فهرست مطالب

پژوهش در نشخوار کنندگان - سال ششم شماره 1 (بهار 1397)

مجله پژوهش در نشخوار کنندگان
سال ششم شماره 1 (بهار 1397)

  • تاریخ انتشار: 1397/02/02
  • تعداد عناوین: 10
|
  • اعظم میرحیدری، نورمحمد تربتی نژاد، سعید حسنی، پیروز شاکری صفحات 1-16
    سابقه و هدف

    بیوچار نوعی ماده غنی از کربن است که از سوختن زیست توده های کشاورزی و دامی در محیطی با اکسیژن کم تولید می شود. این ماده با داشتن ساختاری متخلخل و سطح ویژه وسیع، جایگاهی مناسب برای استقرار و توسعه بیوفیلم حاوی جمعیت های مختلف میکروبی در محیط های بی هوازی از جمله شکمبه فراهم کرده و سبب رشد و تکثیر میکروبی و بهبود بازده تخمیر می شود. ساختار پر منفذ بیوچار تشکیل کلونی های میکروبی از جمله متانوتروف ها (اکسیدکننده متان) را تسهیل می کند و با افزایش جمعیت آن ها و همچنین استقرار کلونی های متانوژن و متانوتروف در سطح بیوچار اکسیداسیون متان افزایش می یابد. این تحقیق به منظور بررسی اثر سطوح مختلف بیوچارهای حاصل از پوست گردو و بستر مرغ بر میزان تولید گاز، قابلیت هضم، تولید متان و آمونیاک به روش آزمایشگاهی انجام شد.

    مواد و روش ها

    برای تولید بیوچار، پوست گردو و بستر مرغ به صورت مجزا در حلب های دردار با حداقل نفوذ اکسیژن به مدت 3 ساعت سوزانده شدند. سطوح 5/0، 1 و 5/1 درصد از هر بیوچار به جیره پایه شامل: یونجه، کاه گندم، سبوس گندم، دانه جو، دانه ذرت، کنجاله سویا، مکمل معدنی و ویتامینی و نمک با نسبت 40 به 60 علوفه به کنسانتره اضافه گردید. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با هفت تیمار شامل: 1- شاهد (جیره پایه بدون بیوچار) 2- جیره پایه 5/0 درصد بیوچار پوست گردو 3- جیره پایه 1 درصد بیوچار پوست گردو 4- جیره پایه 5/1 درصد بیوچار پوست گردو 5- جیره پایه 5/0 درصد بیوچار بستر مرغ 6- جیره پایه 1 درصد بیوچار بستر مرغ 7- جیره پایه 5/1 درصد بیوچار بستر مرغ با سه تکرار اجرا شد. انکوباسیون با استفاده از مایع شکمبه چهار راس گوسفند کرمانی مجهز به فیستولای شکمبه ای، 2 ساله با وزن 5/50 کیلوگرم تهیه شده دو ساعت بعد از تغذیه صبح، انجام شد. تولید گاز نمونه ها در زمان های 2 ،4، 6، 8، 12، 18، 24، 48، 72 و 96 ساعت در شرایط آزمایشگاهی تعیین گردید. در پایان 24 ساعت، قابلیت هضم ماده خشک، غلظت نیتروژن آمونیاکی و تولید متان تعیین و فراسنجه های تولید گاز، انرژی قابل متابولیسم، اسیدهای چرب کوتاه زنجیر و قابلیت هضم ماده آلی برآورد گردید.

    یافته ها

    افزودن بیوچار به جیره های آزمایشی کاهش تولید گاز در زمان 24 و 96 ساعت انکوباسیون را به همراه داشت و سبب کاهش معنی دار انرژی قابل متابولیسم، اسیدهای چرب کوتاه زنجیر و قابلیت هضم ماده آلی شد. سطوح 1 و 5/1 درصد بیوچار پوست گردو و 5/1 درصد بستر مرغ سبب افزایش قابلیت هضم ماده خشک نسبت به جیره شاهد شدند. غلظت نیتروژن آمونیاکی با افزودن بیوچار پوست گردو و بستر مرغ در مقایسه با شاهد کاهش یافت. سطح 1 درصد بیوچار پوست گردو و 5/1 درصد بیوچار بستر مرغ بیشترین کاهش را در مقدار و درصد متان تولید شده نسبت به شاهد نشان دادند.

    نتیجه گیری

    نتایج این پژوهش نشان داد که تیمار 1 درصد بیوچار پوست گردو و 5/1 درصد بیوچار بستر مرغ می تواند باعث کاهش تولید متان، آمونیاک و بهبود بازده تخمیر شکمبه شود. بنابراین، استفاده از 1 درصد بیوچار پوست گردو و یا 5/1 درصد از بیوچار بستر مرغ می تواند برای دستکاری تخمیر در شکمبه و کاهش تولید گاز متان مورد استفاده قرار گیرند.

    کلیدواژگان: بیوچار، متان، زیست توده، قابلیت هضم، آمونیاک
  • مهدی عباسی فیروزجایی، حسن مهربانی یگانه، حسین مرادی شهر بابک، رسول خدابخش زاده صفحات 17-30
    سابقه و هدف

    انتخاب ژنتیکی بر اساس ژن های منحصر بفرد یک روش مطمئن برای بهبود ژنتیکی صفات مهم اقتصادی در حیوانات اهلی می باشد. گیرنده هورمون گرلین (GHSR) به وسیله معده ترشح می شود که دو نقش مهم، تحریک ترشح هورمون رشد و تحریک مصرف خوراک دارد. در این پژوهش ارتباط چند شکلی ژن GHSR با پارامترهای خونی و صفات لاشه در گوسفندان نژاد زل و شال با استفاده از روش PCR -SSCP و توالی یابی محصولات PCR مورد بررسی قرار گرفت.

