فهرست مطالب

فصلنامه سنجش از دور و GIS ایران
سال پنجم شماره 2 (پیاپی 18، تابستان 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/04/19
  • تعداد عناوین: 7
|
  • علی اکبر متکان، محمد حاجب صفحات 1-16
    بررسی های اخیر نشان داده است که سیستم لیدار در برداشت سریع و دقیق اطلاعات سه بعدی از عوارض، در مناطق شهری توانایی بالایی دارد. از مهم ترین پردازش هایی که روی داده های لیدار صورت می گیرد، فیلترینگ آن هاست که عبارت است از تفکیک نقاط مربوط به عوارض ارتفاعی (ساختمان ها و درختان) از نقاط زمینی. تاکنون الگوریتم های فیلترینگ فراوانی طراحی شده است، اما هر یک از آن ها معایب و نواقصی دارند. مشکل اساسی این الگوریتم ها، ناتوانی شان در حذف ساختمان و عوارض بزرگ است که ناشی از عملکرد ناحیه ای آن هاست. در این تحقیق تلاش شده است تا با بهره گیری از قابلیت های تکنیک های طبقه بندی، راه حلی برای این مشکل ارائه شود. در این پژوهش ابتدا داده های لیدار به وسیله الگوریتم شیب مبنا که از شناخته شده ترین روش های فیلترینگ به شمار می آید فیلتر شدند. در ادامه، با استفاده از سه روش طبقه بندی ماشین بردار پشتیبان، شبکه عصبی مصنوعی، و حداکثر احتمال، داده های لیدار به پنج کلاس راه آسفالته، درختان، ساختمان، سیمان، و چمن طبقه بندی گردیدند. در نهایت، نقاط ساختمان های بزرگ که به وسیله الگوریتم شیب مبنا فیلتر نشده بودند، با نتایج حاصل از روش های طبقه بندی حذف گردیدند. ارزیابی ها نشان می دهند که روش حداکثر احتمال نتایج ضعیفی را ارائه می کند، اما روش های ماشین بردار پشتیبان و شبکه عصبی مصنوعی نتایج نزدیک به هم و بسیار خوبی را عرضه کرده اند. به طور کلی استفاده از این تکنیک های طبقه بندی برای بهبود نتایج الگوریتم های فیلترینگ، باعث افزایش ناچیزی در خطای نوع اول می گردد ولی سبب کاهشی شدید در خطای نوع دوم و خطای مجموع می شود. از آنجا که در فرایند فیلترینگ داده های لیدار، اهمیت خطاهای نوع دوم و مجموع بیش از خطای نوع اول است، می توان ادعا کرد که انجام این پردازش تکمیلی نتایج بسیار مفیدی را دربرداشته است. ارزیابی کمی دقت نتایج نشان می دهد که خروجی الگوریتم با آستانه شیب o20 پس از بهبود داده شدن با استفاده از خروجی طبقه بندی کننده شبکه عصبی مصنوعی، بهترین نتیجه را به دست داده است که در آن خطای نوع اول از 98/4 درصد به 04/5 درصد افزایش ولی خطاهای نوع دوم و مجموع به ترتیب از 043/9 درصد و 03/7 درصد به 49/4 درصد و 76/4 درصد کاهش یافته اند.
    کلیدواژگان: لیدار، فیلترینگ، الگوریتم فیلترینگ شیب مبنا، طبقه بندی کننده حداکثر احتمال، ماشین های بردار پشتیبان، شبکه های عصبی مصنوعی
  • حسین آقامحمدی، محمد سعدی مسگری، سعید خسروی خسروی صفحات 17-34
    در زمینه مسائل تخصیص خدمات و مراکز خدماتی با ظرفیت مشخصی برای متقاضیان، مطالعات کمی صورت گرفته است و اکثر راه حل های ارائه شده برای این نوع مسائل، محاسباتی پیچیده دارند. برای حل این مشکل، روش های ابتکاری متناسب با شرایط مسئله شکل گرفته اند. همچنین در بیشتر کاربردها و مسائل تخصیص، بخش مهمی از اطلاعات و تحلیل ها جنبه مکانی دارد، ولی پژوهشگران تحقیق در عملیات و مدیریت که در این زمینه مطالعه بیشتری دارند، معمولا به این موضوع کمتر توجه کرده اند. تخصیص مصدومان زلزله به مراکز درمانی را می توان در مسائل تخصیص های ظرفیت دار طبقه بندی کرد که اهمیت زیادی در مدیریت بحران زلزله دارند. از این رو، تکوین روشی مناسب برای بهینه سازی تخصیص مصدومان به مراکز درمانی اثر مهمی در کاهش زمان امداد رسانی و درنتیجه، کاهش صدمات جانی دارد. در این مقاله، ارائه روشی ابتکاری بر پایه الگوریتم ژنتیک برای بهینه سازی عملیات تخصیص مصدومان زلزله به مراکز درمانی، با استفاده از قابلیت های سامانه اطلاعات مکانی (GIS) توضیح داده می شود. به منظور بررسی کارایی الگوریتم طراحی شده، دو روش متفاوت برای تعداد و نحوه پراکندگی مکانی مصدومان زلزله برای منطقه مطالعه شده درنظر گرفته شد. مشکل دیگری که در پیاده سازی روش طراحی شده به آن توجه شده است، تاثیر میزان جمعیت اولیه الگوریتم ژنتیک در نحوه حل مسئله و زمان حل آن بود. با بررسی نتایج به دست آمده می توان گفت ساختار طراحی شده توانایی لازم برای حل این نوع مسائل را با انتخاب میزان جمعیت اولیه مناسب دارد.
