فهرست مطالب

فیزیولوژی ورزشی - پیاپی 30 (تابستان 1395)

فصلنامه فیزیولوژی ورزشی
پیاپی 30 (تابستان 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/06/31
  • تعداد عناوین: 9
|
  • نادر رهنما*، عفت بمبئی چی، علی جعفری صفحات 17-32
    هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر تمرین مقاومتی بر قدرت عضلانی بیماران مبتلا به سرطان پروستات می باشد. بدین منظور، 24 نفر از بیماران مبتلا به سرطان غیر متاستاتیک پروستات به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند و به صورت تصادفی در دو گروه 12 نفری تجربی (با میانگین سنی 1/6± 73 سال، قد 2/5 ± 5/172 سانتی متر و وزن 6/8± 4/75 کیلوگرم) و کنترل (با میانگین سنی 3/5± 72 سال، قد 3/8 ± 1/171 سانتی متر و وزن 8/6± 5/75 کیلوگرم) قرار گرفتند. گروه تجربی به مدت 10 هفته به انجام تمرین پرداخت، اما بیماران گروه کنترل به درمان عادی خود ادامه دادند. علاوه براین، قبل و بعد از این دوره تمرینی، قدرت عضلات دو سر بازویی، سه سر بازویی، چهارسر رانی و همسترینگ تمامی بیماران با استفاده از داینامومتر ارزیابی شد. هورمون تستوتسترون نیز اندازه گیری گردید. همچنین، نتایج با استفاده از تی وابسته و مستقل تجزیه و تحلیل گشت. یافته ها نشان می دهد که در گروه تجربی به دنبال 10 هفته تمرین مقاومتی، در مقایسه با قبل از تمرین، قدرت عضلات دو سر بازویی دست راست و چپ (P<0.05)، قدرت عضله سه سر بازوی دست راست (P<0.05)، قدرت عضلات چهارسر راست و چپ (P<0.05) و قدرت عضله همسترینگ پای چپ (P<0.05) به صورت معناداری افزایش یافته است، اما در بیماران گروه کنترل تغییرات معناداری مشاهده نمی شود. علاوه براین، در گروه تجربی، تغییر معناداری در هورمون تستوسترون مشاهده نشد. از یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که 10 هفته تمرین مقاومتی، موجب بهبود قابل ملاحظه قدرت عضلانی بیماران مبتلا به پروستات می شود.
    کلیدواژگان: سرطان پروستات، قدرت عضلانی، تمرین مقاومتی
  • عباس محمدی، کاظم خدایی*، ایمان عباسی صفحات 33-50
    هدف از این پژوهش، مقایسه تاثیر تمرینات پلایومتریک شتابی، پلایومتریک مقاومتی و پلایومتریک معمولی بر عملکرد توان، قدرت و هایپرتروفی عضلانی در مردان فعال بود. 30 مرد فعال (با میانگین سنی 12/1±67/20 سال، قد 69/4±83/174 سانتی متر و وزن 51/7±45/63 کیلوگرم) به صورت دواطلبانه در این پژوهش شرکت کردند و به شکل تصادفی به سه گروه تقسیم شدند و بر حسب میزان فعالیت در هفته و قدرت بیشینه، همسان سازی گردیدند. برنامه تمرینی به مدت چهار هفته و سه جلسه در هفته انجام شد. همچنین، پس آزمون بعد از 48 ساعت از آخرین جلسه تمرین انجام گرفت و اختلاف بین گروه ها توسط آزمون تحلیل عاملی کوواریانس وآزمون تعقیبی محاسبه گردید و اختلاف درون گروهی نیز با استفاده از آزمون تی زوجی تحلیل گشت. یافته ها نشان می دهد که هر سه تمرین پلایومتریک شتابی، پلایومتریک مقاومتی و پلایومتریک معمولی باعث بهبود معنا دار ارتفاع پرش اسکات، پرش عمودی و پرش عمقی، حداکثر و میانگین توان در پرش عمودی، قدرت بیشینه و سطح مقطع عضلات ران نسبت به پیش آزمون شده است. تمرین پلایومتریک مقاومتی نیز منجر به بهبود معنا دار ارتفاع پرش عمقی نسبت به تمرینات پلایومتریک شتابی و پلایومتریک معمولی گردیده است. علاوه بر این، نتایج نشان می دهند که تمرینات پلایومتریک شتابی و پلایومتریک مقاومتی، بهبود معنا داری را در قدرت بیشینه نسبت به تمرین پلایومتریک معمولی ایجاد کرده اند. با توجه به نتایج و درصد تغییرات به نظر می رسد که استفاده از کش در تمرینات پلایومتریک (شتابی و مقاومتی)، مفیدتر از تمرینات پلایومتریک معمولی می باشد. همچنین، تمرین پلایومتریک شتابی، کارایی بیشتری در بهبود توان و قدرت عضلانی نسبت به پلایومتریک مقاومتی و معمولی دارد.