    مواد و روش ها

    استخراج DNAاز 51 نمونه بافت چربی به روش فنل کلروفرم انجام گرفت. قطعه 452 جفت بازی از اگزون 2 ژن GHSR با استفاده از یک جفت آغازگر اختصاصی طراحی شده مورد تکثیر قرارگرفت. برای مشاهده چند شکلی فضایی تک رشته ای (SSCP) محصولات PCR از ژل اکریل آمید 12% و رنگ آمیزی نیترات نقره استفاده گردید. پس از توالی یابی مشخص گردید یک چندشکلی تک نوکلئوتیدی (SNP) در این ژن در موقعیت نوکلئوتیدی باز 3278 تبدیلT به C رخ داده که برای اولین بار در این مطالعه شناسایی شد. در این تحقیق پس از تعیین ژنوتیپ تک تک دام ها برای جایگاه ژن GHSR این اطلاعات به همراه داده های مربوط به صفات مورد بررسی وارد برنامه SAS 9. 1 شده و توسط رویه GLM تجزیه شدند.

    یافته ها

    اثر این SNP بر صفات قرمزی گوشت (05/0>P) ، pH لاشه (002/0>P) در نژاد زل و شال معنی دار بود و ژنوتیپ CT نسبت به ژنوتیپ TT تاثیر بیشتری بر صفت قرمزی گوشت و pH لاشه داشت. همچنین اثر این SNP بر خاکستر نمونه (06/0>P) معنی دار بود و ژنوتیپ CT نسبت به ژنوتیپ CC ژنوتیپ مطلوب تری بود. نتایح نشان داد که جنسیت اثر معنی داری روی وزن گرم لاشه (P<0/0001) ، بازده لاشه (P<0/04) ، PH (P<0/01) ، نیروی برشی (P<0/001) ، ظرفیت نگهداری آب درروز اول (P<0/05) ، LDL (P<0/02) ، درجه زردی (P<0/0001) ، درجه روشنایی (P<0/007) داشت. مقایسه میانگین حداقل مربعات اثر جنس بر وزن گرم لاشه در سطح (P<0/0008) ، pH (P<0/01) ، ظرفیت نگهداری آب در روز اول در سطح (P<0/05) و LDL در سطح (P<0/02) اثر معنی دار بود. جنس نر بر وزن گرم لاشه و ظرفیت نگهداری آب در روز اول دارای اثر بیشتر و جنس ماده بر LDL، درجه زردی گوشت و درجه قرمزی گوشت دارای اثر بیشتری بود. در این پژوهش ارتباط معنی داری بین ژنوتیپ های مذکور با اسیدهای چرب اشباع و غیر اشباع در نژاد زل و شال مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان می دهد که ژن گیرنده هورمون گرلین (GHSR) به عنوان یک نشانگر ژنتیکی می تواند کاندید مناسبی برای انتخاب صفات رنگ قرمزی گوشت و اسیدیته گوشت در نژادهای زل و شال باشد.

    کلیدواژگان: چند شکلی، گوسفندان زل و شال، پارامترهای خونی، صفات لاشه، ژن GHSR
  • بهزاد اسدنژاد، رسول پیرمحمدی، حامد خلیل وندی بهروزیار صفحات 31-48
    سابقه و هدف

    سطوح بالای تانن ها، مصرف خوراک، میزان گوارش پذیری و راندمان تولید را تحت تاثیر منفی قرار می دهند. بااین حال، این اثرات بسته به نوع و مقدار تانن مصرف شده و مقاومت دام متفاوت است. علاوه بر تانن های متراکم، تانن های قابل هیدرولیز دارای وزن مولکولی کمتری بوده و با توان جذب از دستگاه گوارش دارای آثار سیمی و مضر پس از جذب از طریق دستگاه گوارش هستند. روش های مختلفی تاکنون درجهت کاهش فعالیت و غعلظت تانن های متراکم در مواد خوراکی دام مورد آزمون قرار گرفته اند. فرایندهای پرتوتابی به عنوان فرآوری های پاک و بدون آلودگی های شیمیایی مطرح بوده وبا کارایی انرژتیک بالاتری نسبت به سایر روش های فرآوری، می توانند جایگزین مناسبی برای بسیاری از فرآوری های مرسوم باشند. این پژوهش در راستای بررسی میزان و سطح فعالیت ترکیبات فنولیک و فراسنجه های مختلف ارزش تغذیه ای تفاله انگور قرمز پرتوتابی شده با امواج بیم الکترونی انجام شد.

