فهرست مطالب

پژوهشنامه نقد ادب عربی - سال ششم شماره 11 (پاییز و زمستان 1394)

پژوهشنامه نقد ادب عربی
سال ششم شماره 11 (پاییز و زمستان 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/12/20
  • تعداد عناوین: 9
|
  • احسان اسماعیلی طاهری * صفحات 7-38
    دیر زمانی است که نحویان درباره نوع ارتباط بعضی جارومجرورها با فعل و شبه فعل اختلاف نظر دارند یا اظهار نظر کاملی نکردهاند؛ اما بررسی جارومجرورهای مختلف نشان می دهد که ارتباط آنها با فعل و شبه فعل شدت و ضعف یا درجات و مراتب دارد. با این دید، فقط فعلی که همیشه با حرف جر خاصی به کار میرود متعدی با واسطه است و متقابلا فعلهای دیگری که با یک حرف  جر عام و غیر دائمی به کار میروند فقط متمم یا قید گرفتهاند نه مفعول و لزوم و تعدی آنها به وسیله آن حرف جر عام تغییر نکرده است. مقاله حاضر با ادعای تفکیک دقیق دو گونه ارتباط میان فعل با جارومجرور، قائل به دو گونه تعلق عام و تعلق خاص شده و دلایلی برای اثبات این ادعا به دست داده است.
    کلیدواژگان: تعلق خاص و عام، متعدی با واسطه، متعلق مفعولی و غیرمفعولی
  • احمد پاشازانوس، روح الله جعفری صفحات 39-65
    تحلیل گفتمان انتقادی، گفتمان را در ارتباط با عوامل سیاسی - اجتماعی و فرهنگی تحلیل و به بررسی بازتاب ایدئولوژی و قدرت در گفتمان ها و بررسی چگونگی جهت گیری گفتمان ها در تثبیت یا تغییر وضعیت سیاسی موجود می پردازد . یکی از الگوهای پیشنهادی برای تحلیل متون در تحلیل گفتمان انتقادی، الگوی تحلیلی نرمن فرکلاف است. در این الگو، گفتمان در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی می شود . آنچه در مدل تحلیلی فرکلاف انجام می شود گذشتن از چیستی توصیف متن به سوی چگونگی و چرایی تفسیر و تبیین متن است. چنین فرآیندی از تحلیل، روابط علی معنایی را در متن جستجو می کند و توصیف متن یا چیستی ویژگی های صوری متن را برای فهم چگونگی رابطه متن با پذیرندگان آن و همچنین چرایی تولید متن استفاده می کند تا هدف اصلی از تولید گفتمان یعنی جایگاه گفتمان در روابط قدرت و مبارزات سیاسی تبیین گردد . در این تحقیق، خطبه زیاد بن ابیه در شهر بصره که به الخطبه البتراء مشهور است با استفاده از الگوی تحلیلی فرکلاف تحلیل شده است. هدف اساسی از این پژوهش بررسی متنی کهن در پرتو مفاهیم تحلیل گفتمان انتقادی به عنوان رویکردی مدرن در تحلیل متون است و این پژوهش در واقع تلاشی برای بازخوانی متنی کهن در پرتو مفاهیم انتقادی در عصر مدرن است. در فرآیند تحلیل این خطبه، در سطح اول که توصیف است، ویژگی های زبان شناسی خطبه مانند کلمات، مجازها، جملات، انسجام متن و عوامل آن و چگونگی انعکاس مفاهیم قدرت و ایدئولوژی در این ترکیب های دستوری بررسی شده است. در سطح دوم یعنی تفسیر، بافت موقعیتی گفتمان و بینامتنیت بررسی شده و چگونگی ارتباط خطبه با متون موجود و استفاده از این متون در ساختار خطبه تحلیل شده و در سطح تبیین، مفاهیم قدرت، ایدئولوژی، هژمونی و غیریت سازی و جایگاه خطبه در ساختار سیاسی در عصر بنی امیه بررسی شده است. در یک نتیجه گیری کلی از تحلیل شکل و محتوای این خطبه می توان گفت که زیاد بن ابیه به عنوان یک فرماندار اموی به تقویت دیدگاه سیاسی و ایده ئولوژی حکومت اموی پرداخته و با استفاده از ابزارهای سیاسی مختلف مانند تهدید، ارعاب و تشویق، شنوندگان را به همراهی با حکومت وادار کرده و از منظر تحلیل گفتمان انتقادی، هدف این خطبه در نظام قدرت و تحولات سیاسی آن دوره، حفظ وضعیت سیاسی موجود و تقویت جایگاه سیاسی طبقه حاکم بوده است.
