فهرست مطالب

فصلنامه تحقیقات مدلسازی اقتصادی
سال هشتم شماره 29 (پاییز 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/10/09
  • تعداد عناوین: 7
|
  • نفیسه بهرادمهر، محسن مهرآرا، محمد مزرعتی، هادی دادآفرید صفحات 7-35
    در این مقاله، وجود پاداش ریسک(تفاوت بین قیمت آتی ها و قیمت نقدی مورد انتظار) در بازار آتی های نفت خام آمریکا طی دوره 1989:01 تا 2012:11 بررسی شده است و پس از آن تغییرپذیر بودن پاداش ریسک در طول زمان توضیح داده است. همچنین با استفاده از مدل های خودرگرسیون برداری بیزین(BVAR) و خودرگرسیون برداری(VAR)، پاداش ریسک در افق های زمانی مختلف در بازار آتی های نفت خام آمریکا پیش بینی می شود. نتایج تحقیق نشان می دهد که در سطح معناداری 10 درصد در تمامی افق های زمانی (یک ماهه، دو ماهه، سه ماهه و چهار ماهه) وجود پاداش ریسک در بازار آتی های نفت خام آمریکا تایید می شود و از طرفی دیگر، با توجه به مقایسه RMSEمدل های مختلف BVAR و VAR، بهتر بودن پیش بینی های پاداش ریسک توسط مدل های BVAR نسبت به مدل های VAR تایید می شود.
    کلیدواژگان: قیمت نقدی مورد انتظار، قیمت آتی هاٰ، پاداش ریسک، نفت خام آمریکا (WTI)، مدل BVAR
  • موسی خوشکلام خسروشاهی صفحات 37-72
    علاوه بر سیاست‏های قیمتی، سیاست‏های غیرقیمتی همانند بهبود کارایی در مصرف حامل‏های انرژی می‏توانند نقش موثری در کاهش مقدار مصرف انرژی و افزایش استفاده بهینه از انرژی در کشور داشته باشند. طبق ادبیات اقتصاد انرژی، بهبود کارایی در مصرف انرژی توام با اثرات بازگشتی هستند که در آن عایدی های انتظاری ناشی از بهبود در کارایی مصرف انرژی تا حدودی خنثی می شوند. هدف مقاله ارزیابی آثار اقتصادی ناشی از بهبود کارایی در مصرف حامل‏های انرژی (بنزین، گازوئیل و برق) به عنوان سیاستی غیرقیمتی است. برای این منظور از مدل تعادل عمومی قابل محاسبه مبتنی بر ماتریس حسابداری احتماعی استفاده شده است. نتایج نشان می‏دهد بهبود 10 درصد در کارایی مصرف حامل‏های انرژی باعث می‏شود تا بیشترین اثرات بازگشتی (مربوط به بنزین) در بخش حمل‏ونقل با 8/29 درصد، بیشترین اثرات بازگشتی (مربوط به گازوئیل) در بخش حمل‏ونقل با 7/24 درصد و بیشترین اثرات بازگشتی (مربوط به برق) در بخش سایر خدمات با 5/24 درصد رخ دهد. اثرات بازگشتی مربوط به بخش خانوار نیز در مورد بنزین، گازوئیل و برق به ترتیب برابر با 1/23، 8/17 و 9/27 درصد می‏باشند. همچنین بهبود 10 درصد در کارایی مصرف حامل های انرژی باعث می‏شود تا بیشترین افزایش در سطح تولید بخش‏های اقتصادی مربوط به بنزین، گازوئیل و برق به ترتیب در بخش‏های «حمل‏ونقل»، «حمل‏ونقل» و «سایر خدمات» با 62/0، 51/0 و 32/0 درصد باشند. علاوه بر این، بهبود 10 درصد در کارایی مصرف بنزین، گازوئیل و برق باعث می‏شود تا تولید ناخالص داخلی به ترتیب معادل 17/0، 15/0 و 11/0 درصد با افزایش همراه باشد.
