فهرست مطالب

پژوهشهای تولیدات دامی - پیاپی 18 (زمستان 1396)

فصلنامه پژوهشهای تولیدات دامی
پیاپی 18 (زمستان 1396)

  • تاریخ انتشار: 1397/01/14
  • تعداد عناوین: 24
|
  • احمد حسن آبادی*، هادی مرادی پرشکوه، حسنا حاجاتی صفحات 1-9
    این آزمایش به منظور بررسی اثر سطوح مختلف پروتئین خام، متیونین و بتائین بر عملکرد و خصوصیات لاشه جوجه های گوشتی انجام شد. 640 قطعه جوجه گوشتی یک روزه از سویه راس 308 در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار و به صورت فاکتوریل 2×2×2 مورد استفاده قرار گرفت. جوجه ها تا سن 7 روزگی به صورت متداول پرورش داده شدند و از سن 7 تا 42 روزگی با 2 سطح پروتئین خام (بالا و متوسط)، 2 سطح متیونین (بالا و متوسط) و 2 سطح بتائین (صفر و 08/0 درصد) تغذیه شدند. هر جایگاه بستری (پن) شامل 20 قطعه جوجه بود. شاخص های مورد اندازه گیری عبارت بودند از: میانگین خوراک مصرفی روزانه، میانگین افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل غذایی که به صورت هفتگی اندازه گیری شد. در سن 42 روزگی یک قطعه جوجه از هر تکرار انتخاب و برای تجزیه لاشه ذبح گردید. نتایج آزمایش نشان داد اثرات متقابل دوتایی تفاوت معنی داری باهم نداشتند. در سن 42-7 روزگی بین تیمار شاهد با سایر تیمارها از نظر میزان خوراک مصرفی تفاوت معنی داری وجود نداشت. جوجه های دریافت کننده بتائین خوراک مصرفی روزانه بالاتری نسبت به جوجه هایی داشتند که بتائین دریافت نکرده بودند ولی این اختلاف فقط در سن 21-14 روزگی معنی دار بود (05/0P<). از نظر میانگین افزایش وزن روزانه تفاوت معنی داری بین تیمارها مشاهده گردید. جوجه های دریافت کننده بتائین و سطح بالای پروتئین، افزایش وزن روزانه بالاتری نسبت به جوجه هایی داشتند که با جیره غذایی حاوی بتائین و سطح متوسط پروتئین خام تغذیه شدند. در هیچ کدام از دوره های آزمایش اثرات اصلی سطوح پروتئین خام، متیونین و بتائین بر میانگین ضریب تبدیل خوراک جوجه ها از نظر آماری معنی دار نبود. مقدار چربی محوطه بطنی در جوجه های تغذیه شده با تیمار 3 (پروتئین بالا، متیونین بالا، بدون بتائین) کمتر از سایر تیمارها بود. به طور کلی با توجه به نتایج این آزمایش، بتائین را می توان جایگزین بخشی از متیونین خوراک جوجه های گوشتی نمود.
    کلیدواژگان: پروتئین خام، متیونین، بتائین، عملکرد، جوجه گوشتی
  • محمد امیری اندی *، هاشم منصوری صفحات 10-19
    هدف از این آزمایش، بررسی تاثیر سطوح متفاوت اسید بوتیریک محافظت شده در جیره بر عملکرد رشد، متابولیت های خونی و میزان کلسیم و فسفر استخوان درشت نی جوجه های گوشتی بود. تعداد 270 قطعه جوجه گوشتی نر یک روزه سویه راس 308 در قالب یک طرح کاملا تصادفی به 9 تیمار و 3 تکرار (10 جوجه در تکرار) تقسیم شدند. تیمار های آزمایشی شامل (1) شاهد (بدون افزودنی)، (2) 1/0 درصد باسیتراسین (کنترل مثبت)، (3) 2/0 درصد اسید بوتیریک در دوره آغازین، (4) 2/0 درصد اسید بوتیریک در دوره های آغازین و رشد، (5) 2/0 درصد اسید بوتیریک در دوره های آغازین، رشد و پایانی، (6) 3/0 درصد اسید بوتیریک در دوره آغازین، (7) 3/0 درصد اسید بوتیریک در دوره های آغازین و رشد، (8) 3/0 درصد اسید بوتیریک در دوره های آغازین، رشد و پایانی و (9) 5/0، 4/0 و 3/0 درصد اسید بوتیریک به ترتیب در دوره های آغازین، رشد و پایانی بودند. نتایج نشان داد که بیشترین افزایش وزن روزانه در دوره آغازین مربوط به پرندگان تغذیه شده با 2/0 درصد اسید بوتیریک بود که اختلاف معنی داری با پرندگان تغذیه شده با تیمار شاهد و تیمارهای حاوی 3/0 و 5/0 درصد اسید بوتیریک داشت (05/0>P). استفاده از اسید بوتیریک تاثیری بر وزن بدن و افزایش وزن روزانه جوجه های گوشتی در دوره های رشد، پایانی و کل دوره پرورش نداشت. سطوح اسید بوتیریک و باسیتراسین در دوره های مختلف تاثیر معنی داری بر میزان مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی جوجه های گوشتی نداشت. اسید بوتیریک تاثیر معنی داری بر متابولیت های خونی (به جز میزان کلسیم پلاسمای خون) و درصد کلسیم و فسفر استخوان درشت نی جوجه های گوشتی در 42 روزگی نداشت. با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد که استفاده از 2/0 درصد اسید بوتیریک به عنوان افزودنی جایگزین آنتی بیوتیک در جیره جوجه های گوشتی بویژه در دوره ی آغازین مفید باشد.
    کلیدواژگان: جوجه گوشتی، اسید بوتیریک، عملکرد، متابولیت های خون، کلسیم درشت نی
  • احمد زیار لاریمی*، منصور رضایی، یدالله چاشنی دل، بهروز زارعی دارکی، ایوب فرهادی صفحات 20-29
    هدف این تحقیق مقایسه سطوح عصاره میکروجلبک کلرلا ولگاریسبا افزودنی ها بر عملکرد، ویژگی های لاشه وفراسنجه هایخونی جوجه های گوشتی مواجه با تنش گرمایی بود. این آزمایش با تعداد 280 قطعه جوجه خروس گوشتی یکروزه راس 308 به مدت 6 هفته انجام شد. این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با 7 تیمار در 4 تکرار انجام شد. تیمارها شامل: 1- شاهد؛ 2- جیره با 2/0 گرم در کیلوگرم عصاره کلرلا ؛ 3- جیره با 4/0 گرم در کیلوگرم عصاره کلرلا؛ 4- جیره با 100 میلی گرم در کیلوگرم خوراک ویتامین E؛ 5- جیره با پربیوتیک؛ 6- جیره با پروبیوتیک؛ 7- جیره با آنتی بیوتیک. تنش گرمایی از 25 تا 42 روزگی اعمال شد. تیمار 2 سبب افزایش در مصرف خوراک و وزن گیری در مقایسه با سایر تیمارها شد (05/0 >P). تیمار 3 کمترین ضریب تبدیل را در مقایسه با سایر تیمارها نشان داد (05/0 >P). غلظت گلوکز، پروتئین، آلبومین و HDL با مصرف تیمار 2 در مقایسه با سایر تیمارها افزایش یافتند. بیشترین و کمترین غلظت کلسترول، تری گلیسرید و VLDL به ترتیب در تیمارهای شاهد و 2 مشاهده شد (05/0 >P). وزن لاشه توخالی و پیش معده در تیمارهای 2 و 3 بیشترین افزایش را داشتند (05/0 >P). به طور کلی عصاره کلرلا در غلظت 2/0 گرم در کیلوگرم می تواند برای بهبود عملکرد جوجه های گوشتی جایگزین مناسبی برای سایر افزودنی های خوراکی به ویژه آنتی بیوتیک ها باشد.
    کلیدواژگان: عصاره میکروجلبک کلرلا ولگاریس، جوجه های گوشتی، عملکرد، متابولیت های خونی، تنش گرمایی
  • سلمان وزیری، مهرداد محمدی*، مازیار محیطی اصلی صفحات 30-37
    در این پژوهش تاثیر سطوح مختلف ضایعات خرما در جیره بر عملکرد و سیستم ایمنی جوجه های گوشتی با استفاده از240 قطعه جوجه گوشتی یک روزه سویه راس 308، در قالب یک طرح کاملا تصادفی با 5 تیمار، 4 تکرار و 12 قطعه پرنده در هر تکرار بررسی شد. پس از آنالیز ترکیبات شیمیایی ضایعات خرما، مقادیر افزایشی صفر (شاهد)، 5، 10، 15 و 20 درصد آن به جیره ها اضافه شد و هر کدام از جیره ها به مدت 42 روز به جوجه ها تغذیه شدند. عملکرد رشد جوجه ها به طور هفتگی اندازه گیری شد. پاسخ ایمنی هومورال در جوجه ها، با تزریق عضلانی 1/0 میلی لیتر محلول 25 درصد گلبول قرمز گوسفند (SRBC) در روزهای 8 و 22 دوره پرورش و اندازه گیری آنتی بادی علیه آن در روزهای 21، 28، 35 و 42 بررسی شد. در روز 16 پرورش، ایمنی سلولی با تزریق فیتوهماگلوتینین به چین پوستی بال، مورد ارزیابی قرار گرفت. افزودن ضایعات خرما اثر معنی داری بر مصرف خوراک روزانه نداشت. افزایش وزن روزانه به طور خطی با افزایش سطح ضایعات خرما در جیره کاهش یافت (05/0>P). پرندگانی که از 20 درصد ضایعات خرما در جیره استفاده نمودند بالاترین ضریب تبدیل را در مقایسه با گروه شاهد داشتند (05/0>P). استفاده از سطح 10 درصد یا بیشتر ضایعات خرما در جیره، سبب افزایش عیار آنتی بادی تام علیه SRBC و IgM در 35 و 42 روزگی شد (05/0>P). افزودن ضایعات خرما به جیره جوجه های گوشتی اثر معنی داری بر واکنش جلدی به تزریق فیتوهماگلوتنین نداشت. نتایج نشان داد که می توان تا 10 درصد ضایعات خرما را در جیره جوجه های گوشتی بدون اثر منفی بر عملکرد استفاده نمود که به نظر می رسد سطح 10 درصد به تقویت پاسخ ایمنی هومورال پرنده کمک می کند.
