فهرست مطالب

پژوهش های دانش زمین - پیاپی 25 (بهار 1395)

مجله پژوهش های دانش زمین
پیاپی 25 (بهار 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/03/20
  • تعداد عناوین: 9
|
  • محمد رضایی، یوسف قویدل رحیمی صفحات 1-15
    ابرها به عنوان یکی از پیچیده ترین عناصر سیستم آب و هوا، علاوه بر تغییر در بودجه انرژی، در توزیع زمانی و مکانی بسیاری از عناصر آب و هوایی موثرند. نوسانات فشار در پهنه های آبی دور دست می تواند موجب تغییرپذیری در عناصر آب و هوایی ایران شود. این پژوهش سعی در آشکارسازی اثر الگوهای پیوند از دور نوسان اطلس شمالی و مدیترانه بر روی ابرناکی زمستان ایران دارد. به این منظور ابتدا داده های بازکاوی شده ابرناکی ماهانه، در یک دوره 35 ساله (1979- 2013) برای 53 نقطه در ایران با قدرت تفکیک 86/1 درجه اخذ گردید. سپس به منظور آشکارسازی ارتباط، همبستگی بین سری زمانی پوشش ابر ماه های دسامبر تا مارس با داده های الگوی پیوند از دور نوسان مدیترانه (1979-2000) و نوسانات اطلس شمالی (1979-2013) محاسبه گردید. نتایج نشان داد که در بهترین حالت، بین شاخص نوسان مدیترانه و اطلس شمالی با ابرناکی، به ترتیب بالاترین مقادیر ضریب همبستگی به میزان 62/0- برای ماه ژانویه و 59/0- برای ماه فوریه، در شمال غرب ایران قابل مشاهده بوده و در تمامی ماه های زمستان ارتباط معکوس و معنی داری بین شاخص های مذکور و ابرناکی حداقل در یک پهنه از ایران وجود داشته است. همچنین یافته ها نشان داد که اثر الگوهای مذکور بر ابرناکی، ضمن قوی تر بودن، از نظر فضایی نیز یکنواخت تر از عنصر بارش بوده است؛ به گونه ای که در فازهای منفی ابرناکی به طور یکنواختی در سطح ایران افزایش داشته، اما این امر در مورد بارش (با توجه به مطالعاتی که قبلا انجام شده) کمتر صادق است.
  • یدالله یوسفی صفحات 16-30
    بررسی حاضر به تغییرپذری بارش در بخش های جنوبی دریای خزر با استفاده از 8 شاخص پرداخته است. داده های روزانه بارش برای 5 ایستگاه سینوپتیک برای دوره زمانی 1956-2014 از سازمان هواشناسی دریافت و مورد بررسی قرار گرفت. شاخص های استخراج شده از بارش شامل طولانی ترین دوره خشک سالانه، میانگین تداوم دوره های تر، میانگین بارش دوره های تر، تعداد دوره های تر سالانه، بارش سالانه، طولانی ترین دوره تر سالانه، بیشینه بارش سالانه در یک دوره تر و تعداد روزهای بارش است. با به کارگیری آزمون من- کندال (Mann–Kendall) برای شاخص ها مشخص گردید از میان تغییرات همه شاخص ها تغییر میانگین تداوم دوره های تر و تعداد روزهای بارش در همه ایستگاه ها مشخص تر بوده و دارای روند کاهشی معنی دار هستند. این کاهش معنی دار به شکل فراگیر در همه ایستگاه ها مشاهده شد. در هیچ یک از ایستگاه ها طولانی ترین دوره خشک سالانه (CDD) دارای روند خاصی نبوده است. در بررسی اثر پیوند از دور، همبستگی میان روزهای بارش به صورت ماهانه و شاخص طولانی ترین دوره تر سالانه (CWD) با شاخص دریای شمال-کاسپین (NCPI) ارتباط ماهانه زیادی را میان روزهای بارش با این شاخص به ویژه در ماه های ژانویه، آوریل، سپتامبر و دسامبر نشان داد. این همبستگی میان تداوم طولانی ترین دوره تر با NCPI مشاهده نشد. وجود کاهش در میزان بارش نه به صورت همه گیر اما کاهش در تعداد و تداوم روزهای بارشی در بخش های جنوبی دریای خزر نشان از آن دارد حجم بارش های سالانه در سال های اخیر در تعداد روزهای کمتری طی سال می بارد.