    کلیدواژگان: تحلیل گفتمان انتقادی، فرکلاف، الخطبه البتراء، زیاد بن ابیه
  • مهین حاجی زاده، مایه گوزل بهمن، محدثه ابهن صفحات 67-91
    ادبیات کودک رویکرد جدیدی است که در سالهای اخیر بسیاری از نویسندگان و شاعران کشورهای جهان به آن پرداخته اند، اینان معتقدند که کودکان به عنوان قشر بنیادی و مهم جامعه، نقش حیاتی در سرنوشت جوامع ایفا میکنند. از این رو، بسیاری از ادیبان این گونه ی ادبی را، ابزاری برای آماده ساختن کودکان و اجتماعی نمودن آنها برای بر عهده گرفتن نقش های اجتماعی در آینده می دانند و معتقد هستند که آگاه سازی و تربیت درست کودکان، ضامن پیشرفت کشورها خواهد بود. در جهان عرب، بعد از جنگ ژ وئن 1967 ، شاهد فعالیت های گسترده ای در زمینه ادبیات کودک هستیم. یکی از پیشگامان این حوزه، سلیمان العیسی، شاعر معاصر سوریه است که تمام توان خود را در زمینه آشنا ساختن کودکان به مسائل آموزشی، تربیتی، فرهنگی و ملی به کار میگیرد. وی، در به کاربردن کلمات، در اشعار خود، دقت کافی کرده تا از یک سو، گنجینه لغوی کودک غنی شود و از سوی دیگر، کودکان به واسطه آشنایی با کلمات فصیح، حافظ میراث کهن عربی باشند. واژه، نقش اساسی در زندگی اجتماعی انسان دارد و تجارب نسل ها را بر دوش می کشد . سلیمان العیسی، معتقد است که دنیای امروز، دنیای آموزش کودکان است، زیرا کلید موفقیت جامعه در دستان کوچک آنان است. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته، سعی شده است با بررسی اشعار سلیمان العیسی در حوزه ادبیات کودک، مضامین و راهکارهایی که وی در زمینه تربیت و آموزش و آگاهسازی کودکان به کار گرفته، مورد تحلیل و پژوهش قرار گیرد.
    کلیدواژگان: ادبیات کودک، سوریه، سلیمان العیسی، آموزش و تربیت
  • احمد خاتمی، کاظم دزفولیان، فرهاد شاکری * صفحات 93-119
    بحث استعمار یکی از مضامین اصلی شعر عرب در عصر نهضت یعنی نیمه دوم قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم است. در شعر این دوره میتوان از غرب چهرهای دوگانه و متعارض دید. از طرفی الگوی پیشرفت های علمی و صنعتی و دموکراسی است و از طرف دیگر استعمارگری ظالم و مستبد . زمانی که غرب از لحاظ علمی و تمدنی مورد بحث است شاعران آن را میستایند و به تقلید از آن تشویق می کنند ولی زمانی که از غرب به عنوان استعمارگر بحث میکنند با شیوه های مختلف به مبارزه با آن برمیخیزند.
    در این مقاله به شیوه توصیفی تاریخی و بر اساس تحلیل محتوای شعر این دوره سعی شده تا چه ره دوگانه غرب به ویژه سیمای استعمارگری آن از منظر شاعران نشان داده شود. این تحقیق به دنبال پاسخ به این پرسش است که شاعران عصر نهضت چه تصوری از استعمار غرب دارند و چگونه و با چه شیوه هایی و تا چه اندازه در شعرشان به آن پرداختهاند؟ از آن جا که شاعران این عصر، مصلحان سیاسی اجتماعی هستند تلاش میکنند تا با ابزار شعر و تکیه بر آموزه های دینی و احساسات میهنی، مردم را به اتحاد در برابر استعمار و مبارزه با آن دعوت و برنامه های استعمار را برای مردم بیان کنند. تعدد کشورهای عربی و تکثر شعرای این دوره باعث شده تا فقط به شاعران بزرگ و مشهور استناد شود . از جمله این شاعران میتوان به احمد شوقی و حافظ ابراهیم از مصر، جمیل صدقی زهاوی و معروف رصافی از عراق و خلیل مطران از شام اشاره کرد.