    کلیدواژگان: تمرین پلایومتریک شتابی، تمرین پلایومتریک مقاومتی، قدرت بیشینه، توان، هایپرتروفی عضلانی
  • علیرضا حسینی کاخک*، آرزو ایلدرابادی، امیرحسین حقیقی، زهرا شریفان صفحات 51-64
    هدف از این پژوهش، مقایسه تاثیر تمرینات قدرتی با انسداد عروق و بدون انسداد عروق بر شاخص های فشار مکانیکی متابولیکی ناشی از ورزش دختران جوان می باشد. در این پژوهش که با روش نیمه تجربی و طرح متقاطع انجام شد، 14 دختر جوان (با میانگین سنی 2/1±21 سال و شاخص توده بدنی 9/3 ± 23 کیلوگرم بر متر مربع) به فاصله یک هفته و به صورت تصادفی در سه حالت کنترل، تمرینات قدرتی با انسداد عروق و تمرین مقاومتی بدون انسداد قرار گرفتند. تمرین شامل یک جلسه تمرین مقاومتی پایین تنه در سه نوبت تا حد خستگی بود. در گروه با انسداد عروق، قسمت نزدیک به تنه ران توسط تورنیکت هنگام تمرین بسته می شد. شدت در تمرین با انسداد عروق 20 تا 30 درصد یک تکرار بیشینه بود و درگروه بدون انسداد، همین تمرینات با شدت 70 تا 80 درصد یک تکرار بیشینه، اما بدون محدودیت جریان خون انجام شد. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و نیم ساعت بعد از تمرین حاد به منظور تعیین غلظت کراتین کیناز (CK) و لاکتات دهیدروژناز LDH)) گرفته شد. همچنین، جهت تحلیل داده ها از آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر در سطح معنا داری 0.05>P استفاده گردید. برمبنای یافته ها، تفاوتی در مقادیر کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز دو گروه تمرینی در هیچ یک از زمان ها مشاهده نمی شود؛ بنابراین،به نظر می رسد تمرینات مقاومتی با انسداد عروق، شاخص های فشار مکانیکی متابولیکی ناشی از ورزش مانند کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز را حداقل در کوتاه مدت افزایش نمی دهد و احتمالا، این تمرینات از منظر فشار مکانیکی متابولیکی ناشی از ورزش برای دختران جوان ایمن می باشند.