    کلیدواژگان: ایمنی سلولی، ایمنی هومورال، جوجه گوشتی، ضایعات خرما، عملکرد
  • نیلوفر گودرزی *، عباسعلی قیصری، مجید طغیانی صفحات 38-46
    این آزمایش به منظور بررسی تاثیر نوع عمل آوری خوراک و نوع آنزیم فیتاز بر عملکرد، درصد خاکستر، کلسیم و فسفر استخوان درشت نی، خاکستر استخوان پنجه پا و قابلیت هضم فسفر در جوجه های گوشتی انجام گرفت. در این مطالعه از420 قطعه جوجه گوشتی راس 308 دریک آزمایش فاکتوریل3×2 با دو روش عمل آوری خوراک (پلت و آردی) و 3 گروه آنزیمی: (کنترل منفی، ناتافوس با منشا قارچ آسپرژیلوس نیجر و مریفاز با منشا باکتری ای.کلای) درقالب طرح کاملا تصادفی استفاده شد. طول دوره آزمایش 42 روز و سطح مورد استفاده از آنزیم در جیره های آزمایشی 500 واحد بود. نتایج نشان داد، عمل آوری پلت باعث افزایش معنی دار (05/0>P) میانگین مصرف خوراک روزانه، میانگین وزن بدن و بهبود معنی دار (05/0>P) ضریب تبدیل غذایی در تمام دوره های پرورش شد. مریفاز میانگین مصرف خوراک روزانه را در کل دوره آزمایش و وزن بدن (21 و 42 روزگی) را نسبت به آنزیم ناتافوس افزایش داد (05/0>P). عمل آوری پلت باعث کاهش خاکستر استخوان درشت نی (42 روزگی) شد، درحالیکه درصد کلسیم خاکستر استخوان درشت نی را افزایش داد (05/0>P). مریفاز، خاکستر استخوان پنجه پا (21 روزگی) را نسبت به گروه کنترل افزایش داد (05/0>P)، درحالیکه بین مریفاز و ناتافوس اختلاف معنی داری وجود نداشت. مریفاز سبب افزایش قابلیت هضم مدفوعی فسفر (21 روزگی) نسبت به کنترل و همچنین افزایش قابلیت هضم ایلئومی فسفر (42 روزگی) در مقایسه با گروه کنترل و گروه ناتافوس شد (05/0>P). تاثیر نوع آنزیم بر خاکستر استخوان درشت نی، درصد کلسیم خاکستر استخوان درشت نی و خاکستر استخوان پنجه پا (42 روزگی) معنی دار نبود. به طورکلی پلت باعث بهبود صفات مربوط به عملکرد و افزایش کلسیم خاکستر درشت نی (42 روزگی) شد. مریفاز باعث افزایش خاکستر پنجه (21 روزگی) نسبت به گروه کنترل شد. مریفاز باعث افزایش قابلیت هضم مدفوعی نسبت به گروه کنترل و افزایش قابلیت هضم ایلئومی فسفر نسبت به گروه کنترل و گروه مصرف کننده آنزیم ناتافوس شد.
    کلیدواژگان: عمل آوری، فیتاز، عملکرد، قابلیت هضم، جوجه گوشتی
  • کیومرث ملکی، محمد کاظمی فرد *، منصور رضایی، علیرضا جعفری صیادی صفحات 47-56
    این آزمایش برای بررسی اثر محدودیت کمی و کیفی خوراک بر آسیت القایی توسط لووتیروکسین در جوجه های گوشتی سویه تجاری راس 308 به اجرا درآمد. تعداد 180 قطعه جوجه گوشتی یک روزه در قالب یک طرح کاملا تصادفی با پنج تیمار، سه تکرار و 12 قطعه جوجه در هر تکرار تا سن 42 روزگی پرورش یافتند. تیمارهای آزمایشی شامل: 1)تیمار شاهد، 2)تیمارشاهد به همراه لووتیروکسین، 3)تیمار محدودیت 8 ساعت خوراکدر روز 7 تا 14 روزگی، 4)جیره با نود درصد احتیاجات غذایی سویه در سن 14-11 روزگی 5)جیره با نود و پنج درصد احتیاجات غذایی سویه در سن 14-11 روزگی. به منظور القاء آسیت در تمامی تیمارها بجز تیمار شاهد از روز25 آزمایش،6/1 میلی گرم در کیلوگرم جیره هورمون لووتیروکسین استفاده شد. نتایج نشان داد که در پایان دوره وزن بدن پرنده هایی که تیمارشاهد به همراه لووتیروکسین و محدودیت 8 ساعت از خوراک را دریافت کرده بودند به طور معنی داری کمتر ازتیمار شاهد بود (05/0P<). همچنین ضریب تبدیل غذاییدر تیمارهای محدودیت 8 ساعته و نود درصد احتیاجات به طور معنی داری بیشتر از تیمارشاهد بود (05/0P<). محدودیت غذایی تا سطح 95 درصد احتیاجات باعث افزایش معنی دار درصد سینه و همچنین محدودیت کمی و کیفی خوراک باعث کاهش وزن چربی محوطه شکمی نسبت به تیمار شاهد شد (05/0(P<. به طور کلی نتایج نشان داد که محدودیت 8 ساعته محدودیت غذایی بسیار شدیدتری نسبت به محدودیت های غذایی 90 و 95 درصد احتیاجات غذایی می باشد و رشد جبرانی در پرندگان این تیمار کمتر از تیمارهای دیگر بود.
    کلیدواژگان: آسیت، جوجه های گوشتی، عملکرد، لووتیروکسین، محدودیت های غذایی کمی و کیفی
  • میلاد منافی *، مهدی هدایتی صفحات 57-65
    این آزمایش جهت بررسی اثرات استفاده از ترکیب اسید های آلی بر عملکرد، فراسنجه های خونی، ریخت شناسی روده و کیفیت داخلی تخم بلدرچین ژاپنی تخم گذار در قالب طرح کاملا تصادفی با 225 قطعه بلدرچین ژاپنی تخم گذار در دو بازه زمانی 37-39 و 40-42 هفتگی در 3 گروه آزمایشی با 5 تکرار و 15 قطعه بلدرچین ژاپنی در هر تکرار انجام گرفت. گروه های آزمایشی شامل گروه اول به عنوان شاهد که دریافت کننده جیره پایه و گروه دوم و سوم علاوه بر جیره پایه به ترتیب، 04/0 درصد آنتی بیوتیک باسیتراسین دی متیل سالیسیلات به عنوان محرک رشد و 1/0 درصد ترکیبی از اسیدهای آلی در جیره دریافت کرده اند. نتایج نشان داد که استفاده از ترکیب اسیدهای آلی سبب افزایش معنی داری در مصرف خوراک، وزن و تولید تخم و درصد پوسته تخم بلدرچین در مقایسه با گروه شاهد گردید است. همچنین افزایش ارتفاع ویلی های روده ای در گروه دریافت کننده مکمل اسید آلی و افزایش تعداد سلول های گابلت و عمق کریپت های روده ای در گروه شاهد مشاهده گردید. کمترین میزان غلظت کلسیم، لیپوپروتئین با چگالی بالا و آلکالین فسفاتاز سرم، ضریب تبدیل خوراک و واحد هاو در گروه دریافت کننده مکمل اسید های آلی مشاهده گردید. غلظت گلوکز، پروتئین تام، فسفر و آسپارتات آمینو ترانسفراز سرم تحت تاثیر گروه های آزمایشی قرار نگرفت بر اساس نتایج مطالعه حاضر، استفاده از ترکیب اسیدهای آلی به عنوان جایگزین مناسبی برای آنتی بیوتیک محرک رشد در بلدرچین ژاپنی تخم گذار پیشنهاد می گردد.
    کلیدواژگان: اسید آلی، بلدرچین ژاپنی تخم گذار، عملکرد، صفات کیفی تخم
  • افسانه سربزی فرح آباد، زربخت انصاری پیرسرایی *، پوریا بی پروا، عیسی دیرنده صفحات 66-75
    یکی مشکلات صنعت طیور یک دست نبودن گله در فارم گوشتی است هر چند که در کارخانه های جوجه‏کشی جوجه گوشتی و بوقلمون، اغلب جوجه های تعیین جنسیت شده را به تولیدکنندگان تجارتی می‏فروشند، زیرا تفاوت‏های جنسی در مقدار رشد و بازدهی مصرف خوراک‏، جداسازی نرها و ماده ها را برای تامین نیازهای بازار از نظر تولید لاشه های یک دست و مشخص ضروری می‏سازد. پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر تزریق درون تخم مرغی عصاره گرده کاج بر رشد و جنسیت جوجه های گوشتی انجام شد. این پژوهش با 500 عدد تخم مرغ‏ سویه راس 308 به صورت طرح کاملا تصادفی با 5 تیمار 4 تکرار و 25 عدد تخم مرغ در هر تکرار به اجرا درآمد. تیمارهای آزمایشی شامل: 1- شاهد بدون تزریق 2- شاهد با تزریق (تزریق حلال‏‏ها) 3- تزریق 50 ppm عصاره گرده کاج 4. تزریق 100 ppm عصاره گرده کاج 5. تزریق 150 ppm عصاره گرده کاج بود. صفات اقتصادی، درصد هچ و میزان تمایز جنسیتی و بیان نسبی IGF-I و IGF-II مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد استفاده از تزریق درون تخم مرغی عصاره گرده کاج تاثیر معنی داری بر درصد هچ، صفات اقتصادی، تمایز جنسیت جوجه و بیان نسبی ژن IGF-II نداشت، اما دوزهای 50 و 100 ppm موجب کاهش معنی دار در بیان نسبی ژن IGF-I در بافت سینه شد.
    کلیدواژگان: تزریق درون تخم مرغ، تمایز جنسیتی، رشد، عصاره گرده کاج
  • ایرج اشرفی، حسین دقیق کیا*، غلامعلی مقدم، عادل صابری وند صفحات 76-82
    ساختارهای بیوشیمیایی و آناتومیکی سلول اسپرم طی فرآیند انجماد اسپرم تحت تاثیر قرار می گیرند. لذا استفاده از مواد محافظ انجمادی در محیط انجماد، ضروری ترین بخش در فرآیند انجماد اسپرم می باشد. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر استفاده از سطوح مختلف زرده تخم مرغ (15، 20 و 25 درصد) به عنوان ماده محافظ انجماد به همراه سطوح مختلف سدیم دودسیل سولفات (SDS) (صفر، 05/0 و 1/0 درصد) به عنوان سورفکتانت بر اسپرم های منجمد یخ گشایی شده گاو هلشتاین می باشد. در این پژوهش از 3 راس گاو هلشتاین (6-8 ساله و میانگین وزن 850 کیلوگرم) دو بار در هفته توسط واژن مصنوعی اسپرم گیری شد. برای از بین بردن اثرات فردی دام ها، انزال ها به نسبت مساوی باهم مخلوط شدند. نمونه ها بعد از طی مراحل سردسازی و پر شدن در پایوت ها، در بخار ازت منجمد شده و در ازت مایع نگهداری شدند. نتایج بدست آمده بعد از یخ گشایی نشان داد که افزودن 05/0 و 1/0 درصد SDS بر رقیق کننده حاوی درصدهای مختلف زرده تخم مرغ موجب افزایش معنی دار درصد جنبایی کل، جنبایی پیش رونده، درصد خطی بودن جنبایی، جنبایی عرضی سر، سرعت در مسیر مستقیم، سرعت در مسیر منحنی، میانگین سرعت در مسیر، زنده مانی و یکپارچگی غشای پلاسمایی اسپرم های منجمد-یخ گشایی شده می شوند (05/0P<). افزودن سطح 1/0 درصد SDS در رقیق کننده حاوی درصدهای مختلف زرده تخم مرغ نسبت به سطح 05/0 درصد نتایج بهتری را همراه داشت. اختلاف معنی داری بین گروه های تیماری (1/0 درصد SDS+ 25 درصد زرده تخم مرغ) و (1/0 درصد SDS+ 15 درصد زرده تخم مرغ) مشاهده نشد. بطورکلی می توان ترکیب 1/0 درصد SDS+ 15 درصد زرده تخم مرغ را به عنوان موثرترین ترکیب زرده تخم مرغ و SDS بر اساس ارزیابی میکروسکوبی اسپرم منجمد-یخ گشایی شده گاو پیشنهاد کرد.
