فهرست مطالب

نشریه جاویدان خرد
سال پانزدهم شماره 1 (پیاپی 33، بهار و تابستان 1397)

  • تاریخ انتشار: 1397/04/25
  • تعداد عناوین: 13
|
  • مجتبی اعتمادی نیا * صفحات 5-25
    تامل دقیق و عمیق در میراث برجای مانده از عارفان خراسان حکایت از آن دارد که این میراث عرفانی را می توان مصداقی از تفکر شاعرانه و فراخوان وجود برای ماواگزیدن در مامن زبان به شمار آورد؛ تفکری که در آن، موجودات زیر سایه قاب بندی های ذهن فاعل شناسا قرار ندارند و لاجرم عرصه گشوده و مسطحی را مهیا می سازند که در آن، دیدار وجود صورت می بندد و موجودات چنانکه بایسته است ارج نهاده می شوند. شاعرانگی، بکارت زبانی، برآسودگی از مفهوم اندیشی های متافیزیکی و آن سوباوری، مهمترین ویژگی های این شیوه تفکر به شمار می روند. از منظر عارفان خراسان، هستی و همه شئونات و اطوار آن صرفا ملک طلق خداوند و بلکه با او هم هویت است. از این رو، عارف خراسانی به جای التفات به هستی، به حقیقت هستی که ذات خداوند است رو می آورد. هستی نزد عارف خراسانی به جای آنکه در پرتو تفکر بازنمودی به مثابه یک معقول ثانی فلسفی محل توجه نظری واقع شود، به مثابه روشنای حضوری فراگیر که وقوع همه اشیاء از او مایه می گیرد، متعلق تجربه عارف قرار می گیرد.
    کلیدواژگان: عرفان حوزه خراسان، هستی شناسی، تفکر شاعرانه، آن سوباوری
  • سعید انواری *، سپیده رضی صفحات 27-46
    اصطلاح «خره کیانی» که در متون شیخ اشراق به کار رفته است، یکی از اصطلاحات قدیم ایرانی و برگرفته از متون زرتشتی است. در این مقاله با بررسی معنای لغوی و اصطلاحی آن در متون زرتشتی و آثار دوران اسلامی، خصوصیات آن مورد بررسی قرار گرفته است. خره کیانی موهبتی الهی و یکی از انواع فره به شمار می آید که تنها به انسان های کامل افاضه می شود. در فرهنگ اسلامی این اصطلاح را معادل سلطان، سکینه و نور طامس دانسته اند. در این مقاله با بررسی خصوصیات خره کیانی و نقد و بررسی نظریات مختلف در مورد آن، نشان داده شده است که بهترین معادل برای «خره کیانی» ، مقام ولایت در فرهنگ اسلامی است و کسی که دارای چنین موهبتی است، قطب عالم امکان و خلیفه خداوند بر زمین است که به برترین مقام معنوی نائل گردیده است. بر این اساس انسان کامل در حکمت اشراقی همان انسان فرهمند است که به خره کیانی دست یافته است.
