فهرست مطالب

نشریه مسائل اجتماعی ایران
سال سوم شماره 1 (پیاپی 12، بهار و تابستان 1391)

  • تاریخ انتشار: 1391/03/11
  • تعداد عناوین: 7
|
  • نفیسه ایمانی، امیلیا نرسیسیانس صفحات 7-32
    مقاله حاضر حاصل تحقیقی انسان شناختی است که با استفاده از روش های ژرفانگر، جامع نگر و کیفی، به بررسی نگرش ها، نحوه فعالیت و تعاملات کودکان کار خیابانی در شهر کرج می پردازد. این تحقیق به عواملی همچون مهاجرت از جوامع توسعه نیافته با فرهنگ بسیار متفاوت به جوامع توسعه یافته تر و پذیرش اجتماعی کار و حتی تکدی گری کودکان در خیابان به عنوان عوامل اصلی بروز این پدیده اشاره میکند.
    در این مقاله نحوه انتخاب شغل، نگرش کودکان به کارشان، روابط با خانواده، روابط درون گروهی، روابط با مشتریان و روابط با دیگر افراد حاضر در محیط کار مورد بررسی قرار گرفته است.
    کودکان کار خیابانی یک شبکه رقابت، همکاری و دوستی تشکیل می دهند. مشتریان، شاغلان دیگر حرفه ها، بزهکاران و... از افرادی هستند که تعامل پیوسته یا ناپیوسته با کودکان دارند و تاثیرات متفاوتی بر کودکان و جامعه پذیری آنان دارند.
    کلیدواژگان: انسان شناسی دوران کودکی، انسان شناسی شهری، کودکان خیابانی، کودکان کار خیابانی
  • سوسن باستانی، فاطمه ذکریایی سراجی صفحات 33-57
    هدف تحقیق حاضر بررسی شبکه های اجتماعی زنان و مردان سالمند شهر تهران و تاثیر کمیت و کیفیت این روابط بر تبادل حمایت های اجتماعی است.
    این پژوهش با روش پیمایش انجام شده است. جامعه آماری تحقیق را افراد سالمند تهران تشکیل می دهند و حجم نمونه 195 نفر است. تعداد 150 پرسش نامه را سالمندان در سطح شهر و 45 پرسش نامه را سالمندان ساکن در سرای سالمندان تکمیل کردند.
    بر اساس یافته های تحقیق 1/68 درصد شبکه سالمندان را خویشاوندان تشکیل می دهند. شبکه مردان بزرگ تر و متنوع تر از شبکه زنان است. در مقابل، زنان سالمند در مقایسه با مردان حمایت های بیشتر و متنوع تری از اعضای شبکه خود دریافت می کنند. مردان و زنان در زمینه ارائه حمایت نیز متفاوت عمل می کنند. متغیرهای فراوانی تماس و میزان صمیمیت در کنار متغیر جنسیت و وضعیت تاهل بر تبادل حمایت اجتماعی موثر هستند. سالمندانی که تماس حضوری و میزان صمیمیت بیشتری با اعضای شبکه خود دارند حمایت های بیشتری را با اعضای شبکه رد و بدل می کنند.