    کلیدواژگان: انجماد اسپرم، زرده تخم مرغ، سدیم دودسیل سولفات، سورفکتانت، گاو هلشتاین
  • کاظم سیفی*، منصور رضایی، اسدالله تیموری یانسری، غلامحسین ریاضی، محمد جواد ضمیری صفحات 83-90
    تنش گرمایی اثرهای ناخوشایندی بر عملکرد جانوران مزرعه و در پی آن بر اقتصاد صنعت پرورش آن ها دارد. در این راستا و با هدف کاهش گرمای تولیدی در درون سلول، اثر منابع مختلف چربی از نظر طول زنجیر و درجه ی اشباع بر کنش میتوکندری های جگر جوجه های گوشتی انجام شد. چربی های مورد استفاده در این آزمایش شامل: الف) چربی گاو (Tallow) به عنوان منبع اسیدهای چرب اشباع بلندزنجیر، ب) روغن نارگیل به عنوان منبع اسیدهای چرب اشباع متوسط و کوتاه زنجیر، پ) روغن زیتون به عنوان منبع اسیدهای چرب تک نااشباع و ت) روغن سویا به عنوان منبع اسیدهای چرب چند نااشباع بودند. جوجه های گوشتی نر سویه تجاری راس 308 از روز 32 تا روز 42 در دمای 36 درجه ی سلسیوس قرار گرفتند. در میتوکندری های جگر گروه هایی که چربی گاو و یا روغن نارگیل خورده بودند، فعالیت دهیدروژنازها، پتانسیل غشا و غلظت گونه های واکنش پذیر اکسیژن بیشتر (01/0P<) و غلظت گلوتاتیون کمتر (01/0P<) از دو گروه دیگر بود. یافته های این آزمایش نشان دادند که مصرف اسیدهای چرب اشباع، به ویژه انواع بلندزنجیر، می تواند در شرایط تنش گرمایی به کاهش تولید گرما در جوجه های گوشتی کمک کند.
    کلیدواژگان: میتوکندری، انرژتیک، اکسیداسیون، تنش گرمایی، چربی، جوجه ی گوشتی
  • اکبر ابرغانی، مرتضی چاجی *، هرمز منصوری، مرتضی ممویی، خلیل میرزاده، هدایت الله روشنفکر صفحات 91-99
    آزمایش حاضر با هدف اندازه گیری مشتقات پورینی ادراری با منشاء آندوژنوس با روش اعمال محدودیت غذایی و نیز تعیین اثر 4 سطح تغذیه بر مقدار تولید پروتئین میکروبی انجام گردید. دو آزمایش با استفاده از چهار نفر شتر با میانگین وزنی 326 کیلوگرم طراحی شد. شترها در چهار سطح برابر نیاز نگهداری، 25/1 برابر نیاز نگهداری، 5/1 برابر نیاز نگهداری و در حد اشتهاء از گیاه مرتعی سلمکی ساقه سفید در قالب طرح مربع لاتین تغذیه شدند و تولید پروتئین میکروبی آن ها با استفاده از مشتقات بازهای پورینی اندازه گیری شد. در آزمایش اول، مقدار مشتقات پورینی در پنجمین روز دوره گرسنگی به عنوان شاخص مشتقات پورینی آندوژنوس در ادرار، معادل 14 میلی مول در روز تخمین زده شد. آلانتوئین ترکیب اصلی مشتقات پورینی ادراری دفع شده در هر سه دوره اعمال محدودیت غذایی بود، دفع آن به ازای کیلوگرم وزن متابولیکی، به موازات کاهش مصرف غذا کاهش پیدا کرد (05/0>P). در آزمایش دوم، دفع ادراری آلانتوئین و کل مشتقات پورینی به موازات افزایش مصرف غذا افزایش یافت، در حالی که مقادیر اسید اوریک و گزانتین+ هیپوگزانتین تحت تاثیر مقدار مصرف سلمکی ساقه سفید قرار نگرفت. همبستگی مثبت بالایی بین ماده آلی مصرفی قابل هضم و مقدار دفع مشتقات پورینی در ادرار مشاهده گردید. مقدار پورین های جذب شده در روده و جریان نیتروژن میکروبی به روده با افزایش مقدار مصرف ماده خشک و ماده آلی مصرفی قابل هضم، بالا رفت (05/0>P). مقدار مشتقات پورینی دفع شده در ادرار به ازای هر کیلوگرم ماده آلی مصرفی قابل هضم، معادل 5/76 گرم پروتئین میکروبی به ازای کیلوگرم ماده آلی مصرفی قابل هضم تخمین زده شد. بنابراین، زمانی که شترها با سلمکی ساقه سفید در سطح نیاز نگهداری تغذیه شدند، پروتئین قابل سوخت و ساز میکروبی نیاز پروتئین قابل سوخت و ساز شترها را در سطح نگهداری تامین نکرد، اما با افزایش مصرف بیش از نیاز نگهداری، نیاز پروتئین قابل سوخت و ساز شترها حتی بیشتر از حد نگهداری تامین گردید.
    کلیدواژگان: آلانتوئین، پروتئین میکروبی، گزانتین، مشتقات بازهای پورینی، هیپوگزانتین
  • حسین کریمی دایینی، مهدی کاظمی بن چناری*، مهدی خدایی مطلق، محمدحسین مرادی صفحات 100-106
    تاثیر افزایش سطح پروتئین با استفاده از کنجاله سویا یا پودر گوشت بر عملکرد، متابولیت های خونی، آنزیم های کبدی و انسولین در گوساله های نر در حال رشد هلشتاین بررسی گردید. تعداد 36 راس گوساله نر هلشتاین با میانگین وزن 7/167 در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تیمار (12 دام در هر تیمار) به مدت 9 هفته مورد آزمایش قرار گرفتند. تیمارهای آزمایشی شامل؛ 1) جیره شاهد (CON) با سطح پروتئین خام توصیه شده سطح NRC (8/13 درصد)؛ 2) افزایش سطح پروتئین خام جیره تا 9/14 درصد با استفاده از کنجاله سویا و 3) افزایش سطح پروتئین جیره تا 9/14 درصد با استفاده از پودر گوشت بود. جایگزینی در هر دو تیمار به جای سبوس گندم بود. نتایج نشان داد خوراک مصرفی و افزایش وزن گوساله ها تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. بدون در نظر گرفتن منبع مکمل پروتئینی، با افزایش سطح پروتئین جیره ضریب تبدیل خوراک بهبود داشت (09/0=P). در بین متابولیت های خون، تنها گلوکز خون گوساله های تغذیه شده با سطح پروتئین بالا تمایل به افزایش داشت (07/0=P). آنزیم های کبدی آسپارتات آمینوترانسفراز و آلانین آمینوترانسفراز تفاوتی در بین تیمارهای آزمایشی نداشتند. هورمون انسولین در تیمار حاوی پودر گوشت افزایش داشت (04/0=P). به طور خلاصه نتایج نشان داد علیرغم اینکه افزایش سطح پروتئین جیره با منبع قابل تجزیه در شکمبه (کنجاله سویا) قابل توصیه نیست؛ اما استفاده از منبع پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه (پودر گوشت) سبب بهبود غلظت گلوکز خون و افزایش غلظت انسولین گردید که می تواند در نرخ رشد گوساله های در حال رشد تاثیرگذار باشد.
    کلیدواژگان: گوساله های در حال رشد، منبع پروتئین، سطح پروتئین، انسولین
  • حسین عبدی بنمار*، جمال سیف دواتی، بهرام فتحی آچاچلویی، رسول کچویی صفحات 107-112
    هدف از این پژوهش ارزیابی روش هچ در تعیین محتوای پروتئین خام برخی خوراک های دامی بود. تعداد 21 نمونه خوراکی شامل انواع مواد علوفه ای، مواد کنسانتره ای، مخلوط های کنسانتره ای، نمونه های هضمی شکمبه ای و مقادیر 025/0، 05/0، 075/0، 1/0، 125/0، 15/0، 175/0 و 2/0 میلی گرم کلرید آمونیوم انتخاب شده و با استفاده از روش کجلدال، به عنوان روش مرجع و روش هچ، محتوای نیتروژن و پروتئین خام آن ها تعیین و با یکدیگر مقایسه شدند. تفاوت معنی داری بین دو روش از نظر برآورد محتوای پروتئین خام مواد خوراکی مختلف و مقادیر کلرید آمونیوم وجود نداشت. همبستگی بین روش هچ و روش کجلدال از نظر تعیین محتوای پروتئین خام مواد خوراکی مورد آزمایش مثبت و بالا بود (99/0 = r). تغییر در روش هضم نمونه ها طی روش اصلی هچ سبب سرعت بخشیدن به روش مذکور شده و امکان آنالیز همزمان چندین نمونه را فراهم آورد. با توجه به نتایج این آزمایش، محتوای پروتئینی نمونه های مورد آنالیز در آزمایشگاه های خوراک دامی را می توان با استفاده از روش هچ با دقت و صحت بالا تعیین نمود.
    کلیدواژگان: پروتئین خام، روش کجلدال، روش هچ، ارزشیابی خوراک دام
  • عذرا نجمی نوری، محمدرضا بحرینی بهزادی*، محمدرضا محمدآبادی صفحات 113-120
    با توجه به اهمیت جهانی، منطقه ای و اقتصادی بز سرخ جبال بارز از لحاظ تولید کرک و نقش ژن Rheb در رشد، چرخه سلولی و سرطان، بیان این ژن برای اولین بار در بز سرخ جبال بارز مورد مطالعه قرار گرفت. به عنوان یک عضو از فوق خانواده Ras، Rheb یک تنظیم کننده بالا دست مسیر سیگنال دهی mTOR است که فرآیند رشد سلول، تکثیر و تمایز را تنظیم می کند. به منظور مطالعه سطوح بیان Rheb در بافت های مختلف شامل مغز (میانی)، مغز (قشری)، قلب، کلیه (کورتکس)، کلیه (مدولا)، بیضه، شش، کبد و طحال cDNA ژن Rheb به وسیله Real-Time PCR تکثیر شد و با روش پی فافل مورد بررسی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از روش پی فافل از نرم افزار SAS استفاده شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که این ژن در تمامی بافت های مورد بررسی بیان شده است و بیشترین سطح بیان آن در طحال و کمترین در شش مشاهده شد. لذا می توان پیشنهاد کرد که این ژن در تمام بافت ها بیان می شود که نیاز است اثرات فیزیولوژیکی این ژن در بافت های مختلف و دام های گوناگون مورد بررسی قرار گیرد.
