فهرست مطالب

آموزش در علوم انتظامی - سال ششم شماره 4 (پیاپی 23، زمستان 1397)

فصلنامه آموزش در علوم انتظامی
سال ششم شماره 4 (پیاپی 23، زمستان 1397)

  • تاریخ انتشار: 1397/11/01
  • تعداد عناوین: 7
|
  • محمد ناصر واعظی، محمد خطیب* صفحه 1

    در طی دهه های گذشته، نقش بازخورد اصلاح شده در یادگیری زبان دوم توجه ویژه ای را به خود معطوف داشته است. پژوهش حاضر به بررسی تاثیر بازخورد تعمیری و بازخورد فرازبانی بر روی فراگیری ساختارهای دستوری خاص از سوی زبان آموزان زبان انگلیسی و همچنین بررسی رابطه بین نوع بازخورد اصلاحی و سبکهای یادگیری زبان آموزان پرداخته است. این مطالعه تجربی به روش طرح گروه کنترل پیش آزمون- پس آزمون بود. برای این منظور، 128 نفر از زبان آموزان سطح متوسط در این مطالعه شرکت کردند. آن ها به دو گروه آزمایشی(بازخورد تعمیری و بازخورد فرازبانی) و یک گروه کنترل (گروه بدون بازخورد) دسته بندی شدند. نتایج تحلیل واریانس یک طرفه براساس نمرات پس آزمون نشان داد که اختلاف آماری معنی داری در بین گروه ها وجود دارد که نشان دهنده برتری بازخورد فرازبانی بر بازخورد تعمیری در گروه تجربی و همچنین برتری هر دو گروه تجربی بر گروه کنترل بود . نتایج حاصل از آنالیز واریانس دوطرفه نشان داد که بین نوع بازخورد تصحیحی شفاهی و سبک های یادگیری فراگیران، رابطه معنی داری به همراه اندازه اثر زیاد وجود دارد. این مطالعه نشان داد که هر دو نوع بازخورد اصلاحی و سبک های یادگیری در یادگیری ساختارهای شکلی زبان مقصد مداخله می کنند. مهمتر از همه، یافته ها نشان داد بازخورد اصلاحی نقش مهمی در یادگیری ساختارهای زبان مقصد دارد.

    کلیدواژگان: بازخورد اصلاحی، بازخورد اصلاحی ترمیمی غیرآشکار، بازخورد اصلاحی فرازبانی، سبک یادگیری، وابستگی و نابستگی به زمینه
  • سهیل بیگلری*، حمدالله هادی، علیرضا خاجه امیری، انسیه جعفری نیکو صفحات 16-30

    هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی دو شیوه تمرین اجباری و اختیاری بر منتخبی از شاخص های آمادگی جسمانی و سلامت جسمی و روانی کارکنان ناجا بود. بدین منظور، 23 نفر از کارکنان ناجا با دامنه سنی 25 تا 35 سال، به صورت تصادفی به دو گروه ورزش صبحگاهی (تمرین اجباری) (n=10) و تمرین اختیاری (n=13) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه اجباری بر اساس برنامه تمرینی ورزش صبحگاهی ناجا، ورزش صبحگاهی خود را انجام دادند. آزمودنی های گروه اختیاری، در زمان، مکان و بر اساس برنامه تمرینی که مناسب آن ها بود، به تمرین پرداختند. داده های به دست آمده توسط آزمون آماری T مستقل و T زوجی مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته های پژوهش حاضر نشان داد، 8 هفته تمرین اجباری، منجر به افزایش معنادار عملکرد هوازی و چابکی کارکنان ناجا می شود. با وجود این، پس از تمرین اجباری، هیچ تغییر معناداری در میزان سایر شاخص ها مشاهده نشد. همچنین، تمرین اجباری منجر به کاهش معنادار سلامت فیزیکی شد. با این حال، تمرین اختیاری، تمامی فاکتورهای آمادگی جسمانی، سلامت روانی و سلامت فیزیکی کارکنان ناجا را بهبود بخشید. در مقایسه بین تمرین اختیاری و تمرین اجباری، تاثیر تمرین اختیاری بر استقامت عضلانی، انعطاف پذیری، سلامت فیزیکی و فاکتورهای سلامت روانی به صورت معناداری بیشتر بود. با وجود این، هیچ تفاوت معناداری، بین عملکرد هوازی، چابکی، قند خون، BMI و فشارخون سیستولی و دیاستولی دو گروه تمرین اختیاری و اجباری وجود نداشت. در نتیجه، در مقایسه ورزش صبحگاهی با تمرین اختیاری، تمرین اختیاری با پروتکل ساعت، روز، مکان و تمرین مناسب هر فرد می تواند نتیجه قابل توجهی را برای کارکنان ناجا به ارمغان آورد.