  • محمد مهدی حسین زاده، سپیده ایمنی صفحات 31-43
    حوضه آبخیز به عنوان یک هیدروسیستم است که نسبت به بارش ورودی واکنش نشان میدهد. این واکنش در ابعاد هیدورگراف سیلاب نمایان میگردد. در این پژوهش ابتدا با استفاده از تلفیق نقشه های کاربری اراضی و گروه هیدرولوژیکی خاک در محیط GIS ARC ، نقشه شماره منحنی برای حوضه بدست آمد سپس با استفاده از نرم افزار الحاقی HEC- geo HMS مدل حوضه تهیه گردید. در نهایت به منظور برآورد ارتفاع رواناب و مطالعه وضعیت سیلخیزی و هیدرولوژیکی حوضه آبخیز قوچک - رودک، مدل HEC- HMS اجرا شد. به منظور اعتبارسنجی مدل 5 واقعه بارش - رواناب از ایستگاه هیدروگرافی رودک استخراج و بعد از مدل سازی، مقدار دبی مشاهداتی با مقدار دبی محاسباتی مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج مدل در ارتباط با کارایی مدل مذکور در برآورد رواناب و دبی اوج سیلاب مورد پذیرش نمی باشد زیرا اختلاف بین دبی اوج مشاهداتی و محاسباتی بیش از 20 درصد میباشد.
  • ناصر شفیعی ثابت، سمیه یوسفی صفحات 44-61
    زنان روستایی از پتانسیل های زیادی برای مشارکت در فعالیت های اجتماعی اقتصادی برخوردار هستند. براساس دیدگاه صاحب نظران در ادبیات توسعه، بی توجهی به ارتقای ظرفیت مندی و توانمندسازی آن ها، چالش های فراوانی در فراگرد توسعه سکونتگاه های روستایی ایجاد می کند. مطالعه حاضر بر آن است عوامل موثر بر ارتقای ظرفیت مندی و توانمندسازی زنان و نقش آن ها در فرآیند توسعه سکونتگاه های روستایی را مشخص سازد. روش پژوهش توصیفی تحلیلی بر روی 391 خانوار نمونه تصادفی در 24 سکونتگاه روستایی در ناحیه طارم است. بر اساس یافته های تحقیق، اجرای دوره های آموزشی برای زنان روستایی در زمینه فعالیت های کشاورزی و غیرکشاورزی در ارتقای میزان آگاهی، توسعه ظرفیتی و توانمندی فردی و خانواری آنان اثرگذار بوده است. همچنین، ارتقای توانمندی فردی و خانواری زنان روستایی در مشارکت آن ها در فعالیت های کشاورزی و غیرکشاورزی موثر بوده است. علاوه بر این، افزایش توانمندی فردی و خانواری زنان روستایی در میزان دسترسی به وام بانکی و ابزارآلات کشاورزی و فنآوری غیرکشاورزی و در نتیجه ارتقای شاخص های توسعه سکونتگاه های روستایی نیز اثرگذاری مثبت داشته است. با این وجود، توجه بیش از پیش به آموزش های فنی و حرفه ای زنان و ارایه مدارک رسمی برای ارتقای توانمندی زنان روستایی پیشنهاد می شود.
  • احسان صابری، علی یساقی، سعید معدنی پور، یحیی جمور صفحات 62-74
    رشته کوه البرز یک کمربند چین خورده و رانده فعال است که در شمال ایران از باختر تا کوه های قفقاز و از خاور در امتداد رشته کوه های بینالود تا شمال افغانستان ادامه می یابد برخاستگی جوان در ارتباط با فعالیت گسل ها در هیچ کدام از بخش های این کوهزاد بصورت منظم انجام نشده است. در این مطالعه، با استفاده از روش های ترازیابی دقیق، تحلیلی از نرخ برخاستگی و فرونشست مرتبط با فعالیت گسل های اصلی کنترل کننده هندسه ساختاری البرز مرکزی در روندی عمود بر رشته کوه و از بخشهای جنوبی به سمت بخشهای شمالی آن ارایه گردیده است. نتایج بدست آمده نشان دهنده آن است که بیشینه برخاستگی فعال زمین ساختی البرز مرکزی در نزدیکی گسل های شمال تهران (در نزدیکی کرج) و مشاء ، با نرخ های متوسط 0. 6±0/17 و 0. 6±1/18 میلیمتر در بیست و دو سال می باشد. همچنین مقادیر بسیار ناچیز و نزدیک به صفر برخاستگی یا فرونشینی در محل عبور گسل های اصلی رشته نشان دهنده قفل شدگی مشهود این گسل ها و پتانسیل لرزه خیزی آنها می باشد. در مواردی نیز سایر فرایندهای زمین شناسی همچون فرونشست های ناشی از گسترش کارست ها توجیه کننده آنومالی های غیر عادی فرونشست می باشند که به عنوان نمونه با میزان 118 میلیمتر در بیست و دو سال در فرودیواره گسل کندوان ثبت شده است. همچنین بررسی ناحیه ای مقادیر برخاستگی ها در دامنه های شمالی و جنوبی البرز حاکی از افزایش برخاستگی و فعالیت زمین ساختی در دامنه جنوبی البرز مرکزی با این نرخ تا 0. 6±10. 4 میلیمتر در بیست و دو سال نسبت به دامنه شمالی آن با نرخ برخاستگی 0. 6±6. 3 میلیمتر در بیست و دو سال می باشد.
