فهرست مطالب

پژوهشهای معرفت شناختی - پیاپی 2 (تابستان 1391)

نشریه پژوهشهای معرفت شناختی
پیاپی 2 (تابستان 1391)

  • تاریخ انتشار: 1391/06/20
  • تعداد عناوین: 7
|
  • محمدکاظم رضا زاده جودی صفحه 1
    ادراک عقلی یکی از سه ادراک اصلی انسان یعنی ادراک خیالی و حسی است. ملاصدرا بر این باور است که این نوع ادراکات در اثر تحول ذاتی نفس و ارتقاء به مراتب بالاتر هستی و اتحاد با عقل فعال یا مثل افلاطونی حاصل می شود که ممکن است به دو نحو: مشاهده صورت ها در عقل فعال یا انعکاس صورت ها در نفس محقق گردد. نظر ملاصدرا، نظریه دوم است. در این مقاله، مفهوم ادراکات عقلی، ماهیت و ویژگی های آن، حصولی یا حضوری بودن این ادراکات و... براساس نظریات ملاصدرا تبیین و بررسی شده است.
    کلیدواژگان: مشاهده، مراتب نفس، ادراک عقلی، انعکاس، عقل فعال
  • سیدمصطفی شهر آیینی صفحه 14
    آگوستین مانند هر فیلسوف مسیحی دیگری در سده های میانه، اولین و اصلی ترین دغدغه اش نه فلسفه ورزی بلکه دین داری است. روشن است که آنچه در دین اصل است ایمان به خداست نه شناخت نظری او؛ اما برای هر دین داری بایسته است که در پی شناخت نظری نیز برآید تا بتواند از آنچه بدان گرویده، دفاع کند. آگوستین به پیروی از نوافلاطونیان بر آن است که شناخت خداوند از توان بشر بیرون است، اما نظر به اینکه خداوند آدمی را بر صورت خویش آفریده است(سفر تکوین، 1:26)، بهترین راه برای خداشناسی، شروع از خودشناسی است. اما برای خودشناسی نیز باید از شناخت حسی بیاغازیم و مرتبه به مرتبه به سوی تخیل و حافظه و عقل پیش برویم. آنچه در این مقاله در مدنظر نویسنده بوده، بازنمایاندن جایگاه ادراک حسی، تخیل، حافظه، فراموشی و یادآوری در نظریه معرفت آگوستین است که در این میان، به استفاده آگوستین از افلاطون و نوافلاطونیان نیز پرداخته ایم و کوشیده ایم تا نوآوری های او را در این زمینه ها نیز بازنماییم.
    کلیدواژگان: نفس، ادراک حسی، حافظه، تخیل، فراموشی، یادآوری
  • سید حمیدطالب زاده، مالک شجاعی جشوقانی صفحه 39
    فلسفه معاصر(بویژه فلسفه تحلیلی) را در قیاس با فلسفه های «وجود» محور و«شناخت» محور، فلسفه ای« زبان» محور دانسته اند .با این وجود می توان خاستگاه های تاملات فلسفی در باب زبان را در تاریخ فلسفه دنبال کرد. نخستین تاملات فلسفی جدی در باب زبان در محاورات افلاطون وبیش ازهمه در محاوره کراتیلوس به چشم می خورد. وی در این محاوره ، به نقادی دودیدگاه عمده درباب رابطه زبان وحقیقت، یعنی دیدگاه طبیعت گرایی افراطی و قراردادگرایی افراطی با بهره گیری از اتیمولوژی وبویژه با اتکاء به نظریه صور(مثل) خویش می پردازد. افلاطون ، وصول به ماهیت اشیاء و ایده ها از طریق بررسی واژه ها(دیدگاه کراتیلوس)را نمی پذیرد و این راه وصول را نه راهی زبانی، که فراتر اززبان دانسته و تلقی او فرسنگ ها از این گزاره ویتگنشتاینی دور است که ، «مرزهای هستی ما همان مرزهای زبان ماست»
    کلیدواژگان: افلاطون، فلسفه زبان، طبیعت گرایی، قراردادگرایی، اتیمولوژی
  • محمد اکوان، بهاره سادات سیاقی صفحه 52
    بی شک مقوله خدا مهمترین و سوال برانگیزترین مقوله ای است که در طول تاریخ، ذهن بشر را به خود مشغول داشته است. در این میان فلسفه نیز از این امر مستثنی نیست. در فلسفه الهی افلاطون که هدف از آن وصول به اصلی است الهی و غیرمحسوس که ذاتش حقیقی و مطلق است، مسئله خدا با تعابیری گوناگون در رسالات مختلف مطرح گردیده است. در این فلسفه خدا با عناوینی چون ایده خیر یا مثال نیک که موجودی در راس عالم مثل و علت تمام موجودات و سرمنشا حقیقت و معرفت است، ایده واحد که کاملترین و برترین صورت است و ایده زیبایی که امری مطلق، جاوید و قائم به ذات است، نام برده می شود که تمامی این ایده ها یکی اند و دارای حقیقتی یکسان هستند. افلاطون به دمیورژ نیز اشاره می کند که او را صانع می داند و نه خالق. این صانع، جهان را از حالت بی نظمی (خائوس) به نظم(کاسموس) در می آورد. هدف از این تحقیق، بررسی مفهوم خدا در تفکر افلاطون است.