    کلیدواژگان: ژن Rheb، بز سرخ جبال بارز، بیان، بافت
  • مجتبی نجفی*، قدرت رحیمی میانجی، یونچه گئو، نوید جمات، یوران اندرسون، پاتریس هومبلت، اریک بنککام صفحات 121-130
    لیپو پلی ساکارید1(LPS)، بخشی از ساختار غشای بیرونی باکتری های گرم منفی است که در فرآیند های پاتوژنی که منجر به ورم پستان و التهاب رحم در گاوهای شیری می شود، دخالت دارد. هم چنین LPS باعث التهاب اندومتریوم و شکست لانه گزینی در بسیاری از گونه های حیوانی می شود. باتوجه به اهمیت اقتصادی این بیماری ها در صنعت گاو شیری، آنالیز بیان افتراقی ژن ها و شناسایی مسیرهای مرتبط در پاسخ به عصاره لیپوپلی ساکاریدی از باکتری اشیرشیا کولای با استفاده از آنالیز ترانسکریپتوم برای فهم مکانیسم دقیق این فرآیند بسیار حیاتی و ضروری است. در این پژوهش، بعد از مراحل جداسازی و تیمار سلول های اپی تلیال اندومتریوم گاو با دوزهای مختلفی ازLPS (صفر، 2 و 8 میلی گرم بر میلی لیتر) در محیط کشت، RNA کل استخراج و برای تهیه کتابخانه ترانسکریپتومی مورد استفاده قرار گرفت. در مجموع 12 کتابخانه ترانسکریپتومی از سه گاو قرمز سوئدی (4 نمونه به ازای هر راس گاو) توسط تکنولوژی با توان عملیاتی بالا تعیین توالی و آنالیز بیان افتراقی ژن ها و هم چنین مسیرهای بیولوژیکی مرتبط مورد شناسایی قرار گرفتند. نتایج این پژوهش نشان داد در مجموع 2035 ژن در بین گروه های شاهد و تیمار شده با LPS دارای بیان متفاوت بوده که تعداد 752 ژن در مسیر تکثیر و مرگ سلولی نقش داشتند. هم چنین نتایج شمارش سلول های اپی تلیال نشان داد که عصاره لیپوپلی ساکاریدی توانست به طور معنی داری باعث افزایش تکثیر سلولی شود. آنالیز مسیرهای بیولوژیکی نشان داد که این ژن ها در تعدادی از مسیرهای سیگنالی از جمله سیستم ایمنی شامل مسیر سیگنالی Toll-Like Receptor، T Cell Receptor، MAPK، شیموکین ها، سرطان اندومتریوم رحمی و هم چنین مسیر سیگنالی مرگ و تکثیر سلولی دخالت دارند. طبق اطلاعات ما این مطالعه، نخستین تحقیقی است که روی سلول های اپی تلیال اندومتریوم گاوی انجام شده است که می تواند درک ما را در ارتباط با مکانیسم های مرتبط به التهاب های ناشی از عفونت های رحمی در گاو شیری افزایش دهد.
    کلیدواژگان: آنالیز ترانسکریپتوم، تکثیر سلولی سلول های اپی تلیال اندومتریوم، لیپوپلی ساکارید، مسیرهای بیولوژیکی
  • سید ضیاالدین میرحسینی*، نوید قوی حسین زاده، فاطمه هادی نژاد صفحات 131-138
    هدف از این مطالعه انتخاب بهترین مدل از بین پنج تابع رشد غیرخطی برودی (Brody)، گومپرتز (Gompertz)، لجستیک (Logistic)، ون برتالانفی (Von Bertalanffy) و نمایی منفی (Negative Exponential) جهت توصیف منحنی رشد در بز مرخز بود. داده ها مشتمل بر رکوردهای وزن بدن از تولد تا یک سالگی 5557 راس بزغاله بود که طی سال های 85 تا 92 از ایستگاه تحقیقات بز مرخز واقع در سنندج جمع آوری شد. برآورد پارامترهای منحنی رشد A،B،K با استفاده از رویه NLIN برنامه SAS انجام شد و جهت مقایسه مدل های مختلف به منظور انتخاب بهترین مدل، آماره های ضریب تبیین تصحیح شده (R2adj)، جذر میانگین مربعات خطا (RMSE)، معیار اطلاعات آکاییک (AIC)، معیار اطلاعات بیزی (BIC) و معیار دوربین-واتسون (DW) محاسبه شد. در کل حیوانات، مدل رشد لجستیک با داشتن بالاترین میزان R2adj و کمترین میزان RMSE، AIC و معیار BIC نسبت به سایر مدل ها می تواند بهترین پیش بینی رشد در بز مرخز را نشان دهد. مدل های برودی، گومپرتز به ترتیب برای نرها و ماده ها و مدل لجستیک هم برای تک قلوها و هم برای دوقلوها به عنوان بهترین مدل پیش بینی رشد انتخاب شد. در همه موارد چه برای کل حیوانات و چه برای نرها، ماده ها، تک قلوها و دوقلوها مدل نمایی منفی به عنوان نامناسب ترین مدل شناخته شد. مدل لجستیک می تواند بهترین توصیف از روند رشد بز مرخز در محدوده زمانی مشخص را ارائه کند.
    کلیدواژگان: بز مرخز، توابع رشد، مدل های غیر خطی، منحنی رشد، وزن بدن
  • حسین بانی سعادت، شیدا ورکوهی*، سرین رزاق زاده صفحات 139-146
    در این مطالعه، بررسی روند ژنتیکی، فنوتیپی و محیطی صفات بیومتریک در گوسفند نژاد ماکویی با استفاده از داده هایی که طی سال های 1368 تا 1392 از مرکز اصلاح نژاد گوسفند ماکویی جمع آوری شده بود، انجام شد. تخمین روندها با استفاده از مدل حیوانی چند صفتی و نرم افزار DFREML انجام شد. روند ژنتیکی، فنوتیپی و محیطی به ترتیب از طریق تابعیت میانگین ارزش های اصلاحی بر سال، میانگین ارزش های فنوتیپی بر سال و میانگین تفاوت ارزش اصلاحی با ارزش فنوتیپی بر سال برآورد شد. نتایج نشان داد که وراثت پذیری صفات بیومتری ارتفاع از جدوگاه، ارتفاع از کفل، طول بدن، دور سینه و دور ران به ترتیب 05/0±23/0، 05/0±25/0، 04/0±19/0، 05/0±28/0 و 04/0±06/0 برآورد شد و بالاترین مقادیر همبستگی های ژنتیکی و فنوتیپی، بین صفات ارتفاع از جدوگاه و ارتفاع از کفل (به ترتیب 98/0و 93/0) برآورد گردید. روند ژنتیکی برای صفات فوق به ترتیب 07/0 ± 25/0، 07/0 ± 26/0، 05/0 ± 59/0، 09/0± 22/0 و 03/0± 23/0 سانتی متر، روند فنوتیپی به ترتیب 08/0±08/0، 05/0±07/0، 06/0±39/0، 16/0±23/0- و 05/0±08/0 سانتی متر و روند محیطی به ترتیب 06/0±16/0- ، 06/0±15/0-، 06/0±20/0-، 15/0±45/0- و 04/0±16/0- سانتی متر برآورد شد. همچنین پیشرفت ژنتیکی کل بعد از 24 سال در جامعه مورد مطالعه کم بود که در این میان بیشترین پیشرفت در صفات طول بدن و دور سینه مشاهده شد، بنابراین می توان نتیجه گرفت که با وجود روند ژنتیکی مثبت، انتخاب در این گله بر اساس ارزش اصلاحی و برنامه ای مشخص و منظم انجام نشده است.
    کلیدواژگان: ارزش اصلاحی، وراثت پذیری، همبستگی، پیشرفت ژنتیکی، روند ژنتیکی
  • پروانه رئوفیان، جلیل شجاع غیاث*، رضی الله جعفری، غلامعلی مقدم، آرش جوانمرد صفحات 147-154
    ورم پستان یکی از شایع ترین بیماری ها در پرورش گاو شیرده است که همواره هزینه های سنگین درمانی را به گاودار تحمیل کرده و مقادیر تولید شیر را بطور معنی دار کاهش می دهد. در مطالعه حاضر شناسایی چند شکلی های نوکلئوتیدی در ژن های عملکرد سیستم ایمنی و ارتباط این چندشکلی ها با مقادیر باقیمانده نمره سلول های بدنی (SCS) به عنوان شاخص همبسته با بروز بیماری ورم پستان در گاوهای هلشتاین بررسی شد. این ژن ها اگزون های 1و 2 ژن TLR2 و 3و 4 ژن TNFα بودند. بدین منظور، تعداد 100 راس گاو شیری هلشتاین براساس ارزش های اصلاحی تخمین زده شده برای صفات تولید شیر، درصد چربی و رکوردهای SCS انتخاب شدند. سپس براساس مقادیر باقیمانده نمره سلول های بدنی در دو گروه های مقاوم و حساس تقسیم شدند و از هر حیوان 5 میلی لیتر خون جمع آوری شد. تعیین ژنوتیپ دو گروه هدف (حیوانات حساس و مقاوم به ورم پستان) با استفاده از نشانگرPCR-RFLP انجام شد. ارتباط آماری چند شکلی های شناسایی شده با رکوردهای تصحیح شده نمره سلول های بدنی (مقادیر باقیمانده نمره سلول های بدنی) از طریق رویه GLM با استفاده از نرم افزار SAS نسخه 2/9 بررسی شد و مقایسه میانگین ها با آزمون توکی-کرامر انجام گرفت. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که بین چند شکلی های ژن های TLR2 و TNFα با مقادیر باقیمانده نمره سلول های بدنی ارتباط آماری معنی دار وجود داشت (001/0P<). بطوری که برای ژن TNFα بیشترین فراوانی ژنوتیپی در گروه های مقاوم و حساس به ترتیب مربوط به ژنوتیپ های AA و BB بودند. همچنین، برای ژن کاندیدای TLR2 فراوانی ژنوتیپ KK در گروه حساس بیشتر از گروه مقاوم بود. به عنوان یک نتیجه شاید بتوان از نتایج مشاهده شده برای طراحی برنامه های اصلاحی برای پیشگیری از ورم پستان استفاده شود.
