فهرست مطالب

دانشگاه علوم پزشکی بابل - سال هجدهم شماره 12 (پیاپی 111، آذر 1395)

مجله دانشگاه علوم پزشکی بابل
سال هجدهم شماره 12 (پیاپی 111، آذر 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/09/28
  • تعداد عناوین: 10
|
  • رضا رضایی *، امیر الماسی حشیانی، محسن خرم بخت، احمد خسروی صفحات 7-12
    سابقه و هدف
    کپسولوتومی خلفی با استفاده از لیزر Nd-YAG روش استاندارد در درمان کدورت کپسول خلفی در بالغین می باشد اما در خصوص مزایا و معایب شیوه های مرسوم آن اطلاعاتی در دسترس نیست. هدف از این مطالعه مقایسه کپسولوتومی خلفی با لیزر Nd-YAG با دو روش صلیبی و حلقوی می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه کارآزمایی بالینی تعداد 100 چشم از بین بیماران مبتلا به کدورت کپسول خلفی به دنبال جراحی کاتاراکت به صورت تصادفی بلوکی به دو گروه تقسیم شدند. برای گروه اول کپسولوتومی بصورت صلیبی و برای گروه دوم کپسولوتومی حلقوی انجام شد. حدت بینایی، فشار داخل چشمی، جابجایی لنز، یووئیت، سوراخ شدگی ماکولا و جداشدگی شبکیه مورد بررسی قرار گرفت. همچنین میزان انژری مورد استفاده جهت پارگی کپسول نیز ثبت گردید.4N201207037466IRCT:
    یافته ها
    میزان انرژی بکار رفته در کپسولوتومی به روش حلقوی (68/53±345) به صورت معنی داری بیشتراز روش صلیبی (46/78±284/4) بود (0/001=p). نتایج نشان داد که میانگین میزان دید (0/859=p) و فشار داخل چشمی (0/097=p) بین دو گروه اختلاف معنی داری ندارد، در حالیکه این دو متغیر در طول زمان بطور معنی داری افزایش می یابند (0/001=p). همچنین مشخص شد که از نظر درصد هاله در بین 2 گروه اختلاف معنی داری وجود ندارد.
    نتیجه گیری
    با توجه به اینکه میزان بهبود حدت بینایی و فشار داخل چشمی در بین دو گروه مشابه بود اما میزان انرژی بکار رفته در روش حلقوی بیشتر از روش صلیبی بود بنابراین استفاده از روش صلیبی در مقایسه با روش حلقوی توصیه می شود.
    کلیدواژگان: کپسولوتومی خلفی، روش صلیبی، روش حلقوی، میزان حدت بینایی
  • فاطمه نسیمی، حسین زراعتی *، جواد شاهین فر، مریم قربان زاده صفحات 13-18
    سابقه و هدف
    یکی از مشکلات شایع نوزادان، کم وزنی در هنگام تولد است که از شاخص های مهم سلامت در جامعه می باشد. وزن یکی از عوامل اصلی تعیین کننده رشد و تکامل جسمی و مغزی در نوزادان و به خصوص نوزاد نارس می باشد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر تحریک چندحسی بر بهبود وزن گیری نوزادان نارس می باشد.
    مواد و روش ها
    در این کارآزمایی بالینی دوسوکور، 80 نوزاد نارس با سن حاملگی 32 تا 36 هفته به صورت تصادفی در دو گروه تحریک چندحسی و کنترل تخصیص یافتند. گروه مداخله، برنامه تحریک چندحسی را 12 دقیقه در هر نوبت روزانه و 5 نوبت در هفته تا روز ترخیص و گروه کنترل فقط مراقبت های معمول بخش را دریافت کردند. وزن گیری نوزادان هر روز بوسیله ترازو تا روز ترخیص نوزاد از بخش انجام گرفت. 2N2016073114454IRCT:
    یافته ها
    دو گروه نوزادان نارس از لحاظ ویژگی های سن جنینی، وزن زمان تولد و جنس تفاوت معنی داری نداشتند. اختلاف میانگین وزن گیری روز اول نسبت به روز ترخیص در گروه مداخله 10/1±131/6 گرم و در گروه کنترل 10/2±58/9 گرم بود. که این تفاوت بین دو گروه معنی دار بود (0/001p<).
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که تحریک چند حسی بر وزن گیری نوزادان نارس روشی کم هزینه و موثر است.
