فهرست مطالب

جامعه شناسی کاربردی - سال بیست و هشتم شماره 4 (پیاپی 68، زمستان 1396)

فصلنامه جامعه شناسی کاربردی
سال بیست و هشتم شماره 4 (پیاپی 68، زمستان 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/11/09
  • تعداد عناوین: 11
|
  • مقاله پژوهشی
  • سید علیرضا افشانی، لیدا هاتفی راد* صفحات 1-18
    اشتغال زنان و موضوعات مرتبط با آن به ویژه در سال های اخیر به یکی از مباحث مهم در ایران تبدیل شده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه عوامل سازمانی شامل سابقه کار، ساعت کاری، نوع شغل، حمایت در کار، احساس گرانباری نقش شغلی، رضایت شغلی با تعارض نقش شغلی- خانوادگی زنان شاغل شهر یزد است. پژوهش، از نوع توصیفی- همبستگی است. داده ها با استفاده از پرسشنامه و شیوه نمونه گیری خوشه ایاز 323 نفر از زنان شاغل شهر یزد گردآوری شد و به کمک نرم افزارهای آماری spss و Amos تحلیل شدند. نتایج نشان دادند بین حمایت اجتماعی در کار و رضایت شغلی با تعارض نقش شغلی- خانوادگی زنان شاغل، رابطه منفی و معنی داری وجود دارد، در حالی که احساس گرانباری نقش شغلی و ساعت کاری، رابطه مثبت و معنی دار با این متغیر دارند. همچنین بین تعارض نقش در میان مشاغلی دولتی و خصوصی، تفاوت معنی داری وجود دارد؛ اما بین سابقه کاری و تعارض نقش، رابطه معنی داری یافت نشد؛ بنابراین به طور کلی عوامل شغلی و سازمانی، جایگاه بسیار مهمی در میزان تعارض میان نقش های شغلی و خانوادگی فرد دارند و نقش موثری در کاهش فشار و تنش روانی ناشی از این تعارض ایفا می کنند.
    کلیدواژگان: تعارض نقش، شغلی- خانوادگی، زنان، سازمان، شغل
  • احسان آقابابایی*، مسعود کیانپور صفحات 19-30
    در دهه‏ های اخیر، تغییرات اجتماعی و رشد بخش خدمات، فضایی ایجاد کرده که طی آن احساسات افراد در روابط اجتماعی به ابژه تبدیل شده است. این روند در حوزه جامعه شناسی احساسات، «کالایی شدن احساسات» نام دارد و هدف مقاله حاضر، تفسیر بازنمایی کالایی شدن احساسات در یک فیلم سینمایی است. برای رسیدن به هدف فوق، فیلم سینمایی آرایش غلیظ به شیوه «نمونه گیری هدفمند» برای مطالعه انتخاب شد. روش تحلیل این مقاله، تحلیل روایت و متعلق به پارادایم تفسیری است. نتایج نشان می‏دهد گفتمان فیلم آرایش غلیظ، اقتصاد مبتنی بر مشاغل خدماتی را بازنمایی می کند که طی آن از کنشگران انتظار می‏رود بر احساسات خود به مثابه سرمایه، حساب باز کنند و آنها را برای رسیدن به منافع مادی، وارد مبادلات و روابط اقتصادی کنند. این گفتمان، خط داستانی را به کار می‏گیرد تا نشان دهد شخصیت‏های فیلم که همگی در بخش خدمات مشغول به کار هستند، بر احساسات خود «کار احساسی» انجام می‏دهند تا آن احساسات را متناسب با سازوکار شغلی خود بروز دهند و به هدف خود برسند. دراین راستا، «قواعد احساسات» این مشاغل، به دلیل فردی شدن بیش ازاندازه جریان کار و نه به دلیل نهادمند و قاعده مندشدن رویه کار، فروش احساسات را از افراد طلب می‏کنند. این فروش، درواقع نوعی قمار بر سر احساسات است که در آن رسیدن به پول، نهایت کنشگری خواهد بود. ازمنظر گفتمان فیلم، شخصیت‏های فیلم در روند کالایی شدن احساسات، هیچ یک به هدف خود نمی‏رسند و همگی شکست می‏خورند.
