فهرست مطالب

فرهنگ و ادبیات عامه - پیاپی 14 (خرداد و تیر 1396)

نشریه فرهنگ و ادبیات عامه
پیاپی 14 (خرداد و تیر 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/04/14
  • تعداد عناوین: 10
|
  • مقاله پژوهشی
  • بهروز افخمی*، محمد زینالی اناری صفحات 1-22
    «سارای» جزو میراث معنوی مردم آذربایجان است که در فرهنگ، تفکر و نوع نگاه آنان ریشه دارد؛ به گونه ای که در ادبیات شفاهی، موسیقی، داستان و شعر جلوه گر شده است. در این پژوهش به میراث فرهنگی ناملموس به عنوان سرمایه ای فرهنگی نگریسته می شود که می تواند زمینه ساز اراده، مقاومت و استدلالات فردی کنشگران حال حاضر جامعه برای گذر از بحران های فرهنگی و اجتماعی قرار گیرد. بازنمایی مفهومی از افلاطون است که در ایده و عمل اندیشمندان متاخر در حوزه میراث معنوی ظهور یافته و امروزه بحث اصلی دانشگاهی است. این تحقیق به روش کیفی انجام شده است و ماهیتی توصیفی و پدیدارشناختی دارد و هدف از آن مطالعه پایداری ارزش های معنوی و یا بازنمایی آن در زندگی شهری مردم اردبیل با مطالعه میراث معنوی سارای در زندگی امروزی زنان شهر اردبیل است. میراث فرهنگی ناملموس دربردارنده ارزش های تاریخی، فرهنگی، معنوی، علمی، زیبایی شناسی و ارزش روح زمانه است و می تواند در رشد و تحرک ارزش های مشترک و بازنمایی ارزش ها در زندگی روزمره مردم موثر باشد. داستان «سارای» از روال های زندگی دیرین مردم ایران و منطقه آذربایجان پرده برداشته است و از سویی به وجود فرهنگ مقاومت و اخلاق مدار این منطقه اشاره دارد و امروزه می تواند در احیای ارزش های اخلاقی، تعهد به خانواده برای نسل های حال و آینده بازنمایی و ارائه شود.
    کلیدواژگان: بازنمایی، میراث معنوی، سارای، اردبیل، زنان
  • محمد ایرانی*، سمیرا کنعانی صفحات 23-48
    شاید بتوان کاوه آهنگر را نخستین قهرمان شناخته شده قیام مردمی دانست که در متون گوناگون نمود یافته است. قیام کاوه یکی از خاستگاه های ایرانی اسطوره خیزش قهرمانان ملی و مبارزان بیدارگر علیه حاکمان بیدادگر است. کاوه قهرمانی ملی و اسطوره ای است که ملت خود را از سیطره ستمکاری های ظالمی چون ضحاک ماردوش رهانید. این قهرمان بزرگ در میان قوم کرد نیز جایگاه ویژه ای دارد و از شخصیت های موثر و برجسته نمایشنامه منظوم «کاوه ی ئاسنگه ر» شیرکو بیکس است. نگارندگان در پژوهش حاضر به بررسی این نمایشنامه منظوم و بازنمود آرمان خواهانه قیام کاوه آهنگر در این منظومه پرداخته اند. در این پژوهش، شیوه بازتاب آرمان خواهانه سیمای این قهرمان ملی و اسطوره ای و دیگرسانی های ساختاری، خویشکاری ها و پایان بندی متناسب با ایدئولوژی سراینده در این منظومه بررسی خواهد شد. شیرکو بیکس این روایت اسطوره ای را با هدف بیان مصائب و مسائل قوم کرد سروده و با دستبردی هدف مند و سویه دار، اسطوره کاوه را با شمایلی نو از کنه ناخودآگاه جمعی به پیکارگاه مبارزات قومی و عرصه چالش های اجتماعی فراخوانده است. در بازخوانی این اسطوره اعتراض، خواهیم دید که کاوه سیمایی امروزی و سیاسی و از آغاز تا انجام قیام، حضوری پویا دارد. شخصیت ها در این منظومه متعدد و رمز گونه اند؛ گفت و گو ها (دیالوگ ها)جنبه فلسفی دارند و کاوه نیز در هیئتی جدید با کار ویژه و خویشکاری متناسب با فضای سیاسی اجتماعی توصیف شده در این منظومه، به شخصیتی سیاسی تغییر چهره داده است؛ به گونه ای که می توان گفت منظومه «بیکس» منظومه ای رمزی، فلسفی و سیاسی است.