    کلیدواژگان: تحریک، وزن گیری، نوزاد نارس
  • شراره شریفی، پرگل قوام مصطفوی، علی ماشینچیان مرادی، مهدی گیویان راد، رقیه تاراسی، مریم ذوالقدر، حسن نیک نژاد * صفحات 19-25
    سابقه و هدف
    با توجه به گسترش سرطان و مقاوم شدن سلول های سرطانی به دارو های شیمیایی و اثرات جانبی آنها، تحقیق جهت یافتن ترکیبات جدید طبیعی دارای اهمیت است. قلم‏ های دریایی با ترکیبات شمیایی خاص با اثرات ضد سرطانی در سال های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته‏اند. در این مطالعه استخراج ترکیبات شمیایی طبیعی قلم‏ های دریایی گونه Virgularia gustaviana و تاثیر این ترکیبات روی سلول های سرطانی بررسی شده است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی عصاره اتیل استاتی گونه Virgularia gustaviana با استفاده از ستون کروماتوگرافی سیلیکا‏ژل جداسازی گردید و شستشوی ستون با حلال های ان هگزان 100 درصد و ان-هگزان:اتیل استات به نسبت های 9:1 تا 1:9 انجام گردید. برای شناسایی کیفی هفت فراکشن جدا شده از ستون (A-G) ‏از روش TLC و کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا HPLC استفاده شد. میزان زنده بودن سلول های سرطانی HeLa با استفاده از غلظت‏ های 25، 50 و 100 میکرولیتر از فراکشن ها به روش MTT بررسی شد.
    یافته ها
    آزمون MTT نشان داد که فراکشن G به صورت وابسته به دوز باعث کاهش زنده ماندن سلول ها شد و بیشترین پاسخ مربوط به غلظت 100 میکرولیتر است (2/02±6/33 درصد سلول زنده) که نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری (0/05p<) دارد. فراکشن G بر اساس بررسی HPLC دارای زمان ماندگاری مشابه با سمبران دیترپن جدا شده ازSarcophyton می باشد.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که ترکیبات استخراج شده از Virgularia gustaviana اثر کاهشی بر رشد سلول های سرطانی دارند که برای بررسی مکانیسم اثرگذاری نیاز به مطالعه بیشتر می باشد.
    کلیدواژگان: سلولهای سرطانی هلا، Virgularia gustaviana، قلم دریا، اتیل استات، ضد سرطان، سمبران دیترپن
  • المیرا ولی زاده، کیومرث امینی * صفحات 26-32
    سابقه و هدف
    استافیلوکوکوس اورئوس یکی از مهمترین عوامل مسمومیت غذایی در جهان می باشد. در تحقیقات مختلف مشخص گردیده است که 18-15 درصد سویه های استافیلوکوکوس که از منابع مختلف جدا می شود قادر به تولید انتروتوکسین می باشند که فاکتور اصلی مسمومیت می باشند. هدف از تحقیق حاضر شناسایی ژنهای انتروتوکسین نظیر: (femA،see ،sed ،sec ،seg ،seb، sea) در استافیلوکوکوس اورئوس که با استفاده از روش PCR چندگانه ای تایید شدند، می باشد.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق 60 نمونه استافیلوکوکوس اورئوس جداشده از عفونتهای چرکی ترشح دار، پوستی و دارای علائم مسمومیت: اسهال و استفراغ در انسان، تولید انتروتوکسین مورد بررسی قرار گرفتند. پس از استخراج ژنومی سویه های ایزوله شده واکنش PCR چندگانه ای برای ژن های انتروتوکسین به کمک پرایمرهای اختصاصی انجام شد.
    یافته ها
    در مجموع، 50% استافیلوکوکوس اورئوس جداشده حاوی یک یا چند ژن انتروتوکسین بودند. فراوانترین ژن sea (30%) بود و به دنبال آن به ترتیب sed (10%)، see (8/3%)، sec (1/6%)، شناسایی شدند.
    نتیجه گیری
    مشخص شد که سویه های استافیلوکوکوس اورئوس تولید کننده انتروتوکسین با توجه به اینکه در ایجاد حدت بیماری علاوه بر ژن های فوق، سایر ژن های دیگر نظیر TSST-1 دخالت دارند. به طور کلی حضور استافیلوکوکوس اورئوس در نمونه های بالینی انسانی، بویژه سویه های انتروتوکسیژنیک، می تواند یک خطر بالقوه برای سلامتی محسوب شود.
