فهرست مطالب

مجله جامعه شناسی سیاسی جهان اسلام
پیاپی 11 (پائیز و زمستان 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/10/12
  • تعداد عناوین: 7
|
  • احسان فلاحی، محمد علی بصیری* صفحات 1-26
    با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و نابودی تام گرایی کمونیستی، زمینه برای تقویت دموکراسی در جمهوری های تازه استقلال یافته مهیا شد. تدوین قوانین اساسی مبتنی بر انتخابات آزاد، از اتمام دوران اقتدارگرایی در این جمهوری ها حکایت داشت اما در فاصله سال های 1991 تا 2000، الگویی جدید از اقتدارگرایی در منطقه تکوین یافت به طوری که در آغاز هزاره سوم، شکلی نوین از اقتدارگرایی در هر پنج جمهوری آسیای مرکزی، حاکم شده بود؛ اکنون با گذشت بیش از دو دهه از استقلال این کشورها، روند یادشده، همچنان تداوم دارد. این مقاله با بررسی الگوی جدید اقتدار گرایی در آسیای مرکزی درپی پاسخ به این پرسش است که «ریشه های درونی نواقتدارگرایی در آسیای مرکزی چیست؟»؛ «نواقتدارگرایی در آسیای مرکزی، پدیده ای چندوجهی است که پس زمینه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دارد»؛ هریک از ابعاد یادشده، به چند زیرشاخه تقسیم بندی و با استفاده از نظریه نئوپاتریمونیالیسم بررسی شده است. با توجه به اینکه ازبکستان و ترکمنستان، وخیم ترین وضعیت اقتدارگرایانه را در آسیای مرکزی دارند، در مقاله پیش رو بر این دو کشور، بیشتر تمرکزشده است. روش این پژوهش، توصیفی- تحلیلی بوده، با استفاده از منابع کتابخانه ای و فضای مجازی تدوین شده است
    کلیدواژگان: نواقتدارگرایی، نئوپاتریمونیالیسم، دموکراسی، آسیای مرکزی
  • مهدی هدایتی شهیدانی*، عسگر صفری صفحات 27-50
    پس از فروپاشی شوروی، «بنیادگرایی و افزایش خشونت در آسیای مرکزی»، یکی از موضوع هایی است که کشورهای این منطقه با آن مواجه بوده اند؛ این موضوع از چشم اندازهایی گوناگون مطالعه شده است و پژوهشگران مختلف به دلایل «سیاسی، اقتصادی و فرهنگی» شکل گیری این پدیده اشاره کرده اند. هدف این پژوهش، بررسی نقش عوامل خارجی ازجمله نقش عربستان سعودی در گسترش دامنه خشونت در آسیای مرکزی است. با فروپاشی شوروی، عربستان سعودی، تلاش هایی گسترده را برای نفوذ در منطقه آسیای مرکزی انجام داده است؛ بخش عمده این تلاش ها به بهره مندی از ابزارهای هویتی برای مدیریت الگوهای رفتاری گروه های مدنظر عربستان در منطقه آسیای مرکزی مربوط می شد؛ کنش این گروه ها در سال های پس از فروپاشی، به طورعمده بر بنیانهای ادراکی استوار بود که ریشه های آن را در محافل فکری وهابیت عربستان بایدجستجوکرد؛ پرسش اصلی این پژوهش، عبارت از این است که «چگونه الگوهای رفتاری عربستان سعودی به تصاعد خشونت در آسیای مرکزی منجرشده است؟». یافته های پژوهش نشان می دهند که پس از فروپاشی شوروی، عربستان سعودی از طریق گسترش طرح (ایده) وهابیت به این منطقه، موجب انحراف در هویت یابی گروه های اسلامی منطقه آسیای مرکزی شده است. مهم ترین ویژگی ایده وهابیت عدم تحمل در مقابل سایر گروه های هویتی است و این امر، دامنه خشونت را در آسیای مرکزی افزایش داده است
    کلیدواژگان: آسیای مرکزی، عربستان، وهابیت، هویت اسلامی، خشونت
  • حمید احمدی*، نجم الدین تمری صفحات 51-92