    مواد و روش ها

    تفاله ی انگور قرمز تهیه شده به صورت هوا خشک و دور از نور مستقیم آفتاب خشک شد. فرآوری با الکترون در سه دز، 50، 100 و 150 کیلو گری در مرکز تابش پرتو فرآیند یزد وابسته به سازمان انرژی اتمی ایران با دستگاه بیم الکترون با استفاده از سیستم رودوترون انجام شد. از سه راس گوساله نر اخته هلشتاین مجهز به فیستولای شکمبه ای به منظور تهیه مایع شکمبه و انکوباسیون نمونه ها در آزمون تجزیه پذیری در ساعات 2، 4، 6، 8، 12، 24، 48 ، 72 و 96 ساعت و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در دو ران مجزا استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج این آزمایش نشان دهنده افزایش معنی دار مقدار ماده ی خشک و الیاف نامحلول در همه ی دزهای فرآوری کاهش پروتئین خام در تیمار 50 و 100 کیلوگری بود. کل ترکیبات فنولیک، تانن کل، تانن متراکم آزاد، تانن متراکم باند شده با پروتئین ها، تانن متراکم باند شده با الیاف و ترکیبات فنولی رسوب دهنده ی پروتئین تفاله ی انگور قرمز در اثر پرتوتابی با الکترون کاهش یافته و میزان تجزیه پذیری و مقادیر گاز تولیدی در ساعات مختلف انکوباسیون نسبت به گروه شاهد افزایش یافت. پرتوتابی الکترون همچنین سبب افزایش مقدار کل اسیدهای چرب فرار و متان تولیدی نسبت به گروه شاهد شد. مقدار تجزیه پذیری موثر و بخش سریع تجزیه پروتئین نیز افزایش معنی داری نسبت به گروه شاهد نشان داد.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان دهنده تفاوت در پاسخ تفاله انگور قرمز به سطوح مختلف پرتوتابی الکترون و لزوم انجام آزمون درون تنی به منظور ارزیابی بهتر اثر فرآوری بود. به نظر می رسد بر اساس نتایج ارائه شده، بهترین پاسخ در تاثیرگذاری بر فراسنجه های ارزش غذایی در راستای بهبود تخمیر شکمبه ای، تجزیه پذیری پروتئین و ماده خشک و میزان کاهش غلظت و فعالیت ترکیبات فنولی، را می توان مربوط به پرتوتابی ببا توان 100 کیلوگری دانست.

    کلیدواژگان: تانن متراکم، ضایعات کشاورزی، تجزیه پذیری، تولید گاز
  • یدالله چاشنی دل، مهدی بهاری، سید ماکان موسوی کاشانی صفحات 49-68
    سابقه و هدف

    استفاده از پروبیوتیک ها به منظور افزایش عملکرد، بهبود وضعیت سلامت و تعدیل اکوسیستم شکمبه دام های شیرخوار یک جایگزین مناسب برای آنتیبیوتیک ها محسوب می شود و سبب رشد و پرورش بره های سالم و پرتوان برای جایگزینی میش های مولد و قوچ های بالغ گله می گردد. همچنین پروبیوتیک ها (زیست یارها) می توانند راه حل مناسبی به منظور حفظ تعادل جمعیت میکروبی و بهبود شرایط تخمیر شکمبه، ارتقاء سیستم ایمنی و افزایش تولید حیوانات نشخوارکننده جوان باشند. بنابراین، هدف انجام آزمایش حاضر بررسی اثرات افزودن سطوح مختلف پروبیوتیک پروتکسین در جایگزین شیر بر عملکرد و فراسنجه های خونی بره های نر شیرخوار زل بود.

    مواد و روش ها

    برای انجام این تحقیق تعداد 24 راس بره نر زل در سن 10 روزگی با میانگین وزن زنده (. 350±. 54) کیلوگرم در قالب در 4 تیمار آزمایشی و 6 بره (تکرار) در هر تیمار در جایگاه های انفرادی به مدت 60 روز مورد آزمایش قرار گرفتند. نمونه گیری ها در چهار دوره پانزده روزه انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل تیمار شاهد (بدون افزودن پروبیوتیک) ، و به ترتیب تیمار شاهد به علاوه 3 (cfu/g 109× 3) ، 6 (cfu/g 109 × 6) و 9 (cfu/g 109 × 9) گرم پروبیوتیک در جایگزین شیر مصرفی روزانه بود.

    یافته ها

    نتایج میانگین مصرف خوراک نشان داد که اختلاف آماری معنی داری فقط در 15 روز اول آزمایش بین تیمارها مشاهده شد؛ طوری که تیمار شاهد دارای کمترین و تیمار 9 گرم پروبیوتیک دارای بالاترین مقادیر بود (05/0>P). در صفت میانگین افزایش وزن روزانه در بین تیمارها اختلاف معنی داری در تمام دوره های آزمایش مشاهده شد (05/0>P) ، طوری که تیمار 9 گرم پروبیوتیک نسبت به سایر تیمارها دارای مقادیر بیشتری بود. نتایج ضریب تبدیل غذایی نشان داد که اختلاف آماری معنی داری در 30 و 45 روز آزمایش مشاهده شد (05/0>P) ، طوری که در تیمار 9 گرم پروبیوتیک ضریب تبدیل غذایی به طور معنی داری نسبت به تیمار شاهد دارای مقادیر کمتری بود. نتایج اسکور مدفوع نشان داد در پایان روز 45 و 60 آزمایش اختلاف آماری معنی داری بین تیمارها مشاهده شد (05/0>P) ، طوری که بره-های دریافت کننده 9 گرم پروبیوتیک نسبت به تیمار شاهد دارای قوام مدفوع بالاتری بودند. میانگین گوارش پذیری ظاهری مواد مغذی در بین تیمارها نشان از تفاوت آماری معنی داری در مقادیر ماده خشک، الیاف نامحلول در شوینده خنثی و الیاف نامحلول در شوینده اسیدی داشت (05/0>P) که تیمار 9 گرم پروبیوتیک دارای مقادیر بالاتری نسبت به سایر تیمار بود. نتایج حاصل از فراسنجه های خونی نشان داد که در خون گیری پایان 30 روزگی اختلاف آماری معنی داری در تمام فراسنجه ها به جز آلبومین وجود داشت (05/0>P). همچنین در خون گیری پایان 60 روزگی اختلاف آماری معنی داری در تمام فراسنجه ها به جز کلسترول، لیپوپروتئین با دانسیته بالا و لیپوپروتئین با دانسیته پایین وجود داشت (05/0>P). آنالیز داده های مربوط به صفات لاشه نشان داد که در صفات وزن زنده، درصد لاشه پر و خالی، درصد نیم لاشه و طول لاشه، اختلاف آماری معنی داری بین تیمارهای آزمایشی مشاهده شد (05/0>P) ، طوری که تیمار 9 گرم پروبیوتیک در صفات مذکور نسبت به سایر سطوح پروبیوتیک دارای عملکرد بهتری بود.