    کلیدواژگان: کالایی شدن احساسات، آرایش غلیظ، تحلیل روایت، هوقشیلد
  • اصغر میرفردی، سیروس احمدی*، جعفر رستمی صفحات 31-52
    تعاونی های کشاورزی و صنعتی در تحقق برنامه های توسعه کشور، نقش مهمی ایفا می کنند و باعث رشد و بالندگی قطب تولیدی بخش کشاورزی و صنعتی و شکوفاشدن استعدادهای بالقوه این بخش در کشور می شوند. نقش در خور توجه سرمایه اجتماعی و حضور آن در زندگی کنش گران اجتماعی، که عامل موثری در تولید، کاهنده هزینه و تسهیل گر تعاملات اجتماعی است، سبب شد در این پژوهش، تاثیر مولفه های سرمایه اجتماعی در عملکرد شرکت های تعاونی کشاورزی و صنعتی شهرستان بویر احمد بررسی و ارزیابی شود. در این پژوهش از روش پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری، مدیران عامل 210 تعاونی کشاورزی و صنعتی شهرستان بویر احمد است که از بین آن ها 136 نفر بر اساس جدول مورگان برای حجم نمونه انتخاب و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی متناسب مطالعه شدند. برای جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش، نشان دهنده تایید تاثیر مشارکت اجتماعی، انسجام اجتماعی و آگاهی اجتماعی در عملکرد شرکت های تعاونی کشاورزی و صنعتی بودند، به گونه ای که این متغیرها 7/37 درصد تغییرات عملکرد شرکت های تعاونی را می توانند تبیین کنند. همچنین نتایج نشان دادند اعتماد اجتماعی، سن، جنس، وضعیت تاهل، قومیت، سطح تحصیلات، سابقه فعالیت و سابقه عضویت اعضای ارکان تعاونی در شرکت های تعاونی، در عملکرد شرکت های تعاونی تاثیری ندارند.
    کلیدواژگان: تعاونی های کشاورزی، تعاونی های صنعتی، سرمایه اجتماعی، عملکرد شرکت های تعاونی
  • علی اصغر فیروزجاییان*، پرویز شریفی صفحات 53-70
    تنبلی اجتماعی آسیب های متعدد و پیامدهای منفی را برای فرد و اجتماع در کوتاه مدت و درازمدت به وجود می آورد. تنبلی به معنای تن پروری، بیکاری، کاهلی، اهمال و سستی به کار رفته است. هدف این پژوهش، تحلیل جامعه شناختی عوامل درون و برون دانشگاهی بر تنبلی اجتماعی دانشجویان (مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه مازندران) است. روش پژوهش از نوع پیمایشی و ابزار سنجش آن پرسش نامه محقق ساخته است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانشجویان دانشگاه مازندران هستند و حجم نمونه لازم برای پژوهش حاضر 390 نفر برآورد شد و از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم استفاده شده است. بعد از جمع آوری اطلاعات، فرضیه های پژوهش در دو سطح توصیفی و استنباطی با نرم افزار SPSS و Amosبررسی شد. در این پژوهش، نظریه انتخاب عقلانی کلمن، چارچوب نظری است. نتایج پژوهش نشان داد تنبلی دانشگاهی با متغیرهای نابسامانی در سطح نظام و ابعادش (درون و برون دانشگاه) رابطه معناداری وجود دارد که متغیرهای نبود نظارت و کنترل در دانشگاه، ضعف برنامه ریزی در دانشگاه، طفره روی آموزشی سیستمی، فرهنگ تنبلی در جامعه، پایین بودن هزینه های تنبلی در جامعه) بجز متغیرهای نبود امکانات و تجهیزات در دانشگاه و نبود آینده شغلی را شامل می شود. همچنین برحسب معادلات ساختاری، فرضیه اول تایید شد. نتیجه آزمون الگوی ساختاری نشان می دهد که متغیرهای بالا 40 % از تغییرات تنبلی دانشگاهی (فردی، گروهی) را تبیین کردند.