    کلیدواژگان: ورزش صبحگاهی، آمادگی جسمانی، سلامت جسمی، سلامت روانی
  • ابوبکر رئیسی، مهیم شیهکی تاش، حبیب الله سالارزهی* صفحات 31-45

    هدف پژوهش حاضر، تحلیل رابطه بین آموزش و ترویج کارآفرینی و احساس امنیت اجتماعی شهروندان در بخش سرباز (کلات) شهرستان سرباز است. پژوهش حاضر در سال 1396 به روش پیمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری، جمعیت 420 نفری معلمان و کارشناسان آموزش وپرورش بخش سرباز (کلات) شهرستان سرباز بوده و حجم نمونه با جدول مورگان 200 نفر تعیین شده است. ابزار اندازه گیری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته با 6 بعد اصلی بوده و جهت سنجش متغیرها از طیف 5 درجه ای لیکرت استفاده شده و پس از تایید روایی محتوا توسط کارشناسان و معلمان مدارس میزان روایی سوالات و مولفه ها تایید شده است. همچنین برای سنجش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردیده که در این پژوهش مقدار آن برای بعد پرورش ویژگی های کارآفرینی 86/0، تحریک انگیزه های کارآفرینی 88/0، دانش و مهارت های کارآفرینی 85/0، امنیت جانی 82/0، امنیت مالی 84/0 و امنیت سیاسی 83/0 شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آماره های توصیفی و استنباطی از جمله ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی استفاده شده است. یافته های استنباطی تحقیق، نشان داد که بین تمامی متغیرهای پژوهش (پرورش ویژگی های کارآفرینانه، تحریک انگیزه های کارآفرینانه و دانش و مهارت های کارآفرینانه) با احساس امنیت اجتماعی شهروندان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین دانش و مهارت های کارآفرینانه به میزان 232/. درصد بیشترین تاثیر را بر امنیت اجتماعی شهروندان داشته است؛ بنابراین با آموزش و ترویج بیشتر کارآفرینی، احساس امنیت اجتماعی شهروندان افزایش یافته و در نتیجه میزان تلاش و تاکید مسیولان برای آموزش و ترویج کارآفرینی بیشتر می شود.

    کلیدواژگان: آموزش کارآفرینی، ترویج کارآفرینی، امنیت اجتماعی، کارآفرینی
  • زهرا حاتمی صفحات 81-100

    آموزش و بهسازی منابع انسانی می تواند باعث بقا و دوام یک سازمان و دستیابی به مزایای رقابتی، باشد. اجرای آموزش و بهسازی با کیفیت و بر اساس مدل مناسب و متناسب با شرایط هر سازمان، سبب می شود تا هم افراد و هم سازمان ها، بتوانند متناسب با تغییرات سازمانی و محیط، به طور موثر فعالیت هایشان را ادامه دهند و بر کارایی خود بیفزایند. هدف از انجام این پژوهش ارایه مدل ارتقای کیفیت آموزش و بهسازی کارکنان ستاد مرکزی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نوع داده، کیفی و بر اساس نظریه پردازی داده بنیاد بود. جامعه آماری شامل متخصصان آموزش و بهسازی منابع انسانی، صاحب نظران دارای سابقه برنامه ریزی و اجرایی و کارشناسان خبره حوزه آموزش و بهسازی منابع انسانی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، تکنیک گلوله برفی و نمونه گیری نظری با اصل اشباع نظری، شرکت کنندگان انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. مصاحبه با متخصصان آموزش و بهسازی منابع انسانی، صاحب نظران دارای سابقه برنامه ریزی و اجرایی و کارشناسان خبره حوزه آموزش و بهسازی منابع انسانی بیانگر اعتبار کیفی مصاحبه بود و همچنین برای ارزیابی اعتبار کیفی پژوهش از اعتماد پذیری، تایید پذیری، وثوق و انتقال پذیری؛ استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده ازکدگذاری باز، محوری، و انتخابی انجام شد. نتایج تحلیل داده ها، حاکی از 18 مقوله کلی است که در چارچوب مدل پارادایمی شامل: شرایط علی (فرهنگ یادگیری، تعهد سازمانی، عوامل انگیزشی و ارتباطات مناسب)، پدیده محوری(کیفیت آموزش و بهسازی)، راهبردها(برنامه های آینده سازمان، ایجاد کارراهه شغلی، راهبرد یادگیری گروهی- سازمانی ، بکارگیری ظرفیت های موجود و بکارگیری فرایند کیفی آموزش، شرایط مداخله گر)عوامل سازمانی، عوامل انسانی، (شرایط زمینه ای)استاندارد سازی آموزش، منابع موجود، فرهنگ و جو مناسب سازمانی و مدیریت آموزش سازمانی (و پیامدها) پیامدهای سازمانی و پیامدهای فردی تحلیل شدند.