    کلیدواژگان: عملکرد، فراسنجه های خونی، پروبیوتیک، بره های شیرخوار زل، جایگزین شیر
  • حسن فضائلی صفحات 69-84
    سابقه و هدف

    رازیانه از جمله افزودنی های گیاهی است که به عنوان جایگزین آنتی بیوتیک های محرک رشد، در پرورش دام مورد توجه قرار گرفته است. این گیاه دارای نوعی اثر استروژنیک بوده که می تواند سبب افزایش اشتها و بالا رفتن مصرف خوراک در دام ها شده و نرخ رشد را افزایش دهد، اما اطلاعات در این زمینه بسیار محدود می باشد. این پژوهش به منظور بررسی اثر افزودن عصاره و پودر ریشه رازیانه در جیره غذایی بر عملکرد بره های پرواری انجام گرفت.

    مواد و روش ها

    این آزمایش در قالب یک طرح کاملا تصادفی با 5 تیمار و 5 تکرار با استفاده از 25 راس بره نر از توده گوسفند مهربان با میانگین وزن اولیه 53/4 ± 87/27 کیلوگرم، در ایستگاه تحقیقاتی شیرین سو واقع در کبوترآهنگ از توابع همدان، اجرا شد. تیمار ها شامل: 1- شاهد (بدون دریافت مکمل آزمایشی) ، 2- پودر ریشه گیاه رازیانه به میزان 5 گرم، 3- پودر ریشه گیاه رازیانه به میزان 10 گرم، 4- عصاره الکلی ریشه گیاه رازیانه به میزان 5/7 میلی لیتر و 5- عصاره الکلی ریشه گیاه رازیانه به میزان 15 میلی لیتر به ازای هر راس بره در روز بودند. جیره غذایی به صورت مخلوط کامل تهیه و سه بار در روز، تا حد اشتها، در اختیار دام ها قرار داده شد. دوره عادت دهی بره ها به شرایط آزمایش و جیره های غذایی 14 روزدر نظر گرفته شد و پس از آن دوره اصلی آزمایش 89 روز در نظر گرفته شد که طی آن، تغییرات وزن بره ها، میزان خوراک مصرفی، افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل خوراک تعیین گردید. در پایان آزمایش همه بره ها کشتار شدند و اطلاعات مربوط به راندمان لاشه، ارگان های داخلی و وضعیت ظاهری آن ها بررسی شد.

    یافته ها

    افزودن 5 و 10 گرم پودر ریشه رازیانه و 5/7 میلی لیتر عصاره آن نسبت به تیمار شاهد و تیمار 15 میلی لیتر عصاره موجب افزایش وزن نهایی بیشتری در بره ها شد. از نظر میانگین افزایش وزن روزانه نیز بین گروه های آزمایشی تفاوت معنی داری مشاهده شد، به نحوی که مصرف پودر گیاه رازیانه در هر دو سطح 5 و 10 گرم و نیز عصاره آن به میزان 5/7 میلی لیتر، سبب افزایش وزن روزانه بالاتری شدند (05/0P<). میانگین ماده خشک مصرفی روزانه بره ها تحت تاثیر تیمار های آزمایشی قرار گرفت (05/0P<) و میزان آن از 1345 تا 1893 گرم متغیر بود. افزودن پودر و یا عصاره ریشه رازیانه سبب تحریک اشتها شد و در نتیجه مصرف خوراک افزایش یافت. در عین حال بالاترین میزان مصرف خوراک در بره هایی مشاهده شد که روزانه 10 گرم پودر ریشه رازیانه را مصرف نمودند (05/0P<). میانگین ضریب تبدیل خوراک در ماه های دوم و سوم و نیز در کل دوره آزمایش، تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفت (05/0P<) ، به نحوی که با مصرف سطح پایین پودر و عصاره ریشه رازیانه، ضریب تبدیل تمایل به کاهش و با مصرف سطوح بالای پودر و عصاره تمایل به افزایش نشان داد. استفاده روزانه 15 میلی لیتر عصاره رازیانه برای هر بره سبب بالا رفتن ضریب تبدیل غذایی (75/7) نسبت به شاهد (40/6) گردید. همچنین با مصرف روزانه 10 گرم پودر رازیانه برای هر بره، ضریب تبدیل غذایی تمایل به افزایش نشان داد. در عین حال ضریب تبدیل خوراک در بره هایی که روزانه 5 گرم پودر (87/5) و یا 5/7 میلی لیتر عصاره (39/6) رازیانه دریافت کرده بودند نسبت به تیمار شاهد تفاوت معنی داری نداشت.
    نتیجه گیری کلی: به طور کلی استفاده از مقادیر 5 و 10 گرم پودر گیاه رازیانه و نیز 5/7 میلی لیتر عصاره تهیه شده از آن سبب بالا رفتن سرعت رشد، وزن نهایی بره ها در پایان دوره پروار، وزن لاشه گرم و وزن لاشه سرد شد، اما میانگین راندمان لاشه و دیگر صفات لاشه در گروه های آزمایشی تفاوت معنی داری را نشان نداد.