    تحولات خاورمیانه در قرن بیست ویکم در ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، معادلات سیاسی خاورمیانه را دستخوش تغییر کرده و مسائلی گوناگون را در چشم انداز پژوهش های منطقه قرارداده است که مسئله جریان های سیاسی اسلام گرا از مهم ترین آنهاست؛ دراین میان، اقلیم کردستان عراق هم با توجه به رشد و پیشینه تاریخی گروه ها و جریان های سیاسی اسلامی در آن به دلیل موقعیت راهبردی (استراتژیکی) و تحولات سیاسی و اجتماعی پیش آمده به محلی برای رقابت احزاب سیاسی اسلام گرا با احزاب سکولار با گرایش های ناسیونالیستی در فرایند انتخابات تبدیل‏شد اما به رغم موفقیت و پیروزی احزاب اسلام گرا در بسیاری از کشور های عربی خاورمیانه، مانند مصر و تونس پس از بهار عربی، احزاب اسلام گرا در تحولات اجتماعی و سیاسی کردستان عراق و فرایند انتخابات به موفقیت دست نیافتند. فرضیه این پژوهش، مبتنی بر روش تحلیلی و اسنادی آن است که سه متغیر اصلی یعنی «غلبه یافتن اندیشه های ناسیونالیسم قومی، غلبه جریان های رقیب حزبی سکولار و حضور نیرو های خارجی ( ایالات متحده آمریکا)» در ناکامی احزاب اسلام گرا در کردستان عراق، تاثیرگدار بوده است
    کلیدواژگان: اسلام گرایی، ناسیونالیسم قومی، اقلیم کردستان عراق، جریان های سیاسی سکولار
  • رحیم زائر کعبه، فردین قریشی*، محمدباقر علیزاده اقدم صفحات 93-122
    گفتمان ها در خلا شکل نمی گیرند؛ پیدایش آنها تحت تاثیر زمینه های اجتماعی خاصی است. این پژوهش درپی کشف زمینه های موثر بر شکل گیری گفتمان های عدالت در ایران دوره جمهوری اسلامی، این پرسش را مطرح می سازد که «زمینه های جامعه شناختی موثر بر تکوین گفتمان های عدالت اجتماعی در دولت های پس از انقلاب اسلامی در بعد داخلی و خارجی کدام اند؟»؛ در جهت یافتن پاسخ این پرسش، هریک از گفتمان های موضوع بحث با استفاده از روش تکوینی- تاریخی و به صورت مطالعه موردی تحلیل شده و شباهت ها و تفاوت های آنها مقایسه شده است. حاصل کار، ارائه نوعی مفهوم سازی جدید، شفاف سازی نحوه تحول گفتمان های مورد بحث، تعیین نسبت عوامل داخلی و خارجی موثر بر موضوع و درنهایت تایید گزاره ناظر بر توقیت و بی قراری گفتمان ها با تکیه بر شواهد و داده های تاریخی و تجربی است.
    کلیدواژگان: گفتمان عدالت اجتماعی، دولت های پس از انقلاب، جمهوری اسلامی
  • زیبا عابدی، عباس کشاورز شکری* صفحات 123-148
    هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی زمینه ها و بسترهای فکری، ساختاری و کارگزاری سازمان کمیته های انقلاب اسلامی است. وقوع انقلاب ها همواره با پیدایش نهادها و سازمان های خودجوش و مردمی با ارزش های خاص انقلابی همراه است. یکی از سازمان های مهمی که پس از پیروزی انقلاب ها پدیدمی آید، سازمان های شبه نظامی و شبه پلیسی متشکل از انقلابیون و توده مردم است. کمیته های انقلاب اسلامی از اولین سازمان هایی بود که به ضرورت برای حل مسائل نظامی و امنیتی و تامین امنیت، آسایش و رفاه مردم پس از پیروزی انقلاب اسلامی تشکیل شد. با توجه به جایگاه سازمان های دفاعی و امنیتی در تداوم و رشد انقلاب و همچنین نقش آنها در نگهبانی از انقلاب و حفظ دستاوردهای آن، مطالعه آنها ضروری به نظرمی رسد. روش انجام تحقیق، کیفی و از نوع پژوهش تاریخی است. ابزار گردآوری اطلاعات فیش برداری و مصاحبه است. طبق یافته های پژوهش، زمینه های فکری و ایدئولوژیک تشکیل سازمان کمیته های انقلاب، همان ایدئولوژی انقلاب اسلامی است. در برسی زمینه های ساختاری، ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بررسی شد. از میان ساختارهای سیاسی، رهبری و شورای انقلاب در تشکیل کمیته های انقلاب نقش مهمی داشتند اما دولت موقت با ادامه کار کمیته ها مخالف بود. از میان ساختارهای اجتماعی و فرهنگی، حوزه های علمیه، دانشگاه ها، مساجد و حسینیه ها در تشکیل و ادامه کار کمیته ها نقش مهمی ایفا کردند.در بررسی زمینه هاس کارگزاری این نتیجه حاصل شد که نخبگان سیاسی از جمله رهبران انقلاب و اعضای شورای انقلاب و روحانیون و توده های مردمی در تشکیل و سازماندهی کمیته ها نقش کلیدی داشته اند.