    کلیدواژگان: تنبلی اجتماعی، نظریه انتخاب عقلانی، تنبلی دانشگاهی، نابسامانی درون و برون دانشگاهی
  • احمد موذنی *، علی بهشتی دوست صفحات 71-94
    این مطالعه با تاکید بر مفهوم طبقه، انواع سرمایه و بازتولید فرهنگی، رابطه میان تقدیرگرایی و طبقه اجتماعی (334 نفر از سرپرستان خانوار شهر اصفهان) را با استفاده از روش پیمایش و نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای بررسی کرده است. نتایج نشان می دهند رابطه معکوس میان طبقه اجتماعی و میزان تقدیرگرایی وجود دارد؛ به عبارت دیگر، طبقات پایین تر، تقدیرگراتر هستند. نتایج رگرسیون چندمتغیره نیز نشان دادند مولفه های سرمایه فرهنگی (به عنوان مهم ترین شاخص طبقه اجتماعی) و پس از آن سرمایه اقتصادی، بیشترین واریانس مربوط به تغییرات مفهوم تقدیرگرایی را تبیین کرده اند. علاوه بر این، نقش سرمایه فرهنگی و توزیع نابرابر آن در بین طبقات اجتماعی (بالابودن میانگین آن در طبقات بالا) و تفاوت زیاد نمرات تقدیرگرایی (بالابودن میانگین آن در بین طبقات پایین) در هر دو معنا نشان می دهد الگوی تحرک فرهنگیبه طور نسبی در طبقه متوسط وجود دارد و بیشتر الگوی بازتولید فرهنگی در طبقات اجتماعی حاکم است.
    کلیدواژگان: بازتولید فرهنگی، تحرک فرهنگی، تقدیرگرایی، سرمایه اجتماعی، سرمایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی، طبقه منزلت
  • اصغر سلطانی*، حسین معین آبادی صفحات 95-112
    هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه مهارت های زندگی اجتماعی با مولفه های آموزش سیاسی در دانشجویان است. بر اساس این، رابطه مولفه های مختلف مهارت های زندگی اجتماعی شامل خودآگاهی، ارتباط های انسانی، روابط میان فردی، تصمیم گیری، مشارکت و همکاری، تفکر انتقادی و شهروندی جهانی با مولفه های چهارگانه آموزش سیاسی یعنی دانش سیاسی، نگرش سیاسی، مهارت سیاسی و رفتار سیاسی سنجیده شده است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان دوره های کارشناسی و تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال تحصیلی 94-93 و نمونه مدنظر، 375 نفر بودند. ابزار پژوهش نیز شامل پرسشنامه مهارت های زندگی اجتماعی (پایایی 93/0) و پرسشنامه محقق ساخته سنجش مولفه های آموزش سیاسی دانشجویان (پایایی 86/0) بود. نتایج نشان دادند همه مهارت های زندگی اجتماعی دانشجویان، رابطه مثبت، معنادار و در حد متوسطی با هر یک از مولفه های آموزش سیاسی دانشجویان دارند. همچنین مهارت های تفکر انتقادی، شهروندی جهانی و خودآگاهی، مهم ترین متغیرهای پیش بین مولفه های آموزش سیاسی به شمار می روند و جنسیت نیز برای آموزش سیاسی دانشجویان، پیش بین معناداری نیست.
