فهرست مطالب

مددکاری اجتماعی - سال پنجم شماره 15 (بهار 1395)

فصلنامه مددکاری اجتماعی
سال پنجم شماره 15 (بهار 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/03/27
  • تعداد عناوین: 5
|
  • حسین قمری کیوی، علی رضایی شریف، فریبا اسماعیلی قاضی ولویی صفحات 5-12
    مقدمه
    امروزه طلاق و تبعات آن به ویژه بر زنان، یکی از معضلات اجتماعی محسوب می شود و نیازمند توجه فزون تری می باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر رفتاردرمانی شناختی-استعاره ای بر افسردگی و تاب آوری زنان مطلقه انجام شده است.
    روش
    روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری را کلیه زنان مطلقه زیر 45 ساله تحت پوشش بهزیستی شهر میانه در زمستان 1394 تشکیل دادند که از بین آن ها 30 نفر که دارای شرایط ورود به نمونه بودند، به صورت در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و گواه (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. از هردو گروه دوبار آزمون افسردگی بک (1991) و تاب آوری کونور و دیویسون (2003) به عمل آمد یک بار قبل از مداخله درمانی و بار دوم بعد از مداخله درمانی به عنوان پس آزمون. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس (ANCOVA) استفاده گردید.
    نتایج
    نتایج نشان داد که رفتاردرمانی شناختی استعاره ای موجب کاهش معناداری در نمرات افسردگی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است (P<0/01). همچنین نتایج نشان داد که این درمان باعث افزایش تاب آوری زنان مطلقه شده اما این تاثیر معنادار نبوده است (P<0/01).
    بحث و نتیجه گیری
    چنین استنباط می شود که رفتاردرمانی شناختی-استعاره ای قادر است میزان افسردگی زنان مطلقه را کاهش دهد، به طوری که این درمان می تواند به عنوان یک روش مداخله ای متناسب با فرهنگ کشورمان، در مراکز درمانی و مراکز مشاوره، قابل استفاده باشد.
    کلیدواژگان: زنان مطلقه، رفتاردرمانی شناختی، استعاره ای، افسردگی، تاب آوری
  • محمد امین نجف زاده، معصومه معارف وند صفحات 13-19
    مقدمه
    تکدی گری عملی است که در آن از دیگران درخواست کمک می شود بدون این که انتظار عمل متقابل وجود داشته باشد. تکدی گری دلایل مختلف اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی دارد. در این مقاله در مورد رسم قدیمی تکدی گری در روستایی کوچک توضیح داده شده است.
    روش
    این مطالعه یک بررسی مردم شناسی در مورد رسم قدیمی پوف بود. با استفاده از نمونه گیری به شیوه گلوله برفی، افراد مطلع در مطالعه شرکت کردند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه و مشاهده استفاده شد. داده ها به روش تحلیل محتوای کیفی مورد تحلیل قرار گرفتند.
    نتایج
    پانزده فرد مطلع در این مطالعه شرکت کردند. یافته ها نشان داد رسم پوف (سفر به شهرهای دیگر برای کسب درآمد از طریق تکدی گری) معمولا توسط مردان جوان انجام می گیرد و از کودکان نیز در رسم پوف استفاده می شود. ساز و دهل نواختن، نشان دادن نسخه ی پزشک،خود را به بیماری زدن، شعر خواندن و نشان دادن کود.کان بیمار و یا گرسنه در رسم پوف استفاده می شوند. شهرهای بزرگ و مناطق تجاری مکان هایی هستند که برای انجام پوف انتخاب می شوند. کسانی که پوف را انجام می دهند، به آسانی درآمد کسب می کنند اما باید با مخاطرات سفر و برچسب “متکدی” کنار بیایند.
    بحث و نتیجه گیری
    اگرچه فقر به عنوان مهمترین عامل تکدی گری مطرح شده است، به نظر می رسد رسم قدیمی پوف یک هنجار اجتماعی است. فشاراجتماعی موجب می شود مردان جوان این رسم را انجام دهند. پوف مکانیزمی است که با آن یک مرد جوان در خانواده و اجتماع کوچک خود پذیرفته می شود. علاوه بر این به دلیل اینکه پوف روشی آسان برای کسب درآمد است، افراد راغب هستند این کار را انجام دهند.
    کلیدواژگان: تکدی گری، پوف، مردم شناسی
  • فریده زارعی، سحر ساروخانی صفحات 20-26
    مقدمه
    هدف این پژوهش مقایسه سبک دلبستگی و تاب آوری در افراد دارای معلولیت بینایی و معلولیت شنوایی و افراد عادی بود.
    روش
    در راستای این هدف از بین کلیه دانشجویان نابینا و ناشنوا و افراد عادی در دانشگاه های قزوین 43 نفر نابینا 35 نفر ناشنوا به روش نمونه گیری در دسترس و 52 نفر دانشجوی عادی به روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (DC-RISC) و پرسشنامه دلبستگی کولینز و رید (RAAS-1990) جمع آوری شدند و از طریق تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی بون فرونی (Post hoc) تحلیل شدند.