    کلیدواژگان: بره مهربان، پرواری، رازیانه، پودر، عصاره
  • محمد مهدی معینی، سهیلا کاکی سومار، فردین هژبری، زهرا نیکوصفت صفحات 85-100
    سابقه و هدف

    اهمیت بررسی استرسها در نشخوارکنندگان در حفظ سلامتی و افزایش ظرفیت تولیدی آنها می باشد. نمود استرس در دامها با تغییراتی درپارامترهای فیزیولوژیکی و عملکردی مشخص می گردد. دوره های طولانی حمل ونقل با وسایل نقلیه بویژه در آب و هوای نامطلوب و یا ازدحام دام ها در کامیون هایویژه حمل و نقل منجر به خستگی، عدم آسایش، کاهش وزن و افزایش شیوع بیماری های عفونی می گردد. شرایط تنش زای مختلفی سبب افزایش تولید رادیکال های آزاد و در نتیجه استرس اکسیداتیو می شود. جیره های حاوی سطوح مناسب از آنتی اکسیدان ها، با مهار رادیکال های آزاد منجر به بهبود اثرات مضر استرس می شود. مطالعات نشان داده اند استفاده از مواد معدنی و گیاهان دارویی با خاصیت آنتی اکسیدانی در تغذیه دام، شرایط فیزیولوژیکی دام را بهبود بخشیده و بواسطه تعدیل پرواکسیدان ها- آنتی اکسیدان ها، از افت ظرفیت تولیدی ممانعت می نماید. تحقیق حاضر جهت مقایسه اثر مکمل آلی کروم و روی با مخلوط سیاهدانه بر پیشگیری از استرس و بهبود عملکرد بره ها انجام شد.

    مواد و روش ها

    هیجده راس بره نر نژاد سنجابی 24-26 هفته با وزن اولیه 2±32 کیلوگرم به مدت 30 روز به طور تصادفی در سه گروه 6 راسی مورد بررسی قرار گرفتند و بصورت انفرادی نگهداری شدند. تیمارها شامل گروه 1: تیمار شاهد (جیره پایه) ؛ گروه 2: خوراک پایه 30 گرم سیاه دانه / کیلوگرم ماده خشک جیره 1 میلی گرم مکمل آلی کروم /کیلو گرم ماده خشک وگروه 3: خوراک پایه 30 گرم سیاه دانه / کیلوگرم ماده خشک جیره 50 میلی گرم مکمل آلی روی /کیلو گرم ماده خشک جیره ، مورد مطالعه قرار گرفتند. در طول دوره آزمایش؛ عملکرد بره ها بررسی و نمونه برداری از فراسنجه های خونی انجام گرفت. حمل و نقل بره ها پس از دو هفته از شروع آزمایش و به مدت 3 ساعت انجام شد. جهت بررسی فراسنجه های خونی و آنتی اکسیدانی سرم نمونه های خون (10 میلی لیتر) از رگ گردنی بره ها قبل از حمل و نقل (BT) ، بلافاصله بعد از حمل و نقل (AT1) و 24 ساعت بعد از حمل و نقل (AT2) گرفته شد.

    یافته ها

    اثر تیمارهای آزمایشی بر اضافه وزن روزانه معنی دار بود (05/0>P). مقدار مصرف خوراک در دامهای تیمار سیاهدانهروی بیش از تیمارهای دیگر بود، در حالی که در تیمار سیاهدانه کروم ضریب تبدیل خوراک نسبت به گروه شاهد کاهش یافت (05/0>P). اثر تیمارهای آزمایشی بر سطح گلوکز، کورتیزول، آلبومین، لاکتات دهیدروژناز سرم خون نیز در طول دوره استرس حمل ونقل (AT1) معنی دار بود (05/0>P). اثر تیمارآزمایشی سیاهدانه کروم بر میزان مالون دی آلدئید مثبت و معنی دار بود (05/0>P).

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج این آزمایش افزودن مکمل سیاهدانه همراه با کروم و یا روی از دو هفته قبل از حمل و نقل دام در جیره سبب بهبود عملکرد و کاهش استرس در طول حمل و نقل بره ها شد.

    کلیدواژگان: کورتیزول، مالون دی آلدئید، آنتی اکسیدان، گیاه داروئی، مواد معدنی
  • مهین دارابی، محمد مهدی معینی، فردین هژبری صفحات 101-116
    سابقه و هدف

    مس از عناصر کم مصرف می باشد که در بسیاری از فرآیندهای مهم بدن حضور دارد و نقش حیاتی ایفا میکند. کمبود مس در برخی نواحی جهان یک مشکل عمده در نشخوارکنندگان محسوب میشود. به همین منظور در تنظیم جیره غذایی گوسفند برای جبران کمبود مس معمولا از مکمل های تغذیه ای استفاده می شود. بنابراین، پژوهش حاضر به منظور ارزیابی اثر دو فرم مکمل مس بر عملکرد، برخی فراسنجه های خونی و صفات لاشه بره های نر سنجابی طراحی شد.