    کلیدواژگان: حامل های انرژی، کارایی مصرف و مدل تعادل عمومی قابل محاسبه
  • مولود رحمانیانی، رضا طالبلو صفحات 73-98
    سطح نامتقارن بودن اطلاعات در بازارهای مالی به دلیل تاثیر آن در تشکیل بازار، سطح قیمت ها و تعامل آن با ریسک سرمایه گذاری از اهمیت بسیاری برخوردار می باشد. همچنین تعیین قوانین بهینه از سوی سیاست گذاران و تعیین استراتژی معاملاتی از سوی سرمایه گذاران با در نظر گرفتن میزان تقارن اطلاعات در بازار صورت می گیرد. در ادبیات مالی برای اندازه گیری میزان نامتقارن بودن اطلاعات در بازار معیارهای متعددی مطرح شده است که اغلب آنها بر گستره خرید-فروش مبتنی هستند. طی سال-های اخیر معیار دیگری تحت عنوان احتمال مبادله آگاهانه(PIN) برای اندازه گیری میزان نامتقارن بودن اطلاعات معرفی شده است که مبتنی بر الگوهای اقتصادی و در چارچوب ساختار خردی بازار می باشد. مقادیر بزرگ تر PIN در دامنه 0 تا 1 بیانگر وجود اطلاعات محرمانه بیشتر یا سطح عدم تقارن اطلاعاتی بالاتر است. در این پژوهش با بهره گیری از رویکرد ایزلی و اوهارا (1992) معیار احتمال مبادله آگاهانه به عنوان معیاری از سنجش سطح نامتقارن بودن اطلاعات بازار برای 12 شرکت منتخب از شرکت های فعال در بورس اوراق بهادار تهران به تفکیک صنایع تخمین زده شده است. سپس جهت بررسی اعتبار روش مورد استفاده، پارامترهای مربوط به معیار نامتقارن بودن اطلاعات با نتایج پژوهش های مشابه در خارج از کشور مورد مقایسه قرار گرفته و سپس به تحلیل تفاوت میان شرکت ها و صنایع پرداخته شده است. نتایج تخمین در این مقاله نشان می دهد که احتمال آگاهانه در طول زمان متغیر بوده و برای صنایع مختلف متفاوت می باشد به طوری که میانگین این معیار برای شرکت های مختلف از 35/0 تا 40/0 متغیر است.
    کلیدواژگان: عدم تقارن اطلاعات، ریز ساختار بازار، معیار احتمال مبادله آگاهانه (PIN)
  • جواد براتی، زهرا کریمی موغاری، نادر مهرگان صفحات 99-132
    از جمله عوامل رشد و توسعه مناطق پیرامون مراکز توسعه یافته، وجود اثرات سرریز سرمایه گذاری است که این مطالعه با هدف بررسی اثرات سرریز سرمایه گذاری صنعتی استان های ایران، این اثرات را کمی سازی می کند. بر این اساس، از اقتصادسنجی فضایی برای تبیین اثرات غیرمستقیم یا سرریز سرمایه گذاری صنعتی استفاده می کند. نتایج گویای این واقعیت است که استان های با شاخص جاذبه اقتصادی بالاتر، که به ترتیب عبارتند از: تهران، اصفهان، خراسان رضوی، خوزستان و فارس به ترتیب با ضریب 0.152، 0.090، 0.085، 0.083 و 0.077 سرریزهای سرمایه گذاری صنعتی بیشتری نسبت به سایر استان ها دارند. در مقابل، استان های با فاصله جغرافیایی بسیار از استان های توسعه یافته از جمله اردبیل، سیستان و بلوچستان، خراسان شمالی و ایلام به ترتیب با ضرایب 0.029، 0.031، 0.037 و 0.038 بهره مندی کمتری از سرریزهای سرمایه گذاری صنعتی سایر مناطق دارند. نتایج همچنین نشان می دهد که اثرات سرریز سرمایه گذاری صنعتی برای استان های مختلف، تفاوت قابل توجهی از یکدیگر دارد. بطوریکه برای برخی استان ها، اثرات غیرمستقیم بسیار کمتر از اثرات مستقیم بوده است و برای برخی دیگر از استان ها، اثرات غیرمستقیم نزدیک به اثرات مستقیم سرمایه گذاری صنعتی می باشد. دلیل این امر را می توان به موقعیت جغرافیایی، سیاست ها و مقررات دولتی و مجاورت با استان های توسعه یافته نسبت داد.
