فهرست مطالب

پژوهش های دانش زمین - پیاپی 5 (بهار 1390)

مجله پژوهش های دانش زمین
پیاپی 5 (بهار 1390)

  • تاریخ انتشار: 1390/03/20
  • تعداد عناوین: 7
|
  • سید ابراهیم قلی زاده صفحات 1-14
    با وجود این که احساس محرومیت نسبی کم و بیش در بین جمعیت مناطق مختلف کشور وجود دارد، ولی این احساس در مناطق اقلیت های قومی بیشتر مشهود است. از طرف دیگر هر قوم علاوه بر هویت ملی دارای یک هویت قومی است که اگر هویت قومی در مقابل هویت ملی تقویت گردد، می تواند همبستگی ملی را تضعیف نموده باعث چالش ها و ستیزهای قومی گردد. در بین اقوام مختلف، قوم بلوچ در یکی از محروم ترین مناطق جغرافیایی کشور زندگی می کند که به سرعت احساس محرومیت می تواند در آن گسترش یابد که در این میان شهر زاهدان به دلیل مرکزیت سیاسی استان سیستان و بلوچستان و ترکیب جمعیتی خاصی که دارد، طلایه دار این تحولات محسوب می گردد. در این مطالعه سعی شده است با گردآوری اطلاعات مکتوب و داده های میدانی به روش توصیفی – تحلیلی و همبستگی به سوالات ذیل پاسخ مناسب ارائه گردد: 1- سطح احساس محرومیت نسبی در شهر زاهدان در چه حدی است؟ 2- گرایش به هویت قومی به چه میزانی است؟3- رابطه بین احساس محرومیت نسبی در ابعاد مختلف با هویت قومی چگونه است؟ پس از مطالعه میدانی مشخص گردید که احساس محرومیت نسبی و گرایش به هویت قومی در بین مردم بلوج شهر زاهدان در حد زیاد است و همچنین بین احساس محرومیت نسبی با هویت قومی رابطه معناداری وجود دارد.
    کلیدواژگان: قومیت، هویت، هویت قومی، هویت ملی، محرومیت نسبی
  • ژیلا سجادی، محمد تقی رضویان، عباس پهلوانی صفحات 15-27
    با توسعه و تمرکز فعالیتهای اقتصادی در مراکز شهری، توسعه پایدار در مفهوم توسعه پایدار شهری در مقطع کنونی بیشتر مورد توجه قرار گرفته و بررسی پایداری شهرها و مناطق شهری را ضروری می نماید، که در این بین شهرها با سنجش مقدار جای پای بوم شناسی شان می توانند پایداری فعالیت ها و سیاستهای اتخاذ شده بر روی آنها را ارزیابی کنند. در ایران یکی از این سیاستها، اجرای طرح های تقسیمات کشوری است -که اجرای آنها در برنامه های رشد و توسعه شهری تغییرات گسترده ای را به همراه دارد- که بخشی از آن قابل رویت و بخشی دیگر نیز نیاز به واکاوی بیشتری دارد. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و با رویکردی بوم شناختی در پی ارزیابی اثرات زیست محیطی، تقسیمات کشوری بر روی منطقه شهری بجنورد به عنوان یکی از مراکز استانی ناشی از تقسیم خراسان بزرگ در سال 1383 است. نتایج حاکی از آن است که گسترش کالبدی شدید شهر در سالهای اخیر و تبعات حاصل از آن، به عنوان بخش قابل رویت و تغییر الگوی مصرف ساکنین شهر و روی آوردن به مصرف گرایی به واسطه تزریق منابع مالی حاصل از فروش نفت و افزایش درآمد آنها، به عنوان بخش کمتر قابل رویت، از عوامل تخریب محیط زیست منطقه شهری بجنورد می باشد. بطوریکه بر اساس ارقام محاسبه شده، مساحت زمین مورد بهره برداری برای تامین نیازهای مصرفی کنونی شهر 310 برابر محدوده فیزیکی یا مسکونی آن است. همچنین این شهر نسبت به میانگین کشوری نیز مصرف بالاتری از منابع را دارد و در حدود 4 برابر میانگین کشوری جای پای بوم شناختی را اشغال نموده و میزان مواد و منابع طبیعی که در آن مصرف می شود بسیار فراتر از متوسط سهم قابل اختصاص به آن است. به نظر می رسد مدل های ذهنی دست اندرکاران در امر تقسیمات، برنامه ریزان در توسعه شهر و مردم در مصرف منابع و انرژی، حاکمیت تفکر خطی همراه با فقدان چشم انداز دراز مدت می باشد، که نتیجتا هم شهر و هم منطقه پشتیبانش را به ناپایداری سوق می دهد.