    کلیدواژگان: آموزش سیاسی، دانشجو، دانشگاه، مهارت های زندگی اجتماعی
  • عباس خاکپور*، میترا قلی پور صفحات 113-122
    پژوهش حاضر به منظور توصیف، پیش بینی و تبیین اهمال کاری شغلی ازطریق متغیرهای عدالت سازمانی انجام شده است. روش پژوهشازلحاظ هدف، کاربردی و ازلحاظ شیوه گردآوری و تحلیل داده ها، جزء پژوهش های توصیفی(غیرآزمایشی) است. طرح پژوهش از نوع طرح های همبستگی چندمتغیره است. جامعه آماری پژوهش، کلیه کارکنان دانشگاه پیام نور همدان در سال تحصیلی 1395-1394 به تعداد 80 نفر است. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی و مطابق با جدول کرجسی و مورگان، نمونه ای به حجم 66 نفر انتخاب شده است. ابزار گردآوری داده ها دو پرسش نامه اهمال کاری سازمانی (محقق ساخته) و پرسش نامه عدالت سازمانی نیهوف و مورمن (1993) را شامل می شود. برای آزمون فرضیه باتوجه به اینکه طرح پژوهش از طرح های همبستگی چندمتغیری است، از روش رگرسیون استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد عدالت سازمانی که کارکنان سازمان، آن را ادراک می کنند پیش بینی کننده معتبری از اهمال کاری شغلی است. به عبارت دیگر، بین عدالت سازمانی که کارکنان ادراک کردند و میزان اهمال کاری شغلی، رابطه منفی وجود دارد و عدالت مراوده ای نسبت به دو متغیر دیگر عدالت سازمانی (توزیعی و رویه ای)، ارتباط قوی تری با اهمال کاری شغلی دارد. براساس نتایج پژوهش متغیرهای سن، جنسیت، سابقه شغلی، مدرک تحصیلی و رشته تحصیلی، رابطه معناداری با اهمال کاری شغلی نداشتند؛ اما میزان عدالت توزیعی ادراک شده در کارکنان زن به طور معناداری کمتر از کارکنان مرد است.
    کلیدواژگان: اهمال کاری شغلی، عدالت مراوده ای، عدالت توزیعی، عدالت رویه ای
  • احمدرضا اصغرپور ماسوله *، سمانه امیری، غلامرضا صدیق اورعی صفحات 123-138
    هدف این پژوهش، بررسی تجربی اعتماد در تعاملات اجتماعی بوده است. برای این منظور نسخه ای از بازی سرمایه گذاری مبنا قرار گرفت و بر اساس این، 28 نفر از دانشجویان با استفاده از رایانه و به صورت شبکه در محیط آزمایشگاه، آن را اجرا کردند. این افراد به صورت ناشناخته و دوبه دو در 30 دور با یکدیگر با رایانه و در چارچوب بازی طراحی شده، تعامل داشتند و به تناوب نقش اعتمادکننده و معتمد را بازی می کردند. بر اساس دیدگاه صرفا اقتصادی انتظار می رفت کنشگران تصمیمی بگیرند که در شرایط بازی بیشترین بازده را دارد؛ یعنی به سادگی به دنبال سود بیشتر بروند و به طرف های تعامل خود اعتماد نکنند؛ اما نتایج نشان دادند در شرایط بازی سرمایه گذاری، کنشگران به شکل معنی داری به طرف های تعامل خود اعتماد کردند و حدود 23 درصد از دارایی خود را در اختیار کسی قرار دادند که محتمل بود هیچ مبلغی را به آنان برنگرداند. همچنین معتمدان هم مبلغ در خور توجهی (حدود 20 درصد دارایی اولیه) از آنچه را دریافت کرده اند، بازگردانده اند. این در حالی است که بر اساس ساختار بازی، دو طرف تعامل هیچ گاه یکدیگر را نمی شناختند و ساز و کار هایی مانند شهرت هم در بازی وجود نداشت. تغییراتی هم در شیوه تعامل دو طرف در طول بازی مشاهده شد که در مقاله به تفصیل توضیح داده شده اند.
    کلیدواژگان: آزمایش، اعتماد، بازی سرمایه گذاری
  • یاسر رستگار*، محمدتقی ایمان، مریم سروش، سعید ابراهیمی صفحات 139-154
    تفکیک فزاینده میان ساعات کاری و غیرکاری در زندگی مدرن، امکان فراغت بیشتری برای شهروندان فراهم کرده است؛ بنابراین، شیوه گذران آن به یک بحث تامل برانگیز تبدیل شده است. مطالعه حاضر تلاش دارد با اتخاذ رویکرد تفسیری و با به کارگیری روش شناسی نظریه زمینه ای، این دلالت ها و معانی را در بین شهروندان شهر اصفهان شناسایی کند. بدین منظور 33 نفر از شهروندان ساکن شهر اصفهان به روش نمونه گیری هدفمند و برحسب مسیر گام به گام، جمع آوری و تحلیل داده ها، شناسایی و با آنها مصاحبه عمیق انجام شده است.