    کلیدواژگان: سالمندی، شبکه اجتماعی، حمایت اجتماعی، جنسیت
  • علیرضا جوادی، ابراهیم توفیق صفحات 59-83
    موضوع مورد نظر این مقاله «معرفت شناسی جامعه شناسی آکادمیک در ایران» است. در واقع، با نگاهی پروبلماتیک به این رشته دانشگاهی، مقاله در پی تاملی در وضعیت آن برای فهم شرایطی است که منجر به تکوین یا عدم تکوین سنت فکری حاکم بر جامعه شناسی آکادمیک شده است. روش شناسی پژوهش کیفی است: ابتدا به شیوه استقرا از تکنیک مصاحبه عمیق با استادان منتخب بهره گرفته، سپس با استفاده از روش نظریه مبنایی داده های خود را استخراج و به فراتحلیل نظرات استادان پرداخته است. یافته ها و مفاهیم مشترک در آرای استادان جامعه شناسی بیانگر آن است که ساختار جامعه شناسی آکادمیک در ایران از نظم و منطق خاصی برخوردار است، چنان که علی رغم فقدان پارادایم، سنت اندیشگی، مکتب، رویکرد و روش های مطرح در جامعه شناسی جهانی، سازوکار های بازتولید خود را درون این نظم ساختاری، کاملا شناخته و با قدرت اعمال می کند، به طوری که قادر بوده کنشگران (استادان) آگاه این حوزه را با وجود دیدگاه های متفاوت و گاه متضاد، آن گونه درون خود جذب و هضم کند که در راستای اهداف و ارزش های غایی ساختار هدایت شوند، یعنی پذیرش و توقف در منطق گذار به مثابه منطق حاکم بر ذهن کنشگران عرصه جامعه شناسی. «گذار» هم توصیف نامتعین وضعیتی نامطلوب است و هم بیان خوشبینانه رسیدن به آینده ای مطلوب و در هر حال روکشی ایدئولوژیک بر لحظه حال که خارج از دیدرس و نقد قرار می گیرد. تبلور این منطق را می توان در پوزیتیویسم ناقص حاکم بر جامعه شناسی و ترویج فرمالیسم موجود مشاهده کرد.
    کلیدواژگان: معرفت شناسی، پروبلماتیک وضعیت جامعه شناسی دانشگاه، ساختار معرفتی، جامعه شناسان
  • رحیم حیدری چیانه، سیده خدیجه رضاطبع ازگمی صفحات 85-120
    بخش راهبرد توسعه شهری بانک جهانی در گزارش سال 2009 خود چنین آورد که با گذشت 37 سال از فعالیت این بانک و صرف 37 میلیارد دلار برای بهبود شرایط سکونتی جوامع شهری جهان سوم، هنوز هم بیش از یک میلیارد نفر از ساکنان این شهرها در سکونتگاه های غیررسمی ساکن اند. این بانک معتقد است دلیل اصلی روند مذکور را باید در ناکارآمدی نگرش ها، پارادایم ها و رویکردهای برنامه ریزی و مدیریت شهری این کشورها جستجو کرد. همچنان که سازمان های بین المللی از جمله مرکز UNHABITAT بر این مقوله تاکید خاصی دارند و معتقدند که نگرش های مذکور به اصلاحات عمده و اساسی نیاز دارد. پژوهش حاضر نیز به تحلیل و ارزیابی روند مدیریت و برنامه ریزی شهری در ایران و کلان شهر رشت می پردازد. تحقیق حاضر شامل بررسی و تحلیل اطلاعات و داده هایی است که برمبنای آن ها زمینه و میزان تسلط پارادایم فن سالاری (تکنوکراتیک) در فرایند مدیریت شهری ایران و شهر رشت مورد ارزیابی قرار گرفته و شامل پرسشگری نیز می شود. سوال ها به گونه ای طراحی شده اند که بتوان براساس پاسخ های داده شده، به روابط بین متغیرهای مدنظر تحقیق پی برد که مهم ترین آن ها عبارت اند از سمت، سن و جنس، میزان و سطح تحصیلات، مدت اقامت، مشارکت شهروندان در امور شهری، تناسب سمت و زمینه تحصیلی مدیران و کارشناسان، میزان آشنایی با روش ها و رویکردهای جدید برنامه ریزی، زمینه های تحصیلی از جمله علوم انسانی و فنی مهندسی، ابعاد و مقیاس طرح های شهری، رویکردهای مختلف به حاشیه نشینی، میزان و نحوه تعامل مدیران شهری و شهروندان. نمونه آماری تحقیق نیز شامل 34 درصد از کل جامعه آماری می شود. براساس یافته های تحقیق، فقدان برنامه ریزی مشارکتی، رواج نگرش های فنی اجرایی به فرایند برنامه ریزی شهری و نیز ناکارآمدی سیاست های شهری به مثابه مهم ترین تبعات منفی ناشی از تسلط نگرش تکنوکراسی و سنتی در سطوح مختلف مدیریت شهری محسوب می شوند. تحقیق حاضر ضمن مطالعه روند مذکور در نهایت به ارایه پیشنهادات پرداخته است.