    مواد و روش ها

    تعداد 15 راس بره نر (38/3±04/26 کیلوگرم؛ 3 -4 ماهه) در سه گروه پنج راسی در قالب طرح کاملا تصادفی در جایگاه انفرادی به مدت 90 روز نگهداری شدند. تیمارها شامل جیره پایه (شاهد، محتوی 6/5 میلی گرم در کیلوگرم مس) بدون مکمل مس، جیره پایه میلی گرم مس- لایزین در کیلوگرم ماده خشک و جیره پایه 15 میلی گرم نانومس در کیلوگرم ماده خشک بودند. مکمل ها روزانه به همراه جیره پایه در اختیار بره ها قرار گرفت. در روزهای صفر،60،30 و90 آزمایش از ورید وداج بره ها خونگیری به عمل آمد و میزان مس و روی پلاسما، میزان سرولوپلاسمین سرم، فعالیت آنزیم سوپراکسیددیسموتاز، ظرفیت آنتی اکسیدانی تام، شاخص مالون دی آلدهید، شمارش تفریقی گلبول های سفید خون و هماتوکریت تعیین گردید. در پایان آزمایش، تعداد 3 راس بره از هر گروه به روش استاندارد ذبح گردید و از بافت های چهارسر ران، کبد، کلیه و طحال برای اندازه گیری میزان مس، نمونه برداری شد و برخی صفات لاشه مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته ها

    استفاده از مکمل مس در فرم های مختلف تاثیری بر عملکرد رشد بره ها نداشت. استفاده از مکمل مس تاثیری بر فعالیت آنزیم سوپراکسیددیسموتاز و ظرفیت آنتی اکسیدانی کل نداشت ولی شاخص مالون دی آلدئید سرم خون در مقایسه با گروه شاهد کمتر بود (05/0>P). درصد هماتوکریت دربره های تغذیه شده با جیره حاوی مکمل مس نسبت به گروه شاهد تفاوت معنی داری نداشت (05/0<P) ولی درصد لنفوسیت در بره های دریافت کننده مس آلی و درصد نوتروفیل در بره های گروه مس نانو کمترین بود (05/0>P). افزودن مکمل مس-لیزین به جیره غلظت مس پلاسما را نسبت به گروه های شاهد و مکمل نانو مس افزایش داد (01/0>P) و غلظت روی پلاسما روند کاهشی داشت (05/0<P). همچنین مکمل نمودن جیره با مس تاثیر معنی داری بر غلظت سرولوپلاسمین نداشت. میزان ذخیره عنصر مس در بافت های کبد و طحال گروه های دریافت کننده مکمل مس نسبت به گروه شاهد بیشتر بود (05/0>P).

    نتیجه گیری

    در مجموع نتایج نشان داد که استفاده از مکمل مس به فرم های آلی یا نانو تاثیر معنی داری بر عملکرد رشد بره ها نداشت. علاوه براین وضعیت آنتی اکسیدانی و سیستم همورال بره ها نیز تحت تاثیر قرار نگرفت هرچند سبب بهبود شاخص مالون دی آلدئید سرم خون شد.

    کلیدواژگان: مس آلی، نانو مس، سرولوپلاسمین، آنتی اکسیدان
  • سینا الهیاری، مرتضی چاجی *، مرتضی ممویی صفحات 117-126
    سابقه و هدف

    افزایش فراهمی روی در خون باعث بهبود تولید و تقویت سیستم ایمنی می شود. با توجه به ارتباط بین روی، لپتین و سیستم ایمنی، این آزمایش با هدف بررسی تاثیر مکمل روی بالاتر از سطح توصیه شده توسط ان آر سی بر غلظت سرمی روی و لپتین در گاوهای انتظار زایمان و در پی آن میزان ایمیونوگلوبولین جی آغوز و انتقال آن ها به گوساله انجام شد.

    مواد و روش ها

    این آزمایش از 25 روز قبل از تاریخ زایش تخمینی تا 30 روز بعد از زایش انجام شد. تعداد 36 راس گاو شیری هلشتاین با میانگین شکم 1/3 و 9/2 به ترتیب برای تیمار شاهد دارای 75 و تیمار حاوی روی بالا با 150 میلی گرم در کیلوگرم مکمل روی گروه بندی شدند. خوراک دهی به گاوها یک بار در روز راس ساعت نه صبح انجام شد و غیر از مقدار روی تفاوتی بین جیره دو گروه تیماری وجود نداشت. برای اندازه گیری غلظت روی و لپتین سرم، نمونه های خون از گاوهای والد در روزهای 25- و 5- نسبت به روز زایش از ورید دم گرفته شد. در دو ساعت بعد از زایمان، هر گوساله دو بار به صورت آزاد از آغوز مادر خود تغذیه شده و نمونه ای از آن برای اندازه گیری ایمیونوگلوبولین جی آغوز استفاده شد. در 24 ساعت بعد از تولد گوساله، برای سنجش ایمیونوگلوبولین جی و پروتئین کل سرم گوساله از ورید گردنی خون گیری شد. نمره سلامت (بینی، چشم و گوش، مدفوع، سرفه بعلاوه ی دمای رکتوم) به صورت جداگانه برای هر گوساله تا 30 روز پس از تولد ثبت شد.

    یافته ها

    استفاده از 150 میلی گرم در کیلو گرم مکمل روی در جیره باعث افزایش معنی دار غلظت سرمی روی و لپتین گاوها در روز 5- نسبت به شاهد شد (05/0P<). غلظت ایمیونوگلوبولین جی آغوز و همچنین ایمیونوگلوبولین جی و پروتئین کل سرم نیز تحت تاثیر تیمار افزایش یافت (05/0P<). همبستگی مثبتی بین ایمیونوگلوبولین جی آغوز و سرم گوساله ها مشاهده شد (05/0P<). نمره سلامت گوساله ها تفاوت معنی داری نداشت.