    کلیدواژگان: تمرین قدرتی، انسداد عروق، لاکتات دهیدروژناز و کراتین کیناز
  • یعقوب حسینی*، بهمن میرزایی، حمید اراضی صفحات 65-84
    هدف از پژوهش حاضر، تعیین تاثیر چهارهفته بی تمرینی پس از هشت هفته تمرین قدرتی با دو الگوی باردهی متفاوت (هرمی دوگانه و پلکانی معکوس) بر قدرت، استقامت، ترکیب بدنی و تغییرات برخی هورمون ها در کشتی گیران جوان بود. به همین منظور، 14 نفر از کشتی گیران که دارای حداقل شش ماه سابقه تمرین در کشتی بودند (با میانگین سنی 42/2±30/17 سال، قد 14/6±41/ 170 سانتی متر، وزن 18/13±29/72 کیلوگرم و چربی بدن 39/7±39/12 درصد) به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه تمرینی تقسیم شدند و قدرت و استقامت ایزوتونیک و ایزومتریک بالا تنه و پایین تنه، ترکیب بدنی و مقدار برخی هورمون های آنابولیکی و کاتابولیکی کشتی گیران قبل از تمرین، بعد از هشت هفته تمرین و پس از چهارهفته بی تمرینی اندازه گیری گردید. برمبنای یافته ها مشخص شد حداکثر قدرت و استقامت ایزومتریک وایزوتونیک در هر دو گروه پس از تمرین افزایش، اما پس از دوره بی تمرینی، فاکتورهای یاد شده نسبت به پس از تمرین کاهش معناداری داشت، همچنین میزان تستوسترون در هر دو گروه کاهش یافت، اما مقدار کورتیزول، اپی نفرین و نور اپی نفرین افزایش یافت وتنها افزایش کورتیزول در گروه هرمی دوگانه به شکل معناداری نسبت به گروه پلکانی معکوس افزایش داشت. در ارتباط با درصد چربی بدنی نیز در هر دو گروه تفاوت معنا داری مشاهده نشد. یافته های فوق نشان می دهد علی رغم این که پس از بی تمرینی، غلظت هورمون های آنابولیکی، استقامت ایزوتونیک و ایزومتریک و حداکثر قدرت در کشتی گیران کاهش می یابد ، درمقابل غلظت هورمون های کاتابولیکی افزایش را نشان می دهد، اما استفاده از الگوی هرمی دوگانه برای حفظ فاکتور های ذکر شده، مناسب تر به نظر می رسد.
    کلیدواژگان: بی تمرینی، قدرت و استقامت عضلانی، الگوهای باردهی قدرت، هورمون
  • بابک فرزاد، حمید رجبی، رضا قراخانلو، فریناز نصیری نژاد، آتوسا جانزاده، سیما دامنی، بهنام الدین جامعی* صفحات 85-100
    در پژوهش حاضر اثر تمرین شنا بر آسیب ناشی از فشردگی مزمن (CCI) عصب سیاتیک در موش های صحرایی نر بالغ مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، 40 سر موش صحرایی نژاد ویستار هشت هفته ای به پنج گروه تقسیم شدند که عبارت هستند از: گروه القای نوروپاتی با مدل CCI و تمرین شنا (CCIST)، گروه القای نوروپاتی با مدل CCI بدون تمرین شنا (CCI)، گروه سالم با تمرین شنا (ST)، گروه کنترل سالم بدون تمرین شنا و گروه شم جراحی CCI (Sham CCI). گروه های CCIST و CCI توسط زدن چهار گره شل بر روی عصب سیاتیک، با آسیب عصبی محیطی مواجه شدند. شایان ذکر است که پروتکل تمرینی شنا به مدت دو هفته (5 روز در هفته به مدت 30 تا60 دقیقه) به طول انجامید. علاوه براین، آزمون های رفتاری شامل: مطالعه هایپرآلجیزیا و آلودینیای مکانیکی و حرارتی بود که هر هفته انجام می شد . یافته های آماری نشان می دهد که هایپرآلجیزیای مکانیکی (به ترتیب P=0.023 و P=0.013) و هایپرآلجیزیای حرارتی (به ترتیب P=0.013 و P<0.001) در هفته های اول و دوم در گروه CCIST نسبت به گروه CCI اختلاف معناداری داشته اند، اما دو هفته تمرین، تاثیر معناداری بر آلودینیای مکانیکی و سرمایشی نداشته است. درمجموع، یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که انجام فعالیت ورزشی مناسب، به صورت مستقیم بر هایپرآلجیزیا اثر می گذارد و باید به عنوان یک درمان مهم توان بخشی مورد توجه قرار گیرد.