    کلیدواژگان: آموزش، بهسازی، کارکنان
  • اصحاب حبیب زاده صفحات 101-115

    هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین میزان و نوع استفاده از اینترنت با توانایی های شناختی و تفکر انتقادی دانشجویان است. این پژوهش از لحاظ هدف از نوع کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی از نوع همبستگی است و جامعه آماری آن دانشجویان کارشناسی دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصیلی 96-95 به تعداد 7087 نفر بودند که با استفاده از شیوه نمونه گیری طبقه ای نسبتی، از طریق جدول کرجسی و مورگان 500 نفر به-عنوان حجم نمونه تعیین شد. برای جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه استاندارد «استفاده از اینترنت« قاسمی(1391) با مولفه های استفاده از خدمات مبتنی بر وب، نرم افزارهای آموزشی، استفاده علمی از اینترنت، استفاده تفریحی و خبری و میزان استفاده، پرسشنامه استاندارد سنجش توانایی های شناختی با ابعاد حافظه، توجه انتخابی، تصمیم گیری، برنامه ریزی، تمرکز، شناخت اجتماعی و انعطاف پذیری شناختی و پرسشنامه استاندارد سنجش تفکر انتقادی ریکتس با ابعاد خلاقیت، بلوغ شناختی و درگیری ذهنی استفاده شد. روایی پرسشنامه ها، از طریق روایی محتوایی و پایایی آنها با محاسبه آلفای کرونباخ به ترتیب 82/0، 77/0و 88/0 محاسبه گردید.تحلیل دادها با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام نشان داد، میانگین استفاده از اینترنت 84/2، میانگین توانایی های شناختی 46/3 و میانگین تفکر انتقادی 57/3 است و بین میزان و نوع استفاده از اینترنت با توانایی های شناختی در سطح 05/0 (04/0=p و 08/0=r) رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین بین استفاده از اینترنت با تفکر انتقادی (000/0=p و 24/0=r) رابطه مثبت و معنادار در سطح 01/0وجود دارد. به علاوه تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که 3 درصد تغییرات متغیر توانایی شناختی توسط دو مولفه نوع و میزان استفاده از سرویس های اینترنتی تبیین می شود و همچنین 7 درصد تغییرات تفکر انتقادی با مولفه نوع استفاده از اینترنت قابل تبیین است.

    کلیدواژگان: استفاده از اینترنت، نوع استفاده، میزان استفاده، توانایی های شناختی، تفکر انتقادی
  • محمد مجیدپورخویی، علی محبی، محسن ایمانی نائینی صفحات 116-140
|
  • Page 1

    During the past decades, the role of corrective feedback in second language learning has gained attention. The present study aimed at investigating the effect of recasts and metalinguistic feedback on Iranian EFL learners' acquisition of certain grammatical structures, besides probing the association between the type of corrective feedback and learners’ learning styles. This experimental study had a pretest-posttest control group design. To this end, 821 intermediate-level EFL learners participated in the study. They were assigned into two experimental groups (i.e., metalinguistic feedback and recast groups), and one control group (no-feedback group). The results of one-way ANOVA, conducted on post-test scores, indicated that there were statistically significant differences among the groups, showing the outperformance of the metalinguistic feedback group over recast group, as well as the superiority of both experimental groups over control group. The results obtained from two-way ANOVA revealed significant interaction between the type of oral corrective feedback and the learners’ learning styles, with a large effect size. The study indicated that both types of corrective feedback and learning styles intervene L2 acquisition. More importantly, the findings suggested a crucial role for corrective feedback in developing L2 target forms.

