فهرست مطالب

پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی - سال یکم شماره 2 (بهار و تابستان 1396)

پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی
سال یکم شماره 2 (بهار و تابستان 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/10/15
  • تعداد عناوین: 11
|
  • میرجلال الدین کزازی صفحات 1-12
    پرسشی بنیادین و ناگزیر در شاهنامه شناسی، این است: «چرا برجسته ترین چهره ها، پهلوانان و پادشاهان نامدار، در شاهنامه از پیوندها و پیمان هایی ناساز در زناشویی برمی آیند و از مادرانی می زایند که پیوکانی (= عروسان) پادینه (= ضد؛ ناساز)اند و نیرانی و گاه فراتر از آن؟» برجسته ترین این چهره ها، در میان پهلوانان، رستم، جهان پهلوان شاهنامه است و در میان پادشاهان، کیخسرو، پادشاه برین و آرمانی شاهنامه. خداوند این خامه خواهد کوشید که پاسخی ژرف کاوانه و پدیدارشناختی بدین پرسش بدهد.
    کلیدواژگان: شاهنامه، ناسازان، همرازان
  • قهرمان شیری صفحات 13-30
    اهل تصوف نیز مانند همه گروه های مردم در قلم رو جهان بینی خود مجموعه ای از آرمان ها را در دل می پرورانند. یکی از ابزارهایی که به آرزوهای آنان امکان عملی شدن و عینیت یافتن می دهد حکایت ها و کرامت ها است. هم چنان که حکایت می تواند جنبه واقعی یا تخیلی داشته باشد، این کرامت های ایده الیستی نیز می توانند گاه به عالم رئال تعلق داشته باشند و گاه به عالم خیال. همه انواع کرامت ها که در این نوشته به دوازده دسته کلی تقسیم شده اند با وجود موضوعات و مضمون های متنوعی که در متن خود نهفته دارند اغلب به خواسته های آرمانی در اندیشه های عرفانی نیز ارتباط پیدا می کنند و می توان گفت در شکل گیری آنها، هم آرزوهای بشر و هم خواهش های درونی در فرهنگ صوفیه نقش بارزی بر عهده داشته است. صوفیان نیز مانند همه مردم، خواهان کنار رفتن محدودیت های حاکم بر وجود بشر، و امکان دست یابی به پرواز و آگاهی از حوادث نقاط دور دست و درون کاوی آدم ها هستند.
    کلیدواژگان: تصوف، کرامت، حکایت، آرمان، انواع کرامت
  • وحید سبزیان پور، صدیقه رضایی صفحات 31-52
    عدالت انوشروان در ادب پارسی بسی گسترده تر و اغراق آمیزتر از آن است که صاحب نظران تصور می کنند؛ تا آنجا که در حکایات مختلف، برای نشان دادن عدالت او، به روایات دینی از زبان پیامبر، حضرت علی (ع)، خلیفه دوم، معاویه، مامون و... توسل جسته اند. آتش دوزخ را بر او حرام دانسته، او را در بهشت برین جای داده اند. پیامبر از اینکه در زمان او به دنیا آمده، افتخار کرده است و از نبود او احساس تاسف؛ همچنین سخنان نامعقولی چون آگاهی از غیب، پیشگویی، آشنایی با زبان مرغان را به او نسبت داده و از وجود طلسم و جادو در دخمه او خبر داده اند. وی را آنقدر عادل دانسته اند که در سراسر کشور، کسی برای شکایت در مدت چندین سال زنجیر او را تکان نداد. کاخش به سبب کسب رضایت یک پیرزن کج، دودزده و آلوده به فضله گاو بود. ثروت برخی مردم از خزانه او پیشی گرفته، یک وجب زمین بایر و یک خشت کهنه که نشانه بدی معیشت مردم است در سراسر کشور او دیده نمی شد. این اغراق ها که البته خالی از حقیقت نیست، نوعی مبارزه فرهنگی با حاکمان عرب و با هدف باشکوه جلوه دادن پیشینه ایران با اهداف شعوبی و قد علم کردن در مقابل عرب ها صورت گرفته است. از دیگر کارکردهای این اغراق ها، تشویق شاهان و حاکمان به عدالت بوده است.