    کلیدواژگان: استعمار، عصر نهضت، شعر عر
  • محمدرضا عزیزی، مریم گریوانی، عبدالرحیم حقدادی صفحات 121-143
    بخش مهمی از حکمت های اخلاقی ایران باستان به زبان عربی، ترجمه و در منابع عربی حفظ شده است. این حکمت ها از راه های گوناگون از جمله آثار نویسندگان ایرانی مانند ابن مقفع و ثعالبی به ادب و فرهنگ عربی نفوذ کرده و به تدریج، هویت اصلی و ایرانی آن از بین رفته است . این مقاله به بررسی برخی از حکمت ها که نام گوینده آن در گذر زمان بنا به دلایل گوناگون حذف گردیده و اصالت ایرانی آن در فرهنگ عربی مغفول مانده، میپردازد. به علت فراوانی منابع عربی در این زمینه، پژوهش حاضر به کتاب العقد الفرید، اثر ارجمند ابن عبدربه(متوفی 328 ق) محدود شد؛ این کتاب به مثابه گنجینه ادب شرق،دربردارنده بسیاری از حکمت های اخلاقی ایرانیان است که به صورت پراکنده در لابه لای کتاب آمده است. پاره ای از این سخنان از کتاب مذکور، گردآوری شد و با تکیه بر منابع معتبر عربی و فارسی و مولفه های فرهنگی، اجتماعی، محیطی و غیره توصیف و تحلیل گردید تا مالکیت معنوی آن، دوباره به حکیمان و پادشاهان دوره باستان همچون بزرگمهر، اردشیر، انوشیروان و غیره بازگردانده شود.
    کلیدواژگان: حکمت اخلاقی ایرانی، العقد الفرید، بزرگمهر، اردشیر، حکمتهای گمنام
  • عبدعلی فیض الله زاده، بهزاد حشمتی صفحات 145-166
    تجلی شخصیتهای حماسی در ادبیات ملل مختلف بارز است و بسیار به آن اهمیت داده می شود. شاعران به آن شخصیتها فخر میورزند و بخش فراوانی از سروده های خویش را به دلاور ی های آنان اختصاص میدهند. ادبیات فارسی وعربی به طور گسترده ای از واقع ه کربلا و شخصیت های آن تاثیر پذیرفته است و اشعار فراوانی در این زمینه سروده شده است؛ ولی با توجه به قابلیتهای زبانی و شرایط مختلف ادبی و نوع نگاه شاعران در ادبیات فارسی و عربی، تعابیر آنان از این واقعه گاهی مشترک و گاهی مختلف است. در این میان بخشی از ادبیات عاشورایی فارسی و عربی به حضرت عباس (ع) حماسه ساز دلاور واقعه کربلا اختصاص دارد و این اشعار ابعاد مختلف شخصیتی ایشان را انعکاس می دهد و این انعکاس در آیینه ادبیات فارسی و عربی شایان بررسی و تحلیل است . در ادبیات عربی به مضامینی همچون سقایت، شجاعت و فخر در توصیف شهادت ایشان و ذکر نسب، بسیار بیشتر از ادبیات فارسی توجه شده است و در ادبیات فارسی نیز مظلومیت وزیبایی و پرچمداری حضرت عباس (ع) دارای برتری نسبی است. به طور کلی صبغه حماسی اشعار عربی معاصر نسبت به اشعار فارسی پررنگتر است در حالی که جنبه رثایی در ادبیات فارسی چشمگیر تر است. این مقاله به بررسی ابعاد مختلف شخصیتی حضرت عباس(ع) در بارزترین سروده های معاصر عربی و فارسی و شباهت و تفاوتهای این بازتاب میپردازد.
    کلیدواژگان: ادبیات معاصر، ادبیات تطبیقی، شعر عربی، شعر فارسی، حضرت عباس(ع)، حماسه کربلا
  • حسن گودرزی لمراسکی، آسیه شراهی صفحات 167-185
    رئالیسم جادویی یکی ازانواع رئالیسم است که در قرن اخیر مورد توجه گروهی از نویسندگان واقع شده است. از عالم ماوراءالطبیعه خبر میدهد و هدف اساسی آن برخورد کردن با اسراری است که زیر پدیده های واقعی مخفی شده است. رئالیسم جادویی در رمان به این معناست که همه عناصر داستان طبیعی است و تنها یک یا چند عنصر جادویی و غیرطبیعی در بافت داستان وجود دارد. در واقع داستانی که از این منظر بررسی می شود سر مبهم جامعه را در بطن واقعیت نمایان میکند، بدون این که این سر را شرح و بسط دهد. این پژوهش بر آن است تا رئالیسم جادویی را در رمان عالم بلا خرائط (دنیای بدون نقشه) اثر عبدالرحمن منیف و جبرا ابراهیم جبرا مورد بررسی قرار دهد و اثبات نماید که توصیف جزئیات یک اتفاق توسط یکی از شخصیتهای داستان، بیان عناصر ماوراءطبیعی مثل ارواح خاندان راوی داستان یا پیشبینی و غیبگویی حوادث در داستان که دلیل بر آگاهی از وقایع فوق طبیعی دارد، تاریخی بودن بخش واقعی داستان، استفاده از جادو برای مقابله با بی عدالتی های موجود در جامعه، کشف و توصیف عناصر ماوراء و برتر از واقعیت، دوگانگی شخصیت درعالم واقع و خیال، درکنار مطرح کردن شخصیتهایی مثل عمه نصرت و شخصیت خود راوی که دائما درگیر خیالاتش است ، نشان از وجود رنگی از خیال و جادو در بستر واقعی داستان دارد که به کمک مولفه های ذکر شده می توان مشکلات جامعه را به شیوه ای جدیدتر به خواننده نشان داد و داستان را برای او مهیجتر و ذهن او را بیشتر درگیر اتفاقات و حوادث داستان کرد.