    کلیدواژگان: سازمان های انقلابی، کمیته های انقلاب اسلامی، زمینه های مختلف تشکیل کمیته های انقلاب اسلامی، انقلاب اسلامی
  • رضا رضایی، سید صدرالدین موسوی* صفحات 149-174
    ظهور داعش در منطقه خاورمیانه و در سرزمین های هم جوار ایران و حمایت بعضی از کشورهای منطقه و قدرت های فرامنطقه ای از این جریان، چالش ها و تغییرهایی عمیق را در معادلات منطقه ای ایجادکرده است. گرچه ایران به عنوان یک کنش گر منطقه ای عمده، درنتیجه ظهور داعش با چالش هایی عمده روبه رو شد، درعین حال فرصت هایی جدید نیز در اختیار جمهوری اسلامی قرارگرفت. ایران به عنوان نماینده اسلام غیرخشونت ورز با ظهور این گروه تروریستی، با چالش هایی در عرصه های مختلف گفتمانی، امنیتی و سیاسی روبه رو شده است؛ درعین حال، فرصت هایی مناسب نیز به دلیل فعالیت های این گروه برای معرفی اسلام خشونت پرهیز پیش آمده است. پژوهش حاضر، تلاشی است برای یافتن پاسخ این پرسش که «ظهور داعش، جمهوری اسلامی ایران را با چه چالش ها و فرصت هایی روبه روساخته است؟»؛ داده های لازم به روش کتابخانه ای، گردآوری و به عنوان مطالعه ای موردی به شیوه توصیفی- تحلیلی واکاوی شد. یافته های تحقیق نشان می دهند که تهدیدهای داعش با تغییر در معادلات منطقه ای برای ایران در حوزه های گفتمانی، امنیتی و ایدئولوژیک، برجسته است؛ درعین حال، فرصت های ظهور داعش برای ایران عبارت اند از: تمایز میان اسلام خشونت ورز و اسلام خشونت پرهیز، آشکارشدن ماهیت ضدتروریستی ایران برای جهان، برجسته شدن قدرت منطقه ای و تاثیرگذاری ایران در منطقه.