    تحلیل داده ها نشان می دهد مهم ترین دلالت های معنایی فراغت در بین مشارکت کنندگان میدان مطالعه شده عبارتند از: فراغت ارتباطی / تکنولوژیک، فراغت خانوادگی، فراغت خانگی، فراغت فردگرایانه، فراغت بی برنامه. هریک از این دلالت ها گویای معنای خاصی از فراغت است که الگوهای فراغت افراد را مبتنی بر این شیوه معنادهی شکل دهد. انتزاع این کدها در سطح بالاتر یک مقوله هسته را ساخت و آن فراغت تقلیل گرایانه / بی هنجار است. این مقوله اشاره می کند مشارکت کنندگان مطالعه شده، معنایی تقلیل گرایانه در ذهن خود، ساخته و فراغت را از معنایی منسجم، برنامه ریزی شده، منظم و مستمر در جهت شکوفایی استعدادها به معنایی بی شکل، بدون جهت خاص و دم دستی از فراغت تقلیل داده اند. همچنین، بی هنجاربودن فراغت به معنای نوعی سردرگمی و بی معنایی نسبت به الگوهای فراغت است.
    کلیدواژگان: فراغت، مصرف، دلالت های معنایی، پژوهش کیفی
  • خدر فرجی راد *، غلامرضا کاظمیان صفحات 155-172
    در دو دهه اخیر به نقش عوامل اجتماعی و فرهنگی در آمایش و توسعه منطقه ای توجه زیادی شده است و جذابیت مفاهیمی مانند سرمایه اجتماعی در آمایش و توسعه منطقه ای افزایش یافته است؛ بنابراین در چارچوب رویکرد آمایش سرزمین به شناسایی عوامل و عناصر اجتماعی و فرهنگی تاثیرگذار بر فرایند توسعه توجه می شود که یکی از گام های اساسی برنامه ریزی توسعه یک منطقه است. این مقاله در پی پاسخ به این سوال است که وضعیت فضایی استان خراسان شمالی از نظر عوامل اجتماعی و فرهنگی پیشران و مانع آمایش و توسعه منطقه ای چگونه است. برای پاسخ به سوالات فوق از ترکیب روش های کیفی و پیمایشی استفاده شده است. جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسش نامه و آمار و اطلاعاتی صورت گرفته است که نهادها و اداره های استانی و شهرستانی در قالب سالنامه آماری استان منتشر کرده اند. براساس نتایج پژوهش، شهرستان های مختلف استان در زمینه شاخص های اجتماعی و فرهنگی، وضعیت های متفاوتی را به نمایش می گذارند. در سطح کلان استان، مهم ترین عوامل اجتماعی و فرهنگی که به صورت عوامل پیشران عمل می کنند مثبت بودن برخی از مولفه های فرهنگ کار (مانند محوریت کار در زندگی با میانگین 45/4 از 5 و ارزش کار با میانگین 4/4 از 5) و سرمایه اجتماعی استان (مانند اعتماد با میانگین 39/3 از 5 و صداقت با میانگین 12/3 از 5) را شامل می شود. همچنین، تنزل منزلت اجتماعی کار با میانگین 2/31 %، وجود تعارضات مختلف در سطح استان (مانند تعارض جنسیتی با میانگین 36 %، تعارض قومیتی در سطح محدود با میانگین 09/2 از 5، تعارض و نابرابری اجتماعی با میانگین 36/19 از 25، باور به وجود تبعیض در جامعه با میانگین 9/19 %، باور به وجود اختلاف و چنددستگی با میانگین 3/21 % و باور به وجود و افزایش فاصله طبقاتی با میانگین 5/50 %)، غلبه هویت و تعلق محلی (با میانگین 05/42%) بر هویت و تعلق استانی و وضعیت نامطلوب بیشتر شاخص های سلبی سرمایه اجتماعی در سطح استان (بالا بودن آسیب های اجتماعی مانند طلاق، سرقت، اعتیاد و بیکاری) از مهم ترین عوامل اجتماعی و فرهنگی مانع آمایش و توسعه منطقه ای در استان خراسان شمالی هستند.