    کلیدواژگان: برنامه ریزی و مدیریت شهری، ایران، پارادایم های کلاسیک و تکنوکراتیک، رشت
  • صادق صالحی، لقمان امام قلی صفحات 121-147
    اگرچه مدت هاست بشر متوجه اهمیت محیط زیست در زندگی خود شده است (فیروزی، 1384 :10)، امروزه، تهدیدات زیست محیطی در مرکز مهم ترین پرسش های وجدان انسان قرن بیست ویکم قرار دارد (صالحی، 2010). این پرسش ها افکار عمومی جهان را به طرز نگران کننده ای به خود معطوف کرده و حساسیت شدیدی به محیط زیست در سطح جهانی به وجود آورده است. هدف اصلی این مطالعه پاسخ به این سوالات اساسی است که اولا، رفتارهای مسئولانه و غیرمسئولانه زیست محیطی در شهرستان سنندج چگونه است؟ ثانیا، میزان آگاهی زیست محیطی در بین ساکنان شهرستان سنندج در چه سطحی است؟ ثالثا، بین آگاهی زیست محیطی و متغیرهای زمینه ای (سن، جنسیت، وضع تاهل، سطح تحصیلات، محل سکونت) با رفتارهای زیست محیطی چه رابطه ای وجود دارد؟ روش تحقیق در این مطالعه پیمایشی است. نمونه آماری شامل 385 نفر از افراد بالای 18 سال ساکن در مناطق شهری و روستایی شهرستان سنندج است که به روش تصادفی طبقه ای متناسب نمونه گیری شده اند. ابزار این تحقیق پرسش نامه بوده است. یافته ها نشان می دهد که 4/69 درصد از افراد مورد مطالعه دارای رفتارهای مسئولانه در برابر محیط زیست بوده اند. علاوه بر این، یافته ها حاکی از پایین بودن آگاهی زیست محیطی افراد مورد مطالعه است. بین محل سکونت، وضعیت تاهل، گروه های سنی و آگاهی زیست محیطی با رفتارهای زیست محیطی رابطه وجود دارد و بین جنسیت و رفتارهای زیست محیطی رابطه ای وجود ندارد. همچنین، نتایج تحقیق نشان می دهد که بین سطح تحصیلات و رفتارهای زیست محیطی رابطه وجود دارد، اما جهت رابطه منفی و معکوس است. در خاتمه، به دلایل احتمالی وجود رابطه معکوس بین تحصیلات و رفتارهای زیست محیطی و پایین بودن آگاهی زیست محیطی پرداخته شده است.
    کلیدواژگان: رفتارهای زیست محیطی، آگاهی زیست محیطی، تحصیلات، پیمایش، شهرستان سنندج
  • رحمت الله صدیق سروستانی، آرش نصراصفهانی صفحات 149-176
    در این تحقیق سطح ترس از جرم شهروندان در یکی از محله های تهران با تدوین مدل علی آزمون شده است. نظریه های سرمایه اجتماعی، بی سازمانی اجتماعی و بزه دیدگی برای انتخاب متغیرها و تدوین مدل پژوهش جهت علت یابی ترس از جرم در محله های شهری، انتخاب شدند. داده ها از یک نمونه تصادفی 386 نفره از ساکنان محله جنت آباد شمالی به وسیله پرسش نامه جمع آوری شده است. مدل نظری پژوهش پس از جمع آوری اطلاعات با استفاده از روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارAMOS آزمون شده و مدل نهایی برازش شده است. تحلیل چندمتغیره انجام شده درحدود 57 درصد از واریانس متغیر وابسته، یعنی ترس از جرم، را تبیین می کند. یافته های تحقیق نشان می دهد بی نظمی در محله مهم ترین تبیین کننده ترس از جرم در محلات شهری است. تجربه بزه دیدگی و رضایت از محله نیز تاثیر چشمگیری بر سطح ترس از جرم شهروندان دارند. نتایج این تحقیق ارتباط میان تعلق به شبکه های حمایت اجتماعی و اتخاذ تدابیر حفاظتی را با سطح ترس از جرم شهروندان تایید نمی کند.