    کلیدواژگان: تقسیمات کشوری، توسعه پایدار شهری، بوم شناختی، بجنورد
  • رضا اسماعیلی، محمدرضا حق جو، پرستو خاکپورمقدم صفحات 28-40
    تعیین مکان آرامستان با ویژگی های مناسب و ابعاد کافی یک موضوع زیست محیطی بسیار مهم است. شهرهای عملکردی به پیوسته نور-رویان-ایزدشهر در منطقه ساحلی شهرستان نور در استان مازندران واقع شده اند. ظرفیت کنونی آرامستانها در این ناحیه شهری تقریبا کامل بوده و پاسخگوی نیازهای جدید تا چندسال آینده نبوده و امکان توسعه آنها هم وجود ندارد. هم چنین به علت شرایط زیست محیطی در این منطقه مانند جنگل ها، اراضی کشاورزی تغییرات کاربری اراضی مشکل بوده و با محدودیت همراه می باشد. برای تعیین مکان آرامستان در این ناحیه شهری، ابتدا لایه های اطلاعاتی مورد نیاز مانند رودخانه ها، عمق آبهای زیرزمینی، کاربری اراضی، شیب، جاده ها، فاصله از شهرها و روستاها تهیه شدند. سپس تابع عضویت هر عامل با منطق فازی تعیین شدند و تابع عضویت تعیین شده برای هر لایه در نرم افزار ARC GIS اعمال شدند. بعد از عملیات فازی سازی و روی هم گذاری لایه ها انجام شد. در نهایت بعداز مرتب نمودن نقشه های تهیه شده، مکان مناسب برای آرامستان منطقه ای تعیین گردید. تمامی مناطق بسیار مناسب و مناسب برای احداث آرامستان در کاربری های جنگل و زراعی قرارگرفته اند.
    کلیدواژگان: شهرهای عملکردی به پیوسته، منطق فازی، آرامستان منطقه ای، ناحیه شهری به هم پیوسته نور، رویان، ایزدشهر، مازندران، GIS
  • کاظم نصرتی، خه بات درفشی، سعیده قره چاهی، خلیل قره چاهی صفحات 41-55
    تکنیک های آماری چند متغیره تحلیل خوشه ای، تحلیل مولفه های اصلی، تحلیل عاملی و تحلیل توابع تشخیص برای ارزیابی تغییرات مکانی و تحلیل داده های 13 پارامتر کیفیت آب سطحی در 22 ایستگاه هیدرومتری حوزه آبریز رودخانه هراز- قره سو در دوره آماری به مدت 5 سال مورد استفاده قرار گرفت. تحلیل خوشه ایسلسله مراتبی بر اساس پارامتر های کیفیت آب سطحی، 22 ایستگاه مورد مطالعه را در سه خوشه همگن طبقه بندی نمود. به منظور شناخت مهم ترین پارامترهای کیفیت آب در هر منطقه همگن از تحلیل عاملی بر اساس روش تحلیل مولفه های اصلی استفاده شد. نتایج نشان داد که 2، 3 و 2 عامل به عنوان مهم ترین پارامتر های تغییر کیفیت آب با مجموع واریانس 27/87 و 86/87 و 58/91 به ترتیب در خوشه های همگن 1، 2 و 3 می باشد. عامل های بدست آمده از تحلیل عاملی نشان می دهد که پارامتر های موثر بر تغییرات کیفیت آب عمدتا با هوازدگی و شست وشوی نمک های تبخیری (طبیعی) ، آلودگی های آلی ناشی از فاضلاب های خانگی، تغییرات کاربری اراضی، استفاده از حاصلخیزکننده ها و کود های شیمیایی، مرتبط می باشند. نتایج تحلیل توابع تشخیص نشان داد در روش استاندارد تمامی پارامترها (13 پارامتر) ، در روش پیشرونده تمامی پارامترها به جز عامل TDS و در روش پسرونده دو پارامتر Cl- و SO42- به عنوان عامل های موثر در کیفیت آب سطحی رودخانه هراز- قره سو شناخته شد. بنابراین، این پژوهش کارایی تکنیک های آماری چند متغیره را برای تحلیل و توجیه مجموعه داده های پیچیده در ارزیابی کیفیت آب سطحی، تعیین منابع آلاینده/ عامل ها و فهم تغییرات مکانی جهت مدیریت کارآمد کیفیت آب رودخانه، نشان می دهد.
