فهرست مطالب

دیابت و متابولیسم ایران - سال سوم شماره 1 (پیاپی 5، سال 1382)

مجله دیابت و متابولیسم ایران
سال سوم شماره 1 (پیاپی 5، سال 1382)

  • ویژه نامه 1، طرح تحقیقاتی مونیکا MM 1383
  • 123 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1382/10/15
  • تعداد عناوین: 13
|
  • سید رضا مجدزاده، باقر لاریجانی صفحه 1
    ناتوانی در ارایه مدل های مداخله ای جامع و کارا برای ارتقای سلامتی جامعه، چالش کنونی پژوهش ها در این زمینه می باشد. عوامل متعددی سبب ساز این نقیصه می شوند که برخی از آنها را با انجام پژوهش های مشارکتی عمل گرا می توان تا حدی مرتفع نمود. پایگاه تحقیقات جمعیت دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران عرصه ای برای بومی سازی شیوه های تحقیق مشارکتی و کاربردی کردن نتایج پژوهش های جمعیتی با گام های اجرایی هدفمند می باشد. مراحل عملی سازی راهبرد ارتقای سلامت (با نام رویکرد برنامه ریزی شده به سلامت مردم) شامل جلب مشارکت مردمی، نیاز سنجی سلامتی، اولویت بندی مشکلات، طراحی مداخله های سلامتی و ارزیابی فعالیت های صورت گرفته است. بخش هایی از این رویکرد که عمدتا مرتبط با نیازسنجی مقوله های مربوط به عوامل موثر و بیماری های غدد و متابولیسم می باشند تاکنون به نتیجه رسیده است. گام بعدی در این حیطه طراحی و اجرای آزمایشی مداخله های مناسب با استفاده از اصول مشارکت و توانمند سازی جامعه می باشد.
    کلیدواژگان: تحقیق مشارکتی، بهره برداری از نتایج پژوهش، تحقیق جمعیتی
  • خندان شاهنده، سید رضا مجدزاده، سید حمید کمالی، فرشاد پورملک، انسیه جمشیدی، صدف قاجاریه سپانلو، رامین حشمت صفحه 5
    مقدمه
    انسان بخشی از ساختار اجتماعی- اقتصادی پیرامون خود می باشد و از محیط متاثر شده و بر آن تاثیر می گذارد. نادیده گرفتن ابعاد محیطی و اجتماعی، منجر به عدم موفقیت برنامه های محیط برنامه های مربوط به سلامت شده و نابرابری را در وضعیت سلامت گروه های مختلف جامعه محسوس تر نموده است. هدف از این مطالعه بررسی ترکیب اجتماعی و اقتصادی شهروندان منطقه 17 شهرداری تهران (تحت پوشش پایگاه تحقیقات جمعیت) به منظور ترسیم تصویر دموگرافیک از جامعه مورد نظر می باشد.
    روش ها
    برای انجام مطالعه از ترکیب دو شیوه کمی و کیفی بهره گرفته شد. مطالعه کمی توصیفی با روش نمونه گیری خوشه ایبر روی 1121 خانوار ساکن در حوزه پایگاه تحقیقات جمعیت دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران انجام شد. برای تهیه مشخصات دموگرافیک جامعه از بخش اطلاعات دموگرافیک پرسشنامه مطالعه جهانی سلامت سازمان بهداشت جهانی استفاده گردید.
    شیوه کیفی استفاده شده برای تهیه پروفایل جامعه، روش تحقیق ارزیابی سریع بر اساس تکنیک تحلیل اجتماعی- اقتصادی و جنسیت بود. ابزار مفاهیم توسعه استفاده شده عبارت بودند از: نقشه اجتماعی و مشاهده و تهیه یادداشت های میدانی و مصاحبه و ملاقات با مردم و افراد کلیدی منطقه. برای اعتبار بخشی به اطلاعات از روش مثلثی استفاده شد. همچنین از ابزار روند تغییرات برای بررسی روند تغییرات اقتصادی، اجتماعی و محیطی و ساختار نهادهای اجتماعی در طی زمان استفاده شد.
    یافته ها
    میانگین سنی خانوار 27.94 سال و متوسط بعد خانوار 4.23 نفر بود. از نظر وضعیت تاهل بیشترین درصد از واحدهای مورد پژوهش از خانوارها (47.5%) ازدواج نکرده بودند. بیشترین درصد افراد (30.7%) تحصیلات متوسطه داشتند. از نظر قومیت بیشتر افراد آذری بوده (57.8%) و از نظر شغل، اکثریت (11.9%) شغل آزاد داشتند. یافته های کیفی نشان داد که ناحیه یک، نبض اقتصادی منطقه می باشد. این امر محدود به اقشار خاصی بوده و بیکاری در حاشیه آن از سوی افراد تحت مطالعه بیش از همه گزارش شد. عمده ترین مسائل اجتماعی منطقه عبارت بودند از: اعتیاد، زیاد بودن جمعیت و شلوغی منطقه، بالا بودن خشونت و...
    نتیجه گیری
    تنوع مسائل اجتماعی و اقتصادی شهروندان منطقه 17 شهرداری، این جامعه را به عنوان یک جامعه با مشکلات اجتماعی و اقتصادی زیاد معرفی می کند. بستر سازی و فراهم آوردن زمینه های مناسب برای شکل گیری مشارکت آحاد مردم در زمینه حل معضلات تاثیر گذار بر سلامت، راهکاری در جهت توسعه پایدار است. حل مشکلات عدیده این منطقه تنها از طریق بخش سلامت قابل حصول نیست و نیازمند همکاری بین بخشی و ایجاد محیط مناسب برای مشارکت مردمی می باشد.
  • صدف قاجاریه سپانلو، خندان شاهنده، سید رضا مجدزاده، سید حمید کمالی، فرشاد پور ملک، انسیه جمشیدی صفحه 11
    مقدمه
    موفقیت نظام سلامت به پوشش و کیفیت خدمات ارایه شده بستگی دارد. پوشش خدمات با میزان بهره مندی مردم از خدمات سنجیده می شود. و یکی از مهمترین شاخص های اندازه گیری کیفیت خدمات، میزان رضایت مردم از خدمات ارایه شده است. در مقاله حاضر میزان بهره مندی و رضایت ساکنین منطقه 17 شهرداری تهران مورد بررسی قرار گرفته است.
    پایگاه تحقیقات جمعیت اقدام به برگزاری یک نظرسنجی در منطقه 17 تهران کرده که به منظور اندازه گیری میزان بهره مندی از خدمات و هزینه های بهداشتی- درمانی انجام شده است.
    روش ها
    نظرسنجی با استفاده از پرسشنامه جهانی سلامت از طریق مراجعه مستقیم به منازل 1121 خانوار ساکن در منطقه مذکور انجام شده است. نمونه گیری به صورت خوشه ایصورت گرفته و روایی و پایایی پرسشنامه در مطالعات قبلی تایید شده است.
    یافته ها
    منطقه 17 تهران دارای متوسط بعد خانوار 4.23، و نسبت بعد خانوار به تعداد اتاق های خانه معادل 1.98 بود. سرانه مخارج خانوار و پوشش و کیفیت بیمه در خانوارهای بزرگ و کوچک تفاوت معنی دار نداشت. سهم مخارج بهداشت و درمان در خانوارهای تحت سرپرستی زنان به طور معنی داری کمتر از خانوارهای تحت حمایت مردان بود. میزان رضایت کلی مردم از خدمات بهداشتی درمانی در 62% از موارد در حد متوسط، کم و خیلی کم بود.
    نتیجه گیری
    گر چه نابرابری در پوشش و کیفیت خدمات ارایه شده در سطح منطقه ناچیز است، کیفیت خدمات در حدی نیست که رضایت مراجعین را جلب کند. اقدامات در جهت ارتقای کیفیت خدمات ضروری به نظر می رسند.
    کلیدواژگان: بهره مندی، هزینه های بهداشت و درمان، رضایت مشتری، نابرابری در سلامت، نظرسنجی
  • مطالعه عوامل خطر بیماری های قلب و عروق در جمعیت تحت پوشش پایگاه تحقیقات جمعیت دانشگاه علوم پزشکی تهران: طراحی آماری و روش نمونه گیری