    نتایج
    نتایج این پژوهش در سطح معناداری 0/05 نشان داد که بین سه گروه از نظر تاب آوری تفاوت وجود دارد. به این صورت که تاب آوری نابینایان در مقایسه با تاب آوری ناشنوایان بیشتر بوده و اختلاف دو گروه معنادار است اما تاب آوری نابینایان در مقایسه با تاب آوری افراد عادی اختلاف معناداری ندارد. هیچ یک از سه سبک دلبستگی در بین سه گروه تفاوت معناداری با یکدیگر ندارند.
    بحث و نتیجه گیری
    نتیجه آنکه بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت افراد نابینا نسبت به افراد ناشنوا دارای تاب آوری بیشتری هستند. همچنین نتایج بیان می کنند سبک دلبستگی ناشنوایان و نابینایان و افراد عادی با یکدیگر تفاوتی ندارد.
    کلیدواژگان: سبک دلبستگی، تاب آوری، معلولیت ناشنوایی، معلولیت نابینایی
  • شهروز نعمتی، کبری محمدپور صفحات 27-33
    مقدمه
    پژوهش حاضر رابطه راهبردهای مقابله ای مذهبی و روان شناختی با کیفیت تعامل مادر-کودک در مادران دارای کودکان با اختلال خواندن را مورد بررسی قرار داده است.
    روش
    طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام مادران دانش آموزان پسر دارای اختلال خواندن در شهر تبریز است که در سال تحصیلی 1394-1393 در مقطع ابتدایی مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه با توجه به جدول نمونه گیری مورگان و به تعداد 162 نفر انتخاب گردید. روش نمونه گیری به صورت تصادفی ساده و از روی لیست دانش آموزان انتخاب شد. داده های پژوهش با استفاده از سیاه ی وارسی تعامل مادر-کودک نعمتی، مقابله های مذهبی (RCOPE) جمع آوری گردید.
    نتایج
    تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام انجام گرفته است. یافته های پژوهش نشان داد که بین راهبرد مقابله ای مذهبی مثبت و منفی با کیفیت تعامل مادر-کودک به ترتیب همبستگی 58/0 و 21/0- وجود دارد (001/0>P).
    بحث و نتیجه گیری
    راهبردهای مقابله ای مذهبی پیش بینی کننده کیفیت تعامل مادر-کودک هستند. لذا می توان نتیجه گرفت که راهبردهای مقابله ای مذهبی نقش مهمی در کیفیت تعامل مادر-کودک دارد.
    کلیدواژگان: راهبردهای مقابله ای مذهبی، کیفیت تعامل مادر، کودک، مادران، اختلال خواندن
  • سیده زهره مرشدی، معصومه معارف وند صفحات 34-40
    مقدمه
    علی رغم حضور طولانی مدت مهاجران افغان در ایران آن ها همچنان در زمینه های مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی محروم مانده اند. مهاجران افغان یکی از گروه های در معرض خطر بشمار می روند بخصوص زنان و کودکان مهاجر افغان می توانند در معرض خطر ناامنی غذایی قرار بگیرند.
    روش
    به منظور تعیین شیوع ناامنی غذایی در میان زنان مهاجر افغان در فرحزاد و شهرری یک مطالعه مقطعی انجام شد. 150 زن مهاجر افغان که در چهار سازمان مردم نهاد ثبت نام شده بودند، در مطالعه شرکت کردند و پرسشنامه ناامنی غذایی رادیمر-کرنل را تکمیل کردند. آزمون یو من ویتنی و کروسکال والیس برای تحلیل داده ها استفاده شد.
    نتایج
    بیش از 84 درصد شرکت کنندگان از ناامنی غذایی رنج می بردند. آن ها ناامنی غذایی را در خرده مقیاس های خانوار (96%)، بزرگسال (93%) و کودک (7/84) گزارش کردند. ناامنی غذایی در میان زنان سرپرست خانوار، زنان بی سواد و کسانی که به صورت غیرقانونی در ایران حضور داشتند، به طور معناداری شایع تر بود.
    بحث و نتیجه گیری
    اگرچه شرکت کنندگان در این مطالعه از سازمان های مردم نهاد خدمت دریافت می کردند، شیوع ناامنی غذایی به طور قابل توجهی بالا بود. لازم است سیاستگذاران به برنامه های دسترسی به غذا، صرف نظر از قانونی بودن مهاجرت زنان افغان توجه بیشتری مبذول دارند.
    کلیدواژگان: زنان، ناامنی غذایی، مهاجر، افغان، ایران
|
  • Hossein Ghamari Kivi, Ali Rezaii Sharif, Fariba Esmaeli Ghazi Valoii Pages 5-12
    Introduction
    Divorce rate is increasing day by day and its implications especially in women is one of the nowadays psychotherapy challenges and greater attention is needed. This study aimed to investigate the effect of metaphorical cognitive and behavioral therapy on depression, and resilience in divorced women.