    کلیدواژگان: استافیلوکوکوس اورئوس، ژن انتروتوکسین، واکنش زنجیره ای پلیمراز چندگانه، مسمومیت غذایی
  • معصومه تاجیک، صفورا صیفی، فریده فیضی *، سهراب کاظمی، علی اکبر مقدم نیا صفحات 33-39
    سابقه و هدف
    عوامل بسیار زیادی در سرعت و چگونگی روند ترمیم زخم موثرند. از اهداف علوم پزشکی، ترمیم زخم در زمان کوتاه با کاهش عوارض جانبی است؛ ازآنجائیکه تاثیر و مکانیسم عملکرد کبر بر ترمیم زخم دهانی شناخته شده نیست لذا در تحقیق حاضر برای اولین بار اثر عصاره هیدروالکلی این گیاه در ترمیم زخم دهانی موش بررسی شده است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی 36 سر موش نر از نژاد ویستار، در محدوده وزنی 200-150 گرم مورد استفاده قرار گرفته است که شامل 6 گروه بوده و به دو گروه مستقل 5 و10 روز تفکیک شده و هر دسته شامل 3 گروه با دوزmg/kg 200، mg/kg 300 و با آب مقطر می باشد. بعد از بیهوش کردن زخمی در سمت راست زبان ایجاد شد و پس از کشتن موشها بررسی هیستوپاتولوژی، مورفومتری و ایمونوهیستوشیمی صورت گرفت.
    یافته ها
    در بررسی ضخامت اپی تلیوم در گروه های 5 روزه تیمار با کبر mg/kg 200و 300 تفاوت معنی داری مشاهده نشد اما میانگین ضخامت پاپیلا و آستر مخاط نسبت به گروه کنترل به ترتیب بیشتر وکمتر بود (0/001>p). میانگین تعداد عروق خونی و ماست سل 5 روز به ترتیب در گروه اول و دوم (2/3±5/3، 2/6±7/5) و (7/5±26/5، 4/4±14/9) بود (0/001>p). در حالیکه نتایج معنی داری از بررسی ائوزینوفیلها بدست نیامد. در بیان نیتریک اکسید سنتتاز (INOS=Nitric oxide synthases) اختلاف معنی داری بین گروه اول 5 روز و کنترل مشاهده شد 0/01.p= درگروه های ده روز هیچ اختلاف معنی داری بدست نیامد.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که عصاره کبر با افزایش ضخامت پاپیلای اپی تلیوم، کاهش ضخامت آستر مخاط، افزایش تعداد عروق خونی، افزایش تعداد ماست سل و کاهش بیان INOS می تواند در ترمیم زخم دهانی موش آزمایشگاهی نقش داشته باشد.
    کلیدواژگان: ترمیم زخم، عصاره کبر، موش آزمایشگاهی، ماست سل، ائوزینوفیل
  • مروری بر عوامل موثر در تولید لواستاتین توسط قارچ آسپرژیلوس ترئوس ATCC 20542 در کشت مایع
    فرشید جابری انصاری، حسین جعفری منصوریان *، حسن جلیلی، مجید عزیزی صفحات 40-48
    سابقه و هدف
    یکی از عوامل اصلی بیماری های قلبی عروقی، رسوب کلسترول در رگ ها می باشد. لواستاتین یک داروی کاهش دهنده کلسترول خون است که موجب مهار آنزیم 3-هیدروکسی3-متیل گلوتاریل-CoA ردوکتاز می شود. هدف از این مطالعه بررسی عوامل موثر در تولید لواستاتین توسط قارچ آسپرژیلوس ترئوسATCC 20542 می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مروری برای جمع آوری اطلاعات، مقالات دارای یکی از کلمات Cardiovascular disease، Lovastatin، HMG-CoA reductase، Liquid submerged fermentation، Aspergillus terreus در فاصله سالهای 1960 تا 2016 در پایگاه های Pubmed، Nature، Science Direct و WHO جستجو و بررسی شدند.
    یافته ها
    تعداد کل مقالات یافت شده 180 مورد بود که از این تعداد، 70 مقاله برای این مطالعه مناسب تشخیص داده شد. مطابق با نتایج مطالعات، لاکتوز به عنوان بهترین منبع کربنی، سویا و عصاره مخمر به عنوان بهترین منبع نیتروژنی، نسبت C/N برابر با 3/41، میزان 107 اسپور در میلی لیتر، pH برابر 6/5، عناصر معدنی Fe، Zn، Mn و القاءگرهایی مانند لینولئیک اسید در غلظت بهینه موجب بیشترین میزان تولید لواستاتین می شوند.