    کلیدواژگان: تخصیص، بهینه سازی، مصدومان، ژنتیک
  • منوچهر فرج زاده، اسدالله خورانی، سعید بازگیر، پرویز ضیاییان صفحات 35-52
    هدف از این مطالعه مدل سازی آماری عملکرد گندم دیم در استان کردستان است. به این منظور از مدل های رگرسیون خطی چندمتغیره استفاده شده، که متغیر وابسته آنها میزان عملکرد گندم دیم است و متغیرهای مستقل شان سه دسته اند: نخستین گروه، عناصر اقلیمی و شاخص های اقلیم کشاورزی هستند. دومین گروه از متغیرهای مستقل در این تحقیق را شاخص های گیاهی استخراج شده از سنجنده AVHRR از ماهواره NOAA برای زمان حداکثر سبزینگی (حداکثر شاخص سطح برگ)، تشکیل داده اند. سومین گروه متغیرهای مستقل تحقیق، ترکیب دو گروه متغیرهای مستقل فوق است. روش بازنمونه گیری بوت استرپ روی همه مدل های استخراج شده اجرا، و برمبنای نتایج آن، میزان عملکرد برای سال های 1383 تا 1385 تخمین زده شده است. تحلیل های انجام شده نشان می دهد که با ورود عناصر اقلیمی و شاخص های اقلیم کشاورزی به عنوان متغیرهای مستقل به مدل های رگرسیون خطی، مناسب ترین مدل های برآورد عملکرد گندم دیم در کل استان کردستان و شهرستان های سقز و بیجار، داده های مرحله زایشی (23 اردیبهشت تا 20 خرداد) است. در شهرستان دیوان دره، بهترین مدل از مجموع دو مرحله دوم رویشی و مرحله زایشی به دست آمده است. در شهرستان مریوان بهترین مدل، با توجه به داده های مرحله خواب (22 آذر تا 25 اسفند)، و در دو شهرستان سنندج و قروه با توجه به داده های کل فصل رشد به دست آمده است. همچنین نتایج نشان می دهد که استفاده از شاخص های گیاهی استخراج شده شاخص DVI برای مدل سازی و پیش بینی عملکرد گندم دیم مناسب تر است. افزون بر اینها، مدل های ترکیبی شامل ترکیب عناصر اقلیمی و شاخص های اقلیم کشاورزی با شاخص های طیفی گیاه، مدل هایی با دقت بالاتر به دست می دهند. کاربرد روش بازنمونه گیری بوت استرپ روی مدل های رگرسیونی به دست آمده، در مطالعات مدل سازی محصول که تعداد نمونه ها زیاد نیست دقت درون مدلی را افزایش می دهد و به همین دلیل می توان از آن برای عملکرد محصول گندم دیم استفاده کرد.