    کلیدواژگان: هایپرآلجیزیا، آلودینیا، تمرین شنا، درد نوروپاتی
  • معرفت سیاهکوهیان *، مهدی عالی زاده، آیلار ایمانی صفحات 101-114
    هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی هم گرایی بین حجم اکسیژن مصرفی برآورد شده با استفاده از معادلات ACSM و روش تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی به عنوان روش مبنا در مردان جوان فعال بود. بدین منظور، 50 مرد جوان فعال (با میانگین ± انحراف معیار سنی 609/2 ± 04/21 سال، وزن 825/5 ± 11/70 کیلوگرم، شاخص جرم بدن 21/3 ± 36/22 کیلوگرم بر مترمربع و حداکثر اکسیژن مصرفی 67/3 ± 08/51) به عنوان آزمودنی انتخاب شدند و حجم اکسیژن مصرفی آن ها با استفاده از معادلات ACSM و روش مبنا در سرعت های مختلف دو، چهار، شش، هشت، 10، 12، 14، 16 و 18 کیلو متر بر ساعت ( 495 مورد) برآورد شد. به منظور ارزیابی هم گرایی حجم اکسیژن مصرفی برآورد شده، از آزمون آماری بلاند آلتمن و ضریب همبستگی درون طبقه ای استفاده شد. یافته های پژوهش بیانگر عدم هم گرایی حجم اکسیژن مصرفی برآورد شده با روش مبنا و معادلات ACSM در سرعت های دو تا 18 کیلومتر بر ساعت می باشد ( راه رفتن: ICC=0.422، ±1.96، 95% CI = -15 to +7.2 ml/kg/min؛ دویدن: ICC=0.045، ±1.96، 95% CI =-28 to -1.3 ml/kg/min). بر پایه این نتایج می توان ذکر کرد که معادلات ACSM در برآورد حجم اکسیژن مصرفی در مردان جوان فعال ایرانی، فاقد اعتبار بوده و نیازمند بازنگری است.
    کلیدواژگان: معادلات سوخت و سازی ACSM، حجم اکسیژن مصرفی برآورد شده، راه رفتن، دویدن مردان جوان فعال
  • محمدطاهر افشون پور*، عبدالحمید حبیبی، روح الله رنجبر صفحات 115-128
    هدف از این پژوهش، مقایسهتاثیر دو شدت فعالیت حاد هوازی بر غلظت آپلین پلاسما، گلوکز خون و شاخص مقاومت به انسولین در مردان مبتلابه دیابت نوع دو می باشد.بدین منظور، 12 آزمودنی مبتلابه دیابت نوع دو (با میانگین سنی 6/3±6/52 سال، قد7/6± 3/171 سانتی متر و وزن 7/4±58/87 کیلوگرم) در پژوهش حاضر شرکت کردند. ابتدا و طی جلسه ای، تن سنجی و اوج اکسیژن مصرفی (VO2peak) آزمودنی ها از طریق آزمون تعدیل شده بروس محاسبهگردید. سپس، آزمودنی ها پس از گذشت حداقل 10 ساعت از ناشتایی،طی دو جلسه در معرض آزمون دویدن روی نوار گردانبا دو شدت 50 درصد و 80 درصد اوج اکسیژن مصرفی قرار گرفتند. علاوه براین، نمونه خونی پیش از فعالیت، بلافاصله پس از آن و 24 ساعت پس از هر شدت فعالیت برای اندازه گیری سطوح آپلین، گلوکز و انسولین گرفته شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها نیزآزمون تحلیل واریانس درون گروهی دو راهه با اندازه گیری مکرر مورد استفاده قرار گرفت. برمبنای نتایج ، تفاوت معنا داری در مقدار آپلین پلاسما بین شدت های فعالیت مشاهده می شود (416.P=0 در شدت 50 درصد و 286.P=0 در شدت 80 درصد)؛ درحالی که در زمان نمونه گیری و تعامل بین شدت هاتفاوت معناداری وجود ندارد (0.05>P). همچنین، یافته ها تفاوت معنا داری را در مقدار گلوکز خون و مقاومت به انسولین در شدت و زمان نمونه گیری و نیز تعامل بین این دو نشان نمی دهد (0.05>P). به طورکلی، به نظر می رسد فعالیت حاد هوازی در شدت بالا می تواند تاثیر معناداری بر غلظت آپلین پلاسما در مردان مبتلابه دیابت نوع دو ایجاد کند؛ در حالی که تاثیری بر متغیرهای گلوکز و مقاومت به انسولین ندارد.