    رامین حشمت، حسین فخرزاده، رسول پور ابراهیم، معصومه نوری، فرشید علاء الدینی صفحه 21
    بیماری های قلبی- عروقی مسوول حدود نیمی از مرگ ها در کشورهای مختلف به ویژه کشورهای توسعه یافته و حتی کشورهای در حال رشد هستند. مطالعات مختلف بیانگر تفاوت های قابل ملاحظه ای در سطوح ملی، ناحیه ای و نژادی در خطر ابتلا به این بیماری ها می باشند. انتساب این تفاوت ها در میزان های مرگ و میر به تغییرات احتمالی در بروز بیماری، عوامل خطرساز آن و یا سیر طبیعی بیماری نیازمند اطلاعات پایه ای از هر یک از عوامل تعیین کننده بیماری و توزیع آنها در جمعیت است تا بر این اساس راهبردهای لازم جهت پیشگیری و کنترل بیماری اتخاذ گردد.
    مطالعه عوامل خطر بیماری های قلبی- عروقی در جمعیت منطقه 17 شهر تهران به منظور تعیین شیوع عوامل خطر این بیماری ها و با مدل پروژه مونیکای سازمان بهداشت جهانی طراحی و اجرا شد. پروژه مونیکا در بیش از 20 کشور و 35 مرکز به بررسی روند مرگ و میر ناشی از بیماری های قلبی- عروقی و نیز پایش بیماری های عروق کرونر و میزان ارتباط آنها با تغییرات صورت گرفته در عوامل خطر شناخته شده، عادات زندگی روزمره، مراقبت های بهداشتی و عوامل عمده اقتصادی و اجتماعی می پردازد.
    این مقاله به تشریح روش نمونه گیری و طراحی آماری این پروژه به عنوان یکی از مهمترین رویکردهای مطرح شده جهت انتخاب صحیح نمونه ها می پردازد و در طی آن عناوین مختلف بحث شده است، نظیر: چارچوب نمونه گیری، طراحی نمونه گیری و دلایل آن، اندازه های بهینه هر خوشه، حجم نمونه و روش انتخاب نمونه ها در هر خوشه.
    کلیدواژگان: عوامل خطر، بیماری های قلبی، عروقی، نمونه گیری خوشه ای، طراحی آماری
  • حسین فخرزاده، رسول پور ابراهیم، معصومه نوری، رامین حشمت، ابراهیم جوادی، ایمان رحیمی، باقر لاریجانی صفحه 27
    مقدمه
    گسترش شهرنشینی و جایگزین شدن شیوه زندگی همراه با کمی تحرک، رژیم غذایی ناسالم و تنش های محیطی منجر به شیوع عوامل خطرساز قلب و عروق در جوامع شهری شده است. بررسی شیوه زندگی و وضعیت عوامل خطرساز بیماری های قلب و عروق و دیابت از اولویت های پایگاه تحقیقات جمعیتی شهر تهران (منطقه 17) می باشد.
    روش ها
    این مطالعه در ساکنین 25 تا 64 سال پایگاه تحقیقات جمعیتی دانشگاه علوم پزشکی تهران و با الگوی پروژهMONICA سازمان بهداشت جهانی انجام شده است. 1573 نفر از ساکنین منطقه 17 شهر تهران با روش نمونه برداری خوشه اییک مرحله ای مورد بررسی از لحاظ عوامل خطرساز قلب و عروق قرار گرفتند.
    یافته ها
    58.6% مردان و 64% زنان،BMI?25 kg/m2 داشتند. 41.7% مردان و 37.6% زنان دارای فشار خون بالا بودند. 8.9% مردان و 12.2% زنان دیابت داشتند. 34.4% مردان و 44.5% زنان کلسترول تام 200 mg/dl? داشتند. 34.1% مردان و 32.6% زنان تری گلیسرید? 200 داشتند. 37.4% مردان و 4.2% زنان بطور منظم دخانیات مصرف می کردند. در 21% افراد سابقه فامیلی بیماری های قلبی- عروقی در بستگان درجه اول وجود داشت.
    نتیجه گیری
    شیوع فشار خون بالا در این مطالعه زیاد، شیوع اختلالات لیپید خون کمتر و شیوع افزایش وزن/ چاقی و دیابت نیز بالا می باشد. به نظر می رسد جمعیت منطقه عمدتا در معرض حوادث عروقی مغز و پس از آن در معرض بیماری های کرونر هستند. برنامه مداخلات آتی در شیوه های زندگی ساکنین این منطقه باید عمدتا معطوف به این عوامل خطرساز باشد.
    کلیدواژگان: عوامل خطرساز، قلب و عروق، شیوع
  • شیوع فشار خون بالا و عوامل خطرساز همراه در جمعیت شهری 64-25 ساله ساکن پایگاه تحقیقات جمعیتی دانشگاه علوم پزشکی تهران
    حسن فخرزاده، معصومه نوری، رسول پور ابراهیم، سارا قطبی، رامین حشمت، محمدحسن باستان حق صفحه 37
    مقدمه
    بیماری فشار خون بالا، مهمترین عامل خطر قابل کنترل بیماری های قلب و عروق است. مطالعات متعددی بر نقش این بیماری در افزایش مرگ و میر و هزینه های درمانی کشور تاکید کرده اند. این مطالعه به منظور تعیین شیوع بیماری فشار خون بالا در منطقه 17 شهر تهران (پایگاه تحقیقات جمعیتی دانشگاه علوم پزشکی تهران) انجام شده است.
    روش ها
    طی انجام یک مطالعه مقطعی با رعایت دستورالعمل مدون MONICA بر روی 1573 نفر از افراد 64-25 سال ساکن منطقه 17 شهر تهران با روش نمونه برداری خوشه ای، فشار خون افراد با روش استاندارد اندازه گیری شد و اطلاعات مورد نیاز با مراجعه به منزل و تکمیل چک لیست مصاحبه و معاینه از نمونه ها اخذ گردید. به منظور ارزیابی سایر عوامل خطر، نمونه خون در لوله هایVenoject جهت بررسی آزمایشگاهی با رعایت شرایط لازم از افراد گرفته شد.
    یافته ها
    از مجموع 1573 نفر افراد مطالعه شده، 615 نفر مرد و 958 نفر زن بودند. شیوع فشار خون بالا (با معیار فشار خون سیستولیک بیشتر یا مساوی 160 mmHg و یا فشار خون دیاستولی بیشتر یا مساوی 95 mmHg و یا مصرف داروهای پایین آورنده فشار خون) در مردان 29% و در زنان 34.8% بود. فشار خون سیستول و دیاستول با نمایه توده بدنی(BMI) در هر دو جنس ارتباط داشت 52%. (P<0.0001) از مردان و 55.8% از زنان مبتلا به فشار خون بالا چاق (35>BMI≥27) بودند. میانگین فشار خون سیستولی و دیاستولی با مقادیر کلسترول، LDL، TG، HDL و هموسیستیین، ارتباط معنی داری نشان داد.
    نتیجه گیری
    نتایج این بررسی نشان می دهد شیوع فشار خون بالا در منطقه 17 شهر تهران بالاست. به نظر می رسد چاقی مهمترین عامل این افزایش شیوع باشد. سایر عوامل خطر بیماری های قلب و عروق به طور نگران کننده ای از شیوع بالایی در این منطقه برخوردارند.
    کلیدواژگان: فشار خون بالا، شیوع، عوامل خطر
  • ارزیابی شیوع دیابت نوع 2 و اختلال گلوکز ناشتا (IFG) در جمعیت 64-25 ساله ساکن پایگاه تحقیقات جمعیتی دانشگاه علوم پزشکی تهران
    باقر لاریجانی، سروش مرتاض هجری، رسول پور ابراهیم، معصومه نوری، رامین حشمت، پیمان شوشتری زاده، محمدحسن باستان حق صفحه 45
    مقدمه
    دیابت یکی از بیماری های مزمن شایع در جهان است که از دلایل اصلی شیوع رو به افزایش آن تغییر در شیوه زندگی افراد می باشد. در این مطالعه، شیوع دیابت نوع 2 و اختلال گلولز ناشتا(IFG) بر طبق معیارهای انجمن دیابت آمریکا در افراد ساکن منطقه 17 تهران مورد بررسی قرار گرفته است.
    روش ها