    کلیدواژگان: عوامل اجتماعی، عوامل فرهنگی، پیشران، مانع، خراسان شمالی
  • افسانه قاسمی * صفحات 173-194
    بدن، تنها هستی زیست شناختی و روانی نیست؛ بلکه پدیده ای است که به صورت اجتماعی برساخت می شود؛ بنابراین، امروزه با شکل گیری جامعه مصرفی، گسترش رسانه ها و بازتابی شدن هویت، افراد به ساخت بدن خود مبادرت می کنند. هدف پژوهش، مطالعه ادراک زنان از تصور بدنی است و روش پژوهش، کیفی و از نوع نظریه پردازی داده محور است. تکنیک گردآوری داده ها، مصاحبه عمیق نیمه ساخت یافته بود و با 18 نفر از زنان جوان شهر تهران صورت گرفت که تجربه جراحی زیبایی داشتند. نمونه ها براساس نمونه گیری نظری و حصول اشباع نظری انتخاب شدند. روش تحلیل داده ها نیز کدگذاری به روش گلیزر و اشتروس بود که از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. نتیجه فرایند کدگذاری 167 مفهوم و 16 مقوله اصلی، 25 زیر مقوله و یک مقوله هسته بود که نتایج در الگوی پارادایمی ارائه شد. نتایج نشان داد ادراک زنانی که دست به جراحی های زیبایی می زنند از بدن خویش چندان مثبت نیست و از بدن خود به عنوان سرمایه، نقاب و هویت مستقل و جایگاه کسب لذت و آرامش استفاده می کنند. عوامل موثر بر این ادراک نیز شناسایی شدند که مواردی مانند غلبه هنجارهای مردانه در جامعه، دیدگاه ظاهرگرایانه نسبت به زنان، جامعه پذیری جنسیتی، خودکمتربینی زنان، پایگاه پایین زنان و رسانه های جمعی را شامل می شدند. پیامدهای این نوع ادراک نیز رواج فرهنگ چشم وهم چشمی، غلبه فرهنگ بیگانه، رواج فرهنگ مصرف گرایی است.
    کلیدواژگان: تصور بدنی، جامعه پذیری، غلبه هنجارهای مردانه، خودکمتربینی، پایگاه پایین، رسانه های جمعی
|
  • Seyedalireza Afshani, Lida Hatefirad * Pages 1-18
    Employment of women and issues related to it, especially in recent years has become one of the most important issues in Iran. The purpose of this study is to investigate the relationship between organizational factors, included work time, work experience, type of job, work support, sense of work role overload, job satisfaction and work-family role conflict among employed women in Yazd. The method used in this research is descriptive correlation. Data has been collected by using questionnaire and selected 323 employed women of Yazd city through the cluster sampling technique. Data were analyzed by the statistical software’s, namely SPSS and Amos. The Findings of this study indicate that work support and job satisfaction had significant and negative relationship with work-family conflict. In contrast, there is a significant and positive relationship between work time and sense of work role overload with work- family conflict. Also, there is a significant difference between the work-family role conflict of public and private businesses. Work experience, had no significant relationship with the level of work- family conflict. Thus, organizational factors have effective role to reduce the pressure and stress of employed women.
    Keywords: Role conflict, Work- family, Women, Organization, job
  • Ehsan Aqababaee *, Masoud Kianpour Pages 19-30
    In recent decades social changes and development in service sector have created an environment in which human emotions have become objects. This is known, in the literature of sociology of emotions, as commodification of emotions and the purpose of this article is to interpret the representation of emotions commodification in a film.
    In doing so, the movie Hard Make-up is chosen using maximum-discrepancy sampling method. In order to analyze the data, narrative analysis is used which belongs to the interpretive paradigm.