    کلیدواژگان: خره کیانی، شیخ اشراق، فره، سکینه، ولایت
  • علی بابایی * صفحات 47-71
    در راه تبیین شوون سه گانه الهی، سه گانه های مختلفی طرح شده است که حکم مراتب یک حقیقت واحد را دارند؛ سه گانه هایی نظیر: 1. دنیا، برزخ، آخرت. 2. ملک، ملکوت، جبروت. 3. ماده، مثال، عقل. 4. زمان، دهر، سرمد. 5. اسلام، ایمان، احسان. 6. شریعت، طریقت، حقیقت. 7. علم الیقین، عین الیقین، حق الیقین. و… مولوی نیز در عرفان خود برای تبیین شووون الهی از سه گانه های زیادی - هم برگرفته شده از منابع اسلامی و هم متناسب با ادبیات ادبی و عرفانی خود – بهره برده است. مقاله حاضر در پی آن است در وهله ی اول مهم ترین سه گانه های مطرح شده در عرفان مولوی را - با رویکرد تطبیق با حکمت اسلامی – فهرست و تبیین نماید؛ و در وهله ی دوم این مساله را پاسخ دهد که چرا نمی توان هر سه گانه ای را به مجموعه ی یاد شده اضافه کرد؟ پاسخ این سوال مهم به اصل وزین تشکیک در فلسفه ی اسلامی باز می گردد؛ مطابق این اصل تنها سه گانه هایی که باهم رابطه ی طولی دارند و در واقع یک حقیقت با سه مرتبه اند می توانند در زمره ی مراتب یاد شده باشند؛ یعنی سه گانه هایی که وحدت و در عین حال تمایز و کثرت تشکیکی بین شان حاکم است؛ از این مبحث شاهدی برای وحدت معنایی در عین کثرت صوری علوم اسلامی هم می توان استخراج نمود. یعنی جان مایه ی عرفان و حکمت اسلامی یکی است اما هر کس به زبان خود صفت حمد او می گوید «بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه».
    کلیدواژگان: اصل تشکیک، تزاید، مولوی، حکمت اسلامی
  • منا تکاورنژاد *، سید حسین سیدموسوی، وحیده فخار نوغانی صفحات 73-92
    از حدیث المومن مرآت المومن برداشت های گوناگون صورت گرفته است. مطابق تفسیر عامیانه شخص می تواند نشان دهنده عیوب برادر مومن خود باشد. این نگرش، ناقص بوده و آثار نامطلوبی در فضای اخلاقی جامعه دارد. از این رو تحلیل عمیق و دقیق از حدیث ضروری بوده و اندیشه های حکمت متعالیه در این باب راهگشاست. سوال این است که بر اساس مبانی حکمت متعالیه چه تفسیری می توان از حدیث ارائه کرد که از پیامدهای تفاسیر عامیانه مصون باشد؟ با بررسی آثار ملاصدرا و سایر منابع به روش توصیفی- تحلیلی نتایجی حاصل شد. بر خلاف رویکرد عامیانه، که مومن اول را اصیل و اصلاح گر مومن دوم نشان داده، مطابق مبانی حکمت متعالیه مومن دوم جنبه اصالی و استقلالی داشته و مومن اول نقش تبعی و ابزاری دارد. بر این اساس و با کاربست اصل تشکیک در مرآتیت هر چه آینه قلب انسان شفاف تر باشد، وجودهای برتری را به نمایش می گزارد.
    کلیدواژگان: حکمت متعالیه، تشکیک در مرآتیت، المومن مرآه المومن
  • ندا حریری *، شهرام پازوکی صفحات 93-114
    در عرفان اسلامی همه مظاهر هستی جلوه ای از حق تعالی هستند که بنا به اصل تجلی از منشا واحدی به ظهور رسیده اند. برای این مظاهر الهی گاه تعبیر «کلمه» به کار رفته است. این تعبیر بیانگر این اصل است که متکلم حقیقی عالم، ذات واحد حق است و هر آنچه موجود گشته، به نفس رحمانی حق به منصه ظهور رسیده و همچون ارتباط کلمه با صاحب کلام، ارتباطی مستقیم و روشن با وی دارد. برای انواع کلمات الهی تعابیر مختلفی ذکر شده است که برخی از مهم ترین آنها که برگرفته از اصطلاحات قرآنی است، «کلمات آفاقی» ، «کلمات انفسی» و «کلمات قرآنی» می باشد. این سه نوع کلمه الهی، سه کتاب «آفاقی» ، «انفسی» و «قرآنی» را تشکیل می دهند که توجه و دقت به آنها در کنار هم راه گشای معرفت پروردگار است. افزون بر این، از آنجا که آنها از یک منشا واحد به ظهور رسیده اند، تشابه و تطابق بسیاری نیز میان آنها به لحاظ کلی و جزیی به چشم می آید که به برخی از آنها اشاره می شود.