    کلیدواژگان: تحلیل مکانی، تکنیک های آماری چندمتغیره، حوزه آبریز رودخانه هراز، قره سو، کیفیت آب سطحی
  • حسین محمد زاده، مجتبی حیدری زاد صفحات 56-69
    منطقه کارستی اندرخ در 40 کیلومتری شمال شهر مشهد و در مسیر جاده آسفالته مشهدکلات نادری واقع است. مطالعه کیفی منابع آب زیرزمینی (چشمه اندرخ، چاه های شماره 2و4) و سطحی (دریاچه سد کارده) در منطقه با استفاده از داده های هیدروشیمیایی و تحلیل مولفه های اصلی (PCA) * نمونه های آب، نشان می دهد که کیفیت این منابع به طور گسترده ای وابسته به لیتولوژی منطقه می باشد. بررسی کانی های انحلال یافته (کربناته و سیلیکاته) در آب دریاچه سد کارده و منابع آب زیرزمینی با استفاده از نمودارهای ترکیبی Log (aCa2(H) 2) در مقابل Log (a Mg2(H) 2) برای کانی های کربناته و نمودارهای Log (a Ca2(H) 2) و Log (aMg2(H) 2) در مقابل Log (aNa(H) ) برای کانی های سیلیکاته، نشان می دهد که انحلال کانی های کربناته (کلسیت و دولومیت) و کانی های سیلیکاته (کائولونیت، لامونتیت و کلینوکلر) بیشترین نقش را در کنار کانی سولفاته ژیپس در کنترل کیفیت منابع آب زیرزمینی و سطحی در منطقه دارا می باشند. اندازه گیری و بررسی داده های ایزوتوپ های پایدار (18Oδ و 2Hδ) در منابع آب زیرزمینی و سطحی و موقعیت آنها بر روی خط ایزوتوپی آب باران مشهد نشان دهنده ارتباط هیدرولیکی ما بین آب دریاچه سد کارده با منابع آب زیرزمینی پایین دست می باشد. نتایج ایزوتوپی همچنین تایید می کند که چشمه اندرخ نسبت به سایر منابع آب زیرزمینی در منطقه بیشتر از منابع آب سطحی تغذیه می شود.
    کلیدواژگان: ارتباط هیدرولیکی، ایزوتوپ های پایدار (18Oδ و 2Hδ)، چشمه اندرخ، دریاچه سد کارده، داده های هیدروشیمیایی
  • حمیدرضا ناصری، رضا نظری صفحات 70-87
    مدل سازی آب زیرزمینی به عنوان یک ابزار مدیریتی در جهت فهم رفتار سیستم آبخوان تحت تنش های هیدرولوژیک متفاوت به طور وسیعی مورد استفاده قرار گرفته است. آبخوان آبرفتی ایوانکی با محدوده ی بیلان 126 کیلومتر مربع یکی از آبخوان های اصلی و مهم استان سمنان می باشد. برداشت بی رویه آب در سال های اخیر موجب افت تراز سطح آب زیرزمینی در این آبخوان شده است. در این تحقیق به منظور به دست آوردن پارامترهای هیدرولیکی، پیش بینی تراز سطح ایستابی و تهیه بیلان هیدرولوژیک آبخوان مورد مطالعه، از شیوه مدل سازی توسط انترفاز GMS (Groundwater Modeling System) استفاده گردید. مدل در یک دوره یک ماهه (مهر 87) ، برای حالت پایدار و در یک دوره 12ماهه (سال آبی 88-87) برای حالت ناپایدار، با استفاده از آمار بار هیدرولیکی چاه های مشاهده ای موجود در دشت، واسنجی و از این طریق، مقادیر پارامترهای Sy و K بهینه گردید. فرایند صحت سنجی (از مهر 88 تا فروردین 90) ، موید اعتبار نتایج به دست آمده برای شرایط