    کلیدواژگان: اثرات سرریز، سرمایه گذاری صنعتی، توسعه منطقه ای، استان های ایران
  • بهرام سحابی، حسین اصغرپور، سعید قربانی صفحات 133-168
    در این مطالعه با استفاده از الگوی تعادل عمومی پویای تصادفی فرضیه عدم تقارن شوک های پولی در ادوار تجاری ایران طی دوره 1390-1357 بر متغیرهای کلان اقتصادی مورد آزمون قرار می گیرد. مدل طراحی شده، چارچوب تحلیلی مدل های تعادل عمومی پویای تصادفی را با توجه به خصوصیات اقتصادی یک کشور صادرکننده نفت گسترش می دهد. برای استخراج ادوار تجاری نیز از روش روند زمانی فیلتر هودریک-پرسکات استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که اثرات شوک های پولی مثبت و منفی در دوران رکود و رونق اقتصادی نامتقارن بوده به طوری که تاثیر شوک مثبت در دوران رکود در اقتصاد ایران در بازه زمانی مورد مطالعه بر روی سطح قیمت ها قوی تر از شوک منفی بوده است. از طرفی نتایج نشان می دهد که تاثیر شوک مثبت در دوران رونق در اقتصاد ایران بر روی سطح قیمت ها میزان آن را متناسب با اندازه شوک تغییر می دهد؛ اما تاثیر شوک منفی در دوران رونق بر سطح قیمتها ابتدا تورم را کاهش داده و سپس بعد از مدت کوتاهی دوباره تورم افزایش می یابد. لذا می توان بیان کرد که در اقتصاد ایران در هر دو حالت رکود و رونق اقتصادی تورم افزایش می یابد. در مورد تولید و سرمایه گذاری نیز این عدم تقارن به صورتی است که در شرایط رکود اقتصادی سیاست انبساطی بهتر نتیجه می دهد و در رونق اقتصادی سیاست بهینه سیاست انقباضی است.
    کلیدواژگان: اثرات نامتقارن شوک های پولی، تولید ناخالص داخلی، سرمایه گذاری، ادوار تجاری، مدل تعادل عمومی پویای تصادفی، فیلتر هودریک-پرسکات
  • فیروز فلاحی، رضا رنج پور، توحید شکری صفحات 169-200
    در این مطالعه به بررسی وجود همگرایی تصادفی و همگرایی بتا در مصرف سرانه انرژی کشورهای عضو اوپک طی دوره زمانی 2011–1971 پرداخته می شود. بدین منظور برای آزمون وجود یا عدم وجود همگرایی تصادفی از آزمون ریشه واحد ارائه شده توسط لی و استرازیسیچ(2003) و همچنین جهت آزمون همگرایی بتا از مدل ارائه شده توسط پرون و یابو(2009) استفاده می شود. نتایج حاصل از روش پرون و یابو نسبت به وجود یا عدم وجود ریشه واحد حساس نبوده و به این دلیل نتایج حاصله قابل استنادتر از نتایج سایر روش ها می باشد. نتایج آزمون ها بطور کلی نشان می دهد که در بین مصرف سرانه انرژی تک تک کشورها، همگرایی تصادفی وجود دارد. بر اساس نتایج روش پرون و یابو، می توان اذعان داشت که همگرایی بتا برای مصرف سرانه ی انرژی کشورهای آنگولا، اکوادور، ایران، نیجریه، قطر و ونزوئلا در رژیم اول (دوره قبل از شکست ساختاری) و برای کشورهای الجزایر، آنگولا، عربستان، اکوادور، امارات، ایران، عراق، لیبی و قطر در رژیم دوم (دوره ی بعد از شکست ساختاری) برقرار است گرچه برای کشورهای نیجریه و ونزوئلا نتایج حاکی از واگرایی مصرف سرانه انرژی می باشد. تاریخ شکست های ساختاری برآورد شده از این روش ها به شکل خوشه ایدر سال های 1977-1974، 1984-1979، 1994-1989 و 1998-1996 متمرکز شده اند که دلیل آن، وقوع شوک های بزرگ انرژی یا اقتصادی در این سال ها می باشد.