    کلیدواژگان: مظاهر، کلمات آفاقی، کلمات انفسی، کلمات قرآنی، نفس رحمانی
  • محمدحسین زاده * صفحات 115-125
    شهودی که انسان از اراده آزاد دارد، همواره تکیه گاهی مستحکم در مقابل چالش های تردیدبرانگیز اراده آزاد به حساب آمده است. در سنت فلسفه اسلامی این شهود منحصرا در قالب علم حضوری به اختیار مطرح شده و امری غیر قابل تردید به حساب آمده است، اما آن چنان که شایسته است درباره جنبه های مختلف و درجات شدت و ضعف این علم حضوری بحث نشده است. در این مقاله با استفاده از مبانی حکمت متعالیه و با روش تحلیلی برهانی، به پدیدار شناسی اراده آزاد پرداخته ایم، به این معنا که شهود خود نسبت به اراده آزاد را بررسی کرده و ارزش معرفتی آن را مشخص کرده ایم. تحلیل پدیدارشناسانه اراده آزاد ما را به این نتیجه رساند که شهود اراده آزاد مجموعه ای درهم تنیده از ده مولفه ادراکی است. این مولفه ها از حیث اعتبار معرفت شناختی یکسان نیستند و در سه گروه مختلف دسته بندی می شوند. برخی از آنها به نحو علم حضوری با درجه وضوح زیاد هستند و یا گزاره هایی هستند که برگرفته از این علم حضوری خاص هستند (گزاره های وجدانی). این گروه به طور مطلق و بدون هیچ شرطی به لحاظ معرفت شناختی معتبرند. گروه دیگر به علم حضوری با درجه وضوح زیاد مستند نیستند و برای معتبر بودن، به تکمیل و تتمیم برخی قرائن و شواهد احتیاج دارند. گروه سوم از امور تشکیکی و دارای مراتب هستند و هر مرتبه از اعتبار معرفتی متفاوتی نسبت به سایر مراتب برخوردار است.
    کلیدواژگان: پدیدارشناسی، اراده آزاد، شهود، علم حضوری، حکمت متعالیه
  • محسن حسین نیا *، سیدمحمدعلی دیباجی فره وشانی صفحات 127-150
    در سده گذشته بررسی هویت فلسفه اسلامی اعم از چیستی و هستی آن، یکی از موضوعات مورد بحث مستشرقین غربی و متفکرین اسلامی بوده است. آیا فلسفه اسلامی دارای یک هویت متمایز است؟ بدین معنا که آیا می توان درباره آن گفت هم اسلامی است و هم هویتی جدا از کلام اسلامی و فلسفه یونان دارد؟ در این باره پاسخ های گوناگونی در رد یا دفاع از آن ارائه شده است. یکی از بزرگترین فیلسوفان معاصر که بررسی های گسترده ای در این باره انجام داده و در آثار خود تلاش نموده است تا به تبیین هویت فلسفه اسلامی و دفاع از آن بپردازد علامه طباطبایی است.
    این تحقیق با توجه به آثار علامه طباطبایی به سه سوال درباره هویت فلسفه اسلامی یعنی ارتباط اسلام با فلسفه، چیستی فلسفه اسلامی و هستی فلسفه اسلامی از منظر علامه پاسخ می دهد. به نظر علامه طباطبایی اسلام دینی فطری و جهانی است و نباید آن را در قشری خاص از مخاطبین محدود کرد. اندیشه فلسفی نیز امری فطری است و اسلام آن را به رسمیت شناخته و در ردیف تفکر مذهبی قرار داده است. فلسفه اسلامی در چیستی و ماهیت فلسفی و برهانی خود، اگر چه با کلام اسلامی متمایز است اما تفاوتی با فلسفه یونان نمی کند بلکه تمایز فلسفه اسلامی با فلسفه یونان در هستی و تحقق خارجی آن است؛ یعنی در ابتکاراتی است که در سه بخش 1-کمیت مسائل فلسفی 2- انسجام و ترتب خاص در بین مسائل فلسفی 3- زنده بودن و پویایی در ابعاد مختلف که در طول سالیان متمادی بدست آورده است.