    کلیدواژگان: پیش بینی عملکرد، اقلیم کشاورزی، شاخص های گیاهی، بوت استرپ، رگرسیون خطی، کردستان
  • آیدا محبی، مهرداد بهزادی، حسن میرنژاد صفحات 53-64
    در تحقیق حاضر، احتمال کانه زایی مس پورفیری در محدوده کوه هنزا در حوالی روستای درب بهشت واقع در بخش جنوبی زون دهج ساردوئیه با استفاده از تصاویر استر بررسی شده است. در این منطقه کانه زایی مس پورفیری در مناطق رمشک، بندر هنزا، سوراخ مار، و گروه شناخته شده است. به منظور شناسایی هاله های دگرسانی فیلیک و آرژیلیک که معمولا در اطراف کانسارهای مس پورفیری وجود دارند، از دو الگوریتم نقشه بردار زاویه طیفی (SAM) و عملگر منطقی استفاده شده است. روش عملگر منطقی مجموعه ای از نسبت های باندی است که در بخش نخست آن نواحی پوشش گیاهی حذف گردیدند و به دنبال آن با کمک نسبت های باندی هاله های دگرسانی استخراج از یکدیگر متمایز شدند. در روش SAM با توجه به ویژگی های طیفی کانی های دگرسان شده در باندهای مناطق دگرسانی آرژیلیک و فیلیک با استفاده از کانی های خاص، این نوع دگرسانی ها همانند کائولینیت و مسکویت مشخص شدند. محاسبه ضریب تشابه در دو روش مذکور نشان می دهد که میزان تشابه در آن ها در حد متوسط، و ضریب تشابه نقاط معدنی با نواحی تاییدشده با هر دو روش بسیار مناسب است. بنابراین، نواحی ای که در آن هر دو روش SAM و الگوریتم عملگر منطقی همدیگر را تایید می کنند بیشترین احتمال کانه زایی مس پورفیری را دارند.
    کلیدواژگان: مس پورفیری، دگرسانی آرژیلیک و فیلیک، تصویر استر
  • یونس جعفری گلدرق، علی محمد زاده، علی سرکارگر اردکانی صفحات 65-78
    آتش سوزی جنگل پدیده ای است که خسارت های مالی و برخی مواقع جان بسیار زیادی به بار می آورد. شناسایی و بررسی اثر پارامترهای موثر در وقوع آتش سوزی و مدل سازی آن ها در پیشگیری آتش سوزی و کاهش خسارت های ناشی از آن بسیار مفید است. در این تحقیق، با استفاده از روش های شبکه عصبی و تصمیم گیری چندمعیاره، مناطق دارای پتانسیل بالای آتش سوزی در استان گلستان شناسایی شده است. در روش پیشنهادی برای تهیه نقشه خطر آتش سوزی، ابتدا با استفاده از تصمیم گیری چندمعیاره نقشه خطر استاتیک و سپس از طریق شبکه عصبی مصنوعی، نقشه خطر دینامیک تهیه می شود. سرانجام از ترکیب این دو، نقشه خطر آتش سوزی به دست می آید که مقادیر هر پیکسل در آن بیانگر میزان احتمال وقوع آتش سوزی برای آن پیکسل است. برای ارزیابی مدل از داده های آتش سوزی ماه ژوئن سال 2005 استفاده شده است. مدل پیشنهادی درصدی از مساحت منطقه را به عنوان منطقه پرخطر شناسایی می کند. با توجه به این که درصد آتش سوزی اتفاق افتاده در آن منطقه نیز معلوم است، معیار دقت از تقسیم درصد آتش سوزی های رخ داده در منطقه پرخطر به درصد مساحت آن منطقه تعریف می شود. این معیار دقت برای نقشه استاتیک با وزن های یکسان پارامترها برابر 86/1 و در حالت استخراج وزن ها به روش AHP برابر 21/2 به دست آمد، که بیانگر بهبود دقت مدل از طریق روش AHP است. طبق نتایج مدل نهایی، حدود 49/70 درصد آتش سوزی ها در مناطقی که به عنوان مناطق پرخطر شناسایی شده، اتفاق افتاده است. در حالی که در مناطق بی خطر و کم خطر هیچ آتش سوزی اتفاق نیفتاده و در منطقه با خطر متوسط 51/29 درصد از آتش سوزی ها اتفاق افتاده است. همچنین معیار دقت برای مدل نهایی برابر 77/2 به دست آمده است.