    The results shows that the discourse of Hard Make-up represents a service-based economy in which actors are expected to rely on their emotions as a source of capital and enter it into economic transactions and relations in order to make profit. In other words, this discourse employs a story line which shows all characters, working in the service sector, perform "emotional labor" so they can bring their emotions in line with the requirements of their job and achieve their goals. In this way, feeling rules of such jobs requires that job holders sell their emotions, not because of institutionalized and regulatory nature of work procedures, but because of over individualization of work process. This selling is in fact a sort of gambling over emotions in which obtaining money is the ultimate end.
    Keywords: Commodification of Emotions, Hard Makeup, Narrative Analysis, Sociology of Emotions
  • Asghar Mirfardi, Siroos Ahmadi *, Jaffar Rostami Pages 31-52
    Agricultural and industrial cooperative researches on application of the program for the development of the country played an important role in the growth and expansion of industrial agriculture and manufacturing excellence and develop the talents of Potential this section in the country. The role of social capital and its presence in a dramatic live action of expensive social, as contributing factors in production, lowering the cost and facilitate social interactions, cursor, so in this study to examine and assess the effect of social capital on the performance of the principal of the company for cooperative farming and industrial in Boyr-Ahmad County.In this study, the two methods of surveying and library research have been utilized. The statistical society under study comprised 210 principal members of the agricultural and industrial cooperatives of Boyr-Ahmad County, from among whom, as many as 136 people were selected as a sample in accordance with Morgan Table and were studied within the method of random sampling classification. To collect data the instrument of questionnaire was used.
    To analyze the data, the SPSS software, statistical tests, Pierson correlation coefficients, independent T test, ANOVA, simple linear regression, multi-variable regression, Cronbachs Alpha method for Reliability calculations and Confirmatory factor analysis to determine the Construct validity were used. The findings of the research were indicative of a correlation between social participation, social integration, social awareness and the resultant of social capital components, on the one hand, and the functionality of the agricultural and industrial cooperatives, on the other. However, the hypothesis of the existence of a correlation between social trust, consumption of cultural goods, age, sex, marital status, ethnicity, level of education, activity record and membership record, on the one hand, and the functionality of the agricultural and industrial cooperatives, on the other, was rejected. Moreover, the research findings showed that from among the different variables in the regression analysis for explaining the variables effective on the functionality of the cooperatives, the independent variables of social participation, social awareness, social integration, the member's record of activity and age could have justified 37.7% of all factors effective on the functionality of the agricultural and industrial cooperatives. The strongest predictive factor in the functionality of the agricultural and industrial cooperatives has been the social participation. This variable alone has justified 27.9% of the variables of the functionality of the cooperatives.
    Keywords: Social Capital, cultural capital, Performance, Agricultural Cooperative, Industrial Cooperative
  • Ali Asghar Firouzjaeian *, Parviz Sharifi Pages 53-70
    Social loafing can arise many problems and negative consequences for the individual and society in the short term and the long term. Loafing used to means of breeding, sloth and negligence and dereliction.The aim of this study is to investigate the factors which affect a student’s social loafing (in these case Mazandaran university students).Method is survey and data collecting tool is questionnaire. The population of this research includes all of Mazandaran University students and the sample size was estimated 390 students by Cochran formula. In this research, the theory of Coleman rational choice was selected as the theoretical framework. After collecting data, hypotheses were analyzed in descriptive and inferential level by Amos and SPSS software. The results show that academic Loafing has meaningful relation with variables such as disorganization within the university and out of the university, the lack of control in university, the weak of planning in university, systemic training loafing, Loafing culture in society, academic alienation, lack of interest and motivation to learn, autonomy, low cost of loafing in the community. But there wasn’t meaningful relation between social loafing with lack of facilities at the University and The lack of job prospects.it was confirmed first hypothesis by structural equation. The result of Structural modeling test shows that above variables could explain 40% from variation of academic Loafing (individual, group).