    این مطالعه، یک مطالعه مقطعی است که با استفاده از الگوی مطالعه مونیکای سازمان جهانی بهداشت بر روی 1573 نفر در محدوده سنی 64-25 سال در 30 خوشه انتخاب شده در منطقه 17 تهران و با کمک مرکز آمار ایران براساس سرشماری سال 1375 انجام شده است. برای همه نمونه ها پرسشنامه ای حاوی پرسش های دموگرافیک، تاریخچه پزشکی ابتلا به دیابت و فشار خون، مصرف دارو، آگاهی از بیماری و عادات زندگی به طریقه مصاحبه تکمیل شد. قد و وزن و فشار خون به طریقه استاندارد، اندازه گیری شد. قند خون ناشتا با استفاده از روش آنزیمی (پارس آزمون) و دستگاه اتوآنالایزرHitachi 902 اندازه گیری شد. تعریف دیابت براساس معیار انجمن دیابت امریکا صورت گرفت.
    یافته ها
    شیوع خام دیابت و IFG در جمعیت مورد مطالعه به ترتیب 10.9% و 5% و میزان شیوع تطبیق داده شده با سن، بر طبق سرشماری سال 1375، به ترتیب 9.3% و 4.5% برآورد گردید. شیوع دیابت و IFG با افزایش سن افزایش یافت. در همه گروه های سنی شیوع دیابت وIFG در زنان بیشتر از مردان بود. حدود 8.9% از افراد دیابتی، قبل از انجام این مطالعه از بیماری خود بی اطلاع بودند. شیوع دیابت و IFG در افرادی که از نظر سابقه خانوادگی مثبت بودند در مقایسه با افراد بدون سابقه خانوادگی بیشتر بود. افراد مبتلا به دیابت میانگین سنی بالاتری داشتند. میانگین مقادیر نمایه توده بدنی، دور کمر، نسبت دور کمر به باسن و میزان فشار خون سیستولیک و دیاستولیک در این افراد بالاتر بود (p<0.05).
    نتیجه گیری
    افزایش شیوع دیابت با بالا رفتن سن به ویژه در زنان و در افراد با سابقه خانوادگی مثبت دیابت قابل توجه است. این مساله توجه به پیشگیری بیماران از طریق بهبود شیوه زندگی و آموزش را ضروری می سازد.
    کلیدواژگان: دیابت، اختلال گلوکز ناشتا، اضافه وزن، چاقی، نمایه توده بدنی، نسبت دور کمر به دور باسن
  • بررسی توزیع ناهنجاری های چربی خون در جمعیت شهری 64-25 ساله ساکن پایگاه تحقیقات جمعیتی دانشگاه علوم پزشکی تهران
    مجید مبصری، حسین فخرزداه، رسول پور ابراهیم، معصومه نوری، پیمان شوشتری زاده، محمد پژوهی صفحه 53
    مقدمه
    هیپرلیپیدمی یکی از عوامل خطرساز عمده بیماری های قلب و عروق است. این بررسی با هدف تعیین میزان شیوع هیپرلیپیدمی در منطقه 17 شهر تهران انجام شده است.
    روش ها
    در یک مطالعه مقطعی با روش نمونه گیری خوشه ایطبقه بندی شده و با رعایت دستور العمل MONICA بر روی جمعیت 1573 نفری مرد و زن 64-25 ساله منطقه 17 شهر تهران، با مراجعه به نمونه ها اقدام به تکمیل پرسشنامه مصاحبه و معاینه و نمونه گیری خون با رعایت شرایط تعیین شده گردید. معیار مقادیر لیپید بر اساس طبقه بندیNCEP: ATP III طبقه بندی گردید.
    یافته ها
    59% افراد کلسترول مطلوب، 27.1% افراد کلسترول مرزی بالا و 13.9% کلسترول بالا داشتند. هیپر کلسترولمی در زنان شایع تر بود 55%. (P<0.001)افراد کلسترولLDL بهینه (کمتر از 100) داشتند. مقادیرLDL مساوی یا بیش از 160 و 190 میلی گرم بر دسی لیتر به ترتیب در 1.5% و 0.8% افراد به دست آمد. زنان نسبت به مردان مقادیر بالاتری ازLDL داشتند (P<0.001). کلسترولHDL در13.8% افراد پایین بود که در مردان این کاهش شایع تر بود (P<0.001). در 49% افراد تری گلیسرید مطلوب و 33.4% تری گلیسرید مساوی یا بزرگتر از 200 میلی گرم بر دسی لیتر داشتند.
    نتیجه گیری
    شیوع دیس لیپیدمی در منطقه 17 شهر تهران نسبتا بالا ولی کمتر از یافته های دیگر مطالعات کشوری است. واقعیت در برنامه ریزی مداخله های جمعیتی آینده جهت کاستن از تاثیر عوامل خطر قلبی عروقی باید در نظر گرفته شود.
    کلیدواژگان: هیپرلیپیدمی، عوامل خطرساز، شیوع
  • ارزیابی وضعیت چاقی و افزایش وزن و الگوی تغییرات آنها در جمعیت 64-25 ساله ساکن پایگاه تحققات جمعیتی دانشگاه علوم پزشکی تهران
    رامین حشمت، حسین فخرزاده، رسول پور ابراهیم، معصومه نوری، محمد پژوهی صفحه 63
    مقدمه
    چاقی و اضافه وزن به عنوان شایع ترین اختلالات متابولیسم، از بیماری های مهم دهه های اخیر به شمار می روند. چاقی زمینه ساز بسیاری از بیماری های غیر واگیر می باشد، به همین دلیل بار قابل توجهی از بیماری ها و ناتوانی ها را به خود اختصاص می دهد. گسترش شهرنشینی، افزایش درآمد و سرانه دریافت انرژی در کنار کاهش تحرک جسمانی از علل افزایش شیوع چاقی در جوامع در حال توسعه به شمار می روند. این مطالعه با هدف ارزیابی وضعیت چاقی و ازدیاد وزن و الگوی تغییرات آن در بین ساکنین 64- 25 ساله منطقه 17 شهر تهران صورت گرفته است.
    روش ها
    این مطالعه مقطعی در راستای مطالعه عوامل خطر بیماری های قلب و عروق در بین ساکنان 25 تا 64 ساله تحت پوشش پایگاه تحقیقات جمعیت دانشگاه علوم پزشکی تهران با استفاده از الگوی مطالعه مونیکای سازمان جهانی بهداشت اجرا شده است. در مجموع 1573 نفر وارد مطالعه شدند و اطلاعات مربوط به سن، وزن، قد، دور کمر و دور باسن افراد براساس اندازه گیری و تن سنجی جمع آوری گردید. نمایه توده بدنی، اندازه دور کمر و نسبت دور کمر به دور باسن در گروه های مختلف سنی و جنسی مقایسه شد.
    یافته ها
    میانگین نمایه توده بدنی در بین مردان و زنان مورد مطالعه تفاوت آشکاری داشت (به ترتیب: 26.13 kg/m2 و(28.86 kg/m2 همچنین میانگین های دور کمر و نسبت دور کمر: به دور باسن بین مردان و زنان اختلاف واضحی نشان داد (دور کمر 91.70 cm در مقابل89.15 cm؛ و نسبت دور کمر به دور باسن: 0.91 در مقابل 0.85). شیوع چاقی در بین مردان 18.6% و در بین زنان 38.3% بود. زنان میزان افزایش وزن کمتری نسبت به مردان داشتند ولی میزان شیوع دور کمر نامطلوب و نسبت دور کمر به دور باسن نامطلوب در آنها بیش از مردان بود.
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان دهنده شیوع بسیار بالای چاقی در بزرگسالان تهرانی می باشد. شیوع چاقی در زنان نسبت به مردان گاه به بیش از دو برابر می رسد. این امر احتمالا به دلیل تحرک بدنی کم در زنان و سهم بالاتر کربوهیدرات ها بجای پروتئین ها در انرژی دریافتی روزانه و نیز تفاوت های فیزیولوژیک است. برنامه ریزی مناسب و موثر جهت دستیابی به راهکارهایی عملی به منظور ارتقای دانش عمومی و اصلاح شیوه زندگی و نیز بهبود وضعیت تغذیه جامعه موکدا توصیه می شود.
    کلیدواژگان: چاقی، اضافه وزن، چاقی شکمی، نمایه توده بدنی، نسبت دور کمر به دور باسن
  • حسین فخرزاده، پانته آابراهیم پور، معصومه نوری، رسول پور ابراهیم، رامین حشمت، پیمان شوشتری زاده، باقر لاریجانی * صفحه 71
    مقدمه