    کلیدواژگان: مصرف سرانه انرژی، همگرایی بتا، همگرایی تصادفی، شکست ساختاری، ریشه واحد
  • حمیدرضا ایزدبخش، احمد سلیمان زاده، حامد داوری اردکانی، مرضیه زرین بال صفحات 201-239
    از آنجا که صندوق های بازنشستگی از جمله نهادهای مهم و تاثیرگذار بر شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه به شمار می روند، مطالعه و بررسی دقیق مسائل پیش روی آن ها اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. مدیریت دارایی و بدهی ابزاری مفید و اثربخش جهت بررسی و شناخت صندوق بازنشستگی و ذینفعان آن است. در این مقاله سعی شده است عوامل کلیدی تاثیرگذار بر مدیریت دارایی و بدهی در صندوق های بازنشستگی شناسایی شود و توسط پویایی شناسی سیستم ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. سپس با استفاده از سیستم استنتاج فازی ریسک های مهم موثر بر مدیریت دارایی و بدهی، ارزیابی شده و در راستای ریسک گرا شدن مدیریت دارایی و بدهی به مدل اضافه گردیده و با آزمون راهکارها و سناریوهای مختلف تاثیر هریک از عوامل و ریسک ها بر مدریت دارایی و بدهی در صندوق های بازنشستگی تعیین شده است. نتایج موید این نکته است که کلیدهای موفقیت مدیریت دارایی و بدهی، نگاه یکپارچه به دارایی ها و بدهی ها و منافع ذینفعان طرح و توجه به ریسک های جمعیتی و به طور خاص ریسک گرایی است.
    کلیدواژگان: مدیریت دارایی- بدهی، پویایی شناسی سیستم ها، سیستم استنتاج فازی، صندوق بازنشستگی، ماتریس ریسک
|
  • Nafiseh Behradmehr, Mohsen Mehrara, Mohammad Mazraati, Hadi Dadafarid Pages 7-35
    In this paper, risk-premium (the difference between the future prices and expected future spot price) in US crude oil futures market over the period of 1989:1 to 2012: 11 is investigated, and then variability of risk-premium through time is explained. In addition, risk premium in different time horizons of US crude oil futures market is predicted using BVAR and VAR models. The results showed that significantly 10% risk-premium existence in US crude oil futures market is approved for all time horizons (one month, two months, three months and four months), and on the other hand,by comparing RMSE of BVAR and VAR models, the results generally confirmed better predictions of risk premium by BVAR models in comparison with VAR models.
    Keywords: Expected Future Spot Price, Futures Price, Risk Premium, US Crude Oil (WTI), BVAR Model
  • Musa Khoshkalam Pages 37-72
    Price policies are one of the most permissive policies in Iranian economic for controlling energy carrier's consumption. In addition, the non-price policies such as energy efficiency improvement are effective for controlling energy carrier's consumption. This paper assesses the economic impacts of energy efficiency improvement (in gasoline, gasoil and electric) as a non-price policy. For the purposes of this paper computable general equilibrium (CGE) model based on social accounting matrix (SAM) is used. The social accounting matrix is aggregated in 12 activities and 14 commodities. The CGE model blocks are: production block, institution block, trade block, Investment block and system constraint block. The results show that, first 10 percent improvement in energy efficiency makes the highest rebound effects (of gasoline) in the transport sector with 29.8 percent, the highest rebound effect (of gasoil) in the transport sector with 24.7% and the highest rebound effect (of electricity) in the other services sector with 24.5 percent. Second 10 percent improvement in energy efficiency causes the greatest increase in the output level of sectors (related to gasoline, gasoil and electricity) respectively, in the "transport", "transport" and "other services" by 0.62, 0.51 and 0.32 percent. Thirdly 10 percent improvement in energy efficiency increases the GDP respectively 0.17, 0.15 and 0.11 percent.
    Keywords: Energy Carriers, Efficiency, CGE
  • Moloud Rahmaniani, Reza Taleblo Pages 73-98
    The level of asymmetric information in financial markets is important for its impact on the market formation, price levels and its interaction with investment risk. Also, determining the optimal rules by policy makers and determining the trading strategy by investors is done according to the level of information symmetry in the market. In financial literature, many metrics have been developed to measure the asymmetry of market information. In recent years, another measure known as probability of informed trading (PIN) has been introduced to measure the level of asymmetric information, based on the framework of market microstructure. Larger PINs from 0 to 1 range indicate higher information asymmetry levels. In this study, using the Easley, OHara (1992) approach, the probability informed trading as a measure of the level of market information asymmetry for the 12 selected companies from listed companies in Tehran Stock Exchange is estimated. We used maximum likelihood to estimate parameters with R package. The results show that average of PIN varies from 0.35 to 0.4 for different companies.