    نتیجه گیری

    احتمالا استفاده از مقادیر روی بالاتر از توصیه ان آر سی در جیره ی گاوهای دوره ی انتقال، می تواند با افزایش سطح روی و لپتین سرم خون والد به بهبود و تقویت سیستم ایمنی گوساله ها کمک کند.

    یافته ها

    استفاده از 150 میلی گرم در کیلو گرم مکمل روی در جیره باعث افزایش معنی دار غلظت سرمی روی و لپتین گاوها در روز 5- نسبت به شاهد شد (05/0P<). غلظت ایمیونوگلوبولین جی آغوز و همچنین ایمیونوگلوبولین جی و پروتئین کل سرم نیز تحت تاثیر تیمار افزایش یافت (05/0P<). همبستگی مثبتی بین ایمیونوگلوبولین جی آغوز و سرم گوساله ها مشاهده شد (05/0P<). نمره سلامت گوساله ها تفاوت معنی داری نداشت.

    نتیجه گیری

    احتمالا استفاده از مقادیر روی بالاتر از توصیه ان آر سی در جیره ی گاوهای دوره ی انتقال، می تواند با افزایش سطح روی و لپتین سرم خون والد به بهبود و تقویت سیستم ایمنی گوساله ها کمک کند.

    کلیدواژگان: روی، لپتین، ایمیونوگلوبولین جی
  • محمد اسدی، عبدالحکیم توغدری، تقی قورچی، شهریار کارگر صفحات 127-146
    سابقه و هدف

    در پرواربندی گوسفندان، بدلیل مصرف جیره ای که حاوی میزان کنسانتره بالا و علوفه پایین ، بر هم خوردن تعادل محیط شکمبه امری یحتمل به نظر می رسد. باتوجه به تحقیقات صورت گرفته فعالیت آنزیمهای شکمبه نیز با توجه به وضعیت شکمبه بخصوصpH تغییر میکند و خاصیت ذاتی بافر ها مبنی بر بهبود شرایط محیطی شکمبه و همچنین تاثیر احتمالی شکل فیزیکی کنسانتره بر فعالیت شکمبه، تحقیق حاضر جهت بررسی تاثیر شکل فیزیکی کنسانتره (پلت و آردی) و نوع بافر جیره (بی کربنات سدیم و سسکویی سدیم بی کربنات) بر فعالیت برخی آنزیمهای هیدرولیتیک شکمبه شامل کربوکسی متیل سلولاز، میکروکریستالین سلولاز، فعالیت تجزیه کاغذ صافی، پروتئاز و آلفا آمیلاز در بخشهای مختلف شیرابه شکمبه (شامل بخش جامد، خارج سلولی و درون سلولی) و ابقای نیتروژن و همچنین هماتولوژی خون بره های پرواری دالاق انجام گرفت.

    مواد و روش ها

    به منظور بررسی تاثیر شکل فیزیکی کنسانتره و نوع بافر جیره بر بر فعالیت برخی آنزیم های هیدرولیتیک شکمبه، ابقای نیتروژن و هماتولوژی خون در بره های پرواری نژاد دالاق از 28 راس بره ی نر 2/1±6 ماهه با میانگین وزن 7/2±28 استفاده شد. این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی به صورت فاکتوریل2*2 و در دوره 98 روزه (14روز عادت پذیری و 84 روز دوره اصلی) با 4 تیمار و7 تکرار انجام شد. نمونه گیری از مایع شکمبه جهت اندازه گیری فعالیت برخی آنزیم های هیدرولیتیک شکمبه در هفته ی پایانی دوره اصلی صورت گرفت تا آزمایش های مربوط به این پارامتر انجام شود. همچنین در روز 60 پرواربندی 4راس بره از هر تیمار بطور تصادفی انتخاب و به قفس های متابولیکی منتقل شدند وبعد از 3روز عادت پذیری به مدت 6 روز متوالی، ادرار و مدفوع گوسفندان جمع آوری شد تا تعادل نیتروژن نیز با استفاده از مقادیر مصرف و دفع ازت از طریق ادرار و مدفوع برآورد شد. برای تعیین فراسنجه های خونی روز پایانی 3 ساعت بعد از وعده خوراک مصرفی صبح، خون گیری از سیاهرگ وداج گرفته شد و بلافاصله به آزمایشگاه انتقال یافت. پارامترهای خونی از جمله گلبولهای سفید خون، نوتروفیل، ائوزینوفیل، لمفوسیت و مونوسیت اندازه گیری شد و گلبولهای قرمز خون، هموگلوبین، هماتوکریت، حجم متوسط گلبولهای قرمز، میانگین هموگلوبین سلولی و میانگین غلظت هموگلوبین سلولی نیز تعیین گردید.