    سندرم متابولیک شامل مجموعه ای از عوامل شامل چاقی، هیپرتری گلیسریدمی، عدم تحمل گلوگز، فشار خون بالا و اختلالات لیپیدها است. خطر بیماری های قلبی- عروقی در مبتلایان به این سندرم بیشتر از خطر هر عاملی به تنهایی است. با توجه به مرگ و میر بالای ناشی از این بیماری ها و بار عظیم اقتصادی ناشی از آنها، توجه به این عوامل خطرزا از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

    روش ها

    این مطالعه در ساکنین 25 تا 64 ساله پایگاه تحقیقات جمعیتی دانشگاه علوم پزشکی تهران (منطقه 17 تهران) و بر اساس طرحMONICA سازمان بهداشت جهانی انجام شده است. تشخیص سندرم متابولیک بر اساس معیارهایATP III صورت گرفت. پنج عامل دور کمر، HDL-C، قند خون ناشتا، فشار خون و تری گلیسرید به این منظور بررسی شدند.

    یافته ها

    شیوع خام سندرم متابولیک 29.9%و شیوع تطبیق داده شده با سن 27.5% بود. شیوع سندرم متابولیک با افزایش سن در هر دو جنس زیاد می شد. بالاترین شیوع در بین گروه های سنی مختلف، در زنان 64-55 ساله دیده شد. شایع ترین اختلال متابولیک در بین جمعیت، شامل سطوح بالای تری گلیسریدها و فشار خون بالا بود که بیش از نیمی از جمعیت تحت مطالعه را درگیر می ساخت. مبتلایان به سندرم متابولیک از نمایه توده بدنی بالاتری نسبت به سایر جمعیت برخوردار بودند.

    نتیجه گیری

    این مطالعه در مجموع بیانگر شیوع بالای سندرم متابولیک در بین جمعیت مطالعه شده و به ویژه در زنان است. با توجه به ارتباط این سندرم با بروز بیماری های قلبی- عروقی، مبتلایان به این سندرم در اولویت اقدامات مداخله گر جهت پیشگیری از بیماری های عروق کرونر قرار می گیرند. در این راستا از عوامل مختلفی نظیر بهبود رژیم غذایی، تغییر شیوه زندگی و نیز افزایش فعالیت بدنی می توان سود جست.

