فصلنامه مدیریت منابع در نیروی انتظامی
پیاپی 20 (زمستان 1396)

طرح تکریم ارباب رجوع و جلب رضایت آنان، یکی از مباحث مهمی است که امروزه در دستگاه های دولتی مطرح است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای عوامل اثرگذار بر تکریم ارباب رجوع در بیمارستان های امام سجاد (ع) و ولیعصر (عج) ناجا انجام گرفته است.
این پژوهش از نظر هدف، یک پژوهش کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها از نوع پیمایشی و از نظر روش تحلیل داده ها از نوع هم بستگی است. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه استفاده شد که روایی محتوای آن توسط خبرگان و روایی سازه توسط تحلیل عاملی تاییدی تایید شد و ضریب آلفای کرونباخ برای سنجش پایایی پرسش نامه 864/0 درصد به دست آمد. نمونه آماری مورد مطالعه در این پژوهش شامل 128 نفر از کارکنان بیمارستان های امام سجاد (ع) و ولیعصر (عج) ناجا در تهران بودند (هرکدام 64 نفر)، که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند.
نتیجه تحلیل های آماری و آزمون فرضیات پژوهش به کمک ضریب هم بستگی اسپیرمن و رگرسیون چندگانه نشان داد که عوامل رفتاری (پایبندی اعتقادی، ویژگی شخصیتی و سبک ارتباطی) و عوامل ساختاری (اطلاع رسانی، آموزش کارکنان، منشور اخلاقی، امکانات و فناوری، ارائه بازخور و سازوکار تشویق و تنبیه) بر تکریم ارباب رجوع تاثیر معنی دار دارد. نتایج تحلیل میانگین های دو گروه نیز نشان داد در برخی از عوامل ساختاری تفاوت معنی دار بین میانگین دو گروه وجود دارد؛ حال آنکه در عوامل رفتاری تفاوت معنی داری بین میانگین دو گروه مشاهده نشد.
در بین عوامل ساختاری و رفتاری، عوامل ساختاری در تحقق تکریم ارباب رجوع از تاثیر بیشتری برخوردار است. بنابراین به نظر می رسد توجه بیشتر مدیران بیمارستان به مولفه های ساختاری سازمان (قوانین و مقررات، نظام های مدیریتی، فناوری های سازمانی و ارتباطی) از اهمیت زیادی برخوردار است. با توجه به اهمیت ویژگی های شخصیتی بر اساس نتایج آماری به نظر می رسد دقت بیشتر در استخدام کارکنان و یا به کارگماری ایشان در مناصبی که مستلزم ارتباط مداوم با بیماران و همراهان ایشان است ضروری است.

رقابت شدید و تغییرات فناوری، فشار روزافزون بر سازمان ها و شیوه های متنوع آنها در افزایش بهره وری نیروی انسانی موجب شده در محیط رقابت، شایستگی اهمیت یابد. هدف از این پژوهش تحلیل ساختاری میانجی گری شایستگی های مدیران ورزشی ناجا بر مدیریت دانش و جانشین پروری است.
روش شناسی: روش پژوهش توصیفی-تحلیلی با رویکرد هم بستگی و از نظر هدف کاربردی است که به شکل میدانی انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران ورزشی ناجا و افسران ارشد دارای سابقه مدیریتی ورزش به تعداد 140 نفر بودند که همه آنها به روش نمونه گیری تمام شمار انتخاب شدند. برایگردآوری داده ها نیز از پرسش نامه محقق ساخته شایستگی مدیران، مدیریت دانش نوناکا و تاکوچی و پرسش نامه جانشین پروری رایث ول(2010) استفاده که برای حصول اعتبار ابزار از روایی همگرا و واگرا و پایایی ترکیبی و آلفای کرونباخ و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای Spss و pls استفاده شد.
یافته ها و نتایج پژوهش نشان داد مدیریت دانش بر شایستگی مدیران تاثیرگذار است. از طرف دیگر مدیریت دانش بر جانشین پروری مدیران آینده ناجا موثر است. شایستگی مدیران ورزشی ناجا بر جانشین پروری موثر است. شایستگی مدیران در رابطه بین مدیریت دانش بر جانشین پروری اثر میانجی دارد.

