فهرست مطالب

زمین شناسی کاربردی پیشرفته - سال هفتم شماره 23 (بهار 1396)

نشریه زمین شناسی کاربردی پیشرفته
سال هفتم شماره 23 (بهار 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/03/18
  • تعداد عناوین: 8
|
  • الهه جباری، آزاده ملکزاده شفارودی، محمدحسن کریم پور صفحات 1-19
    کانسار کال ابری بخشی از مجموعه آتشفشانی-رسوبی ائوسن جنوب زون سبزوار است که میزبان کانی سازی های متعدد مس چینه کران می باشد. زمین شناسی محدوده شامل سنگ های آتشفشانی با ترکیب آندزیتی- بازالتی، سنگ آهک و دایک های میکروگابرویی ائوسن است. سنگ های آذرین از نوع کالک آلکالن و متاآلومینوس بوده و در زون فرورانش تشکیل شده اند. کانی سازی در داخل سنگ های آتشفشانی و مرز آنها با سنگ آهک به شکل های پراکنده، رگچه ای و پرکننده تشکیل شده است. کانی های اولیه شامل کالکوزیت، کالکوپیریت، بورنیت، مس طبیعی و پیریت و کانی های ثانویه مالاکیت، کوولیت، آزوریت، کریزوکلا و اکسیدهای آهن است. آلتراسیون پروپلیتیک، کربناتی، سیلیسی و زئولیتی در منطقه دیده می شود. ناهنجاری مس تا بیش از 8 درصد می رسد. کانسار مس کال ابری از نوع مانتو است و مدل اپی ژنتیک برای آن پیشنهاد می شود. مجموعه آتشفشانی- رسوبی در شمال شرقی ایران پتانسیل بالایی برای کانسارهای مانتو دارد و باید برنامه اکتشافی تفصیلی برای آن طراحی شود.
    کلیدواژگان: کالکوزیت، چینه کران، زمین شیمی، توالی آتشفشانی - رسوبی، زون سبزوار
  • علی محرابی نژاد، فرشاد علیجانی، کاظم رنگزن، زهره استادهاشمی صفحات 20-28
    به منظور ارزیابی آسیب پذیری ذاتی آبخوان کارستی نعل اسبی، واقع در جنوب شرق ایذه، روش COP مورد استفاده قرار گرفته است. این روش خصوصیات لایه پوشاننده بالای سطح ایستابی (عامل O)، تمرکز جریان (عامل C) و بارش (عامل P) را به عنوان پارامترهای ارزیابی آسیب پذیری آب زیرزمینی به کار می گیرد. خصوصیات کارست، از قبیل وجود حفرات فروبرنده (عامل C) و عوارض کارستی در حوضه توسط عوامل کاهش دهنده حفاظت طبیعی اعمال شده توسط لایه پوششی (عامل O) جبران می شود. عامل P قابلیت تغییر مکانی و زمانی بارش را اعمال می نماید که عامل انتقال آلاینده ها می باشند. نتایج با غلظت نیترات در آبخوان کارستی نعل اسبی مورد مقایسه قرار گرفت و مقایسه با این داده ها مزایای روش COP در ارزیابی آسیب پذیری آب های زیر زمینی در کارست را مشخص نمود. نتایج نشان داد که به جز بخش کوچکی از پای دماغه پلانژدار ناودیس نعل اسبی و ارتفاعات که به لحاظ آسیب پذیری در رده های کم و متوسط قرار می گیرند در بقیه مناطق کارست نعل اسبی آسیب پذیری زیاد و خیلی زیاد می باشد.
    کلیدواژگان: آسیب پذیری، روش COP، آلودگی نیترات، آبخوان کارستی، ایذه
  • جهانبخش دانشیان، مریم درخشانی، سیدعلی معلمی صفحات 29-41
    چینه نگاری سکانسی علمی است که به تحلیل حوضه رسوبی و اکتشاف کمک قابل توجهی می نماید. به همین منظور در این تحقیق چینه نگاری سکانسی سازند میشان در برش هندون در شمال غرب بندرعباس مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس مجموعه روزن بران، سن نهشته ها بوردیگالین- لانگین تعیین و سه مجموعه رخساره ای، پهنه جزر و مدی، لاگون و دریای باز تشخیص داده شد. با نگرش ویژه به محتویات فسیلی، 4 سکانس رسوبی رده سوم به همراه 5 مرز سکانسی شناسایی شدند. روند رسوب گذاری زمان بوردیگالین در این برش که با یک TST آغاز شده احتمالا منطبق بر بالا آمدن سطح جهانی آب دریا است. بررسی تغییرات سطح نسبی آب دریا در این حوضه رسوبی حاکی از آن است که با منحنی سطح جهانی آب دریا انطباق خوبی را نشان نمی دهد که احتمالا از دلایل آن می توان به تغییرات تکتونیک محلی در پس خشکی بندرعباس اشاره کرد.