    Keywords: Social loafing, the rational choice theory, students loafing, disorganization within, outside the university
  • Ahmad Moazzeni *, Ali Beheshti Doust Pages 71-94
    This study emphasizes the concept of class, capital and cultural reproduction, the relationship between fatalism and social category (334 out of the heads of households in Isfahan) using surveys and multistage cluster sampling was conducted. The results show that there is an inverse relationship between social class and fatalism. In other words, the lower classes are more fatalist. Regression analysis also showed that the components of cultural capital (as the most important indicator of social class) and after the economic capital, have been able to explain most of the variance related to changes in the concept of fatalism. In addition to the unequal distribution of cultural capital and between social classes (high average in the upper classes) and the big difference between fatalism (high average among the lower classes), Both concept, shows that, cultural mobility relatively existed for middle class and between social classes,there is more cultural reproduction.
    Keywords: Economic Capital, Social Capital, cultural capital, Class-status, cultural reproduction, cultural mobility, fatalism
  • Asghar Soltani *, Hossein Mmoeinabadi Pages 95-112
    The main purpose of this study was to examine the relation between students’ social life skills with their political education components. Accordingly, the relation between social life skills with political knowledge, political attitude, political skills and political behavior as political education components were examined. The population were undergraduates and graduates students of Shahid Bahonar University of Kerman. A total of 375 students were selected to dada gathering. Instruments were researcher made questionnaires that titled “Social Life Skills Questionnaire” and “Questionnaire of Measurement of Students’ Political Education Components”. The reliability of instruments tested with Cronbach’s alpha coefficient (α) and revealed 0.93 for first instrument and 0.86 for second one. Results showed that all social life skills that were investigated in this study have a positive, significant and medium relation with students’ political education components. Also, the skills such as critical thinking, world citizenship and self-awareness are the most important predictors for political education components and the sex is not a significant predictor for student political education.
    Keywords: Social life skills, Political education, student, University
  • Abbas Khakpour *, Mitra Gholipour Pages 113-122
  • Ahmadreza Asgharpour-Masouleh *, Samaneh Amiri, Gholamreza Seddigh Ouraee Pages 123-138
  • Yaser Rastegar *, Mohammad-Taghi Iman, Maryam Soroush, Saead Ebrahimi Pages 139-154
  • Kheder Farajirad *, Gholamreza Kazemian Pages 155-172
    There has been a lot of attention to the role of Social and cultural factors in regional spatial planning and development in two recent decades and concepts such as social capital are considered attractive in this arena. Investigating and analysis the role of social and cultural factors, therefore, is a basic step in regional development planning. According to the above discussion, this article is trying to answer the question: how the situation is in terms of social and cultural factors as driving force or obstacle in regional development in North Khorasan Province? To answer the above question, we have used a survey and qualitative method. Data gathering was done by questioner and formal data delivered by organizations.
    The results demonstrate that the counties of North Khorasan Province show different condition according to the social and cultural factors. The results, also, demonstrate that there are some social and cultural factors such as working as a value, the important of working, and social capital that act as driving forces in the process of spatial planning and development of North Khorasan Province. The results, in the other hand, show that the factors such as declining social status of working, various conflicts and opponents, social problems and unemployment are acting as obstacle in the process of spatial planning and development of North Khorasan Province.
    Keywords: Social Factors, Cultural Factors, Driving Force, Obstacle, North Khorasan
  • Afsaneh Ghasemi * Pages 173-194
    Youre body is not a mere biological and psychosocial but also a phenomenon that is socially constructed. Therefore, the formation of today's consumer society, media and reflections of identity, people began to build their own bodies. The aim of this study women's perception of body image and qualitative research methods and the type of theory is based. Techniques for data collection, semi-structured interviews with 18 young women in Tehran was that experience had cosmetic surgery. Based on theoretical sampling and theoretical saturation was achieved. Data analysis by Glaser and Strauss was also encrypts the three phases of open coding, axial, and selective was used. As a result of a coding process 167 and 16 main categories and 25 sub categories and a core that was in model paradigm. Factors affecting the perception was identified as masculine norms that prevail in society, including for example, superficial view of women, gender socialization, , women's low base and the mass media. The consequences of this type of culture is also prevalent perception rivalry, dominance of foreign culture, the culture of consumerism is rampant.
    Keywords: Body image, Gender socialization, mass media