فهرست مطالب

نشریه پیام باستان شناس
پیاپی 23 (بهار و تابستان 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/06/20
  • تعداد عناوین: 8
|
  • سیامک شرفی *، مسعید صادقی راد صفحات 1-26

    رخداد بزرگ ترین زمین لغزش دنیا بر سطح تاقدیس کبیرکوه در مسیر شبکه زهکشی رودخانه های سیمره و کشکان تغییرات محیطی وسیع و دامنه داری را به جای گذاشته است. مهم ترین تغییرات ناشی از این لغزش مسدود شدن مسیر رودخانه های سیمره و کشکان و تشکیل دو دریاچه با عنوان بزرگترین و پایدارترین دریاچه های سدی دنیا است. مطالعات زمین باستان شناختی منطقه با کمک ابزارهای فیزیکی و مفهومی ، روش های آزمایشگاهی، نرم افزارهای رایانه ای و نیز استفاده از روش تحلیل آمار خوشه ای منجر به شناخت لغزش های چهارمرحله ای در سطح تاقدیس کبیرکوه و متعاقب آن تشکیل دریاچه های چهارگانه در محدوده دره سیمره و دریاچه تک مرحله ای در محدوده دره کشکان شد؛ از دیگر نتایج این مطالعات، آگاهی از وضعیت الگوهای استقراری محوطه های باستانی در هر یک از دوره های فراپارینه سنگی تا اسلامی در ارتباط با تشکیل این دریاچه ها و شناخت تغییرات مداوم الگوهای استقراری در ارتباط با نوسانات سطحی دریاچه های مذکور بود. بر اساس نتایج حاصل از تعیین سن رسوبات دریاچه ای، رخداد زمین لغزش اول کبیرکوه و تشکیل دریاچه های سدی سیمره و کشکان 85000 سال پیش بوده است. بنابراین، از دوره پارینه سنگی میانی تا دوران اسلامی، الگوی زیستگاهی منطقه تابعی از تغییرات محیطی حاصل از رخداد زمین لغزش کبیرکوه و شکل گیری دریاچه های سدی بوده است.

    کلیدواژگان: زمین لغزش کبیر کوه، دریاچه های سدی، سیمره، کشکان، جایدر، تغییرات محیطی، الگوهای زیستگاهی
  • علیرضا خسروزاده، محمود حیدریان، حمید محمدی * صفحات 27-38

    بخش میان کوه شهرستان اردل به سبب دارا بودن کوه های مرتفع، دره های عمیق و دشت های میان کوهی کوچک و با دارا بودن قابلیت استقرار و ایجاد مسیرهای کوچ عشایر توانسته است توجه کوچروان و یکجانشینان را به خود جلب نماید. بنابر اهمیت دوره عیلامی در این منطقه و کم شناخته بودن این دوره در مناطق کوهستانی شرق خوزستان، شناخت الگوی استقرار و تاثیری که محیط بر چگونگی شکل گیری و پراکندگی محوطه های این دوران داشته ضروری است. طی سه فصل بررسی که در این منطقه در سال های 1387 تا 1390 انجام شد 78 محوطه عیلامی شناسایی گردید. در این مقاله برآنیم تا عوامل زیست محیطی و نقش آن ها را در شکل دهی فضای زیستگاه های انسانی در دوره عیلامی بررسی ومطالعه نماییم. برای بررسی و ارزیابی تاثیر عوامل محیطی بر استقرارهای عیلامی، آن ها را بر اساس عواملی چون ارتفاع از سطح دریا، شیب، جهت شیب، فاصله از رودخانه و فاصله از مسیرهای ارتباطی در منطقه تحلیل آماری کردیم. برای یافتن ارتباط هر محوطه با هر عارضه طبیعی، آن ها را بر اساس نقشه پایه آن عارضه به چندین طبقه تقسیم کرده و میزان هم بستگی محوطه ها را با هر طبقه بدست آوردیم. بر این اساس، برای هر یک از عوامل زیست محیطی، یک نقشه GIS تهیه شد تا با توجه به خروجی های این نقشه ها، یه تجزیه و تحلیل آماری هر یک از عوامل زیست محیطی و نقش آن ها در شناخت الگوهای استقراری این منطقه پرداخته شود. مهم ترین عامل زیست محیطی موثر در شکل گیری استقرارها، فاصله از منابع آبی است. عوامل مهم دیگر فاصله با راه و جهت شیب هستند.