    کلیدواژگان: آتش سوزی، شبکه عصبی، تصمیم گیری چندمعیاره، AHP
  • بهنوش مستاجران، مهدی مومنی صفحات 79-94
    تاکنون الگوریتم های متفاوتی برای ادغام رنگی تصاویر با قدرت تفکیک مکانی بالا ارائه شده است. برای انتخاب الگوریتم ادغام رنگی مناسب، به معیاری برای مقایسه نیاز است که بتواند بهبود هر الگوریتم را در مقایسه با الگوریتم دیگر مشخص سازد. برای ارزیابی کیفیت طیفی الگوریتم ها، معیارهای آماری متعددی ارائه گردیده است. یکی از محدودیت های معیارهای ارائه شده آن است که مستقلا برای هر پیکسل تصویر محاسبه می شود و به همسایگی پیکسل و جزئیات تصویر توجهی نمی شود. در معیارهای ارزیابی کیفیت مکانی نیز فقط از همسایگی 33 استفاده می شود. در این تحقیق، دو دسته معیار در ترکیب با هم پیشنهاد شده است که هم کیفیت طیفی و هم کیفیت مکانی تصاویر ادغام شده را در سطح پیکسل و همسایگی آن ارزیابی می کنند. یکی از روش های پیشنهادی ارزیابی کیفیت طیفی و مکانی تصاویر ادغام شده، مبتنی بر تبدیل موجک و دیگری مبتنی بر فیلترهای استخراج نقطه، خط، و لبه در همسایگی 55 هر پیکسل است. روش های پیشنهادی در 13 نوع پوشش شهری متفاوت از تصاویر سنجنده Geo Eye-1 بررسی کمی شده اند. نواحی گوناگون شهری به گونه ای انتخاب شده اند که پوشش ها و نوع ساختمان های متفاوت شهری را در بر گیرند. نتایج نشان می دهد که روش پیشنهادی ارزیابی کیفیت مکانی و طیفی بین الگوریتم های ادغام رنگی تمایز خوبی (حدود 8 برابر) قائل می شود. این قابلیت سبب می شود تا انتخاب الگوریتم بهینه ادغام رنگی برای هر نوع پوشش شهری، صحیح تر صورت گیرد.
    کلیدواژگان: تصاویر ادغام رنگی، ارزیابی کیفیت مکانی و طیفی، تبدیل موجک، همسایگی، Geo Eye، 1
  • حسین علی بهرامی، محبوبه جلالی، علی درویشی بلورانی صفحات 95-114
    در سال های اخیر وقوع طوفان های گرد وغبار به بحران جدی منطقه ای تبدیل شده است. استان خوزستان، از مناطقی است که تحت تاثیر این پدیده قرار دارد. پارامترهای اقلیمی و پوشش گیاهی در وقوع این طوفان ها نقش مهمی دارند. در این تحقیق، تغییرات زمانی و مکانی پارامترهای اقلیمی و پوشش گیاهی و ارتباط آن ها با پدید آمدن طوفان های گرد و غبار بررسی شد. بدین منظور، داده های اقلیمی (سرعت باد، دما، بارندگی، درصد رطوبت نسبی)، و فراوانی وقوع ریزگردها از سال 2000 تا 2008 ارزیابی شد. با استفاده از تصاویر مودیس، شاخص NDVI برای هر ماه طول این دوره استخراج و سپس واسطه یابی داده ها با روش کریجینگ انجام شد. بعد از انجام پیش پردازش، داده ها به ماتریس های 1819 تبدیل شدند. مدل رگرسیون خطی ای چندمتغیره (از لحاظ پارامتر) بین پارامترهای اقلیمی و پوشش گیاهی (متغیرهای مستقل) و فراوانی طوفان های گرد و غبار برای هر پیکسل (المان ماتریس) تخمین زده شد. براساس مدل های به دست آمده، بین مقادیر واقعی و پیش بینی شده در تمام ماه ها به جز خرداد، انطباق (0/96 درصد) وجود دارد. تفسیر نقشه های خاک، کاربری اراضی، و نوع پوشش گیاهی، از وجود خاک های شور و قلیا با قابلیت انتشار زیاد به هوا در مناطق جنوبی استان نشان دارد که باعث ایجاد بالاترین پتانسیل وقوع گرد و غبار با منشا داخلی در این مناطق شده است. نتایج تست اعتبارسنجی برای همه انواع خاک، نشان داد که بیشترین دقت، به خاک های شور و قلیا و کمترین دقت، به خاک های باتلاقی شور و تپه های شنی ربط دارد. بنابراین، تخریب پوشش گیاهی به طور موثری فراوانی طوفان های گرد و غبار با منشا داخلی را در استان خوزستان تحت تاثیر قرار داده است و خاک های شور و قلیا بیشتر از سایر خاک ها مستعد رهاسازی ذرات غبار به جو هستند.