    کلیدواژگان: داعش، تکفیر، اسلام خشونت ورز
  • یوسف ترابی*، مهدی پیروزفر صفحات 175-196
    نوعثمانی گری و نوسلفی و تعابیر مختلف درخصوص آن، یکی از مسائل مهم امروزین اندیشمندان جهان اسلام محسوب می شود. ازجمله متفکرانی که در این قلمرو دارای دیدگاه هایی قابل مطالعه هستند، می توان به دیدگاه فتح الله گولن، مبدع اسلام اجتماعی و یوسف القرضاوی از اندیشمندان شاخص نوسلفی اهل سنت اشاره کرد که بازتاب های اجتماعی و سیاسی در میان گروه ها و جریان های فکری - سیاسی برادران اهل سنت داشته است. این تحقیق با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی و با بهره گیری از رویکرد تطبیقی انجام می شود؛ مقایسه تفکر این دو اندیشمند، نشان دهنده شباهت ها و تمایزهای ادراکی آنان از اسلام است و درنتیجه، مقایسه تفکرهای نوعثمانی گولنی با طرح های (ایده های) نوسلفی اخوانی قرضاوی مشخص کرد که دیدگاه آنها درخصوص دین و دولت، به طورکامل با هم تناقض دارد. گولن، اسلام را امری قلبی و جدای از سیاست می داند درحالی که قرضاوی، جدایی دین از سیاست را با اسلام بیگانه می خواند؛ بنابراین اگرچه گولن، سکولاریسم را ترویج می کند، قرضاوی معتقد است که سکولاریسم در اسلام هیچ گاه پذیرفته نبوده است. در بعد شباهت ها، دیدگاه های گولن و قرضاوی درباره دموکراسی، به طورتقریبی به هم نزدیک بوده و هر دو نفر، دموکراسی را می پذیرند؛ در همین راستا گولن و قرضاوی (هر دو) زنان را از عناصر جامعه مدنی می دانند ولی قرضاوی برخلاف گولن، رعایت تمامی شئون اسلامی را پیش شرط حضور زنان در جامعه می داند؛ بنابراین درحالی که گولن، تفکر نوعثمانی را توصیه می کند که به ارزش های قومی و نژادی، آمیخته است و با اصول و مبانی امت واحده اسلامی در قرآن و سیره پیامبر، حضرت محمد مصطفی (ص) تقابل دارد، درمقابل، قرضاوی به عدم اصالت قومیت و نژاد و اصالت امت واحده اسلامی، معتقد بوده که به مبانی اسلامی نزدیک تر است
    کلیدواژگان: نوعثمانی، نوسلفی، یوسف القرضاوی، فتح الله گولن
|
  • Ehsan Fallahi, Mohammad Ali Basiri* Pages 1-26
    After the collapse of the Soviet Union and the destruction of the communist totalitarianism, The context Prepared for strengthening of democracy in the new independent Republics. Formulation of Constitutions based on free elections, noted The end of the authoritarianism era in these republics. But between the years 1991 through 2000 a new model of authoritarianism in the region was developed. According to at the beginning of the third millennium a new form of authoritarianism was ruling in all five Central Asian republics. Now after more than two decades, this process is still continuing. This paper reviews new model of authoritarianism in Central Asia and trying to answers the following questions: what are the domestic roots of authoritarianism in Central Asia? “Neo-Authoritarianism is multi-faceted phenomenon Central Asia that has Political, Economic and Social background”. Each of these dimensions have been divided into several subdirectories and have examined by using the Neopatrimonialism theory. Due to the fact that Uzbekistan and Turkmenistan in Central Asia are the worst authoritarian situation, so tried to More emphasis on these couontries.Method of This article is descriptive- analytical study and prepared by library sources
  • Hamid Ahmadi*, Najmodin Tamri Pages 51-92
    The Middle Eastern developments of the twenty first century, in their socio-political and economic dimensions, have changed the political equation of the region and have brought about many new issues in its research landscape. The question of the new brands of political Islamic trends is one important dimension of such new research. The Iraqi Kurdish region, beside its strategic significance, has witnessed the rise and the spread of such Islamist active political trends and their rivalry with the old secular ethnic nationalist political parties in electoral arena. However, despite the coming to power of different Islamist movements, particularly in the aftermath of the Arab spring, in the Arab world, such as Egypt and Tunisia, the Iraqi Kurdish region has not seen the victory of the Kurdish Islamic movements and political parties in regional parliamentary elections. Facing such important question, this descriptive-analytical article, claims that three important factors can explain the causes for the failure of the Iraqi Kurdish Islamist parties in gaining power through electoral politics: the dominance of ethnic nationalist ideas, the secular rival political trends and the presence of the foreign forces among which the US is the most important one
    Keywords: Islamism, ethnic nationalism, secular political trends, Kurdish regional government
  • Rahim Kabeh, Fardin Gorayshi *, Mohammad Bagher Alizadeh Pages 93-122
    This article seeks to reveal the sociological backgrounds of justice discourses near the Iranian post-revolutionary administrations. Based on a historic research method mentioned discourses has been analyzed and their similarities and differences has been compared with each other. The products of article are a new conceptualization regarding the subject, revealing the how of discourse change, enlightening the relationships between internal and external factors and evenly reconfirming the temporality of discourses based on the historical and concrete facts
    Keywords: Social Justice, Economic Development, Political development, Supporting the inferior Class, Moderation