    کلیدواژگان: سندرم متابولیک، عوامل خطر، بیماری های قلبی عروقی، شیوع
  • شیما جزایری، معصومه نوری، رسول پور ابراهیم، حسین فخرزاده، باقر لاریجانی صفحه 81
    مقدمه
    دانش تغذیه روز به روز اهمیت بیشتری در ارتقای سلامتی و پیشگیری از بیماری ها پیدا می کند. برای برنامه ریزی در جهت بهبود وضع تغذیه، داشتن اطلاعاتی از وضعیت موجود مورد نیاز است. هدف از مطالعه حاضر، تعیین الگوی دریافت غذا و مواد مغذی در ساکنین محدوده پایگاه تحقیقات جمعیتی دانشگاه علوم پزشکی تهران است که علاوه بر این که داده های پایه ای را فراهم می کند، می تواند در آینده برای مقایسه و تعیین روند مصرف و اندازه گیری تغییرات در الگوی مصرف در طول زمان بکار رود و با شناسایی مشکلات تغذیه ای در برنامه ریزی های بهداشتی و تغذیه ای این منطقه نیز کاربرد داشته باشد.
    روش ها
    مطالعه از نوع مقطعی است. 310 زن و 185 مرد 20-60 ساله منطقه 17 تهران، با نمونه گیری خوشه ایتصادفی انتخاب شدند. در مرحله بعد الگوی مصرف افراد، بر اساس یاد آمد 24 ساعته خوراک در دو روز غیر متوالی تعیین شد. در مراجعه اول پس از دادن توضیح مختصری در موارد اهداف طرح، پرسشنامه مشخصات فردی و یاد آمد 24 ساعته خوراک تکمیل و اندازه گیری قد و وزن انجام شد. در مراجعه دوم پرسشنامه یاد آمد 24 ساعته خوراک مجددا تکمیل شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزارهایDorosti Food Processor (نرم افزار تغذیه ای حاوی جداول ترکیبات غذایی موجود در N3،FP و جدول ترکیبات غذاهای ایرانی) وDiet Analysis plus (نرم افزار تغذیه ای) وSPSS انجام گرفت.
    یافته ها
    میانگین و انحراف معیار دریافت روزانه انرژی، پروتئین، کربوهیدرات، چربی، چربی اشباع، کلسترول، ویتامین های A، B2، B6،B12 و اسید فولیک، روی، آهن و کلسیم، به ترتیب، بدین قرار بود: در مردان 336±2902 کالری، 15±88 گرم، 69±461 گرم، 19 ±80 گرم، 7±27 گرم، 112±272 میلی گرم، 319±943 میکروگرم RE، 1.2±0.35 میلی گرم، 0.37±1.2 میلی گرم، 2.67±2.9 میکروگرم، 73.7±294 میکروگرم، 2.25±10.48 میلی گرم، 5.81±28.9 میلی گرم و 123±537 میلی گرم، و در زنان 234± 2226 کالری، 11±66 گرم، 41±344 گرم، 14±70 گرم، 6±22 گرم، 85±205 میلی گرم، 291±882 میکروگرم RE، 0.88±0.22 میلی گرم، 0.24±1.14 میلی گرم، 2.07±2.2 میکروگرم، 60.7±270 میکروگرم، 1.62±8.65 میلی گرم، 4.27±22.66 میلی گرم و 113±433 میلی گرم. میانگین و انحراف معیار تعداد سروینگ های دریافتی در روز از گروه های «نان و غلات»، «میوه»، «سبزی»، «شیر و لبنیات»، «گوشت و حبوبات» (گروه های اصلی هرم غذایی) به ترتیب در مردان 3.80±12.74، 1.44±1.52، 2.74±4.30، 0.72±0.97 و 0.98±0.90، و در زنان 3.3±9.8، 2.06±0.87، 2.4±0.88، 0.60±0.82 و 0.84±0.86 بود. 38% مردان و 23% زنان، دریافت کلسترول مساوی و یا بیشتر از 300 میلی گرم کلسترول در روز داشتند. 43% از مردان و 35% زنان تحت مطالعه، بیشتر از 75 گرم در روز چربی دریافت می کردند.
    نتیجه گیری
    این نتایج نشان می دهد که جامعه مورد بررسی، در حالی که از نظر دریافت بیشتر ریزمغذی ها، دچار کمبود است، از نظر میزان چربی و کلسترول دچار اضافه دریافت است. این وضعیت گویای این است که جامعه مورد نظر در حال گذر تغذیه ای است. پیشنهاد می شود مطالعات گسترده تری جهت شناسایی مشکلات تغذیه ای (کمبود و فزونی دریافت مواد مغذی و عوامل خطر تغذیه ای مرتبط با بیماری های مزمن) در منطقه 17 تهران صورت گیرد و در صورت لزوم، تدابیر مناسب در برنامه ریزی های بهداشتی و تغذیه ای اتخاذ و مداخلات لازم (غنی کردن مواد غذایی و آموزش جهت اصلاح الگوی رژیم غذایی) انجام شود.
  • معصومه نوری، فاطمه عدیلی، رسول پور ابراهیم، رامین حشمت، حسن فخرزاده صفحه 91
    مقدمه
    امروزه مصرف سیگار به عنوان یکی از عوامل خطر بزرگ در بروز بیماری های قلبی و عروقی و مهمترین علت مرگ و میر حوادث قلبی- عروقی شناخته شده است. این مساله در جوامع در حال توسعه مانند ایران بسیار حایز اهمیت می باشد که این مطالعه به همین منظور صورت گرفت.
    روش ها
    در این پژوهش 1573 نفر از ساکنین منطقه 17 تحت پوشش پایگاه تحقیقات جمعیتی شهر تهران به صورت مقطعی مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات این مطالعه از طریق پرسشنامه استانداردMONICA، WHO که شامل مشخصات دموگرافیک و اطلاعاتی مربوط به استعمال سیگار در افراد تحت مطالعه بود، توسط پرسشگران آموزش دیده و همچنین نمونه خون ناشتای افراد جهت تعیین بعضی از عوامل خونی صورت گرفت. داده های حاصل از آن با نرم افزارSPSS ویراست 11.5 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    براساس نتایج این مطالعه 37.4 درصد از مردان و 4.2 درصد از زنان سیگار استعمال می کردند. بین مصرف سیگار و میزان هوموسیستیین خون، اسید فولیک، کلسترول، چربی های خون (LDL، HDL)، اسید اوریک، فشار خون بالا وBMI ارتباط معنی دار آماری وجود داشت (P<0.05). در حالی که بین سیگار کشیدن با میزان ویتامین B12،TG ارتباط معنی دار آماری یافت نشد.
    نتیجه گیری
    جنس مذکر، سن پایین، تجرد و سطح تحصیلات پایین با سیگاری شدن ارتباط دارد، که به نظر می رسد نقش آموزش در سطوح مختلف جامعه به ویژه در سطح خانواده ها در جهت پیشگیری از سیگار کشیدن به عنوان یک عامل مهم در بروز بیماری های قلبی و عروقی موثر می باشد.
    کلیدواژگان: سیگار، الگوی مصرف، عوامل خطر، بیماری های قلبی و عروقی
  • بررسی سطح هزموسیستیین تام، فولات و ویتامین B12 در جمعیت شهری 64-25 ساله ساکن پایگاه تحقیقات جمعیتی دانشگاه علوم پزشکی تهران
    حسین فخرزاده، سارا قطبی، رسول پور ابراهیم، معصومه نوری، رامین حشمت، علیرضا شمایی، باقر لاریجانی صفحه 99
    مقدمه
    هوموسیستیین به عنوان یک عامل خطرزای مستقل بیماری های قلب و عروق شناخته شده است. میزان مقادیر هوموسیستیین تام پلاسما، یک شاخص حساس در تشخیص موارد کمبود اسید فولیک و ویتامین B12 محسوب می گردد. فولات و ویتامین B12 دارای یک اثر محافظتی بر روی بیماری های قلبی- عروقی هستند. مطالعه حاضر اولین پژوهشی است که به توصیف مقادیر هوموسیستیین، اسید فولیک و ویتامین B12 در 1214 ایرانی سالم می پردازد.
    روش ها
    این بررسی طی انجام یک مطالعه مقطعی در قالب «مطالعه هوموسیستیین تهران» در چارچوب مطالعه عوامل خطر بیماری های قلبی- عروقی، با رعایت دستورالعمل مدونMONICA بر روی 1573 فرد 64-25 ساله ساکن منطقه 17 شهر تهران (پایگاه تحقیقاتی دانشگاه علوم پزشکی تهران) با روش نمونه گیری خوشه ای، به منظور تعیین مقادیر هوموسیستیین، اسید فولیک و ویتامین B12 پلاسمایی با مراجعه به منازل، تکمیل پرسشنامه، مصاحبه، معاینه و خونگیری از نمونه ها انجام شد. نمونه های خون در لوله هایVenoject جمع آوری شده، مورد بررسی آزمایشگاهی با رعایت شرایط لازم قرار گرفتند.
    یافته ها
    در مجموع، 1214 فرد از نظر متغیرهای مذکور مورد مطالعه قرار گرفتند، 428 نفر (35.3%) مذکر و 786 نفر (64.7%) مونث بودند. شیوع هیپرهوموسیستیینمی در مردان و زنان به ترتیب 96.4% و 83.3% محاسبه گردید که اختلاف معنی داری را نشان می دهد (P<0.0001). میانگین غلظت هوموسیستیین در هر دو جنس (مردان 19.02±1.46? mol/l، زنان 14.05±1.45? mol/l و (P<0.004 با افزایش سن افزایش نشان می داد. تعداد 527 نفر (98.9%) از مردان و 833 نفر (98.0%) از زنان دچار کمبود اسید فولیک و تعداد 161 نفر مرد (30.1%) و 232 نفر زن (27.2%) با کمبود ویتامین B12 مواجه شدند.
    نتیجه گیری
    در بررسی انجام شده، شیوع هیپرهوموسیستیینمی تام و کمبود اسید فولیک و ویتامین B12 نسبت به سایر جوامع به طور قابل توجهی بالاست. اجرای مداخلات پیشگیرانه از طریق غنی سازی مواد غذایی با اسید فولیک ضروری به نظر می رسد.