    کلیدواژگان: توزیع مکانی، کوچرو، عیلامی، میان کوه، سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)
  • سیروان محمدی قصریان*، اقبال عزیزی، علی بهنیا صفحات 43-49

    شناسایی آثار زیادی از دوره اشکانی در شهرستان مریوان این شهرستان را به یکی از مهم ترین مناطق استان کردستان در جهت مطالعات آثار این دوره تبدیل کرده است. از این میان، تپه کلین کبود با مساحتی در حدود چهار هکتار و ارتفاع نه متر از سطح زمین های اطراف در دشت مریوان از جمله شاخص ترین محوطه های شناسایی شده دوره اشکانی در استان کردستان است. ابعاد قابل توجه تپه به عنوان یکی از بزرگترین محوطه های دوره اشکانی استان، موقعیت آن در مرکز دشت مریوان، دسترسی به راه های ارتباطی و منابع آبی و نیز عوامل دیگری از جمله به دست آمدن قطعات سفال شاخص این دوره نظیر خمره های دوره اشکانی نیز سفال های کلینکی در گمانه های کاوش شده و پراکنش زیاد قطعات آجر و جوش کوره در سطح محوطه نشان می دهد که تپه کلین کبود نمی تواند به عنوان استقراری معمولی از دوره اشکانی در دشت مریوان به حساب آید. گمانه زنی به منظور تعیین عرصه و پیشنهاد حریم تپه اولین قدم در راستای حفظ و صیانت این اثر کلیدی در راستای مطالعات آتی دوران تاریخی استان کردستان محسوب می شود.

    کلیدواژگان: تپه کلین کبود، شهرستان مریوان، دوره اشکانی، سفال کلینکی، تدفین خمره ای
  • فائزه رضایی*، الهام وثوق بابایی صفحات 57-66

    محوطه کوه خواجه در سیستان و شهر دورا اروپوس در سوریه امروزی، محوطه هایی شاخص در زمینه هنر نگارگری در دوران اشکانی به شمار می روند؛ با توجه به اینکه هنر نگارگری این دوره برای نخستین بار در این دو محوطه دیده می شود، این پرسش مطرح است که چه ارتباطی میان سبک هنری و نقش مایه های به کار رفته در این دو محوطه دیده می شود؟ هدف این پژوهش مقایسه تطبیقی نقوش دیواری کوه خواجه و نقاشی های شهر دورا اروپوس بوده و تمر آن، بیشتر بر روش های هنری نقش مایه ها و مضامین به کار رفته در نقاشی های دیواری هر دو محوطه است. این پژوهش با استفاده از شیوه توصیفی - تطبیقی تکنیک های به کار رفته در نقاشی دیواری، نقش مایه ها و مضامین به کار رفته در دو محوطه را با یکدیگر مقایسه کرده و همچنین جهت یافتن سرچشمه هنری آنها سایر آثار باستان شناختی اشکانی و پیش از آن را نیز مورد مطالعه قرار داده و در نهایت، با تحلیل مفاهیم مرتبط، به جمع بندی مطالب پرداخته است. نتایج پژوهش نشان داد که باوجود تفاوت هایی به ویژه در انتخاب شخصیت ها و مضامین مذهبی در نقاشی های دورا ارپوس که متاثر از مفاهیم روم شرقی (بیزانس) است، نقاشی های هر دو محوطه در شیوه های هنری همچون تصاویر تمام رخ دورگیری و ژرف نمایی و در برخی موضوعات نقاشی همچون بهره گیری از کهن الگوه مانند شکار و صحنه بارعام شباهت هایی میان هر دو محوطه دیده می شود که همگی از هنر بومی ایران نشات گرفته اند.