  • Ziba Abedi, Abbas Keshavarz Shokri * Pages 123-148
    The aim of this study is examine Intellectual, structural and agency’s contexts of Committee of the Islamic Revolution. One of the important organizations that emerged after the revolution comes, paramilitary and para-police organization of revolutionaries and the masses. Committee of the Islamic Revolution was the first organization that was formed to solve the necessity of military and security issues and the security and welfare of the people. According to the position of the defense and security organizations in the continuation and development of the revolution and their role in guarding the Revolution and its achievements to preserve, study seems necessary. This research is qualitative and historical research. For collecting data, taking notes and interviews. According to research findings, intellectual and ideological context of the organization committee, is the ideology of the Islamic Revolution. In examining the structure, opposition and the agreed political, security, social and cultural was studied. The political structure, The Supreme Leader and the Revolutionary Council agreed with the Committee. provisional government disagreed with the Committee. Members of political parties agreed with the Committee a, They were involved in their formation. In examining the social and cultural structure seminary and clergy, university academics, mosques and religious site and a delegation of religious, , Played a role in the formation and development committee. This review concluded that the revolutionary and religious people in the formation of Committee of the Islamic Revolution played a major role. Scholars and Clergymen had an important role in the Committe
    Keywords: Committee of the Islamic Revolution, contexts of creation of Revolutionary organization, Revolutionary organizations, Islamic
  • Reza Rezaei, Syed Sadruddin Moosavi* Pages 149-174
    The emergence of Daesh in the Middle East region and in the territories in the vicinity of Islamic Republic of Iran as well as the support of some of the regional and extra-regional countries of this current have led to profound changes in the regional equations. Although, Iran as a major regional player, has faced serious challenges due to the emergence of Daesh, it has also faced several opportunities. With the emergence of the Daesh, Iran has faced many challenges in the discursive, security and political fields. However, suitable opportunities too have been created for Iran to introduce nonviolent Islam due to the activities of this group. The present paper is an attempt to delve into the following question: what challenges and opportunities has Daesh created for Iran? The necessary data were collected from documents and journals and were scrutinized as a case study through descriptive-analytical method. The findings of the research indicate that the main challenges created by the Daesh for Iran through changing the regional equations are outstanding in the discursive, security and ideological fields. At the same time, the opportunities created by the Daesh include the distinction between violent Islam and nonviolent Islam, introduction of Iran as an anti-terrorist state, and demonstration of Iran’s regional power and its effectiveness in the region
    Keywords: Daesh, excommunication, Iran, violent Islam, nonviolent Islam
  • Usef Torabi*, Mahdi Pirozfar Pages 175-196
    Neo-Ottomanism and new Salafism: The comparative compare of Fethullah Gülen and Yusuf al-Qaradawi
    Neo-Ottomanism and new Salafism and the different expressions and explanation of it are among the most important subjects. Two thinkers who have appropriate comments to study in this category are Fethullah Gülen 'inventor of social turkish islam' and al-Qaradawi 'one of the most prominent thinkers of new Salafism in Sunni Islam, that was social and political reflection in Sunni group '. This essay is done by descriptive-analytic method and comparative lookout. The comparison of their viewpoint shows their similarities and differences in Islam understanding. So The comparison of Neo-Ottomanism of Gülen with the new Salafy Ikhvani ideas of al-Qaradawi showed their viewpoint on religion and politics completely contradicts. Gülen sees Islam as an issue related to heart and separated from politics. al-Qaradawi believes the separation of religion and politics is far from Islam. So, although Gülen promotes secularism, al-Qaradawi believes that secularism never accepted in Islam. But in their similarities aspect, Their ideas about democracy is near together and both of them accept democracy. Hence, Gülen and al-Qaradawi account women as agents of civil society, in opposition Qaradawi believes respecting all Islamic manners is a prerequisite for women’s attendance in society. while Gülen advices the Neo-Ottomanism theory which is mixed by pedigree and native values and opposes joined Isamic nation`s principles and bases. In the opposite, Qaradawi don`t belive to originality of nation and pedigree in joined Isamic nation which is more neared to pure Islam`s sources
    Keywords: NoeOttmanism, New Salafisme, Gullen, Qardawi