    کلیدواژگان: اسطوره کاوه، شیرکو بیکس، ادبیات کردی، کاوه ئاسنگه ر
  • محمود آقاخانی بیژنی*، سید مرتضی هاشمی باباحیدری، اسماعیل صادقی صفحات 49-67
    قربانی آیینی مذهبی است که در میان اقوام و ملل مختلف با اهداف گوناگون رواج دارد. بسیاری از سنت های دینی برای دور ماندن از بلایا و یا رفع آن، کشتن حیوانی را توصیه می کنند. باور بلاگردانی میان قوم بختیاری با هدف انتقال شر و دور ریختن آن در اشکال خونی و غیر خونی است. قوم بختیاری بر اساس آموزه های دین اسلام و در روز عید قربان، بر فراز کوه ها به قربانی حیواناتی همچون گوسفند، بز و گاو می پردازند. شکل دیگر خون ریزی برای دفع شر، چشم زخم و بلا، هنگام جشن عروسی و... است. از دیگر نمود های بلاگردانی می توان به موارد غیرخونی مانند دم بند کردن و دعانویسی اشاره کرد. هدف این پژوهش، تحلیل چگونگی برگزاری مراسم، هدف و اشکال باور بلاگردانی با خون ازجمله قربانی و خون ریختن و غیر خونی در قوم بختیاری است. این پژوهش به شکل بنیادی، بر پایه مطالعات کتابخانه ای میدانی و به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. قوم بختیاری عمل آیینی قربانی را برای پیروی از فرمان الهی انجام می دهند؛ اما برخی از اعمال این قوم مانند انجام قربانی در بالای کوه، پرورش و تزیین حیوان و بریدن سر آن در پای درخت، ریختن خون بر زمین (جرعه افشانی)، مالیدن آن بر سروصورت و همچنین بستن مهره ها و بازوبند ها در پارچه تیره رنگ، نمودی اساطیری دارند.
    کلیدواژگان: فرهنگ عامه، قوم بختیاری، مردم شناسی، باور بلاگردانی، آیین قربانی، بلاگردانی غیرخونی
  • منصور شعبانی*، محمد امین صراحی صفحات 69-96
    در استعاره های مبتنی بر نام حیوانات، ویژگی های مختلف انسان با کارکرد تحقیر یا تحبیب در ساخت های واژی- نحوی مختلف توصیف می شود. هدف این جستار، بررسی کاربرد نام حیوانات در خطاب قرار دادن انسان، هم برای تحقیر و هم تحبیب، در زبان گیلکی (گونه اشکورات) و در چارچوب رویکرد شناختی است. برای گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته به کار رفته است. صد نفر از گویش وران گیلکی اشکورات، فارغ از جنسیت و سن به روش خوشه ایچند مرحله ای، برای حجم نمونه انتخاب شدند. به سبب آنکه نمونه های تحقیق سواد کافی برای تکمیل پرسش نامه نداشتند، روش مصاحبه ساخت یافته به کار رفت. در این مصاحبه، پرسش هایی پیرامون کاربرد یا عدم کاربرد نام 58 حیوان به زبان گیلکی در خطاب قرار دادن انسان (زن یا مرد)، به گونه تحقیر یا تحبیب و وصف موقعیت با مثال مطرح شد. مقایسه نتایج این تحقیق با پژوهش هایی مشابه در زبان های دیگر، نشان دهنده شباهت ها و تفاوت هایی است. شباهت ها ناشی از انگیزه ای جهانی است که در قالب نظریه تجسد تبیین می شود. همچنین، آگاهی از بافت فیزیکی و فرهنگی را می توان از دلایل عمده کاربرد اختصاصی عبارت های استعاری در این زبان دانست.
