فهرست مطالب

مجله تحقیقات جنگل های زاگرس
سال سوم شماره 1 (پیاپی 5، بهار و تابستان 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/06/28
  • تعداد عناوین: 6
|
  • فرهاد قاسمی آقباش*، گشین الله ویسی، وحید حسینی صفحات 1-17
    در بوم سازه های جنگلی، تجزیه لاشبرگ مهم ترین راه ورود عناصر غذایی به خاک است و قابلیت در دسترس بودن عناصر غذایی خاک به میزان زیادی ناشی از پویایی عناصر غذایی و تجزیه لاشبرگ در جنگل است. این تحقیق با هدف ارزیابی پویایی عناصر غذایی و تجزیه لاشبرگ در جنگل های زاگرس شمالی با استفاده از روش کیسه لاشبرگ به مدت 180 روز در جنگل هواره خول واقع در شهرستان بانه انجام گرفت. در این مطالعه کیسه لاشبرگ ها در فواصل زمانی 30، 60، 120 و 180 روز جمع آوری شده و اندازه گیری نرخ تجزیه و ترکیبات شیمیایی لاشبرگ ها نظیر نیتروژن، کربن، فسفر، پتاسیم و کلسیم انجام گرفت. نتایج نشان داد که بین نرخ تجزیه با کیفیت اولیه لاشبرگ ها و همچنین نسبت های کیفی C:N و C:P همبستگی معنی داری وجود نداشت. با توجه به درجه بندی کیفی لاشبرگ ها بر اساس مقدار نیتروژن در تحقیق حاضر مقدار میانگین نیتروژن وی ول 37/1 درصد به دست آمد؛ بنابراین می توان گونه بلوط وی ول را در گروه متوسط قرار داده و جزو گونه های اصلاح کننده خاک به حساب آورد. در لاشبرگ مورد مطالعه فسفر و نیتروژن عملکرد مشابهی داشته به طوری که غلظت آن ها در طول زمان افزایش یافته بود (به ترتیب 27/7 و 38/30 میلی گرم بر گرم) اما عناصر کلسیم، پتاسیم و منیزیم نیز معمولا با کاهش در غلظت مواجه شده بودند. غلظت عناصر غذایی لاشبرگ بلوط وی ول در منطقه مورد مطالعه نیز به صورت Ca>N>P>K> Mg بود.در بوم سازه های جنگلی، تجزیه لاشبرگ مهم ترین راه ورود عناصر غذایی به خاک است و قابلیت در دسترس بودن عناصر غذایی خاک به میزان زیادی ناشی از پویایی عناصر غذایی و تجزیه لاشبرگ در جنگل است. این تحقیق با هدف ارزیابی پویایی عناصر غذایی و تجزیه لاشبرگ در جنگل های زاگرس شمالی با استفاده از روش کیسه لاشبرگ به مدت 180 روز در جنگل هواره خول واقع در شهرستان بانه انجام گرفت. در این مطالعه کیسه لاشبرگ ها در فواصل زمانی 30، 60، 120 و 180 روز جمع آوری شده و اندازه گیری نرخ تجزیه و ترکیبات شیمیایی لاشبرگ ها نظیر نیتروژن، کربن، فسفر، پتاسیم و کلسیم انجام گرفت. نتایج نشان داد که بین نرخ تجزیه با کیفیت اولیه لاشبرگ ها و همچنین نسبت های کیفی C:N و C:P همبستگی معنی داری وجود نداشت. با توجه به درجه بندی کیفی لاشبرگ ها بر اساس مقدار نیتروژن در تحقیق حاضر مقدار میانگین نیتروژن وی ول 37/1 درصد به دست آمد؛ بنابراین می توان گونه بلوط وی ول را در گروه متوسط قرار داده و جزو گونه های اصلاح کننده خاک به حساب آورد. در لاشبرگ مورد مطالعه فسفر و نیتروژن عملکرد مشابهی داشته به طوری که غلظت آن ها در طول زمان افزایش یافته بود (به ترتیب 27/7 و 38/30 میلی گرم بر گرم) اما عناصر کلسیم، پتاسیم و منیزیم نیز معمولا با کاهش در غلظت مواجه شده بودند. غلظت عناصر غذایی لاشبرگ بلوط وی ول در منطقه مورد مطالعه نیز به صورت Ca>N>P>K> Mg بود.