    کلیدواژگان: گرد و غبارهای داخلی، پارامترهای اقلیمی، مودیس، مدل سازی مکانی زمانی، خوزستان
|
  • Matkan A.A., Hajeb M Pages 1-16
    Today, aerial laser scanners (LiDAR) play an important role in 3D data acquisition from features. Filtering is one of the most affecting processes which are done on the LiDAR data. Filtering means distinguish between ground points and object points. Up to now, a lot of algorithms have been developed to automatic filtering of LiDAR data. Each of these algorithms has their own limitations and inefficiencies. One of the weaknesses of these algorithms is disability to remove the large buildings. This is due to their local-based operation. This paper presents a practical approach based on classification techniques to solve this problem. First, the LiDAR data are filtered using slope-based filtering algorithm which is one of the most known filtering algorithms. Afterward, the LiDAR range and intensity data are classified into five classes; road, tree, building, grassland and cement, using three classifiers; Support Vector Machine, Artificial Neural Network and Maximum Likelihood. Finally, the large building points, which had not been filtered by slope-based algorithm, are removed by used classification outputs. The results of accuracy assessment indicate that the Maximum Likelihood gives poor results, but Support Vector Machine and Artificial Neural Network present very good results. Generally, the usage classification techniques in order to improve the results of filtering algorithms causes a negligible increase in type I error and significant decrease in type II and total errors as well. Since, in filtering process, the type II error and total error are more important than type I error, performing of this supplementary process presents an effective result. Quantitative evaluation shows the output of the slope-based algorithm with 20º slope threshold after improving using Artificial Neural Network classifier, presents the best result. In this case type I error increased from 4.98% to 5.04%, type II error reduced from 9.043% to 4.49% and total error decreased from 7.03% to 4.76%.
    Keywords: LiDAR, Filtering, Slope based filtering algorithm, Maximum Likelihood (MLH), Support Vector Machines (SVM), Artificial Neural Network (ANN)
  • Aghamohammadi H., Mesgari , Khosravi S Pages 17-34
    Few researches have ever been done in allocation of demand points with a certain size services required to facility centers with a limited capacity services. Most proposed solutions for these issues are so complicated; therefore, some heuristic methods have been developed to deal with this subject based on the problem’s conditions. Although in many allocation problems a major part of information and analysis is spatial, operational research and science management researchers have paid a little attention to this fact. Allocation of injuries to medical centers is one of vital tasks in earthquake disaster management. Developing and using an optimized method to allocate injuries to medical centers, definitely decreases the rescue time and could highly mitigate the number of human losses. In this paper, we created a heuristic method based on genetic algorithm and geospatial information system to optimize earthquake injurie's allocation to medical centers. To assess the qualities of proposed algorithm, two different scenarios about the numbers and spatial distribution of earthquake injuries have been analyzed in the study area. The effect of initial population size parameter of genetic algorithm in solving the problem was evaluated as well. The results of this study showed that developed framework with a proper initial population size could be an appropriate solution for optimizing these types of allocation problems.
    Keywords: Allocation, Optimization, Earthquake injured, Genetic algorithm
  • Farajzadeh M., Khoorani A., Bazgeer S., Zyaeeyan P Pages 35-52
    The aim of this study is statistical modeling of rainfed wheat yield in Kurdistan province of Iran. In order to do this, multiple linear regression models were used. Dependent variable was rainfed wheat yield and independent variables were three, including climatic, agroclimatic and spectral indices extracted from satellite images. Boot strop method was run on all calculated models and based on this method forecasting values were presented for 2003 to 2006. The results show that the best model is based on Reproductive stage data. In Divandareh County, the best model is based on second growing period and creative process. In Marivan County, the best model established on dormancy stage and in Sanandaj and Ghorveh County calculated based on all growing season data. Also results show that among spectral indices, DVI index is a better predictive variable. Furthermore the accuracy of calculated models is increases based on a combination of agroclimatic and remote sensing indices. Running bootstrap resampling method also increases accuracy of calculated models. Therefore this method can be used for rainfed wheat yield forecasting.
    Keywords: Rainfed wheat, Agroclimatology, Vegetation indices, Bootstrap, Linear regression model
  • Mohebi A., Behzadi M., Mirnejad H., Taghizadeh H Pages 53-64
    This research is to investigate the possibility of porphyry copper mineralization in Hanza Mountain near Darb-e-Behesht located in southern section of Dehaj-Sardooiyeh zone. Porphyry copper mineralization is known to occur in Rameshk, Bandar-e-Hanza, Soorakh-e-Maar and Garu. Spectral angle mapped (SAM) and logical operators were used to identify phyllic and argillic alteration halos that usually occur around porphyry copper deposits. Logical operators are in fact a set of band ratios, such that in first step vegetation canopy is eliminated and then alteration halos are extracted and distinguished from each other. In SAM, based on spectral signatures of altered minerals in SWIR wavelength, argillic and phyllic alterations were identified the presence of kaolinite and muscovite. Similarity coefficient of both methods is medium and similarity coefficient of mineralized points that is verified by both methods is high. Therefore, the areas where both SAM and logical operators verify each other have the highest possibility of porphyry copper mineralization.