    کلیدواژگان: سازند میشان، بوردیگالین - لانگین، زیست چینه نگاری سکانسی، شمال غرب بندرعباس
  • مینا بویری کناری، ابراهیم راستاد، لیلا کلندر صفحات 42-64
    کانسارهای روی- سرب- (نقره- باریم) حوضه معدنی ایرانکوه اصفهان در توالی آتش فشانی- رسوبی کرتاسه زیرین، در یک محیط کافت پشت کمانی و در مجاورت گسل های نرمال همزمان با رسوب گذاری تشکیل گردیده اند. بر اساس ماهیت کانه زایی سولفیدی، می توان سه رخساره کانسنگ سولفیدی زون تغذیه کننده، توده ای و لایه ای را از یکدیگر متمایز نمود که دارای ارتباط تنگاتنگ با دگرسانی های سیلیسی، دولومیتی و به میزان کمتر سریسیتی هستند. بر اساس مطالعات میکروسکوپی و مطالعات زمین شیمیایی از جمله EPMA و کاتدولومینسانس، دو نوع رخداد دولومیتی شدن ناحیه ای (دیاژنزی) و دولومیتی شدن هیدروترمالی را می توان در حوضه معدنی ایرانکوه از یکدیگر تفکیک نمود. نتایج مطالعات EPMA و میان بارهای سیال حاکی از آن است که دو نوع سیال با دو منشا متفاوت در تشکیل کانسارهای حوضه معدنی ایرانکوه نقش موثر داشته اند: (1) سیالات هیدروترمالی دما بالا (260-85 درجه) که بر اساس مقادیر نسبت های عنصری Th/U واحدهای میزبان
    کانه زایی، ماهیت احیایی داشته و منشا آنها مرتبط با سیالات بین سازندی و سیالات دریایی فرورو می باشد، (2) آب دریایی فرورو که دارای مقادیر پایین از عناصر منگنز و آهن بوده و منجر به دولومیتی شدن ناحیه ای واحدهای آهکی گردیده است. بر اساس نتایج حاصل از مطالعه میان بارهای سیال، سیالات هیدروترمالی در دو محدوده دمایی و شوری قرار می گیرند. سیالات زون تغذیه کننده، دارای دماهای بالا (260-120 درجه) و شوری پایین (3/23-7/8 درصد) هستند که در محل تشکیل رخساره کانسنگ سولفید توده ای و احتمالا به دلیل اختلاط با آب دریایی فرورو، دمای آنها کاهش (180-85 درجه) و شوری آنها افزایش (3/23-8/16) یافته است. با مطالعه داده های زمین شیمیایی از جمله مطالعه میان بارهای سیال و همراهی کانه زایی کم عیار و پرعیار با میان بارهای با دما و شوری مختص به خود و تلفیق آنها با داده های زمین شناسی از جمله جایگاه گسل های نرمال از لحاظ همراهی آنها با کانه زایی سولفیدی پرعیار و کم عیار، می توان زون های پرعیار (رخساره کانسنگ سولفید توده ای با دمای متوسط و شوری بالا) و کم عیار (رخساره زون تغذیه کننده با دمای بالا و شوری پایین) را از یکدیگر تفکیک نمود. بررسی ویژگی های زمین شیمیایی از جمله دما و شوری میان بارهای سیال و رخداد کانه زایی در یک محیط احیایی در تلفیق با مطالعات ساختاری، بافت و ساخت و کانی شناسی و مقایسه آنها با ویژگی های شاخص انواع کانسارهای سرب و روی با میزبان رسوبی نشان می دهد که کانسارهای حوضه معدنی ایرانکوه بیشترین شباهت را با کانسارهای سرب و روی نوع سدکس از نوع جانشینی در زیر کف دریا دارند.