    کلیدواژگان: عالم مثل، ایده خیر، ایده واحد، ایده زیبائی، دمیورژ(صانع)
  • سید صدرالدین طاهری، معصومه سلیمان میگونی صفحه 72
    گرچه بحث از رشته فلسفی مستقلی تحت عنوان متافلسفه (Metaphilosophy) پیشینه چندانی ندارد، وبویژه بعد از تاملات جدی کانت در باب هویت معرفتی فلسفه آغاز ودر دهه 1960 به عنوان یک موضوع جدی طرح شده است. اما از همان آغاز ظهورتفکر فلسفی در یونان _ هرچند به نحو جنبی وپراکنده _بحث از چیستی خود فلسفه ومباحثی چون موضوع ، غایت وروش فلسفه یکی از مباحث فلسفی بوده وارسطو چنانکه در این مقاله بدان پرداخته ایم در مواضع متعددی به تامل در چیستی فلسفه پرداخته است ودر میان موضوعات گوناگون ،«موجود بما هوموجود» و «امور مفارق» را از موضوعات عمده فلسفه دانسته است.بعدها ابن سینا به نحو تفصیلی اولین مقاله الهیات شفا (بویژه فصول اول ودوم) را به این بحث اختصاص داده ونظر فوق را ضمن یک بحث سلبی درباب آنچه موضوع فلسفه نیست بلکه از مسایل آنست( خدا و مسب الاسباب ) ویک بحث ایجابی درباب آنچه موضوع فلسفه است ( موجود بماهوموجود وامور مفارق) به مسند تحقیق نشانده است.این مقاله کوشیده تا به تاملات انتقادی در دیدگاه ابن سینا در باب موضوع فلسفه ورابطه آن با امور مفارق، طبیعیات وریاضیات ودر واقع به نقد متافلسفه ابن سینا در الهیات شفا بپردازد.
    کلیدواژگان: فلسفه مابعد الطبیعه، موضوع فلسفه، ارسطو، ابن سینا، موجود بماهوموجود، امورمفارق
  • انشاءالله رحمتی، لیلی حیدریان صفحه 92
    نظریه اعتباریات علامه با نظریه ناشناخت گرایی در فرا اخلاق، از این حیث که هر دو جزء احکام انشایی هستند وجه تشابه دارد، ولی علامه برخلاف ناشناخت گرایان انشایی بودن را به معنی «بی معنی بودن» نمی دانند.در نظریه ناشناخت گرایان، جملات ارزشی عین ظهور عواطف اند نه معلول عقلانی عواطف و نه معناهایی حاکی از عواطف. در حالی که در اعتباریات علامه، ادراکات اعتباری و بیان «خوب» و «بد» تابع دواعی و نیازهای ما هستند، نه عین آنها.از آنجایی که علامه طباطبایی ادراکات و معانی را زاییده عوامل درونی دانسته و دارای ارتباط تولیدی [یعنی منطقی] با ادراکات و علوم حقیقی نمی داند، با عاطفه گرایان تشابه دارد. از نظر عاطفه گرایان احکام ارزشی و اخلاقی نسبی هستند، اصول ثابتی نداشته و اختیار حسن و قبح را به عواطف سرکش و متغیر انسان ها داده اند.ناشناخت گرایا ن آنچه را که مربوط به طبیعت مادی و تجربی است را ملاک امور اخلاقی می دانند در نتیجه نتوانسته اند از دام نسبی گرایی رهایی یافته و برون شدی از آن داشته باشند. ولیکن علامه با توجه به اعتقاد به وجود فطرت الهی در انسان که ویژگی مشترک همه انسان هاست و به کمال و سعادت آدمی ناظر است به ارزش هایی می رسد که به سبب داشتن مبنایی ثابت، دارای ثبوت و دوام بوده و ریشه در نهاد آدمی دارد بنابراین اعتباریات علامه طباطبایی که ریشه در سنت و فرهنگ غنی اسلام دارد و برگرفته از آموزه های وحیانی که خود دارای اصول محکم منطقی است در دام نسبی گرایی فرو نرفته است.
    کلیدواژگان: اعتباریات، فلسفه اخلاق، ناشناخت گرایی، فرا اخلاق، علامه طباطبایی
  • جعفر شانظری، حسن عزیزی صفحه 108
    فهم و تعریف حقیقت جوهر جسمانی یکی از مسائل بنیادین فلسفه است که فیلسوفان مسلمان به آن توجه کرده اند. ابن سینا به عنوان یکی از بزرگترین فیلسوفان مشایی تعریف مشهور از جسم را مورد تحلیل وبررسی قرار داده و تعریف جدیدی از آن ارائه می دهد، حکیم شهاب الدین سهروردی با نگرش فلسفی خود دیدگاه فیلسوفان مشاءرا نقد کرده و تعریف دیگری عرضه می کند که در اساس با آنچه که ابن سینا و دیگر مشائیان بیان کرده اند متفاوت است. مقاله حاضر مبانی دیدگاه مشائیان را تحلیل وبررسی کرده وداوری ملاصدرا درباره نظریه ی شیخ اشراق را نیزبیان کرده و میزان موفقیت دو نظریه را بررسی می کند.
    کلیدواژگان: جسم، جسمانی، طبیعت، ماده، ادراک، ماهیت