در بوم سازه های جنگلی، تجزیه لاشبرگ مهم ترین راه ورود عناصر غذایی به خاک است و قابلیت در دسترس بودن عناصر غذایی خاک به میزان زیادی ناشی از پویایی عناصر غذایی و تجزیه لاشبرگ در جنگل است. این تحقیق با هدف ارزیابی پویایی عناصر غذایی و تجزیه لاشبرگ در جنگل های زاگرس شمالی با استفاده از روش کیسه لاشبرگ به مدت 180 روز در جنگل هواره خول واقع در شهرستان بانه انجام گرفت. در این مطالعه کیسه لاشبرگ ها در فواصل زمانی 30، 60، 120 و 180 روز جمع آوری شده و اندازه گیری نرخ تجزیه و ترکیبات شیمیایی لاشبرگ ها نظیر نیتروژن، کربن، فسفر، پتاسیم و کلسیم انجام گرفت. نتایج نشان داد که بین نرخ تجزیه با کیفیت اولیه لاشبرگ ها و همچنین نسبت های کیفی C:N و C:P همبستگی معنی داری وجود نداشت. با توجه به درجه بندی کیفی لاشبرگ ها بر اساس مقدار نیتروژن در تحقیق حاضر مقدار میانگین نیتروژن وی ول 37/1 درصد به دست آمد؛ بنابراین می توان گونه بلوط وی ول را در گروه متوسط قرار داده و جزو گونه های اصلاح کننده خاک به حساب آورد. در لاشبرگ مورد مطالعه فسفر و نیتروژن عملکرد مشابهی داشته به طوری که غلظت آن ها در طول زمان افزایش یافته بود (به ترتیب 27/7 و 38/30 میلی گرم بر گرم) اما عناصر کلسیم، پتاسیم و منیزیم نیز معمولا با کاهش در غلظت مواجه شده بودند. غلظت عناصر غذایی لاشبرگ بلوط وی ول در منطقه مورد مطالعه نیز به صورت Ca>N>P>K> Mg بود.
    کلیدواژگان: تجزیه لاشبرگ، زاگرس شمالی، عناصر غذایی، کیسه لاشبرگ، نیتروژن
  • وحید میرزایی زاده، مریم نیک نژاد، مهدی حیدری* صفحات 19-32
    اهمیت پوشش گیاهی به عنوان یک عامل پویا و موثر بر شرایط زیستی ایجاب می کند که همواره اطلاعات کمی و کیفی دقیقی از تغییرات آن در بازه های زمانی کوتاه مدت تهیه شود. در این مطالعه باهدف پایش و پیش بینی تراکم پوشش حوضه آبخیز ونیت سفلی در استان ایلام، از شاخص گیاهی NDVI و تصاویر ماهواره لندست متعلق به سال های 1988 و 2007 استفاده و نقشه های تراکم پوشش گیاهی در سه طبقه فاقد پوشش، تنک و دارای پوشش گیاهی متراکم تهیه شد. مقایسه وسعت طبقات تراکم پوشش گیاهی نشان داد که وسعت اراضی بدون پوشش به میزان 8/1158 هکتار افزایش و وسعت اراضی با پوشش گیاهی تنک و متراکم به ترتیب 8/360، 9/797 هکتار کاهش یافته است. همچنین بررسی تغییرات تراکم پوشش گیاهی حاکی از آن است که از وسعت طبقات با پوشش گیاهی تنک و متراکم به ترتیب 4/1233 و 4/210 هکتار به طبقه اراضی بدون پوشش گیاهی تبدیل شده است. همچنین 2/246 و 8/38 هکتار از وسعت اراضی بدون پوشش به ترتیب به اراضی با پوشش گیاهی تنک و متراکم تبدیل شده است. مدل مارکوف و سلول های خودکار در پیش بینی تغییرات تراکم پوشش گیاهی منطقه نشان داد که بیشترین و کمترین احتمال انتقال به اراضی فاقد پوشش گیاهی به ترتیب در اراضی با تراکم پوشش گیاهی تنک (5059/0) و متراکم (1023/0) دیده می شود. در نهایت با فرض ادامه روند کنونی، نقشه تراکم پوشش گیاهی حوضه آبخیز موردنظر برای سال 2020 پیش بینی گردید. این نقشه نشان می دهد در آینده ای نزدیک اراضی فاقد پوشش گیاهی سطحی معادل 87 درصد این منطقه را به خود اختصاص خواهند داد در حالی که در سال 1988 و 2007 به ترتیب 62 درصد و 71 درصد اراضی بدون پوشش گیاهی بوده است.