    کلیدواژگان: کافت پشت کمانی کرتاسه زیرین، گسل نرمال همزمان با رسوب گذاری، مطالعات زمین شیمیایی، جانشینی زیرکف دریا، حوضه معدنی ایرانکوه
  • بهنام عباس نژاد، احمد عباس نژاد صفحات 65-77
    این مقاله پدیده نشست زمین در دشت منوجان را مورد بررسی قرار می دهد. این دشت با وسعت حدود 500 کیلومترمربع در محدوده عرض جغرافیایی شمالی 20و ̊27 تا 35 و ̊27 و طول جغرافیایی شرقی 30 و ̊57 تا 40 و ̊50 ، در جنوب استان کرمان قرارگرفته است و در بخش هایی از آن نشست زمین به صورت پیدایش شکاف های نسبتا فراوان تظاهر پیداکرده است. در این مطالعه، ابتدا با انجام بررسی های صحرائی محدوده های دارای شکاف شناسایی و با GPS و کمپاس نقشه برداری شدند. سپس بر اساس شواهد صحرایی و شواهد زمین شناختی، زمین فیزیکی، زمین ریخت شناسی و آب زمین شناسی مشخص شد که نشست زمین به علت متراکم شدن رس هاناشی از افت سطح آب های زیرزمینی صورت گرفته است که خود معلول حفر تعداد زیادی چاه و پمپاژ بیش از حد آب زیرزمینی است. در نهایت، بر اساس این یافته ها نقشه پهنه بندی خطر متشکل از واحدهای پرخطر (دارای شکاف)، با خطر متوسط (مستعد به ایجاد شکاف)، کم خطر (کمتر مستعد به ایجاد شکاف) و بدون خطر ( نا مستعد برای ایجاد شکاف) تهیه گردید. این نقشه مبنای مناسبی برای مقابله با این خطر و کاهش ریسک آن می باشد. لازم است سازه ها در محدوده های پرخطر و خطر متوسط در برابر نشست زمین مقاوم ساخته شوند. البته در صورت جلوگیری از ادامه افت سطح آب های زیرزمینی، ممکن است بتوان جلوی ایجاد شکاف در واحد با خطر متوسط را گرفت. در مجموع، کاربرد مهم نقشه پهنه بندی حاصله در پروژه های عمرانی و کاربری زمین می باشد.
    کلیدواژگان: نشست زمین، منوجان، کفه رسی، مدیریت منابع آب زیرزمینی، شکاف های زیرزمینی، آب از دست دهی رس ها
  • فرخ ناصری کریموند، سید رضا موسوی حرمی صفحات 78-86
    سازند گچساران به عنوان پوش سنگ مخزن نفتی آسماری در حوضه زاگرس محسوب می شود که در مناطق فروافتادگی دزفول- لرستان تا حوضه خلیج فارس گسترش دارد. ضخامت لایه های تشکیل دهنده این بخش به تدریج از قاعده به سمت بالا، کاهش پیدا کرده و عمده لیتولوژی آن شامل انیدریت، مارن های خاکستری و قرمز، نمک و میان لایه های آهکی می باشد. مطالعات پتروگرافی این بخش بافت های نودولار، جانشینی، انترالیتیک، پورفیروبلاستیک، جریانی، اسفرولیتی، لانه زنبوری، چوب کبریتی مشاهده شده است. در مطالعات پتروگرافی 3 کمربند محیط بالای جزر و مدی (Supratidal)، بین جزر و مدی (Intertidal) و لاگون (Lagoon) که همگی مربوط به ناحیه پشت رمپی یک پلاتفرم کربناته می باشند، شناسایی شد. تغییرات عمودی میکروفاسیس ها محیط رسوبگذاری بخش 5 سازند گچساران را یک پهنه وسیع سبخایی لاگونی توصیف می کند. که در هر مرحله پیشروی دریا، مارن ها و کربنات های محیط لاگونی و مادستون های فاقد فسیل پهنه ها ی جزر و مدی تشکیل گردیده اند. سپس افزایش تبخیر سبب ایجاد یک فاز پسروی شده که در نتیجه آن بلورهای انیدریت (ژیپس) در یک محیط سبخایی گسترش یافته اند. پسروی دریا در آخرین مراحل، منجر به شکل گیری یک کفه نمکی شده که لایه های نمکی در آن رسوب نموده اند. اهمیت سازند گچساران پوش سنگ مخازن نفت و گاز و همچنین نقش اساسی آن به عنوان مرز میان سازندهای پرفشار و کم فشار ( نقطه جداره گذاری) سبب شده که این سازند در مطالعات رسوب شناسی و چینه شناسی مورد توجه قرار گیرد.