    کلیدواژگان: نمره سلول های بدنی، فاکتور نکروز توموری، گیرنده شبه تول، ورم پستان
  • اسحق آبانگاه، محمد زندی *، محمدرضا سنجابی، محمدحسین هادی تواتری صفحات 155-160
    پرولاکتین از هیپوفیز قدامی ترشح می شود و نقش های مهمی از جمله در توسعه پستان، تمایز و شیرواری دارد. هدف از این مطالعه ارزیابی چند شکلی ژن گیرنده پرولاکتین در نژاد شال و آمیخته های شال و رومانوف بود. برای این منظور پس از خونگیری از دام ها و استخراج DNA به روش فنول کلروفرم، دو قطعه 176 و 215 جفت بازی از اینترون 1 ژن گیرنده پرولاکتین توسط آغازگرهای اختصاصی و طی واکنش PCR تکثیر شدند. سپس محصولات PCR با استفاده از الکتروفورز ژل آکریل آمید و رنگ آمیزی نقره مورد آنالیز قرار گرفتند. نتایج نشان داد در قطعه 176 جفت بازی از ژن گیرنده پرولاکتین (1PRLR) در نژاد شال دو ژنوتیپ AB و AC مشاهده شد. فراوانی این ژنوتیپ ها به ترتیب 92/0 و 08/0 و فراوانی آلل های A، B و C به ترتیب 50/0،46/0 و 04/0 بود. همچنین در جایگاه 1PRLR از این ژن در نژاد آمیخته شال و رومانف فراوانی ژنوتیپ AB و AC به ترتیب 94/0 و 06/0 مشاهده شد و فراوانی آلل های A، B و C نیز به ترتیب 50/0، 47/0 و 03/0 بود. بررسی چند شکلی در قطعه 215 جفت بازی از ژن گیرنده پرولاکتین (2PRLR) در نژاد شال و آمیخته شال و رومانف، تنها ژنوتیپ AA را نشان داد. نتایج این مطالعه نشان داد که جایگاه 1PRLR در نژاد شال و آمیخته شال و رومانف چند شکل در حالی که جایگاه 2PRLR در نمونه های مورد مطالعه یک شکل بود.
    کلیدواژگان: شال، رومانوف، ژن گیرنده پرولاکتین، آمیخته گری، چند شکل
  • یحیی محمدی*، مرتضی ستایی مختاری صفحات 161-167
    در بیشتر مطالعات پیش بینی ژنومی برای برآورد ارزش اصلاحی ژنومی فقط از اثرات افزایشی در مدل استفاده می کنند. از طرفی در بیشتر صفات پیچیده یک منبع مهم تنوع، اثرات غالبیت بوده که لحاظ نمودن این اثر در مدل ممکن است باعث افزایش صحت پیش بینی های ژنومی گردند. در این مطالعه که با استفاده از شبیه سازی داده انجام شد، تاثیر مقادیر مختلف وراثت پذیری (1/0، 3/0 و 5/0) و نیز مقادیر مختلف نسبت واریانس غالبیت به واریانس فنوتیپی (0، 05/0 و 15/0) بر صحت انتخاب ژنومی در روش های آماری پارامتری ( بیز A، B و LASSO) و ناپارامتری (RKHS) بررسی شد. همبستگی بین ارزش های اصلاحی حقیقی و ارزش های اصلاحی ژنومی، به عنوان معیاری از صحت پیش بینی های ژنومی برای سناریوهای مختلف به کمک نرم افزار R برآورد گردید. نتایج این مطالعه نشان داد که با افزایش مقدار وراثت پذیری در تمام روش ها صحت پیش بینی ژنومی افزایش پیدا می کند. همچنین با افزایش مقادیر نسبت واریانس غالبیت به واریانس فنوتیپی در مدل، شیب صحت ژنومی در روش های پارامتری کند گردیده ولی در روش ناپارامتری سرعت افزایش صحت ادامه پیدا نمود. میانگین مربعات خطا با افزایش مقدار نسبت واریانس غالبیت به واریانس فنوتیپی در روش ناپارامتری بیشتر کاهش یافت. از این رو می توان چنین نتیجه گرفت که با افزایش سطح نسبت واریانس غالبیت به واریانس فنوتیپی در مدل، استفاده از روش های ناپارامتری احتمالا بهتر از روش های پارامتری صحت پیش بینی های ژنومی را برآورد می کنند.
    کلیدواژگان: اثر افزایشی، اثر غالبیت، انتخاب ژنومی، صحت انتخاب، شبیه سازی
  • رضا بهمرام، مریم اسرافیلی تازه کند محمدیه*، نعمت هدایت ایوریق صفحات 168-176
    این پژوهش به منظور برآورد ضریب هم خونی و تاثیر آن بر برخی از صفات تولیدی و تولید مثلی در گاو های هلشتاین مجتمع کشت و صنعت مغان با استفاده از اطلاعات شجره ای 17966 راس گاو هلشتاین از سال 1386 تا 1395 انجام شد. برای آماده سازی و ویرایش داده ها، برآورد ضریب هم خونی و محاسبه میزان تابعیت صفات از هم خونی به ترتیب از نرم افزار های Fox pro،Excel ،CFC و Wombat استفاده گردید. نتایج نشان داد 12/30 درصد کل حیوانات هم خون بودند. میانگین ضریب هم خونی کل جمعیت و حیوانات هم خون به ترتیب 56/0 و 85/1 درصد برآورد شد. کمترین و بیشترین مقادیر هم خونی در این گله به ترتیب 78/0 و 5/37 درصد مشاهده گردید. افت ناشی از هم خونی به ازای افزایش یک درصد هم خونی برای صفات میزان تولید شیر، تعداد روز های شیردهی، روز های باز و سن اولین زایش به ترتیب 14/15-کیلو گرم، 60/1-، 09/0 و 40/0 روز برآورد شدند، که به جز صفت سن اولین زایش از لحاظ آماری معنی دار نبودند (01/0>P). نتایج این پژوهش نشان داد که میانگین ضریب هم خونی در این گله نسبت به جوامع مشابه دیگر کمتر بود، که می تواند با عواملی مانند جلوگیری از آمیزش های خویشاوندی خیلی نزدیک و تمایل به جفت گیری های کنترل شده در ارتباط باشد.
    کلیدواژگان: شجره، صفات تولیدی و تولید مثلی، گاو های هلشتاین، هم خونی
  • حمید صاحب علم *، محسن قلی زاده، حسن حافظیان، ایوب فرهادی صفحات 177-186
    هد ف از پژوهش حاضر، مقایسه روش های گوناگون بیزی (پارامتری) در پیش بینی ارزش های اصلاحی ژنومی برای صفاتی با معماری ژنتیکی متفاوت در توزیع مختلف اثرات ژنی، تعداد جایگاه های صفات کمی، وراثت پذیری و تعداد افراد جمعیت مرجع با استفاده از داده های شبیه سازی بود. ژنومی حاوی 3 کروموزوم هر یک به طول 100 سانتی مورگان روی هر کروموزوم با 1000 نشانگر تک نوکلئوتیدی (SNP) با فواصل نشانگری یکسان از یکدیگر شبیه سازی شدند. توزیع متفاوت اثرات ژنی (یکنواخت، نرمال و گاما)، سه سطح تعداد QTL (50، 200 و 400)، دو سطح وراثت پذیری (16/0 و 5/0 ) و دو سطح تعداد افراد جمعیت مرجع (1000 و 2000) به عنوان فرضیه های شبیه سازی صفت، درنظر گرفته شدند. به منظور پیش بینی ارزش های اصلاحی افراد موجود در جمعیت های مرجع و تایید، از پنج روش بیزی شامل بیز ریج رگرسیون (BRR)1، بیز A، بیز L (LASSO)2، بیز Cπ و بیز B استفاده شد. با افزایش فاصله بین جمعیت مرجع و کاندیدا های انتخاب به علت برهم خوردن فاز لینکاژ، صحت ارزش های اصلاحی ژنومیک در همه روش ها کاهش نشان داد. با افزایش وراثت پذیری از 16/0 به 5/0 در تمام روش ها افزایش صحت ارزش های اصلاحی ژنومی کاملا مشهود و حدود 20/0 بود. زمانی که تعداد افراد جمعیت مرجع از 1000 به 2000 افزایش یافت تمام روش ها افزایش صحتی نزدیک به 18/0 را نشان دادند. زمانی که توزیع اثرات ژنی گاما بود، روش بیز A در مقایسه با سایر روش ها در هر دو سطح از مقدار وراثت پذیری، برتری آشکاری را نشان داد. زمانی که توزیع اثرات ژنی یکنواخت بود تمام روش ها صحت مشابهی را نشان دادند. برای صفاتی با وراثت پذیری بالا، با افزایش تعداد QTL از 50 به 200 صحت تخمین ها کاهش یافت. ولی در صفاتی با وراثت پذیری پایین، تاثیر مشهودی در صحت ارزش های اصلاحی ژنومی مشاهده نشد.
    کلیدواژگان: ارزش اصلاحی ژنومی، جایگاه های صفت کمی، روش های بیزی، معماری ژنتیکی و ژنوم
  • سمیرا خسروی، مسعود اسدی فوزی*، علی اسمعیلی زاده کشکوییه صفحات 187-193
    به منظور ارزیابی پیشرفت ژنتیکی صفات رشد شامل وزن بدن در سنین تولد، سه ماهگی، شش ماهگی، نه ماهگی و دوازده ماهگی در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند کرمانی از 10459 رکورد وزن بدن اندازه گیری شده بر روی 3132 حیوان از 78 پدر و1163 مادر استفاده شد. این رکوردها طی 17 سال از سال 1372تا 1389 جمع آوری شده و با استفاده از یک مدل چند متغیره حیوانی مورد آنالیز قرار گرفت. سن، جنس، نوع تولد، سال و فصل تولد بعنوان اثرات ثابت در مدل گنجانده شدند. همچنین علاوه بر اثرات ژنتیکی افزایشی مستقیم، اثرات ژنتیکی مادری و اثرات محیط دائمی مادری نیز به عنوان اثرات تصادفی در نظر گرفته شدند.آنالیز ژنتیکی صفات رشد با استفاده مدل حیوانی چند متغیره و توسط نرم افزار ASReml انجام گرفت. وراثت پذیری وزن بدن در زمان تولد، سه ماهگی، شش ماهگی، نه ماهگی و دوازده ماهگی به ترتیب 14/0، 33/0، 34/0، 12/0 و 16/0 برآورد گردید. همچنین همبستگی ژنتیکی بین این صفات در دامنه 78/0 (بین وزن تولد و وزن دوازده ماهگی ) و 98/0 (بین وزن نه ماهگی و دوازده ماهگی) برآورد شد. روند ژنتیکی صفات مورد نظر با برازش متوسط ارزش های اصلاحی بر سال تولد تعیین گردید. بر این اساس میزان پیشرفت ژنتیکی وزن تولد، وزن سه ماهگی، شش ماهگی، نه ماهگی و دوازده ماهگی به ترتیب 2/0، 83/0، 81/0، 42/0 و 42/0 به دست آمد. این نتایج نشان می دهد که روند ژنتیکی براورد شده برای این صفات منظم نبوده و از نظر مقدار نیز قابل توجه نمی باشد. این امر می تواند به دلیل عدم وجود یک برنامه اصلاح نژادی مناسب و کارآمد باشد. به عبارت دیگر انجام انتخاب بر اساس ملاک های ظاهری کارایی لازم را برای بهبود ژنتیکی صفات رشد ندارد و لازم است ارزیابی ژنتیکی گوسفندان موجود در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند کرمانی با استفاده از ارزش های اصلاحی حاصل از رکوردهای انفرادی و اطلاعات شجره ای موجود صورت پذیرد. این نتایج نشان می دهد که با انجام انتخاب می توان این صفات را از نظر ژنتیکی بهبود بخشید. همچنین انجام انتخاب برای هر کدام از صفات ذکر شده موجب بهبود ژنتیکی سایر صفات نیز می شود.
