فهرست مطالب

کاوش نامه ادبیات تطبیقی - پیاپی 26 (تابستان 1396)

کاوش نامه ادبیات تطبیقی
پیاپی 26 (تابستان 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/06/25
  • تعداد عناوین: 9
|
  • مقاله پژوهشی
  • منیژه پولادی *، امیرحسین همتی، کامران قدوسی صفحات 1-20
    در این پژوهش، شعر دو شاعر برجسته ادب معاصر فارسی و عربی، سیمین بهبهانی و غاده السمان، از منظر ادبیات تطبیقی و کهن الگوهای آنیما و آنیموس که یونگ توجه خاصی به آن ها داشته، بررسی شده است. در این مقاله، ابتدا به تحلیل نظری موضوع پرداخته شده و سپس کهن الگوهای آنیما و آنیموس در اشعار ایشان مورد مطالعه قرار گرفته است؛ افزون بر این، میزان بسامد هر کدام، با توجه به شرایط فرهنگی، زمانی و شخصیتی در اشعار آنان بررسی شد. یافته ها بیانگر این است که جنبه های مثبت و منفی این دو کهن الگو، در شعر هر دو شاعر ملاحظه میشود؛ هرچند با توجه به نوع زندگی و تفکراتشان، جنبه منفی آنیموس در شعر ایشان از بسامد بیشتری برخوردار است. شیوه بررسی در این پژوهش، از نوع توصیفی - تحلیلی بوده است.
    کلیدواژگان: ادبیات تطبیقی، کهن الگو، آنیما و آنیموس، سیمین بهبهانی، غاده السمان
  • امید جهان بخت لیلی *، غلامرضا کریمی فرد صفحات 21-41
    شریف رضی (406 ه.) شاعر و ادیب عرب و فخرالدین عراقی (688 ه.) شاعر نامور ایرانی از جمله شاعران برجسته ای هستند که در قالب غزل، سروده های دلنشینی از خود بر جای نهاده اند و هر یک، با توجه به عوامل بیرونی و درونی و نیز توانایی خویش، از آن به عنوان ابزاری به منظور بیان اندیشه و عواطف خود بهره جسته اند. اشعار عاشقانه رضی و عراقی با وجود فاصله زمانی و تفاوت زبانی، دربردارنده مفاهیم و اندیشه های همسان بسیاری است. این امر، نگارندگان را بر آن داشت تا با استفاده از شیوه تطبیق اندیشه های عاشقانه دو شاعر، به جستجو درباره مضامینی بپردازند که در غزلشان به دو شاعر هویت می بخشند. مقاله حاضر در پی آن است ضمن بررسی ویژگی های ادبیات تغزلی دو شاعر، به رهیافتی از طرز تفکر و مشرب اعتقادی آن ها دست یابد. با عنایت به نتایج به دست آمده، غزل دو شاعر، از مبنایی عرفانی و آرمانی سرچشمه می گیرد و دارای مشابهت های مضمونی، همچون وفاداری، پاکدامنی، بلندهمتی و… است که این امر، از نوعی همسویی اندیشگانی در غزلشان حکایت دارد.
    کلیدواژگان: الادب المقارن، الشریف الرضی، فخر الدین العراقی، الغزل، الحب
  • زهرا حاجی هاشمی، احمدرضا صاعدی *، نرگس گنجی صفحات 43-62
    نقد جامعه شناختی، یکی از روش های نقد ادبی، است که در تحلیل متون ادبی معاصر کاربرد دارد؛ بر این اساس، رمان و داستان، حوزه های مناسبی برای انجام مطالعات جامعه شناختی به شمار می رود. در دوران معاصر، نویسندگان بزرگی از بانوان به نگارش رمان و داستان اقدام نموده اند و با پرداختن به موضوعات اجتماعی، سعی داشته اند مشکلات و مسائل زنان جامعه خود را مطرح کنند. بی شک یکی از مهم ترین موتیف های ادبیات زنان نویسنده، پرداختن به مسئله هویت زنان و بیگانگی آنان در جامعه و به ویژه جامعه پدرسالاری است. در این نوشتار، سعی شده است موضوع ازخودبیگانگی زن در جامعه پدرسالاری با رویکردی جامعه شناختی و به روش توصیفی - تحلیلی، در چند داستان کوتاه از دو نویسنده معاصر ایرانی و سوری (زویا پیر زاد و هیفاء بیطار) بررسی و تحلیل شود. نتایج حاصله از بررسی داستان های این دو نویسنده (آن ها) ، حاکی از آن است که در جامعه پدرسالاری، علاوه بر عقاید غلط حاکم و نوع نگرش جامعه نسبت به زن، شیوه های رفتاری زنان و عدم آگاهی از حقوق و جایگاه انسانی خود در جامعه، از دلایل اصلی سلطه مرد بر زندگی زن و از بین بردن حقوق مادی و معنوی وی و سرانجام ازخودبیگانگی او محسوب می گردد. ازخودبیگانگی، بر کیفیت زندگی زن تاثیر می گذارد و باعث می شود که زن، معناداری و احساس رضایتمندی و شادکامی را در زندگی کمتر تجربه کند. این دو نویسنده، سعی داشته اند شرایط زندگی زنان جامعه خود را نشان دهند و نوعی آگاهی و بیداری در زنان ایجاد نمایند.