    کلیدواژگان: تراکم پوشش گیاهی، مدل مارکوف، سلول های خودکار، حوضه آبخیز ونیت، زاگرس
  • سید ماجد حسامی*، سعید دوازده امامی صفحات 33-46
    از نتایج مطالعات فنولوژی بلوط می توان در مدیریت پایدار جنگل، حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری از منابع جنگلی استفاده نمود. در این مطالعه فنولوژی گونه بلوط ایرانی (Q. brantii L.) در سه منطقه ممسنی، دشت ارژن و کامفیروز، به ترتیب با ارتفاع 2300، 2100 و 1800 متر از سطح دریا واقع در جنوب غربی و شمال استان فارس مورد بررسی قرار گرفت. در هر منطقه نه اصله درخت مادری در ماه های مختلف سال به دفعات متعدد و به مدت پنج سال (1381-1377) مورد بازدید قرار گرفت و صفات مشاهده شده، یادداشت برداری گردید. نتایج به دست آمده در مورد گونه یادشده در سه منطقه مورد مطالعه نشان داد که بروز مراحل مختلف رشد در مناطق اختلاف اساسی داشت. زمان ظهور برگ از هفته دوم اسفند تا هفته دوم فروردین، کامل شدن برگ از هفته سوم فروردین تا هفته اول اردیبهشت، گل دهی از هفته دوم اسفند تا هفته سوم فروردین، گرده افشانی از هفته چهارم اسفند تا هفته چهارم فروردین، رسیدن میوه از هفته دوم آبان تا هفته چهارم آبان و خزان برگ از هفته اول آبان تا هفته چهارم آذرماه متغیر بود و به طول انجامید. بنابراین صفات فنولوژیکی در گونه مورد بررسی تحت تاثیر عوامل اقلیمی و محیطی قرار دارد.
    کلیدواژگان: بلوط ایرانی، جنگل، فارس، فنولوژی، میوه بلوط
  • احمد حسینی*، سیدمحسن حسینی صفحات 47-58
    زوال بلوط پدیده پیچیده چندعامله ای است که جنگل های بلوط در اکثر نقاط دنیا و ایران با آن روبرو هستند. به منظور بررسی نقش توپوگرافی و برخی خصوصیات خاک در پدیده مرگ و میر درختی رخ داده در جنگل های بلوط ایرانی، منطقه جنگلی شلم واقع در شمال استان ایلام انتخاب گردید. منطقه مورد مطالعه به 20 واحد همگن از نظر توپوگرافی تقسیم شد. در هر واحد همگن 3 پلات دایره ای 1/0 هکتاری به منظور اندازه گیری میزان مرگ و میر درختی به صورت تصادفی منظم پیاده و یک پروفیل برای اندازه گیری برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک (بافت، درصد رطوبت، درصد آهک، درصد مواد آلی و مقدار نیتروژن به تفکیک هر افق و عمق خاک) حفر گردید. در هر پلات قطر برابر سینه، قطر حداقل و حداکثر تاج درختان، درصد خشکیدگی تاج، مبدا پایه ها و فرم رویشی آن ها به تفکیک گونه و متغیرهای رویشگاهی اندازه گیری و ثبت شد. نتایج نشان داد که به طور متوسط 7/15 درصد از موجودی جنگل کاهش یافته که 65/97 درصد آن متعلق به گونه بلوط ایرانی بوده است. نتایج رگرسیون خطی چندگانه و آنالیز RDA نشان داد که مرگ و میر درختی متاثر از ارتفاع از سطح دریا و تا حدودی جهت جغرافیایی بود؛ اما شیب دامنه تاثیر معنی داری نشان نداد. بیشترین میزان مرگ و میر درختی در طبقه های ارتفاعی بالا و جهت های جنوبی و غربی بود. همچنین تجزیه واریانس رگرسیونی و آنالیز RDA نشان داد که مرگ و میر درختی متاثر از عمق و بافت خاک است. به طوری که بیشترین میزان مرگ و میر درختی در خاک های با عمق کمتر و درصد شن کمتر و سیلت بالاتر بود. نتیجه گیری شد که توپوگرافی و خاک نقش موثری در مرگ ومیر درختان و گسترش خشکیدگی در سطح جنگل های زاگرس دارند. شناسایی شرایط حاد از نظر توپوگرافی و خاک در این جنگل ها می تواند در مدیریت خشکیدگی درختی راهگشا و سودمند باشد.