    کلیدواژگان: انوشروان، عدالت، ادب پارسی، شعوبیگری
  • جلیل کریمی، وحید امیری، نادیه رضایی صفحات 53-70
    این مقاله به بازنمایی فضای آموزشی در ادبیات داستانی معاصر ایران، نیمه نخست سده حاضر می پردازد که دوره مذکور به دو دوره شکل گیری و قوام تقسیم شده است. آثاری که در بستر تحولات دوران دهه 1320 نگاشته شده اند، برای دوره شکل گیری و آثار پس از این دوره تا سال 1357 را برای بررسی موضوع در دوره قوام انتخاب شده اند. الگوی نظری، از آرای لیدمن در باب مدرنیته، لوفور در باب تولید فضا و ایلیچ در زمینه مدرسه و ضدمدرسه بهره گرفته و از لحاظ روش شناختی، روش تاریخی - تکوینی لوفور مورد استفاده بوده است. در هر دوره داستان هایی بررسی شده اند که به نحوی به مسئله آموزش پرداخته اند. نتایج اصلی این مطالعه از این قرارند: 1) هم زمان با شکل گیری مدرسه در ایران دوران رضاشاه (عصر شکل گیری) ایده ضدمدرسه نیز شکل گرفته است؛ 2) در عصر شکل گیری به رغم نقادی نظام آموزش و مدرسه از وجوه مختلف، بر سر خواست سکولاریزاسیون وفاق وجود داشت. اما مدرنیزاسیون رضاشاهی عرصه را بر امکان های دیگر بست؛ 3) در دوره قوام، باوجود پیشرفت در برنامه ریزی آموزشی و گسترش فزاینده مدرسه، بن مایه فقر در تمام داستان های بررسی شده، از هر بن مایه دیگری پررنگ تر است؛ 4) انسان اپی مته ای ایلیچی، با شخصیت هایی که اسیر بوروکراسی یکسان ساز نمی شوند، در فضای این داستان ها، شخصیت پردازی شده است. خود نظام بوروکراتیک نیز با سازوکارهای مختلف آن ها را طرد می کند.
    کلیدواژگان: ادبیات داستانی، بازنمایی، تکوین تاریخی، ضد مدرسه، فضای آموزشی، مدرسه
  • رامین صادقی نژاد صفحات 71-86
    پس نگاه یا بازگشت به گذشته، شیوه ای است در ادبیات و سینما که نویسنده و کارگردان را یاری می دهد تا با شکستن جریان خطی زمان، به گذشته های دور و نزدیک، سفر کند و با یاد آوری حوادث گذشته و مرور خاطره های پیشین، در اثنای روایت خود، آنچه را که در گذشته وی، یا شخصیت اصلی داستان، اتفاق افتاده، به مخاطب انتقال دهد. سوال اصلی این نوشته آن است که آیا در شعر شهریار می توان نمونه هایی از انتقال به گذشته را یافت که با ترفند فلاش بک در سینما قابل تطبیق باشد؟ این مقاله به روش تحلیلی و تطبیق عناصر و مولفه ها نوشته شده است. بدین معنی که ابتدا به موضوعاتی که برای تبیین موضوع اصلی و محوری مقاله، ضروری به نظر می رسید، اشاره و سپس مرحله به مرحله، بحث هایی که برای رسیدن به هدف مورد نظر، لازم بوده، ارائه شده است. در این نوشته، با ذکر نمونه هایی از شعر شهریار، شیوه هایی را که وی، برای بازگشت به گذشته از آن ها سود برده است؛ بررسی کرده ایم. نتیجه این پژوهش، نشان می دهد شهریار، علاوه بر آن که با سینما و اصطلاحات عمومی آن آشنا بوده است، به طور قریحی، در استفاده از پس نگاه و بازگشت به گذشته، شیوه هایی ابداعی جالب توجهی را به کار گرفته است که بر دانش، نبوغ و ذوق سینمایی او تاکید دارد. گفتنی است خواب و رویا، بیش ترین سهم، در بازگشت به گذشته در اشعار او را دارد و غالب این پس نگاه ها با حسی نوستالژیک توام است.
    کلیدواژگان: بازگشت به گذشته، پس نگاه، سینما، شعر، محمدحسین شهریار
  • شراره الهامی، نعمت منصوری صفحات 87-98
    مکتب اومانیسم عبارت است نگرش یا فلسفه های که با نهادن انسان در مرکز تاملات خود، اصالت را به رشد وشکوفایی انسان دهد و در فارسی با واژه های مانند انسان گرایی، انسان مداری، مکتب انسان و انسان دوستی معادل قرار می دهند. مولفه های این مکتب عبارت بودند از «بزرگ داشت انسان، ستایش عقل، علاقه به زبان وتمدن کهن (آرکائیسم)، تعهد انسان نسبت به جامعه و...». احمد عزیزی از جمله شاعرانی که ویژگی های این مکتب در آثار او نمایان است. با تحلیل کتاب ملکوت تکلم عزیزی مشخص شد که شاخص های مکتب اومانیسم در این مجموعه شعری بیشتر از دیگر آثارش است. هدف اصلی این مقاله پرداختن به مولفه های مکتب اومانیسم در مجموعه شعر ملکوت تکلم عزیزی است که به روش تحلیلی- توصیفی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای نگاشته شده است. نتیجه حاصل از این پژوهش نشان می دهد که بزرگ داشت انسان، ستایش عقل و توجه شاعر به گذشته (آرکائیسم) و... نشانگر آن است که شعر عزیزی ویژگی های دارد که با مولفه های اومانیسم مشابهت و هم خوانی دارد.