    کلیدواژگان: هوموسیستیین، اسید فولیک، ویتامین B12، بیماری های قلب و عروق، سن، جنس
|
  • Sr Majdzadeh *, B. Larijani Page 1
    The current challenge in health services research is disability to present comprehensive and effective intervention plans for community health promotion. There are numerous reasons in this regard, some of which can be overcome through performance-based participatory research methods. The Population Research Center (PRC) in Tehran University of Medical Sciences (TUMS) provides the necessary ground: 1) to innovate original methods in participatory research that are compatible with our native culture, and 2) to make the results of the population research applicable to the whole society through target-based executive steps. The steps to implement health promotion (known as Planned Approach To Community Health) include: acquirement of people’s participation, health needs assessment, priority setting for health problems, designing health interventions, and evaluation of the activities. Those parts of this approach, which are mainly concerned with needs assessment in the area of endocrinology and the causal factors of related diseases, have been accomplished. The next step in this field is to plan appropriate intervention projects and to put them into practice through the principles of community participation and community empowerment.
    Keywords: Participatory research, Implementation of research results, Population research
  • Kh Shahandeh *, Sr Majdzadeh, Sh Kamali, F. Pourmalek, E. Jamshidi, S. Ghajarieh Sepanlou, R. Heshmat Page 5
    Introduction
    The human being is part of its surrounding socio-economic framework. He is affected by the environment and actively affects it. Ignoring the socio-economic dimensions of health leads to the failure of health promotion programs and widens the inequity in the health status of different groups in the society. The aim of this study is to identify the socio-economic and demographic status of the inhabitants in 17th zone of Tehran.
    Methods
    A combination of qualitative and quantitative approaches was used in this study. A crosssectional descriptive study was carried out in population research Center of Tehran University of Medical Sciences (TUMS) with a sample containing 1121 households. They were chosen by random cluster sampling. Data was gathered using the World Health Survey questionnaire of WHO. Construct validity, and test-retest reliability and internal consistency of the questionnaires were already approved. The SEAGA tools, which are classified as Rapid Appraisal (RA) methods were used to complete the community profile. Techniques such as direct observation, Semi-structured interview with key informants, field notes, social map, and trend line were devised to identify community profile. The method of triangulation was used to validate the data.
    Results
    Data analysis showed means of age was 27/9 years. The average size of the household was 4.23. 47.5% of the respondents were unmarried. The Majority of participants (30/7%) have been qualified at high school level. The dominant ethnic group was Azari (57/8%). All of them were Moslems. The majority are self-employed (11/9%). The qualitative studies showed that district one is the economic core of the area. Economical heterogeneity in three districts of 17th zone was evident. Social problems were reported as unemployment, drug abuse, violence and aggressive behavior and so on.
    Conclusion
    The variety of socio-economic problems among inhabitants in 17th zone of Tehran represents this area as a problematic community. Capacity building and providing proper background for community participation in solving its own health problems can be an effective approach towards sustainable development. Total reliance on the health sector to solve the numerous problems of this area will not be successful as inter-sectoral collaboration and community participation are mandatory requirements of this process
    Keywords: Socio economic determinants, SEAGA (Socio, economic, Gender Analysis), Rapid Appraisal (RA), World Health Survey
  • S. Ghajarieh Sepanlou *, Sr Majdzadeh, Sh Kamali, F. Pourmalek, E. Jamshidi, Kh Shahandeh Page 11
    Introduction
    The success of a health system depends on the accessibility and the quality of health services it provides. One major indicator of service quality is peoples satisfaction from the service. In this article, healthcare availability and satisfaction of people in 17th zone of Tehran is investigated.
    Methods
    Population Research Center has performed a survey in 17th zone of Tehran to investigate people s access to health services and healthcare costs. This face- to-face survey is based on the standard questionnaire of World Health Survey. 1121 households were chosen through cluster sampling. The validity and reliability of the questionnaire are confirmed in previous studies.
    Results
    The average size of the households is 4.23 and its ratio to the number of rooms in the households is 1.98. Expenses per capita and the insurance coverage and quality have no significant difference in large and small households. The share of health expenditures is significantly smaller in households with a female guardian than those with male guardians. People s overall satisfaction from health services is mediocre, little or very little in 62% of the cases.
    Conclusion
    Although the level of inequity in coverage and quality of health services is small over the area, the overall health care quality is not enough for customer s satisfaction. Initiatives to improve the quality of health services seem mandatory.
    Keywords: Healthcare utilization, Health expenditures, Customer satisfaction, Inequity in health, survey
  • CARDIOVASCULAR RISK FACTORS STUDY IN THE INHABITANTS OF TEHRAN UNIVERSITY OF MEDICAL SCIENCES POPULATION LAB: STATISTICAL DESIGN AND SAMPLING
    R. Heshmat, H. Fakhrzadeh, R. Pour, Ebrahim, M. Nouri, F. Alaeddini Page 21
    Cardiovascular disorders are responsible of nearly fifty percent of deaths in industrial and developing countries. However numerous studies have revealed considerable differences in distribution of cardiovascular risk factors at the national, regional and ethnic levels. There is a necessity to elucidate the status of all recognized risk factors in any population to attribute these differences in the incidence of cardiovascular events to the changes in some risk factors or natural history of the disease in that society. The study of cardiovascular risk factors in the 17th zone of Tehran is performed according to the model of MONICA project of WHO. In this project the trend of cardiovascular events and their association with changes in risk factors is monitored in more than twenty countries and 35 centers. In this article we describe some aspects of the statistical design and sampling procedure of our aformentioned study such as sampling framework, sampling methods and its rationale, best size of clusters, sample size and sample selection in each cluster.