    Keywords: Porphyry copper, Argillic, phyllic alteration, ASTER data
  • Jafari Goldarag Y., Mohammadzadeh A., Sarkargar Ardakani A Pages 65-78
    Forest fire is a phenomenon that causes many economic and lifelong losses. Identification and assessment of parameters that effect on fire occurrence can be useful in fire prevention and reduction of related losses. In this research, high fire potential areas of Golestan were identified using artificial neural network (ANN) and multi-criteria decision making analysis. In the proposed method, at first the static fire risk was obtained using multi-criteria decision making analysis and then ANN usage for dynamic fire risk and finally the fire risk was obtained through linear combination of these two maps. Each pixel in final risk map shows the probability of fire occurrence. The June 2005 data was used to test the proposed model. For this purpose the proportion of occurred fire percent in the region, was identified as dangerous to its corresponding area size described as accuracy criteria. This criterion was obtained 1.86 for parameters with equal weight and obtained 2.21 when the weights derived through AHP analysis which indicates accuracy improvement. According to results, 70.49 percent of fires occurred in the areas that was identified as dangerous region while no fire occurred in non-danger and low danger region, and 29.51 percent of fires occurred in the areas, was identified as medium-danger region. Also the accuracy criterion was obtained 2.77 for final model.
    Keywords: Fires, Neural network, Multi-criteria Decision Making, AHP
  • Mostajeran B., Momeni M Pages 79-94
    Different algorithms have been presented for Pan Sharpening in remote sensing high-resolution images. In order to select the appropriate Pan-sharpening algorithm, a criterion is needed for comparing Pan-sharpening algorithms that would investigate Pan-sharpening more accurate algorithm compared with other Pan-sharpening algorithms. Several statistical indexes are presented for Pan-sharpened images of spectral and spatial quality assessment. One of the limitations of these spectral quality assessment indexes is that, they measure the average quality based on single pixels and do not consider the neighborhood of the pixel and the image details, while the limitation of the spatial quality assessment is that the point detection filter is located at 3*3 neighborhoods. In this study, the wavelet transform and features (point, line and edge) detection filters are categorized as indexes for spectral and spatial quality assessment of Pan-sharpened images in order to justify this title. Both the proposed indexes for quality assessment and its neighborhood are applied on each pixel. The spatial and spectral quality assessment is designed to perform on 5*5 neighborhoods of any pixels. The proposed indexes are evaluated quantitatively in 13 test sites of different urban land covers.
    Keywords: Pan Sharpened Images, Spatial, Spectral Quality Assessment, Wavelet Transform, Neighborhood, Geo Eye-1
  • Bahrami H.A., Jalali M., Darvishi Boloorani A. Azizi R Pages 95-114
    During recent years, dust storms are becoming very dangerous crisis with regional dimensions. Khuzestan province is one of these areas which is affected by this phenomenon. Meteorological and vegetation parameters play important roles in causing dust storms. In this paper, the relationship between spatial-temporal changes of these parameters and dust storm frequency (DSF) has been modeled. For this purpose, climatic data (wind speed, temperature, precipitation and humidity) and DSF were evaluated since 2000 to 2008. During these years, NDVI was extracted monthly by using MODIS images and then interpolating of climatic data was done by Kriging method. After preprocessing, data were pixeled to 18*19 matrix elements. A multivariate linear regression model (in terms of parameter) was estimated between climatic and vegetation parameters (independent variables) and DSF for each pixel (matrix element). Base on the models, except for month June, the accordance between predicted temporal values and actual values of dust events were too strong (Corr=96%). Soil, land use and vegetation land cover maps showed the high rate of potential of soil dispersion in south of Khuzestan which produced the most sources of domestic dust storms in this region. The accuracy of model was evaluated for 10 classes of soil, separately. The highest and lowest accuracies were for salty and marshes and sandy land, respectively. So, destruction of vegetation cover effectively cause increasing domestic source dust storms in Khuzestan and saline and alkaline soils intensify the emission of dust in the atmosphere.
    Keywords: Domestic dust storms, Meteorological parameters, MODIS, Spatio-temporal Modeling, Khuzestan