    کلیدواژگان: هویت فلسفه اسلامی، فلسفه یونان، کلام اسلامی، علامه طباطبایی، اسلام و فلسفه
  • فروغ سادات رحیم پور، مجید یاریان * صفحات 151-171
    در مباحث انسان شناسی فلسفی غالبا مسائل مرتبط با بدن، تحت الشعاع نفس و مسائل آن واقع شده و نقش بدن در ترسیم هویت انسان، تا حد زیادی مورد غفلت قرار گرفته است. بی شک معرفت نفس و شناخت حقیقت وجودی انسان نیازمند مقدماتی است که شناخت بدن و آثار و لوازم آن، یکی از ضروری ترین آن هاست. در این نوشتار شناخت نفس و انسان شناسی فلسفی در اندیشه ی صدرالمتالهین، با محوریت بدن مورد توجه قرار گرفته است. ویژگی های بدن جسمانی گاه به نحو ایجابی در شناخت اوصاف و احکام نفس دخالت دارند؛ مانند نحوه ی استفاده از این ویژگی ها در تعریف نفس یا در اثبات جسمانیه الحدوث بودن نفس؛ اما برخی ویژگی های بدن به نحو سلبی در شناخت نفس موثرند، به عنوان مثال ماده ی بدنی دارای کمیت، وضع، انقسام پذیری و تناهی افعال است و ضعف، کهولت و خستگی عارض آن می گردد؛ مزاج بدنی همواره با انفعال و تغییر و دگرگونی همراه است و در انجام افعال خود، نیازمند ابزار و آلات جسمانی است؛ به علاوه علم به بدن و افعال آن نیز، حصولی و تابع وضع و محل است. با سلب این ویژگی ها از برخی ساحت های وجودی انسان می توان به تحلیل و تبیین بسیاری از مسائل نفس پرداخت. مسائلی همچون اثبات وجود نفس، تجرد قوه ی خیال و قوه ی عاقله از جمله مسائلی هستند که صدرالمتالهین با بهره گیری از شناخت بدن و ویژگی های بدنی به نحو سلبی به توضیح و تحلیل آنها می پردازد.
    کلیدواژگان: بدن، نفس، خیال، عاقله، تجرد
  • سید مسعود زمانی * صفحات 173-198
    این مقاله در وهله اول به کند و کاو در عنوان «علوم انسانی» و دیدگاه های رقیب اش می پردازد: «علوم فرهنگی» ، «علوم اخلاقی» و سرانجام «علوم اجتماعی». و در ضمن می کوشد بر پیش زمینه های فلسفی آن عناوین نیز نظری بیافکند. با دو عنوان «علوم انسانی» که برگزیده و رواج یافته ویلهلم دیلتای است، و «علوم فرهنگی» که پیش نهاده نوکانتیان و نیز ماکس وبر بود، گوشه ای از نزاع بر سر این دسته از علوم در نیمه دوم قرن نوزدهم آشکار می شود. در طرف دیگر این منازعه هم جان استوارت میل ایستاده با پیشنهادش «علوم اخلاقی». او درحقیقت وامدار ارسطو است و از طبقه بندی علوم، اخلاق و منطق اش بهره می برد. اشاره به عنوان علوم اجتماعی بیشتر برای هشدار بر این خطای رایج است که آن را ناسنجیده بر تمام علوم انسانی اطلاق می کنند. پس دفع بعضی سوء تفاهم ها کار ضمنی دیگر مقاله پیش رو است، که پیش از هر چیز از خود عنوان علوم انسانی و بعد از فروکاستن علوم انسانی به جامعه شناسی جدید، پیش آمده است.