    Keywords: Asymmetric Information, Market Microstructure, Probability of Informed Trading
  • Javad Barati, Zahra Karimi-Moughari, Nader Mehregan Pages 99-132
    Investment spillover effects include regional growth factors around the developed centers, which this study aimed investigate effects of industrial investment spillover in provinces of Iran and the quantifying of these effects. Accordingly, it uses the spatial econometrics to explore the indirect effects or industrial investment spillover. The results indicate that provinces with a higher gravity index, which are respectively Tehran, Isfahan, Khorasan Razavi, Khuzestan and Fars with a coefficient of 0.152, 0.090, 0.085, 0.083 and 0.077 respectively, have more industrial investment spillover than other provinces. In contrast, provinces with more great geographical distance from developed provinces such as Ardabil, Sistan and Baluchestan, northern Khorasan and Ilam, respectively with coefficients of 0.029, 0.031, 0.037 and 0.038, have less benefit of industrial investment spillover Compared to other regions. Also, industrial investment spillover effects for different regions, very different from each other. As for some provinces, the indirect effects are much less than direct effects and for some provinces, the indirect effects are close to direct effects. This can be due to geographical location, politics, government regulation and exposure to developed provinces.
    Keywords: Spillover Effects, Industrial Investment, Regional Development, Iran's Provinces
  • Bahram Sahabi, Hossein Asgharpur, Saeed Qorbani Pages 133-168
    In this study, using Dynamic Stochastic General Equilibrium Model (DSGE model) the hypothesis of asymmetry of monetary shocks in the Iranian business cycle during the period of 1979-2012 is tested on macroeconomic variables. The designed model broadens the analytical framework of dynamic equilibrium models with respect to the economic characteristics of an oil-exporting country. To extract business cycles, the Hodrick-Prescott filtering process has been used. The results of the research indicate that the effects of positive and negative monetary shocks during ascendancy and economic prosperity are asymmetric, so that the effect of positive shock during the recession period in the Iranian economy during the studied period was stronger than the negative shock level. On the other hand, the results show that the effect of positive shocks during the boom period in the Iranian economy on the price level changes its size in proportion to the size of the shock; however, the effect of negative shocks during the boom on the level of prices initially reduced inflation and then after a short time Inflation increases again. Therefore, it can be stated that in the economy of Iran both inflation and economic boom will increase. In the case of production and investment, this asymmetry is in a way that results in a broader expansionary policy in a recession and, in economic prosperity, the optimal political policy is contractionary.
    Keywords: Asymmetric Effects, Monetary Shocks, GDP, Investment, Business Cycles, Dynamic Stochastic General Equilibrium Model (DSGE model), Hodrick-Prescott Filter
  • Firouz Fallahi, Reza Ranjpour, Tohid Shokri Pages 169-200
    The stochastic and β convergences of per capita energy use (PCEU) in the OPEC member countries are examined during the period 1971-2011. Several unit root tests, including the test introduced by Lee and Strazicich (2003) are used to examine the existence of the stochastic convergence in the series. Next, to study the possibility of the existence of β-convergence, the approach of Perron and Yabu (2009) is employed. Both methods allow for an endogenous structural break point in the series. In addition, the approach of Perron and Yabu (2009) is robust to the presence of a unit root and the results remain the same for the unit-root and stationary series. The results show that the PCEU in Angola, Ecuador, Iran, Nigeria, Qatar, and Venezuela had experienced beta convergence during the first regime (the period before the break point). In the second regime, the PCEU in Algeria, Angola, Saudi Arabia, Ecuador, UAE, Iran, Iraq, Libya, and Qatar shows a convergent pattern. In addition, the estimated break points are clustered and correspond to the major energy and economic crises.
    Keywords: Per capita Energy Use, β-convergence, Stochastic Convergence, Structural Break, Unit Root
  • Hamidreza Izadbakhsh, Ahmad Soleymanzadeh, Hamed Davari Ardakani, Marzieh Zarinbal Pages 201-239
    Since pension funds are among the most important and effective organizations in economic and social environments, it is critical to study their problems ahead. Asset and liability management (ALM) is a useful tool to study pension funds and their stakeholders. This paper tries to understand the key factors effecting on ALM and to analyze them using system dynamics. Fuzzy inference engine is also used to quantify the important risks in ALM. Results show that considering ALM and stakeholders’ benefits as whole and paying attention to risk factors such as changing population are the key factors for successful ALM.
    Keywords: Asset Liability Management (ALM), System Dynamics, Fuzzy Inference System, Pension Funds, Risk Matrix