ناپایدار است. پس از واسنجی و صحت سنجی مدل، سطح آب پیزومترها تا مهر92 با شرایط فعلی آبخوان، پیش بینی گردید. نتایج نشان می دهد که با شرایط فعلی روند افت آبخوان ادامه خواهد داشت و در پایان دوره پیش بینی (مهر 92) ، سطح آب هیدروگراف معرف نزدیک به 5/898 متر خواهد رسید و نسبت به شروع دوره واسنجی مدل (مهر87) که 8/906 متر بوده است، 3/8 متر افت خواهد نمود. همچنین نتایج بیلان آبی مدل نشان می دهد که بیشترین مقدار تخلیه از آبخوان توسط چاه های بهره برداری در فصل های بهار و تابستان رخ داده است و چاه های تغذیه ای (مرزی) در خروجی حوضه بیشترین نقش تغذیه کننده به آبخوان را در طی دوره شبیه سازی داشته اند. آبخوان در طی دوره شبیه سازی (88-87) کسری مخزنی حدود پنج میلیون متر مکعب را نشان می دهد.
    کلیدواژگان: هیدروگراف معرف، بیلان آبی، پارامترهای هیدرولیکی، آبخوان ایوانکی، مدل سازی، پیش بینی
  • آزاده ملکزاده شفارودی، محمدحسن کریم پور صفحه 88
    منطقه اکتشافی سیرزار در شمال غربی تربت جام در استان خراسان رضوی واقع شده است. کانی سازی آنتیموان به صورت رگه ای و جانشینی در سنگ میزبان کربناته (پرمین) تشکیل شده است. کانی سازی اولیه در دو مرحله رخ داده است: 1) کانی سازی گالن ± پیریت ± کالکوپیریت ± اسفالریت ± سولفوسالت ± سولفید مس - آنتیموان همراه با باطله کوارتز و باریت و 2) استیبنیت ± پیریت ± اسفالریت همراه با باطله های کوارتز، باریت، دولومیت و کلسیت. کانی های ثانویه زون اکسیدان نیز شامل مالاکیت، آزوریت، کوولیت، آنگلزیت و بطور فرعی بیندهمیت، گوتیت، هماتیت و اکسیدهای آنتیموان است. کانی سازی مرحله اول با حدود 20 درصد سرب، 5/1 درصد مس، 5/0 درصد روی، 300 گرم در تن نقره، تا 5/1 درصد آنتیموان و 240 گرم در تن آرسنیک مشخص می شود. در کانی سازی مرحله دوم، تغییرات ژئوشیمیایی در نمونه هایی با فاصله از کانی سازی و از سنگ میزبان کربناته، در حریم رگه و نیز از نمونه های داخل تونل بررسی شد. مقدار آنتیموان تا 6700 گرم در تن در سنگ کربناته حریم رگه و سپس تا بیش از 26 درصد در داخل تونل افزایش پیدا کرده است. مقدار روی تا حدود 1/0 درصد است. بیشترین مقدار آرسنیک تا 342 گرم در تن، مس تا 103 گرم در تن و سرب تا 152 گرم در تن در نمونه های حریم رگه کانی سازی وجود دارد. سنگ میزبان کربناته تحت تاثیر آلتراسیون های سیلیسی شدن، باریتی شدن و دولومیتی شدن قرار گرفته است. این آلتراسیون ها، زمینه مناسب برای تشکیل کانی سازی را در سنگ میزبان فراهم نموده است. کانی سازی آنتیموان سیرزار از نوع اپی ترمال است. مجموعه توده های گرانیتوئیدی تربت جام در شرق منطقه، می تواند منشاء این کانی سازی باشد که تایید آن نیاز به بررسی بیشتر در منطقه وسیع تری دارد.
    کلیدواژگان: آنتیموان، تربت جام، ژئوشیمی خرده سنگی، سرب، کانی سازی