    کلیدواژگان: علوم انسانی، علوم طبیعی، علوم فرهنگی، علوم اخلاقی، علوم اجتماعی
  • فاطمه شهیدی* ، سیدمحمود یوسف ثانی، سید حسین موسویان صفحات 199-232
    کتاب الحروف فاربی از مهم ترین آثار متافیزیکی در تاریخ فلسفه اسلامی است که نشان می دهد تفکر فلسفی در عالم اسلام در ابتدای راه خود چه نسبتی با اندیشه ارسطویی دارد. در این اثر ضمن توضیح اصطلاحات مختلف فلسفی و اقتضائات مختلف این اصطلاحات در زبان و جامعه عربی مباحث فلسفی مهم و بدیعی طرح شده است. الحروف علاوه بر این حاوی مباحث مختلفی در باب پیدایش زبان، فلسفه، دین، سیاست و اجتماع است که باعث شده مورد توجه محققان در شاخه های مختلف علوم انسانی قرار گیرد. این اثر را نخستین بار محسن مهدی در سال 1970 بر اساس تنها یک نسخه موجود در دانشگاه تهران تصحیح و منتشر نمود. اشکالات فراوان نسخه چاپی که ناشی از ضعیف بودن نسخه خطی و پیچیدگی و سخت فهمی متن اثر می باشد تصحیح مجدد آن را ضروری کرده است. در این مقاله متن اولین مبحث طرح شده در این اثر که می توان آن را «اصطلاح «مقوله» و جایگاه آن در علوم و صنایع» نامید بر اساس چهار نسخه خطی و یک نسخه چاپی تصحیح و در موارد لزوم حاشیه هایی جهت توضیح و تبیین مطالب آورده شده است.
    کلیدواژگان: کتاب الحروف، فارابی، مقولات، معقولات اول، موضوعات علوم
  • مهدی عبداللهی * صفحات 233-260
    بسیاری از شرق شناسان با طرح دلایل چون فرومایگی نژاد سامی عرب زبانان و ناتوانی آنان از فلسفه ورزی، و منع قرآن از آزاداندیشی بر این باورند که آنچه در نزد مسلمانان فلسفه نامیده می شود، چیزی بیش از ترجمه و شرح فلسفه یونان به ویژه ارسطو نیست. نویسندگان عرب زبان نیز برخی از همین دیدگاه پیروی کرده اند. از سوی دیگر، به اعتقاد بسیاری از این دو دسته، فلسفه عربی شامل علم کلام و تصوف، بلکه حتی اصول فقه نیز می باشد.
    این مقاله نشان می دهد که هر چند آشنایی با فلسفه یونان نقطه آغاز جریان فلسفه در فرهنگ اسلامی است، فلسفه ورزی مسلمانان در حد ترجمه و شرح فلسفه یونان متوقف نشده، بسیار از آن فراتر رفته است. فلسفه به مثابه «هستی شناسی عقلی نظام مند» دانشی مستقل از سایر علوم اسلامی است که از کندی/فارابی آغاز شده و تا به امروز به ویژه در فرهنگ شیعی تداوم یافته است. سومین محور اصلی این مقاله، تحلیل سیر تکاملی اندیشه فلسفی در سایه آموزه های اسلامی است. دین اسلام با تشویق به عقل ورزی و نیز طرح مسائل فلسفی بستری بسیار مناسب برای تکامل فلسفه فراهم آورده است. اندیشه های فیلسوفان از جهات گوناگونی چون جهت دهی، طرح مسئله، پیشنهاد برهان و تصحیح اشتباهات از آموزه های دینی کمک گرفته اند، در نتیجه فلسفه اسلامی در طول حیات خود روزبه روز بالندتر شده، و اکنون به یک نظام فکری توان مند تبدیل گشته است.