    کلیدواژگان: ترس از جرم، بی سازمانی اجتماعی، تصور از بی نظمی، رضایت از محله، بزه دیدگی
  • مسعود گلچین، علی حیدر حیدری صفحات 177-212
    در این نوشتار خشونت بین فردی و رابطه آن با سرمایه اجتماعی در خانواده و مدرسه با استفاده از نظریه های سرمایه اجتماعی پاملا پکستون، جیمز کلمن، دارلن رایت و کوین فیتزپاتریک و نظریه پیوند اجتماعی هیرشی مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش روش تحقیق پیمایشی و جمعیت آماری شامل 3014 دانش آموز پسر مقطع متوسطه شهر نورآباد (لرستان) مشغول به تحصیل در سال 89 - 1388 بوده است که براساس فرمول نمونه گیری کوکران 340 دانش آموز از دبیرستانهای دوازده گانه شهر به روش تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مستقل از پرسش نامه خود ساخته و در مورد متغیر وابسته از مقیاس CTS بهره گرفته شد.
    نتایج نشان میدهد با آنکه دانش آموزان مورد مطالعه بیشتر ساکن شهر هستند (6/70 درصد) تا روستا (2/29 درصد)، پدران بیشتر آن ها مشاغل یدی و تحصیلاتی تا حد دیپلم دارند، مادران فاقد شغل (خانه دار) و بی سواد هستند و سطح درآمد بیشتر خانواده های آن ها پایین است؛ 5/61 درصد پاسخگویان طی یکسال گذشته دارای رفتار خشونت آمیز به طورکلی (از 1 تا 3 بار و بیشتر) بوده اند؛ دو شاخص سرمایه اجتماعی خانوادگی و مدرسه ای از حیث توزیع درصدی (حدود 48 درصد دارای سرمایه اجتماعی زیاد و خیلی زیاد و 30 درصد کم و خیلی کم) و مقدار رابطه با رفتار خشونتآمیز (ضریب همبستگی حدود 24/0- )، با یکدیگر مشابهند؛ در نهایت چهار متغیر «تعلق به مدرسه»، «درآمد خانواده»، «اعتماد در مدرسه» و «حمایت خانوادگی» 14 درصد از تغییرات خشونت بین فردی را تبیین می کنند. به این ترتیب، می توان گفت هرقدر سرمایه اجتماعی در خانواده و مدرسه و اکثر مولفه های شاخص های مزبور بالاتر باشد، خشونت بین فردی دانش آموزان به طور کلی و نیز خشونت لفظی و خشونت فیزیکی ملایم و شدید آنها کمتر خواهد بود و تقویت حس تعلق دانش آموزان به مدرسه، افزایش اعتماد اجتماعی به یکدیگر و مدرسه و حمایت مناسب خانوادگی و رسیدگی بیشتر به وضعیت تربیتی دانشآموزان متعلق به خانواده های دارای درآمد متوسط و بالا، احتمال ارتکاب رفتار خشونت آمیز را توسط دانش آموزان پسر دبیرستانی کاهش می دهد.
    کلیدواژگان: خشونت بین فردی، خشونت لفظی، خشونت فیزیکی ملایم، خشونت فیزیکی شدید، سرمایه اجتماعی در خانواده، سرمایه اجتماعی در مدرسه