    نتیجه گیری
    بررسی مطالعات انجام شده نشان می دهد، منبع کربنی و نیتروژنی، نسبت C/N، میزان و نوع تلقیح، pH، عناصر معدنی و القاءگرها از جمله مهمترین عوامل موثر در مورفولوژی و جذب اکسیژن توسط قارچ آسپرژیلوس ترئوس بوده و از این رو در تولید لواستاتین نیز تاثیر می گذارند.
    کلیدواژگان: سنتز زیستی، بیماری قلبی عروقی، لواستاتین، HMG، CoA ردوکتاز، آسپرژیلوس ترئوس
  • پریسا زارعی، مهدی صادق *، محمدرضا پالیزوان صفحات 49-56
    سابقه و هدف
    در سالهای اخیر تلاشهای زیادی برای یافتن روش های درمانی نوین و همچنین درمان بیماران صرع مقاوم به دارو انجام شده است. آناندامیدها (Anandamides; AEA) و دی-آرشیدونیل گلیسرول (2-Arachidonoylglycerol; 2-AG) دو لیگاند اصلی و مهم سیستم اندوکانابینوئیدی هستند که هر کدام طی مسیرها، آنزیمی مشخصی تولید و حذف می شوند. با توجه به فراوانی و اهمیت این دو لیگاند اندوکانابینویئیدی به نظر می رسد می توان با دستکاری فارماکولوژیک در این مسیرهای سطح این دو لیگاند اصلی سیستم اندوکانابینوئیدی را در مغز تغییر داد. لذا این مطالعه به منظور بررسی اثر مهارکننده های حذف آنزیمی اندوکانابینوئیدها بر تشنج تونیک- کلونیک ناشی از PTZ انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی 35 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار در 4 گروه آزمایشی بررسی شدند. تشنجات تونیک– کلونیک با یک تزریق PTZ (mg/Kg، i.p 80) ایجاد شدند. مهار حذف آناندامیدها با تزریق URB و LY (URB: 1 mg/kg، LY: 2.5 mg/kg، i.p) و مهار تجزیه دی-آرشیدونیل گلیسرول با تزریق WWL و JJKK (JJKK: 1 mg/kg، WWL: 5 mg/kg، i.p) محلول در DMSO حدود 15 دقیقه قبل از تزریق PTZ انجام شد. در گروه شاهد PTZ به همراه DMSO تزریق شد. زمان و طول مدت هریک از پنج مرحله رفتاری تشنج به مدت 30 دقیقه ثبت و بررسی شد.
    یافته ها
    در گروه DMSO+PTZ تاخیر زمان رسیدن به مراحل 4 و 5 به ترتیب 39±206 و 39±209 بود در حالیکه در گروه (JJKK+WWL+DMSO+PTZ) تاخیر زمان رسیدن به مراحل 4 و 5 به ترتیب 159±630 و 360± 726 بود (0/05p<). همچنین درصد وقوع مرحله 5 تشنج و درصد مرگ ناشی از تشنج در گروه DMSO+PTZ 91% بود در حالیکه در گروه (JJKK+WWL+DMSO+PTZ) هر دو شاخص کاهش و به 50% رسیدند.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج این مطالعه کاربرد همزمان JJKK و WWL که مهارگرهای حذف دی-آرشیدونیل گلیسرول هستند سبب کاهش تشنج تونیک - کلونیک می شود
    کلیدواژگان: دی-آرشیدونیل گلیسرول، آناندامید، دی متیل سولفوکساید، صرع
  • علیرضا فلاح زاده، سعید محمدی * صفحات 57-63
    سابقه و هدف
    گیاه زنجبیل شامی گیاهی دارویی است که تاکنون اثرات ضد سرطانی، ضد میکروبی و ضد قارچی آن به اثبات رسیده است. هدف از این مطالعه بررسی اثر ضد دردی و ضد التهابی عصاره هیدروالکلی برگ گیاه زنجبیل شامی در موش صحرایی نر می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی از 66 سر موش صحرایی نر استفاده شد. در آزمون های ارزیابی کننده درد، حیوانات به 6 گروه 6 تایی شامل: کنترل، گروه های تیمار شده با عصاره (mg/kg 100،300 و 50)، مورفین و نیز نالوکسان به همراه دوز mg/kg300 عصاره تقسیم شدند. در تست ضد التهابی نیز حیوانات به 5 گروه 6 تایی شامل: کنترل، عصاره (mg/kg 100 ،50 و 10) و دگزامتازون تقسیم شدند. به منظور ارزیابی درد از تست های تیل-فلیک، ریتینگ و فرمالین و به منظور بررسی التهاب از تست گزیلن استفاده شد.