    کلیدواژگان: میکروفاسیس، لاگون، سبخا، پلاتفرم کربناته
  • کاملیا یزدانفر، مریم آق آتابای، مصطفی رقیمی صفحات 87-95
    یکی از گسترده ترین معیارها برای مطالعه نواحی تغییر تنش حاصل از رخداد یک زمین لرزه، معیار کلمب است. عمق زمین لرزه های زاگرس همواره مورد سوال بوده است. در این پژوهش این مدل برای سه زمین لرزه نسبتا بزرگ زاگرس بکار گرفته شده است. این زمین لرزه ها عبارتند از: زمین لرزه 27 مرداد 1393 ایلام (با بزرگی گشتاوری 2/6)، 20 فروردین 1392 بوشهر (با بزرگی گشتاوری 3/6) و 20 شهریور 1387 قشم (با بزرگی گشتاوری 1/6). در این زمین لرزه ها انطباق بین توزیع مکانی پس لرزه ها و محیط های افزایش تنش حاصل از رخداد شوک اصلی در اعماق مختلف با هم مقایسه شدند. نتیجه کار نشان می دهد که عمق 5 کیلومتر برای زمین لرزه های ایلام و بوشهر و عمق 5/5 کیلومتر برای زمین لرزه ی قشم منطقی به نظر می رسد. در این پژوهش یکی از کاربردهای استفاده از تغییرات تنش کلمب حاصل از رخداد یک زمین لرزه جهت محاسبه پارامترهای زمین لرزه معرفی گردد.
    کلیدواژگان: تغییر تنش کلمب، زمین لرزه های زاگرس، محیط افزایش تنش، توزیع مکانی پس لرزه ها، عمق کانونی
  • ابوالفضل رضایی صفحات 95-104
    آکیوتاردهای درزه دار نه تنها مانع انتقال آلودگی به آبخوان مجاور نمی شوند بلکه می توانند مسیر انتقال نیز باشند. در اینجا نقش آکیوتاردهای درزه دار در انتقال آلودگی به آبخوان های مجاور از طریق مدل های تحلیلی بررسی می شود. معادلات ریاضی انتقال آلاینده برای یک مدل سه لایه آبخوان-آکیوتارد-آبخوان به صورت یک بعدی، افقی در آبخوان و قائم در آکیوتارد، حل شده است. معادلات حاکم در محیط لاپلاس به صورت تحلیلی حل شده سپس از روش عددی de Hoog برای برگرداندن آن ها به محیط واقعی استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که وجود درزه درون آکیوتارد سبب می شود مقدار بیشتری از آلاینده از آبخوان آلوده به آبخوان مجاور منتقل شود، بطوریکه با گذر زمان مقدار آلاینده انتقالی افزایش می یابد که به سبب آن غلظت آلاینده در آبخوان آلوده و نیز درون آکیوتارد تا حد زیادی کاهش می یابد و میزان پیشروی ابر آلودگی در خود آبخوان آلوده کمتر می شود. نتایج حاصله در درک بهتر مکانیسم تاثیر آکیوتاردهای درزه دار در انتقال آلودگی به آبخوان های مجاور مفید است. مهمترین جنبه های کاربردی این مدل (1) فراهم کردن امکان بررسی میزان ایمن بودن آبخوان های عمیق جهت دفن زباله های خطرناک صنعتی و بهداشتی و (2) برآورد میزان نشت آلودگی های حاصل از میدان های نفتی بر آبخوان های مجاور در دراز مدت می باشد.
    کلیدواژگان: انتقال آلودگی، سیستم آبخوان، آکیوتارد، حل نیمه تحلیلی، تبدیل لاپلاس، روش de Hoog