    کلیدواژگان: فلسفه اسلامی، شرق شناسی، فلسفه عربی، تاثیر اسلام در فلسفه
  • رضا حصاری *، حامد ناجی اصفهانی صفحات 261-283
    حسین بن علی تبریزی خسروشاهی از علمای شیخیه و از جمله شاگردان سید کاظم رشتی است. تاکنون چهار رساله از در کتاب خانه های نسخ خطی شناسایی شده است. وی در این رساله رساله فی الفرق بین الزمان و الدهرو السرمد دیدگاه خاص خویش را پیرامون زمان، دهر و سرمد بیان می کند. در نظر وی زمان مشتمل بر دو نوع تعریف حقیقی و ظاهری است. در تعریف حقیقی زمان، زمان از جمله مشخصات جسم به شمار می رود؛ لکن تعریف ظاهری زمان بدین معنا است که شیء حادث از هنگام حدوث خویش، امتدادی دارد که حافظ آن خداوند است. در دیدگاه وی خداوند تنها شیء بسیط است و سایر موجودات اعم از مجرد و مادی از اموری شش گانه ترکیب یافته اند. این امور شش گانه با توجه به کیفیت وجود شیء و متناسب با عالم موجود در آن خواهند بود. وی از تعابیر رایج حکما نسبت به زمان، دهر و سرمد استفاده نمی نماید. در دیدگاه وی، سرمد وقت و وعاء فعل و مشیت الهی است، و از آن جایی که مشیت مشتمل بر مراتبی است؛ لذا سرمد نیز دارای مراتب مختلفی خواهد بود. همچنین دهر وقت عقل و زمان وعاء موجودات جسمانی است. این گفتار بر آن است که دیدگاه وی را تحلیل و بررسی نموده و برخی از کاستی های نظریات وی را نشان داده است.
    کلیدواژگان: دهر، سرمد، زمان، امور شش گانه، ترادف
  • احد نژاد ابراهیمی *، مینو قره بگلو، سید مسعود وفایی صفحات 283-306
    نشانه شناسی دانشی با هدف چگونگی معنایابی نشانه ای است و خود نمود عینی از مفهوم یا پدیده ای غایب جهت برقراری ارتباط با مخاطب می باشد. رومن یاکوبسن و امبرتو اکو نشانه شناسی را برآمده از زبان می دانستند؛ یاکوبسن نشانه شناسی را فرایند معنی دار شدن بر اساس متن و اکو نشانه شناسی معماری را پدیده ای فرهنگی و ابزاری برای برقراری ارتباط معرفی کرده اند؛ شهرها در جوامع اسلامی نشانه هایی دارند و مسجد شاخص ترین نمود معماری در این شهرها می باشد و استفاده از عناصر کالبدی آن باعث شده است تا به عنوان ابزار ارتباط با ذهن مخاطب شناخته شود، به گونه ای که با دربرداشتن این نشانه ها برای ساکنان قابل درک هستند. هدف این پژوهش تحلیل عناصری در معماری مساجد است که درگذر زمان تبدیل به نشانه ارتباطی در شهرها شده اند تا به این سوال پاسخ داده شود: عناصر کالبدی معماری با چه مولفه هایی ابزار برقراری ارتباط معنایی شده اند؟ تحقیق با روش توصیفی-تحلیلی بر پایه تحلیل مولفه های نظریه ارتباط کلامی یاکوبسن شامل موضوع، پیام، فرستنده، گیرنده، مجرای ارتباطی و رمزگان در نشانه شناسی و تطبیق آن ها با دیدگاه اکو در نشانه شناسی معماری پژوهش شده است و این عوامل در نشانه های به کاررفته در مسجد کبود تبریز به عنوان نمونه موردی جهت استخراج چگونگی برقراری ارتباط موردمطالعه قرار گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهند که با تعمیم نظریه یاکوبسن، عوامل موثر بر ارتباط شامل زمینه فرهنگی و اجتماعی، کارکرد نمادین، رمزگان های معماری، کاربرد صریح، ابزار برقراری ارتباط و رمزگان های فرامعماری میباشند. با بررسی این عوامل در مسجد کبود می توان به رابطه مستقیم عوامل یاد شده با ایجاد ارتباط نزد مخاطبان پی برد.