    کلیدواژگان: نقاشی دیواری، هنر اشکانی، کوه خواجه، دورا اروپوس، هنر بومی
  • ایوب سلطانی، زهرا جوادی نیا *، مسعود صادقی راد صفحات 71-76

    طی برنامه بررسی و شناسایی آثار تاریخی و تدوین پرونده های ثبتی شهرستان اندیکا در تابستان سال 1394 نقش برجسته ای با نام درویش احمد شناسایی گردید این نقش برجسته که از جمله نقش برجسته های الیمایی است صحنه بزمی را به نمایش می گذارد. در این نقش برجسته فرد لمیده ای نشان داده شده که جامی در دست دارد. در پشت سر وی شییی که احتمالا تبر، گرز و یا شمشیر است، به همراه تک درختی حجاری گردیده است. شباهت موضوع و نقوش موجود در این نقش برجسته یادآور پیکره هرکول در بیستون است. از نظر سبک شناسی و موضوع این نقش برجسته قابل مقیاس با نقش برجسته های برد بت کوه تینا تنگ سروک II تنگ سروک IV، تنگ زیر (ایذه)، شیوند بردگوری جنگه سنگ ماهی و چوزه است و می توان آن را نهمین نقش برجسته شناخته شده با مضمون «صحنه بزمی» در گستره الیمایی دانست. اشتراکات فراوان این نه نقش برجسته با یکدیگر، که همگی بر روی سنگ های منفرد و در مسیر ایل راه های کهن ایجاد شده اند، تا حدودی آنها را از دیگر نقش برجسته های حوزه الیمایی متفاوت می گرداند.

    کلیدواژگان: نقش برجسته، درویش احمد، الیمایی، صحنه بزمی، کوه منار
  • مجید منصوری*، کمال لطفی نسب صفحات 81-98

    کردیان یکی از بخشهای چهارگانه شهرستان جهرم است که در شرق و جنوب شرقی این شهرستان قرار دارد. بررسی باستان شناسی این بخش در تیرماه سال 1393 انجام شد که منجر به شناسایی 57 اثر از دوره های مختلف گردید. آثار و محوطه های شناسایی شده شامل دو غار، نه برج دیده بانی، نه قلعه یک چهار طاقی، پنج کاروانسر، هفت تپه محوطه، هفت بند و پل، پنج آسیاب، پنج گورستان، چهار آب انبار، دو امامزاده و یک راه باستانی بود. از دوره پیش از تاریخ هیچ تپه محوطه ای شناسایی نشد. اولین استقرارهای تقریبا گسترده در منطقه، در دوره ساسانی شکل گرفته که به نظر می رسد، دلیل این امر کنترل منابع آب از طریق ایجاد بند و بست بر روی رودخانه های فصلی، زیر کشت بردن زمین های مرغوب و همچنین تجارت دریایی از طریق خلیج فارس بوده است. از دوره اسلامی نیز استقراهای پراکنده ای شناسایی شد که احتمالا ساکنین آنها از قنات های مختلفی که در منطقه وجود داشته برای کشاورزی و باغداری استفاده می کرده اند. در دوره صفوی و با رونق گرفتن تجارت از طریق بنادر جنوبی مسیری که به سمت جنوب ادامه داشته و از بخش کردیان عبور می کرده، از پویایی زیادی برخوردار شده که وجود کاروانسراهای متعدد و توصیف جهانگردان خارجی بیانگر این امر است. به نظر می رسد، دسترسی به منابع آب، زمین حاصلخیز و قراگیری در مسیر کاروانی - تجاریی که به بندر عباس ختم می شد، در پراکنش محوطه ها و آثار بخش کردیان در دوره های مختلف نقش بسزایی داشته است.

    کلیدواژگان: بررسی، جهرم، کردیان، فارس، باستان شناسی
  • حسین سپیدنامه *، احمد صالحی کاخکی، احمد آزادی صفحات 103-118

