فهرست مطالب

مجله دانشکده پزشکی اصفهان
پیاپی 420 (هفته چهارم فروردین 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/01/28
  • تعداد عناوین: 7
|
  • مقاله پژوهشی
  • مهرداد محمدی سیچانی، صادق صبوحی، منا تویسرکانی صفحات 128-134
    مقدمه
    تنگی لگنچه به حالب، از بیماری های شایع سیستم ادراری است. با توجه به مطالعات مقطی کوتاه مدت در مورد نقش عروق گذر کننده از پل تحتانی کلیه، در این مطالعه تاثیر جابه جایی عروق گذر کننده از پل تحتانی کلیه در درمان بیماران دچار تنگی لگنچه به حالب، قبل و بعد از عمل جراحی به روش لاپاروسکوپیک، در یک پی گیری 5 ساله، مورد بررسی قرار گرفت.
    روش ها
    در این مطالعه ی مقطعی، 24 بیمار دارای عروق گذر کننده از کلیه، تحت انجام جابه جایی عروق از پل تحتانی کلیه، با عمل جراحی لاپاروسکوپی قرار گرفتند. برای بیماران، قبل از جراحی، 1 و 6 ماه پس از عمل جراحی، اسکن Diethylene triamine pentacaetic acid (DTPA)، انجام شد و بیماران، تحت پی گیری سالیانه به مدت 5 سال قرار گرفتند.
    یافته ها
    24 نفر با متوسط سنی 99/12 ± 04/28 سال (3/58 درصد مذکر)، متوسط بستری 69/0 ± 29/3 روز، مبتلا به تنگی لگنچه به حالب وارد مطالعه شدند. حجم متوسط خونریزی، 48/7 ± 99/151 میلی لیتر بود. در تمام بیماران، عملکرد کلیه پس از عمل جراحی، نسبت به قبل از عمل جراحی، بهبود داشت و میزان موفقیت روش جراحی معادل 100 درصد به دست آمد؛ به طوری که در اسکن DTPA، تمام بیماران از درجه ی تنگی شدید به درجه ی خفیف رسیده بودند.
    نتیجه گیری
    جابه جایی عروق گذر کننده از پل تحتانی کلیه، در درمان بیماران دچار تنگی لگنچه به حالب به روش لاپاروسکوپی، باعث موفقیت 100 درصد و بهبود عملکرد کلیه ها، با کمترین میزان عوارض و خونریزی گردید. مطالعات بیشتر به ویژه در افراد با سن کمتر از 2 سال و دارای گروه شاهد پیشنهاد می گردد.
    کلیدواژگان: تنگی لگنچه به حالب، عروق، کلیه، لاپاروسکوپی
  • پرویز کاشفی، سعید عباسی، محمد جواد جهانگیری صفحات 135-142
    مقدمه
    یکی از نشانگرهای اولیه در بروز کواگولوپاتی در بیماران بدحال، اسیدوز می باشد که می تواند منجر به افزایش مرگ و میر در بیماران بستری در بخش مراقبت های ویژه شود. هدف از انجام مطالعه ی حاضر، بررسی ارتباط اسیدوز با بروز کواگولوپاتی در بیماران بستری در بخش مراقبت های ویژه بود.
    روش ها
    در این مطالعه ی آینده نگر، 120 بیمار بدحال بستری در بخش مراقبت های ویژه ی مرکز آموزشی و درمانی الزهرای (س) اصفهان، طی مدت 14 روز از نظر علایم اسیدوز و کواگولوپاتی تحت بررسی قرار گرفتند و ارتباط بین شدت اسیدوز و کواگولوپاتی در آنان تعیین گردید.