  • مریم امین الرعایایی یمینی، فرامرز طوطی، جمشید احمدیان صفحات 75-90
    کانسار مس جنوب غرب ظفرقند در 25 کیلومتری جنوب غرب اردستان و در کمربند ارومیه- دختر واقع شده است. در این منطقه استوک گرانودیوریتی میوسن (19-21 Ma) در سنگ های آتشفشانی ائوسن (~56 Ma) نفوذ کرده است. بر اساس مطالعات کانی شناسی و میکروسکوپی سنگ های منطقه تحت تاثیر دگرسانی های پتاسیک، فیلیک، آرژیلیک و پروپیلیتی قرار گرفته اند. دراین پژوهش سنگ های دگرسان شده نسبت به نمونه های کمتر دگرسان شده از دیدگاه کانی شناسی و تغییرات جرمی عناصر درطول فرآیند گرمابی بررسی شده اند. با توجه به مطالعات انجام شده، دگرسانی پتاسیک در اثر متاسوماتیسم قلیایی ریوداسیت ها با تهی شدگی عناصر آهن، منیزیم و باریم و غنی شدگی عناصر آلومینیوم، پتاسیم و استرانسیوم (تشکیل بیوتیت و فلدسپات پتاسیک) همراه بوده است. در داسیت های پتاسیک نیز عناصر سدیم، کلسیم، منیزیم و استرانسیوم کاهش و پتاسیم و باریم افزایش یافته اند. به دنبال آن افزایش Hسیال گرمابی، دگرسانی فیلیک را در گرانودیوریت ها با تهی شدگی عناصر آلومینیوم، آهن، منیزیم و استرانسیوم و غنی شدگی پتاسیم و باریم به بوجود آورده است. در آندزیت ها نیز عناصر آهن و منیزیم کاهش و پتاسیم افزایش یافته است. در دگرسانی پروپیلیتیک، در اثر فوگاسیته پایین CO2 و فوگاسیته بالای اکسیژن شاهد حضور اندک کربنات و فراوانی اپیدوت هستیم. فوگاسیته بالای O2، Hبالا و کاهش دمای سیال گرمابی سبب ایجاد مجموعه کانی های پهنه آرژیلیک با شستشوی عناصر قلیایی و تشکیل کانی های رسی شده است.
  • مرتضی خلعت بری جعفری صفحات 91-108
    سه توده کوچک با ترکیب الترامافیک-مافیک رخنمون در حوالی روستاهای چپول، زودل و گیلونده رود رخنمون در محدوده ماسوله، جنوب باختری فومن، استان گیلان در این مقاله مطالعه شدند. این توده ها ترکیب الیوین وبستریت، وبستریت، لرزولیت، الیوین گابرو، هورنبلاند گابرو و گابرو را داشته و توسط دایک های میکروگابرویی-دیابازی و دایک-رگه های کوارتزمونزودیوریتی، میکروگرانیتی قطع شده اند. روند تبلور در این توده ها بصورت: الیوین- پلاژیوکلاز- کلینوپیروکسن- ارتوپیروکسن- هورنبلاند- بیوتیت است که مشابه روند تبلور در حجره های ماگمایی بسته در پشته های میان اقیانوسی است، اما وجود بافت هترادکومولیتی و کانی های آبدار مانند آمفیبول و بیوتیت نشان از تبلور در حجره های ماگمایی باز، مشابه مناطق کمانی را دارد. وجود میکرو آنکلاوهای هارزبورژیتی و گزنوکریست های گارنت در گابروها نشان از منشاء گوشته ای آنها را دارد. در نمودارهای تمایز ماگمایی بیشتر نمونه ها ترکیب تولئیتی داشته و در نمودار های تکتونوماگمایی در قلمروهای کمانی جای گرفته اند. الگوهای نمودارهای عنکبوتی غنی شدگی از عناصر نادر خاکی سبک و تهی شدگی از عناصر با میدان یونی بزرگ را نشان می دهند که قابل مقایسه با ماگماتیسم مناطق فرورانش است. بنظر می رسد که ماگمای مادر به احتمال حاصل ذوب بخشی گوه گوشته ای بوده و تحت تاثیر ترکیبات فرورانش برخاسته از ذوب بخشی لیتوسفر اقیانوسی و دیاپیرهای گوشته ای بوده است که در حجره ماگمایی کم عمق تفریق یافته است. با توجه به کوچک-متوسط بودن مقیاس توده های مورد مطالعه، نبود سنگ های دگرگون فشار بالا و سرپانتینیت، وجود کانی های آبدار، و همبری مشخص بین بخش های الترامافیک و مافیک، می توان توده های الترامافیک-مافیک محدوده ماسوله را با توده های کوهزایی نوع آلاسکایی مقایسه نمود.