    منابع تاریخی و داده های باستان شناسی سهم مهمی در روشن نمودن اوضاع اقتصادی یک منطقه در دوران باستان دارند. امروزه جایگاه اقتصادی منطقه کهگیلویه و بویراحمد در دوران اسلامی بدلیل شمار اندک پژوهش های تاریخی و باستان شناسی کمتر شناخته شده است. بررسی اوضاع اقتصادی منطقه کوهستانی کهگیلویه و بویراحمد و تاثیر موقعیت جغرافیایی و طبیعی بر معیشت ساکنین آن در دوران اسلامی مهمترین هدف این پژوهش است. نتایج این پژوهش با بهره بردن از داده های بررسی های باستان شناختی و منابع نوشتاری کهن بدست آمده است. پژوهش حاضر به زیست بوم و سیستم معیشتی کوچ نشینان، شهرها به عنوان مراکز تجاری و راه های درون و برون منطقه ای به عنوان زیربنای توسعه تجارت و رونق اقتصادی این منطقه پرداخته است کهگیلویه و بویراحمد بدلیل تنوع آب و هوایی، کوهستانی بودن، رودخانه های متعدد و پوشش گیاهی متنوع، شرایط مساعدی را برای زندگی کوچ نشینی در طول تاریخ فراهم آورده است. شیوه معیشتی کوچ نشینی مردمان این منطقه طی سده های متاخر اسلامی، عمدتا مبتنی بر دامداری بوده است که افزون بر خودبسندگی در تامین نیازهای ضروری، منجر به عرضه محصولات به شهرهای بهبهان اردکان شهرضا بنادر دیلم و گناوه و واردات برخی از نیازها از این شهرها می شد. بر اساس منابع تاریخی و شواهد باستان شناختی، این منطقه در دوران اسلامی شاهد پیدایش و رونق شهرهایی چون زیز، گنبد ملغان و دهدشت و دو مسیر برون منطقه ای خوزستان به فارس و خوزستان به اصفهان بوده است زیست بوم غنی نیز اهمیت راه های برون منطقه ای و شهرهای آن را دو چندان کرده بود، به طوری که محصولات این منطقه علاوه بر شهرهای همجوار به کشورهای دوردست نیز فرستاده می شد.

    کلیدواژگان: کهکیلویه و بویراحمد، دوران اسلامی، زیست بوم، راه ارتباطی، شهر
  • ایرج رضایی*، مهدی خلیلی صفحات 123-127

    به لطف پژوهش های قوم شناسی و زبان شناسی و نیز کشفیات باستان شناسی یک سده اخیر، امروزه دانسته های ما درباره شمن ها و آیین های شمنی بسیار جامع تر و فراگیرتر از گذشته است. پژوهشگران پیشینه چنین آیین هایی را به دوران پیش از تاریخ و گاه پارینه سنگی منتسب می کنند. بسیاری از صاحب نظران نیز بر این باورند که سرزمین آسیای مرکزی و نواحی پیرامون آن، خاستگاه اصلی شمن ها بوده است. اقوام مغولی یکی از شناخته شده ترین ساکنان این مناطق هستند که از دیرباز فرهنگی آمیخته به باورهای شمنی داشته اند. پس از استیلای مغولان بر سرزمین ایران در قرن هفتم هجری قمری، اگرچه آنان به تدریج به دین اسلام گرویدند، اما گرایش ها و گاه رجعت هایی نیز به باورهای اجدادی خود بروز می دادند که نشانه های آن را می توان کم وبیش در بقایای مادی برجای مانده از آنان ردیابی کرد. در این مقاله، به بررسی تحلیلی نمادها و نشانه های شمنی در سلطانیه، یکی از مهم ترین پایتخت های ایلخانان مغول، خواهیم پرداخت و مصداق های عینی چنین اعتقاداتی که در گنبد و دیگر فضاهای شهر سلطانیه منعکس شده را آشکار خواهیم کرد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که تاثیر آیین باستانی و شمنی مغولان چه در شیوه تدفین و چه در هنر و معماری اخلاف آنان در شهر سلطانیه، کم وبیش منعکس شده است.

    کلیدواژگان: شمن، شمنیزم، مغول، دوره ایلخانی، سلطانیه
|
  • Siamak Sharafi *, Masoud Sadeghi Rad Pages 1-26

    The occurrence of the world's largest landslides on the Kabir-Kuh anticline and on the path of Sayamareh and Kashkan river drainage network has created many wide environmental changes. The most important changes caused by the landslide include blocking the path of Saymareh and Kashkan rivers and creating two lakes which are world’s largest and most stable barrier lakes in the world. Geoarchaeological studies of this region utilizing physical and conceptual tools, laboratory methods, software tools as well as using statistical cluster analysis have led to the landslide fourstage recognition on the Kabir-Kuh anticline and the subsequent formation of four lakes within the Saymareh valley and a single-stage lake within the Kashkan valley; in addition, the results of these studies include detecting settlement patterns of archaeological sites in each periods from Epipaleolithic to Islamic in connection with the formation of the lake and the recognition of the ongoing changes in settlement patterns associated with fluctuations in the lake level. Based on the results of lake sediments dating, the occurrence of the primary Kabirkuh landslide and the formation of Seymare and Kashkan barrier lakes happened about 85000 years ago. Therefore, from the Middle Paleolithic to the Islamic era the human settlement patterns have been environmental changes caused by Kabirkuh landslide and also caused by the formation of barrier lakes.