    یافته ها
    15 بیمار به اسیدوز شدید مبتلا شدند که در 2 نفر (3/13 درصد) کواگولوپاتی متوسط و در 13 نفر (7/86 درصد) کواگولوپاتی شدید رخ داد. 20 بیمار مبتلا به اسیدوز متوسط شدند که در 9 نفر (0/45 درصد) کواگولوپاتی خفیف و در 9 نفر (0/45 درصد) کواگولوپاتی متوسط ایجاد شد. 23 بیمار مبتلا به اسیدوز خفیف شدند که شدت کواگولوپاتی در 16 نفر (6/69 درصد) خفیف، 2 نفر (7/8 درصد) متوسط و 5 نفر (7/21 درصد) شدید گزارش گردید. از 62 بیمار فاقد اسیدوز نیز شدت کواگولوپاتی در 38 نفر (3/61 درصد) خفیف و 8 نفر (9/12 درصد) متوسط بود. بین شدت اسیدوز و شدت کواگولوپاتی ارتباط آماری معنی داری مشاهده گردید (001/0 > P).
    نتیجه گیری
    بروز و شدت اسیدوز با شدت کواگولوپاتی ارتباط معنی داری داشت. همچنین، مجموعه شاخص های مربوط به اسیدوز و کواگولوپاتی تاثیر معنی داری را در سرانجام بیماری نشان داد. در بیماران دچار اسیدوز به ویژه طیف شدید، لازم است اقدامات ضروری جهت برطرف کردن اسیدوز به منظور پیشگیری از بروز کواگولوپاتی صورت گیرد.
    کلیدواژگان: اسیدوز، کواگولوپاتی، بخش مراقبت های ویژه
  • مهربد وخشوری، عمار حسن زاده کشتلی، پروانه صانعی، احمد اسماعیل زاده، حامد دقاق زاده، پیمان ادیبی صفحات 143-150
    مقدمه
    به ارتباط میان تعداد وعده ها و میان وعده های غذایی و ریفلاکس معدی- مروی در کشورهای خاورمیانه کمتر پرداخته شده است. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین تعداد وعده های غذایی با علایم ریفلاکس معدی- مروی در تعداد وسیعی از ایرانیان، انجام شد.
    روش ها
    در این مطالعه ی مقطعی، 4669 نفر به سوالات پرسش نامه ای در رابطه با تعداد وعده ها و میان وعده های غذایی پاسخ دادند. تعداد کل وعده های غذایی از مجموع وعده ها و میان وعده های غذایی به دست آمد و افراد بر این اساس، به 4 گروه تقسیم شدند (3 >، 5-3، 7-6 و 8 ≤ وعده ی غذایی در روز). ریفلاکس معدی- مروی، به صورت داشتن سوزش معده (گاهی یا اغلب موارد) در طی سه ماه گذشته تعریف شد. شدت بیماری با استفاده از مقیاس 4 موردی (خفیف، متوسط، شدید و خیلی شدید) تعریف گردید.
    یافته ها
    شیوع ریفلاکس معدی- مروی، 7/23 درصد بود. بعد از تعدیل برای تمامی مخدوشگرها، زنانی که 2-1 یا 5-3 میان وعده ی غذایی در روز مصرف می کردند، در مقایسه با کسانی که هیچ وعده ی غذایی مصرف نمی کردند، به ترتیب دارای 41 درصد (84/0-42/0 :Confidence interval یا CI 95 درصد و 59/0 = Odd ratio یا OR) و 51 درصد (75/0-32/0 :CI 95 درصد و 49/0 = OR)کاهش احتمال ریفلاکس معدی- مروی بودند. زنانی که در کل 7-6 یا 8 ≤ وعده ی غذایی در روز مصرف می کردند، در مقایسه با کسانی که کمتر از 3 وعده ی غذایی در روز مصرف می کردند، به ترتیب دارای یک خطر کاهش یافته ی 38 درصد (96/0-41/0 :CI 95 درصد و62/0 = OR) و 43 درصد (95/0-34/0 :CI 95 درصد و 57/0 = OR) ریفلاکس معدی- مروی بودند. ارتباط معنی داری بین تعداد وعده های غذایی و علایم ریفلاکس معدی- مروی در مردان مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه، ارتباط معنی دار معکوسی میان تعداد وعده های غذایی و علایم ریفلاکس معدی- مروی در میان زنان ایرانی وجود داشت. انجام مطالعات آینده نگر در کشورهای خاورمیانه برای تایید این یافته مورد نیاز است.