    کلیدواژگان: صفات رشد، وراثت پذیری، همبستگی ژنتیکی، گوسفند کرمانی، روند ژنتیکی
  • احسان محسنی ارزفونی *، احمدرضا یزدانی، امیرحسین چیذری، حامد رفیعی صفحات 194-199
    یکی از عوامل موثر و تعیین کننده در استفاده مطلوب از نهاده ها در واحد های بهره برداری، اندازه واحد تولیدی است. با توجه به نقش موثر ظرفیت تولید شیر در میزان هزینه گاوداری ها، تعیین اندازه ای که در آن هزینه گاوداری ها حداقل شود ضروری است. در مطالعه حاضر اندازه بهینه گله، ظرفیت بهینه تولید شیر در گاوداری های تولیدکننده شیر استان مازندران مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور اطلاعات 50 گاوداری صنعتی شیری در شهرستان های ساری، بابل و قانمشهر جمع آوری شد. در این مطالعه برای براورد اندازه بهینه گله از الگوی دو مرحله ای داسون و هوبارد استفاده شد. نتایج این مطالعه بیانگر آن است که ظرفیت بهینه تولید شیر در شهرستان های ساری، بابل و قائمشهر به ترتیب برابر 6/304059، 4/315532 و 6/281210 کیلوگرم می باشد که با توجه به عملکرد متوسط سالانه هر راس گاو شیری اندازه بهینه گله در شهرستان های مورد نظر، به ترتیب برابر 72، 72 و 68 راس بدست آمد. براساس این یافته ها بهبود مقیاس تولید به منظور دستیابی به ظرفیت بهینه تولید پیشنهاد می شود.
    کلیدواژگان: اندازه بهینه، تابع تولید، تابع هزینه متوسط، تولید شیر و گاوداری شیری صنعتی
|
  • Ahmad Hassanabadi *, Hadi Moradi Porshokoh, Hosna Hajati Pages 1-9
    This experiment was conducted to evaluate the effects of dietary levels of crude protein, methionine and betaine on performance and carcass characteristics of broiler chickens. A total of 640 one-day-old broiler chicks from Ross 308 strain were used. Each pen (1.5 ×1.5m) was assumed as experimental unit and was included 20 male and female chicks. The experiment was conducted based on completely randomized design as a 2×2×2 factorial arrangement. The chicks were reared on the basis of regular brooding procedures until 7 days of age and then were fed with diets containing 2 levels of crude protein (high and medium), 2 levels of methionine (high and medium) and 2 levels of betaine (0 and 0.08%) from 7 to 42 days of age. All experimental diets were prepared isocaloric. Average daily feed intake, average daily weight gain and feed conversion ratio was measured weekly. At day 42 of age, one male bird from each pen was selected and slaughtered for carcass analysis. Results of this experiment showed that none of treatments had a significant effect on feed intake in 7 to 42 days of age (P> 0.05). Betaine fed groups showed more daily feed consumption in compare to other groups but this effect was only significant during 14-21 days of age (P
    Keywords: Betaine, Broiler, Crude protein, Methionine, Performance
  • Mohammad Amiri Andi *, Hashem Mansouri Pages 10-19
    The purpose of this research was to evaluate the effects of different levels of dietary protected butyric acid (PBA) on growth performance, blood metabolites, calcium and phosphorous of tibia in broilers. Two hundred and seventy day old Ross 308 male broilers divided in 9 treatments and 3 replicates (10 chicks per replicates), in a completely randomized design. Experimental treatments included: (1) control (without additives), (2) 0.1% Bacitracin (positive control), (3) 0.2% PBA in starter period, (4) 0.2% PBA in starter and grower periods, (5) 0.2% PBA in starter, grower and finisher periods, (6) 0.3% PBA in starter period, (7) 0.3% PBA in starter and grower periods, (8) 0.3% PBA in starter, grower and finisher periods and (9) 0.5, 0.4 and 0.3% PBA in starter, grower and finisher periods, respectively. Results indicated that the highest daily weight gain in starter period was related to birds fed 0.2% PBA, having significant difference with birds fed control, 0.3 and 0.5% PBA (p≤0.05). Use of PBA had no effect on body weight and daily weight gain in grower, finisher and total periods. PBA levels and Bacitracin did not effect on feed intake and feed conversion ratio of broilers. PBA did not have significant effect on blood metabolites (except blood plasma calcium) and calcium and phosphorous percentage of tibia at 42 days of age. Based on the taken results, it seems that use of 0.2% PBA as a replacing additive of antibiotic in broiler' diet is useful, especially in starter period.
    Keywords: Broilers, Butyric Acid, Blood Metabolites, Performance, Tibia Calcium
  • Ahmad Ziar-Larimi *, Mansour Rezaei, Yadollah Chashnidel, Behrouz Zarei-Darki, Ayoub Farhadi Pages 20-29
    The aim of this study was to compare the levels of chlorella vulgaris microalgae extract with additives on performance, carcass characteristics and blood biochemical metabolites in heat-stressed broilers. This experiment has been done using 280 one day-old Ross 308 broiler chicks for 6 weeks. This experiment has been done in completely randomized design with 7 treatments and 4 replicates. Experimental treatments were including: 1- control; 2- diet containing 0.2 g/Kg chlorella extract; 3- diet containing 0.4 g/Kg chlorella extract; 4- diet containing 100 mg/Kg vitamin E; 5- diet containing prebiotic; 6- diet containing probiotic; 7- diet containing antibiotic. Heat stress program applied from 25-42 d.Treatment 2 caused an increase of feed intake and weight gain in comparison to other treatments (P
    Keywords: Blood metabolites, Broiler chicks, Chlorella vulgaris microalgae, Heat stress, Performance
  • Salman Vaziri, Mehrdad Mohammadi *, Maziar Mohiti Asli Pages 30-37
    Effect of different levels of date waste were studied on performance and immune responses of 240 Ross 308 broiler chicks in a completely randomized design with 5 treatments and 4 replicates and 12 birds in each replicate. The whole date waste were analyzed for chemical compositions and gradual levels of 0 (control), 5, 10, 15 and 20 percent of that were included into the diets which fed broilers for 42 days. Growth performance was recorded, weekly. Humoral immune response was evaluated by intramuscular injection of 0.1 ml sheep red blood cell (SRBC) 25 percent suspension on days 8 and 22 of age and serum antibody levels produced in response to SRBC was measured on days 21, 28, 35 and 42. Cellular immune response was assessed by intradermal injection of phytohemaglutinin on day 16. Using date waste in diet had no significant effect on daily feed intake. Daily weight gain was linearly decreased by increasing the levels of dates waste in diet (P
    Keywords: Broilers, Cellular immunity, Date waste, Humoral immunity, Performance
  • Niloofar Goodarzi *, Abbas Ali Gheisari, Majid Toghyani Pages 38-46
    This experiment was conducted to study the effect of type of feed processing and type of phytase enzyme on growth performance, calcium, phosphorus tibia and toe ash ,fecal and ileal digestibility of phosphorus in broiler chickens. A total of 420 broiler chicks (Ross 308) were used in a completely random design in the a 2×3 factorial arrangement using two processing methods (pellet and mash) and three groups of enzyme (negative control, natuphos (Aspergillus niger) and Meriphase (E.coli). The experiment lasted up to 42 days of age. Levels of enzymes used in the experiment were 500FTU kg-1. The results showed that pelleting diet significantly increase the average daily feed intake, body weight and significantly improved feed conversion ratio (P
    Keywords: Broiler, Digestibility, Processing, Phytase, Performance
  • Kiomarz Maleki, Mohammad Kazemi-Fard *, Mansour Rezaei, Alireza Jafari-Sayadi Pages 47-56
    This experiment was conducted to compare the qualitative feed restriction and meal feeding on the performance, carcass yield and Ascites syndrome in Ross-308 broiler chickens. One hundred eighty day-old chicks raised for 42-d in a completely randomized design with five treatments, three replicates and 12 chicks per each pen. Experimental treatments included: 1) ad-libitum intake, 2) ad-libitun intake plus levothyroxin (1.6 mg/kg of diet), 3) eight-hours feed restriction per day from 7 to 14 days, 4) Ninety-five percent of straw requirements, 5) Ninety percent of straw requirements. In order to induce Ascites, 1.6 mg /kg of levothyroxine hormone were added to all treatments except for the control treatment from the day 25 of the experiment. The results showed that at the end of the experiment, body weight of the chickens that were received levothyroxine and 8 hours of feed restriction were significantly lower than control treatment (P
    Keywords: Ascites, Broiler chickens, Performance, Levothyroxin, Quantitative, Qualitative FeedRestriction
  • Milad Manafi *, Mahdi Hedayati Pages 57-65
    The present study was conducted to evaluate the efficacy of organic acids combination on performance, blood biochemical parameters, intestinal morphology and internal egg quality parameters of layer Japanese quails in completely randomized design manner using 225 layer quails in 3 treatments, 5 replicates and 15 quails in each replicate, reared for two periods of 3 weeks each (37-39 and 40-42 weeks). Treatments were: 1) control; 2) basal diet with 0.04% AGP (bacitracin dimethyl salicylate) and 3) basal diet with 0.01% of organic acids combination. Results showed that feed consumption, egg production, egg weight and egg shell percentage were increased significantly compared to the control group by incorporating organic acids combination into the diet. Also significant increase the intestinal villus height, number of goblet cells and intestinal crypt depth were observed in the organic acids supplemented group. The lowest concentration of calcium, high-density lipoprotein, serum levels of alkaline phosphatase, feed conversion ratio and Haugh unit scores were found in organic acids fed quails. Glucose, total protein, phosphorus and serum aspartate aminotransferase values were not affected significantly by the experimental groups. Based on the results of this study, application of organic acids combination as a viable alternative to antibiotic growth promoters can be recommended in layer Japanese quails egg.