    Keywords: Kabirkuh Landslide, Dam Lakes, Saymareh, Kashkan, Jaydar, Environmental Change, Settlements Pattern
  • Alireza Khosrowzadeh, Mahmoud Heydarian, Hamid Mohammadi * Pages 27-38

    Mian Kouh area of Ardal County due to high mountains, deep valleys, small plains and being in Nomads routes has been considered by humans from the past. Because of the importance of Elamite period in this region and since the period remains unknown in East mountainous areas of Khuzestan, knowing about settlement patterns and the impact of the environment on the formation and distribution Elamite sites is essential. During the three seasons survey in this area, in 1387 to 1390, 78 Elamite site was identified and recorded. The goal of this article is to study the environmental factors and their roles on shaping the human habitat spatial in Elamite period. For survey and statistical analysis of the effect of environmental factors on Elamite settlements we used some factors such as altitude, slope, distance from river and distance from communication routs in the area. To find the relationship of each site with another one we divided them, according to based map, into several classes and then we obtained the correlation of sites with each class.On this basis, for each environmental factor a map (GIS) was made and by outputs of this map, statistical analysis of each environmental factor and its role in understanding the settlement patterns in this area was done. Distance from water sources is one of the most important environmental factors in formation of Elamite settlement in the area, almost always all the sites had a suitable distance from the water sources. Other iimportant factors are distance from the path and slope direction.

    Keywords: Spatial Distribution, Nomadic, Elamite, Mian Kouh, GIS
  • Sirwan Mohammadi Ghasrian *, Eghbal Azizi, Ali Behnia Pages 43-49

    Identifying a large number of Parthian Archaeological sites in Marivan County, has turned this area into one of the most important regions of Kurdistan province suitable for Parthian Period studies. Obviously, Tepe Kalin Kaboud with its considerable measurements, geopolitical position inside the plain and surface findings like clinky potsherds, Parthian jars, and brick fragments is one of the most important Parthian sites not only in Marivan but in Kurdistan province. This mentioned factors show that this sit is not an ordinary rural settlement.

    Keywords: Tepe Kalin Kaboud, Marivan County, Parthian era, Klinky Ware, Pitos Burial
  • Faezeh Rezaei *, Elham Vosough Babaei Pages 57-66

    The region in Kuhe-e Khwaja located in Sistan, and the one in Doura-Europos located in modern Syria are outstanding regions from the painting point of view in Parthian Empire period; the art was never seen in Iran before the Parthian Empire. This paper tends to provide a comparative study of the wall paintings in Kuhe-e Khwaja and the ones in Doura-Europos focusing on the artistic methods, motifs and the contents utilized in the wall paintings in the two regions while also comparing with the other archeological objects belonging to Parthian Empire. The results showed that despite differences, especially the ones concerning characters and religious contents in Doura paintings, similarities could be found between the paintings in the two regions in artistic methods like full-faced pictures, outlining, perspective, and in painting contents such as using older styles and models like hunting and levee all having their roots in Iranian local arts.

    Keywords: Wall Painting, Parthian Art, Kuh-e Khwaja, Doura-Europos, Local Art
  • Ayoub Soltani, Zahra Javadinia *, Masoud Sadeghi Rad Pages 71-76

    Through investigation, identification and preparation of the registration dossier of ancient sites, a rock relief called Darvish Ahmad was discovered in Andika city in 1394. This relief which belongs to Elymaean base reliefs portrays a banquet scene in which a person who has lounged has a cup in his hand. An object which is probably a sword, mace or axe along with a tree has been carved behind him. The rock relief is reminiscent of the Statue of Hercules. The Stylistics of this rock relief is comparable with rock reliefs of Bard-e Bot Kohe Tina, tang-e Sarvak II and IV, Tang-e Zir of Izeh, Sheyvand, Bard-e Gori Jangeh, Sang-e Mahi and Bard e Chozeh. The rock relief is the 9th Elymaean rock relief with a banquet scene in Elymaean territory. Numerous similarities among these rock reliefs, which have been carved on the single rocks near migration routes, distinguish them from other Elymaean rock reliefs.