    کلیدواژگان: ریفلاکس معدی، مروی، وعده ی غذایی، میان وعده های غذایی، عادات غذایی
  • فرزانه آقاداودی، جواهر چعباوی زاده، پروین دهقان، علیرضا معافی صفحات 151-156
    مقدمه
    Candidiasis دهانی، یکی از مهم ترین و شایع ترین عفونت های قارچی فرصت طلب است که در بیماران مبتلا به لوسمی و دیگر انواع سرطان ها شایع است. در این مطالعه، Candida albicans شایع ترین گونه بود. هدف از انجام این مطالعه، جداسازی و تعیین فراوانی گونه های شایع Candida در دهان کودکان و نوجوانان مبتلا به لوسمی در استان اصفهان و ارایه ی راه کارهایی جهت پیش گیری و درمان در این بیماران بود.
    روش ها
    نمونه گیری توسط دو سواپ استریل مرطوب از ضایعات دهان 72 نفر از کودکان و نوجوانان مبتلا به لوسمی بستری در بیمارستان سیدالشهدای (ع) اصفهان انجام گرفت. جهت انجام آزمایش مستقیم رنگ آمیزی گیمسا و جهت کشت از محیط های CHROMagar candida و Sabouraud dextrose agar حاوی کلرامفنیکل (Sc) استفاده گردید. کاندیداهای جدا شده در مرحله ی اول، با مشاهدات میکروسکوپی لام ها و ایجاد رنگ اختصاصی بر روی محیط CHROMagar candida به صورت اولیه شناسایی شدند و جهت تعیین دقیق تر از روش مولکولی Polymerase chain reaction-Restriction fragment length polymorphism (PCR-RFLP) و آنزیم MspI استفاده گردید.
    یافته ها
    از 72 نمونه، 21 نفر (2/29 درصد) مبتلا به Candidiasis دهانی تشخیص داده شدند. گونه های Candida جدا شده به ترتیب Candida albicans با 17 ایزوله (0/81 درصد)، Candida glabrata با 2 ایزوله (5/9 درصد)، Candida krusei و Candida kefir هر کدام با یک ایزوله (8/4 درصد) بودند.
    نتیجه گیری
    با توجه به این که شیمی درمانی این بیماران را مستعد کسب عفونت های قارچی نظیر عوامل کاندیدایی می کند. از این رو، تشخیص سریع و زودهنگام این عوامل، می تواند در جهت کنترل عفونت و استفاده از فرایند درمانی کوتاه مدت مفید باشد.
    کلیدواژگان: Candida، Candidiasis دهانی، Polymerase chain reaction، Restriction fragment length polymorphism، لوسمی، ایران
  • محمدرضا حبیب زاده، امیر شفا، الهه منصوری، حسین محجوبی پور صفحات 157-162
    مقدمه
    مطالعه ی حاضر، با هدف مقایسه ی تاثیر دو داروی پنتوپرازول و رانیتیدین وریدی بر سطح سرمی منیزیم در کودکان بستری در بخش مراقبت های ویژه ی کودکان طراحی و اجرا شد.
    روش ها
    در این مطالعه ی کارآزمایی بالینی، 70 بیمار بستری در بخش مراقبت های ویژه ی کودکان در دو گروه 35 نفره توزیع شدند. جهت پیش گیری از عوارض گوارشی، گروه اول تحت درمان با پنتوپرازول وریدی و گروه دوم تحت درمان با رانیتیدین وریدی قرار گرفتند. سطح سرمی منیزیم، به مدت یک هفته به صورت روزانه اندازه گیری و در دو گروه مقایسه شد. نتایج به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
    یافته ها
    در طول مدت مطالعه، 18 نفر (4/51 درصد) از گروه پنتوپرازول و 21 نفر (60 درصد) از گروه رانیتیدین، دچار هیپومنیزیمی شدند، اما بین دو گروه، از این نظر تفاوت معنی داری مشاهده نگردید (470/0 = P). همچنین، بر اساس آزمون t، مقایسه ی میانگین سطح سرمی منیزیم به صورت روزانه در دو گروه اختلاف معنی داری نداشت.
