فهرست مطالب

کهن نامه ادب پارسی - سال هفتم شماره 1 (پیاپی 19، بهار 1395)

فصلنامه کهن نامه ادب پارسی
سال هفتم شماره 1 (پیاپی 19، بهار 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/03/28
  • تعداد عناوین: 6
|
  • حسین پریزاد، فروغ صهبا صفحات 1-24
    با ورود انسان به عصر علمی و پشت سرگذاشتن دوره های اسطوره ای و فلسفی چنین به نظر می رسد که دوره اندیشه های اسطوره ای به سر آمده باشد اما اساطیر به علت کارکرد و نقش عمیقی که در زندگی روانی و حتی اجتماعی نوع بشر داشته اند، هم چنان با تغییر، تحول و پویایی خاص خود از راه های گوناگون به حیات خویش ادامه می دهند. جادو، نماد، داستان های تمثیلی، ادبیات عامه، آیین ها و مراسم محلی نقش مهمی در انتقال اسطوره ها به دوره های بعدی دارند. در این میان، جادو به علت کارکرد گسترده ای که در جوامع بشری داشته است نه تنها در بسیاری از حوزه های معرفتی بشر وارد شده بلکه بازتاب دهنده بسیاری از باورهای اساطیری هم می باشد. نقش جادو و جادوگری در بازتاب و انتقال اندیشه های اسطوره ای از مولفه های دیگر اگر بیش تر نباشد، کم تر نیست. بخشی از جادو که با آیین های ابتدایی بشر پیوستگی دارد، با اسطوره ها در ارتباط تنگاتنگ است. در مقاله حاضر، برخی از مهم ترین اندیشه های اسطوره ای - جادویی در غزلیات مولوی به شیوه توصیفی-تحلیلی بررسی شده است. آیین های جادویی، شیوه های جادوگری، واژه ها و ترکیبات جادویی، تاثیرات آشکار و پنهان جادو بر سرشت اجسام و افراد و... بازتابی از همان اندیشه های اسطوره ای در غزلیات مولوی است.
    کلیدواژگان: جادو، اسطوره، غزلیات شمس
  • محمود حسن آبادی، فاطمه ادیبان صفحات 25-50
    قربانی مضمون مشترک اسطوره، دین، عرفان و ادبیات است. این عمل آیینی همواره در جوامع انسانی به منظور قرب و نزدیکی خدا/ خدایان و یا جلوگیری از خشم او/ آنان صورت می گرفته است. در برخی ایام و نزد برخی ملل، گاهی انسان ها قربانی می شدند و شگفت آنکه گاهی خود قربانی با رغبت به این کار تن می داد. قربانی انسانی با آمدن ادیان الهی از میان رفت، اما این مضمون در دامن عرفان اسلامی به گونه ای بدیع بازتولید شد. بیدل دهلوی شاعر مسلمان هندی گرچه به عارف بودن شهرت نیافته، اما نوعی بینش عرفانی در اشعارش به چشم می خورد. وی شکلی خاص از مضمون قربانی را در اشعارش پرورانده، اما این موضوع تاکنون در شعر و اندیشه ی او مورد بررسی قرار نگرفته است. نویسندگان مقاله ی حاضر در اشعار بیدل به بررسی این مساله، استخراج و طبقه بندی شواهد و تحلیل آنها پرداخته اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که بیدل، از قربانی و ملزوماتش 53 بار بهره گرفته و در این میان، چشم قربانی و کیفیات خاص آن، بیشترین بسامد را در اشعار او داشته است. در حوزه ی مضامین، بیدل سه ویژگی حیرت، اخلاص و یکرنگی، و تسلیم و رضا را در قربانی (عموما در چشم قربانی) برجسته تر و چشمگیرتر دیده است.
    کلیدواژگان: بیدل، آئین قربانی، احوال و مقامات، چشم قربانی
  • ریحانه داوودی، سید مهدی زرقانی، محمد جواد مهدوی صفحات 51-72
    موضوع مقاله، چنانکه از عنوانش بر می آید، سبک شناسی نامه های سنائی است و بر آن است تا از این طریق به دو پرسش اصلی پاسخ دهد: ویژگی های سبک شناسانه نامه های سنائی، به عنوان یکی از نویسندگان دوران گذار فرهنگی و ادبی، کدام است؟ با عنایت به این که برخی محققان در انتساب نامه ها به سنائی تردیدهایی وارد کرده اند، آیا می توان از طریق بررسی وجوه سبکی نامه ها و نیز تشابه آن ها با سروده های وی به نتایج روشنی درباره صحت و سقم انتساب نامه ها به وی اظهار نظر کرد؟ بررسی های ما نشان می دهد که سبک سنائی در مکاتیب، «بینابین» است و بر این اساس می توان او را از نمایندگان دوره گذار نثر فارسی از سبک خراسانی به عراقی به شمار آورد و در مورد سوال دوم نیز به این نتیجه رسیدیم که جز نامه هفدهم، که به احتمال بسیار زیاد از آن سنائی نیست، بقیه نامه ها از ویژگی های سبکی نزدیک به هم برخوردار بوده و به اصح احتمالات نویسنده همه آن ها سنائی است؛ به خصوص که قرائنی در اشعارش نیز یافت می شود که این نظر را تایید می کند.