پژوهش حاضر به کاوشی درباره چگونگی نگهداشت استعدادها در سازمان های ایران با استفاده از رویکرد ترکیبی (کیفی کمی) می پردازد. هدف پژوهش در بخش کیفی عبارت است از کشف ابعاد نگهداشت استعدادها در سازمان های ایران از دیدگاه مدیران و هدف کمی بررسی معنی داری ابعاد شناسایی شده در سازمان های ایران است.
روش شناسی: روش انجام پژوهش به صورت ترکیبی، کیفی کمی، از نوع متوالی اکتشافی است. در مرحله نخست، پژوهش اکتشافی کیفی درباره مدیریت استعدادها در سازمان های ایران با استفاده از مصاحبه های عمیق نیمه ساخت یافته با 24 نفر از مدیران و خبرگان سازمان های دولتی و خصوصی شهر یزد انجام شد. در مرحله کمی با تدوین پرسش نامه براساس یافته های حاصل از بخش کیفی و توزیع بین کارکنان سازمان های دولتی و خصوصی، ابعاد شناسایی شده به روش کیفی با استفاده از نرم افزار Amos سنجیده شد.
با انجام تجزیه وتحلیل داده ها، نگهداشت استعدادها در سازمان های ایران با دو نوع نگهداشت بردبرد شامل 10 مقوله فرعی و 25 مفهوم و نگهداشت باخت باخت شامل 12 مقوله فرعی و 25 مفهوم حاصل شد.
نتایج نشان داد ابعاد شناسایی شده برای مدیریت استعداد در سازمان های دولتی و خصوصی به طور چشم گیری با هم تفاوت دارند. نیز در پایان، پیشنهادهایی کاربردی و اجرایی به تفکیک برای مدیران سازمان های دولتی و خصوصی، سیاست گذاران و کارکنان مستعد ارائه شد.

سازمان ها می توانند تلاش کنند رهیافت جدیدی برای کارایی سازمانی و عملکرد مناسب تر مدیریت دست یابند. بر این اساس، در این تحقیق عوامل و شاخص های موثر بر مدیریت دانش شناسایی و با استفاده از یک مدل ارزیابی بلوغ به بررسی وضعیت دانشگاه علوم انتظامی امین برای انتخاب راهکارها و انتخاب راهبرد مناسب برای ارتقای سطح بلوغ مدیریت دانش پیشنهاد می شود.
روش شناسی: این پژوهش از نظر ماهیت و روش از نوع توصیفی و همبستگی است. جامعه ی آماری شامل استادان و کارکنان دانشگاه علوم انتظامی امین است. در این تحقیق ابتدا مدل های موجود برای یافتن نقاط ضعف و قوت ارزیابی و مقایسه سپس عوامل موثر بر موفقیت مدیریت دانش از منابع و مآخذ موضوع استخراج و در ادامه با روش تحلیل عاملی تاییدی و مدل یابی معادلات ساختاری مدلی برای ارزیابی بلوغ مدیریت دانش تدوین می شود. در ادامه پیشنهاد هایی بر اساس این ارزیابی برای ارتقای سطح بلوغ مطرح شده است.
یافته ها و نتایج تحقیق نشان داد مدل ارائه شده با توجه به نیازهای در حال تغییر و نیز به روز شدن مدل های ارزیابی در منابع معتبر علمی می تواند با چارچوب و روش مطرح شده شاخص ها و ارزیاب های دیگر را نیز ارزیابی کند. یکی از نتایج ارزیابی نبود تاثیر مثبت با مدیریت دانش در فرایندهای سازمان مورد مطالعه بود. میزان بلوغ در منابع انسانی وضعیت مطلوبی دارد، اما فرهنگ، فرایندها و نیز ساختار سازمانی به توجه بیشتری در دانشگاه علوم انتظامی امین نیاز دارند. این مدل قابل استفاده در سازمان های آموزشی مشابه است.