    یافته ها

    براساس نتایج به دست آمده تغییر شکل فیزیکی کنسانتره و نوع بافر تاثیر معنی داری در فعالیت کل آنزیم های کربوکسی متیل سلولاز، میکروکریستالین سلولاز (آویسلاز) ، فعالیت تجزیه کاغذ صافی، آلفا آمیلاز و پروتئاز ندارد. با وجود این که جیره تیمارهای آزمایشی در فعالیت بخش های مختلف آنزیم پروتئاز و فعالیت تجزیه کاغذ صافی اثر گذار بوده است اما این تاثیر به حدی نبوده که فعالیت کل این آنزیم ها را تغییردهد. در رابطه با توازن نیتروژن نیز اختلاف معنی داری بین نیتروژن مصرفی، مجموع نیتروژن دفعی و ابقا نیتروژن در بین گروه های آزمایشی یافت نشد و تنها نیتروژن دفعی از طریق مدفوع تحت تاثیر بافر سسکویی سدیم کربنات نسبت به گروه های دریافت کننده بافر بی کربنات سدیم افزایش یافت. همچنین هیچ گونه اختلاف معنی داری بین پارامترهای هماتولوژی بره ها نیز مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

    این مطالعه مشخص نمود که شکل فیزیکی کنسانتره و نوع بافر اختلاف معنی داری را در فعالیت کل آنزیم های کربوکسی متیل سلولاز، میکروکریستالین سلولاز (آویسلاز) ، فعالیت تجزیه کاغذ صافی، آلفا آمیلاز و پروتئاز و توازن نیتروژن و همچنین داری بین پارامترهای هماتولوژی بره ها ندارد.

    کلیدواژگان: ابقای نیتروژن، بافر، شکل فیزیکی کنسانتره، فعالیت آنزیمی شکمبه، هماتولوژی
  • صفحات 147-154
    سابقه و هدف

    ذخیره و نگهداری سرمایی منی دام ها در دوره های طولانی تر، استفاده از ذخایر ژنتیکی بهتر را امکان پذیر می سازد که در این بین، آسیب ناشی از پراکسیداسیون و شوک سرمایی باعث کاهش باروری منی می شود. بنابراین استفاده از موادی در ترکیب رقیق کننده که بتواند در حفظ باروری اسپرم موثر باشد، بسیار مهم خواهد بود. در این تحقیق، به منظور بررسی اثر استفاده از سطوح مختلف لسیتین سویا به جای زرده تخم مرغ در رقیق کننده تریس و همچنین اثر افزودن آلبومین سرم گاوی بر ویژگی های باروری منی گاو، سه آزمایش در سه شرایط دمایی نگهداری شامل دمای اتاق (C°24) ، دمای یخچال (C°5) و به صورت منجمد در ازت مایع انجام شد.
    مواد و روش ها

    نمونه های منی از چهار راس گاو 3 ساله نژاد هلشتاین و با استفاده از مهبل مصنوعی جمع آوری شده و پس از ارزیابی اولیه کیفیت آنها با هم مخلوط شدند. سپس نمونه های منی با چهار نوع رقیق کننده مختلف دارای زرده تخم مرغ و سه سطح 5/0، 1 و 5/1 درصد لسیتین سویا رقیق شدند. قبل از پر کردن پایوت های نیم سی سی با منی رقیق شده، به نیمی از آنها 10 میلی گرم آلبومین سرم گاوی افزوده شد. پایوت ها در سه شرایط دمایی نگهداری شدند؛ در دمای اتاق و و ارزیابی نمونه ها در ساعت های 3، 6 و 9، در دمای یخچال و و ارزیابی نمونه ها در ساعت های 3، 24 و 48 و در حالت انجماد در ازت و ارزیابی نمونه های یخ گشایی شده در روزهای 5، 10 و 15 روز بعد از انجماد. غلظت و درصد زنده مانی و جنبایی اسپرم ها به روش میکروسکوپی ارزیابی شدند. داده ها بر اساس آزمایش فاکتوریل 3×4×2 (شامل اثرات رقیق کننده، آلبومین سرم گاوی و زمان) با آرایش طرح کاملا تصادفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مقایسه میانگین ها با آزمون حداقل تفاوت معنی دار بود.
    یافته ها

    نتایج آزمایش در دمای اتاق نشان داد که اثر رقیق کننده و زمان بر زنده مانی و جنبایی اسپرم ها معنی دار بود (01/ 0p<) ولی اثر افزودن آلبومین تاثیر معنی دار بر آن نداشت. بیشترین زنده مانی (88/99 درصد) و جنبایی (75/99 درصد) اسپرم ها در گروه زرده تخم مرغ در ساعت سه مشاهده شد. در مورد نتایج آزمایش در دمای یخچال، اثر رقیق کننده و زمان بر زنده مانی و جنبایی اسپرم ها معنی دار بود (01/ 0p<) ولی اثر افزودن آلبومین تاثیر معنی دار بر آن نداشت. بیشترین زنده مانی (34/98 درصد) و جنبایی (67/97 درصد) اسپرم ها در گروه زرده تخم مرغ در ساعت سه مشاهده شد. اثر رقیق کننده و زمان بر زنده مانی و اثر رقیق کننده، آلبومین و زمان بر جنبایی اسپرم های منجمد پس از یخ گشایی معنی دار بود (05/ 0p<). بیشترین زنده مانی (18/68 درصد) و جنبایی (62/65 درصد) اسپرم ها به ترتیب در گروه زرده تخم مرغ در روز 5 بعد از انجماد بود. نتیجه گیری کلی: در مجموع، نتایج این تحقیق نشان داد که در رقیق کننده تریس، استفاده از زرده تخم مرغ نسبت به لسیتین سویا در شرایط نگهداری مایع و انجماد منی گاو برتری دارد. همچنین، افزودن سرم آلبومین گاوی به رقیق کننده تاثیری در بهبود زنده مانی و جنبایی اسپرم های منی گاو ندارد
    کلیدواژگان: رقیق کننده منی، ویژگی اسپرم، آلبومین سرم گاوی، گاو