزیابی ریسک ذاتی توسط حسابرسان، اثرگذار بوده است.
    کلیدواژگان: حاکمیت شرکتی، ریسک ذاتی، ریسک کنترل، میزان آزمون محتوا، زمان بندی آزمون محتوا
  • فریدون رهنمای رودپشتی، اکبر افتخاری علی آبادی صفحات 129-148
    هدف فرآیند مدیریت کمک به مدیریت برای ارزش آفرینی در کسب و کار است، به گونه ای که موجبات رضایتمندی ذینفعان مهم را فراهم سازد. از طرفی فرآیند برنامه ریزی استراتژیک به عنوان یکی از تکنیکهای محوری در فرآیند مدیریت در همه بخشهای اقتصادی به صورتی همه گیر مورد استفاده قرار گرفته است و برای تداوم پذیری و رشد سازمانها، امری حیاتی محسوب می گردد. این رشد و تداوم پذیری سازمانها آنها را قادر می سازد با محیط های در حال تغییر – ویژگی بارز محیط کسب و کار در زمان حاضر تغییر شتابنده و فراگیر است که سازمانها در حال تلاش برای کنترل آنند - کنار بیایند؛ حتی زمانی که شاکله استراتژی همچنان فاقد ساختار و برنامه بوده و به شیوه ای غیر همیشگی و غیر تکراری عمل می کند.
    موسسات مالی مانند سایر سازمانها و البته به دلیل ویژگی هایی نظیر اتخاذ تصمیمات آتی و مخاطره ترکیب شده با نوع فعالیت خود برای بقاء و رشد باید بنحوی اثربخش از فرآیند مدیریت استراتژیک بهره ببرند تا حداکثر ارزش را بیافرینند.
    این مقاله در نظر دارد با ارائه چارچوب و مدلی مناسب در قالب پارادایم جدید مبتنی بر ارزش و با تکیه بر مفاهیم ارزش آفرینی فرآیند مدیریت استراتژیک را برای موسسات مالی و بالاخص شرکتهای سرمایه گذاری تبیین و گامهای اجرائی آن را ترسیم نماید.
    کلیدواژگان: فرآیندمدیریت استراتژیک، استراتژی، ارزش، ارزش آفرینی، تفکر مبتنی بر ارزش، زنجیره ارزش، ریسک، شرکتهای سرمایه گذاری
  • محمد ابراهیم محمدپور زرندی، مجید شهریاری صفحات 151-163
    در تحلیل های کلاسیک طرحهای سرمایه گذاری، فرض بر قطعی و معین بودن داده های مربوط به طرح می باشد. از آنجا که داده های مالی و نیز نرخ سود مورد انتظار طرح به آینده مربوط شده و بنابراین با عدم قطعیت مواجه می باشند، نتیجه این ارزیابی ها واقعی نخواهد بود. هدف اصلی این تحقیق به کارگیری قابلیتهای نظریه فازی در مواجهه با این عدم قطعیت می باشد. بدین منظور می توان به جای هرعدد قطعی و با کاربرد نظریه فازی، یک عددفازی را مورد استفاده قرار داد. این اعداد قابلیت نمایش یک عدد قطعی رادر سه وضعیت کمترین مقدار ممکن، محتمل ترین مقدار و بیشترین مقدار ممکن دارا می باشند. همچنین تکنیک خالص ارزش فعلی با رویکرد فازی توسعه یافته است تا با استفاده از داده های فازی طرح بتوانند درتحلیل اقتصادی آن به کار رود. نتایج نهائی، به جای اعداد قطعی، اعداد فازی خواهند بود که به تصمیم گیرنده بینش وسیع تری در مورد خروجی های ممکن می دهند. همچنین از آنجا که نتایج نهائی اعداد فازی می باشند، مقایسه بین پروژه های مختلف به قسمی متفاوت صورت می گیرد. روش رتبه بندی ارائه شده در این تحقیق به مقایسه پروژه های مختلف در حالت فازی پرداخته و به تصمیم گیرنده در انتخاب اقتصادی ترین طرح سرمایه گذاری یاری می رساند. یافته های تحقیق نشان می دهد که بکارگیری اعداد فازی مثلثی، رویکرد قابل قبولی را در برخورد با جریان های نقدی که در تحلیل اقتصادی طرح های سرمایه گذاری بکار می روند، ارائه می دهد و اطلاعات بیشتری را در اختیار تصمیم گیران در تغییر داده های اولیه طرح قرار می دهد. همچنین راهکارهای ارائه شده در این مقاله، در حل مسائل تحلیل طرح های سرمایه گذاری مفید واقع شود.