    کلیدواژگان: دیابت نوع دو، آپلین پلاسما، مقاومت به انسولین، گلوکز خون، شدت فعالیت ورزشی
  • سید عبدالله هاشم ورزی *، علی حیدریان پور صفحات 129-142
    هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر پیش آماده سازی تمرین هوازی همراه با مصرف ویتامین D3 بر سطوح فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) جسم مخطط موش های پارکینسونی شده با شش- هیدروکسی دوپامین می باشد. 48 موش صحرایی نر هفت هفته ای با وزن 300250 گرم به صورت تصادفی به شش گروه کنترل سالم، کنترل پارکینسون، شم، تمرین پارکینسون، ویتامین پارکینسون و تمرین + ویتامین پارکینسون تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت چهار هفته و هفته ای پنج روز به مدت 30 دقیقه روی نوارگردان با سرعت 15 متر در دقیقه با شیب صفر درجه به تمرین پرداختند. همچنین، گروه های دریافت کننده ویتامین D3، به مدت چهار هفته، هفته ای دو روز و با دوز یک میکروگرم در کیلوگرم وزن بدن ویتامین دریافت نمودند. پس از چهار هفته تمرین و دریافت ویتامین، ایجاد مدل تجربی پارکینسون با استفاده از جراحی استریوتاکسی و تزریق شش- هیدروکسی دوپامین به داخل جسم مخطط انجام گرفت. سه هفته پس از تزریق شش- هیدروکسی، تست چرخشی آپومورفین به منظور تایید پارکینسونی شدن موش ها انجام شد و پس از کشتار و استخراج جسم مخطط از مغز موش ها، سطوح VEGF به روش الایزا اندازه گیری گردید. یافته ها نشان می دهد که چهار هفته تمرین هوازی همراه با مصرف ویتامین D3 پیش از القای شش- هیدروکسی دوپامین توانسته است به شکل معنا داری سطوح VEGF جسم مخطط را افزایش دهد (005.P≤0). به طور کلی، نتایج پژوهش بیانگر آن است که پیش آماده سازی با استفاده از تمرین هوازی به همراه مصرف ویتامین D3 می تواند با افزایشسطوح VEGF، سبب افزایش محافظت نرون های دوپامینرژیک در برابر تخریب ناشی از شش- هیدروکسی دوپامین گردد و نقشی حفاظتی در برابر بیماری پارکینسون ایفا نماید.
    کلیدواژگان: تمرین هوازی، ویتامین D3، VEGF، شش، هیدروکسی دوپامین، پارکینسون
|
  • Effat Bambaeichi, Nader Rahnama*, Ali Jafari Pages 17-32
    The aim of the Present study was to investigate the effect of resistance training on muscle strength in patients with prostate cancer. Twenty-four non-metastatic prostate cancer patients voluntarily participated in the study and randomly assigned into two group of 12; an experimental (mean ±SD, age73 ± 6.1 year, height 172.5 ± 5.2 cm, weight 75.4±8.6 kg) and control groups (mean ±SD, age72 ± 5.3 year, height 171.1 ± 8.3 cm, weight 75.5±6.8 kg). The experimental group performed resistance training for 10 weeks but the control group did not participate in any regular exercise. Before and after resistance exercise, muscle strength of biceps brachial, triceps, quadriceps and hamstring were measured using a hand dynamometer. In addition to this testosterone hormone also was evaluated. Independent and dependent t-test was used for analyzing the data. Significance was set on P
    Keywords: Prostate Cancer, Strength, Resistance Training
  • Abas Mohammadi, Kazem Khodayi *, Iman Abbasi Pages 33-50
    The purpose of this study was to compare the effects of accelerated plyometric, resisted plyometric, and common plyometric training on power performance, strength and muscle hypertrophy. Thirty active males (age 20.67±1.12, height 174.83± 4.69, weight 63.45± 7.51) volunteered to participate in this study. The participants were randomly divided among three groups and were matched according to the amount of activity in a week and maximal strength. The training protocol consisted of four weeks with three sessions per week. The posttest was performed after 48 hours of the last session. Intergroup differences were analyzed with ANCOVA and LSD post hoc tests, and intragroup difference analyzed with paired t-test. The findings of the present study indicated that all three plyometric training (accelerated, resisted and common) were significantly improved compared with pretest in squat jump, countermovement jump and depth jump height, countermovement jumping peak and average power, maximal strength and anthropometrically thigh muscle cross-sectional area. Resisted plyometric training was leads to significant improvements in depth jump height compared with accelerate and common plyometric training. In addition, accelerate and resisted plyometric training were significantly an improvement in maximal strength than common plyometric training regards to results and change percent, it seems use of elastic bands in plyometric training (accelerated and resisted) more beneficial than common plyometric training. Furthermore, accelerated plyometric is more efficient in improvement of power and muscular strength than the resisted and common plyometric training.