    Keywords: Internal egg quality, Layer Japanese Quails, Organic acids, Performance
  • Afsane Sarbozi Farah Abad, Zarbakht Ansari-Pirsaraei *, Pourya Biparva, Essa Dirandeh Pages 66-75
    One of the problems of the poultry industry is a lack of flocks in broiler farms Although it in the factories of hatchery broiler chickens and turkey, often Sexing chickens to are selling commercial growers Because sex differences in growth rate and feed efficiency, separating males and females to the necessary recurrence needs of uniform and Specified market in terms of production carcasses. The current study was conducted to evaluate effect of in ovo injection of Pine pollen extract on growth and sex differentiation of broiler chicks. A total of 500 Ross (W-308) egg completely randomized with five treatments were assigned to 4 replicate of 25 egg in each pen. Treatments included: 1-.Non-injected control 2-.Shem control (Solvent injection) 3- injection 50 ppm of Pine pollen extract 4-injection 100 ppm of Pine pollen extract 5- injection 150 ppm of Pine pollen extract. The economic characteristics, hatching percent and the sex differentiation and the relative expression of IGF-I and IGF-II were evaluated. The results of this study showed that Pine pollen extract no significant effect on economic characteristics, hatching percent and the sex differentiation and the relative expression of IGF-II but the relative expression of IGF-I was significantly decreased in dose 51 and 100 ppm.
    Keywords: In ovo injection, Growth, Pine pollen extract, Sex differentiation
  • Iraj Ashrafi, Hossein Daghigh Kia *, Gholamali Moghaddam, Adel Saberivand Pages 76-82
    During the semen cryopreservation, various biochemical and anatomical compartments in the sperm cells may be altered. Therefore, the most important part of sperm-freezing protocols is use of cryoprotectant agents in freezing. The aim of this study was to determine the effect of different dosage of egg yolk (15, 20 and 25 %) as natural a cryoprotectant plus different dosage of sodium dodecyl sulphate (0, 0.05 and 0.1 %) as surfactant on quality cryopreserved Holstein bull sperm. In this study Semen was collected from three mature Holstein bulls twice a week using an artificial vagina and pooled ejaculates equally in order to eliminate the individual effects. After cooling, filling and sealing of the samples, they were frozen with nitrogen vapor and immersed in liquid. Results showed that semen extender with base of different dosage of egg yolk supplemented with various doses of SDS (0.05 and 0.1 %) increased (p
    Keywords: Egg yolk, Holstein bull, Sperm freezing, Sodium dodecyl Sulphate, Surfactant
  • Kazem Seifi *, Mansour Rezaei, Asadollah Teimouri Yansari, Gholamhossein Riazi, Mohammad Javad Zamiri Pages 83-90
    Heat stress has adverse effects on livestock production, hence reducing benefits of them. With the viewpoint of reducing heat production within cells,an experiment was conducted to investigate the effects of different sources of fat on mitochondrial energetics of broilers in chronic heat-stress condition. The consumed fat included: a)tallow; as a source of long-chain fatty acids, b)coconut oil; as a source of short and medium-length-chain fatty acids, c)olive oil; as a source of monounsaturated fatty acid (MUFA)and d. soy oil; as a source of polyunsaturated fatty acid (PUFA). Broilers were under chronic heat stress (36 oc) from 32 to 42 d of the experiment. Broilers fed with tallow or coconut oil showed higher mitochondrial dehydrogenases activity, membrane potential and ROS production (p˂0.01) and lower glutathione concentration (p˂0.01) than those fed with olive oil or soy oil. The results seggest that in heat stress conditions using saturated fat sources especially those with long-chain fatty acids could help in reducing heat production inbroilers.
    Keywords: Broiler, Energetics, Fat, Mitochondria, Heat stress, Oxidation
  • Akbar Abarghani, Morteza Chaji *, Hormoz Mansori, Morteza Mamoei, Khalil Mirzadeh, Hedayatollah Roshanfekr Pages 91-99
    The aim of present experiment was to measure endogenous urinary purine derivatives using feed restriction method, as well as to determine the effect of 4 levels feeding on microbial protein synthesis. The present experiments was conducted by four camels about 326 Kg body weight. The camels were fed by different level of Atriplex leucoclada (AL), including maintenance, 1.25, 1.5 times of maintenance, and ad libitum in Latin square design, and their microbial protein synthesis measure with urinary purine derivatives. In the first experiment, the amount of purine derivatives at fifth day of starvation period, as index for endogenous excretion of urinary purine derivatives determined equal to 14.0 mmol/day. The allantoin was the main urinary purine derivatives excretion in all three starvation period. Urinary excretion of the allantoin decreased with decreasing the level of feeding intake (P
    Keywords: Allantoin, Hypoxanthine, Purine derivatives, Xanthine
  • Hossein Karimi-Daeini, Mehdi Kazemi-Bonchenari *, Mahdi Khodaei-Motlagh, Mohammad Hossein Moradi Pages 100-106
    The current study was evaluated the increased dietary protein level supplied either by soybean meal or meat meal sources (SBM vs. MM) in growing Holstein male calves on performance, blood metabolites, liver enzymes and insulin. 36 growing Holstein male calves averaging 167.7 kg body weight were allocated in a competently randomized design (12 animals/each) in 3 treatments; 1) basal protein level (crude protein=13.8%; CON), 2) SBM source (14.9%), 3) MM source (14.9%). The study lasted 9 weeks. The results show that intake and gain of calves did not differ among treatments. Regardless of protein sources, elevated crude protein level caused to slight increase in feed efficiency (P=0.09). Among the blood metabolites only glucose was tended to be increased (P=0.07). Liver enzyme concentrations (alanine aminotransferase and aspartate aminotransferase) were not differed among treatments; however blood insulin concentration was greatest in MM treatment (P=0.04). In conclusion despite greater CP level supplied with SBM is not recommendable but improved glucose concentration and increased insulin concentration with MM may affect growth rate of growing calves.
    Keywords: Growing calves, Protein source, Protein level, Insulin
  • Hossein Abdi Benemar *, Jamal Seifdavati, Bahram Fathi Achachlouei, Rasool Kachuee Pages 107-112
    The aim of present study was to evaluation of Hach method for determining of crude protein contents of some animal feeds. Twenty one samples of animal feeds and digesta, including a variety of forages, concentrate feeds and mixtures and digesta ruminal samples and 0.025, 0.05, 0.075, 0.1, 0.175 and 0.2 mg ammonium chloride were chosen and their nitrogen and protein contents were measured using Kjeldahl, as the reference method and the Hach Methods and compared with each other. There was no significant difference between the methods in terms of crude protein content estimation of different feed samples and different amounts of ammonium chloride. The regression between the crude protein contents measured by the two methods was linear and showed a significant correlation (r=0.99). Modifing the digestion method of the original Hach method accelerate the method and it makes possible to analysis more samples without any negative effects on the obtained results. According with the reslt of this experiment the protein content of some analyzing samples in animal nutrition laboratories can be accurately measured through the Hach method.
    Keywords: Crude protein, Feed evaluation, Hach method, Kjeldahl method
  • Azra Najmi Noori, Mohammad Reza Bahreini Behzadi *, Mohammad Reza Mohammadabadi Pages 113-120
    According to global, regional and economic importance of Jabal Barez Red goat from the cashmir production aspect and role of Rheb gene on growth, cell cycle and cancer, expression of this gene was studied in Jabal Barez Red goat for the first time. As one member of the Ras super family, Rheb is an upstream regulator of mTOR signaling pathway, which regulates the process of cell-growth, proliferation and differentiation. In order to study expression levels of Rheb in various tissues including brain(medulla), brain(cortex), heart, kidney(cortex), kidney (medulla), testis, lung, liver and spleen,the cDNA of Rheb gene was amplified by Real-Time PCR and analysed by Pfaffl method. SAS software was used to analyze the resulted data of the Pfaffl method. Results showed that the Rheb gene was expressed in the all tested tissues and the highest level of expression was observed in spleen and the lowest level in lung. Hence, it can be suggested that Rheb gene express in all tissues that require the physiological effects of this gene to be considered in different tissues and different animals.
    Keywords: Rheb gene, Jabal Barez Red Goat, Expression, Tissue
  • Mojtaba Najafi, Ghodrat Rahimi-Mianji *, Yongzhi Guo, Naveed Jhamat, Goran Andersson, Patrice Humblot, Erik Bangcom-Rudllof Pages 121-130
    Lipopolysaccharide is a component of outer membrane of gram-negative bacteria involved in the pathogenic process leading to mastitis and metritis in dairy cattle. Additionally, LPS could be caused endometrium inflammation and implantation failure in many animal species. Based on economic importance of these diseases in dairy cattle industry, analysis of differential gene expression (DGE) and also detection of related pathways in LPS challenge using transcriptome analysis is essential in understanding the mechanism of process. In the present study, after separation of endometrial epithelial cells, and expose them with different doses of LPS (0, 2 and 8 mg/ml), total RNA was extracted and was used for transcriptome libraries preparation. In general, 12 samples (four samples per cow) were sequenced by high throughput technology from three Swedish Red breed cows. The DGE and also biological pathways were identified. The results of present study showed that 2035 genes differentially were expressed between control and treated groups which 752 genes involved in cell proliferation and apoptosis pathway. Additionally, the results of counted epithelial cells have shown that LPS could be significantly increased cell proliferation. Biological pathway analysis showed that some signaling pathways related to immune system such as Toll-like receptor, T cell receptor, MAPK signaling pathway, chemokine signaling pathways, endometrial cancer pathway and also apoptosis and cell proliferation signaling pathways involved in this challenge. According to our knowledge, this study is the first research that has been done in bovine endometrial epithelial cells which can increase our understanding related to the mechanisms of inflammations caused by uterine infections in dairy cattle.
    Keywords: Biological Pathways, Endometrial, Epithelial Cells, Cell Proliferation, Lipopolysaccharide, Transcriptome Analysis
  • Seyed Ziaeddin Mirhoseini *, Navid Ghavi Ghavi Hossein-Zadeh, Fatemeh Hadinezhad Pages 131-138
    The objective of this study was to select the best model among five non-linear growth functions, i.e., Brody, Gompertz, Logistic, Von Bertalanffy and Negative exponential for describing the growth curve in Markhoz goat. The data included 5557 body weight records of goats from birth to yearling which were collected during 2006 to 2013 at Sanandaj Research Station. Growth curve parameters (A, B, K) were estimated by the NLIN procedure of SAS program and in order to compare different models for selecting the best model, statistics of coefficient of determination (R2adj), Akaike´s Information Criterion (AIC), Bayesian Information Criterion (BIC), Root Mean Squares Error (RMSE) and Durbin-Watson were calculated. For all animals, Logistic model was the best model as provided the greatest R2adj and the lowest values of RMSE, AIC and BIC than other models and this model could indicate the best prediction of growth in Markhoz goat. The best selected models for predicting growth of males and females were Brody and Gompertz models, respectively; and Logistic model was selected as the best model for both singles and twins. The negative exponential model provided the worst fit of growth curve for all animals, males, females, singles and twins. Logistic model can provide the best prediction of growth pattern of Markhoz goat over a definite time period.
