فهرست مطالب

فصلنامه سیاست جهانی
سال هفتم شماره 2 (پیاپی 24، تابستان 1397)

  • تاریخ انتشار: 1397/05/02
  • تعداد عناوین: 9
|
  • حسین دهشیار صفحات 7-25
    امروزه چین از چنان سطحی از توسعه اقتصادی و جایگاه و اعتبار در صحنه بین المللی برخوردار است که در ‏تاریخ مدرن این کشور باید بی سابقه قلمداد گردد. توانمندی های مادی و ماهیت تعاملات و اصول حاکم ‏برروابط چین با کشورهای سطح اول سیستم بالاخص آمریکا شرایطی را رقم زده اند که به فزونی فراوان همسو ‏با اهداف تعیین شده بوسیله رهبران کشور می باشند. سرزمینی که از زمان انقلاب 1949 برای دهه ها دشمنی ‏با آمریکا و مبارزه با اهداف جهانی این کشور را بن مایه سیاست خارجی خود قرار داده بود از زمان سفر ‏نیکسون به چین به طور رسمی تعامل سازنده با آمریکا را سرلوحه منطق رفتار بین المللی خود قرار داده است. ‏سوالی که مطرح می شود معطوف به رابطه ای است که از نظر رهبران چین بین اصول سیاست خارجی و ‏توسعه اقتصادی قرار دارد. فرضیه این نوشتار مبتنی بر این دیدگاه است که از نظر رهبران چینی اقتدار بین ‏المللی و رفاه داخلی که یک ضرورت می باشد تنها از بطن توامان توسعه اقتصادی مبتنی بر صادرات و تعامل ‏سازنده بین المللی بالاخص با قدرتهای بزرگ جهانی می باشد‏
    کلیدواژگان: تعامل سازنده، سیاست خارجی دو سطحی، نظریه اصلاحات و گشایش، محیط امنیتی خوش ‏خیم
  • علی معزی، سعید وثوقی صفحات 27-54
    رابطه و جایگاه دو مولفه «امنیت» و «توسعه» نقش مهمی در فهم و تحلیل سیاست خارجی‎ ‎‎ ‎دولت ها دارد. در اولویت قرار دادن یکی از این دو امر از سوی کشورها همواره باعث شکل-‏گیری دو نوع سیاست خارجی " امنیت محور" و " توسعه محور" بوده است. ضمن این که دولت هایی که سیاست خارجی توسعه محور داشته اند در افزایش قدرت و تقویت امنیت ملی نیز موفق تر بوده اند، به نظر می ‏رسد که جمهوری اسلامی ایران از ابتدای تاسیس تقریبا یک سیاست خارجی امنیت محور ‏داشته است (البته با درجات مختلف در مقاطع زمانی مختلف) و در ایجاد توازن بین این دو ‏نوع سیاست کمتر موفق بوده است. این مقاله در پی طرح و ارزیابی این فرضیه است که" ‏ماهیت انقلاب اسلامی ایران و بازتاب آن در محیط پیرامونی ایران، زمینه های امنیتی شدن ‏سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را فراهم نموده است و این خود «توسعه» کشور را ‏با چالش مواجه نموده است". عدم توسعه یافتگی ایران نیز می تواند امنیت کشور را در بلند ‏مدت با مخاطره مواجه نماید. "دولت توسعه گرا"، نیاز وجوبی و حتمی جامعه ایران است چرا ‏که در این کشور، روند توسعه بسیار به تاخیر افتاده است و روند فعلی آن نیز کند است. اگر ‏ایران و نظام اسلامی قصد دارد تا حیات خود را در آینده تضمین کند، بدون تردید باید در ‏مسیر دستیابی به توسعه پایدار گام نهد. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی – تحلیلی است ‏و جنبه کاربردی دارد وبا استفاده از ابزار کتابخانه ای‎ ‎واینترنتی می باشد. ‏
    کلیدواژگان: سیاست خارجی، امنیت، امنیتی شدن، توسعه، توسعه نیافتگی، دولت توسعه گرا
  • سید یوسف قرشی ، سید عقیل حسینی صفحات 55-86