    Keywords: Accelerated Plyometric Training, Resisted Plyometric Training, Maximal Strength, Power, Muscle Hypertrophy
  • Alireza Hoseini Kakhk *, Arezoo Ildar Abadi, Amir Hosein Haghoghi, Zahra Sharifan Pages 51-64
    The purpose of this study was to investigate the effect of resistance exercise with vascular occlusion and without vascular occlusion on Lactate Deydrogenase, Creatine kinase in young girls. Hence, in a crossover research design, 14 young girls (age: 21±1.2 yr and BMI: 23±3.9 kg/m2), with one-week washout period randomly allocated into three conditions: control (CON), resistance exercise with vascular occlusion (REVO) and without vascular occlusion (RE). The exercise consisted of one session of lower limb resistance exercise (Hack, leg extension and leg press), 3 sets until exhaustion. For REVO, proximal end of thigh fastened with elastic tourniquet thorough out the exercise. The exercise intensity in REVO and RE was 20-30% and 70-80% of 1RM, respectively. The blood sample were taken before, immediately and 30 minutes after exercise in order to measuring CK and LDH concentration. Data were analyzed using repeated measures multivariate analysis of variance (P
    Keywords: Resistance Training, Vascular Occlusion, Lactate Dehydrogenase, Creatine Kinase
  • Yaghoob Hoseini *, Bahman Mirzaei, Hamid Arazi Pages 65-84
    The aim of this study was to investigate the effect of four weeks of detraining after one period of strength training with two loading patterns (double-pyramid & reverse step) on muscle strength, endurance, body composition and Hormonal changes in young wrestlers. For this aim, 14 wrestlers from city of Rasht participated in this study voluntarly (age 17.30± 2.42 years; height 170.41± 6.14 cm; weight 72.29±13 Kg; and BF% 12.39± 7.39). They had a history of training at least 6 months and were randomly divided in 2 groups; double-pyramid (7); and reverse step loading (7). Isotonic strength and endurance bench press and leg press, isometric hand and leg strength and endurance, Body composition and certain anabolic and catabolic hormones before and after a 8 weeks training period as well as after a 4 weeks detraining period are measured. Maximum strength and endurance isotonic and isometric between two training groups on upper body muscles; and lower body muscles after an 8 weeks training but after a 4 weeks detraining The factors mentioned decreased significantly (P
    Keywords: Detraining, Strength, Endurance Muscle, Loading Patterns Strength, Hormone
  • Babak Farzad, Hamid Rajabi, Reza Gharakhanlu, Farinaz Nasiri Nejad, Atoosa Janzadeh, Sima Damani, Behnamodin Jamei* Pages 85-100
    The present study examined the effects of swimming training on chronic constriction injury (CCI) of sciatic nerve in Wistar male rats. Forty Wistar eight-week rats were assigned into 5 groups: 1) CCI neuropathic pain with swimming training (CCIST); 2) CCI neuropathic pain without swimming training (CCI); 3) No CCI neuropathic pain with swimming training (ST); No CCI neuropathic pain without swimming training (Control); 5) CCI sham surgery (Sham CCI). CCI and CCIST groups underwent peripheral nerve injury by four loose ligatures around sciatic nerve. Swimming training program includes two weeks (5 sessions per week, 30-60 min per session). Behavioral tests included the study of mechanical and thermal hyperalgesia and allodynia, which was conducted every week. Statistical results showed that mechanical (P=0.023 and P=0.013, respectively) and thermal (P=0.013 and P
    Keywords: Hyperalgesia, Allodynia, Swimming Training, Neuropathic Pain
  • Marefat Siahkuhian *, Mehdi Alizadeh, Aylar Imani Pages 101-114
    The aim of this study was to assess the agreement between the predicted VO2 by the means of the ACSM walking and running equations and criterion methods in active young men. Fifty active young men were selected as subjects (Mean ± SD Age 21.04 ± 2.069 yrs., Weight 70.11 ± 5.825 kg, Body Mass Index 22.36±3.21 kg/m2 and VO2max 51.08 ± 3.67 ml/kg/min) and completed an exhaustive treadmill test protocol. Walking and running data considered corresponding to the 2, 4, 6, 8, 10, 12, 14, 16, and 18 km/h. Bland-Altman graphical model and Interclass Correlation Coefficient (ICC) statistical tests were used to evaluate the absolute agreement of the two methods for predicted VO2. Findings showed lack of predicted VO2 agreements between ACSM equations and criterion methods during walking and running with the different speeds (walking: ICC= 0.422; ±1.96; 95% CI = -15 to .2 ml/kg/min; running: ICC= 0.045; ±1.96; 95% CI = -28 to -1.3 ml/kg/min). Based on the results, it can be concluded ACSM walking and running equations is not valid for predicting of VO2 in the Iranian young boys.