    کلیدواژگان: نشانه شناسی و معماری، نشانه شناسی و ارتباط، نشانه شناسی مسجد، مسجد کبود، تبریز
|
  • Mojtaba Etemadinia * Pages 5-25
    Meditation on the mystical heritage of Khorasan region as one of the most growing and purest areas of thinking in realm of Islamic civilization and focusing on intellectual capabilities of it in the mystical heritage of Bayazid Bastami and Abu al-Hasan Kharaghani shows that the mystical heritage can be a good example of Heidegger's poetic (or recollective) thinking and is an example of the calling of being for dwelling in the sphere of language. Poetic thinking of Khorasan mystics is not under the shadow of enframing of the subject and then procures a flat areas in which being is visited. Khorasan mystic by taking the Hagh as the origin of the being, without being caught in the metaphysical and calculative thinking only by means of a poetic language, invites the non-metaphysical presence to the realm of language.
    Keywords: Khorasan Mysticism region, ontology, poetic thought, othersidism
  • mona takavarnezad *, Seyed Hossein Seyed Mousavi, Vahideh Fakhar Noqhani Pages 73-92
    Various conclusions have been drawn from Hadith al-Momen Mhrat al-Mumen. According to a folk interpretation, one can indicate the defects of his beloved brother. This attitude is incomplete and undesirable in the moral atmosphere of society. Therefore, a deep analysis of Hadith is necessary and the ideas of transcendental wisdom are at stake in this regard. The question is, what interpretation of the transcendental wisdom can be made of the hadith that protects the consequences of folk interpretations? The results of Mulla Sadra and other sources were analyzed by descriptive-analytical method. Contrary to the folk approach, which has shown the first believer and the reformer of the second believer, according to the principles of the transcendental wisdom, the second believer has a genuine and independent aspect, and the first believer has an implicit and instrumental role. Accordingly, and with the application of the principle of patronage, in every aspect of the mirror the human heart is more transparent, and showcases the superiority.
    Keywords: Al-Momen Al-Mu'min, Transcendental Wisdom, Al-Qaeda
  • Neda Hariri *, Shahram Pazouki Pages 93-114
    In Islamic Mysticism, all aspects of being are manifestations of the Real Haqq and according to the principle of emanation, they are derived from one origin. These manifestations are Sometimes called “Word”. This term shows that the only real speaker in the world is the supreme Being and all creatures are created by the “Breath of the All – merciful” and they are related to him directly and obviously, like the relation between speaker and his words. In mystical literature of Islam these Divine Words are called with terms which are mostly taken from the Holy Quran. Some of these terms are: “cosmic words”, “soul-related words” and “Quranic words”. These three divine words make three cosmic, soul-related, and Quranic book and a collective attention to them leads to a comprehensive knowledge of God. Furthermore, as they are derived from the same origin there would be many correspondences between them.
    Keywords: emanation, cosmic word, soul-related word, quranic word, Breath of the All- merciful
  • Mohammad Hosseinzadeh * Pages 115-125
    The intuition that humans has about free will, has always been a solid backbone against the overwhelming challenges of free will. In Islamic philosophy, this intuition has been represented in the form of presential knowledge and has been considered as an undoubted knowledge. In this paper, we we have discussed the phenomenology of free will by using the principles of transcendent wisdom by analytical proof method, in the sense that we have examined our intuition about free will and identified its epistemic value. The phenomenological analysis of free will has led us to conclude that the intuition of free will is an interconnected set of ten perceptional components. These components are not identical in terms of epistemological validity and are categorized into three different groups. Some of them are highly visible in the form of presential knowledge or propositions that are directly derived from this particular knowledge (inner experience propositions or VIJDANIAT). This group is absolutely epistemologically valid without any condition. The other group is not highly visible in the form of presential knowledge and requires some evidence to be complete and credible. The third group consists of components that have different degrees, each level has a different epistemological validity than the others. In the intuition of free will, components that are not epistemologically credible provide the context in which, with a common intuition, different interpretations of free will can be presented.