    کلیدواژگان: اومانیسم، احمدعزیزی، بزرگ داشت انسان، ستایش عقل، آرکائیسم
  • علیرضا آذرپیک صفحات 99-114
    مایکل ریفاتر (1924-2006) - منتقد فرانسوی تبار آمریکایی- در نیمه دوم قرن بیستم رویکردهای نظام مندی را نسبت به تحلیل و تفسیر شعر، توسط نشانه و دلالت ها ارائه داد. ریفاتر معتقد است که هر خواننده ای دو نوع خوانش از متن می تواند داشته باشد: خوانش اکتشافی (Heuritic) و خوانش پس نگر (Retroactive). هم چنین این منتقد می گوید که خواننده با بازخوانی اثر و تحلیل نشانه ها علاوه بر معنای شعر می تواند با توجه به درک و توانش ادبی خود تحلیل و تفسیری مختص به خود داشته باشد، ضمن این که ریفاتر یکی از منتقدانی است که ادبیت و شاعرانگی متن را متوجه «گیرنده» یعنی مخاطب متن می داند - نظریه معطوف به خواننده -. در این پژوهش بر اساس نشانه شناسی ریفاتر، ابتدا شعر «شکفتن نیلوفر» از م.آزاد مطالعه و توصیف می شود. در این نوع خوانش اکتشافی، خواننده به دنبال کشف معنای اثر است. در مرحله دوم و با روش خوانش پس نگر، مخاطب دارای توانش ادبی، به دنبال کشف ارکان غیردستوری و نشانه هایی است که خواننده را به دلالت های پنهان هدایت می کند. برای رهیافت به دلالت های پنهان، ابتدا انباشت و منظومه های توصیفی را در اثر مشخص می کنیم سپس با تحلیل و تفسیر انباشت و منظومه های توصیفی به تبیین موضوع اصلی (هیپوگرام) و اثر ساختار معنایی متن (ماتریس) می رسیم. هدف این تحقیق، خوانش دقیق و پس نگر شعر «شکفتن نیلوفر» است تا به ساختار معنایی متن دست یافته و بتوانیم آن را با توجه به نشانه شناسی ریفاتر تحلیل و تفسیر کنیم.
    کلیدواژگان: نشانه شناسی، ریفاتر، خوانش پس نگر، توانش ادبی، ادبیات پایداری، شعرشکفتن نیلوفر م، آزاد
  • وحید مبارک، فریبا مبارک صفحات 115-132
    مثنوی معنوی، از مهمترین آثار تعلیمی- عرفانی قرن هفتم هجری است که شاعرش، جلال الدین محمد بلخی، فرزند نویسنده معارف، شاگرد برهان الدین محقق ترمذی و همنشین و هم صحبت شمس تبریزی صاحب مقالات، بوده است. این مطالعه کتابخانه ای، با روش توصیف متن و تحلیل محتوا، به بررسی نور وجلوه های مختلف آن در مثنوی پرداخته است. حاصل آن که مولوی، در مبحث نور، به افکار و ساحت های قرآنی، عرفانی، فلسفی، فیزیکی، ادبی و لغوی توجه دارد و بیشتر و قویتر از همه تحت تاثیر اندیشه قرآنی نور آفریننهه و برابر با وجودبخش است که خداوند را نور آسمان ها و زمین و نوری می داند که ظلمت عدم با تجلی او محو شده و آفریده ها و مخلوقات از آن نور، ظاهر و آشکار شده اند. البته، میراث عرفانی ابن عربی و میراث فلسفی و اشراقی سهروردی با آمیزه ای از مباحث فیزیکی و ادبی و بلاغی نور، در مثنوی، نشان داده می شوند و مشخص می شود که مولوی، به چه مقدار، نظریه نور خود را از قرآن مجید، یا از اندیشه های ابن عربی، یا حکمت خسروانی شیخ اشراق گرفته است؛ در ضمن، چگونگی تمایل و علاقه مندی وی به استفاده از این واژه و کارکرد فیزیکی آن، در ساخت اندیشه اش، باز نموده می شود.