    نتیجه گیری
    هر چند فراوانی هیپومنیزیمی در هر دو گروه تحت بررسی بالا می باشد، اما تفاوتی میان استفاده از رانیتیدین وریدی یا پنتوپرازول وریدی جهت پیش گیری از بروز هیپومنیزیمی در کودکان بستری در بخش مراقبت های ویژه مشاهده نمی شود.
    کلیدواژگان: پنتوپرازول، رانیتیدین، منیزیم
  • زویا طاهرگورابی، میترا مودی، طوبی کاظمی، مینا همتی صفحات 163-169
    مقدمه
    دفترچه ی ثبت مهارت های عملکردی (Log book) یا آموزش نامه، یکی از ابزارهای ارزشیابی بالینی باارزش به منظور نظارت بر میزان تحقق اهداف آموزشی محسوب می شود. هدف از انجام مطالعه ی حاضر، تعیین وضعیت و میزان اثربخشی آموزش نامه های موجود در بخش های بالینی از دیدگاه دانشجویان رشته ی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند بود.
    روش ها
    این مطالعه توصیفی- تحلیلی بر روی 233 دانشجوی پزشکی کارآموز و کارورز در سال 1395 انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه ی محقق ساخته متشکل از 4 سوال دموگرافیک، 2 سوال آگاهی و 10 سوال نظرسنجی به صورت لیکرت چهار گزینه ای و 2 سوال عملکرد بود که روایی و پایایی آن تایید شده بود. پرسش نامه توسط همه ی دانشجویان بخش های بالینی به صورت خودایفا تکمیل گردید. داده ها با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی Pearson و Kruskal-Wallis در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین سنی دانشجویان 45/1 ± 02/24 سال بود. میانگین نمره ی آگاهی 69/0 ± 70/0 از 2، میانگین نمره ی نظرسنجی 60/7 ± 62/22 از 40 و میانگین نمره ی عملکرد 71/0 ± 20/1 از 2 به دست آمد. 5/24 درصد دانشجویان انجام و تکمیل آموزش نامه را در یادگیری مهارت های بخش بالینی، زیاد و خیلی زیاد مفید دانستند. 8/70 درصد بیان کردند که آموزش نامه های موجود نیاز به بازنگری دارد. نتایج آزمون Pearson بین میانگین نمره ی آگاهی با نظرسنجی (010/0 = P) و عملکرد (030/0 = P) همبستگی معنی داری را نشان داد. بر اساس نتایج آزمون Kruskal-Wallis، اختلاف معنی داری بین میانگین نمره ی عملکرد در بخش های بالینی مشاهده شد (030/0 = P).
    نتیجه گیری
    آموزش نامه های موجود در بخش های بالینی، کارایی لازم را در یادگیری مهارت های بخش بالینی ندارد. بنابراین، با توجه به نقش آموزش نامه در فرایند یادگیری دانشجویان، برگزاری کارگاه های آموزشی برای استادان و دانشجویان به منظور ارتقای آگاهی و مهارت لازم برای طراحی و اجرای دقیق و بازبینی محتوا و فرایند اجرایی آن، ضروری به نظر می رسد.