امروزه سازمانها پول و هزینهی سنگینی را صرف برنامه های توسعه و بهسازی کارکنانشان میکنند و تلاش میکنند تا از راهبردها و روش های آموزشی نوین و کارآمدی بهره گیرند. حال اگر برنامه های آموزشی با نیازهای شایستگی محور کارکنان همسو باشد، اثربخشی و کارایی دوره های آموزشی چندین برابر خواهد شد. هدف پژوهش حاضر طراحی مدل شایستگی برای مدیران و کارشناسان آموزش است.
روش شناسی: این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش، متشکل از کارشناسان و مدیران آموزش فرماندهی انتظامی شرق استان تهران است. برای اجرای پرسشنامه از روش نمونه گیری تمام شماراستفاده شد و 50 نفر کل کارشناسان و مدیران آموزش در تحقیق مشارکت داده شدند. برای تعیین روایی پرسشنامه، از نظر کارشناسان استفاده به عمل آمد و پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ 95/0 به دست آمد. در تحقیق حاضر برای تحلیل داده های کمی از روش های آماری پارامتریک t تک گروهی، t دو گروه وابسته و آمار ناپارامتریک فریدمن استفاده شد.
یافته ها و نتایج یافته های حاصل از مرحله کیفی پژوهش چهار بعد را برای شایستگی نشان می دهد که عبارتند از: 1- شایستگی های بین فردی 2- شایستگی های فردی 3- شایستگی های فنی و تخصصی و 4- شایستگی های سازمانی. نتایج جدول کمی نشان می دهد کمترین میانگین به زیر مولفه به کارگیری «انواع روش های تحقیق از بعد شایستگی سازمانی» (93/2) کارشناسان مربوط است که نشان دهنده اهمیت اندک این مولفه نزد کارشناسان است. بیشترین میانگین، به زیر مولفه های «مدیریت فرآیند آموزش و طراحی آموزش از بعد شایستگی فنی و تخصصی » کارشناسان مربوط است که نشان دهنده اهمیت بالایی این مولفه ها نزد کارشناسان است.

کیفیت سود شرکتها بدلیل بهبود تصمیمات مالی و افزایش اعتماد سرمایه گذاران به کسب سود مطمین تر در آینده می تواند مازاد بازده ایجاد کنند، اما از طرفی دیگر نیز ممکن است توانمندی دستکاری و مدیریت کردن سود توسط مدیران را انیز فزایش دهد. به دلیل نقشهای دوگانه مثبت و منفی کیفیت سود و توانایی های مدیریت بر مازاد بازده و رفع ابهام در خصوص این نقشها در بورس اوراق بهادار تهران، پژوهش حاضر طراحی شده است.
روش شناسی: جامعه آماری پژوهش، تمام شرکت های بورس تهران است. با اعمال روش حذف نظام مند، تعداد نمونه 105 شرکت تعیین شد. داده ها از سایت بورس نرم افزار ره آورد نوین برای دوره 1386 الی 1394 استخراج شد. روش آزمون فرضیه ها روش پانل دیتا و نرم افزار مورد استفاده Eviews است.
یافته ها نشان داد تمام معیارهای کیفیت سود با مازاد بازده رابطه معنادار و معکوسی دارند؛ توانمندی معیارهای مختلف سنجش کیفیت سود در پیش بینی مازاد بازده یکسان نیست و اینکه توانایی های مدیریت نقش مثبت و معناداری بر خلق مازاد بازده شرکتها دارد.
نتایج پژوهش بیانگر عدم اعتماد بازار و ظن شرمایه گذاران به این کیفیت است. همچنین آثار متفاوت سنجه های مختلف کیفیت سود به پژوهشگران تفاوت توانمندی سنجه ها را در تبیین بازده مازاد سهام نشان می دهد. نهایت اینکه توانایی های مدیران می تواند در خلق مازاد بازده شرکتها به نحو معناداری موثر واقع شود.