    Methods
    This study method was quasi-experimental with pretest-posttest and control group. Statistical population were all divorce women under 45 years whome covered by the welfare organization in Myaneh city in winter 2014. Among whom 30 persons were selected as the accessible sample and then they were randomly assigned into two groups: experimental (15 persons) and control (15 persons). Beck depression test (1991) and Connor and Davison resilience test (2003) were takken twice from each group. To analyze the data, descriptive statistics and analysis of covariance (ANCOVA) was used.
    Results
    The result of covariance analysis showed that the mean scores of depression in post test was significantly lower than control group (P
    Conclusions
    We can conclude that metaphorical cognitive and behavioral therapy can reduce depression metaphor in divorced women, so this treatment can be as an intervention fits with our culture, at health centers and organizations.
    Keywords: Divorced Women, Metaphorical Cognitive, Behavioral Therapy, Depression, Resilience
  • Mohammad Amin Najafzade, Masoomeh Maarefvand Pages 13-19
    Introduction
    Begging is the practice of requesting others to grant a favor with no expectation of reciprocation. Begging has several economic and sociocultural reasons. In this article a traditional custom of begging in a small village in south Khorasan province has been described.
    Methods
    This study was an anthropologic investigation about a traditional custom of Poof. Through snowball sampling, informant persons participated in the study. Interview and observation were used to data collection. Data were evaluated by qualitative content analysis.
    Results
    Fifteen informant persons participated in this study. The findings showed that traditional custom of Poof (travelling to other cities to earn money through beggary) usually is implemented by young men. Drum playing, showing prescription, pretending to be ill, reading poems and deception by showing sick or hungry children; are used in traditional custom of Poof. Big cities and commercial areas are the places that are chosen for Poof. People who implement this traditional custom easily earn money but they have to deal with dangers of travelling and stigma of "beggar".
    Conclusions
    Although poverty has been mentioned as the main reason of beggary, it seems that the traditional custom of Poof is a social norm. Social pressure leads young men to implement this custom. Poof is a mechanism for socially acceptance of a young man in his family and small community. Besides, persons are motivated to do this custom because it is an easy way of earning money.
    Keywords: Beggary, Poof, Anthropology
  • Farideh Zarei, Sahar Saroukhani Pages 20-26
    Introduction
    The aim of this research is comparison of attachment styles and resilience between people with visually impaired and hearing impaired and the ordinary one.
    Methods
    For this purpose, among all blind, deaf and ordinary people of Qazvin’s universities, 43 blind and 35 deaf were selected implementing random sampling. Furthermore, using multi-step clustering sampling, 52 ordinary students were selected. The data for the presented investigation were collected based on Cannor and Davidson’s questionnaire and collins and Reid’s attachment one.
    Results
    The collected data were analyzed through ANOVA, Bonfrrony and T-test. Results (P
    Conclusions
    People with visually impaired were more resilient than people with hearing impaired.
    Keywords: Attachment Styles, Resiliency, Hearing Impaired, Visually Impaired
  • Shahrooz Nemati, Kobra Mohammadpour Pages 27-33
    Introduction
    The present study aimed to examine the relationship between religious (spritual) coping strategies psychological hardiness and quality of child-parent (mother) interaction in children with reading disorder.
    Methods
    This study was conducted with a correlational method. The study population included all mothers of elementary male students with reading disorder in Tabriz in academic year 2014-2015. Using random sampling with reference to Morgans table 162 subjects were selected. Date were collected through mother-child interaction checklist religious coping questionnaire (RCOPE).
    Results
    Date were analyzed using Pearson correlation coefficient and Stepwise multiple regression method. Results showed that the correlation between positive and negative religious coping strategies and quality of mother-child interaction were 0.58 and -0.21 respectively (P
    Conclusions
    Therefore, it could be concluded that religious coping strategies hence have an important role in the quality of mother-child interaction.
    Keywords: Religious Coping Strategies, Quality of Mother, Child Interaction, Mothers, Reading Disorder
  • Seyyede Zohreh Morshedi, Masoomeh Maarefvand Pages 34-40
    Introduction
    Despite the Afghan immigrant longstanding presence in Iran, they remain excluded from key aspects of social, political and economic life in the country. Afghan immigrants are a potential vulnerable group and women and children could be at risk of food insecurity.
    Methods
    A cross-sectional study was conducted to determine the prevalence of food insecurity among Afghan immigrant women in Farahzad and Shahrerey. 150 Afghan immigrant women who were registered in four non-gvernmental organizations participated in the study and filled out the Radimer-Cronell food insecurity questionnaire. The Mann–Whitney U and Kruskal Wallis test were used to analyze data.
    Results
    More than 84% of participants were suffering from food insecurity. They reported food insecurity in subscales of household (96%), adult (93%) and child (84.7%). Food insecurity was significantly more prevalent among female-headed households, women who were illiterate and those with illegal residential status.
    Conclusions
    Although participants in this study had been served by NGOs, prevalence of food insecurity was relatively high. Policy makers need to consider the food access programs regardless of legality of Afghan women's immigration.
    Keywords: Women, Food Security, Immigrant, Afghan, Iran