    کلیدواژگان: داستان کوتاه، ازخودبیگانگی، جامعه پدرسالار، هیفاء بیطار، زویا پیر
  • مریم رحمتی ترکاشوند *، بهاره رحیمی صفحات 63-84
    «سنایی» و «حیص بیص» ، از جمله شاعران مدح علوی در ادبیات فارسی و عربی قرن ششم هجری هستند؛ در مدایح علوی این دو شاعر، همسان اندیشی ها و درون مایه های یکسانی دیده می شود که با توجه به ارتباط تاریخی بین دو شاعر، دلیلی بر تعاملات و مبادلات ادبی آن هاست. پژوهش حاضر بر اساس تجربه ادبیات تطبیقی اسلامی و با دو روش تاریخی و توصیفی - تحلیلی، به بررسی تطبیقی مضامین مدح علوی در دیوان دو شاعر می پردازد. مهم ترین یافته های این مقاله نشان می دهد که مضامینی مانند امامت علی (ع) ، شجاعت، علم، سخاوت و بخشندگی، عدالت، تقوا، شهادت طلبی، کرامات حضرت و مقام و منزلت والای ایشان، از جمله مضامین مشترک مدایح علوی در دیوان دو شاعر است. حیص بیص در ترسیم این فضایل و بیان این مضامین، تحت تاثیر سنایی بوده و همان مضامین را به صورت مستقیم در اشعار مدحی خود منعکس کرده است. شاعر عرب، با تاثیرپذیری از سبک بیان سنایی، همانند او با استفاده از آیات و احادیث و پرهیز از اغراق و آرایش های لفظی، به ترسیم فضایل علی (ع) پرداخته است. البته ابیات مدحی سنایی بیشتر و گسترده تر بوده و آگاهی وی از احادیث مرتبط با مناقب حضرت، بیشتر است؛ زیرا سنایی در برخی موارد مانند اشاره به احادیث مرتبط با پیوند امام علی (ع) و حضرت محمد (ص) ، به ذکر جزئیات بیشتری می پردازد. همچنین علی (ع) در شعر هر دو شاعر، به عنوان نماد علم و شجاعت و عدالت معرفی شده است.
    کلیدواژگان: ادبیات تطبیقی، شعر فارسی و عربی، مدح علوی، سنایی، حیص بیص
  • وحید سبزیان پور، آزاده فروغی نیا * صفحات 85-106
    ایرانیان باستان در میان ملل مختلف، به داشتن سخنان حکیمانه مشهور هستند، یکی از نشانه های نفوذ فرهنگ ایرانی در فرهنگ عربی، راه یافتن حکمت ها و اندرزهای ایرانی به متون عربی است. این حکمت ها، از راه های گوناگون و در اثر اختلاط ایرانیان با اعراب، در دوره های مختلف تاریخی به ادبیات شفاهی و سپس متون عربی رخنه کرده، ولی با گذشت زمان، بسیاری از آن ها نام و نشان ایرانی خود را از دست داده، تبدیل به ضرب المثل شده و یا به نام اشخاص دیگری ثبت شده است. این پژوهش، با هدف بررسی سیر تغییر و تحول حکمت های ایرانی در ادب عربی و محو صاحبان ایرانی آن ها و تصاحب آن به عنوان حکمت ها و اندرزهای عربی انجام گرفته است. نتایج این پژوهش نشان داده است که بسیاری از سخنان حکیمانه ایرانی به این سرنوشت مبتلا شده و در هاضمه ادب عربی محو و نابود شده اند.
    کلیدواژگان: ادبیات تطبیقی، حکمت های ایرانی، ایران باستان، ادب عرب
  • اکبر شاملو، ابراهیم واشقانی، مریم کیانی *، معصومه کیانی صفحات 107-128
    «گفتمان» از جمله اصطلاحاتی است که با وجود تازگی، به سرعت کاربردی وسیع یافته و در واقع، همان ساختار و قالبی است که گوینده برای بیان نکات مورد نظر خود انتخاب می کند. گفتمان، به انواعی گوناگون چون ادبی، سیاسی، دینی، فرهنگی و… تقسیم می شود. متون داستانی از جمله متونی اند که دارای زمینه ای مناسب برای انعکاس گفتمان اند؛ بر این اساس، در این پژوهش، و اثر از ادبیات داستانی لبنان و ایران را که به خوبی انعکاس دهنده گفتمان هستند، انتخاب نموده ایم. ادبیات داستانی این دو کشور، در حوزه مقاومت، آثاری فاخر عرضه داشته است. مجموعه داستان های قلم رصاص در لبنان و رمان دا در ایران، از جمله این آثار به شمار می روند که هردو دارای رویکردی واقع گرایانه هستند. پژوهش پیش رو سعی بر آن دارد تا عناصر گفتمان تشیع ایران و لبنان را در رمان دا و مجموعه داستانی قلم رصاص مورد بررسی تطبیقی قرار دهد. حاصل این بررسی، نشان دادن اشتراک گفتمان تشیع در این دو متن در محورهای خداباوری، مبارزه خستگی ناپذیر، شهادت طلبی، الگوپذیری از عاشورای امام حسین (ع) و اعتماد به ولایت فقیه است.