    یافته ها
    استفاده از دوز mg/kg 300 عصاره در تست های ریتینگ (1/34±28/21) و تیل-فلیک (با 1/34±5/11) سبب ایجاد اثر ضددردی معنی داری (0/01p<) نسبت به گروه کنترل (4/12±41/22) گردید. در تست فرمالین نیز دوز mg/kg 100 عصاره توانست در فاز مزمن سبب کاهش امتیاز درد از 0/21±2/17 در گروه کنترل به 0/24±0/53 شود (0/05p<). همچنین در تست گزیلن استفاده از دوزهای mg/kg 100و50 میزان التهاب گوش موش ها را به ترتیب با 2±4/1 و 1±3/3 نسبت به گروه کنترل(7/6±0/4) کاهش داد (0/001p<، 0/01p<).
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد عصاره هیدروالکلی برگ گیاه زنجبیل شامی احتمالا دارای اثرات ضد دردی و نیز اثر ضد التهابی باشد.
    کلیدواژگان: التهاب، درد، زنجبیل شامی، گیاهان دارویی
  • حانیه نیکبختی، مسعود فریدونی *، علی اسداللهی صفحات 64-70
    سابقه و هدف
    یون مس بعنوان یک ریزمغذی ضروری در مسیرهای بیوشیمیایی مختلفی درگیر بوده و بر سیستم عصبی مرکزی، درد و التهاب موثر است. با توجه به اهمیت درد بر وضعیت روحی و جسمی بیمار، این مطالعه به منظور دستیابی به راهکاری جدید برای کاهش درد، به بررسی اثر کلریدمس بر درد حرارتی، شیمیایی و ادم التهابی طی تجویزهای محیطی و مرکزی انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی از 77 موش صحرایی نر نژاد ویستار (200-250گرم) در 11 گروه هفت تایی شامل گروه های کنترل (بدون تیمار)، شم1 (سالین،i.p) و دریافت کننده دوزهای 100،20،10،5 میلی گرم/کیلوگرم کلریدمس (i.p)، شم2 (سالین، Intrathecal (i.t)) و دریافت کننده غلظت های μl10/mg0/002 و μl10/mg0/02 کلریدمس (i.t)، گروه شم3 دریافت کننده همزمان سالین و نالوکسان (i.p) و گروه دریافت کننده همزمان کلریدمس mg/kg10 و نالوکسان mg/kg2 (i.p) استفاده شد. درد حرارتی، شیمیایی و حجم ادم التهابی با آزمون های Tail flick، فرمالین و پلتیسمومتری بررسی گردید. از آزمون های ماز صلیبی مرتفع و روتارود جهت بررسی آثار جانبی کلریدمس استفاده شد.
    یافته ها
    دوز های 10 و 20 میلی گرم/کیلوگرم کلریدمس (i.p) بترتیب باعث کاهش درد حرارتی (0/38±1/69 و 0/53±1/55)، (0/001p<) و درد شیمیایی (0/01p<) و حجم /دم التهابی پا (20/96±70/43 و 29/01±70/38) (0/01p<) شدند اما دوز mg/kg100 منجر به مرگ موش ها گردید. از طرفی نالوکسان اثر ضد دردی کلریدمس را محو کرد (0/055±0/015)، (0/001p<). تجویز نخاعی غلظت μl10/mg 0/002 کلریدمس اثر قابل توجهی بر درد درد نداشت اما غلظت μl10/mg0/02 کلریدمس درد شیمیایی را کاهش داد (0/01p<). کلریدمس بر تعادل و بروز اضطراب اثری نداشت.
    نتیجه گیری
    با توجه به اینکه تجویز نالوکسان بعنوان آنتاگونیست گیرنده های اوپیوئیدی اثر ضد دردی کلرید مس را محو کرد، احتمالا کلریدمس با افزایش حساسیت گیرنده های اپیوئیدی به اپیوئیدهای درون زاد، بی دردی را القاء می کند.