    کلیدواژگان: قرآن مجید، قرن هفتم، مولوی، مثنوی معنوی، نور
  • امید اصلانی صفحات 133-151
    موضوع این جستار مقایسه محتوایی شعرهای اخوان به ویژه آثار نیمایی او با شاهنامه فردوسی، با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی است. چنین به نظر می رسد که علاوه بر تاثیرپذیری بسیار شعر اخوان از شاهنامه، تشابهات و حتی تفاوت هایی نیز میان شعر این دو شاعر وجود داشته باشد. از این رو هدف از این نوشتار، علاوه بر نشان دادن تاثیرپذیری ها، نمایاندن تشابهات و تفاوت های موجود میان شاهنامه و شعر اخوان است. این جستار به سه بخش تاثیرپذیری، تشابه و تفاوت محتوایی تقسیم می شود که پس از بررسی های انجام شده، این نتایج به دست آمد: میان شعر اخوان و شاهنامه پیوندهای بینامتنی بسیاری وجود دارد که مهم ترین آنها عبارتند از: در بخش تاثیرپذیری ها؛ اسم و رسم شخصیت های شاهنامه به ویژه رستم، عناصر زرتشتی گری، اقتباس مصرعی از شاهنامه و... در بخش تشابهات آنچه بیش از همه به چشم می آید: وطن و وطن پرستی، اندیشه های دم غنیمتی، مرگ... و در بخش تفاوت ها نیز مهم ترین آن ها، درباره سرنوشت سام، بهرام گور، شخصیت مزدک، دیدن و ندیدن خدالله است که در این نوشتار به آن ها پرداخته شده است. در مجموع گرایش اخوان به حماسه و شاهنامه، درکنار توجه او به مسائل اجتماعی سبب شده است که وی را از بنیان گذاران و پیش کسوتان شعر نو حماسی در روزگار معاصر بدانند.
    کلیدواژگان: بینامتنیت، شاهنامه، اخوان، تاثیرپذیری ها، مشابهت ها، تفاوت ها
  • شهریار شادی گو صفحات 153-163
    این مقاله به روایت شناسی داستان «آبگیر، صیادان و آن سه ماهی» در مثنوی معنوی بر اساس نظریه گریماس می پردازد. نگارنده کوشیده است تا نشان دهد که ساختار این روایت با الگوی گریماس به چه صورتی مطابقت دارد. گریماس که نظریه پرداز حوزه روایت است، شخصیت را جزیی از متن و تابع کنش ها می داند. او با مرکز قراردادن کنشگر اصلی در ارتباط با هدف، نقش هایی راکه پراپ بیان کرده ، تغییر داد و الگوی جدیدی ارائه کرد. دراین پژوهش با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی، مشخص شد که زنجیره های روایی این داستان با توجه به تغییر وضعیت ها بر مبنای تقابل های دوگانه قابل انطباق هستند و از جهت کنشگران، دو الگوی کنشگر در دو موقعیت جداگانه قرار دارند و گزاره های این حکایت نیز در دو موقعیت، تحلیل شدند. طرح داستان از انسجام منطقی برخوردار است و با الگوی گریماس همخوانی دارد.
    کلیدواژگان: روایت شناسی، گریماس، ساختار، طرح، حکایت آبگیر، صیادان و سه ماهی
  • کامران سلیمانی، جهانگیر امیری، اصغر حسینی، شهریار همتی صفحات 165-180
    بخش مهمی از ادبیات قرآن کریم را، ادبیات دعایی تشکیل داده که از دیرباز بر آثار ادبی ادیبان و نویسندگان مسلمان و حتی غیر مسلمان تاثیری شگرف بر جای نهاده است. در همین راستا عارف و ادیب نامدار قرن پنجم ه. ق خواجه عبدالله انصاری در اثر سترگ خویش مناجات نامه به شدت از سبک و شیوه دعایی قرآن کریم الگو برداری نموده است، به طوری که تاثیر دعاهای ناب و روح بخش قرآن کریم در جای جای این کتاب گران سنگ به چشم می خورد. این پژوهش بر آن است تا با کنکاش در ساختار و مضامین دعاهای قرآن کریم، تاثیر این کتاب آسمانی را برعارف نامور هرات خواجه عبدالله انصاری به اثبات رساند. وی در کتاب ارزشمند خود مناجات نامه به گونه ای از ادعیه شکوه مند و انسان ساز قرآن کریم قرآن کریم تاثیر پذیرفته که می توان گفت سخنانش بازتابی ازسبک و سیاق آیات روشنی بخش قرآن مجید است. از جمله یافته های این پژوهش این است که پیر و عارف هرات خواجه عبدالله ادبیات دعایی خود را از دعاهای اثر بخش قرآن کریم که بیشتر از زبان پیامبران بیان گردیده، الهام گرفته است. تا آنجا که شکل و محتوای دعاهای خواجه عبدالله ادعیه بلند قرآن کریم را در اذهان خوانندگان تداعی می کند. این مقاله با شیوه توصیفی – تحلیلی انجام گرفته و محور آن قرآن کریم و مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری است.
    کلیدواژگان: خواجه عبدالله انصاری، مناجات نامه، دعا، قرآن