    کلیدواژگان: توپوگرافی، جنگل های بلوط ایرانی، خاک، خشکی، مرگ و میر درختی
  • آناهیتا رشتیان *، افاق تابنده ساروی، سمیه ناصح دهبنه صفحات 59-73
    شوری یکی از تنش های محیطی در جهان و به خصوص در مناطق خشک و بیابانی است که سبب کاهش تولیدات گیاهی می گردد و انتخاب گیاهان مقاوم به شوری در تمام مراحل زندگی به ویژه جوانه زنی اهمیت خاصی دارد. این تحقیق با هدف بررسی اثر مبدا بذر بر خصوصیات جوانه زنی و صفات مورفولوژیکی در دوره نونهالی گونه ارژن (Amygdalus elaegnifolia) تحت تنش شوری در شرایط آزمایشگاه انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار انجام گرفت. مبداء بذر به عنوان فاکتور اول (شامل مبدا سمیرم، کازرون و فریدون شهر) و تیمار شوری در چهار سطح (0، 5/1، 3، 5 دسی زیمنس بر متر) با استفاده از نمک کلریدسدیم به عنوان فاکتور دوم در نظر گرفته شد. صفات نرخ جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، بنیه بذر، طول ساقه چه، طول ریشه چه، وزن تر ساقه چه، وزن تر ریشه چه، وزن خشک ساقه چه، وزن خشک ریشه چه، تعداد برگ و نسبت طول ریشه چه به طول ساقه چه اندازه گیری شد. نتایج آنالیز واریانس و مقایسات میانگین نشان داد شوری باعث ایجاد اختلاف معنی دار در اکثر صفات مورد بررسی گونه ارژن شد. در تیمار شاهد اختلاف بین مبداءهای مورد مطالعه معنی دار بود اما اثر مبداء بذر در سطوح دیگر شوری معنی دار نبود. به طورکلی در شرایط غیرشور (تیمار شاهد)، بهترین مبداء از بین مبداء های مورد بررسی، فریدون شهر بود.
    کلیدواژگان: ارژن، پروونانس، تنش شوری، جوانه زنی بذر
  • اصغر مصلح آرانی *، محمدحسین ملاخلیلی، بهمن کیانی صفحات 75-86
    به منظور بررسی عوامل موثر در میزان آلودگی درختچه های بادام کوهی به سوسک چوب خوار در جنگل های بنه-بادام در منطقه حفاظت شده باغ شادی یزد، تعداد 80 قطعه نمونه 1000 مترمربعی به صورت تصادفی-سیستماتیک تعبیه شد و متغیرهایی شامل قطر برابر سینه، قطر متوسط تاج درختان، فرم درختان، نوع گونه های همراه، درصد خشکیدگی تاج، درصد آلودگی درختان بادام کوهی به سوسک چوب خوار به همراه موقعیت مکانی قطعات نمونه اندازه گیری و ثبت شد. نتایج نشان داد که آلودگی درختان بادام کوهی به سوسک چوب خوار همبستگی مثبت با خشکیدگی درختان بادام و حضور گیاه نیمه انگل موخور و همبستگی منفی با تعداد جست این درختان دارد. آلودگی درختان بادام کوهی به سوسک چوب خوار همچنین همبستگی مثبت و معنی داری با تراکم کل درختان بادام کوهی، تراکم و تاج پوشش کل گونه های همراه، تعداد درختان بادام کوهی خشک شده و همبستگی منفی و معنی دار با درصد شیب قطعه نمونه دارد؛ بنابراین نتیجه گیری شد که این آفت رویشگاه های متراکم تر، با تاج پوشش بیشتر، شیب کمتر و درختانی با تعداد جست کمتر را برای لانه سازی انتخاب می کند. به نظر می رسد جوان سازی توده ها و حذف درختان آفت زده و ضعیف بتواند به کنترل آفت سوسک چوب خوار در این منطقه کمک کند.