    Keywords: Phenomenoligy, Free Will, intuition, Presential Knowledge, Transcendent Wisdom
  • mohsen hosein nia*, Seyyed Mohammadali Dibaji Farahvashani Pages 127-150
  • Forough Rahimpoor, Majid Yarian * Pages 151-171
    The questions about the body issues in discussion of philosophical anthropology overshadowed by the mind issues and the role of body in human identity is largely neglected. Actually knowing the truth of the human existence requires some prefaces; so identification of the body is one of the most important of them. Recognition the Nature of body and its works and effects is one of the most necessary arrangements towards self-knowledge. In this paper the issues and the provisions of mind are studied from the background of body and understanding of mind and philosophical anthropology at the thought of Mulla Sadra is noticed with a focus on the body. Physical body features sometimes contribute positively to the recognition of the qualities and the rules of the mind; like it’s usage in the definition of mind and corporeal creation of mind. But some of the body's features are negatively effective in the knowledge of mind. For example: The body material has quantity and condition; Body has limitation in the actions; it becomes weak and old; it changes; it does the actions by Physical tools and the knowledge of body needs the special location. Proving the existence of mind, proving Immaterial being of imagination and intellect are the issues that Mulla Sadra utilizes by knowledge of the body and physical features –in a negative way- to explain and analyze them.
    Keywords: Body, Mind, Imagination, Intellect, Immateriality
  • reza hesari *, hamed naji Pages 261-283
    Hossein Ibn Ali Tabrizi Khosroshahi is one of Seyyed Kazem Rashty's apprentice.
    Until now , Four treatises of khosro Shahi have been recognized in manuscript libraries. HeThe Treatise in difference among time, perpetual and everlasting states himself special point of view ,about time, perpetual and everlasting .in his idea ,Time has two definition ,reality and extrinsic .In reality's definition ,time is one of the body 's features. So extrinsic definition is that ereatable thing in duration of it's creation is protected by GOD .In his point of view the only indivisible thing is GOD. And other creation like noncorpored and corpored are combined by six affairs. These six affairs will be based on the quality of the existence of the object and in accordance with the universe in it. He does not use the conventional interpretations of the intellectuals in relation to time, perpetual ,and everlasting. In his view , the time's perpetual and act container and providence of god. And, providence has several levels .So everlasting has several levels too .It is also perpetual of time wisdom and container's time are physical creatures. This state attempt to analyze his Point of view and shows some of defect s of his ideas.
    Keywords: perpetual, everlasting, time of six affairs, synonymy
  • ahad nejad ebrahimi *, minoo gharehbeiglu, seyyed masoud vafaei Pages 283-306
    Semiotics is a knowledge that its purpose is how to find meaning of sign and it is an objective presentation of an absent concept or phenomenon to communicate with the audience. Roman Jakobson and Umberto Eco attribute the semiotics as an outcome of language; Jakobson has introduced semiotics as a process of meaningfulness based on texture and Eco has recommended Architecture semiotics as a cultural phenomenon and a tool for communication; Cities in Islamic societies have signs and the mosque is the most significant architectural representation in them, and the use of its physical elements has made it known as a means of communication with the mind of the audience, in such a way that they are comprehensible for inhabitants by having these signs. The purpose of this research is to analyze the elements in the architecture of the mosques that have become a sign of communication in the cities over time to answer this question: what component of the physical elements of architecture have been changed to communication tools? This research has been investigated by descriptive-analytic method based on the analysis of the elements of the Jakobson verbal communication theory including context, message, sender, receiver, channel and codes in semiotics and their adaptation to the ECO’s view in architectural semiotics and these factors has been studied in the signs which are used in Tabriz Kabood mosque as a case study for realizing how to communicate
    Keywords: Semiotics, Architecture, Semiotics, Communication, Semiotics of Mosque, Kabood mosque, Tabriz