    کلیدواژگان: کلرید مس، درد حرارتی، درد شیمیایی، ادم التهابی
  • زینب سادات بوذری، صدیقه اسماعیل زاده *، شهلا یزدانی، فاطمه علمی، مژگان نعیمی راد، محمدرضا ندیمی بارفروش، زلیخا معززی، کریم الله حاجیان صفحات 71-75
    سابقه و هدف
    منیزیوم داخل سلولی یک کوفاکتور برای آنزیم های متعددی در متابولیسم کربوهیدرات می باشد. مطالعه حاضر با هدف بیان نقش منیزیوم به عنوان یک عامل موثر و زمینه ساز در ایجاد اختلال در متابولیسم گلوکز در زنان باردار با و بدون دیابت دوران بارداری انجام شده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی بر روی زنان باردار 24 تا 32 هفته مراجعه کننده به درمانگاه زنان بیمارستان آیت الله روحانی بابل انجام شد. بیماران به 4 گروه باردار سالم، باردار پرخطر از نظر دیابت، باردار با دیابت حاملگی و باردار با دیابت آشکار تقسیم شدند. اطلاعات دموگرافیک توسط پرسشنامه جمع آوری و سطح سرمی و RBC منیزیم و قند خون ناشتا با روش های آزمایشگاهی اندازه گیری و در 4 گروه مقایسه شد.
    یافته ها
    399 نفر با میانگین سنی 5/54±26/53 سال در مطالعه شرکت کردند. به طور کلی میانگین سطح سرمی منیزیم 0/12±1/71 میلی گرم/دسی لیتر و سطح منیزیم در RBC 0/29±4/88 میلی گرم/دسی لیتر بود. میانگین سطح سرمی منیزیم در زنان باردار سالم 0/10±1/73، زنان باردار پر خطر از نظر دیابت بارداری 0/12±1/73، زنان باردار با دیابت حاملگی 0/13±1/71 و دیابت آشکار 0/15±1/64 بوده که از نظر آماری در چهارگروه اختلاف معنی دار(0/001=p) داشته است. این یافته در مورد میانگین سطح RBC منیزیم نیزدر زنان باردار سالم ، پر خطر، دیابت بارداری و دیابت آشکار به ترتیب 0/18±5/12، 0/23±4/81، 0/24±4/77 و 0/38±4/66 بوده که معنی دار می باشد(0/001=p). سطح سرمی و RBC منیزیم در زنان دیابتی کمتر از زنان غیردیابتی بود.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که منیزیوم می تواند به عنوان یک عامل موثر و زمینه ساز در شناسایی اختلال در متابولیسم گلوکز در زنان در دوران بارداری باشد.
    کلیدواژگان: منیزیم، دیابت، بارداری، گلوکز
|
  • R. Rezaei *, A. Almasi Hashani, M. Khorrambakht, A. Khosravi Pages 7-12
    Background And Objective
    Nd:YAG laser posterior capsulotomy is a standard method for treatment of posterior capsule opacification (PCO) in adults. However, there is not enough information available regarding the advantages and disadvantages of its conventional techniques. This study aims to compare cruciate and circular techniques of Nd: YAG laser posterior capsulotomy.
    Methods
    In this clinical trial, 100 eyes of patients with posterior capsule opacification after cataract surgery were randomly divided into two groups. Cruciate capsulotomy was performed for the first group and circular capsulotomy was performed for the second group. Visual acuity, intraocular pressure, lens shifting, uveitis, macular hole and retinal detachment were examined. In addition, the energy used for rupturing the capsule was recorded. IRCT: 201207037466N4.
    FINDINGS: The energy used in circular capsulotomy (345±68.53) was significantly more than the energy used in cruciate capsulotomy (284.4±46.78) (p=0.001). Results showed that there is no significant difference between the two groups in terms of average visibility (p=0.859) and intraocular pressure (p=0.097). Nevertheless, these two variables increase significantly through time (p=0.001). Moreover, there is no significant difference between the two groups in terms of percentage of halo.
    Conclusion
    Since improvement in visual acuity and intraocular pressure was similar in the two groups but the energy used in circular capsulotomy was more than cruciate capsulotomy, cruciate technique is the preferred method.
    Keywords: Posterior capsulotomy, Cruciate technique, Circular technique, Visual acuity
  • F. Nasimi, H. Zeraati *, J. Shahinfar, M. Ghorbanzade Pages 13-18
    Background And Objective
    Low birthweight is one the common problems of infants and one of the main health indicators of a society. Weight is one the major determinants of physical and mental development in infants, particularly preterm infants. The aim of this study is to investigate the effect of multisensory stimulation on weight gain of preterm infants.