    Keywords: Cluster Sampling, Statistical design
  • H. Fakhrazadeh *, R. Pour, Ebrahim, M. Nouri, R. Heshmat, E. Javadi, I. Rahimi, B. Larijani Page 27
    Introduction
    Urbanization, establishment of sedentary life style and unhealthy diet in association with environmental stress has led the cardiovascular risk factors to prevail in the metropolitan city of Tehran. Survey of lifestyle related cardiovascular risk factors is one of the priorities of Tehran university population laboratory in the 17th zone of Tehran.
    Methods
    1573 inhabitants of 17th zone of Tehran were recruited by one stage cluster random sampling according to the model of WHO MONICA project.
    Results
    58.6% of men and 64% of women had BMI ≥ 25 kg/m2. 41.7% of men and 37.6% of women had hypertension. 8.9% of men and 12.2% of women had diabetes. 34.4% of men and 44.6% of women had total cholesterol ≥ 200 mg/dl. 34.1% of men and 32.6% of women had triglyceride ≥ 200 mg/dl. 34.7% of men and 4.2% of women were regular smokers. 21% of participants had positive family history of cardiovascular disorders.
    Conclusion
    The prevalence of hypertension in this region is high, that of dyslipidemia relatively lower than the other studies performed in Iran. The prevalence of Diabetes and overweight /obesity is high and comparable to other Iranian studies. It seems that the population of this zone is at high risk for stroke and then coronary heart disease. This fact must be considered in the future interventional programs to control cardiovascular risk factors in the region.
    Keywords: Cardiovascular, Prevalence
  • PREVALENCE OF HYPERTENSION AND CORRELATED RISK FACTORS AMONG 25-64 AGED INHABITANTS OF TEHRAN UNIVERSITY OF MEDICAL SCIENCES POPULATION LAB REGION
    H. Fakhrzadeh, M. Nouri, R. Pour, Ebrahim *, S. Ghotbi, R. Heshmat, Mh Bastanhagh Page 37
    Introduction
    Hypertension is the most important modifiable cardiovascular risk factor. Hypertension is the leading global risk factor for mortality and as the third leading risk factor for cardiovascular disease burden. This survey has been conducted to determine the prevalence of hypertension among the inhabitants of 25-64 aged in 17th zone of Tehran, selected as Population Lab Region.
    Methods
    In a population-based cross-sectional survey conducted based on MONICA/WHO project, blood pressure measured with standard sphygmomanometer in sitting position after 10 minutes of resting in 1573 people. Blood samples collected in Venoject tubes for laboratory evaluation. Analysis was performed using the more conservative threshold of SBP ≥ 160 mm Hg and/or DBP≥ 95 mm Hg according to the criteria of the World Health Organization (WHO).
    Results
    A total of 1573 persons (615 men and 958 women) were evaluated. Hypertension prevalence (SBP≥160 or DBP≥95 or using antihypertensive drugs) was 29% in men and 34.8 in women. There was a significant correlation between systolic and diastolic blood pressure and BMI (p<0/0001). 58% of men and 55.8% of women with hypertension were obese (35>BMI>27).The mean of systolic and diastolic blood pressure had meaningful correlation with cholesterol, LDL, HDL, TG and homocysteine.
    Conclusion
    These results revealed that the prevalence of hypertension among this population was greater than supposed. The hypertension trend from 1992 is rising. Obesity is one of the most important associated risk factors of hypertension. High prevalence of other cardiovascular risk factors is a matter of concern to this population.
  • EVALUATION OF OBESITY AND OVERWEIGHT AND THEIR CHANGES PATTERN AMONG 25-64 AGED INHABITANTS OF TEHRAN UNIVERSITY OF MEDICAL SCIENCES POPULATION LAB REGION
    R. Heshmat, H. Fakhrzadeh *, R. Pour, Ebrahim, M. Nouri, M. Pajouhi Page 63
    Background
    Obesity and overweight, as the most common metabolic disorders, are great health problem during recent decades. Obesity takes a role as independent or concordant risk factor for many diseases. So, it has a considerable share in burden of morbidities and mortalities. Urbanization and its consequences in increasing of incomes and per capita energy uptake, besides the notable reduction in physical activities are the main causes of increased rates of obesity in developing countries. This survey has been conducted to evaluate the obesity and overweight status and their pattern among the inhabitants of 25-64 aged in 17th zone of Tehran, selected as Population Lab region.
    Methods
    This study is a part of the Cardiovascular Risk Factors Survey in the Population Lab region. This survey has been designed and conducted based on MONICA/WHO project. A total of 1573 people have been recruited and assessed on age, weight, height, waist and hip circumferences. Body mass index (BMI), waist circumference (WC) and waist-to-hip ratio (WHR) were determined for comparing between groups.
    Results
    There was a significant difference in mean BMI between two sexes (26.13 kg/m2 in men vs. 28.86 kg/m2 in women). As well, WC and WHR were diverse between men and women (WC: 91.70 cm vs. 89.15 cm; WHR: 0.91 vs. 0.85, respectively). Obesity prevalence was 18.6% among men and 38.3% among women. Prevalence of high WC and abnormal WHR were higher among women than men.
    Conclusion
    These results revealed that prevalence of obesity among adults was very high. The prevalence in women was more than two times than in men. This finding may be in part because of little physical activity and high proportions of carbohydrates intake instead of protein in daily energy uptake and also because of physiological differences among women. Proper and effective planning to achieve applied strategies for improving the social knowledge and awareness and also improving the life style and nutrition status of the people is highly necessiated.
    Keywords: Overweight, Visceral Obesity
  • H. Fakhrzadeh, P. Ebrahim Pour *, M. Nouri, R. Pourebrahim, R. Heshmat, P. Shoushtarizadeh, B. Larijani Page 71
    Introduction