    کلیدواژگان: سنائی غزنوی، مکاتیب، سبک شناسی نثر
  • امیر سلطان محمدی، سید منصور سادات ابراهیمی صفحات 73-87
    اشعار خاقانی شروانی به همراه شاعرانی از پیچیده ترین اشعار زبان فارسی است. یکی از ویژگی های بارز شعر او دقت و وسواس خاصی است که شاعر در انتخاب الفاظ و کنار هم چیدن آنها دارد. به طوری که در نگاه اول این نکات از دید خواننده پوشیده خواهد ماند؛ از این رو دقتی خاص و کوششی مضاعف لازم است تا تمام نکات پنهان و زیبایی های ادبی و فنی آن بر خواننده نمایان شود. در بیتی از خاقانی (به پنج انامل به فتح باب سخن/ ز هفت کشور جانم ببرد قحط و وبا) روابط عمیق بین کلماتی مثل «پنج انامل» ، «فتح باب» ، «قحط» و «وبا» وجود دارد که در شرح ها به آن توجهی نشده است. فتح باب اصطلاحی نجومی در بارش باران و پنج انامل گیاهی در دفع وباست. که توجه به آنها معنای بیت را روشن و کامل می کند. البته خاقانی این موارد را با معنای ای هامی به کار می برد که خود جلوه های دیگری جلوهد را با معنای ای هامی به کار می کننده هوا و دافع وبا ستاز زیبایی کار اوست.
    کلیدواژگان: خاقانی، فتح باب، پنج انامل، قحط و وبا
  • محمود مدبری، محمدرضا صرفی، محمدصادق بصیری، وحید قنبری ننیز صفحات 89-109
    شمس الدین کاشانی سراینده شهنامه چنگیزی یا همان تاریخ منظوم مغول از شعرای قرن هشتم هجری است. اطلاع ما از احوال و آثار احتمالی او بسیار اندک است. آنچه روشن است حضور او در دربار غازان خان ،(694-703ه .ق) و سلطان محمد خدابنده، الجایتو، (703-716 ه.ق) است. شمس کاشی شهنامه چنگیزی را که به نظم شده بخشی از جامع التواریخ است به پیشنهاد غازان خان و تایید و حمایت خواجه رشید فضل الله همدانی (645-718 ه.ق) به نظم در آورده است. اولین بار ادگار بلوشه، مستشرق فرانسوی، شمس کاشی را در جلد سوم فهرست نسخه های خطی کتابخانه ملی پاریس معرفی کرد، پس از او منوچهر مرتضوی در نشریه دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز و سپس کتاب مسائل عصرایلخانان به معرفی شمس کاشی بر پایه نسخه پاریس پرداخت. از آن پس اندک اشاره ها راجع به شمس کاشی و شهنامه چنگیزی همه بر پایه نوشته های مرتضوی است. مقاله حاضر بر اساس نسخ خطی موجود از شهنامه چنگیزی و اطلاعاتی که از وی در جنگ ها و تذکره های خطی و چاپی است به معرفی شمس کاشی و اثر او می پردازد. همچنین هویت شمس کاشی صاحب شهنامه چنگیزی را با شمس الدین کاشی شاعر قرن ششم و اوایل قرن هفتم که با هم خلط شده است تفکیک می نماید.
    کلیدواژگان: شمس کاشی، شمس الدین کاشانی، شهنامه چنگیزی، جامع التواریخ
  • اسماعیل نرماشیری صفحات 111-133
    این پژوهش مبتنی بر نظریه ی دگرگون سازی است. اصولاین نظریه به طرزی گسترده می کوشد تا با بهره جویی از شگردهایی از جمله : زبان غیرتخاطبی وتعریضی، اندیشه های اپیکوری و نوستالژیکی و تمرکز در خوشایند سازی زمان حال،مناسبات فکری مرموز ساختارها و گفتمان ها را تبیین کند.از سویی مد نظر دارد تاابعاد دلهره های عمیق اجتماعی انسان اندیش مند را به عنوان وجدانی آگاه نیز آشکار سازد. از این رو، با چنین نگاهی خیام و رباعیاتش مورد تامل و خوانش قرار گرفته است. این جستارکوشیده است تا با استفاده از این رویکرد پاسخ این پرسش ها را با روش مطالعه ی کتابخانه ای به شیوه ی تحلیلی غیر گزینشی داده ها بیابد که: آیا می توان نسبتی معنادار بین رباعیات و اندیشه های اپیکوری و زبان خوش باشانه با دگرگون سازی متصور بود؟آیا تمرکز و توجه خیام به زمان حال می تواند نقطه ی ثقلی برای دگرگون سازی تلقی شود؟ سرانجام مجموعه ی یافته ها مبین این است که خیام با سرودن رباعیات، ضمن آگاهی بخشی نسبت به اوضاع فکری و فرهنگ سیاسی – دینی، نظام تعامل و روابط پیدا و پنهان سیاست و فقاهت عصرش را یه شیوه یی خلاف ذهنیت حاکم بر جامعه نقد کرده است.
    کلیدواژگان: دگرگون سازی، رباعیات خیام، زبان و اندیشه ورزی، رابطه یابی