    کلیدواژگان: خطاب، استعاره، تحبیب و تحقیر، گیلکی، حیوان، تشبیه
  • ابوالقاسم اسماعیل پور مطلق* صفحات 97-116
    دماوند در اساطیر ایرانی مرکز جهان و جایگاه میترا و گیومرد، نخستین انسان، پنداشته شده است. جمشید سوار بر گردونه ای که دیوان آن را می کشیدند، سفری هوایی از دماوند به بابل داشت. ضحاک در دماوند به جمشید تاخت. فریدون در روستایی نزدیک دماوند به دنیا آمد؛ زیرا مادرش به آنجا پناه برده بود. ضحاک تا پایان جهان در دماوند زندانی است. منوچهر در دماوند زاده شد و آرش کمانگیر تیرش را از کوه دماوند پرتاب کرد. دیو سپید در دماوند مسکن دارد و دخترش در صخره های آن می زید و سرگرم نخ ریسی است. اژدها در نزدیکی همین کوه در خواب به رستم بر می خورد. چکاد هرا یا قله البرز 180 روزنه در خاور و 180 روزنه در باختر دارد که خورشید هر روز از یکی از روزن های خاور به روزنه ای در باختر رهسپار می شود. در این جستار به بررسی و تحلیل جنبه های گوناگون اساطیری کوه دماوند و شخصیت های مرتبط با آن می پردازیم.
    کلیدواژگان: دماوند، البرز، جمشید، ضحاک، فریدون، رستم، دیو سپید
  • جهاندوست سبزعلیپور*، سیده باقره باقری صفحات 117-139
    دوبیتی ها نوعی از ادبیات عامه است که در سراسر کشور با نام های مختلف پراکنده اند. گستره این ابیات بسیار وسیع است؛ اما عظمت ادب فارسی بر آن سایه انداخته و تا حال کمتر از ادب رسمی فارسی بدان پرداخته اند. برخی از اشعار دوبیتی ها هنگام کار خوانده می شود. آنچه در این مقاله معرفی شده، اشعار گیلکی کار شالیزار و بررسی برخی از مضمون های پربسامد آن است. در استان گیلان، زنان هنگام کار شالیزار شعرهای بسیاری می خوانند. برای این کار نخست پیکره ای (بیش از دویست قطعه شعر) به روش میدانی جمع آوری و در مرحله بعد از نظر موضوعی تحلیل شده اند. شعر مربوط به کار و شعر عاشقانه از مضمون هایی هستند که در ببیشتر اشعار تکرار می شوند. در این مقاله ضمن بررسی شعر کار در سه بخش کلی، مضمون های شعر کار گیلکی بررسی شده اند. شعرهای مربوط به شالیزار، باغبانی، چوپانی، ماهیگیری، چارواداری، و... از شعرهای کار گیلکی بررسی شده در این مقاله هستند.
    کلیدواژگان: ادبیات عامیانه، شعر کار، زبان گیلکی، شرق گیلان، فهلوی خوانی
  • مهران غفاری*، رمضان شجاعی کیاسری صفحات 141-173
    زبان مازندرانی یکی از زبان های رایج در کشور ایران است که از دیرباز با وجود تعامل با دیگر زبان های ایرانی توانسته است ساختار و ماهیت خود را حفظ کند و به عنوان یکی از زبان های زنده دنیا به پویایی خود ادامه دهد؛ ولی با وجود شناخت و بررسی قواعد زبانی حاکم بر آن، در محافل علمی مهجور مانده است. نگارندگان در تحقیق حاضر با مطالعه اشعار امیر پازواری – شاعر مازندرانی عصر صفویه- علاوه بر استخراج و دسته بندی قواعد زبان طبری، آثار این شاعر را با رویکردی سبک شناسانه بررسی کرده اند. آنچه با نگرش توصیفی -تحلیلی به دوبیتی های امیر پازواری در این نوشتار به دست آمده، بیانگر آن است که سیستم فعل در زبان طبری جدید، به ویژه در آثار امیر پازواری در مبنا شامل دو مضارع و ماضی و چهار وجه اخباری، امری، التزامی و شرطی است. از نظر زمانی در چهار قسم حال، گذشته، آینده (شکل خاصی برای تشکیل ندارد) و نقلی تقسیم می شود و از نظر شکلی فقط به صورت حال، گذشته، نقلی و شرطی است. افعال از نظر ترکیب به صورت زمان های ساده و مرکب هستند. در مجموع نتایج نشان دهنده اثرپذیری اندک این زبان از زبان های رایج اطرافش به خصوص فارسی معیار و در نتیجه ثبات تاریخی آن زبان است.