  • شاهرخ رجب پور صفحات 109-128
    کانسار مس کوه پنگ در 38 کیلومتری شمال شرق ساوه در بین رخساره های آتشفشانی ائوسن و اولیگومیوسن در بخش میانی پهنه فرورانش ارومیه-دختر قرار گرفته است. عمده واحدهای سنگی منطقه از گدازه های آندزیتی، آندزی-بازالتی، توف و لیتیک توفهای ریز دانه، گدازه های ریوداسیتی، برش های ولکانیکی ریولیتی و آگلومرا تشکیل شده است. سنگ های ولکانیکی ترکیب ساب آلکالن داشته و از لحاظ تکتونیکی در محدوده های کالک آلکالن و کالک آلکالن پتاسیم متوسط قرار می گیرند. محیط تکتونیکی نشان دهنده تعلق سنگهای منطقه به کمانهای آتشفشانی قاره ای است. ماده معدنی، در رخساره آتشفشانی همواره جایگاه استراتیگرافی ثابتی داشته بطوریکه از نوع چینه کران بوده و بافت آن عموما رگه –رگچه ای، پرکننده فضای خالی، جانشینی و لامینه مانند است. پاراژنز ماده معدنی شامل کانی های پیریت، کالکوسیت، بورنیت، دیژنیت، کالکوپیریت، کوولیت، مالاکیت، آزوریت، هماتیت و اکسید و هیدروکسیدهای آهن است. دگرسانی های مهم شامل دگرسانی سیلیسی (به میزان زیاد) ، کائولینیتی، کربناتی، سریسیتی، اپیدوتی و به میزان کمترکلریتی است که کانه زایی به طور عمده با دگرسانی سیلیسی و کربناتی همراهی می گردد. مقایسه ویژگی های کانه زایی مس کوه پنگ از نظر محیط تکتونیکی، محیط زمین شناسی، نوع سنگ میزبان و همراه، ژئومتری، بافت و ساخت، کانی شناسی و پاراژنز کانی های مس و دگرسانی آن، با تیپ های مختلف کانسارهای مس نشان می دهد که کانسار مس کوه پنگ، بیشترین شباهت و مطابقت را با کانسارهای تیپ مانتو دارد.
  • اعظم سلطان محمدی، محمد رهگشای صفحات 129-151
    توده های نفوذی و نیمه عمیق آذرین باسن سنوزوئیک در رشته کوه صلوات، بخش شرقی فلات ماگمایی آذربایجان، شمال غرب ایران، دارای الگوهای ژئوشیمیایی آلکالن پتاسیک (شوشونیتی) می باشند. این توده های آذرین دارای ترکیب سنگ شناسی الیوین مونزوگابرو، مونزونیت، دیوریت و آلکالی فلدسپار سینیت هستند. این سنگ ها مقادیر SiO2 5/57 تا 68 %، K2O 5 =35/11-05/7 و K2O/Na2O =03/2-7/0 را نشان می دهند. تمامی نمونه های مورد مطالعه با عدد منیزیم پائین (38<) و مقادیر نسبتا بالای Al2O3 (%65/17-%14) مشخص می شوند. به علاوه تمامی نمونه ها دارای غنی شدگی از عناصر با شعاع یونی بزرگ (LILE) ، عناصر نادر خاکی سبک (LREE) و تهی شدگی از عناصر با شدت یونی بالا (HFSE) و تهی شدگی ضعیف تا متوسط در عنصر یوروپیوم (Eu/Eu*= 98/0-45/0) نسبت به مقادیر به هنجار شده گوشته اولیه می باشند. نمونه های مورد مطالعه با ناهمگنی در مقادیر ایزوتوپی استرنسیوم و نئودیمیوم با مقادیر Sr87/Sr86= 70632/0-70539/0 و Nd143/Nd144= 512607/0- 512542/0 مشخص می شوند. الگوهای ژئوشیمی ارائه شده بیانگر این است ماگمای مادر این دسته از سنگ ها از ذوب منبع لیتوسفر گوشته ای غنی شده تشکیل شده است. در این موارد، وجود یک آنومالی حرارتی برای ذوب بخشی لیتوسفر گوشته ای و تشکیل ماگمای مادر ضروری است. توده های نفوذی مورد نظر در یک رژیم تکتونیکی همراه با کشش یا نازک شدگی لیتوسفر در ائوسن-الیگوسن در فلات ماگمایی آذربایجان جای گرفته اند.