    Keywords: corrective feedback, recast, metalinguistic feedback, learning style, field-dependency
  • Soheil Biglari *, Hamdollah Hadi, Alireza Khajeamiri, Ensih Jafary Nikoo Pages 16-30

    The purpose of the present study was to compare the effectiveness of two types of training -compulsory and optionalin some markers of fitness, physical health and mental health on NAJA stuffs. For this purpose, 23 individuals of NAJA staffs, aged 25 to 35 years were randomly divided into two groups: morning workout (compulsory training) (n=10) and optional training (n=13). Subjects of compulsory training group performed their morning workout based on the NAJA exercise program. Subjects of optional training group were practicing on the proper time and place and also based on the exercise program which was appropriate for them. Data were analyzed by Independent T-test and Paired T-test. The results of the present study showed that 8 weeks of compulsory training led to a significant increase in the aerobic performance and agility of NAJA staffs (P<0.05). However, after the compulsory training, no significant changes were observed in the level of the other markers (P>0.05). Moreover, compulsory training led to a significant decrease in physical health (P<0.05). However, optional training improved all physical fitness, mental health, and physical health markers of NAJA staffs (P<0.05). In the comparison between optional training and compulsory training, the effect of optional training on muscular endurance, flexibility, physical health and mental health factors was significantly higher (P<0.05). However, there were no significant differences between aerobic performance, agility, blood glucose, BMI and systolic and diastolic blood pressure between optional training and compulsory training (P<0.05). in conclusion, when comparing morning workout with optional training, optional training with the time, day, place, and training protocol, proper for each individual could lead to considerable results for NAJA staffs.

    Keywords: morning workout, physical fitness, physical health, Mental Health
  • Aboobakr raisi, Mohim Shahiakitash, Habibollah Salarzehi * Pages 31-45

    The purpose of this study is to Analysis of the relationship between education and promotion of entrepreneurship and the sense of social security of citizens(Case Study: Experts and Teachers of Education in sarbaz (Kalat) District county Sarbaz). The present study is conducted in 1396 in a survey method. The population of the population is 420 teachers and education experts in the Sarbaz department (Kalat) in Sarbaz County. The sample size is 200 with Morgan table. Data gathering tool was a researcher-made questionnaire with 6 main dimensions. The 5-point Likert scale was used to measure the variables and after confirming the content validity by the experts and teachers of the schools, the validity of the questions and components was confirmed. Also, for reliability measurement, Cronbach's alpha coefficient has been used. In this research, its value for promotion of entrepreneurial characteristics is 0.86, stimulation of entrepreneurship incentives is 0.88, knowledge and entrepreneurial skills 0.85, personal safety, 0.82, financial security 0.84 and the political security is 0.83. Descriptive and inferential statistics such as Pearson correlation coefficient and linear regression were used to analyze the data. The inferential findings of the research showed that there is a positive and significant relationship between all the variables of research (the development of entrepreneurial characteristics, stimulation of entrepreneurial motivation and entrepreneurial knowledge and skills) with the sense of social security of citizens. Also, entrepreneurial skills and knowledge amount to 0.232 Percentage has had the greatest impact on the social security of citizens; herefore, by educating and promoting more entrepreneurship, the sense of social security of the citizens is increased, and as a result, the level of efforts and emphasis of the authorities to educate and promote entrepreneurship.

    Keywords: entrepreneurship education, Promoting Entrepreneurship, social security, Entrepreneurship
  • Pages 81-100
    Introduction

    Training and development human resources can lead to the survival of an organization and the achievement of competitive advantages. Qualitative implementation of training and development and adequate to the circumstances of 2 each organization increases the efficiency of employees and organizations. The purpose of this research is to provide a model for improving the quality of education and improvement of the staff of the headquarters of the Ministry of Health and Medical Education.

    Methodology

    The research was applied and qualitative. The statistical population consisted of employees of the headquarters of the Ministry of Health and Medical Education, which were selected by Snowball that is a targeted method in qualitative research sampling and theoretical saturation principle. In this study, semi-structured interview tool was used to collect data. Interview with different persons, include of training unit staff , training and development specialists, experts with planning and executive backgrounds and experts in the field of training and human resource development indicate the validity of the interview. Qalitative validation methods was used. Grounded theory was used to analyze the research data.

    Finding

    The data was gathered through three stages of open coding, axial coding and selective coding, representing 81 general categories. In the framework of a paradigmatic model, including: the causative conditions (culture requires training, organizational commitment, motivational factors and appropriate communication), the radial phenomenon (qualitative of training and development), Strategies( future plans of the organization, creating a career path, strategy of organizational- group learning, using existing capacities and applying the qualitative training process), intervening conditions (Organizational factors, human factors and inadequate teaching management), context factors( standardization of education, existing resources, organizational culture and organizational climate, organizational management training) and outcomes(organizational factors, human factors); Were identified.

    Keywords: Training, development, employees