    کلیدواژگان: ارزشیابی، یادگیری، دانشجویان، پزشکی، دیدگاه
  • مقاله مروری
  • امیررضا کاتبی، یاسمینا کاتبی، روناک شعبانی، اکرم علیزاده، مانی رفیعی، منصوره سلیمانی صفحات 170-176
    ریتالین یک متیل فنیدیت و محرک دستگاه عصبی است. اثرات فارماکولوژیک آن تا حدی شبیه آمفتامین ها می باشد و به صورت قرص و کپسول در کودکان و در بعضی آسیب های مغزی استفاده می شود. این ماده موثرترین و رایج ترین دارو در درمان بیش فعالی به شمار می رود و سال هاست که برای کودکان مبتلا تجویز می شود. با این حال، پتانسیل سوء مصرف آن بالا است و در بعضی از اقشار مانند دانشجویان و دانش آموزان به منظور افزایش تمرکز و با هدف موفقیت در امتحانات مورد استفاده قرار می گیرد. مصرف دز بالا و به ویژه استفاده ی استنشاقی و از طریق بینی و تزریق وریدی آن، می تواند عوارض متعددی را ایجاد نماید. استفاده ی استنشاقی ریتالین عوارضی شبیه مصرف کوکائین و آمفتامین دارد و عوارض عصبی آن می تواند شامل تحریک پذیری و رفتارهای پرخطر، پارانویا و سایکوز باشد. در بعضی مدل های حیوانی نیز صدمات ساختمانی دستگاه عصبی و برخی ارگان ها گزارش شده است. با توجه به این که ریتالین به عنوان بهترین دارو در درمان کودکان مبتلا به بیش فعالی مطرح است و پتانسیل سوء مصرف بالایی هم دارد، لازم است کنترل و نظارت زیادی در توزیع و مصرف آن برای افراد تحت درمان وجود داشته باشد و همچنین، از توزیع نابه جای آن ممانعت به عمل آید.
    کلیدواژگان: متیل فنیدیت، آمفتامین، سوء مصرف مواد
|
  • Mehrdad Mohammadi-Sichani, Sadeq Sabouhi, Mona Tuysserkani Pages 128-134
    Background
    Junction obstruction in the ureter is a high-prevalence disorder and its standard treatment is dismembered method. This study aimed to evaluate laparoscopic transposition of lower-pole kidney crossing vessels in patients with ureteropelvic junction obstruction, before and after surgery, in a 5-years follow-up study.
    Methods
    In this cross-sectional study, 24 patients with lower pole crossing vessels underwent laparoscopic surgery of transposition of crossing vessel were enrolled. For patients, diethylene triamine pentacaetic acid (DTPA) scan was performed before, and 1 and 6 month after the surgery and they were followed yearly for 5 years.
    Findings: Twenty four patients with a mean age of 28.04 ± 12.99 years (58.3% male) and 3.29 ± 0.69 days of stay in hospital, suffering from stenosis of ureteropelvic junction were enrolled. Mean blood loss was 151.99 ± 7.48 ml. In all the patients, kidney function improved after the surgery (the Moffitt surgery: 100%).
    Conclusion
    Laparoscopic transposition of aberrant vessels has a success rate of a hundred percent in improving the renal function and it also has the lowest rate of complications and hemorrhage. Further studies with control groups are recommended to compare the results of this method with older methods, especially in people under the age of 2 years.
    Keywords: Pelvi-ureteric junction obstruction, Blood vessels, Kidney, Laparoscopy
  • Parviz Kashefi, Said Abbasi, Mohamadjavad Jahangiri Pages 135-142
    Background
    One of the markers of coagulopathy incidence in critical patients is acidosis that leads to increasing mortality and morbidity rates in patients hospitalized in intensive care unit (ICU). The aim of this study was determining the relationship between acidosis and coagulopathy in patients admitted to the intensive care units.
    Methods
    In a cross-sectional study done in intensive care units of therapeutic and educative centers in Isfahan city, Iran, 120 critical patients were enrolled. The criteria of acidosis and coagulopathy were examined during 14 days and the relationship between intensity of that was determined.