    کلیدواژگان: رئالیسم جادویی، عبدالرحمن منیف، جبرا ابراهیم جبرا، عالم بلا خرائط
  • حمیدرضا مشایخی، زهرا شجری قاسم خیلی صفحات 187-212
    نظریه کهن الگو که کمتر از یک قرن قبل، توسط یونگ در روانشناسی تحلیلی مطرح گردید، به بررسی جنبه های ناخودآگاه جمعی در بشر میپردازد و رفتار افراد را بر اساس آن مورد تحلیل قرار میدهد.
    از بین کهن الگوها، نقاب و سایه، با مفهوم خاص خود در خور توجه هستند . نقاب، در و اقع شخصیت بیرونی فرد است که با آن در اجتماع حضور می یابد و سایه، شامل تمام غرایز بدوی و حیوانی ماست که سعی در پنهان کردن آن داریم. احمد مطر، جزء شاعرانی است که با توجه به شرایط نابسامان سیاسی و اجتماعی حاکم بر جوامع عربی به ناخودآگاه جمعی پناه برده و برای بیان دیدگاه های انتقادیاش، بیشتر به بیان جنبه های منفی نقاب و سایه میپردازد. با توجه به نمودی که این کهن الگوها در انسان های افکار مطر دارند، در این جستار، به بررسی این کهن الگوها، چگونگی خود نمایی تبعات منف ی نقاب و سایه در اشعارش و ارائه راه حل مناسب برای گذر از جنبه های منفی آن، از دیدگاه وی پرداخته شد. نتیجه پژوهش نشان میدهد مطر در اکثر موارد، فقط به بیان نقابهایی چون زهد، متانت، پاکدامنی و غیره و سایه هایی چون کور دلی، پستی، ترس و ذکر پیامدهای ناشی از جنبه منفی آنها که منجر به عدم یکپارچگی شخصیت میشود، بسنده کرده و کمتر به ارائه راهحل برای گذر از این کهن الگو ها و رسیدن به خود پرداخته است.
    کلیدواژگان: کهن الگو، نقاب، سایه، یونگ، احمد مطر
  • سید رضا میر احمدی *، علی نجفی ایوکی، نیلوفر زریوند صفحات 213-249
    گر چه اساس نقد فرمالیستی با محور قرار دادن متن و نادیده گرفتن مسائل بیرونی آن همچون شخصیت مولف، مسائل اجتماعی، تاریخی و روانشناسی است و شاید از دیدگاه جامع نگر بر آن عیب باشد، اما از آن جا که در پی واکاوی ارزش ادبی اثر و برجسته سازی شکل و فرم و بررسی میزان انسجام و ادبیت متن است تا حدود زیادی ارزشمند است و می تواند اساس نقد برای تطبیق بر متون دیگر باشد. این نگاشته با الگو گرفتن از اصول نقد فرمالیستی قصد دارد به بررسی و تحلیل بافت اثر ادبی و عناصر تشکیل دهنده آن یعنی صامت و مصوتها، هجاها، صور خیال، صنایع بدیعی، و غیره در خطبه «اشباح» نهج البلاغه بپردازد تا بعد زیباشناسانه آن را با توجه به کارکرد هر جزء در ساختار کل متن به مخاطب نشان دهد. از پژوهش این گونه بر می آید که انسجام حروف، واژگان و جمله های متن یادشده به صورت کامل مشهود و مجموعه آواها و چینش خاص واژگان در پی القای معانی ای فراتر از معنای فرهنگ نامه ای آن است؛ این انسجام و کاربرد خاص واژگان علاوه بر ویژگی های ظاهری کاربست مجازی و صورت های استعاری و کنایی دیگری را برای بیان معانی تازه جلوه گر نموده است که تماما در راستای هدف خطبه یعنی به تصویر کشیدن خداوند و قدرت بی انتهای او در خلقت به کار برده شده اند.
    کلیدواژگان: نقد ادبی، فرمالیسم، خطبه اشباح، آشنایی زدایی، انسجام