    کلیدواژگان: زبان مازندرانی، امیر پازواری، فعل، زبان های ایرانی
  • نغمه حسینی *، حیدر یزدان شناس صفحات 175-198
    تنگستان شهرستانی است در استان بوشهر با مرکز اهرم. اساس اقتصاد این شهرستان بر پایه کشاورزی، دامداری و ماهیگیری استوار است. مردم تنگستان به گویشی به نام «تنگستانی» یا «تنگسیری» سخن می گویند که از گویش های ایرانی دسته غربی، گروه گویش های جنوب غربی است. گندم از محصولات مهم کشاورزی این منطقه به شمار می آید. این محصول از آن رو برای مردم تنگستان اهمیت دارد که افزون بر درآمدزایی، ماده اولیه نان و بسیاری از خوراکی های محلی دیگر است. کاه و باقی مانده ساقه گندم برای علوفه چهارپایان کاربرد دارد و گاهی نیز گندم به جای پول نقد مبادله می شود. از این رو، کشت گندم عملی آیینی به شمار می آید که با آداب و رسومی خاص همراه است؛ اگر چه بسیاری از آیین ها و واژگان ثبت شده در این نوشتار، تنها در یاد و خاطره کشاورزان سال خورده یافت می شود. هدف این پژوهش از سویی، ثبت آداب و رسوم و آیین ها و از سویی دیگر، گردآوری واژگان و اصطلاحات مربوط به گندم در گویش تنگستانی است. آنچه در این نوشتار آمده حاصل پژوهش های میدانی و گفت و گو با کشاورزان سال خورده روستای جمالی، از توابع تنگستان است. مطالب در دو بخش تنظیم شده است: نخست، گندم در فرهنگ مردم تنگستان؛ دوم، واژگان و اصطلاحات مرتبط با گندم در گویش تنگستانی.
    کلیدواژگان: تنگستان، گویش تنگستانی، تنگسیری، گندم، فرهنگ تنگستان
  • میلاد جعفرپور* صفحات 199-223
    از روایت های دوگانه شکوهمندی که با نام صحیح داراب نامه پرداخته شده اند، یکی پرداخته حماسه پرداز توانمند ادب فارسی، ابوطاهر طرسوسی بوده و نزدیک به پنج دهه است که پژوهندگان دومین پاره آن را به شخصی موسوم به محمد بیغمی نسبت داده اند. در این جستار برای نخستین بار، مجلدات نویافته دیگری از این روایت که دنباله منطقی داراب نامه منسوب به بیغمی بوده، بررسی شده است. در پاره نخست، مشخصات نسخ نویافته تشریح و سپس چکیده ای از طرح کلی روایت ها ارائه شده است. در بخش پایانی، به مهم ترین برآیندهای دو نسخه اشاره و بنا بر نص صریح روایت، بیغمی به عنوان مترجم و گردآورنده این حماسه از تازی به پارسی دانسته شده است.
    کلیدواژگان: داراب نامه، بهمن شاه نامه، طرسوسی راوی، بیغمی مترجم
  • زینب عرب نژاد* صفحات 225-249
    نقیضه پردازی یکی از کهن ترین روش های طنزپردازی در ادبیات فارسی است. اگرچه پیشینه و بسامد کاربرد این تکنیک در ادبیات ما بسیار کمتر از پارودی در ادبیات انگلیسی است؛ اما همین تعداد معدود نیز چندان که بایسته بوده، برررسی نشده است. اشعار نظام الدین قاری یکی از نمونه های نقیضه پردازی در ادبیات ماست که از دو جنبه ساختار نقیضه و نیز محتوای فولکلور آن متنی ارزشمند شمرده می شود. هدف نگارنده در این مقاله پرداختن به ساختار، اغراض، اشکال و محتوای این اثر با استفاده از روش تحلیل و توصیف است. در این تحقیق سعی بر این است با رویکردی جزء نگر، وجوه گوناگون نقیضه پردازی در این اثر بررسی شود. پژوهش حاضر نشان می دهد نقیضه تا چه میزان در شناخت دیگر متون، درک ما از مفهوم طنز نزد قدما و آشنایی با شیوه های مختلف نقیضه پردازی در متون نقیضی مفید خواهد بود. از منظر چنین مطالعاتی است که می توان به معنا و مفهوم نقیضه در ادبیات فارسی و کارکرد آن پی برد.
    کلیدواژگان: نقیضه، ساختار، محتوی، نظام الدین قاری