    Findings: Of 120 patients, 15 suffered from severe acidosis; 2 of them (13.3%) had moderate and 13 (86.8%) had severe coagulopathy. 20 patients suffered from moderate acidosis that 9 (45.0%) had mild and 9 (45.0%) had moderate coagulopathy. 23 patients suffered from mild acidosis that 16 (69.6%) had mild, 2 (8.7%) had moderate, and 5 (21.7%) had sever coagulopathy. In addition, of 62 of patients without acidosis, 38 (61.3%) had mild and 8 (12.9%) had moderate coagulopathy. There was a significant relationship between the intensity of acidosis and the intensity of coagulopathy (P
    Conclusion
    The intensity of acidosis and the intensity of coagulopathy had significant relationship. Total factors of acidosis and coagulopathy had a positive role in patient's outcomes. So, in patients with acidosis, specially sever intensity, total activity must be done to prevent coagulopathy.
    Keywords: Acidosis, Coagulopathy, Intensive care unit
  • Mehrbod Vakhshoori, Ammar Hassanzadeh-Keshteli, Parvane Saneei, Ahmad Esmaillzadeh, Hamed Daghaghzadeh, Peyman Adibi Pages 143-150
    Background
    The relationship of the number of daily meals and snacks with gastroesophageal reflux disease (GERD) is less studied in Middle-Eastern countries. We aimed to find this relationship in a large sample of Iranian adults.
    Methods
    In this cross-sectional study, 4669 individuals fulfilled a questionnaire about their number of daily meals and snacks. Frequency of total meals was defined by summing up the frequency of main meals and snacks and participants were categorized into 4 categories: Findings: The prevalence of GERD in study population was 23.7%. After adjustment of all potential confounders, women who consumed 1-2 or 3-5 snacks per day, compared to those who never used snack, had a 41% (OR:0.59; 95% CI: 0.42-0.84) and 51% (OR: 0.49; 95% CI: 0.32-0.75) reduced risk of having GERD, respectively. Women who consumed 6-7 or ≥ 8 snacks and meals per day had a 38% (OR: 0.62; 95% CI: 0.41-0.96) and 43% (OR: 0.57; 95% CI: 0.34-0.95) risk reduction for GERD, in comparison with those who ate
    Conclusion
    We found an inverse significant relationship between the meal frequency and GERD symptoms in Iranian women, but not in men. Prospective studies are required to confirm this association in Middle-Eastern populations.
    Keywords: Gastroesophageal reflux disease, Meals, Snack, Dietary habits
  • Farzaneh Aghadavoudi, Javaher Chabavizadeh, Parvin Dehghan, Alireza Moafi Pages 151-156
    Background
    Oral candidiasis is one of the most important and common opportunistic fungal infections especially in patients with leukemia, and other kind of cancers. This study aimed to isolate and determine the frequency of common species of Candida in children and adolescents with leukemia in Isfahan province, Iran, in order to provide some ways for prevention and using short-term treatment for them.
    Methods
    In this study, 72 oral samples were obtained from the mouth lesions of the children and adolescents with leukemia hospitalized in Seyed al Shohada hospital in Isfahan city. Two wet sterile swabs were used for sampling, one for direct exam and the second for culturing on CHROMagar candida, and Sabouraud Dextrose agar with chloramphenicol. For more accurate determination of the species, molecular methods such as polymerase chain reaction-restriction fragment length polymorphism (PCR-RFLP) using Msp1 enzyme were done.
    Findings: Out of 72 patients with oral lesions, 21 patients (29.2%) had oral candidiasis The frequency of candida species were as 17 cases of Candida albicans (81.0%), 2 cases of Candida glabrata (9.5%), and 1 case of Candida krusei (4.8%) and 1 case of Candida kefyr (4.8%).
    Conclusion
    This study showed that Candida albicans is the most common identified species. Considering that chemotherapy makes the patients susceptible to fungal infections such as candidiasis, early detection of these agents can be useful to control the infection and have a short-term treatment process.