    کلیدواژگان: ادبیات تطبیقی، گفتمان تشیع، دا، قلم رصاص، ادبیات داستانی
  • سید مهدی مسبوق *، شهرام دلشاد، حمید آقاجانی صفحات 129-144
    واقع گرایی یا نمایش واقعیت پس از حوادث خون بار جنگ جهانی، یکی از مهم ترین دغدغه های نویسندگان قرن بیستم گردید. آنچه برای آن ها اهمیت داشت پرداختن به موضوعات این دنیایی و بیان مصیبت ها و بلایایی بود که انسان معاصر با آن ها در ارتباط است. کشورهای جهان سوم بیشتر با چنین پدیده هایی سر و کار داشتند؛ از این رو، ادبیات آن ها بیشتر به رئالیسم گرایش داشت و در صدد بیان واقعیت های تلخ و آشکار جامعه خود برآمدند. غلامحسین ساعدی، در ایران و طیب صالح در سودان، از نامدارترین نویسندگان سبک رئالسیم در این دو کشورند. پژوهش حاضر کوشیده بر اساس مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی و با روش توصیفی - تحلیلی، همگونی ها و ناهمگونی های داستان «گاو» از غلامحسین ساعدی و داستان دومه ود حامد از طیب صالح را با تکیه بر مهم ترین شاخصه های رئالسیم در این دو داستان و در شش محور عنصر عادت، سیطره واقع گرایی، رئالیسم انتقادی، روایت ساده، وجهه تیپیک شخصیت ها و قهرمان زدایی، بررسی و تحلیل نماید. برآیند پژوهش نشان می دهد که این دو داستان به طور نمادین به جنبه های روان شناختی شخصیت هایی پرداخته اند که در عقب ماندگی غوطه ورند و با آن خو گرفته و حاضرند پیشرفت و تمدن را در جهت حفظ این سنت های مندرس از دست بدهند. شاخصه های رئالیسم در هر دو داستان مشترک بوده و از کمترین ناهمگونی برخوردار است و عواملی چون فقر، جهل و سنت در پدید آمدن آن نقش دارند.
    کلیدواژگان: ادبیات تطبیقی، رئالسیم، عزاداران بیل، دومه ود حامد
  • عبدالرضا نادری فر *، مهدی شریفیان، محمد ابراهیم مالمیر، اسماعیل شفق صفحات 145-170
    در این پژوهش، اثرپذیری یکی از شعرای عهد صفویه، یعنی نصیرای همدانی از فرهنگ و ادبیات عربی در قالب ادبیات تطبیقی مورد بررسی قرار می گیرد. شاعر و نویسنده ای که از انواع علوم و فنون روزگار خویش بهره مند بود. علاوه بر دیوان شعر، رساله ها، دیباچه ها، رقعه ها و نامه هایی از او به جا مانده است که گویای مهارت و توانایی اش در زمینه نظم و نثر است. نتیجه تحقیق که به روش اسنادی و کتابخانه ای صورت گرفته گویای آن است که نصیرا از ادب و فرهنگ عربی، قرآن و احادیث معصومین یا به صورت آشکار و به صورت تلمیح، اقتباس و حل تاثیر پذیرفته و یا توارد که مضامین او با شاعران و نویسندگان عرب شباهت یافته است. بسیاری از مضمون های فکری و مفاهیم حکمی وی چون مدح، عشق، فخر، باده سرایی و شکواییه ، با شاعران و سخن سنجان مشهور عرب چون متنبی، ابن فارض، ابن رومی شباهت دارد و قابل مقایسه است و در این میان، متنبی در موضوعات مدح، بیان مسائل حکمی و شکواییه و ابن فارض نیز در عشق و مسائل مربوط به آن بیشترین تاثیر را بر نصیرا گذاشته اند.
    کلیدواژگان: ادبیات تطبیقی، نصیرای همدانی، فرهنگ و ادب عربی، سبک هندی، عهد صفویه
  • صفحات 173-181
    معرفی و نقد کتاب
    نقد نقد
    ترجمه (از عربی به فارسی)
    گزارش
    گفت وگو و…
    کلیدواژگان: نقد کتاب، نقد نقد، ترجمه و تقریر