    کلیدواژگان: طرحهای سرمایه گذاری در سیستم بانکی، نظریه فازی، خالص ارزش فعلی(NPV)
  • بهروز لاری سمنانی، سپیده جعفری زاد صفحات 165-193
    رشد و گسترش فعالیت های اقتصادی و توسعه شرکت های سهامی موجب شده است که سهامداران وظیفه اداره و کنترل دارایی های خود را ( شرکت ) به مدیران حرفه ای واگذار کنند . این مدیران در صورتی تمام تلاش ، کوشش ، تجربه و تخصص خود را به کار می گیرند که از این رهگذر منافعی عاید آنها شده و بابت تلاشهایشان ثمر مناسبی دریافت نمایند . نتایج اکثر تحقیقات تجربی انجام شده نشان می دهد که طرح های پاداشی بلندمدت که به نوعی سهیم کردن مدیران در مالکیت شرکت را به طور واقعی و یا به طور شبیه سازی در بر دارد ، باعث افزایش ثروت سهامداران می شود . اگر چه ممکن است که نتایج انواع مختلف این طرح ها در جوامع و موقعیت های مختلف متفاوت باشد . (جهانخانی و ظریف فرد 1375)بنابراین مقاله حاضر با هدف تبیین رابطه بین ارزش افزوده بازار و پاداش مدیران در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بین سا لهای 1382- 1387 که 1) سال مالی آنها منتهی به 29 اسفند باشند ؛2)قبل از سال 1382 در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده باشند ؛3)حداقل در چهار دوره متوالی ، میزان پاداش هیات مدیره را در صورتهای مالی خود بیان کرده باشند ، نمونه گیری خوشه ایانجام شده است و سپس از طریق آماره رگرسیون ،رابطه بین متغیرها مورد آزمون قرار گرفت و نتیجه زیر حاصل شد: در این حالت نشان داده شده که میزان ارزش افزوده بازار و میزان پاداش پرداختی به مدیران در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با یکدیگر ارتباط معنی دار مثبتی وجود دارد . اما این ارتباط یک ارتباط بسیار ضعیف است.
    کلیدواژگان: انگیزش، پاداش مدیران، تئوری نمایندگی، ارزش افزوده بازار، بورس اوراق بهادار و ارزش بازار سهام
  • مهدی تقوی، شادی شاهوردیانی صفحات 197-212
    رشد و توسعه اقتصادی، بازار، بورس اوراق بهادار و متغیرهای مرتبط با آنها از مولفه هایی هستند که کسب و کار و فعالیت های اقتصادی و مدیریت جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد. سرکوب مالی از جمله متغیرهای اقتصادی است که تاثیر قابل ملاحظه ای بر بازار مالی بالاخص بازار سرمایه و از این طریق بر رشد و توسعه اقتصادی دارد بطوریکه این مفهوم منجر به انتشار نظریه توسعه مالی و نقش آن در رشد و توسعه اقتصادی توسط «مک کینون» و «شاو» در سالهای 1970 و 1973 گردید که بر این اساس، سرکوب مالی به عنوان مجموعه ای از سیاست ها اتلاق گردید که هدف آنها خلق درآمداز نظام مالی و استفاده از آن برای ایجاد منابع در بخش های خاصی از اقتصاد است که در حقیقت هدف آن دخالت دولت در قیمت گذاری و تخصیص منابع وجوه اعطائی (وام ها) از طریق سرکوب نرخ های بهره واقعی است.
    مقاله حاضر، نتیجه تحقیق به روش شناخت تاریخی با بررسی مبانی علمی و نظری در چارچوب مطالعات کتابخانه ای است. نتایج مطالعه نشان می دهد که جهت تبیین ارتباط سرکوب مالی و رشد و توسعه اقتصادی، معیارهای اندازه گیری سرکوب مالی بسیار با اهمیت می باشد که در این مطالعه، شاخص های اندازه گیری شناسایی و ارائه شده است.
    کلیدواژگان: سرکوب مالی، رشد و توسعه اقتصادی، بازارهای مالی، روش شناخت تاریخی