    مسئله اصلی این مقاله، تبیین نسبت میان سیاست های تجویزی نهادهای پولی و مالی ‏بین المللی اعم از صندوق بین المللی پول و بانک جهانی با تحقق توسعه اقتصادی در ‏کشورهاست. تحلیل های نظری و شواهد تجربی دلالت بر آن دارد که میان نهادهای مذکور با ‏توسعه اقتصادی رابطه مثبت وجود ندارد چرا که اولا، سیاست های تجویزی معطوف به ‏سیاست‏های لیبرالیستی عام و جهانشمول است در حالی که این سیاست ها باید با ملاحظه ‏ساختارهای نهادی متنی تدوین شوند. توجه به مسائل و مقتضیات متنی و سنت ها و ‏نهادهای تاریخی کشورها در تعیین الگوی موفق توسعه و موفقیت آن اثر دارد. ثانیا، نقش ‏‏ «دولت توسعه» نادیده انگاشته شده و باید در دوگانه دولت/ بازار، ترکیب بهینه ای از هردو ‏برای هر کشور مشخص گردد. ثالثا، تنها بر ابعاد صرفا اقتصادی توسعه تمرکز صورت ‏پذیرفته، در حالی که توسعه، فرآیندی چندبعدی است و هدف اصلی آن، بهبود کیفیت ‏زیستمان انسانی است. با وجود چنین دلائلی که توسعه نیافتگی را برای کشورهای میزبان ‏سیاست های تجویزی نهادهای پولی و مالی بین المللی سبب شده، جمهوری اسلامی ایران به ‏اجرای این سیاست ها پرداخته است. تحلیل محتوای سخنان تصمیم سازان اقتصادی ایران ‏حکایت از آن دارد که اصلاح ساختارحکمروائی صندوق بین المللی پول و بانک جهانی، اعطاء ‏وزن به دولت ها در کنار بازار و در نهایت، ملاحظه اقتضائات اجتماعی و فرهنگی کشورهای ‏میزبان طرح های توسعه، کاستی ها و ضعف نهادهای مالی و پولی بین المللی را برطرف خواهد ‏کرد.
    کلیدواژگان: توسعه، نهادهای پولی بین المللی، اجماع واشنگتنی، اجماع پساواشنگتنی، ایران
  • فرشاد رومی صفحات 87-113
    سیاست و روابط بین الملل عرصه پویایی و تحول است و ادراک و فهم جدید از سیاست خارجی کشورها ضرورتی گریز ناپذیر است. تاریخ نشان داده که رفتار و کنشگری روسیه به عنوان یک بازیگر مهم نظام بین الملل در گستره سیاست خارجی هیچگاه خطی، یکسان و یکنواخت نبوده است. در همین راستا هدفاینپژوهش آن است تا ضمن شرح پدیدارشناختی تحولات سیاست خارجی روسیه، بنیادهای اندیشگی سیاست خارجی نوین روسیه و جایگاه ایران در این سیاست را با محوریت اندیشه های «الکساندر دوگین» ، فیلسوف سیاسی معاصر روسیه قابل فهم سازد. پرسش اصلی مقالهاز این قرار است که «ماهیت تحولات سیاست خارجی روسیه چگونه قابل درک می باشد؟» فرضیه ی مقاله این گونه تدوین یافته که «به تناسب غلبه تعریف خاصی از زیست جهان، سیاست خارجی روسیه متحول می شود. بر این اساس، با تسلط اندیشه نو اوراسیاگرایی، روسیه واجد فرهنگ و تمدنی بی مانند قلمداد شده که در مقابل فرهنگ غربی قرار دارد. بنابراین، روسیه باید در سیاست خارجی ریشه ها و جایگاه استراتژیک خود را بازیابد و به مثابه یک فرهنگ مستقل اقدام به بازیافت تاریخی دشمنان و دوستان و تقریر جدید از سیاست خود نماید. با این وجود، تحول در سیاست خارجی صرفا محصول نظام های فکری نیست و دولتمردان روسیه بر اساس یک عقلانیت استراتژیک، هرگاه در چارچوب منافع ملی خود بایسته دانسته اند با برگزیدن یک رویکرد عمل گرایانه و بهره جستن از چالش های منطقه ای و جهانی و همکاری با همه بازیگران بین المللی به بیشینه سازی منافع خود پرداخته اند.» چارچوب نظری این پژوهش پدیدارشناسی و یافته های آن به شیوه توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است.