    Keywords: Rock Relief, Darvish Ahmad, Elymaean, Banquet Scene, Monar Mountain
  • Majid Mansouri *, Kamal Lotfi Nasab Pages 81-98

    Kordian distrct is located in the east and south east of Jahrom region, Fars, Iran. The archaeological survey of Kordian district was conducted in 2014, led to identifying 57 sites. The all identified sites are divided in 12 groups: Cave-sites, watchtowers, castles, Chahar taqi, Carvanserais, Tappeh-sites, bridge and dams, mills, cemeteries, cisterns, holly shrines and an old route. No prehistoric Tepes were found in the survey. Nonetheless, the first extensive settlements in the region were revealed in the Sassanid period. It seems that, control of water resources by dams, cultivating fertile lands and trading through the Persian Gulf, were the factors of rising settlements in this period. Some dispersal Islamic settlements were also identified. It is likely that, the main subsistence economy in this period was horticulture and agriculture and the main resource of water was Qantas. With prosper of trade in the Safavid period, through the southern Persian Gulf harbors, the trading routes, which were passed from the Kordian district, were so dynamic. The existence of different Caravanserais and description of tourists indicate the dynamic of these routes. In sum, it seems that, easy access to the water resources, fertile lands and trading and traveling routes were the main factors in the distribution of sites.

    Keywords: Archaeological Survey, Jahrom, Kordian, Fars, Archaeology
  • Hossein Sepidname *, Ahmad Salehi Kakhki, Ahmad Azadi Pages 103-118

    Historical texts and Archaeological data have an important role in clarifying the economic condition of a region in the ancient times. Today's economic position of Kohgiluye and Buyer Ahmad in Islamic periods is less known due to small number of historical and archaeological researches. In this current study, three factors related to Kohgiluye and Buyer Ahmad's economy in the Islamic era have been considered. This three factors include ecological and livelihood system of nomads, cities as commercial centers, and intra and extera-roads as infrastructure of trade development and commercial prosperity of this region. In this study, besides investigating the three mentioned cases, it has been tried to combine those with results of archaeological investigations and researches. Because of having diversity of acclimation, being mountainous, numerous rivers, diversity of vegetation, and rich ecosystem in general, Kohgiluye and Buyer Ahmad has prepared favorite condition for nomad life during history. The livelihood system of nomad life of Kohgiluye and Buyer Ahmad's people who lived in latest Islamic centuries mainly had been based on animal husbandry that has supplied its products to neighboring cities (Behbahan, Ardakan, Shahreza, and daylam and Ganaveh ports) and supplied some of their needs from those towns, in addition to selfsufficient in supplying their essential needs. According to remained historical texts, this region witnessed commence and prosperity of cities such as Ziz, Gonbadmolghan, and Dehdasht and also two extra-regional roads consist of Fars to Khuzestan and Khuzestan to Esfahan which archaeological investigations also endorse their existence. Rich ecosystem also had duplicated the importance of extra-regional roads and cities of this region so that in addition to exporting this region's products to neighbor cities, this product also has been sent to the far distant countries.

    Keywords: Kohgiluye, Buyerahmad, Islamic Period, Environment, Road, City
  • Iraj Rezaei *, Mahdi Khalili Pages 123-127

    With the help of ethnologic and linguistic researches and archeological discoveries in the last century, our knowledge today about shamans and shaman’s rituals are relatively more comprehensive and inclusive than before. Researcher’s attribute the precedence of such cults to prehistoric and even Paleolithic times. Most scholars believe that Central Asian region and its surrounding areas have been the origin of the shamans. Mongol tribes are one of the most wellknown inhabitants of these regions which have had a culture mixed with shaman beliefs for long times. After Mongol’s conquest of Iran in the seventh century, despite their trend to Islam, there was seen some gradual return to their ancestral beliefs the traces of which is evidenced in remaining materials related to them. In this paper, we analyze the symbols and traces of shamanism in Soltanieh, one of the most important capitals of Mongol’s Ilkhans, and show evidences of such beliefs reflected in Soltanieh dome and other areas of this city. 

    Keywords: Shaman, Shamanism, Mongol, Ilkhanid Period, Soltanieh