    Metabolic syndrome includes obesity, hypertriglyceridemia, glucose intolerance, hypertension and lipid profile abnormalities. The risk of cardiovascular diseases with this syndrome is higher than every components alone. In view of its burden and high mortality rate, this syndrome should be noted.

    Methods

    The 25-64 aged individuals in 17th zone of Tehran were studied. It was designed according to the WHO MONICA (Multinational Monitoring of Trends and Determinants in Cardiovascular Disease) project using the ATP III criteria. The parameters have been used for the risk analysis were Waist Circumference (WC), fasting serum triglycerides (TG), high density lipoprotein-cholesterol (HDL-C), blood pressure (BP) and fasting plasma glucose (FPG).

    Results

    The crude prevalence rate of the metabolic syndrome was 29.9% and the age-adjusted prevalence was 27.5%. The prevalence increased with age. The highest prevalence among different age-groups was seen in women aged 55-64 years. In the whole population, the most metabolic abnormalities were hypertriglyceridemia and hypertension that were present in more than half of the population. The people with metabolic syndrome had higher BMI than rest.

    Conclusion

    Results demonstrate high metabolic syndrome rate among target population specially in women. In view. of correlation between metabolic syndrome and cardiovascular disease, it must be the priority of interventional preventive measures. Improving the diet, changing the lifestyle and increasing physical activity can be helpful.

    Keywords: metabolic syndrome
  • Sh Jazayeri *, M. Nouri, R. Pourebrahim, H. Fakhrzadeh, B. Larijani Page 81
    Introduction
    Nutrition plays an important role in the protection and promotion of health. To plan and implement programs aiming at improving community nutritional status, a knowledge of the existing situation is essential. The aim of this cross-sectional study was to determine food and nutrient intakes of the inhabitants in Tehran University of Medical Sciences population laboratory.
    Methods
    In a sample of 310 women and 185 men, selected by clustered random sampling, food intake was determined using the 24-hour dietary recall (on two non-consecutive days). Weights and heights were also measured on the first visit. For analysis of data, Dorosti Food Processor, Diet Analysis plus and SPSS software were used.
    Results
    The average (mean ± SD) intakes of energy, protein, carbohydrate, total fat, saturated fat, cholesterol, vitamin A, B2, B6, B12, folic acid, zinc, iron, and calcium were 2902±336cal, 88±15gr, 461±69gr, 80±19gr, 27±7gr, 272±112mg, 943±319µgr RE, 1.2±.35mgr, 1.2±. 37mg, 2.9±2.67µgr, 294±73.7µgr, 10.48± 2.25mg, 28.90±5.81mg, and 537±123mg in men, and 2226±234cal, 66±11gr, 344±41gr, 70±14gr, 22±6gr, 205±85mgr, 882±291µgr RE,. 88±.22mg, 1.14±. 24mg, 2.2±2.07µgr, 270±60.7µgr, 8.65±1.62mg, 22.66±4.27mg, and 433±113mg in women, respectively. The average (mean +SD) daily numbers of servings of the food guide pyramid main groups, namely, grains, fruits, vegetables, dairy, and meat were 12.74±3.80, 1.52±1.44, 4.30±2.74,. 97±.72, and. 9±.98 in men, and 9.8±3.3, 2.87±2.06, 2.88±2.40,. 82±.60, and. 86±.84 in women, respectively. Most of these intakes are under current recommendations. Thirty eight percent of the men and 23% of the women had a daily cholesterol intake of at least 300 mg. In addition, the proportions of the men and women with a daily total fat intake of at least 75 gram was 43% and 35%, respectively.
    Conclusion
    The findings show that while the intake of most micronutrients is lower than respective RDAs, the intake of fat and cholesterol are higher than the current recommendations. This indicates that the community is undergoing nutrition transition. It is recommended that further studies be conducted to identify more comprehensively nutritional problems of the community in question, so that appropriate programs can be prepared and implemented.
    Keywords: Nutrient intake, Food guide pyramid, Nutrition transition
  • M. Nouri, F. Adili *, R. Pouebrahim, R. Heshmat, H. Fakhrzadeh Page 91
    Introduction
    Cigarette smoking is a major modifiable risk factor for cardiovascular disease and it has been identified as the single most important cause of cardiovascular accident related deaths in most countries.
    Methods
    1573 people who lives in 17th zone of Tehran (Population Research Center of Tehran University of Medical Sciences) were investigated by a cross- sectional study. A group of trained persons collected data by the standard questionnaire that contained demographic and smoking status characteristics. Furthermore the fasting blood samples were taken for more evaluation. Data were analyzed with SPSS software.
    Results
    According to this study 37/4% of men and 4/2% of women were smoker. There were relationship between cigarette smoking and serum level of homocysteine, Folic Acid, cholesterol, LDL, HDL, Uric Acid, hypertension and BMI (P<0/05). But it was no significant with vitamin B12 and TG statistically.
    Conclusion
    There were relationship between cigarette smoking and male gender, age, unmarried status and the level of education. So public education should be accomplished in society specially among families for prevention of cardiovascular risk factors.
    Keywords: Cigarette, Pattern, Cardiovascular Diseases
  • EVALUATION OF TOTAL PLASMA HOMOCYSTEINE, FOLIC ACID AND VITAMIN B12 IN 25-64 AGED INHABITANTS OF TEHRAN UNIVERSITY OF MEDICAL SCIENCES POPULATION LAB REGION
    H. Fakhrzadeh *, S. Ghotbi, R. Pour, Ebrahim, M. Nouri, R. Heshmat, A. Shafaee, B. Larijani Page 99
    Introduction
    Elevated plasma total homocysteine is an independent risk factor for cardiovascular disease and a sensitive marker of vitamin B12 and folate insufficiency. Folate and vitamin B12 have a protective effect on cardiovascular disease. This effect may be partly explained by mechanisms independent of homocysteine. This survey is the first population based study to evaluate the plasma total homocysteine, folic acid and vitamin B12 in 1214 healthy Iranian persons.
    Methods
    This study which was a part of the Cardiovascular Risk Factors Survey in the Population Lab region, has been designed and conducted based on MONICA/WHO project. A total of 1214 people have been recruited and assessed on serum homocysteine, folic acid and vitamin B12 with interview, questionnaires, examination and blood sampling. Blood samples were gathered in Venoject tubes and analyzed according to standard methods.
    Results
    The variables were assessed in 1214 participants include 428 men (35.3%) and 786 women (64.7%). Prevalence of hyperhomocysteinemia was 96.4% in men and 83.3% in women (p<0.0001). Geometric mean of serum homocysteine was 19.02 ± 1.46 µmol/l in men and 14.05± 1.45 µmol/l in women (p<0.004) and increased with age. Folic acid deficiency was seen in 527 (98.9%)men and 833 women (98.0%). 161 (30.1%)men and 232(27.2%) women had vitamin B12 deficiency.
    Conclusion
    These results revealed that the prevalence of hyperhomocysteinemia, folic acid and vitamin B12 deficiency was higher than other communities considerably. Preventive interventions as food fortification with folic acid is necessary.
    Keywords: Homocysteine, Folic acid, Vitamin B12, Age, Sex