    Methods
    In this double-blind clinical trial, 80 preterm infants born at 32-36 weeks gestational age, were randomly divided into two groups (control and multisensory stimulation). The intervention group received multisensory stimulation program consisting of 12-minute daily sessions, 5 times a week until the day of discharge and the control group received only the usual care. Infants were weighed every day until the day of discharge (IRCT registration code: 2016073114454N2).
    FINDINGS: No significant difference was observed between the two groups of preterm infants in terms of gestational age, birthweight and sex. The difference between mean weight gain on the first day and the day of discharge was 131.6±10.1 g in the intervention group and 58.9±10.2 g in the control group. The difference between the two groups was significant (p
    Conclusion
    The Results of the study revealed that using multisensory stimulation for weight gain of preterm infants is a cost-effective and effective method.
    Keywords: Stimulation, Weight gain, Preterm infant
  • Sh Sharifi, P. Ghavam Mostafavi, A. Mashinchian Moradi, M. Givian Rad, R. Tarasi, M. Zolghad, H. Niknejad* Pages 19-25
  • M. Tajik, S. Seifi, F. Feizi *, S. Kazemi, Aa Moghadamnia Pages 33-39
    Background And Objective
    Many factors affect the speed and quality of wound healing. One of the purposes of medical sciences is wound healing in a short time with reduced side effects, since the effect and mechanism of action of Capers extract is not known on oral wound healing, this study was conducted to investigate the effect of the extract of this plant for the first time in oral wound healing in mice.
    Methods
    Thirty-six adult male wistar rats weighing approximately 150-200 g each were used in the present study. We have 2 main groups, first group sacrificed at 5 days and second group at 10 days. Each of the groups was randomly subdivided into three subgroups as following: 1.rats treated with 200 mg/kg dosage, 2.rats treated with 300 mg/kg dosage, 3. Control groups (treated with distilled water), and each group contains 6 rats. After anesthesia wound was placed on the right side of dorsal surface of the tongue and the time of sacrifice histopathological examination, morphometry and immunohistochemistry was performed.
    FINDINGS: After 5 days; Histopathological studies showed inflammatory cells (mast cells) count in treatment group with 200 mg/kg extraction dosage and blood vessels count in treated groups with 300 mg/kg was significantly higher than control groups. Result showed new epithelium is thicker in treated groups is higher compare to control group but it was not statistically significant although papillae thickness was significantly higher and lamina properia was lower in treatment groups. Results from immunohistochemistry showed significant lower nitric oxide synthase in treated group with 200mg/kg. Results after 10 days: results showed no significant results.
    Conclusion
    Capers extract by increasing the thickness of the epithelium papillae, reducing the thickness of the lining, increasing the number of blood vessels, increasing the number of mast cells and reduced expression of Nitric oxide synthases (INOS) can be involved in wound healing, oral rats
    Keywords: Wound Healing, Capers Extract, Rats, Mast Cells, Eosinophil
  • A review of the effective factors for lovastatin production by Aspergillus terreus ATCC 20542 in liquid submerged fermentation
    F. Jaberi Ansari, H. Jafari Mansoorian *, H. Jalili, M. Azizi Pages 40-48
  • P. Zareie, M. Sadegh *, Mr Palizvan Pages 49-56
    Background And Objective
    In recent years, numerous attempts were done to find new treatment methods for patients with drug-resistant epilepsy. Anandamide (Anandamides; AEA) and di-Arachidonoylglycerol (2-Arachidonoylglycerol; 2-AG) are two major ligands of endocannabinoid system can be produced or deleted by a certain enzymatic pathway. Given the frequency and significance of these endocannabinoid ligands, it seems that endocannabinoid system in the brain can be changed with pharmacologically manipulating in the pathway of these two main ligands. Therefore, the aim of this study was to evaluate the effect of enzymatic elimination of endocannabinoids inhibitors on tonic-clonic seizure caused by PTZ.
    Methods
    In this exprimental study 35 Adult male wistar rats were used in 4 groups. Tonic-colonic seizure was induced through single intra-peritoneal injection of PTZ (80 mg/Kg). Latency and duration of each five behavioral seizure stages were monitored for 30 minutes. To inhibit Anandamides elimination, URB and LY (URB: 1 mg/kg, LY: 2.5 mg/kg, i.p), to inhibit 2-2-Arachidonoylglycerol degradation WWL and JJKK (JJKK: 1 mg/kg, WWL: 5 mg/kg, i.p), were used, all dissolved in DMSO and injected 15 minutes before PTZ injection. In sham group, PTZ was injected after DMSO.Time and duration of all five behavioral stages of seizure were recorded for 30 minutes.