    Keywords: Candida, Oral, Candidiasis, Leukemia, Polymerase chain reaction, Iran
  • Mohammadreza Habibzadeh, Amir Shafa, Elaheh Mansouri, Hosein Mahjoubipour Pages 157-162
    Background
    This study aimed to compare the effects of pantoprazole and ranitidine on serum magnesium level in pediatric patients admitted in pediatric intensive care unit (PICU).
    Methods
    In this clinical trial study, 70 patients admitted in pediatric intensive care unit divided into two groups of 35 patients. To prevent gastrointestinal complications, intravenous pantoprazole and ranitidine was prescribed in first and second group, respectively. The serum magnesium level was checked daily for seven days and compared. Data were analyzed using SPSS software.
    Findings: During the study, 18 patients (51.4%) in pantoprazole group and 21 patients (60%) in ranitidine group showed hypomagnesemia; but the difference between the two groups was not significant (P = 0.47). According to t-test, comparing the daily mean serum magnesium levels did not show significant difference between the groups.
    Conclusion
    The prevalence of hypomagnesemia in both groups was high, but there was no difference between intravenous use of ranitidine or pantoprazole to prevent hypomagnesemia in critically ill pediatric patients.
    Keywords: Magnesium, Pantoprazole, Ranitidine
  • Zoya Tahergorabi, Mitra Moodi, Tooba Kazemi, Mina Hemmati Pages 163-169
    Background
    Logbook is raised as one of the valuable clinical evaluation tools to monitor the achievement of educational goals. This study was done to determine the efficacy of present logbooks in clinical wards from medical student's viewpoint in Birjand University of Medical Sciences, Iran.
    Methods
    This analytical-descriptive study was conducted on 233 medical students in clerkship and internship stages in fall 2016. Data collection instrument was a researcher-made questionnaire including 4 demographic questions, 10 viewpoint questions with a 4-point Likert scale and 2 practice questions; validity and reliability of the questionnaire were confirmed. Questionnaires were completed by all the students in clinical wards using self-administered method. Data was analyzed via SPSS using descriptive and analytical tests.
    Findings: Mean age of the students was 24.02 ± 1.45 years. Their mean knowledge score was 0.70 ± 0.69 from 2, mean viewpoint score was 22.62 ± 7.60 from 40, and mean practice score was 2.61 ± 0.92 from 4. Only 24.5 percent said that logbook complement in learning of clinical skills is highly and very highly useful. 70.8 percent expressed that existing logbooks need to be revised. Pearson's test showed significant correlation between mean knowledge score and viewpoint (P = 0.010) and practice (P = 0.030). Kruskal-Wallis test indicated significant difference in mean practice score based on different clinical wards (P = 0.030).
    Conclusion
    Findings showed that existing logbooks in clinical wards was not efficacious in learning clinical wards skills. Therefore, regarding to logbook role in students learning process, it seems essential to conduct educational workshops for faculty members and students to enhance the knowledge and necessary skills, to design careful implementation, and to revise content of logbooks.
    Keywords: Evaluation, Learning, Students, Medical, Opinion
  • Amir Reza Katebi, Yasmina Katebi, Ronak Shabani, Akram Alizadeh, Mani Rafiee, Mansoureh Soleimani Pages 170-176
    Ritalin is a methylphenidate and a stimulant of the nervous system. Its Pharmacological effects are similar to amphetamines. Ritalin is used in hyperactive children and in some cases of brain trauma usually in the form of tablets. It has been the most effective and common drug for treatment of attention-deficit hyperactivity disorder (ADHD) for years. Ritalin has a high potential for abuse, particularly in some students use it to increase focus in order to success in exams. Use of high-dose Ritalin via intravenous and inhalation or intranasal administration can cause many complications similar to cocaine and amphetamine. These complications include violent behavior, hallucinations, hyperexcitability, irritability, panic, and psychosis. In some animal models, structural damage to the nervous system and other organs has been reported. So, distribution and usage of Ritalin should accurately be controlled and monitored to prevent its abuse.
    Keywords: Methylphenidate, Amphetamine, Substance abuse