    Keywords: Body weight, Growth curve, Growth functions, Markhoz goat, Non, liner models
  • Hosein Bani Saadat, Sheida Varkoohi *, Sarain Razagh Zadeh Pages 139-146
    In this research, investigation of genetic, phenotypic and environmental trends of biometric traits in Makuie sheep was performed using collected data from 1989 to 2012 at Makouei sheep breeding station. Estimation of trends was performed by multivariate animal model using the DFREML software. Genetic, phenotypic and environmental trends were estimated by regression of breeding values average, phenotypic values average and average of difference between breeding values with phenotypic values on birth year, respectively. Results showed that heritability estimates for biometric traits including height at withers, height at rump, body length, heart girth and thigh circumference were 0.23±0.05, 0.25±0.05, 0.19±0.04, 0.28±0.05 and 0.06±0.04, respectively; and the highest genetic and phenotypic correlations were between height at withers and height at rump traits (0.98 and 0.93, respectively). Genetic trends of mentioned traits were 0.25±0.07, 0.26±0.07, 0.59±0.05, 0.22±0.09 and 0.23±0.03 cm; phenotypic trends were 0.08±0.08, 0.07±0.05, 0.39±0.06, -0.23±0.16 and 0.08±0.05 cm and environmental trends were -0.16±0.06, -0.15±0.06, -0.20±0.06, -0.45±0.15 and -0.16±0.04 cm, respectively. Total genetic improvement after 24 years was low and the highest improvement was observed in body length and chest girth traits therefore, it can be concluded that despite the positive genetic trend, selection in this herd were not based on breeding value and regular plan.
    Keywords: Breeding value, Correlation, Genetic improvement, Genetic trend, Heritability
  • Parvaneh Raufian, Jalil Shodja Ghyas *, Raziallah Jafari, Gholamali Moghaddam, Arash Javanmard Pages 147-154
    Mastitis is one of the most common diseases in dairy cattle, which has imposed therapy heavy costs to farmers through significant reduction in total milk production. Identification of nucleotide polymorphism of two candidate immunity response genes and its effects on SCS as a mastitis incidence indicator was carried out in this research. The genes were exons 1 and 2 of TLR2 and 3 and 4 of TNFα. For this purpose, a hundred Holstein lactating cows were selected based on their breeding values for milk production, fat and somatic cell scores. Then cows based on their residual values for somatic cell scores were divided into two resistant and susceptible groups and 5 ml blood samples were collected from each animal. Selective genotyping of two target groups of susceptible and resistant animals to mastitis was done using PCR-RFLP approach. The association between genetic polymorphisms with corrected records of somatic cell scores (residual values for somatic cell score) were analyzed using the Generalized Linear Model (GLM) procedure of SAS statistical package (version 9.2) followed by means comparison with Tukey-Kramer test. There was a significant direct relationship between TLR2 and TNFα gene polymorphisms and somatic cell score residual values (P
    Keywords: Factor necrosis tumor, Mastitis, Somatic cell score, Toll Like receptor
  • Eshagh Abangah, Mohammad Zandi *, Mohammad Reza Sanjabi, Mohammad Hossin Hadi Tavatori Pages 155-160
    Prolactin is secreted from the anterior pituitary gland and plays an important role in the mammary gland development, differentiation and lactation. The aim of current study was to evaluate prolactin receptor gene polymorphisms in the Shal breed and Shal×Romanov crossbreeds. For this purpose, after blood sampling of animals and extraction of DNA using phenol chloroform method, two fragments of 176 and 215 base pairs from intron 1 of prolactin receptor gene were amplified using PCR reaction. Then PCR products were analysed by acrylamide gel electrophoresis and silver staining. Results showed that AB and AC genotypes were identified in 176 base pairs fragment of prolactin receptor gene (PRLP1) in Shal breed. The frequencies of these genotypes were 0.92 and 0.08, respectively; and the frequencies of A, B and C alleles were 0.5, 0.46 and 0.04, respectively. Also, in the position of PRLR1 of this gene in Shal×Romanov crossbreeds, the frequencies of AB and AC genotypes were 0.94 and 0.06, respectively; and the frequencies of A, B and C alleles were 0.50, 0.46 and 0.04, respectively. A polymorphism study in the 215 bp fragment of the prolactin receptor gene (PRLR2) in the Shal and Shal×Romanov crossbreeds showed only AA genotype. Results of this study showed that PRLP1 position in Shal breed and Shal×Romanov crossbreeds was polymorphic, however the PRLP2 position in the studied samples was monomorphic.
    Keywords: Shal Breed, Romanov Breed, Prolactin Receptor Gene, Crossbreeding, Polymorphism
  • Yahya Mohammadi *, Morteza Sattaei Mokhtari Pages 161-167
    In most genomic prediction studies only additive effects will be used in models for estimating genomic breeding values (GEBV). However, dominance genetic effects are an important source of variation for complex traits, considering them into account may improve the accuracy of GEBV. In the present study, performed applying simulated data, the effect of different heritability values (0.1, 0.3 and 0.5) and different values for the proportion of dominance variance to phenotypic variance (0, 0.05 and 0.15) on genomic selection accuracy in parametric (LASSO, A and B Bayes) and non-parametric (RKHS) statistical methods were studied. Correlations between the true and genomic breeding values, as a measure for the accuracy of genomic predictions under different scenarios were calculated using R software. The results of the present study revealed that, under all statistical methods as heritability values increased, the accuracy of genomic predictability increased. Also, as the value of dominance variance to phenotype variance increased genomic accuracy slant was slow under parametric methods but in the non-parametric method accuracy continued to increase. Under non parametric method the average mean square error was more reduced as the ratio of dominance variance to phenotype variance increased. Therefore, it may be concluded that under non- parametric method as the ratio of dominance variance to phenotype variance increased the accuracy of genomic predictions would be more increased than that of under parametric methods.
    Keywords: Additive effect, Dominance effect, Genomic selection, Selection accuracy, Simulation
  • Reza Behmaram, Maryam Esrafili Tazeh Kandemohammadiyeh *, Nemat Hedayat Evrigh Pages 168-176
    This research was done to estimate of inbreeding coefficient and its effect on some of productive and reproductive traits in Moghan agro-industrial company Holstein cows with using of 17966 Holstein cows pedigree data from 2007 to 2016. For preparing and editing of data, estimate of inbreeding coefficient and traits regression content from inbreeding Fox pro, Excel, CFC and Wombat softwares were used respectively. 32.12 percent of total animals were inbreed. Inbreeding coefficient average for total population and inbreed animals in this study was calculated 0.56% and 1.85% respectively. The lowest and highest inbreeding amount in this herd was observed 0.78% and 37.5% respectively. Inbreeding depression for 1% increasing of inbreeding for milk production, number of days in milk, open days and age at first calving were estimated -15.14 kg, -1.60, 0.09 and 0.40 day respectively, except for age at first calving was not statistically significant (P>0.01). The results of this research showed, in compare with the other similar population, average of inbreeding coefficient was lower in this herd that could be related to factors like preventing of very close inbreeding and tending to controlled mating.
    Keywords: Holestein cows, Inbreeding, Pedigree, Productive, reproductive traits
  • Hamid Saheb Alam *, Mohsen Gholizadeh, Hasan Hafezian, Ayoub Farhadi Pages 177-186
    The aim of this study was to compare different methods of Bayesian (parameteric) approaches for predicting genomic breeding values of traits with different genetic architecture in different distribution of gene effects, number of quantitative traits loci, heritability and the number of reference population using simulated data. A genome contained 3 chromosomes, with the length of 100 cM and 1000 evenly spaced single nucleotide polymorphisms (SNP) on each chromosome was simulated. For hypotheses simulation attributes, different distribution of gene effects (uniform, normal and gamma), 3 levels of QTL (50, 200 and 400), 2 levels of heritability (0.16 and 0.5) and 2 levels of the reference population (1000 and 2000) was considered. In order to predict breeding values of individuals in the population of reference and verification, 5 Bayesian methods including Bayes Ridge regression (BRR), A, LASSO (L), Cπ and B were used. As the distance between reference population and selection candidates increased, due to disruption of linkage phase, the accuracy of genomic breeding values in all methods decreased. As heritability increased from 0.16 to 0.5, all methods showed an increase of about 0.2 in accuracy of genomic breeding values. When the number of reference population had increased from 1000 to 2000, all methods showed increased accuracy by nearly 0.18. When the distribution of gene effects was gamma, the Bayes A method showed a clear preference along with both levels of heritability compared with other methods. When the distribution of gene effects was uniform, all methods showed similar accuracy. For high heritability traits, the accuracy of prediction reduced as the number of QTL increased from 50 to 200. Conversly, in low heritability traits, there was no visible influence in accuracy of genomic breeding values.
    Keywords: Bayesian methods, Genomic breeding values, Genetic architecture, Genome, QTL
  • Samira Khosravi, Masood Asadi Fozi *, Ali Esmaili Koshkooyeh Pages 187-193
    For genetic analyses of growth traits of Kermani sheep including body weight at birth, three, six, nine and twelvemonths of age, 10, 459 body weight records measuredon 3132 animals originated from 78 sires and 1163 dams were used. The data were collected at Kermani sheep breeding station during 1988 to 2010. The data were analyzed using a multivariate animal model. In the model, animal age, sex, type of birth, year and season of birth were fitted as fixed effects. Maternal genetic effects as well as the direct additive genetic effects were fitted as the random effects. Heritability estimates of the body weight measured at birth, 3, 6, 9 and 12 months of ages were 0.14, 0.33, 0.34, 0.12, and 0.16, respectively. The genetic correlations between the growth traits were in a range of 0.78 to 0.98. These results show that the growth traits can be improved genetically. In the station, the genetic trends of the traits investigated were generally erratic and the genetic progress was low which were mostly due to the lack of an efficient breeding program. The genetic progress can be achieved if the animals are genetically evaluated based on their individual performance records and pedigree information.
    Keywords: Growth traits, Heritability, Genetic correlation, Kermani sheep, Genetic trend
  • Ehsan Mohseni Arzefoni *, Ahmad Reza Yazdani, Amir Hossein Chizari, Hamed Rafiee Pages 194-199
    One of the effective and important factors in suitable using from inputs in firms is production scale of firm. According to effective role of milk production scale in dairy farm cost, determination of scale with minimum cost is necessary. In this study, optimal farm scale and milk production in dairy farm is investigated in Mazandaran province. Therefore, information of 50 industrial dairy farms in Sari, Babol and Ghaemshahr County is gathered. In this study for estimating optimal scale of herd, Dawson and Hubbard model was used. The results show that optimal scale of milk production in Sari, Babol and Ghaemshahr is 304059.6, 315532.4 and 281210.6 Kg respectively, that according to average annual yield for each dairy cow, optimal scale of herd in these counties is 72, 72 and 68 respectively. According to the results, improvement in production scale for achieving optimal production scale is suggested.
    Keywords: Average Cost Function, Industrial Dairy Farm, Optimal Scale, Production Function