    Keywords: ACSM Fuel Equations, Estimated Volume of Oxygen Consumption, Walking, Running, Active Young Men
  • Mohammad Taher Afshon Pour*, Abdolhamid Habibi, Rohollah Ranjbar Pages 115-128
    The aim of this study was to compare the effect of two different intensities of acute aerobic exercise on plasma Apelin concentration, blood glucose and insulin resistance in type 2 diabetic men. Twelve type 2 diabetic men were selected and assigned to perform acute aerobic exercise training (mean ±SD, n = 12 age, 52.6 ± 3.6 yrs; height, 171.3 ± 6.7 cm; weight, 87.6 ± 4.7 kg). Anthropometric measures and maximal oxygen uptake (vo2max) were measured using a modified Bruce test. Acute exercise training was performed in two sessions (two different intensities 50% and 80% vo2max). Before, immediately and 24 hours after each activity, blood samples to measure plasma Apelin level, insulin, glucose and HOMA-IR were collected. Following the end blood sampling, data analysis was performed with two-way ANOVA with repeated measures and P0.05). Also, finding showed no significant difference in blood glucose and insulin resistance index in intensity, time and the interaction between intensity and time. It seems that high intensity of acute aerobic exercise has significant effect on the plasma level of Apelin in type 2 diabetic men. Although no significant effect on glucose and insulin resistance was observed.
    Keywords: Type 2 Diabetes_Plasma Apelin_Insulin Resistance_Blood Glucose_Exercise Intensity
  • Seyed Abdollah Hashemvarzi *, Ali Heidarian Poor Pages 129-142
    The purpose of this study was the preconditioning effect of aerobic exercise with d3 vitamin consumption on VEGF levels in the 6-ohda lesioned Parkinson's disease rat model. 48 male rats with the age of 7 weeks and weight 250-300 gr, randomly divided to 6 groups: healthy control, Parkinson’s control, sham, exercise -Parkinson, vitamin- Parkinson, exercise vitamin - Parkinson. The exercise groups, exercised for 4 weeks, 5 days per week for 30 minutes on treadmill at a speed of 15 meters per minute and with a slope of zero. The vitamin groups, received vitamin d3 for 4 weeks, 2 days per week and with a dose of 1 mg/kg of body weight. After 4 weeks of exercise and d3 vitamin consumption, was created an experimental model of Parkinson's disease using stereotactic surgery and injections of 6-hydroxy dopamine in the striatum. 3 weeks after this, Apo morphine rotational test was conducted in order to verify the parkinsonian rats and then were measured VGEF levels in the striatum by Elisa method after destruction and extraction of the striatum of the rats’ brain. The results show that, 4 weeks’ treadmill aerobic exercise with d3 vitamin consumption, before 6-hydroxy-dopamine induction, could significantly increase VGEF levels in the striatum (P≤0.005). In general, the results of this study showed that preconditioning with aerobic exercise with d3 vitamin can be caused increasing of dopaminergic neurons protection against degradation resulting of 6-hydroxy dopamine by increasing the levels of VGEF and play a protective role in Parkinson's disease.
    Keywords: Aerobic Exercise, D3 Vitamin, VEGF, 6, hydroxy, Dopamine, Parkinson