    کلیدواژگان: آفات، بادام کوهی، توپوگرافی، خشکیدگی، سوسک چوب خوار
|
  • Farhad Ghasemi Aghbash*, Geshin Allah Veisi, Vahid Hosseini Pages 1-17
    Litter decomposition is the most important way of nutrient entering to soil and soil nutrient availability is highly related to dynamics of nutrients and litter decomposition in the forest ecosystems. This study aimed to evaluate the dynamics of nutrients and litter decomposition in the northern Zagros forests using litterbag technique for 180 days in the Khul Hoare forests located in Baneh city. The litter bags were collected at intervals of 30, 60, 120 and 180 days and the rate of leaf litter decomposition and chemical compounds such as nitrogen, carbon, phosphorus, potassium and calcium were measured. The results showed there was no significant correlation between the rate of decomposition and the initial composition of nutrients and also C: N and C: P ratios. Due to the qualification of leaf litter based on the amount of nitrogen in this study, the average amount of nitrogen in Quercus libani was 1.37%. So Lebanon oak can be classified in the average group and it can be considered as a soil improver species. In the studied litter, phosphorus and nitrogen had a similar performance and their concentration increased over time (7.27 and 30.38 mg/g respectively). While concentration of elements such as calcium, potassium and magnesium was decreased. The nutrient concentration of Quercus libani leaf litter was Ca>N>P>K> Mg.
    Keywords: Litter decomposition, Northern Zagros, Nutrient, Litter bags, Nitrogen
  • Vahid Mirzaei Zadeh, Maryam Niknejad, Mehdi Haydari* Pages 19-32
    The importance of vegetation as a dynamic factor affecting the biological conditions requires that a detailed qualitative and quantitative information about its changes be prepared in short intervals. In this study, in order to monitor and predict vegetation density in Venet watershed in Ilam province the Normalized difference vegetation index (NDVI) and Landsat images from 1988 and 2007 was used and vegetation density maps in three classes without canopy cover, thinned and dense canopy covers were prepared. Comparing the extent of vegetation density classes indicated that the extent of bare soil areas have increased as 1158/837 hectares while the extent of thinned and dense canopy covers 360/8277 and 797/9544 hectares respectively has been reduced. Assessing changes in vegetation density showed that from the classes with thinned and dense canopy covers as 1233/4828 and 210/4539 ha respectively have become no vegetation cover class. Also as 246 /2742 and 38 /8255 hectares of the bare soil areas have been converted to thinned and dense canopy cover classes respectively. Using Markov models and automated cells to predict changes in vegetation density showed that the highest and lowest probability of transition to no vegetation cover lands has been seen respectively in thinned (0.5059) and dense canopy cover (0.1023) lands. Finally, assuming a continuation of current trends, watershed vegetation density map of the target for 2020 was forecast. This map shows in the near future the land without vegetation cover will devote itself about 87 percent of this region.
    Keywords: vegetation cover density, Markov models, Automated cell, Venet watershed, Zagros
  • Seyyed Majed Hesami*, Saeiid Davazdahemami Pages 33-46
    Phenology studies can be appliedin sustainable management, protection, rehabilitation, development, and utilization of forest resources. In this study, the phenology of Persian oak was investigated in three forested areas of Mamasani, Dasht-e-Arjan and Kamfirouz with 2300 m,2100 m,1800 m altitude, respectively in south –west and north of Fars province, Iran. In each area, ninetrees were visited repeatedlyat different times in different seasons during 5 years (1998-2002) and the observed characteristics were recorded. The results showed the stages of growth were completely different at the threementioned areas. The shoots sprouted up in the second week of March to the first week of April. The full leaf formation happened in the second week of April to the fourth week of April. The early flowers appeared in the second week of March to the fourth week April. Pollination occurred in the third week of March to the third week in April. The leaves began to fall in the fourth week of October to the fourth week of December. So characteristics of phenology in Persian oak were affected by climate and environmental factors.