    کلیدواژگان: سیاست خارجی، روسیه، ‎پدیدارشناسی، نو‎ ‎اوراسیاگرایی، ایران
  • فرزاد رستمی ، علیرضا تارا صفحات 115-142
    برنامه هسته ای ایران طی یکی دو دهه اخیر به یکی از موضوعات و دستور کارهای مهم بین المللی و منطقه ای تبدیل شده است. با توجه به اینکه توافق هسته ای ایران با گروه 1+5 دارای ابعاد بین المللی و منطقه ای است و همچنین با توجه به تمایز میان ساختارهای معناگرایانه انقلاب اسلامی ایران با نظام بین الملل و کنشگران منطقه ای، این توافق در دو سطح بین المللی و منطقه ای توجه و تمرکز بازیگران و کشورها را به خود معطوف کرده و واکنش هایی را از سوی آنها به دنبال داشته است که از جمله این کنشگران می توان به عربستان سعودی و اسرائیل اشاره کرد که همواره نسبت به برنامه هسته ای ایران حساسیت های خاصی را دنبال کرده اند. لذا مقاله حاضر در پی آن است تا به این سوال پاسخ دهد که توافق هسته ای ایران و غرب چه تاثیری بر مناسبات و تعاملات عربستان سعودی و اسرائیل داشته است. نویسندگان در پاسخ به این پرسش و با استفاده از نظریه معمای امنیت، این فرضیه را مورد آزمایش قرار می دهند که توافق هسته ای ایران و غرب زمینه ساز تقویت مناسبات و تعاملات سیاسی- امنیتی عربستان سعودی و اسرائیل شده است. روش تحقیق در این مقاله از نوع توصیفی تحلیلی است و روش گردآوری داده ها، کتابخانه ای و اینترنتی است.
    کلیدواژگان: توافق هسته ای، ایران، معمای امنیت، عربستان سعودی، اسرائیل
  • علی باقری دولت آبادی ، حمید درج صفحات 143-172
    برنامه هسته ای کره شمالی در دو دهه اخیر به یکی از تهدیدات جدی صلح جهانی تبدیل شده است؛ به گونه ای که نه شورای امنیت سازمان ملل و نه هیچ یک از روسای جمهور آمریکا نتوانسته اند راه حل جامعی برای آن بیابند. توافق ژوئن 2018 بین آمریکا و کره شمالی درخصوص آغاز مذاکرات بر سر برنامه هسته ای این کشور، یک بار دیگر جهانیان را امیدوار، و همه نگاه ها را معطوف به شرق آسیا ساخته است. سوال اصلی پژوهش این است که رویکرد ترامپ در قبال بحران هسته ای کره شمالی چیست؟ و چه اهداف و برنامه هایی را پیگیری می کند؟ فرضیه اصلی پژوهش این است که آمریکا خلع سلاح کامل هسته ای و تبدیل کره شمالی به بازیگری مورد پذیرش جامعه جهانی را دنبال می کند. برای این منظور سیاست افزایش فشار منطقه ای و جهانی بر کره شمالی و ناکارآمد نشان دادن کسب سلاح هسته ای برای تامین امنیت، در دستور کار ترامپ قرار داد. یافته های پژوهش نشان می دهد خلع سلاح هسته ای کره شمالی مقدمه افزایش فشارها بر این کشور در سایر حوزه های سیاسی و حقوقی برای تغییر رفتار آن در آینده است. پیونگ یانگ در صورت ادامه دادن به مذاکرات با دو وضعیت روبرو خواهد شد یا تغییر رفتار کامل و تبدیل شدن به رژیمی مشابه کره جنوبی و ژاپن و یا انتظار تغییر رژیم در آینده همانند عراق و لیبی.
    کلیدواژگان: بحران هسته ای، کره شمالی، آمریکا، خلع سلاح، ترامپ‏
  • محمد باقر علی تبار، امیر نیاکویی ، ابراهیم متقی صفحات 173-202
    بازگشت جمهوری خواهان به قدرت به ویژه با تصاحب کرسی ریاست جمهوری ایالات ‏متحده آمریکا توسط دونالد ترامپ با ویژگی های منحصر به فرد شخصیتی، تداعی گر ‏رویکرد جدیدی در حوزه سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا به طور کلی و راهبرد ‏خاورمیانه ای آن به صورت اخص گردیده و سیاست خارجی ایالات متحده را در معرض ‏قضاوت های متنوع قرار داده است. بر خلاف دوره ریاست جمهوری باراک اوباما که ‏صحبت از تغییر در حوزه سیاست خارجی آمریکا به میان آمد، در دولت دونالد ترامپ ‏بیشتر بحث از گسست در این حوزه مطرح است. این پژوهش به دنبال آن است که ‏سیاست خارجی آمریکا در دوره ترامپ در قبال تحولات خاورمیانه و بحران سوریه را ‏واکاوی و تحلیل نماید. پژوهش بر این فرضیه استوار است که راهبرد خاورمیانه ای ‏ایالات متحده آمریکا و سیاست خارجی این کشور در قبال بحران سوریه در دوره دونالد ‏ترامپ بامنطقی متفاوت در مسیر تداوم سیاست خارجی آمریکا در دوره باراک اوبامای ‏دموکرات مبتنی بر کنش محدود وغیر مستقیم قرار گرفته است. روش پژوهش در این ‏مقاله تبیینی مقایسه ای و روش جمع آوری داده ها نیز روش کتابخانه ای است. ‏