    FINDINGS: Delay to stages 4 and 5 in DMSO㴶 group were 206 and 209, respectivly. While in JJKK奢︌쒎 group delay to stages 4 and 5 were 630힟 and 726�, respectivly, which reveald significant increase (p
    Conclusion
    Contemporary using both WWL and JJKK as inhibitors of 2-Arachidonoylglycerol elimination effectivly reduced tonic- clonic seizure.
    Keywords: 2-Arachidonoylglycerol, Anandamide, Dimethylsulfoxide, Epilepsy
  • H. Nikbakhty, M. Fereidoni *, A. Asadollahi Pages 64-70
    Background And Objective
    As a crucial micronutrient, copper ion is engaged in various biochemical pathways and affects central nervous system, pain, and inflammation. Considering the significance of pain in physical and mental condition of patients, the present study aims to find new ways to reduce pain by investigating the effect of copper chloride on thermal and chemical pain and inflammatory edema through central and peripheral administrations.
    Methods
    In this empirical study, 77 male Wister rats (200–250g) were divided into 11 groups (n=7) including control group (with no treatment), sham 1 (saline, i.p) receiving 5, 10, 20 and 100 mg/kg CuCl2 intraperitoneally (i.p), sham 2 (saline, intrathecal (i.t)) receiving 0.002mg/10µl and 0.02mg/10µl CuCl2 intrathecally (i.t), sham 3 group receiving saline plus naloxone intraperitoneally (i.p) and the group receiving 10 mg/kg CuCl2 plus 2 mg/kg naloxone intraperitoneally (i.p). Thermal and chemical pain and the volume of inflammatory edema were assessed using tail flick, formalin and plethysmometery tests, respectively. Elevated plus maze and rotarod tests were used to examine the side effects of CuCl2.
    FINDINGS: 10 and 20 mg/kg CuCl2 (i.p) respectively reduced thermal pain (1.69±0.38 and 1.55±0.53) (p
    Conclusion
    Since administration of naloxone as opioid receptor antagonist abolished the analgesic effect of CuCl2, CuCl2 may induce analgesia by increasing the sensitivity of opioid receptors to endogenous opioids.
    Keywords: CuCl2, Thermal pain, Chemical pain, Inflammatory edema
  • Za Bouzari_S. Esmaeilzadeh *_Sh Yazdani_F. Elmi_M. Naeimi Rad_M. R Nadimi Barforoushi_Z. Moazzezi_K. Hajian Pages 71-75
    Background And Objective
    Intracellular magnesium is a cofactor for several enzymes in carbohydrate metabolism. The aim of this study is to demonstrate the role of magnesium as an effective and an underlying factor in disrupted glucose metabolism among pregnant women with and without gestational diabetes mellitus (GDM).
    Methods
    This cross-sectional was conducted among 24-32 weeks pregnant women admitted to gynecology clinic of Ayatollah Rohani Hospital in Babol. Patients were divided into four groups: healthy pregnant women, pregnant women with high-risk gestational diabetes, pregnant women with gestational diabetes mellitus and pregnant women with overt diabetes. The demographic information was gathered using a questionnaire and the serum level, magnesium RBC and the fasting blood sugar were measured by laboratory methods and were compared between the four groups.
    FINDINGS: 399 patients with mean age of 26.53±5.54 participated in this study. Overall, mean serum magnesium level was 1.71±0.12 mg/dL and magnesium level in RBC was 4.88±0.29 mg/dL. The mean serum magnesium level was 1.73±0.10 in healthy pregnant women, 1.73±0.12 in pregnant women with high-risk gestational diabetes, 1.71±0.13 in pregnant women with gestational diabetes mellitus and 1.64±0.15 in pregnant women with overt diabetes and there was a significant difference between the four groups (p=0.001). The result regarding RBC magnesium level was found to be 5.12±0.18, 4.81±0.23, 4.77±0.24 and 4.66±0.38 in healthy pregnant women, pregnant women with high-risk gestational diabetes, pregnant women with gestational diabetes mellitus and pregnant women with overt diabetes, respectively, which was significant (p=0.001). Serum level and RBC magnesium in diabetic women was less than non-diabetic women.
    Conclusion
    Results of the study demonstrated that magnesium could be an effective and an underlying factor in identification of disrupted glucose metabolism in pregnant women.
    Keywords: Magnesium, Diabetes, Pregnancy, Glucose