    Keywords: Quercus brantii L., Forest, Fars, Phonology, Oak fruit
  • Ahmad Hossieni*, Syyed Mohsen Hossieni Pages 47-58
    Oak decline is a complex phenomenon that oak forests are faced with it across the world and Iran. Shalam forested area located in north of Ilam province was selectedto determine the role of topographicand some edaphic factors in tree mortality happened in Persian oak forests. The study region was divided into 20 homogeneous topographic units. Within each homogeneousunit,three 0.1-haplots were randomly-systematically established for measuring the rate of tree mortality and oneprofile was prepared for characterization ofsome physical and chemical soil characteristics (texture, moisture content, TNV%, OC% and N for each soil layer, and soil depth). In each plot,diameter at breast height (DBH), maximum and minimum crown diameters, crown dieback percent, origination and form of trees and shrubs for all species and site variables weremeasured. Results showed that 15.7% of forest stock had reduced while 97.65% of it belonged to Persian oak species. The results of multiple linear regression and RDA showed that tree mortality was significantly affected by elevation and aspect, but not by slope. The highestrate of tree mortality was observedin high elevation and south and west aspects. Also the results of multiple linear regression and RDA showed that tree mortality was significantly affected by soil depth and texture. So, the highestrate of tree mortality was observed in soils with less depth, less sand% and more silt%. It was concluded that topography and soil have effective role in tree mortality and its expansion across Zagros forests. Identifying the critical conditions in terms of topography and soil in these forests can help and be useful in the management of tree dieback.
    Keywords: Topography, Tree mortality, Soil, Persian oak forests, Drought
  • Anahita Rashtian*, Afagh Tabandeh Saravi, Somaya Naseh Dehabanda Pages 59-73
    Salinity is one of environmental stresses in the world and especially in arid lands and desert that reduces production of plants and it is important to choose salt-resistant plants in all life stages, especially germination. The aim of this study was to investigate the effect of seed source (provenance (on germination and morphological traits of Amygdalus elaegnifolia saplings undersalt stress. The experiment was carried out as factorial in completely randomized design withthree replicates. Seed source (FereydonShahr, Kazeron and Semirom) and salinity treatment withfour levels (0, 1.5, 3 and 5 dSm-1) using NaCl were considered as first and second factors, respectively. The measured variables were germination percentage, germination rate, vigor index, shoot length, radicle length, shoot wet weight, radicle wet weight, shoot dry weight, radicle dry weight, total leaf number, and radicle length/shoot length. The results of analysis of variance and mean comparison showed that salinity made significant differences in most of the investigated traits of Amygdalus elaegnifolia. In the control treatment of salinity, significant differences were found among the studied seed sources but the effect of seed sources was not significant in the other levels of salinity. In general, Fereydunshahr was the best of all studied provenances in non-saline conditions (control treatment).
    Keywords: Amygdalus elaegnifolia, Provenance, Salt stress, Seed germination
  • Asghar Mosleh Arani* Mohammad Hossein Molakhalili, Bahman Kiani Pages 75-86
    To investigate some effective causes of beetle attack to Amygdalus scoparia in Bagh Shadi Harat, Yazd 80 sampling plots were randomly selected. In each plot number of infected tree, percent of dryness for each tree, height, diameter at root collar and crown diameter of each tree, elevation, slope and aspect of each plot were measured or recorded. Results showed that beetle infection were positively correlated to dryness of Amygdalus scoparia, Loranthus Grewinkii and negatively to tree sprouting. Beetle infection were also positively correlated to density of Amygdalus scoparia, density and coverage of accompany species, number of dried Amygdalus scoparia and negatively to percentage of slop. It is concluded that beetles prefer habitat with denser and more coverage population of Amygdalus scoparia in flat area and on trees with less sprouting. Since the study area is an important conserved place in Yazd province, research to control the pest can be very important. Elimination of effected and old trees may limit growth of pests in this area.
    Keywords: Dryness, Beetle, Pests, Topography, Wild almond