    کلیدواژگان: کنش غیر مستقیم، کنش محدود، سیاست خارجی، راهبرد، بحران سوریه
  • ابوطالب احمدی ارکمی، غلامحسن حیدری ، عبدالرضا فرجی راد صفحات 203-231
    شکل گیری انقلاب های مردمی و تحولات سیاسی در جهان عرب که کشورهای مختلف شمال آفریقا و خاورمیانه را در بر گرفته، در حال دگرگونی معادلات سیاسی، امنیتی و ساختار قدرت و موازنه قوا در منطقه خاورمیانه است. رسیدن موج رستاخیز عربی به سوریه و شروع اعتراضات داخلی و گسترش بحران، این کشور را صحنه ای برای مبارزه گروه های متعدد نظامی با یکدیگر و دولت علوی، یکه تازی گروه های شبه نظامی خارجی مانند داعش،دخالت مستقیم و غیر مستقیم قدرت های منطقه ای و رویارویی قدرت های جهانی مبدل ساخته است. مجموعه عوامل موثر بر تشدید بحران سوریه و تداوم آن به بیش از هفت سال، ترسیم فضای آینده این کشور را با ابهام روبرو ساخته است. مقاله حاضر با طرح این سوال که؛شیعیان علوی در سناریوهای مطرح برای آینده سوریه از چه جایگاهی برخوردارند؟ سعی دارد با روش توصیفی-تحلیلی و با بهره مندی از مطالعات کتابخانه ای به تبیین جایگاه علویان در سناریوهای احتمالی برای آینده سوریه بپردازد. در این راستا فرضیه ای تحت عنوان؛ در صورت برکناری دولت بشاراسد، نقش شیعیان علوی در صحنه قدرت سیاسی سوریه کمرنگ خواهد شد، مطرح گردید. مطالعات صورت گرفته بیانگر این واقعیت است که با توجه به شرایط قومی و مذهبی حاکم بر سوریه و قرار گرفتن حکومت بشاراسد در محور مقاومت و ارتباط تنگاتنگ با ایران شیعی، هرگونه تغییر و تحول سیاسی در سوریه و تضعیف موقعیت حکومت علوی بشاراسد، از قدرت و نفوذ علویان کاسته خواهد شد و با خارج شدن سوریه از محور مقاومت، علویان سوریه در انزوا قرار خواهند گرفت.
    کلیدواژگان: علویان سوریه، بحران، سناریو، استراتژی
  • فریبا نیرومند فرد، علی شهیدی صفحات 233-259
    مصرف آب در سال های اخیر به علل رشد جمعیت، گسترش شهرها و توسعه کشاورزی از افزایش چشم گیری برخوردار بوده است. در کل منشا 12 درصد از حجم آب های سطحی کشور عراق از ایران است که 10 درصد از کل حجم آب های سطحی کشور ایران را شامل می شود. هدف اصلی این مقاله که به صورت اسنادی و با شیوه توصیفی-تحلیلی تهیه شده، بررسی چالش ها و فرصت های هیدروپلیتیک ایران در قبال عراق است. عراق و ایران از حیث توازن ژئوپلیتیکی تقریبا برابرند و به همین علت نوعی رقابت علنی و پنهان در زمینه های مختلف نسبت به هم دارند. اگر عراق از قدرت بالایی برخوردار باشد تهدیدی برای ایران به حساب می آید، چون همیشه از طرف زمامداران عراق عنوان شده که مرز آبی و دسترسی عراق به آبهای آزاد با محدودیت زیادی مواجه است. بنابراین عراق در صورت برخورداری از قدرتی بالاتر به طور قطع اقدام به حل مشکل ژئوپلیتیکی خود خواهد کرد و بحران ژئوپلیتیکی را با بدست گرفتن ارزش و منفعت جغرافیایی (اروندرود) و تسلط بر آن، به نفع خود کنترل خواهد کرد. براساس یافته های این مقاله می توان به این نتیجه رسید که هیدروپلیتیک ایران در برخورد با عراق باید رویکردی تنش زدا و هیدرودیپلماسی داشته باشد و چشم انداز آینده هیدروپلیتیک ایران و عراق می بایست برمحور مدیریت مشترک دو کشور در اروند رود باشد.
    کلیدواژگان: هیدروپلیتیک، ایران، عراق، آب های مرزی، اروند رود